نام پژوهشگر: رضا چراغی

نقد و بررسی نگاه انتقادی شاعران نوگرا به شعر کلاسیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1389
  رضا چراغی   احمد رضی

تصویری که برخی از شاعران نوگرا از شعر کهن فارسی ارائه داده اند، در بسیاری موارد چون حقیقتهایی مطلق، بدیهی و تخطی ناپذیر پذیرفته شده است. از این رو بررسی انتقادی آراءِ آنان میتواند به رفع ابهامها و تناقضات درون بود مباحث شعر نو کمک کند و امکانات مغفول مانده شعر کلاسیک را فراروی آن قرار دهد. این رساله در یک بازه زمانی صدساله به تحلیل گفتمان شماری از مهمترین شاعران نوگرا(به ویژه نیما یوشیج، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث)، تبارشناسی آراءِ آنان در نوشته های روشنگران ایرانی نیمه دوم قرن سیزدهم و سرانجام بررسی تفصیلی نگاه نیما یوشیج به شعر کلاسیک فارسی میپردازد. انتقادهای نوگرایان در مباحثی چون غیریت سازی و تقابل گفتمانی، مفصل بندی، برجسته سازی، حاشیه رانی، سوءِ تشخیص، طبیعی سازی، رژیم حقیقت، فشار گفتمانی و استراتژی های زبانی بررسی شده است. انتقادهای نوگرایان از شعر کهن فارسی، واجد مفاهیم و ویژگی های عمومی یک گفتمان است. مهمترین گزاره های انتقادی آنان، در سطح ماقبل گفتمانی شکل گرفته و با فراموشی زمینه های شکل گیری در نوشته های آنان تکرار شده است. نیما یوشیج به طور گسترده به شعر کهن و شاعران کلاسیک پرداخته است و میان آراءِ او با دیدگاه های روشنگران ایرانی و دیگر شاعران نوگرا، رابطه معنی دار وجود دارد. نوگرایان تقابل گفتمانی شعر نو و کهن را به تقابل شاعران کلاسیک، به ویژه تقابل حافظ/سعدی تعمیم داده اند و سعدی، مخرج مشترک گفتمان انتقاد از شعر کهن از آخوندزاده تا امروز است.

تحلیل طنز موقعیت در نمایش نامه های دوره طلایی نمایش نامه نویسی در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  سولماز معینی   احمد رضی

طنز یکی از گونه های ادبی با اهمیت در دوره معاصر است که به دو نوع کلامی و غیرکلامی قابل تقسیم است. طنز موقعیتیکی از انواع طنز غیرکلامی است که می تواندآمیزه ای از رفتار، موقعیت، صحنه و گفتار نیز باشد، اما محوریت در این گونه از طنز، بر موقعیتِ ایجاد کننده آن استوار است و بقیه عناصر برای تولید طنز در خدمت موقعیت قرار می گیرند. اگر طنز محصول نوعی بازی ادبی و بهره یابی از ایهامات زبانی یا صناعات بیانی باشد، آن را طنز عبارتی، و در صورتی که محصول نوع ساخت و پرداخت و برآمده از فضاسازی و نوع معماری اثر باشد، آن را طنز موقعیت می گویند. این نوع طنز بر کنایات نیش دار تکیه ندارد بلکه در اعماقمعماری اثر پنهان است. اصولاً جلوه این گونه طنز در نمایش نامه ها و فیلم نامه ها به دلیل حاکمیت منطق دراماتیک در آن ها بیشتر است. دو دهه چهل و پنجاه در اثر هجوم جریان های روشنفکری و برخی وقایع تاریخی سیاسی جزو مهم ترین و سرنوشت سازترین دوران اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران محسوب می شود که بستر پیشرفت بسیاری از آثار ادبی و نمایشی و... را فراهم کرد. همزمان با پیشرفت های فرهنگی در اوائل دهه چهل و پس از آن نمایش نامه هایی به نگارش درآمد که تئاتر کشور را متحول ساخت. برخی از این آثارساختاری آمیخته به طنز داشتند. سه نفر از بهترین نمایش نامه نویسان این دوره، بهرام بیضایی، اکبر رادی و غلامحسین ساعدی بودند و تحقیق در آثار ایشان نشان می دهد که شخصیت پردازی، طرح، صحنه، رفتار و دیالوگ های این آثار گنجایش های بالقوه ای برای ایجاد طنزموقعیت دارد. ادبیات این سه نویسنده، ادبیات اعتراض به جهل و اختناق دوره خودشان است که در قالب طنز نمود پیدا می کند.

تحلیل استعاره ی مفهومی در اشعار شاملو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مهدی نجار فیروزجایی   علی تسلیمی

واژه یmetaphor (استعاره)،از واژهی یونانی metaphora گرفته شده که خود مشتق است، از meta به معنای «فرا» وpherein به معنای «بردن». مقصود از این واژه دستهی خاصی از فرایندهای زبانی است که در آن ها جنبههایی از یک شی به شی دیگر فرا برده یا منتقل میشوند، به نحوی که از شی دوم به گونهای سخن میرود که گویی شیِ اول است. (هاوکس،11:1380). استعاره از مباحثی است که از گذشتهی دور ذهن متفکران را به خود مشغول کرده است. در آغاز فیلسوفان، منطقیون و منتقدان ادبی به استعاره پرداختند و بعدها زبانشناسان، مردمشناسان و حتی پژوهندگان آموزش و پرورش هم بدان روی آوردند. (موسوی فریدونی، 1382: 9).در مطالعات سنتی در باب استعاره دو نظر اساسی وجود دارد. دیدگاه نخست که میتوان از آن به عنوان دیدگاه کلاسیک اسم برد، استعاره را «انفکاکپذیر»از زبان میداند؛ صناعتی که میتوان برای حصول تأثیرات ویژه و از پیش اندیشیده وارد زبان کرد. و دیدگاه دوم که میتوان آن را رمانتیک نامید که به موجب آن استعاره از زبان جدایی ناپذیر است؛ زبانی که «باالضروره استعاری» است، و «واقعیت»ای که در نهایت محصول غایی کنش و واکنش اساساً «استعاری» کلمات و «شتاب ماده» ای است که هر روزه با آن برخورد میکند. استعاره که آگاهانه به کار گرفته میشود، فعالیت ویژهی زبان را تشدید میکند و حقیقتاً خلق واقعیتی «جدید» را در بر دارد.(هاوکس، 1380: 135).دیدگاه اول را به نوعی میتوان دنبالهی آرای ارسطو دانست که بیشتر در بوطیقا و ریطوریقا به استعاره میپردازد. و دیدگاه دوم بیشتر ریشه در آرای افلاطون دارد. اگرچه افلاطون برخلاف ارسطو، هیچ اظهار نظر کلی صریحی دربارهی زبان یا استعاره نکرده است و مواضع او در این موارد به صورت پراکنده در کتاب های او آمده است. «یکی از رفتارهای ظریف زبان که از قدیم متفکران را به خود مشغول داشته، ساخت استعاره است. اینکه چرا و چگونه زبان از استعاره بهره میجوید عمدتاً به لحاظ زیباییشناختی مورد توجه قرار میگرفته و استعاره و نقش زیبایی آفرینی زبان جدایی ناپذیر به نظر می رسید. درحالی که وجود استعاره در زبان خودکار، نه فقط به مقاصد زیبایی آفرینی، گواه بر این است که وجود چنین ساختی یک ویژگی فرعی نیست و در برخی گرایشهای اصلی ریشه دارد». (افراشی،1390: 12). «برای نخستین بار ارسطو به طور منظم به معرفی استعاره پرداخت. از نگاه ارسطو، استعاره آن است که چیزی را به نامی بخوانیم که آن نام در اصل به چیز دیگری تعلق دارد. اندیشمندانی چون آگوستین قدیس، توماس آکویناس و فلاسفه ی متأخرتری چون دیدرو وگلرت استفاده از آن را، از آن رو که بر مبنای مقایسهای و غیر مستدل استوار است بی ارزش شمرده اند. (بورشه و دیگران، 1389: 291). از نظر ادیبان کلاسیک، استعاره موضوعی زینتی و مربوط به بخش غیرعادی زبان است که در آن یک یا چند کلمه خارج از معنای معمول خود و برای بیان معنایی مشابه به کار می رود. از این منظر استعاره از زبان تفکیک پذیر است. از زمانی که ارسطو به صورت منظم استعاره را بررسی کرد تا کنون این مقوله دست خوش تغییراتی در سطح نظریه شد. در مقایسه با ارسطو که این پدیده را زبانی و متعلق به بخش بلاغت زبان می دانست، ریچاردز با اشاره به نسبیت معناها بر این عقیده است که دریافت ما از ماننده و مانسته ی استعاری، معنایی را می سازد که حاصل تبادل است نه تشابه. این نظریه توسط ماکس بلک ساخته و پرداخته شد. گرایس برخلاف دو نظریه ی مقایسه و تعامل استعاره را در چارچوبی کلان تر مورد بررسی قرارداد.او میان معنای موقعیتی پاره گفتار و معنای بدون زمان پاره گفتار تمایز قایل شد. او بر این عقیده بود که در موقعیت (situation) است که استعاره معنا پیدا می کند. جورج لیکاف در نظریه ای که در سال (1980) مطرح کرده معتقد است جایگاه استعاره به کلی در سطح زبان نیست، بلکه سراسر زندگی روزمره و از جمله حوزه ی اندیشه و عمل ما را نیز در برگرفته است. یکی از دلایل مهم آن ها در مطالعه زبان با این دیدگاه از این فرض ناشی می شود که زبان الگوهای اندیشه و ویژگی های ذهن انسان را منعکس می کند. (کرافت و کروز،. 2004 به نقل از: راسخ مهند، 1386: 1). بنابراین مطالعه ی زبان از این نگاه، مطالعه ی الگوهای مفهوم سازی است. با مطالعه ی زبان می توان به ماهیّت و ساختار افکار و آرای ذهن انسان پی برد. این مکتب تا حدود زیادی ریشه در مباحث زبانی مطرح در دهه های 1960و1970 دارد. در واقع این نگرش ماحصل "نزاع های زبان شناسی" میان معنی شناسان زایشی و طرفداران چامسکی است. دو تن از این افراد، یعنی جورج لیکاف و رونالد لانگاکر، در ادامه به این نتیجه رسیدند که نگرش در نظریه زبان شناسی باید از ریشه تغییر کند. آن ها به این نتیجه رسیدند که برخلاف آنچه چامسکی و طرفدارانش به آن معتقدند، بنیاد مطالعات زبانی باید بر اساس معنی باشد و قوای شناختی انسان در این مطالعه مدنظر قرار گیرند. تنها با این نگرش است که یافته های زبان شناسی می توانند واقعیت روان شناختی داشته باشند. اکثر این مخالفان با نظر چامسکی از شاگردان خود او بودند. دراین نگرش که ابتدا به عنوان شاخه ای از دستور زایشی از متن آن جدا شد، در ادامه به دیدگاهی مخالف تبدیل گشت. آن ها با نگرش تعبیری به معنی مخالف بودند و بررسی معنای زبانی را بر اساس معنی شناسی صدق و کذب و مولفه های معنایی نادرست می دانستند. در زبان شناسی شناختی فرض بر این است که زبان یک قوه ذهنی غیرحوزه ای و وابسته به دیگر قوای ذهنی است. کتاب های لیکاف (1987 ) و لانگاکر (1987 ) دو اثری هستند که پایه مکتب زبان شناسی شناختی در آن ها پی ریزی شده است. (راسخ مهند، 1386: 1). استعاره ی مفهومی در اصل «فهم و تجربه»ی مفهومی در اصطلاحات و عبارات مفهومی دیگری است. لیکاف و جانسون اساس این رابطه را که به شکل تناظرهایی میان دو مجموعه صورت می گیرد «نگاشت» می نامند. آن ها مجموعه ای را که دارای مفهومی عینی تر و متعارف تر است قلمرو مبدأ یا منبع و مجموعه ی دیگر را که دارای مفاهیم انتزاعی تر و ذهنی تر است، قلمرو مقصد یا هدف می خوانند. بدین ترتیب لیکاف در اصل استعاره را «نگاشت میان قلمروها در نظام مفهومی»تعریف می کند.(لیکاف،1390: 13). آن ها استعاره ها را به دو دسته ی متعارف و غیرمتعارف تقسیم بندی می کنند. استعاره های متعارف آن دسته از استعاره هایی هستند که در داخل واژگان زبان تثبیت شده اند و در گفتار و نوشتار روزمره استفاده می شوند و تمام اهل زبان مکرراً از آن ها استفاده می کنند؛ چرا که از تصورات استعاری نشأت می گیرند که نظام عادی و متعارف زبان را سازمان می دهند و برای اهل آن زبان آشنا قلمداد می شوند لیکاف برای اثبات وجود چنین نظامی از تصورات استعاری، دلایلی را عنوان کرد: • کلیات حاکم بر چند معنایی، یعنی استفاده از واژهها در چند معنای مرتبط به هم. • کلیات حاکم بر الگوهای استنتاج. یعنی مواردی که یک الگوی استنتاج از یک قلمرو مفهومی در قلمرو مفهومی دیگری مورد استفاده قرار می گیرد. • الگوهای حاکم بر زبان بدیع استعاری. • کلیات حاکم بر الگوهای تغییر معنایی. • آزمایش در حوزه ی روان شناسی زبان. (همان:141) که در فصل های بعد به طور گسترده تر مورد بحث قرار می گیرند. استعاره های غیرمتعارف، استعاره هایی هستند که در زبان روزمره کاربرد ندارند. به دیگر زبان مانند استعاره های متعارف ضرورتی برای استفاده از این ها در زبان عادی وجود ندارد. بلکه بیشتر در زبان شاعرانه به کاربرده می شود. این استعاره ها نیز ریشه در استعاره های متعارف دارند. به عبارت دیگر بدون وجود استعاره های متعارف و درک این استعاره ها، استعاره های بدیع که برآمده از ذهن خلاق هستند قابل درک نیستند. این استعاره ها به این دلیل قابل فهم هستند که نتیجه ی تناظر قلمرو مفهومی مبدأ به مقصد هستند. استعاره در نظام ذهنی رخ می دهد و صورت زبانی آن تنها نمود خارجی این فرایند است؛ این فرایند می تواند برای شناخت تفکرِ نویسنده و یا شاعر ابزار مناسبی باشد. انتخاب استعاره های متفاوت در متن توسط کاربران زبان، نشان دهنده ی ایدئولوژی غالب کاربران است؛ درعین حال ایدئولوژی های متفاوت در جهت نهادینه کردن باورهای بنیادین آن ها می توانند به تولید استعاره های متفاوت دست بزنند. احمد شاملو (1304-1379) شاعر، نویسنده، فرهنگ نویس و مترجم ایرانی است که آثار زیادی در زمینه های شعری و ادبی از ادبیات معاصر را به خود اختصاص داده و از سال (1326) با انتشار آهنگ های فراموش شده تا زمان انتشار آخرین مجموعه های شعری و غیر شعری در ادبیات ایران حضوری چشم گیر داشته است. حضوری که چندان هم بی حاشیه و در سکوت نگذشت و منتقدان و طرفداران خاصی را به خود اختصاص داد هم با انتشار آثار شعری و ادبی و هم آثار تحقیقی و هنری. شاملو به واسطه ی آشنایی و مواجهه با ادبیات مدرن غرب از یک سو و استفاده از شکل های کهن زبانی در سطح واژگانی و نحوی از سوی دیگر نوآوری و تنوعی در تصویر و تخیل را در شعر فارسی وارد کرده که سبب تمایز ملموس او بین دیگر شاعران معاصر شده است. در شعر شاملو، بررسی نوع نگرش در مورد مفاهیم انتزاعی اساسی زندگی که با استفاده از استعارهها رقم خورده و چرخش های به کارگیری او از استعاره ها شاید روشی مناسب برای شناخت و پی بردن به نظام فکری و دیدگاه این شاعر پویا و پرآشوب نسبت به این مفاهیم و پی بردن به دوره های تفکر شعری او باشد. در این پایان نامه استعاره های زمان، زندگی، عشق و مرگ در شعر احمد شاملو از دیدگاه زبان شناسی شناختی و استعاره ی مفهومی بررسی می شوند و دیدگاههای این شاعر نسبت به این مفاهیم تحلیل و بررسی می شوند.

بررسی ساختاری و محتوایی غزلیات شاعران ادبیات مقاومت در حوزه دفاع مقدس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  طاهر صفرپور مرکیه   محرم رضایتی کیشه خاله

چکیده بررسی ساختاری و محتوایی غزلیات شاعران ادبیات مقاومت در حوز? دفاع مقدس طاهر صفرپور مرکیه ادبیات پایداری امروز در بین ملت ها از ارزش والایی برخوردار است. شعر دفاع مقدس به عنوان بخشی از ادبیات پایداری در برگیرند? مفاهیم گسترده ای چون ایثار، شهادت و مقاومت می باشد. در این پژوهش توصیفی – تحلیلی سعی شده است پس از اشاره ای گذرا به ادبیات مقاومت و زندگی شش تن از شاعران دفاع مقدس، به بررسی ساختاری و محتوایی غزلیات حسین اسرافیلی، سعید بیابانکی، سید حسن حسینی، غلامرضا رحمدل، عبدالرضا رضایی نیا و عبدالجبار کاکایی در چهار فصل مجزا و یک فصل نتیجه گیری و پیشنهاد بپردازیم. در پژوهش حاضر پژوهشگر سعی دارد تا حد امکان بتواند به پرسش های اساسی تحقیق پاسخ گوید و ضمن بررسی اهمیت غزل و سیر تحول و تطور معانی آن، به عوامل موثر در شکل گیری غزل انقلاب بپردازد. در بررسی ساختاری غزلیات این شاعران ، جلوه های مختلف موسیقی شعر، وزن، هنجارگریزی های پر بسامد اعم از: معنایی، زمانی و نحوی و صنایع بدیعی با ذکر نمونه هایی به عنوان شاهد مثال پرداخته شده است و نیز به مهم ترین خصوصیات زبانی غزلیات این شاعران شامل ردیف، قافیه، قافی? میانی، ترکیب سازی و انواع آن و ... انواع نمادها و تأثیر پذیری شاعران انقلاب از سبک های عراقی و هندی اشاره شده است. در بررسی محتوایی نیز به درون مایه های عرفانی، حماسی، عاشقانه، مذهبی و دینی، سوگ سروده ها و مرثیه، اساطیر ملی مذهبی و شعر اعتراض پرداخته شده است. کلید واژه : ادبیات پایداری، بررسی، غزل دفاع مقدس، ساختاری، محتوایی

تحلیل انتقادی بازنویسی و بازآفرینی داستان های شاهنامه در ادبیات کودک و نوجوان (مطالعه ی موردی: داستان زال)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  معصومه پوررجبی   رضا چراغی

رساله ی حاضر در 101 صفحه به بررسی 8 اثر بازنویسی و بازآفرینی شده از داستان زال و سیمرغ توسط نویسندگان مختلف می پردازد.این رساله در چهار فصل کلیات، ادبیات کودک و نوجوان، اسطوره در ادبیات کودک و نوجوان و تحلیل بازنویسی ها و بازآفرینی های داستان زال نگاشته شده است.فصل اول به بیان مسئله ، پیشینه، پرسش ها، فرضیات، قلمرو، روش و اهداف تحقیق می پردازد.در فصل دوم، تعاریفی از ادبیات و سپس ادبیات خاص کودک و نوجوان و پس از آن پیشینه ی این ادبیات و هم چنین مشکلات، اهمیت، ضرورت و اهداف آن و در ادامه، ویژگی های نویسنده ی کتاب کودک و ویژگی های ظاهری و متن و تصویر مناسب برای این گروه ارائه شده است.فصل سوم این رساله که به اسطوره در ادبیات کودک و نوجوان اختصاص دارد شامل سرفصل هایی چون تعریف حماسه و اسطوره، اهمیت اسطوره، راز بقای اساطیر، اسطوره و بازنویسی و بازآفرینی آن در ادبیات کودک و نوجوان و پیشینه و اهمیت ورود آن به این حیطه و در انتها، بازنویسی و بازآفرینی داستان های شاهنامه در ادبیات کودک و نوجوان می شود.در فصل چهارم و پایانی این رساله، 8 کتاب مذکور ابتدا از نظر ظاهری بررسی می شوند، نویسنده پس از آن به تحلیل پی رنگ در این آثار می پردازد. در ادامه، کتاب ها از نظر کشمکش و سپس تعلیق، گره افکنی، گره گشایی، نقطه ی اوج، آغاز و پایان،زمان و مکان، زاویه ی دید و در انتها شخصیت پردازی مورد بررسی قرار می گیرند و مناسب ترین کتاب ها برای گروه سنی کودک و نوجوان و ضعیف ترین کتاب ها معرفی می شوند.

مبانی و رویکردهای اسطوره علم و آرمانشهر علمی در ادبیات معاصر ایران (با تکیه بر ادبیات داستانی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  قاسم پرهیزکاری   رضا چراغی

این پژوهش با هدف بررسی زمینه ها و مبانی اسطوره علم و آرمانشهرها و ضدآرمانشهرهای علمی در ادبیات داستانی معاصر انجام شده است. بررسی توصیفی- تحلیلی حاضر، گفتمانِ روشنگرانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکم خان و طالبوف تبریزی را در چگونگی طرح آرمانشهرها حول محور اسطوره و علم نشان داده و تبیین می کند که اندیشه های آرمانی آنان بر اساس مکانیزم علم باوری، عقل گرایی، اثبات گرایی، اسطوره علم، بهشت ، باستان گرایی، ناسیونالیسم، مواجهه ناگهانی با غرب، فراروایت تقابل غرب و شرق، غرب گرایی و وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران شکل گرفته است. در این پژوهش، پس از بررسی اجمالی مفاهیم و عناصر آرمانشهر، فرایند اسطوره زدایی، علم باوری و اسطوره سازی از علم تبیین شده و مهم ترین آرمانشهرها و ضدآرمانشهرهای علمی غرب بررسی شده است. در ادامه به اسطوره ی علم و آرمانشهرهای علمی در اندیشه ها و آثار کسانی چون آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکم خان، طالبوف، شیخ موسی نثری، صنعتی زاده ی کرمانی و صادق هدایت پرداخته شده است. در نهایت نیز الگوهای مشترک بینش اسطوره ای و آرمانشهرهای علمی ایران بررسی شده اند. بررسی ها و تحلیل-های این جُستار نشان می دهد که مفاهیم و الگوهای مشترک جهان اساطیر کهن (الگوی قهرمان، منجی، جدال خیر و شر، نظم، کمال، جاودانگی و...) در آرمانشهرهای علمی به گونه ای دیگر و با زیرساختی مشابه سر برآورده و این مسأله بیانگر تداوم اسطوره در جهان علمی- تکنولوژیک عصر جدید است. مهم ترین گزاره ی آرمانشهرپردازان ایرانی، سیر خطی پیشرفت علم و تکنولوژی در جهت سعادت اخلاقی و اجتماعی غایی است که عموماً در تدوین جامعه ی آرمانی، جغرافیای واقعی آرمانشهرها را در سرزمین غرب (آلمان، فرانسه، انگلیس، قفقاز و...) تصور کرده اند و تصویر زیبایی از آن را در جغرافیای مثالی در ایران به نمایش گذاشته اند.

تحلیل استعاره های مفهومی در غزلیات شمس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  گلزار میرزایی   رضا چراغی

یکی از مهم¬ترین نظریه¬های معاصر در مورد استعاره، نظری? استعاره مفهومی است که نخستین بار در ده? 1980 میلادی توسط جورج لیکاف و مارک جانسون در کتاب "استعاره¬هایی که با آنها زندگی می-کنیم" مطرح شد، این نظریه در یک ده? اخیر در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته است. این نظریه بر شناخت و تجربه استوار است، و به¬واسط? آن حوزه¬های مفهومی یک قلمرو بر حوزه¬های مفهومی یک قلمرو دیگر نگاشت می¬شود که این قلمروها مربوط به تجارب روزمره هستند.براین اساس، از آنجایی¬که مولوی برای بیان مقصود خود زبان عرفان را برگزیده¬است در بیشتر مواقع دریافت افکار وی از لابلای تناقض¬گویی¬های عرفانی دشوار می¬نماید؛ لذا در پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی برآن بوده¬ایم تا جهان غزلیات شمس را (تجربه عرفانی، دیدگاه، ابعاد فکری و...) که چه بسا با تحلیل محتوایی مغفول مانده است؛ با کمک استعار? مفهومی قابل فهم¬تر کرده تا از این طریق زوایای مختلف افکار مولانا کشف و بررسی گردد.

بررسی مشخصه های هویت ملی در داستان های کوتاه سیمین دانشور با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1393
  مریم فرجی سراوانی   احمد رضی

نشانه های اجتماعی هر جامعه بیانگر شرایط و موقعیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... در بافت اجتماعی است. یکی از انواع نشانه های اجتماعی، نشانه های هویت است. این نشانه ها تعلق فرد به یک گروه اجتماعی خاص را نشان می دهند. هویت انواع مختلفی دارد که هویت ملی مهم ترین و گسترده ترین نوع آن است. با توجه به نقش سیمین دانشور در داستان نویسی معاصر، اهمیت هویت و شناخت آن در سطوح مختلف، در پژوهش حاضر، دوازده مشخصه ی هویت ملی با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی انتخاب گردید و در چهار مجموعه داستان کوتاه او مورد بررسی قرار گرفت تا چگونگی کاربرد آن ها توسط نویسنده، مهم ترین عناصر هویتی موجود در داستان های کوتاه او و ایدئولوژی حاکم بر آن ها دریافت شود. یکی از دغدغه های دانشور، انعکاس هویت ملی در داستان هایش بوده که از طریق تکرار، پرهیز از عناصر بیگانه، نگرش مثبت به آنها و ... این ویژگی ها را برجسته نموده است.

نشانه شناسی نمادهای حیوانی در غزلیات شمس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  رقیه آلیانی   علی صفایی

شاعرانِ عارف برای بیان مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفیِ خود به ناچار با بالابردن ظرفیت زبانی دست به هنجارگریزی و استفاده از نماد می زنند، که از جمله آن می توان به نمادهای حیوانی اشاره کرد. در این پایان نامه به نشانه شناسی نمادهای حیوانی در غزلیات شمس پرداخته شده است. نشانه شناسی مطالعه نظامند نشانه ها به جهت دریافت لایه های گوناگون فکری شاعر یا نویسنده است. با بررسی این علم در نمادهای حیوانیِ غزلیات شمس می توان به زمینه های گوناگونِ اندیشگانی مولوی از جمله بازگشت به اصل، بیداری، خاموشی، قبض و بسط و... دست یافت. مولوی برای مهیّاکردن بستری مناسب در جهت القای مفاهیم عرفانی، و عاشقانه، به واسطه هنجارشکنی نشانه ها را از حیطه رمز پرداختگی خارج می کند و به چند معنایی سوق می دهد. هم چنین از موارد پرداخته شده در این پایان نامه بخش تقابلی نمادها است، که با بررسی این مقوله نیمه پنهان فکری شاعر و همچنین الگوهای فنا، خاموشی و وحدت گرایی او نمایان می شود، اما نکته حائز اهمیت و چشمگیر در بخش روابط تقابلی نه در انتخاب نوع تمایزها، بلکه در نحوه برخورد دینامیکی و پویای روابط است، که گویای روح پرتلاطم مولوی در مقوله عشق او به شمس تبریزی یا مضامین عرفانی است.

بازتاب زمان در اشعار فروغ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات 1393
  اکرم محمودلو   علی تسلیمی

جنبه های مختلف زمان در اشعار فروغ فرخزاد نقش چشم گیر دارد. کمیت زمان بدین معنی است که زمان خطی بوده و پیامد رنج بار دارد و انسان را در فاصله ی کوتاهی به کام مرگ می کشد. کیفیت زمان نیز چگونگی گذر زمان، و چاره جویی در این مدت اندک است. اگر زمان با شادکامی بگذرد می تواند رنج گذر زمان را ناپدید گرداند. اشعار فرخزاد از دیدگاه زمان کم تر بررسی شده است و اگر این موضوع کاوش گردد چهره ای دیگر از فرخزاد شناخته خواهد شد. شعرهایی که جایگاه بلند در ادبیات معاصر ایران دارند باید از این دیدگاه نیز بررسی شوند به ویژه شعرهای مدرن امروزی که هرکدامشان به گونه ای با زمان گره می خورد. در آثار امروزی به این باور رسیده اند که زمان، جنبه ی تراژیک و پیش رونده دارد و دیگر بازگشتی بر آن تصور نمی شوند. برداشتی چنین از زمان، گاه به مفهوم معنا باختگی می رسد که در گذشته بدین جا ختم نمی شد. از نشانه-های اساسی زبان و محتوای شعر امروزی، نگرش خطی و گاه معنا باخته به زمان است.

اثربخشی مشاوره شغلی به روش نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر کاهش فرسودگی شغلی معلمان زن مدارس ابتدایی شهرستان فسا
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  رضا چراغی   کیانوش زهراکار

چکیده ندارد.