نام پژوهشگر: محمدرضا حسین‌زاده

مطالعه کانی سازی مس رسوبی قره آغاج (جنوب شرق ماکو- استان آذربایجان غربی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - پژوهشکده علوم زمین 1392
  مهدی عشرتی   محمدرضا حسین زاده

منطقه مورد مطالعه در 60 کیلومتری جنوب شرقی ماکو در استان آذربایجان غربی قرار دارد. واحدهای لیتولوژیکی شناسایی شده در منطقه شامل کنگلومرا و واحد رسی قطعه دار بوده که سن آنها به پلیوسن برمی گردد. قطعات افیولیتی مشاهده شده در مقاطع نازک شامل، سرپانتینیت با بافت مشی و بستایتی، آندزیت و آندزیت بازالتی، بازالت با بافت آمیگدالوئید، دیاباز و دولریت، قطعات سیلیسی، متابازیتها ، مرمر و ماسه سنگ کوارتزیتی می باشند. مهمترین کانی مس تشکیل یافته در منطقه مس طبیعی است، علاوه بر آن کانیهای اکسیدی مس همانند کوپریت و تنوریت و کانی کربناته مس یعنی مالاکیت، نیز در منطقه مشاهده شده اند. کانی سازی در منطقه بصورت اپی ژنتیک و استراتی باند بوده و توسط کنگلومرای پلیوسن میزبانی شده است. کنگلومرای میزبان شامل تنوعی از سنگهای رسوبی، آذرین و دگرگونی بوده و بخش عمده این قطعات و نیز فلز مس مربوط به افیولیت تیپ قبرس خوی می باشد. بر اساس مطالعات صحرائی، کانی شناسی و محیط رسوبی، دو نظریه محتمل برای حمل و ته نشینی مس وجود دارد، 1- حمل به شکل سولفیدی همراه با قطعات افیولیتی، آزاد شدن گوگرد و تشکیل مس طبیعی به دلیل بالابودن سطح آب زیرزمینی و وجود شرایط احیائی که سپس در اثر پائین آمدن سطح آب، کانیهای اکسیدی نیز تشکیل شده اند. 2- حمل مس از افیولیتها به داخل طبقات قرمز، شستشوی مس توسط آبهای فسیل و حمل توسط کلر موجود در این طبقات بصورت کمپلکس کلریدی به داخل کنگلومراها. البته هر یک از نظریه های فوق دارای نقاط ضعف و قوت بوده و برای رسیدن به جواب قطعی باید مطالعات بیشتری در این منطقه و افیولیهای خوی انجام دهیم ولی میتوان گفت که منشأ اصلی قطعات کنگلومرا و مس موجود، افیولیت خوی میباشد.

مطالعات کانی شناسی، کانه زایی و ژنز دگرسانی زئولیتی منطقه حور، شرق اردبیل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1392
  اکبر مجردی   محمدرضا حسین زاده

منطقه ی مورد مطالعه (حور) در 40 کیلومتری شرق اردبیل واقع شده است. سنگ های ولکانیکی در این منطقه به سن ائوسن و قسمتی از زون زمین شناسی البرز غربی- آذربایجان می باشند. ولکانیک های منطقه مورد مطالعه غالباً ترکیب آندزیتی و آندزیت بازالتی با ماهیت پتاسیم بالا و شوشونیتی دارند. کانی های زئولیتی در این سنگ ها بصورت پراکنده در متن سنگ و نیز پرکننده شکستگی ها (بفرم رگه ای و رگچه ای) و حفره ها (آمیکدالوئید) به رنگ های صورتی، زرد و زرد مایل به قهوه ای حضور دارند. آنها محصول دگرسانی فلدسپارها بوسیله ی سیالات هیدروترمالی هیپوژن هستند. مطالعات پتروگرافی حاکی از آن است که کانی های پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار و اوژیت بعنوان کانی های اصلی بهمراه مقادیر ناچیزی از بیوتیت و هورنبلند با بافت مگاپورفیریک مشاهده می شوند. زئولیت ها بصورت درشت بلور با بافت موزائیکی و اسفرولیتی وجود دارند. بر اساس آنالیز xrd، استیلبیت و ناترولیت کانی های زئولیتی غالب در این سنگ ها هستند. نتایج مطالعات ژئوشیمیایی و محاسبه تغییرات جرم عناصر اصلی و فرعی نمونه های مطالعه شده نشان می دهد که در سنگ دگرسان شده نسبت به سنگ سالم، عناصر fe، k و mg تهی شدگی و عناصر ca و na غنی شدگی دارند. مجموع reeها و نسبت la/lu در نمونه ی سالم نسبت به نمونه های دگرسان شده بیشتر بوده که نشان دهنده ی تهی شدگی آنهاست. عناصر hfse، lile و tte در طی فرآیند زئولیت زایی هرکدام رفتار متفاوتی نشان می دهند. اشکال بلوری زئولیت ها و بافت آنها گواه بر این است که تشکیل آنها احتمالاً مرتبط با سیالات هیدروترمالی هیپوژن باشد. مطالعات انجام شده بر روی شرایط فیزیکوشیمیایی ثابت کردند که سیالات مسئول زئولیت زایی، بترتیب ph و دمایی با محدوده های 9-8 و c 100-50 °داشته اند. مدل ترمودینامیکی برای زئولیت های شکل گرفته در رگه ها و حفرات نشان می دهد که افزایش یا کاهش اکتیویته ی سیلیس، میدان پایداری کانی های زئولیتی را تغییر می دهد. بر اساس این مدل، استیلبیت و ناترولیت بترتیب در اکتیویته ی سیلیس 10-1/4 و 10-5 تشکیل شده اند.