نام پژوهشگر: مریم رخشانی پور

بررسی جریان سیّال ذهن در داستان های کوتاه و منتخب معاصر فارسی (صادق هدایت، صادق چوبک، سیمین دانشور، هوشنگ گلشیری، شهریار مندنی پور و عباس معروفی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  مریم رخشانی پور   علیرضا محمودی

ظهور مدرنیسم در قرن بیستم و سیطرۀ آن بر حوزه های علم بشری از جمله ادبیات داستانی، رغبت نویسندگان را در بکارگیری شیوه های نوین روایی برانگیخت. یکی از شیوه های نوین روایت «جریان سیّال ذهن» نام دارد که نویسندگان این سبک با گرفتن مفاهیم «ناخودآگاه» و«زمان ذهنی» از دیدگاه روان شناسان و فلاسفه، داستان¬هایی خلق کردند که در آن¬ها، افکار شخصیت های داستانی بدون نظم و ترتیب و با بر هم زدن توالی زمانی ارائه می شود. تکنیک جریان سیّال ذهن با دارا بودن ویژگی های متعددی چون: زاویۀ دید درونی، پرش های زمانی، حاکم بودن فضای وهمی و ذهنی، بر هم زدن قواعد دستوری زبان و نظایر آن در آثار رمان نویسان مطرح قرن بیستم نمود یافت و با آشنایی نویسندگان ایرانی، این شیوه به ادبیات منثور ایران وارد شد. اگر چه عدَه¬ای آن را مختص رمان دانسته اند، امّا؛ ردّپای آن در داستان های کوتاه فارسی نیز به چشم می خورد. در این پژوهش که با هدف شناخت هرچه بهتر ویژگی های داستان های کوتاه ادبیات فارسی و به شیوة توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، به بررسی مؤلفه های جریان سیّال ذهن در شش داستان کوتاه: فردا (صادق هدایت)، بعد از ظهرآخر پاییز (صادق چوبک)، شب شک (هوشنگ گلشیری)، آرامش قشنگ (عباس معروفی)، سوترا (سیمین دانشور) و خمیازه در آینه (شهریار مندنی پور) پرداخته شده است. نتیجۀ این پژوهش حاکی از نمود یافتن ویژگی جریان سیّال ذهن در داستان های کوتاه فارسی است، تا جایی که حتی در برخی از این داستان ها با پیوند واقعیت و تخیل نشانه هایی از رئالیسم جادویی به چشم می خورد.