نام پژوهشگر: سعیده صدیق رحیم آبادی

بررسی زبان غنایی در «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی و «یوسف و زلیخا» جامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  سعیده صدیق رحیم آبادی   عباسعلی وفایی

آثار ادبی به لحاظ شکل و محتوا در گروه های متعدد طبقه بندی می شوند. یکی از انواع این طبقه-بندی، نوع ادب غنایی است که شامل اشعاری است که اغلب در قالب غزل، بیانگر احساسات و عواطف شاعر می باشند و وسیع ترین حوزه معنایی شعر فارسی را در بر می گیرند. شعر غنایی، زاده احساسات و عوالم درونی انسان است و اوج احساسات آدمی در عشق نمود می یابد، از این رو در ادب فارسی، نوع غنایی بیشتر به اشعار عاشقانه اطلاق می شود که اغلب در منظومه های بلند روایی در قالب مثنوی هویت می یابند. در این منظومه ها شخصیت پردازی ها به همراه توصیفات دقیق به منظور تسری احساس شاعر صورت می گیرد. عنصر سازنده شعر، زبان است که شکل بیرونی و درونی یک اثر را می سازد. شکل درونی ذهنیت و تاکتیک شاعر است در خلق تصاویر بدیع متاثر از عواطف او که به وسیله شکل بیرونی محسوس و دریافتنی می شود. شاعر با بهره گیری از همه امکانات زبانی می کوشد تا معنا را در بهترین شکل و قالب عینیت ببخشد. به همین دلیل است که نوع ادبی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. قطعا واژگان و پیوندهایشان در انواع ادبی مختلف جلوه های متفاوتی خواهند داشت. بررسی هایی که از زوایای مختلف زبانی اعم از دستور، آرایه ها و صور خیال در جهت پاسخ گویی به سوالات مطرح شده، در دو اثر "جمشید و خورشید" سلمان ساوجی و "یوسف و زلیخا" جامی صورت گرفت، نشان می دهد باوجود تفاوت های آماری که در دو منظومه دیده می شود در هر دو اثر این تسری احساس با زبانی ساده و دلنشین، بدون تعقیدهای لفظی و معنوی، سبکبار از واژه های مهجور و ناتراشیده، دستورمند و به شکلی مبالغه آمیز صورت گرفته است.