نام پژوهشگر: جابر جعفرزاده

بررسی تغییرات فنولوژیکی ترکیبات مغذی برخی از گونه های گیاهی مراتع دامنه سهند منطقه لیقوان و ترکیبات شیر تولیدی میش های قزل این منطقه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  جابر جعفرزاده   علی حسین خانی

هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فنولوژیکی ترکیبات مغذی گونه های گیاهی bromus riparius، cephalaria microcephala bioss، hieracium procerum، festuca glacuca، lolium rigidum gaudin، vicia caraca و نمونه مخلوط گیاهان مراتع دامنه سهند و به همراه آن بررسی تغییرات ترکیبات شیر میش های قزل آن منطقه بود. بدین منظور نمونه های گیاهی و شیر طی ماه های اردیبهشت، خرداد و تیر جمع آوری و با روش های مناسب به آزمایشگاه منتقل گردید. تعداد نمونه های شیر 21 عدد بود که برای هر ماه 7 تکرار در نظر گرفته شده بود. در آزمایشگاه ترکیبات شیر (درصد چربی، پروتئین و نیتروژن غیر پروتئینی) با استفاده از دستگاه میلکواسکن آنالیز شد. برای تعیین ترکیبات خام گونه های گیاهی (شش گونه، سه تکرار و سه مرحله فنولوژیکی) و نمونه مخلوط (سه تکرار در سه مرحله فنولوژیکی) از روش های توصیه شده به وسیله (2005)aoac استفاده شد. همچنین برای ارزیابی قابلیت هضم آزمایشگاهی گونه-های گیاهی از روش تولید گاز استفاده شد و مقدارگاز تولیدی طی ساعات 2، 4، 6، 8، 12،16، 24، 36، 48، 72 و 96 اندازه گیری شد. از روی داده های تولیدگاز و ترکیبات شیمیایی گیاهان، انرژی قابل متابولیسم (me)، انرژی خالص شیردهی (nel)، قابلیت هضم ماده آلی (dom) و اسیدهای چرب فرار (scfas) تخمین زده شد و a و c به عنوان شاخصه های تولید گاز براورد گردید. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد که مقدار تولید و درصد چربی شیر در طی این ماه ها تغییرات معنی داری داشته است (01/0p<). درصد پروتئین با اینکه با نزدیک شدن به اواخر شیردهی افزایش یافته بود ولی تفاوت معنی داری بین ماه-های نمونه برداری نشان نداد. درصد نیتروژن غیرپروتئینی تقریبا در هرسه ماه نمونه برداری ثابت مانده بود. درصد ماده خشک (dm) علوفه ها اختلاف معنی داری را در بین گونه ها و مراحل فنولوژیکی نشان نداد. درصد ماده خشک براساس وزن تر (dmf) در بین گونه ها تفاوت معنی داری نشان داد، به طوری که بیشترین درصد dmf مربوط به گونه چچم شکننده ( lolium rigidum gaudin) و کمترین درصد مربوط به گونه سردار سرکوچک ( cephalaria microcephala bioss) بود. درصد دیواره سلولی (ndf) و دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf) در بین گونه های مختلف و مراحل فنولوژیکی مختلف تفاوت معنی داری نشان داد. کمترین و بیشترین مقدار ndf به ترتیب در گونه چچم شکننده ( lolium rigidum gaudin) و گونه علف گوش ( hieracium procerum) مشاهده شد. پروتئین خام (cp) نیز در بین اکثر گونه ها تفاوت معنی داری نشان داد و بیشترین مقدار آن در هر گونه و نمونه مخلوط گیاهان مرتع در مرحله گلدهی مشاهده شد. درصد عصاره اتری یا چربی خام (ee) دربین گونه ها و مراحل فنولوژیکی تفاوت معنی داری نشان نداد. درصد کربوهیدرات غیرفیبری (nfc) در بین گونه ها و مراحل فنولوژیکی مختلف تفاوت معنی داری داشت که بیشتری مقدار در مرحله رویشی و کمترین مقدار در مرحله گلدهی مشاهده شد. همچنین بیشترین مقدار nfc مربوط به گونه علف گوش و کمترین مقدار آن در گونه فستوکا ( festuca glacuca) مشاهده شد. در رابطه با فراسنجه های تخمینی me، nel، dom و scfas اختلاف میانگین حداقل مربعات در بین گونه ها معنی دار بود (01/0p<)، به طوری که گونه فستوکا بیشترین مقدار me و گونه چچم شکننده کمترین مقدار را نشان داد، گونه علف گوش بیشترین قابلیت هضم ماده آلی را در بین گونه ها به خود اختصاص داد. مرحله فنولوژیکی به جز me ، سایر فراسنجه های تخمینی را به شکل معنی داری تحت تاثیر قرار نداد. تولید گاز تجمعی گونه علف گوش در مرحله گلدهی بیشترین مقدار و گونه فستوکا کمترین مقدار را به خود اختصاص دادند. در کل نتایج حاکی از آن است که درصد چربی شیر نسبت به سایر فراسنجه های اندازه گیری شده بیشترین تغییرات را در طی دوره شیردهی دارد. در رابطه با گیاهان، گونه-های مختلف از خانواده های مختلف ترکیبات شیمیایی متفاوتی داشتند، همچنین مرحله فنولوژیکی نیز بیشتر ترکیبات شیمیایی گونه های گیاهی را تحت تاثیر قرار داده بود. در مجموع می توان گفت کیفیت علوفه مرتعی تحت تاثیر عوامل ذاتی و محیطی قرار می گیرند و اینها نیز به نوبه خود احتمالا ترکیبات شیر را تحت تاثیر قرار می دهد.