نام پژوهشگر: مجید ملا یوسفی

تلازم اعتدال فردی وعدالت اجتماعی با تاکید بر نهج البلاغه
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده الهیات 1389
  آسیه عطانژاد   داود معماری

این پایان نامه مشتمل بر چهار فصل می باشد که در فصل کلیات به بررسی مفهوم لغوی و اصطلاحی عدل و مفاهیم مرتبط با آن و همچنین با توجه به اینکه عدالت فضیلتی اخلاقی است به بررسی ماهیت اخلاق فضیلت و اینکه عدالت به عنوان ام الفضایل می باشد و تقسیم عدالت به فردی و اجتماعی پرداخته شده است. در فصل دوم به بیان اعتدال در آیات و روایات، دیدگاه های اخلاق-شناسان درمورد اعتدال قوای نفسانی یا همان عدالت فردی، دیدگاه های اندیشمندان غربی و همچنین اعتدال از دیدگاه امام علی (ع) و فوائد اعتدال و مهم ترین عوامل به وجود آورنده اعتدال (خودشناسی- جهان بینی و رابطه دنیا و آخرت) پرداخته شده است. در فصل سوم پایان نامه به بیان نظرات سه تن از اندیشمندان غربی (افلاطون، ارسطو، جان راولز) در زمینه عدالت اجتماعی و همچنین دیدگاه های سه تن از اندیشمندان اسلامی (فارابی، امام خمینی(ره)، شهید مطهری) در حوزه عدالت اجتماعی و عدالت اجتماعی از دیدگاه امام علی (ع) در زمینه های سیاسی، اقتصادی، قضاوت و داوری و برخورد با دشمن پرداخته شده است. و بیان شده که مهم ترین عوامل تحقق عدالت اجتماعی 1- رهبر و حاکم عادل، 2- کارگزاران عادل، 3- مردم عدالت خواه می باشند. و اینکه عدالت فردی امام علی (ع) عامل عدالت اجتماعی او بوده است. در فصل پایانی این پایان نامه به رابطه بین عدالت اجتماعی و عدالت فردی و تأثیر عدالت فردی بر عدالت اجتماعی و برعکس تأثیر عدالت اجتماعی بر عدالت فردی پرداخته شده و بیان گردیده که مهم ترین عامل تحقق عدالت اجتماعی، عدالت فردی است و اینکه تحقق واقعی عدالت فردی و اجتماعی در حکومت امام زمان (عج) رخ خواهد داد. در زمینه عدالت اجتماعی کتاب هایی چون" عدالت اجتماعی" از سید قطب و "علی (ع) صدای عدالت انسانی" از جرج جرداق و مقالاتی نیز از قبیل "از عدالت فردی تا عدالت اجتماعی" از خانم زهرا خزاعی عضو هیئت علمی دانشگاه قم و "عدالت فردی اساس عدالت اجتماعی" از محمود لطیفی/ نشریه ی حمایت و "عدالت فردی در اندیشه ی امام خمینی" از محسن ایمانی وجود دارد.

اخلاق عارفانه در اندیشه غزالی و امام خمینی
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده الهیات 1390
  صفورا چگینی   مجید ملا یوسفی

رویکردهای اخلاقی مختلفی درجهان اسلام مطرح شده است که اخلاق عرفانی از مهمترین آنهاست. این رویکرد اخلاقی منبعث از اخلاق دینی به ویژه قرآن است . در حوزه اخلاق سه نوع رابطه برای انسان تعریف شده است، رابطه انسان با خودش، رابطه انسان با خدا و رابطه انسان با جهان که اخلاق عرفانی به طور خاص به رابطه ی انسان با خدا تکیه دارد. عرفا با درنظرگرفتن رابطه انسان با خدا براین باورند که نفس دارای ساحت های متعدد طولی است وهدف اخلاق عرفانی شکوفایی و فعلیت بخشی به تمام این ساحت های نفسانی است ، زیرا انسان تنها با گذر از این عوالم نفسانی است که به کمال حقیقی نایل می گردد.این نوشتار درصدد آن است که اخلاق عرفانی را در نظام فکری غزالی و امام خمینی (ره) بررسی کند. روش این پژوهش انتخاب محورهایی است که بتوان براساس آن ها اولا تصویری روشن از اخلاق عرفانی در غزالی و امام خمینی ترسیم کرد ، ثانیا به کمک این محورها به مقایسه این دو نظام فکری– که هدف اصلی این رساله است – پرداخت. برای تحقق این امر شش محور انتخاب شده که عبارتند از: جایگاه نفس در عرفان ، تاثیرپذیری از شریعت ، تاکید بر روش شهودی در کسب معرفت عرفانی، جایگاه تهذیب نفس در عرفان ، تبیین فضایل و رذایل و اقسام آنها، بررسی عرفان فردی و اجتماعی و رابطه متقابل آنها با هم . نتایج این پژوهش بیانگرآن است که وجوه اشتراک واختلاف بسیاری میان این دو دیدگاه وجود دارد . اخلاق عرفانی درهر دو بر پایه منابع دینی پی ریزی شده است .غزالی در آثارش توجه ویژه ای به اخلاق فلسفی داشته اما ار آنجا که در اواخر عمرش درمی یابد که تنها راه سعاد تمندی بشر عرفان است ، در مهمترین اثر خود کتاب احیاء العلوم به تفصیل به اخلاق عرفانی پرداخته است. امام (ره)نیز در آثارش گذری بر اخلاق فلسفی داشته است اما رویکرد اخلاقی امام به طورخاص ناظر به اخلاقی دینی است . همچنین به نظر می آید غزالی در اخلاق عرفانی تا حد زیادی به جنبه های نظری اخلاق توجه داشته است در حالی که امام (ره) تاکید ویژه ای بر جنبه های عملی اخلاق دارد . کلیدواژه اخلاق اسلامی ، اخلاق عرفانی ، غزالی ، امام خمینی، فضایل اخلاقی .

اخلاق اجتماعی کوفیان در دوران امام علی (ع) برپایه نهج البلاغه و گزارش های تاریخی
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده الهیات 1391
  محمدعلی ذاکری زفره   ولی اله برزگر کلیشمی

در این پژوهش ابتدا تحلیلی در باره ی اخلاق اجتماعی و نظریات مختلف دراین حوزه وهمچنین نظر اسلام در زمینه اخلاق اجتماعی آورده شده ؛ سپس بر پایه منابع تاریخی و نهج البلاغه به بررسی اخلاق اجتماعی کوفیان پرداخته شده و ضمن آن زمینه های رفتار اجتماعی مردم کوفه شناسائی گردیده است. تر کیب نا همگون جمعیتی قبائل، در کنار به قدرت رسیدن اشراف تازه مسلمان، تبدیل ارزش های مذهبی به ارزشهای مادی، پرداختن به فتوحات با ترویج اندیش? کسب غنائم از سوی فاتحان برای رهائی از عواقب سیاسی انحراف مسیر خلافت، مهاجرت اقوام گوناگون به کوفه و عدم تعمیق تربیت وآموزه های دینی در میان تازه مسلمانان، احیاء تعصبات قومی نژادی و دوری مردم از مفسران حقیقی قرآن زمینه را برای شکل گیری رفتار های نا هنجار و رنگارنگ مردم کوفه همچون دنیا طلبی، عدم ولایت پذیری، بازگشت به آداب ورسوم جاهلی، تفکر قبیله ای فراهم آورد. بنابر این لازم بود علاوه بر بررسی این رفتارها به علل وعوامل شکل گیری آنها هم توجه شود. همچنین موضع گیری های امام علی(ع) در مواجه? با این نوع اخلاق اجتماعی و چگونگی برخورد با آن که حاوی درس های عبرت آموزی برای جامعه ی اسلامی می باشد نیز مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است.

نقد و بررسی واقع گرایی اخلاقی دیوید برینگ با نظر به آرای استاد مصباح یزدی
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده الهیات 1392
  صدیقه کاظم پوراتشگاه   مجید ملا یوسفی

یکی ازاصلی ترین مباحث در حوزه اخلاق تحلیلی این است که ایا خاصه های اخلاقی نظیر خوب ،بد ،درست ونادرست درعالم وجود دارند واین خاصه ها ازامیال ،احساسات وگرایش های انسان مستقل هستند.مهم ترین دیدگاه ها دراین زمینه ذیل دوعنوان کلی واقع گرایی اخلاقی وناواقع گرایی اخلاقی قرا رمیگیرند.واقع گرایی اخلاقی بدین معناست که اوصاف اخلاقی درعالم وجودی منحاز ومستقل ازباورها وگرایش های انسانی دارند.واقع گرایی اخلاقی را می توان طبق یک تقسیم بندی به واقع گرایی وجودشناختی ،معناشناختی ،مابعدالطبیعی وهنجاری تقسیم کرد.واقع گرایی وجودشناختی خودبه طبیعی گرایی اخلاقی وطبیعی ناگرایی اخلاقی تقسیم می شود.طبیعی گرایی اخلاقی نیزبه سه قسم کلی قابل انقسام است:طبیعی گرایی اخلاقی فروکاهش گرایانه، طبیعی گرایی اخلاقی نافروکاهش گرایانه وطبیعی گرایی اخلاقی نوارسطویی. دیوید برینک به طبیعی گرایی اخلاقی نافروکاهش گرایانه متعلق است وبراین باو راست که خاصه های اخلاقی، خاصه های توصیفی بوده ، که به طورپیشینی قابل شناخت اند. برینک بیان میکند که حقایق وارزشهای اخلاقی معروض حقایق طبیعی واقع شده وبرامده ازآنها هستند.وی تلاش میکند به شکاف های موجود درواقع گرایی پاسخ دهد تا بتواند در مقابل واقع گرایی فروکاهش گرایانه تبیینی جامع ازواقع گرایی ارائه دهد.برینک می پذیرد که شکاف هست-باید مانع اینهمانی معنایی میان واژگان اخلاقی وطبیعی است،اما با جداسازی اینهمانی معنایی ازاینهمانی مصداقی مدعی می شو داوصاف اخلاقی می توانند با اوصاف طبیعی یکی باشند یا توسط انها برآمده شده باشند، حتی اگر نتوانند معنای یکسانی داشته باشند. البته دیدگاه برینک اززوایای متعددی موردنقداست که دراین نوشتاربه بررسی ونقددیدگاه وی با تکیه برواقع گرایی اخلاقی استادمصباح یزدی می پردازیم.

اخلاق باور از نگاه خواجه نصیر الدین طوسی
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده الهیات 1392
  زینب عاشوری   مجید ملا یوسفی

تأثیر گذارترین نظریه در باب سنجش باورها و عقاید ، از سوی ویلیام کلیفورد با عنواناخلاق باوردر سال 1876مطرح شد . مطابق اصل کلیفورد " همیشه ، همه جا و برای هرکس اخلاقاً خطا است که بر اساس قرائن ناکافی به چیزی معتقد شود ."منشأ ادعای کلیفوردپذیرش انسان به عنوان موجودی واجد اراده و اختیار است که می تواند باورهای خویش را آگاهانه محقق سازد اما او نبایدبرمبنای شواهد ودلایل ناکافی به چیزی معتقدشوددراینجاست که بحث از هنجارها وبایدونبایدهای معرفتی به میان می آیدکه عدم رعایت آنهاخطای معرفتی واخلاقی و در نتیجه سرزنش فاعل شناسا را به دنبال دارد . اگرچه عنوان اخلاق باور هیچگاه در میان فلاسفه مسلمان مطرح نبوده است ولی در لابه لای آثارشانچنین مضمونی را می توان یافت . خواجه نصیرالدین طوسی فیلسوفی عقل گرا و پیرو استدلال است که همواره بکارگیری روش عقلی وبرهانی رادر مباحث دینی و اعتقادی ، توصیه می کند.خواجهمعتقداست انسان به مدد عقل و اراده، باورهایش را شکل می دهد و دخالت مستقیم اراده در این فرایند وظیفه مهمی برای انسان به همراه دارد.بنابراینباورها ذیل ارزشگذاری های اخلاقی قرار می گیرد. براساس نظرخواجه، فاعل شناسا نباید هر باوری رابدون دلایل کافی بپذیرد پس بر هر تصدیقی نمی توان اطلاق علم نمود ، بلکه تصدیقباید واجد شروطی باشد تا به عنوان باور صادق موجه پذیرفته شود : اول آنکه حکم جزمی و قطعی باشد نه آمیخته به تردید و گمان .شرط دوم این است که تصدیق مطابق با واقع باشد . و شرط آخر اینکه حکم تصدیق ثابت و زواسل ناپذیر باشد . خواجه نصیرالدین طوسی در باب شکل گیری معرفت توصیه هایی چون تکیه بر دلیل و استدلال ،رد تقلید ، بکارگیری علم تحقیقی و برهانی،پالایش باورها ، شفاف کردن و هر چه دقیق تر کردن باور، پرهیز از امیال و شهوات حسی،دوری جستن از وسوسه های دنیوی و...را بیان می کند که میتوان آنها را ذیل اخلاق باور گنجاند .