نام پژوهشگر: حبیب‌الله قاسمی

بررسی سازوکار جایگزینی توده گرانیتوئیدی بوئین-میاندشت با استفاده از روش بررسی ناهمگنی پذیرفتاری مغناطیسی (ams)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - پژوهشکده علوم زمین 1392
  سهیلا ساکی   محمود صادقیان

توده گرانیتوئیدی بوئین- میاندشت با وسعت تقریبی 40 کیلومتر مربع که در شمال جاده بوئین میاندشت -الیگودرز رخنمون دارد، در داخل سنگ‎های متاپلیتی درجه پایین تا متوسط تریاس بالایی- ژوراسیک زیرین زون سنندج - سیرجان جای گرفته است. این توده نفوذی دارای ترکیب دوگانه بوده، از یک قطب گوشته‎ایی با ترکیب گابرو – دیوریت، و یک قطب پوسته‎ایی با ترکیب آلکالی فلدسپار گرانیت تا لوکوگرانیت تشکیل شده است. برای اولین بار مطالعه ناهمگنی پذیرفتاری مغناطیسی این توده، در 65 ایستگاه و به کمک 225 مغزه جهت‎دار بررسی گردید. مطالعات انجام شده بر مبنای مقادیر پذیرفتاری اندازه‎گیری شده، نشان داد مقدار متوسط km بر حسب siµ برای گروه‎های سنگی بارز این توده بدین قرار می‎باشد: گابرو- دیوریت‎ها (769)، آلکالی ‎فلدسپار‎ گرانیت‎ها (158)، گرانیت‎های ریز دانه (120)، گرانیت‎های درشت‎ دانه (166) و لوکوگرانیت (34). مقدار km برای ترکیب فلسیک غالب این توده از siµ 500 کمتر بوده و در نتیجه، این توده در گروه گرانیتوئیدهای پارامغناطیس (µsi 500>km>0) قرار می‎گیرد، این نوع از گرانیتوئیدها معادل سری ایلمنیت (نوع s) می¬باشند. بیوتیت مهمترین حامل رفتار مغناطیسی در این سنگ‎هاست. دامنه تغییرات ناهمگنی مغناطیسی (p) بر حسب درصد در این توده بین 1 تا 15 متغیّر است. آلکالی‎ فلدسپار ‎گرانیت‎ها و گابرو- دیوریت‎ها، به ترتیب دارای بیشترین و کمترین مقادیر p هستند. بین شدت دگرشکلی و ناهمگنی پذیرفتاری مغناطیسی تقریباً ارتباط مستقیم و مثبتی وجود دارد. میزان تغییرات پارامتر شکل (t) بین 0/43- تا 0/85 در تغییر است. حدود 75 درصد از نمونه‎ها دارای t مثبت بوده و بیضوی مغناطیسی کلوچه‎ای نشان می¬دهند. این امر نشانگر غالب بودن برگوارگی در این توده است. وضعیت کلی خطواره‎های طیف فلسیک این توده دارای میانگین º 04/ º 183 و قطب برگوارگی کلی آن دارای مشخصات º54/ º 268 می‎باشند. قطب مافیک این توده نیز دارای خطوارگی میانگین º32/ º016 می‎باشد و مشخصات قطب برگواره‎های مغناطیسی آنها برابر º48/ º181 می‎باشد. با توجّه به اصول مطالعه فابریک‎های مغناطیسی، از جمله میل کم خطواره‎ها و شیب کم برگواره‎های مغناطیسی تودة گرانیتوئیدی بوئین- میاندشت به صورت یک سیل بزرگ جای گرفته است. جایگیری این تودة نفوذی در یک پهنه برشی راست¬بر انجام شده است. خاستگاه ساختاری تودة گرانیتوئیدی بوئین- میاندشت فضای کششی به وجود آمده در یک رژیم ترافشارشی می¬باشد. مطالعه دقیق مقاطع نازک تهیه شده نشان داد که: 1- ریزساخت‎های ماگمایی در بیشتر قسمت‎های این توده نفوذی مشاهده می‎شوند.2- ریزساختهای ساب ماگمایی در قسمت‎های شمالی، شمال‎غرب و به مقدار کمتر در قسمت جنوبی توده حضور دارند، 3- ریزساخت‎های ساب سالیدوس حالت جامد دمای بالا نسبت به سایر ریزساخت‎های این توده از فراوانی کمتری برخوردارند، 4- ریزساخت‎های حالت جامد دمای پایین در حواشی توده و قسمت‎های شمال و شمال‎غرب توده دیده می‎شوند، 5- میلونیت‎ها نیز در مناطق مرکزی و به سمت شمال و شمال‎غرب منطقه مشاهده می‎شوند. تمرکز شدت دگرشکلی در قسمت‎های شمال و شمال غرب این توده را، می‎توان به وجود زون‎های برشی و گسل‎خوردگی در این نواحی نسبت داد. ریزساخت‎های ماگمایی و حالت جامد دمای بالا همزمان با جایگیری توده، و ریزساخت‎های حالت جامد دمای پایین پس از جایگیری توده تشکیل شده‎اند و متأثر از تنش‎های تکتونیکی بعدی می‎باشد.

زمین شناسی، ژئوشیمی و پترولوژی دایک های دیابازی منطقه دلبر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده علوم زمین 1391
  زهرا اصغرزاده   حبیب الله قاسمی

مجموعه دگرگونی- آذرین دلبر در 150 کیلومتری جنوب شرق شاهرود و 40 کیلومتری جنوب شرق بیارجمند، در حاشیه شمالی زون ساختاری ایران مرکزی واقع شده است. این مجموعه با سن حدود 550 تا 600 میلیون سال پیش (اواخر نئوپروتروزوئیک- اوایل کامبرین)، توسط سه سری دایک بازیک- حدواسط شامل دایک های گابرودیوریتی پرکامبرین، دایک‎های گابرویی ژوراسیک میانی و دایک های بازالتی الیگو- میوسن قطع شده است. در این مطالعه ویژگی های صحرایی، پتروگرافی، ژئوشیمیایی و پترولوژیکی دایک های گابرویی ژوراسیک و بازالتی الیگومیوسن مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس مطالعات صحرایی، دایک های گابرویی ژوراسیک علاوه بر مجموعه دگرگونی- آذرین دلبر، دگرگونه های درجه پایین (رخساره شیست سبز) ژوراسیک زیرین را نیز قطع کرده اند، اما در نهشته های ژوراسیک میانی- فوقانی و کرتاسه زیرین نفوذ نکرده اند. بنابراین، طبق مطالعات صحرایی سن ژوراسیک میانی برای آنها در نظر گرفته شده که با سن حاصل از پرتوسنجی آن ها (35 ±152 میلیون سال پیش)، کاملاً سازگار است. دایک های بازالتی نیز، واحدهای دگرگونه پرکامبرین، آهک های کرتاسه زیرین و مارن های قرمز رنگ الیگوسن زیرین (سازند قرمز زیرین)، را قطع کرده اند و بنابراین سن الیگو- میوسن برای آنها در نظر گرفته شده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی، پلاژیوکلاز و کلینوپیروکسن (اوژیت) از کانی های اصلی تشکیل دهنده دایک های گابرویی هستند. کانی های فرعی آن ها شامل آپاتیت و منیتیت و کانی های ثانویه نیز عمدتاً شامل سریسیت، آمفیبول (ناشی از اورالیتی شدن کلینوپیروکسن)، کلریت و پرهینت می باشند. مهم ترین بافت های موجود در دایک های گابرویی شامل اینترگرانولار، افتیک، ساب افتیک و غربالی هستند. در دایک های بازالتی، کلینوپیروکسن (اوژیت تا تیتان اوژیت)، پلاژیوکلاز و الیوین از کانی های اصلی تشکیل دهنده هستند. کانی های فرعی نیز شامل منیتیت و کانی های ثانویه شامل زئولیت، آنالسیم، ایدینگزیت، بولانژیت و کلسیت می باشند. بافت های میکرولیتی پورفیری جریانی، هیالومیکرولیتی پورفیری جریانی، گلومروپورفیری و بادامکی، از مهم ترین بافت های موجود در این دایک ها هستند. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی، دایک های گابرویی ژوراسیک دارای ماهیت ساب آلکالن و دایک های بازالتی الیگومیوسن دارای ماهیت آلکالن هستند. نمودار بهنجار شده نسبت به کندریت برای دایک های گابرویی و بازالتی، غنی شدگی آن ها از عناصر lree نسبت به hree را نشان می دهد. این غنی شدگی می تواند توسط درجه ذوب بخشی پائین منبع گوشته ای و یا آلایش پوسته ای توجیه شود. بر اساس مطالعات پترولوژیکی، ماگمای سازنده دایک های گابرویی از ذوب بخشی 7 تا 20 درصدی یک منبع گوشته ای اسپینل لرزولیتی غنی شده در اعماق کمتر از 80 کیلومتر و ماگمای سازنده دایک های بازالتی از ذوب بخشی حدوداً 5 درصدی یک منبع گوشته ای گارنت لرزولیتی غنی شده در اعماق 105 تا 110 کیلومتری تشکیل شده است. موقعیت زمانی، مکانی و ویژگی های ژئوشیمیایی و پترولوژیکی دایک های گابرویی و بازالتی حاکی از تشکیل آنها در حوضه های کششی- کافتی پشت کمانی اولیه ناشی از فرورانش مایل لیتوسفر اقیانوسی نئوتتیس به زیر لیتوسفر قاره ای ایران مرکزی، به ترتیب در زمان های ژوراسیک میانی و الیگو- میوسن است.