نام پژوهشگر: مهدی نقی زاده

اثر بر همکنش شوری آب آبیاری، قارچ مایکوریزا و کود فسفر بر ویژگی های رشدی و عملکرد لوبیا (phaseseolus vulgaris l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده کشاورزی 1387
  بهاره پارسا مطلق   سهراب محمودی

شوری یکی از عمده ترین مشکلات کشاورزی در نواحی خشک و نیمه خشک دنیا و از مهم ترین عوامل محدود کننده، در تولید گیاهان لگوم به شمار می رود. در این میان استفاده از راه کارهای زراعی و بیولوژیکی می تواند نقش مهمی در بهبود تغذیه و رشد این گیاهان در شرایط شور داشته باشد. به-منظور بررسی تاثیر قارچ های میکوریز و سطوح مختلف کود فسفر در شرایط آبیاری با آب شور و تأثیر این عوامل بر عملکرد، اجزای عملکرد، جذب عناصر غذایی و برخی ویژگی های رشدی لوبیا، آزمایش گلدانی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال 1388 انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل چهار سطح شوری آب آبیاری 500 (شاهد)، 2000،4000 و 6000 دسی‏زیمنس بر سانتی متر)، سه سطح کود سوپر فسفات تریپل (صفر، 100 و 200 میلی‏گرم در کیلوگرم خاک) و قارچ مایکوریزا در سه سطح (بدون قارچ، glomus mosseae و glomus intraradices) بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده های آزمایش نشان داد که همراه با افزایش شوری آب آبیاری ارتفاع گیاه، تعداد ساقه فرعی، طول غلاف، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، کاروتنوئیدها، پتاسیم، منیزیم، فسفر، کلسیم، اجزای عملکرد(تعداد غلاف، تعداد دانه در غلاف، و وزن صد دانه) و عملکرد دانه بصورت معنی داری کاهش یافت. اما در مقابل شوری باعث افزایش معنی داری در غلظت سدیم، نسبت سدیم به پتاسیم و پرولین گیاه شد در بین صفات مورد بررسی قارچ های میکوریز بر تعداد غلاف، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، غلظت کلسیم برگ، کلروفیل a، تعداد ساقه فرعی و طول غلاف تاثیر معنی داری نداشتند. اثر متقابل کود فسفر و شوری نیز بر صفات وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، کلروفیل b، عملکرد دانه و غلظت عناصر سدیم و فسفر برگ نیز معنی دار بود. بیشترین درصد وابستگی میکوریزایی در سطح شوری 500 میکروزیمنس بر سانتی متر و سطح فسفر 100 میلی گرم در کیلوگرم خاک از کاربرد قارچ glomus intraradices، معادل 08/37 درصد و کمترین مقدار آن در سطح شوری 6000 میکروزیمنس بر سانتی متر به همراه قارچ glomus mosseae درسطح عدم مصرف کود (7 درصد) به دست آمد. با توجه به شرایط اجرای آزمایش وگونه های مورد استفاده در آن، به نظر می رسد قارچ glomus intraradices عملکرد بهتری در رشد و بهبود تغذیه ای گیاه لوبیا در شرایط تنش شوری داشته باشد. همچنین در شدت های پایین تنش شوری، مصرف کود فسفر به همراه قارچ های میکوریز به منظور مقاومت در برابر تنش و کاهش اثرات شوری با جذب بیشتر عناصر برای دستیابی به عملکردی مناسب، مفید می باشد.

جنبه های بوم شناختی کاربرد کودهای زیستی و شیمیایی فسفره و اثرات آن بر ویژگی های رشدی و زراعی ذرت و خلــر در شرایط کشت مخلوط
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1391
  مهدی نقی زاده   محمود رمرودی

به منظور بررسی اثرات کودهای فسفری زیستی و شیمیایی بر عملکرد و کیفیت علوفه در کشت مخلوط ذرت و خلر، در سال زراعی 89-1388 به طور همزمان دو آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهید باهنر کرمان و مزرعه مجتمع اقتصادی کمیته امداد امام خمینی (ره) دشتکار در بردسیر کرمان به اجرا درآمد. آزمایش در هر دو محل، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. عوامل مورد بررسی شامل چهار سطح کود فسفری (فسفر زیستی، فسفر شیمیایی، 50 درصد فسفر زیستی +50 درصد فسفر شیمیایی و شاهد) و پنج الگوی کشت به روش جایگزینی (ذرت خالص و نسبت های 75:25، 50:50 و 25:75 از ذرت و خلر و خلر خالص) بودند. تجزیه مرکب داده ها نشان داد که اثر مکان بر عملکرد و اجزای عملکرد به جز وزن هزار دانه ذرت و خلر معنی دار شد، به طوری که وزن هزار دانه، عملکرد دانه و بیولوژیک و شاخص برداشت ذرت در کرمان به ترتیب 10، 19، 17 و 21 درصد بیشتر از بردسیر بود. در مقابل، تعداد دانه در غلاف، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک خلر در بردسیر به ترتیب 42، 5 و 7 درصد بیشتر از کرمان بود. تاثیر نسبت های مختلف کشت مخلوط و کودهای فسفری بر وزن هزار دانه، تعداد دانه در ردیف، عملکرد دانه و بیولوژیک و شاخص برداشت ذرت معنی دار شد. برهمکنش نسبت های مختلف کشت مخلوط و کودهای فسفری بر تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، عملکرد دانه و بیولوژیک و شاخص برداشت خلر معنی دار گردید و حداکثر آنها از کشت مخلوط 25:75 ذرت و خلر، توام با مصرف50 درصد فسفر زیستی +50 درصد فسفر شیمیایی حاصل گردید. ارزیابی نسبت برابری زمین نشان داد که اجرای نسبت های مختلف کشت مخلوط سبب افزایش نسبت برابری زمین به بیش از یک گردید و بیشترین آن (15/2) در کشت مخلوط 25:75 ذرت و خلر مشاهده شد. کربوهیدرات های محلول در آب، قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام، درصد خاکستر، الیاف شوینده خنثی، الیاف شوینده اسیدی به شدت تحت تاثیر نسبت های کشت قرار گرفتند و اعمال کودهای فسفری نیز بر آنها به جز درصد خاکستر تاثیر معنی داری داشت. قابلیت هضم ماده خشک، کربوهیدرات های محلول در آب و پروتئین خام علوفه تحت تاثیر برهمکنش نسبت های کاشت و کود فسفری قرار گرفت. نسبت های مختلف کشت مخلوط ذرت و خلر نسبت به کشت خالص آن ها دارای کیفیت علوفه بالاتری بودند که کیفیت برتر به دلیل قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام، کربوهیدرات های محلول در آب و درصد خاکستر بالاتر و الیاف شوینده خنثی و الیاف شوینده اسیدی پایین تر در کشت مخلوط ذرت و خلر بود. کاربرد کود زیستی فسفر توام با فسفر شیمیایی، بهبود کیفیت علوفه را به همراه داشت.

ارزیابی برهم کنش تنش خشکی و محلول پاشی سالیسیلیک اسید بر خصوصیات مورفولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد و میزان اسانس گیاه دارویی سیاهدانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  نجمه جامی   سید محسن موسوی نیک

تنش خشکی یکی از مهم ترین تنش های محیطی است که رشد و تولید محصولات کشاورزی را محدود می کند. وقتی گیاهان در معرض تنش خشکی قرار می گیرند، انواعی از گونه های فعال اکسیژن (ros) که ایجاد آسیب های اکسیداتیو می کنند، تولید می شود. تحت این شرایط ترکیباتی که به کاهش اثرات زیان بار تنش های محیطی نظیر خشکی را تعدیل نمایند، از نقطه نظر کاربردی و تئوریک حائز اهمیت بسیاری هستند. نتایج حاصل از تحقیقات انجام شده در سال های اخیر نشان می دهد که سالیسیلیک اسید، به عنوان یک ترکیب حفاظتی و مفید جهت کاهش حساسیت به تنش های زیستی و غیر زیستی می تواند در گیاهان به کار رود. زیرا ثابت شده است که تحت شرایط تنش، سالیسیلیک اسید، سبب کاستن اثرات زیان بار عوامل تنش زا در گیاهان می گردد. در این پژوهش، از بلوک های گچی (gypsum blocks) و کالیبره نمودن آنها که به صورت اندازه گیری مقاومت الکتریکی (بر حسب اهم) و به دست آوردن درصد رطوبت وزنی متناظر با آن ها، انجام شد، اعمال تنش خشکی صورت گرفت. همچنین برای بررسی نقش سالیسیلیک اسید در کاهش صدمات اکسیداتیو ناشی از تنش خشکی از غلظت های 0، 5، 10 و 15 میکرو مولار به صورت محلول پاشی استفاده گردید. نتایج نشان داد که وقتی گیاه سیاهدانه تحت تنش خشکی قرار می گیرد، محتوای نسبی آب (rwc)، تعداد برگ، ارتفاع بوته، تعداد دانه در هر فولیکول، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، شاخص برداشتو عملکرد بیولوژیک کاهش یافت. به طوری که تنش خشکی شدید باعث 06/29 درصد کاهش در صفت تعداد دانه در فولیکول، 95/27 درصد کاهش در شاخص برداشت، 78/49 درصد کاهش در صفت تعداد دانه در بوته، 97/5 درصد کاهش در ارتفاع بوته، 21/34 درصد کاهش در تعداد برگ، 81/19 درصد کاهش در تعداد فولیکول در بوته و 11/22 درصد کاهش در محتوای نسبی آب شده است. اما مشخص شد که تنش خشکی متوسط (70 درصد fc) باعث افزایش 75/18 درصدی در درصد اسانس می گردد، که با نتایج حاصل از تحقیقات سایرین نیز مطابقت نسبی دارد.محلول پاشی با سالیسیلیک اسید، تعداد برگ، تعداد فولیکول در هر بوته، وزن تر و خشک اندام هوایی، ارتفاع بوته، تعداد دانه در هر فولیکول، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، rwc، درصد اسانس و عملکرد اسانس را تحت تنش خشکی افزایش داد. به طوری که سالیسیلیک اسید ( s3= 10 mm) باعث افزایش 96/28 درصد درصفت تعداد برگ، 71/11 درصد افزایش در ارتفاع بوته، 53/92 درصد افزایش در تعداد دانه در بوته، 9/64 درصد افزایش در شاخص برداشت، 41/25 درصد افزایش در صفت تعداد دانه در فولیکول، 57/13 درصد افزایش در محتوای نسبی آب (rwc)، 07/16 درصد افزایش در وزن خشک اندام هوایی، 90 درصد افزایش در درصد اسانس و 87/22درصد افزایش در صفت تعداد فولیکول در بوته شده است.اثر متقابل تنش خشکی و سالیسیلیک اسید نیز تعداد برگ، تعداد فولیکول در هر بوته، وزن خشک اندام هوایی، ارتفاع بوته، تعداد دانه در هر فولیکول و درصد اسانس را افزایش داد. به عنوان مثال اثر متقابل تنش خشکی متوسط (70 درصد fc)و سطح سوم سالیسیلیک اسید ( s3= 10mm) توانست 200درصد در میزان اسانس و57/54 درصد تعداد فولیکول در بوته افزایش دهد. بنابراین کاربرد ترکیبات حفاظتی برون زا مانند سالیسیلیک اسید در غلظت های معیّن ( که در این تحقیق 10 میکرو مولار می باشد)، می تواند ظرفیت آنتی اکسیدانی این گیاه را در برابر شرایط تنش خشکی افزایش دهد و مقاومت به تنش را در این گیاه افزایش دهد.