نام پژوهشگر: غلامحسین رحیمی دوست

چارچوب تکیه گاه سازی آموزشی اثربخش در محیط یادگیری مشکل گشایی مبتنی بر کامپیوتر: به سوی تدوین و اعتباربخشی الگوی تکیه گاه سازی آموزشی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  غلامحسین رحیمی دوست   داریوش نوروزی

حل مشکلات پیچیده امروزی مستلزم افرادی با مهارت های حل مشکل پیشرفته است. یکی از هدف های اصلی رویکرد سازنده گرایی به آموزش آماده سازی افراد برای حل چنین مشکلاتی است. الگوی طراحی محیط های یادگیری حل مشکل از جمله الگوهای طراحی آموزشی سازنده گراست که هم از بلوغ نسبتاً بیشتری نسبت به دیگر الگوهای طراحی آموزش سازنده گرا برخوردار است و هم برای تلفیق در فنآوری های جدید قابلیت مطلوبی دارد. یکی از مهمترین مولفه های الگوی طراحی محیط های یادگیری حل مشکل تکیه گاه سازی است. هدف اصلی این تحقیق بررسی ابعاد تکیه گاه سازی آموزشی و تدوین الگوی مطلوب برای محیط یادگیری سازنده گرای مشکل گشایی مبتنی بر کامپیوتر بود. روش تحقیق مورد استفاده روش آمیخته و شامل تحلیل محتوای کیفی و پیمایش بود. روش تحلیل محتوای کیفی مورد استفاده روش قیاسی بود بدین صورت که بر اساس مبانی نظری و مطالعات پژوهشی تعاریفی برای مفاهیم تعیین شد و بر اساس این تعاریف مصادیقی در یافته های پژوهشی جستجو گردید. ابزار تحقیق پیمایش یک پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن به تأیید 5 نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. برای تعیین پایایی، پرسشنامه دو مرتبه و با فاصله زمانی یک هفته برای 20 متخصص حوزه تکنولوژی آموزشی ارسال شد و همبستگی پاسخ هایی آنها تحلیل شد. ضریب همبستگی بدست آمده (499/0) در سطح 05/0 معنادار بود. روش نمونه گیری تحلیل محتوای قیاسی روش انتخاب هدفمند بود. همچنین روش نمونه گیری تحقیق پیمایش، تصادفی ساده بود. یافته های تحقیق نشان داد که تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس مهارت های فراشناختی یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیه گاه سازی فراشناختی است و در ادامه نیز راهبردهای تکیه گاه سازی فراشناختی نیز برای پشتیبانی از مهارت های فراشناخت یادگیرنده تعیین شدند. همچنین یافته ها نشان داد که تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس سطح انگیزش پیشرفت تحصیلی یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیه گاه سازی انگیزشی است و در ادامه نیز راهبردهای تکیه گاه سازی انگیزشی برای پشتیبانی از انگیزش یادگیرنده تعیین شدند. همین طور یافته ها نشان داد که تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس دانش پیشین یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیه گاه سازی شناختی است و در ادامه راهبردهای تکیه گاه سازی شناختی مشخص شدند. همچنین راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس سطح عملکرد انتقال یادگیری و محیط های یادگیری حل مشکل ساختارمند و بدون ساختار شناسایی شدند. بدین ترتیب چهارچوب تکیه گاه سازی آموزشی شناسایی و الگوی تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب تدوین شد. در نهایت الگوی پیشنهادی از نظر 20 متخصص حوزه تکنولوژی آموزشی اعتباربخشی شد.

ارزشیابی اثربخشی دوره های توانمندسازی از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی عشایر ایذه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1394
  علی عسکر لجم اورک مرادی   سکینه شاهی

این پژوهش به منظور ارزشیابی اثربخشی دوره های توانمند سازی معلمان مقطع ابتدایی عشایر ایذه از طریق آموزشهای ضمن خدمت، در سال تحصیلی94-1393 انجام شده است. این ارزشیابی براساس سطح اول و دوم مدل کرک پاتریک انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش، روش ترکیبی(کمی و کیفی) می باشد. قلمرو پژوهش شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی عشایر ایذه در سال تحصیلی 94-1393 است که تعداد آنها 152نفر بودند، 110نفر از معلمان به عنوان نمونه انتخاب گردید. در بخش کمی، روش تصادفی ساده ودر بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. در این پژوهش از دو ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد. که در نهایت 100 نفر از آنان به پرسشنامه ی مورد استفاده در تحقیق شیرزادی(93)، که ضریب پایایی محاسبه شده آن (73/0)است، پاسخ گفتند، و با 15 نفر مصاحبه انجام گرفت. یافته های حاصل از پرسشنامه ها و همچنین مصاحبه با مسئولان آموزش عشایر و معلمان نشان می دهد که نقاط قوت و ضعف این دوره ها عبارت انداز: نقاط قوت شامل افزایش دانش، افزایش مهارت، افزایش نگرش، آشنایی با اطلاعات و مهارتهای جدید تدریس و همفکری معلمان با یکدیگر، تبادل نظر و استفاده از راهکارها برای اداره بهتر کلاس ها، نقاط ضعف شامل کوتاه بودن ساعات دوره و برگزاری آن در کلاس ها، کمبود رسانه های آموزشی، اجرای دوره ها در زمان نامناسب، عدم تناسب دوره ها با نیازهای آموزشی معلمان عشایر، ضعف علمی مدرسان دوره، ضعف محتوایی ارائه شده

تأثیر آموزش بهداشت از طریق بحث گروهی در محیط رسانه اجتماعی بر آگاهی، نگرش و رفتار بهداشتی دانش آموزان دختر مدارس متوسطه دور? اول شهر آبادان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1394
  مرضیه کلبعلی   سیدعباس رضوی

این تحقیق با هدف شناسایی تاثیر آموزش بهداشت از طریق بحث گروهی در رسانه های اجتماعی بر آگاهی، نگرش و رفتار بهداشتی دانش آموزان، انجام شده است. در این تحقیق نیمه آزمایشی، با طرح گروه گواه نامعادل، 40 نفر ازدانش آموزان دختر کلاس هفتمِ شهر آبادان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 5 جلسه آموزش سخنرانی در کلاس و بحث گروهی از طریق رسانه اجتماعی و گروه کنترل آموزش به روش سخنرانی و بحث کلاسی را دریافت کردند. به منظور تحلیل داده های پیش آزمون و پس آزمون از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته بود و شامل 30 سوال آگاهی، 31 سوال نگرش و 20 سوال که رفتار بهداشتی آزمونی ها را می سنجید. روایی پرسشنامه توسط کارشناسان بهداشت مدارس دانشگاه علوم پزشکی آبادان تأئید گردید و پایایی به روش باز آزمایی، به ترتیب برای ابزارهای سنجش آگاهی، نگرش، و رفتار؛ 74/0 ، 81/0 ، و 90/0 محاسبه شد. یافته های این پژوهش با اطمینان 95% حاکی از آن است که تاثیر آموزش بهداشت از طریق بحث گروهی در رسانه اجتماعی در مقایسه با بحث گروهی در کلاس درس به طور معناداری بر آگاهی، نگرش، و رفتار بهداشتی دانش آموزان موثرتر است. همچنین تحلیل کواریانس نمرات تفاضل نشان داد که تفاوت مشاهده شده ناشی از مداخله به شکل آموزش به روش سخنرانی با بحث گروهی از طریق رسانه اجتماعی بوده است و نیز در بررسی به عمل آمده از آزمون پیگیری که یک ماه بعد انجام شد، پایداری نتایج پس آزمون در گروه آزمایش مشاهده شد.