نام پژوهشگر: منصور عبدی

مقایسه تاُثیر روشهای آموزشی مبتنی بر تکنولوژی آموزشی مساله محور و توضیحی بر میزان یادگیری و نگرش به درس دانشجویان کارشناسی تکنولوژی آموزشی دانشگاه اراک در سال تحصیلی 89-1388
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک 1389
  وحید سالاری   محمد سیفی

این پژوهش به مقایسه تاُثیر روشهای آموزشی مبتنی بر تکنولوژی آموزشی مساله محور و توضیحی بر میزان یادگیری و نگرش به درس دانشجویان تکنولوژی آموزشی دانشگاه اراک می پردازد. این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی دو گروهی با استفاده از پیش آزمون – پس آزمون می باشد. برای آزمون فرضیه ها از دو گروه 26 نفره دانشجویان تکنولوژی آموزشی که شرایط مشابهی از لحاظ سال ورود و واحد گذرانده شده داشتند و در دو کلاس روشها و فنون تدریس ثبت نام کرده بودند انتخاب شدند. دو گروه به صورت تصادفی یکی به عنوان گروه آزمایش (روش مسئله محور مبتنی بر تکنولوژی آموزشی) و دیگری گروه کنترل (روش توضیحی مبتنی بر تکنولوژی آموزشی) در نظر گرفته شدند. دوره آموزشی 12 جلسه 120 دقیقه ای بود که در طی یک نیمسال تحصیلی (89 – 88) توسط یک مدرس به اجرا در آمد. نتایج حاصل از آزمون آماری t مستقل نشان داد که دو گروه از نظر میزان یادگیری از درس ارائه شده تفاوت معنی درای نداشتند اما نگرش به درس در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری مثبت تر شده بود.

مقایسه تاثیر روشهای تدریس سنتی ومشارکتی بریادگیری ونگرش به درس فیزیک دانش آموزان سال اول متوسطه ناحیه دوشهراصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک 1389
  علی محمد معظمی   منصور عبدی

یکی از دلایل پویایی و کارآمدی نظام های آموزشی پیشرفته در کشورهای توسعه یافته این است که در آن نظام ها مدام روش های یاددهی – یادگیری را مورد مطالعه و بررسی قرار داده اند و همواره از بهترین روش ها و اثر بخش ترین آنها استفاده نموده اند . در دهه های اخیر از طرف متخصصین تعلیم و تربیت تلاش های زیادی صورت گرفته تا این امر تحقق یابد. این پژوهش به صورت کمی اثرات یادگیری مشارکتی و سنتی را در زمینه ی یادگیری و نگرش به درس فیزیک با هم مقایسه نموده است . هدف اصلی این پژوهش نیز برآورد و مقایسه ی این دو نوع روش بوده است .به همین منظور برای این تحقیق با توجه به یک فرضیه ی کلی در نظر گرفته شده دو فرضیه مورد آزمون قرار گرفتند . نوع تحقیق نیمه آزمایشی پیشنهاد شد و همینطور نمونه ای بصورت خوشه ای مرحله ای به حجم صد نفر از دانش آموزان پسر پایه ی اول متوسطه ناحیه ی دو شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-88 انتخاب گردیدند که در دو گروه مشارکتی و سنتی به مدت شش هفته تحت آموزش قرار گرفتند . بعد از مقایسه ی پیش آزمون پیشرفت تحصیلی و نگرش به درس این دو گروه با یکدیگر و انجام آزمون های آماری t مستقل و وابسته در سطح معنا داری 05/0 p< مشخص شد گروهی که به صورت مشارکتی آموزش دیده بودند در مقایسه با گروهی که به صورت سنتی تحت آموزش قرار داشتند هم در پیشرفت تحصیلی و هم در نگرش به درس فیزیک از خود عملکرد بهتری را نشان داده اند. به عبارت دیگر با توجه به نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها هر دو فرضیه ی این پژوهش تأیید شد .

اثر بخشی آموزش مولفه های هوش معنوی بر افزایش قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر ایرانشهر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  اسرا بخشی   منصور عبدی

پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مولفه های هوش معنوی بر افزایش قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان صورت گرفت.آزمودنیهای این پژوهش را 40 نفر از دانش آموزان دختر اول دبیرستانی شهرستان ایرانشهر تشکیل می دادند.آزمودنیها نمونه در دسترس بودند.بدین صورت که از یک دبیرستان در دسترس که دو کلاس اول دبیرستان داشت، به طور تصادفی یک کلاس در گروه آزمایش و کلاس دیگر در گروه گواه جایگزین شدند.به منظور جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون، از آزمون قضاوت اخلاقی جیمز رست استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.نتایج تحقیق نشان داد که مولفه های هوش معنوی باعث افزایش قضاوت اخلاقی دانش آموزان می شود

مقایسه سبک های تربیتی والدین و طرحواره های ناسازگار اولیه در دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی و دانش آموزان گروه عادی دبیرستان های دخترانه شهرستان اراک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - پردیس آموزشهای نیمه حضوری 1390
  نرگس نجفعلی بیگی   ابوالفضل کرمی

این پژوهش به هدف، مقایسه سبک های تربیتی والدین و طرحواره های ناساز گار اولیه دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی و دانش آموزان عادی صورت گرفته است.پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود و نمونه مورد مطالعه در آن 200دانش آموز(120نفر در گروه اضطراب اجتماعی و80نفر در گروه عادی) که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از دبیرستان های دخترانه شهرستان اراک انتخاب شدند.برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اضطراب اجتماعی صفی زاده، پرسشنامه 75سوالی طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و پرسشنامه سبک های فرزند پروری باومریند استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیری(مانوا)و رگرسیون لوجستیک نشان داد، بین سبک فرزند پرووری مقتدرانه و سهل گیرانه در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد به این صورت که میانگین گروه عادی در هر دو سبک بالاتر از گروه اضطرابی بود.در 5حوزه طرحواره ها نیز بین دو گروه تفاوت معناداری بدست آمد به طوری که طرحواره های دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی مشکل دارتر بود. همچنین نتایج رگرسیون لوجستیک نشان داد که سبک فرزند پروری مقتدرانه و سهل گیرانه و حوزه عملکرد مختل و دیگر جهت مندی می توانند پیش بینی کننده اضطراب اجتماعی باشند. واژگان کلیدی : طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک های تربیتی والدین، اضطراب اجتماعی، حوزه های طرحواره ها

تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر کاهش باورهای غیر منطقی دانش آموزان سال اول دبیرستان شهرستان مبارکه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  محبوبه احمدپور   منصور عبدی

هدف از انجام پژوهش حاظر، بررسی تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر کاهش باورهای غیر منطقی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهرستان مبارکه بودهم چنین نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر کاهش باور های غیر منطقی( درماندگی در برابر تغییر، توقع تأیید از دیگران، اجتناب از مشکل و بی مسئولیتی هیجانی) موثر بوده است.

مقایسه هوش هیجانی،انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی در دانشجویان کارشناسی ارشد تحت آموزش الکترونیکی و سنتی دانشگاه تهران در سال 91-90
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم انسانی 1391
  آزاده قندهاری   سید شمس الدین هاشمی مقدم

هدف از این پژوهش، مقایسه هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی دانشجویان کارشناسی ارشد تحت آموزش الکترونیکی و سنتی دانشگاه تهران بوده است این پژوهش به لحاظ ماهیت، موضوع، اهداف و سوالات آن از نوع کاربردی و در زمره طرح های پس رویدادی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در رشته های مدیریت و کارآفرینی تشکیل می دهند، که شامل 1657 نفر می باشند. نمونه گیری در هر دوگروه به صورت تصادفی ساده بوده است زیرا هر یک از اعضای جامعه دارای شانس مساوی و مستقل برای انتخاب شدن را داشته اند. حجم نمونه جمعاً 409 نفر بوده که به صورت تصادفی در دو گرو219 تایی در آموزش الکترونیکی و 190تایی در آموزش سنتی قرار گرفتند. هوش هیجانی به وسیله آزمون 18 سوالی هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت تحصیلی به واسطه آزمون هرمنس و خودکارآمدی عمومی ازطریق آزمون شرر مورد اندازه گیری قرارگرفتند. پس از مشاهده تفاوت بین هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی، دو گروه آزمودنی، با استفاده از آزمون t مستقل مورد تحیل قرار گرفتند نتایج حاصله از این دو آزمون با استفاده از نرم افزار 16 spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داده است، بین هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی عمومی دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارتی دیگر هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی دانشجویان تحت آموزش الکترونیکی از دانشجویان تحت آموزش سنتی بیشتر بوده است. در پایان پیشنهاد می شود که مسئولین امر آموزش عالی از فناوری های جدید در امر آموزش همچون آموزش الکترونیکی به منظور ارتقا و بهبود هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی فراگیران تحت آموزش سنتی استفاده نمایند. کلید واژه ها: آموزش الکترونیکی، آموزش سنتی، هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی عمومی.

مقایسه تأثیر آموزش مهارت های حل مسئله و مقابله با استرس به دو روش سنتی و کارگاهی بر کاهش گرایش به اعتیاد در دانشجویان پسر دانشگاه اراک در سال تحصیلی 92-91
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  عاطفه شریعتی   منصور عبدی

رویارویی با مسائل و تحمل استرس های روزمره بخشی از زندگی هر انسانی است.آشنایی با نحوه برخورد و چگونگی حل مسائل و مقابله با استرس ها، فرد را از آسیب پذیری در در برابر آسیب های اجتماعی بویژه گرایش به اعتیاد ایمن می-سازد. پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر آموزش مهارت های حل مسئله و مقابله با استرس به دو روش سنتی و کارگاهی در کاهش گرایش به اعتیاد دانشجویان پسر دانشگاه اراک در سال تحصیلی92-91پرداخته است. پژوهش حاضر از جمله طرح های نیمه آزمایشی و مجموعه طرح های دو گروه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون است و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان پسر دانشگاه اراک که در دانشکده ادبیات و علوم انسانی در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بوده اند،می باشد که با روش نمونه گیری در دسترس 30 دانشجو انتخاب شدند و با گزینش تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون میزان گرایش به اعتیاد در هر یک از آن ها بوسیله پرسشنامه گرایش به اعتیاد(aps) اندازه گیری شد. گروه اول تحت آموزش سنتی مهارت های حل مسئله و مقابله با استرس و گروه دوم هر یک از مهارت ها را با روش کارگاهی آموزش دیدند. بعد از آموزش میزان گرایش به اعتیاد هر یک از دانشجویان با استفاده از پرسشنامه مذکور اندازه گیری شد. تحلیل آماری داده ها در سطح معنادار 05/0p< نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله و مقابله با استرس به دو روش سنتی و کارگاهی در کاهش گرایش به اعتیاد موثر بوده است. همچنین هر یک از روش های سنتی و کارگاهی تفاوت معناداری ندارند اما از لحاظ مقایسه نتایج میانگین ها می توان گفت روش کارگاهی موثرتر بوده است. لذا برگزاری کلاس ها و کارگاه های آموزش مهارت های حل مسئله و مقابله با استرس،می تواند فرد را قادر سازد که بدون لطمه زدن به خود و دیگران به شکل موثر رفتار کند و لذا از گرایش آنان به سمت مواد مخدر به عنوان یک راهبرد مقابله-ای جلوگیری به عمل آورد.

نقش اجرای طرح ارزشیابی توصیفی بر میزان استفاده از روشهای فعال تدریس و ابزارهای نوین ارزشیابی توسط معلمان پایه های پنجم و ششم ابتدایی منطقه شاوور در سال تحصیلی 93-92
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  حمزه جریپ   بهمن یاسبلاغی شراهی

هدف از این پژوهش بررسی نقش اجرای ارزشیابی توصیفی بر استفاده از روشهای فعال تدریس و به¬کارگیری ابزارهای مختلف ارزشیابی توسط معلمان پایه¬های پنجم و ششم ابتدایی منطقه شاوور در سال تحصیلی 93-92 بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه¬ای بوده و برای آزمون فرضیه¬ها از آزمون تی استفاده شده است. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه محقق¬ساخته روشهای فعال تدریس و پرسشنامه محقق¬ساخته ابزارهای نوین ارزشیابی بود که در قالب یک پرسشنامه کلی میان نمونه توزیع گردید. جامعه آماری کلیه معلمان پایه¬های پنجم و ششم منطقه شاوور در سال تحصیلی مذکور بوده که تعداد آنها 165 نفر بود و نمونه آماری تمام جامعه بود. نتایج پژوهش نشان داد که اجرای طرح ارزشیابی توصیفی بر میزان استفاده از روشهای فعال تدریس و میزان کاربرد ابزارهای نوین ارزشیابی تاثیر معناداری نداشته است.

بررسی رایطه سواداطلاعاتی با خودکارآمدی تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان دختر مقطع متوسطه مدارس هوشمند شهر کرمانشاه در سال تحصیلی93-92
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  لیدا قاسمی کرفله   منصور عبدی

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی سواداطلاعاتی با خودکارآمدی تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ی شهر کرمانشاه انجام شده است.روش ارائه ی پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد.نمونه تحقیق شامل 350 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرستان کرمانشاه است که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردیده اند.ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل پرسشنامه ی سواداطلاعاتی بختیاری، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی اوون و فرامن و پرسشنامه ی خلاقیت اسمیت می باشد.در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است.نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین سواداطلاعاتی با خودکارآمدی تحصیلی و خلاقیت رابطه ی معناداری وجود دارد .با توجه به این رابطه اقدام جهت بهبود سواداطلاعاتی دانش آموزان می تواند منجر به بهبود وضعیت تحصیلی آنان گردد. واژگان کلیدی:سواداطلاعاتی، خودکارآمدی تحصیلی، خلاقیت، مدارس هوشمند.

رابطه میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات با سواد اطلاعاتی و مهارت های تفکر انتقادی در بین دانشجویان مرکز آموزش علمی–کاربردی شهرستان دلفان در سال تحصیلی 93-92
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  محمدعلی مرادی   سعید شاه حسینی

هدف از این پژوهش، رابطه میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات با سواد اطلاعاتی و مهارت های تفکر انتقادی در بین دانشجویان مرکز آموزش علمی-کاربردی شهرستان دلفان در سال تحصیلی93-92 بود. روش به کار رفته در این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بوده است؛ زیرا ویژگی های جامعه آماری، شرایط موجود و چگونگی ارتباط بین آنها را توصیف می نماید. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان کارشناسی ناپیوسته مرکز آموزش علمی-کاربردی شهرستان دلفان نیم سال دوم 93-92 بودند که 243 نفر انتخاب شدند. با توجه به جدول مورگان تعداد حجم نمونه 150نفر انتخاب شد. روش نمونه گیری در این پژوهش، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. در این پژوهش از سه پرسشنامه استفاده شد.1– پرسشنامه آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا 2– پرسشنامه استاندارد شده سواد اطلاعاتی 3– پرسشنامه استاندارد شده فناوری اطلاعات و ارتباطات. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از آمار توصیفی و استنباطی و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. تجزیه و تحلیل نشان داد که بین فناوری اطلاعات و ارتباطات با سواد اطلاعاتی همبستگی مثبت(0/518=r ) وجود دارد و در سطح 0/001˂p مورد تایید قرار گرفته است. یعنی هر چه فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجویان نسبت به آینده بیشتر باشد، سواد اطلاعاتی آن¬ها نیز افزایش می یابد. و همچنین تجزیه و تحلیل نشان داد که بین فناوری اطلاعات وارتباطات با مهارت های تفکر انتقادی همبستگی مثبت(513%=r ) وجود دارد و در سطح 0/001˂p مورد تایید قرار گرفته است. یعنی هر چه فناوری اطلاعات دانشجویان نسبت به آینده بیشتر باشد، تفکر انتقادی آنها بیشتر می شود.