نام پژوهشگر: مرتضی رحیمی ناغانی

بررسی امکان تلفیق دو رویکرد استقرایی و قیاسی برای تدریس یک موضوع درسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده علوم انسانی 1392
  مرتضی رحیمی ناغانی   هاشم فردانش

رشد پژوهش ها در حوزه علوم تربیتی و به ویژه تدریس و یادگیری، تنوعی از روش های تدریس را پیش روی معلمان عصر حاضر گذاشته است. این تنوع روش های تدریس دو دیدگاه را به وجود آورده است: دیدگاهی که توصیه می کند یک معلم هر چقدر از روش های تدریس بیشتری در تدریس خود استفاده کند موفق تر است؛ در مقابلِ دیدگاهی که با ترکیب روش های مختلفی که برگرفته از رویکردهای گوناگون تدریس هستند، مخالف است. پژوهش حاضر به بررسی امکان به کارگیری بیش از یک رویکرد تدریس برای تدریس یک موضوع، توسط یک معلم، در یک جلسه ی درس می پردازد. برای این منظور دیدگاه های معلمان در دسترس راهنمایی و ابتدایی مشغول به تحصیل در دوره ی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران مورد بررسی قرار گرفت. برای دستیابی به توصیفی عمیق از دیدگاه ها و باورهای این معلمان، از پژوهش کیفی استفاده شد. داده های این پژوهش با استفاده از یک مصاحبه ی نیمه سازمان یافته به دست آمد. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت مصاحبه شوندگان پژوهش به 24 نفر خاتمه یافت. برای تحلیل داده ها، روش تحلیل تفسیری مورد استفاده قرار گرفت که طی سه مرحله انجام پذیرفت: در مرحله ی اول استدلال های معلمان برای امکان و عدم امکان ترکیب رویکردهای مختلف استخراج شد. استدلال هایی که برای امکان ترکیب رویکردهای مختلف آوردند، کاملاً شعاری و رویایی بود، زیرا فقط بهترین پیامد ممکن برای ترکیب رویکردهای مختلف را، بدون تصور موانعی که تضاد بین آن ها بوجود می آورد، در نظر داشتند. در مرحله ی دوم، برای تحلیل سناریوهای تدریس از روش مقایسه ی مداوم استفاده شد. در نتیجه ی این تحلیل، نُه شکل مختلف تدریس ترکیبیِ معلمان شناسایی شد. سرانجام، پس از چند بار بررسی مشخص شد این نُه دسته از چهار حالت خارج نیستند که به این شرح اند: در حالت اول، تدریس آن ها در واقع استقرایی بود، و ترکیبی نبود؛ در حالت دوم، تدریس ایشان در حقیقت قیاسی بود؛ سومین حالت، تدریس معلمانی را شامل می شد که در حین ارایه ی سناریوی تدریس ترکیبی، پی به نشدنی بودن آن می بردند و سناریوی خود را نیمه کاره متوقف می کردند؛ و بالاخره آخرین حالت شامل کسانی بود که در یک جلسه ی درس دوبار تدریس می کردند؛ یک بار استقرایی و یک بار قیاسی. نتیجه این که در هیچ یک از این تدریس ها، ترکیب دو رویکرد استقرایی و قیاسی امکان پذیر نشد.