نام پژوهشگر: سمانه فرج‌اللهی

سازایی شیوه های پرورش یاری، هوش عاطفی و میزان دانش آموختگی گروهی از مادران لرستانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  سمانه فرج اللهی   منصورعلی حمیدی

بر پایه ی نگره های سازایی گر در پرورش، مادر در جایگاه پرورش یار نخستین، کارکردی بنیادی در فرایند پرورش دارد و نه تنها به بالنده گی ی تنی ی فرزندش کمک می کند که در پرورش سویه های فراتنی(شناختی، عاطفی، و رفتاری) او هم کارکردی کلیدی دارد. از این روی، هر گونه نارسایی در پرورش یاری ی مادر زمینه ساز کاستی و نارسایی در پرورش فرزند می شود. هدف پژوهش انجام شده شناسایی ی میزان هم خوانی ی شیوه های پرورش یاری ی گروهی از مادران لرستانی با باید و نبایدهای برآمده از نگره های بالنده گی ی سازایی گر،در راستای کمک به بهبود فرایند پرورش یاری، بوده است.این میزان هم خوانی که می توان آن را میزان سازنده گی ی شیوه های پرورش یاری خواند، با هوش عاطفی مادران، و همچنین با میزان دانش آموخته گی و پیروی آنان از رهنمودهای فرهنگ بومی ، در پیوند انگاشته شده بود. از این روی، از یک گروه 60 نفر از مادران در دسترس لرستانی در خرم آباد در این زمینه ها داده گیری شد. ابزارهای داده گیری در این پژوهش دو پرسش نامه در زمینه های پرورش یاری و هوش عاطفی بوده اند که پرسش نامه ی نخست پژوهنده ساخته است و از پایایی ی 0/84 برخوردار است. پایایی ی پرسش نامه ی دوم (سنجه ی بردبری و گریوز برای سنجش هوش عاطفی) هم 0/90 برآورد شده است. داده های گردآوری شده با بهره گیری از آمار همبسته گی ی پیرسون و آمار آزمونی ی خی دو پردازش شده و به این یافته ها انجامید ه اند که میزان سازنده گی در شیوه های پرورش یاری و همچنین هوش عاطفی ، چشم گیر است (میانگین 81/31 و بیشینه ی 103 با پراکنده گی یا میانگین دوری از میانگین (مدام)12/05 برای شیوه های پرورش یاری، و میانگین ارزه های هوش عاطفی 77/81 با بیشینه ی 96 با پراکنده گی (مدام) 8/48 است. همچنین، هم بستگی ی این دو ویژه گی مثبت، و در سطح میانه است(0/58=r). میزان سازنده گی ی شیوه های پرورش یاری مادران با میزان دانش آموختگی ی آن ها هم پیوندی با شدت میانه را نشان می دهد (0/49=r). این میزان با میزان پای بندی به رهنمودهای برآمده از فرهنگ لرستانی در زمینه ی پرورش یاری همبسته گی ی چندانی از خود نشان نداد (0/29=r). بر پایه ی این یافته ها می توان چنین برآیندیابی کرد که آگاهی پرورش یاران از بایدها و نبایدهای پرورش یاری سازا به اندازه ای نیست که زمینه ساز پرورش یاری ی بهینه شود. از این روی، باید راهکارهایی برای افزایش این آگاهی ها یافت، همان گونه که برای بالا رفتن هوش عاطفی باید زمینه سازی نمود. نبود پایبندی به رهنمودهای پرورشی ی برآمده از فرهنگ بومی نیز می تواند هشداردهنده باشد اگر این ناپایبندی به دیگر نمودهای فرهنگ، و در آن میان زبان لری، هم کشانده شده باشد.