نام پژوهشگر: حسنا محمدزاده

رابطه بین ترکیب سهامداران و عدم تقارن اطلاعاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه - دانشکده مدیریت و حسابداری 1392
  حسنا محمدزاده   قدرت اله طالب نیا

با گسترش سرمایه گذاران نهادی در بازار اوراق بهادار، تعیین نقش و تاثیری را که آنها بر بازار و سایر سرمایه گذاران می گذارند حائز اهمیت بسیاری می باشد و این اهمیت زمانی افزایش خواهد یافت که سرمایه گذاران نهادی به دلیل تخصص بالایی که در این زمینه دارا هستند و مالکیت قابل توجه ای از سهام شرکتها را که در اختیار دارند می توانند نفوذ قابل ملاحظه ای در شرکتها و به تبع آن در بازار داشته باشند. از سوی دیگر در صورت همگرایی منافع بین سرمایه گذاران نهادی و مدیریت، سودها نیز مدیریت شده و شکاف قیمت بیشتری را به دنبال خواهد داشت. باتوجه به اهمیت سرمایه گذاران نهادی در اقتصاد دولتی ایران و دسترسی آنها به منابع عظیم سرمایه شرکت مطالعه در خصوص نقش آنها در شرکت ها می تواند مفید باشد. لذا با افزایش مالکیت نهادی، قیمت های سهام اطلاعات بیشتری در مورد سودهای آتی منعکس نموده و به این روش موجب کاهش عدم تقارن اطلاعات بین مدیران شرکت و بازار سهام می شوند. در این تحقیق، تجزیه و تحلیل جامعی روی، بررسی رابطه بین ترکیب سهامداران و عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای فعال دربورس اوراق بهادارتهران بین سالهای 1387 الی 1391 انجام گرفت. هدف اصلی این تحقیق شناسایی جنبه های مختلف ترکیب سهامداران با عدم تقارن اطلاعاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و اهداف فرعی ارائه راهکاری جدید برای گسترش نحوه ترکیب سهامداران بر عدم تقارن اطلاعاتی شرکتها، بررسی تاثیر ترکیب سهامداران بر سایر سرمایه گذاران و تعیین مهمترین شاخص های عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای بورس اوراق بهادار می باشد. تحقیق پیش رو از لحاظ هدف کاربردی بوده و از بعد روش شناسی از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. این تحقیق شامل چهار فرضیه می باشد، جهت آزمون فرضیات ازآزمون رگرسیون خطی چند متغیره به صورت ترکیبی (سال- شرکت) استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان داد که در شرکت هایی که مالکیت نهادی آنها زیاد است، در مقایسه با شرکت هایی که ماکیت نهادی در آنها کم است، تقارن اطلاعات بیشتری وجود دارد. نتایج حاکی از رابطه معنی دار و معکوس بین درصد ترکیب سهامدارن و عدم تقارن اطلاعاتی می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت حضور مالکان نهادی، شرکتهارا از وضعیت بحرانی و ورشکستگی به دور نگه می دارد بدین ترتیب فرضیه نظارت کارآمد درمورد سرمایه گذاران نهادی مورد تایید می گیرد. نتایج حاصله با کنترل متغییرهای اندازه شرکت و اهرم مالی، کماکان به قوت خود باقی ماند.