نام پژوهشگر: هادی بهاری

طبقه بندی مناطق ساحلی با استفاده از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک مکانی بالا (مطالعه موردی: جزیره ی سیری)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1390
  هادی بهاری   نصراله محبوبی صوفیانی

زیست بوم به دو نوع آبی و خشکی تقسیم می شود و از مجموع این دو زیست کره (بیوسفر) حاصل می گردد. زیست بوم آبی بیش از 70 درصد سطح زمین را می پوشاند. بیشترین تنوع زیستی با ارزش جهانی در مناطق دریایی دیده می شود که دارای زیستگاه های بسیار متنوع و پایدار می باشند. از مهمترین زیست بوم های آبی، جزایر مرجانی هستند. بخاطر عدم وجود این زیست بوم در اکثر مناطق دنیا، تنوع بسیار بالا و نیز مزایائی که برای مردم ساکن در سواحل دارند، از اهمیت زیادی نسبت به سایر زیست بوم های آبی برخوردارند. امروزه عوامل مخرب متفاوتی زیستگاه آبسنگ های مرجانی تهدید نموده و خطر از بین رفتن 11 درصد از این زیستگاه های دریایی پر تولید با تنوع و غنای گونه ای را به دنبال دارد. در مقابل تخریب این مناطق، برای دست یابی به توسعه ی پایدار و مدیریت مناسب، اطلاعات دقیق مکانی پیش شرطی برای برنامه ریزی بهتر از مناطق ساحلی است. یکی از ابزارهای مناسب برای مطالعه و شناخت زیستگاه آبسنگ مرجانی، علم سنجش از دور است. اگرچه تصاویر ماهواره ای از اوایل دهه ی 80 میلادی برای مطالعات دریایی استفاده شده است، اما حتی در استفاده از تصاویر ماهواره ای پیشرفته نیز برای طبقه بندی عارضه ها محدودیتهایی وجود دارد. این تحقیق در برگیرنده‏ی امکان استفاده از داده های سنجش از دوری در طبقه-بندی عارضه های بستری در زیستگاه آبسنگ مرجانی جزیره ی سیری واقع درخلیج فارس است. در این راستا، تحقیق حاضر با ارزیابی روش های پیش پردازشی مناسب، از جمله تصحیحات اتمسفر، سطح و ستون آب، از تصاویر ماهواره ای quickbird برای طبقه بندی عارضه های بستری در 6 طبقه استفاده کرده است. این طبقه بندی شامل کلاس‏های طیفی و اطلاعاتی مرجان توده ای، مرجان پراکنده، جلبک متراکم، جلبک پراکنده، ماسه و آب های عمیق است. نتایج بدست آمده نشان دهنده ی بهبود 14.2% در طبقه بندی بستری بعد از اجرای عملیات پیش پردازشی (73.5%) نسبت به تصویر خام(59.3%) در روش طبقه بندی حداقل فاصله است. برای شناسایی و اطمینان از مطالعات میدانی، از روش های بارزسازی نسبت باند، pca، crosta، hsv، ls-fit و mnf برای شناسایی سه عارضه ی جلبک، مرجان و ماسه برای انتخاب بهینه ی نمونه های آموزشی استفاده شده است. آشکارسازی تغییرات به وسیله ی ماهواره ی لندست 5 بین سال های 1985-2000، نشان دهنده ی کاهش در بستر مرجان توده ای و افزایش در جلبک متراکم و ماسه در طول این مدت بوده است. نتایج کلی حاکی از قابلیت بهینه و مناسب تصاویر ماهواره ای در مطالعات زیستگاه های آبسنگ مرجانی است.