نام پژوهشگر: علی‌محّمد حق‌شناس

جایگاه تکیه در وزن شعر فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  فاطمه علوی   علی محّمد حق شناس

در این رساله تلاش بر آن است تا با مروری بر مطالعات انجام شده دربارﮤ تکیه در زبان و شعر فارسی و بررسی مجدّد تکیه از ابعاد گوناگون واج¬شناختی و آواشناختی، چارچوبی نو برای توصیف و تبیین جایگاه تکیه در شعر فارسی ارائه شود. نظرهای پیشین غالباً مبتنی بر آن است که تکیه نقشی در شعر فارسی ندارد و تنها ویژگی ممیّز این شعر، کمّی بودن یعنی تقابل بین هجاهای کوتاه و بلند است. از این رو بررسی تکیه با بررسی وزن شعر به کلّی بی¬ارتباط است. در این تحقیق با تکیه بر این موضـوع که شعر یک زبان ریشه در ویــژگی های واج شنـاختی و آواشنــاختی آن زبــان دارد، ابتدا کوشیده ایم ویژگی های تکیه را در زبان فارسی از ابعاد مختلف بررسی کنیم و آن-گاه میزان تعامل این ویژگی ها را با خصوصیّات منحصر به فرد شعر فارسی بیازمائیم. بررسی تکیه در زبان فارسی گرایش قوی این زبان را به قرار¬دادن تکیه در مرز پایانی سازه ها نشان می¬دهد. به عبارت دیگر تکیه در زبان فارسی نقش مرزنمـایی دارد. همچنـین تکیه در این زبان جای ثابتی دارد و به کمیّت هجا وابسته نیست. یافته های این تحقیق نشان می¬دهد که برخلاف نظرهای پیشین تکیه در شعر فارسی نقش دارد. این نقش هرچند تمایزدهنده و اصلی نیست و نقشی دوّمین به حساب می-آید، قائل بودن به آن و شناخت جایگاه آن تنها راه برای توجیه و تبیین شمّ خاصّی است که فارسی¬زبانان نسبت به آهنگ شعر فارسی دارند. تکیه در شعر از جایگاه ثابتی برخوردار است و در مرز پایانی ارکان قرار می¬گیرد. به عبارت دیگر تکیه در شعر فارسی مرز¬نمای ارکان است و نقش آن هنگامی برجسته می¬شود که اشعار ذوبحرین، اشعار فاقد هجاهای کوتاه و همچنین شواهد آوایی همچون درنگ در مرز ارکان را در نظر بگیریم. ﺗﻜﻴﮥ رکن که در سطح شعر وجود دارد در تعامل با دیگر تکیه¬های سطح زبان از جمله ﺗﻜﻴﮥ کلمه، ﺗﻜﻴﮥ گروه، ﺗﻜﻴﮥ جمله، ﺗﻜﻴﮥ تأکیـدی و ﺗﻜﻴﮥ تقابلی قرار می¬گیرد و آهنگ خاصّ شعر فارسی را به وجود می¬آورد. چـارچـوب رساﻟﮥ حاضـر بیش از آن که بر مطالعات آواشنـاسی آزمایشگاهی استـوار باشد بر واج¬شناسی و ماهیت انتزاعی شعر به عنوان نظامی متفاوت از زبان امّا در تعامل با آن استوار است. از این رو از شواهد آوایی تنها هنگامی استفاده شده است که توجیهی واج¬شناختی برای داده¬ها وجود ندارد.