نام پژوهشگر: محمد حیاتی

مدیریت ریسک در پروژه های ساخت تونل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1388
  محمد حیاتی   احمدرضا صیادی

رتبه بندی ریسک های یک پروژه به ویژه زمانی که تعداد عوامل ریسک زا افزایش می یابد به عنوان بخشی مهم از فرایند پیچیده مدیریت ریسک محسوب می شود. در این تحقیق نخست ساختار جامعی از ریسک های اصلی پروژه های تونل سازی در قالب 17 دسته اصلی و 196 زیر سطح تهیه شده و سپس این ریسک ها در عملیات تونل سازی سد سیمره در جنوب غرب ایران رتبه بندی شده است. بدین منظور از روش تصمیم گیری گروهی و میانگین وزین جهت جمع آوری و تجمیع نظر خبرگان و از روش های تخصیص خطی، electre، saw، topsis، linmap و taxonomy به عنوان مهمترین روش های جبرانی در تصمیم گیری چند شاخصه جهت تعین رتبه ریسک ها استفاده شده است. شاخص های رتبه بندی در دو دسته اولیه و تکمیلی تقسیم شده اند. شاخص اولیه بر مبنای احتمال و میزان اثر گذاری ریسک ها بر اهداف اصلی پروژه (زمان، هزینه، کیفیت و عملکرد) با وزن های متفاوت تعیین شده است. دسته دوم شاخص ها شامل اثرات اجتماعی اقتصادی، اثرات زیست محیطی، نزدیکی زمان وقوع ریسک، میزان مواجهه با ریسک، عدم اطمینان تخمین و میزان مدیریت پذیری ریسک است. با کمک روش های تصمیم گیری چند شاخصه ریسک ها با توجه به شاخص های گوناگون بهتر ارزیابی می گردند و در نتیجه واقع بینانه تر رتبه دهی می شوند. با توجه به ا ین که نتایج حاصل از اجرای روش های فوق در مواردی با یکدیگر هم خوانی نداشت، برای رسیدن به یک اجماع کلی از رتبه بندی ریسک ها، از روش های تلفیقی (میانگین، بردا و کپلند )، استفاده شده است. جهت ادغام سه دسته رتبه بندی بدست آمده با میانگین گیری از نتایج سه روش (میانگین رتبه ها، بردا و کپلند) نتیجه ادغامی رتبه بندی ریسک ها حاصل گردید و بدین ترتیب عوامل اقتصادی و شرایط حقوقی به ترتیب بیشترین و کمترین رتبه ریسک را به خود اختصاص می دهند.

ارائه مدل زنجیره دو سطحی تأمین کننده – تولید کننده در صنعت فولاد، مطالعه موردی: شرکت ذوب آهن اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده مهندسی معدن 1393
  محمد حیاتی   رضا خالو کاکایی

با توجه به تحولات سریع در صنایع فولاد کشورهای در حال توسعه و نیز مواجهه با ریسک¬ها و عدم قطعیت¬های فراوان، تلاش برای کاهش هزینه¬ها و بهینه¬سازی فرایند تأمین و برنامه¬ریزی تولید بسیار حائز اهمیت و ضروری می¬باشد. هدف از این تحقیق ارائه مدل زنجیره دو سطحی تأمین کننده – تولید کننده در صنعت فولاد کشور متناسب با مفاهیم مدیریت زنجیره تأمین است. از اولین مراحل و گام¬های اساسی برای مدیریت زنجیره تأمین صنعت فولاد کشور، شناسایی تهدیدها و مخاطراتی است که زنجیره تأمین این صنعت را تهدید می¬کنند، لذا ابتدا در قالب یک مدل سلسله مراتبی، ضمن شناسایی جامع و دسته¬بندی ریسک¬های زنجیره تأمین فولاد به ارزیابی آن¬ها پرداخته شده است. در این راستا ریسک¬ها بر اساس روش rbs در 4 سطح ارائه شده¬اند. سپس با معرفی مجموعه جامعی از معیارها (14 معیار)، ارزیابی و رتبه¬بندی ریسک¬ها در مجتمع ذوب آهن اصفهان با استفاده از روش¬های fuzzy dahp و fuzzy topsis انجام شده است. بر این اساس ریسک¬های فرایند تأمین، بالاترین رتبه ریسک را به خود اختصاص دادند و به¬عنوان بحرانی¬ترین ریسک¬های این مجموعه معرفی شدند. در ادامه، به¬منظور نیاز سنجی مشتریان در خصوص محصولات فولادی و برآورده کردن تقاضای متغیر و نامطمئن آنها، با تمرکز بر بخش تولید در مجتمع ذوب آهن، یک مدل برنامه¬ریزی آرمانی فازی (fuzzy gp) به منظور تعیین سطوح کلی تولید هر دسته از محصولات ذوب آهن اصفهان طراحی شده است. برای این منظور تعداد 12 خانواده محصول در مجتمع ذوب آهن در نظر گرفته شده است. مدل ریاضی ارائه شده برای برنامه¬ریزی جامع تولید خانواده محصولات، دارای 3 هدف کیفی و 3 هدف کمّی با اولویت¬های متفاوت است و تابع هدف اصلی مسأله به صورت بیشینه¬سازی سطح اقناع اهداف فازی مسأله می¬باشد. در مدل پیشنهادی، سعی شده است با در نظر گرفتن سطح موجودی، تقاضا، ظرفیت ماشین آلات، و فضای انبار، کل هزینه-های تولید و هزینه¬های نگهداری و سفارشات معوق کمینه شده و کیفیت محصول را در سطح بالا و میزان تأخیر در تحویل محصول و ریسک تولید را بسیار پایین نگه دارد. با حل مدل مذکور، سطوح تولید، میزان موجودی، میزان سفارش معوق، میزان قرارداد فرعی و میزان فروش برای 12 دسته (خانواده) محصول در شرکت ذوب آهن اصفهان در طی 4 دوره (بهار 93 تا زمستان 93) پیش¬بینی و برنامه¬ریزی شد. لذا شرکت ذوب آهن می¬بایست در مجموع مقدار 8/2 میلیون تن محصول را در طی 4 دوره مذکور تولید کند. برای تولید این مقدار محصول لازم است که برنامه¬ریزی برای خرید مواد اولیه نیز انجام گیرد لذا در نهایت با تمرکز بر بخش تأمین و خرید مواد اولیه صنعت فولاد، یک مدل ترکیبی با در نظر گرفتن هم¬زمان معیارهای مختلف به¬منظور ارزیابی و انتخاب تأمین¬کنندگان سنگ آهن درشت دانه و تخصیص سفارش بهینه به هر کدام از آنها ارائه شده است. در این راستا ابتدا مجموعه¬ای از معیارها (شامل 7 معیار کمّی و 5 معیار کیفی) برای ارزیابی و انتخاب تأمین¬کنندگان سنگ آهن معرفی شده است. با توجه به اینکه یکی از معیارهای کلیدی در ارزیابی و انتخاب تأمین¬کنندگان معیار ریسک می¬باشد و در تحقیقات کمتر مورد توجه قرار گرفته است، با معرفی یک شاخص ریسک ترکیبی برای هر تأمین کننده به ارزیابی ریسک تأمین¬کنندگان پرداخته شده است. با محاسبه این شاخص و در نظر گرفتن دیگر معیارها، ارزیابی تأمین¬کنندگان با استفاده از روش¬های fuzzy dahp و fuzzy topsis انجام شده است. سپس با شناسایی محدودیت¬های آرمانی و سیستمی، یک مدل برنامه¬ریزی ریاضی gp-fuzzy dahp، به منظور تخصیص مقدار سفارش بهینه به هر تأمین¬کننده ارائه شده است. بر اساس نتایج حاصل از حل مدل، به¬منظور دستیابی به سطوح تولید برنامه¬ریزی شده در مرحله قبل برای برآورده کردن تقاضای مشتریان، شرکت ذوب آهن می¬بایست مطابق ظرفیت معادن میشدوان و احیا معادن، سنگ آهن بخرد و مابقی سنگ آهن مورد نیاز خود را از معادن مرکزی، جلال آباد و امیرسنگان خریداری کند.

طراحی و شبیه سازی لیزر تصادفی مبتنی بر نانوذرات zno
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1387
  محمد حیاتی   وحید احمدی

چکیده ندارد.

تشکیلات مالیه ایران از صدر اسلام تا مشروطیت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده حقوق 1352
  محمد حیاتی

چکیده ندارد.

بررسی دیدگاه دانشجویان پزشکی مقطع بالینی نسبت نیاز به تدریس دروس علوم پایه دردانشگاه علوم پزشکی قزوین
پایان نامه 0 1376
  محمدرضا کاوه   غلامرضا حسن زاده

مهمترین یافته ها بیانگر این است که یک جدایی نسبی و عدم هماهنگی بین دروس علوم پایه و دروس مقطع بالینی وجود دارد که دانشجویان را دچار یک سردرگمی و خستگی می نماید و فاصله زمانی نسبتا طولانی بین این دو مقطع تشدید کننده این مسئله می باشد و از علل موثر دیگر شاید عدم آشنایی اساتید علوم پایه با مشکلات و مسائل دروس بالینی باشد که به نظر می رسد در مورد حل این مشکل باید از طرف مسئولین امر اقدام گردد.