نام پژوهشگر: عبدالمجید جلائی اسفندآبادی

بررسی روند فرکانسی تورم، بیکاری و تأثیر آن ها بر تقاضای بازارکار در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1393
  رویا حیدری   عبدالمجید جلائی اسفندآبادی

پدیده های تورم و بیکاری دو معضل بزرگ اقتصادی کشورهای مختلف جهان می باشند. حاصل این پژوهش بیانگر وضعیت فرکانسی تورم و بیکاری در ایران است که می تواند سیاست های اقتصادی کنترل تورم و بیکاری را مدیریت کند. در این مطالعه به بررسی روند فرکانسی تورم و بیکاری در دوره زمانی (1357-1391) پرداخته شده است و سپس تاثیر این روند فرکانسی بر روی تابع تقاضای بازار کار بررسی می شود. بدین منظور در یک دیدگاه جدید از تورم و بیکاری در یک فضای اقتصاد ریاضی و با استفاده از معادلات دیفرانسیل قطعی، مسیر فرکانسی تورم و بیکاری برای ایران محاسبه شده است. تحلیلی که از این مسیر فرکانسی برای تورم و بیکاری می شود در مکتب چرخه های تجاری حقیقی بسیار بااهمیت می باشد زیرا چرخه از نوع فرکانسی بکار برده شده است. برای بررسی تاثیر این روند فرکانسی بر تابع تقاضای بازار کار براساس ادبیات موضوع و مبانی نظری، تابع تقاضای بازارکار، تابعی از سطح دستمزد، تولید ناخالص داخلی و جمعیت شاغل در نظر گرفته شده است. براین اساس، ابتدا فرکانس های تقاضای بازارکار برای دوره زمانی 1357-1391 مشخص شده و سپس برای تعیین تأثیر فرکانس های تورم و بیکاری بر تقاضای بازارکار، این متغیرها در تابع تقاضا وارد و مجددا تابع برآورد شده است. نتایج نشان می دهد فرکانس های تورم و بیکاری بر تقاضای بازارکار تأثیرگذار است.

بررسی تاثیر تکانه های نرخ ارز بر سرمایه گذاری و اشتغال در ایران با رهیافت مدل تعادل عمومی قابل محاسبه چندمنطقه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1393
  فرخنده باقری   عبدالمجید جلائی اسفندآبادی

با توجه به نقش موثر سرمایه گذاری در گسترش رشد و توسعه اقتصادی و با توجه به اینکه امروزه هر کشوری به دنبال افزایش اشتغال نیروی کار خود در جهت افزایش تولید و رشد اقتصادی می باشد. بررسی چگونگی تأثیر تکانه های نرخ ارزبر دو متغیر مذکور در ایران به لحاظ شناخت توانمندی های اقتصادی و جهت دهی فعالیت های مولد از اهمیت خاصی برخوردار است. در همین راستا، این مطالعه تأثیر تکانه های نرخ ارز را بر سرمایه گذاری و اشتغال، در قالب یک مدل سیستمی چند منطقه ای، با استفاده از نرم افزار gtap موردمطالعه قرار می دهد. برای بررسی تأثیر این تغییرات، دو سناریوی افزایش ده درصدی نرخ ارز و کاهش ده درصدی آن در نظر گرفته شده است. نتایج هم جهت بودن قیمت با تغییرات نرخ ارز را تأیید می کند. افزایش نرخ ارز، در بخش های کشاورزی، صنعت و معدن، همراه با کاهش تولید، اشتغال را نیز کاهش و در بخش های خدمات، نفت و گاز، همراه با افزایش تولید، اشتغال را نیز افزایش داده است. کاهش نرخ ارز تولید و به دنبال آن، اشتغال را در بخش های خدمات، نفت و گاز، کاهش و در بخش های کشاورزی، صنعت و معدن، این دو متغیر را افزایش داده است. سرمایه گذاری کل در همه ی مناطق موردبررسی، با تغییرات نرخ ارز هم جهت می باشد.