نام پژوهشگر: علی‌رضا فخاری

بررسی روابط انسجامی و پیوستگی در قرآن کریم: بررسی موردی سوره های محمد(ص)، حدید و احقاف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1392
  فاطمه نصرتی موموندی   رضامراد صحرایی

مطالعات زبانشناختی، دو رهیافت برای مطالعه روابط متنی اتخاذ می کنند، یکی از آن ها نظریه انسجام (حسن و هلیدی، 1976) و دیگری نظریه ربط (اسپربر و ویلسون ، 1986) است. این دو رهیافت کاربردی هستند و متن را تنها بر مبنای ساختارهای زبانی توصیف نمی کنند، بلکه عوامل کاربردی را نیز در فهم ما از زبان دخیل می کنند. یک تفاوت عمده بین نظریه ربط و نظریه انسجام، این است که نظریه انسجام، رابطه میان واحدهای زبانی یعنی پاره گفتارها و اجزای متن است و نظریه ربط، رابطه ای است که نه فقط بر اساس پاره گفتارها، بلکه بر اساس پیش تصورات، یعنی واحدهای اطلاعات یا اندیشه تعریف می شود. در این تحقیق، این دو نظریه با ذکر نمونه آیاتی از متن قرآن بررسی می شود. هدف این تحقیق بررسی روابط متنیِ قرآن در سه سوره احقاف، محمد(ص) و حدید است. یکی دیگر از اهداف این تحقیق ارائه شیوه ای مناسب برای معرفی یک رویکرد نظریه محور برای تفسیر است. نظریه ربط نخستین بار توسط اسپربر و ویلسون (1986) مطرح شد. بر اساس این نظریه انسان تمایل دارد به چیزی گرایش پیدا کند که به او مرتبط است، او مرتبط ترین بازنمود ممکن از این پدیده ها را شکل می دهد و آن ها را در بافتی که ربط آن را به حداکثر می رساند پردازش می کند. تمام مردم سعی می کنند تأثیری که از اطلاعات می گیرند، به بالاترین میزان برسانند. اما از دیگر سو سعی می کنند هزینه های زمان و تلاش خود را نیز به حداقل برسانند و بنابراین اگر در طول مکالمه دو تصور در دسترس باشد، انسان به طور طبیعی سعی می کند آن تصوری را برگزیند که از لحاظ هزینه و تأثیرات بافتی مطلوب تر باشد. شنوندگان همیشه سعی می کنند بین هزینه و فایده آن، تعادل برقرار کنند. بنابراین یک نفر ممکن است وقت بیشتری را در پیشبرد اطلاعاتی که عقیده دارد در زمینه ای مرتبط تر با اوست، صرف کند و بالعکس.در این پژوهش به پرسشهای زیر پاسخ داده می شود: 1) رویکرد ربط- بنیاد اسپربر و ویلسون (1986) تا چه حد می تواند روابط معنایی موجود در سوره های احقاف، محمد (ص)، و حدید را تبیین کند؟ 2) روابط متنی سوره های محمد (ص)، احقاف و حدید چگونه است؟ 3) آیا ارتباط معنایی میان هر یک از این سه سوره با دو سوره دیگر مشهود است؟ با توجه به پرسش های پیش گفته، فرضیه های زیردر این تحقیق مطرح می گردد: 1) رویکرد ربط-بنیاد اسپربر و ویلسون (1986) می تواند تا حد زیادی روابط معنایی موجود در سوره های محمد (ص)، احقاف و حدید را تبیین می کند. 2) سوره های محمد (ص)، احقاف و حدید بر خلاف پراکندگی موضوعی دارای انسجام درون متنی هستند. 3) از آنجا که این سؤال مستلزم بررسی سوره های مورد نظر است، لذا در حال حاضر فرضیه صفر است. این تحقیق بر اساس نظریه ربط اسپربر و ویلسون (1986) به روش توصیفی- تحلیلی صورت خواهد گرفت. به این ترتیب که، روابط متنی موجود در سه سوره احقاف، محمد (ص) و حدید بر مبنای این نظریه مورد بررسی قرار خواهند گرفت.طبق بررسی های صورت گرفته حول ربط و انسجامِ سوره های احقاف، محمد (ص) و حدید روشن شد که فرضیه اول و دوم این این پژوهش تأیید می شود. با توجه به یافته های پژوهش، می توان به صورت زیر به پرسش های پژوهش پاسخ داد: 1-رویکرد ربط-بنیاد می تواند روابط متنیِ موجود در سوره های احقاف، محمد (ص) و حدید را تا حد زیادی تبیین کند. 2-سوره های احقاف، محمد (ص) و حدید دارای انسجام درون و بین آیه ای هستند هر چند به ظاهر دارای پراکندگی موضوعی هستند.3-پاسخ دادن به پرسش سوم بر حسب پژوهش های صورت گرفته ممکن نیست و فرضیه سوم در حد صفر باقی می ماند.در قسمت آخر پژوهش پیشنهاد می شود که سوره هایی برای پژوهش انتخاب شوند که از دید صاحب نظران دارای پراکندگی موضوعی باشند. زیرا روشن ساختن رابطه بین این موضوعاتِ به ظاهر غیرمرتبط، گامی در جهت درک بهتر قرآن است. پیشنهاد دیگر این است که از نظریه ربط، برای بررسی روابط بین سوره ای نیز استفاده شود. هم چنین می توان نقش نقش نماهای گفتمانِ مطرح شده در نظریه ربط، در تحلیل روابط متنی موجود در قرآن، را مورد بررسی قرار داد.

عناصر داستانی قرآن کریم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  حسن زمانی رنجبر   عباس اشرفی

این پژوهش بررسی و تحلیل عناصر داستانی قرآن کریم می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، کتابخانه ای بوده که با مطالعه ی تمامی آیات قرآن کریم و استخراج آیات مشتمل بر داستانهای قرآنی و بررسی آنها از طریق مراجعه به کتب تفسیری و نیز کتب مرتبط با داستان نویسی، عناصر داستانی افتتاحیه و اختتامیه، پیرنگ، شخصیت، زمان، صحنه و رخداد (حادثه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. ملاک انتخاب داستانها تعریفی است که در همین پژوهش برای داستان ارائه گشته است مبنی بر اینکه داستان، بیان و نقل وقایع است به ترتیب توالی زمان، مشروط بر اینکه تعداد وقایع از سه واقعه کمتر نباشد و لااقل زمان وقوع دو تا از آنها با هم متفاوت باشد. البته برای جلوگیری از گستردگی و پراکندگی در تحقیق ویژگی تاریخی بودن داستان نیز مد نظر قرار گرفت. در این پژوهش نشان داده شده است که تمامی عناصر برجسته ی داستانی به خوبی در داستانهای قرآن به کار گرفته شده است که میزان حضور عنصر در داستان و نیز به کار گیری یک عنصر در یک داستان و عدم به کار گیری آن در داستان دیگر بیش از هر چیز به هدف هدایتی موجود در سوره و داستان باز می گردد.