نام پژوهشگر: حوا محمدعلیزاده

بررسی تطبیقی رئالیسم اجتماعی در رمان سرخ و سیاه اثر استاندال و همسایه ها اثر احمد محمود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  حوا محمدعلیزاده   الله شکر اسداللهی

نام خانوادگی: محمدعلیزاده نام: حوا عنوان: بررسی تطبیقی رئالیسم اجتماعی در رمان" سرخ و سیاه"اثر استاندال و رمان" همسایه ها"اثر احمدمحمود " استاد راهنما: دکتر الله شکر اسداللهی استاد مشاور: دکتر محمد حسین جواری مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته:زبان فرانسهگرایش: ادبی دانشگاه: تبریز دانشکده: ادبیات و زبان های خارجه تعداد صفحه:109 کلید واژه: احمد محمود، استاندال، همسایه ها، سرخ و سیاه، رئالیسم، رئالیسم اجتماعی چکیده در این مطالعه ، قصدداریم به بررسی تطبیقی رئالیسم اجتماعی در دو اثر " همسایه ها " از"احمد محمود" ،رمان نویس صاحب نام ایرانی و " سرخ و سیاه" اثر "استاندال" نویسنده ی پرآوازه ی فرانسوی بپردازیم. انتخاب این دو نوسینده از این حیث صورت گرفته است که آثار این دو، از نظر منتقدان از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. در این پژوهش، سعی بر این است که شاخص های مکتب رئالیسماجتماعی منعکس شده در آثار نویسندگان مذکور استخراج و مقایسه شود. در ادامه قصد داریم به تحلیل زبان داستانی دو نویسنده بپردازیم ومشخصات بارز رئالیسم اجتماعی را در این دو رمان نشان دهیم. لازم به توضیح است که احمد محمود در رمان همسایه ها، وقایع تاریخی را در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران ترسیم می کند. دراین رمان ، نویسنده به حوادث و رویدادهای واقعی بی شماری اشاره کرده است، به گونه ای که اشارات او تا حد زیادی ، با خود واقعیت ها منطبق بوده است. این انطباق با واقعیت به حدی است که تمام شخصیت های نامبرده توسط نویسنده از اشخاص حقیقی الهام گرفته شده اند. در حقیقت، در این رمان، رنگی از اسطوره و خیال وجود ندارد و این همان چیزی است که احمد محمود را بهعنوان نویسنده ای رئالیست مطرح کرده است و اما در مورد استاندال، نویسنده ی فرانسوی قرن نوزدهم، باید این نکته را خاطرنشان کنیم که آنچه که او بیشتر از هر رویداد دیگری در اثر معروف خود ، سرخ و سیاه، به آن می پردازد، حوادث مربوط به دوره ی رستوراسیون در فرانسه درطول سال 1830 می باشد. هدف از این تحقیق این است که اولاً دریابیم که این دو نویسنده ی رئالیست تا چه میزان واقعیات زمانه خود را در آثارشان منعکس کرده اند و ثانیا، بتوانیم این آثار را باهم مقایسه کرده و از این رهگذر ارزیابی جامعی ازدو اثر برگرفته از رئالیسم اجتماعی برسیم. نظر به اینکه این دو اثر غنی و شایان توجه، متعلق به دو نویسنده با ملیت، زبان و فرهنگ متفاوت یا به بیان بهتر نویسندگانی متعلق به دو برهه زمانی- مکان متفاوت که در ظاهر هیچ گونه اشتراک فرهنگی با هم ندارند، تا چه حد نگرش و تفسیر مشابهی از محیط اجتماعی خویش داشته اند. در آخر، به نتایج متعددی از این پژوهش دست می یابیم، از جمله اینکه این دو نویسنده ی رئالیست، به دلیل اینکه در بطن جامعه ی زمان خود می زیسته اند، حوادث و شخصیت ها رابه طور قابل ملاحظه ای، وسواس گونه به تصویر کشیده اند.