این مطالعه به طور اختصاصی نشان می دهد که: 1- توزیع زهر عقرب گادیم عمدتاً از مدل تک کمپارتمانی پیروی می کند. این مدل با برخی مطالعات که از مدل سه بخشی پیروی می کند متفاوت است. 2- تزریق عضلانی آنتی ونوم نشان داد که مقدار رادیواکتیویته ی آنتی ونوم پلی والان در کلیه در فواصل زمانی مختلف در مقایسه با سایر ارگان ها پس از تجویز عضلانی بیشتر است.

در این تحقیق یک میکروصفحه ویسکوالاستیک نانوکامپوزیتی با تکیه گاه ساده در چهارطرف که با لایه پیزوالکتریک بصورت موضعی پوشش داده شده است، تحت ولتاژ الکتروستاتیک و پیزوالکتریک بصورت توامان مورد بررسی قرار گرفته است. سپس تحلیل های استاتیکی، فرکانس طبیعی و دینامیکی بر روی آن انجام شده و پایداری حل های تعادلی و حل های هارمونیک سیستم با استفاده از تئوری خطی سازی و روش منیفولد مرکزی بررسی شده است. در تحلیل ها از تئوری اغتشاشات و نیز روش عددی گالرکین بهره گرفته شده و مساله بصورت مستقیم حل شده است. همچنین فاکتور کیفیت میرایی سیستم به ازای میرایی ترموالاستیک و نیز میرایی ویسکوالاستیک استخراج شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد استفاده از نانوکامپوزیت ها می توان درتغییر شکلی معادل با تغییر شکل مواد رایج، فرکانس طبیعی سیستم را به میزان 45 درصد افزایش داد. همچنین نشان داده شده است که میرایی ویسکوالاستیک کامپوزیت های پایه پلیمری تقریباً 100 برابر مواد رایج مورد استفاده در ساخت میکروادوات می باشد. در نتیجه استفاده از نانوکامپوزیت ها در ساخت میکروادوات با محدودیت هایی همراه خواهد بود. همچنین نشان داده شده است که تغییرات ابعاد درون صفحه ای لایه پیزوالکتریک و نیز ضخامت آن، رفتاری کاملاً غیر خطی و غیر قابل صرفنظر در سیستم ایجاد نموده و می بایست مورد توجه قرار گیرد. بر اساس نتایج تحقیق تاثیر ضخامت لایه پیزوالکتریک به مراتب بیشتر از تاثیر ابعاد درون صفحه ای آن می باشد. بر اساس نتایج این تحقیق، دامنه ارتعاشات غیرخطی سیستم و نیز فاصله بین فرکانس خطی و غیرخطی سیستم، متاثر از میرایی غیرخطی سیستم می باشد. نشان داده شده است که میرایی غیرخطی سیستم با افزایش ابعاد لایه پیزوالکتریک افزایش و با افزایش ولتاژ الکتروستاتیک و یا افزایش درصد حجمی نانوتیوب کربن کاهش می یابد. همچنین بر اساس نتایج این تحقیق ولتاژ الکتروستاتیک منجر به نرم شدن سیستم و ولتاژ پیزوالکتریک منجر به سخت شدن آن می شود و تقابل آنها با یکدیگر تحلیل سیستم را با دشواریهایی همراه می سازد. همچنین نشان داده شده است که در پاسخ فرکانسی سیستم، بسته به پارامترهای سیستم می تواند پرش وجود داشته باشد. بعلاوه نشان داده شد که موقعیت تعادلی سیستم دارای دو شاخه پایدار و ناپایدار می باشد که این شاخه ها با افزایش مقدار تحریک الکتروستاتیک به عنوان پارامتر کنترلی در نقطه انشعاب از نوع گرهی-زینی به همدیگر می رسند که به ولتاژ مربوط به این موقعیت ولتاژ پولین گفته می شود. بعلاوه نشان داده شده است که میزان ناپایداری سیستم به ازای افزایش میزان غیرخطی بودن سیستم افزایش می یابد. بر اساس نتایج تحقیق میزان میرایی ترموالاستیک میکروصفحه نانوکامپوزیتی به ازای پارامترهای سیستم متغیر بوده و با افزایش درصد نانوتیوب کربن و نیز افزایش دمای اولیه سیستم افزایش می یابد.

cyp2e1 یکی از اعضای ابرخانواده سیتوکروم p450می باشد که بسیاری از ترکیبات درون بافتی و برون بافتی را که می توانند در نموی بیماری های مختلفی چون سرطان ها دخالت داشته باشند، متابولیز می کند. cyp2e1 پلی مورفیسم های ژنتیکی متعددی دارد که فراوانی آنها اختلافات میان نژادی و میان قومی قابل توجهی را نشان می دهند. در این مطالعه، فراوانی های اللی پلی مورفیسم های cyp2e1 در جمعیت 200 نفری از مردم شهر اهواز بررسی شد. مطالعه پلی مورفیسم هایcyp2e1*6 (rs6413432; t7632a) و(rs6413420; g-71t) cyp2e1*7b توسط روش rflp-based pcr و (rs72559710; g1168a) cyp2e1*2 و cyp2e1*3 g10059a) (rs55897648; توسط روش tetra arms pcr انجام گرفت. در مورد cyp2e1*6، فراوانی ژنوتیپ های هموزیگوت معمول tt، هتروزیگوت ta و هموزیگوت aa به ترتیب 69%، 30% و 1% بدست آمد. توزیع ژنوتیپی cyp2e1*7b 50% برای ژنوتیپ gg، 43% برای gt و 7% برای tt محاسبه شد. بررسی cyp2e1*2 فراوانی ژنوتیپی 100% را برای هموزیگوت معمول gg بدست داد، در حالی که هیچ فردی با ژنوتیپ هتروزیگوت ga یا هموزیگوت aa در جمعیت شناسایی نشد. در مورد cyp2e1*3، فراوانی ژنوتیپ های gg و ga به ترتیب 5/94% و 5/5% محاسبه شد و هیچ فردی با ژنوتیپ هموزیگوت aa مشخص نشد. فراوانی الل های *6، *7b ، *2و *3 به ترتیب 16%، 5/28%، 0 و 75/2% بدست آمد. آنالیز آماری هیچ اختلاف معنی داری را در توزیع ژنوتیپی پلی مورفیسم های بررسی شده در میان دو جنسیت و همچنین در میان دو قومیت عرب و غیر عرب نشان نداد. در جمعیت مورد مطالعه، دو پلی مورفیسم cyp2e1*6و cyp2e1*7b با یکدیگر همراهی نشان ندادند. توزیع ژنوتیپی cyp2e1*6 با جمعیت های آسیایی شباهت داشت. اما دو پلی مورفیسم cyp2e1*6 و cyp2e1*7b در مقایسه با جمعیت های اروپایی، آمریکایی و ترکیه ای اختلاف معنی داری را نشان دادند. توزیع ژنوتیپی cyp2e1*2 و cyp2e1*3 با جمعیت های آسیایی و قفقازی مشابه بودند. فراوانی پایین الل های *2 و *3تأییدی بر این مطلب است که توالی کدکننده cyp2e1 به شدت حفاظت شده می باشد که این مسئله اهمیت فیزیولوژیکی ایزوآنزیم cyp2e1 را نشان می دهد.

اهمیت داشتن توانایی برای نظارت بر سلامت ساختاری سازه و شناسایی آسیب در کمترین زمان ممکن، یکی از مهمترین دغدغه های مهندسین خصوصاً در رشته های مکانیک و هوافضا می باشد. این اهمیت، ناشی از آن است که آسیب و تخریب یک سازه در حین کار می تواند خسارات مالی و جانی بسیار شدید و بعضاً جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد. یکی از روش های مورد توجه در این عرصه، روش شاخص عیب انرژی کرنشی با استفاده از تغییرات در خصوصیات ارتعاشی سازه است. اساس این روش بر این اصل استوار است که پارامترهای مودال سازه(مانند فرکانس، شکل مد و میرایی مودال) تابع خواص فیزیکی (مانند جرم، سختی و دمپینگ) آن سازه هستند که تغییر این خواص باعث تغییر انرژی کرنشی سازه می شود. بدین ترتیب، می توان از مقایسه انرژی کرنشی سازه در دو حالت سالم و معیوب، محل عیب را شناسایی نمود. هدف از تحقیق حاضر، عیب یابی پوسته های کامپوزیتی استوانه ای تقویت شده مشبک با استفاده از روش انرژی کرنشی است. در ابتدا، به معرفی اجمالی سازه های کامپوزیتی با تقویت کننده های مشبک و مزایا و کاربردهای آنها نسبت به دیگر سازه ها پرداخته می شود. سپس، برخی از عیوب متداول در سازه های کامپوزیتی توضیح داده شده است. در ادامه، ضمن مروری اجمالی بر فرآیند آنالیز مودال سازه ها، فرآیند عیب یابی به کمک آنالیز مودال و پیشینه ای از کارهای انجام شده، شرح داده شده است. سپس تئوری و روابط مورد نیاز برای استخراج روش انرژی کرنشی مودال پوسته های کامپوزیتی استوانه ای تقویت شده مشبک شش ضلعی به همراه شاخص عیب انرژی کرنشی بدست آمده و از آن به شکل عددی و تجربی برای تشخیص عیب استفاده می شود. نتایج حاصل از بررسی شاخص عیب بر روی مدل المان محدود و تجربی نشان می دهد، این شاخص با وجود نویزهای بوجود آمده در اثر تست، به خوبی قادر به شناسایی ترک ایجاد شده در آن می باشد.

در این پایان نامه به بررسی رفتار استاتیکی و دینامیکی غیر خطی یک بازوی میکرو ربات مورد استفاده در پزشکی در حین عمل برش رگ، که به صورت یک میکرو تیر مدل شده است، پرداخته می شود. برای دستیابی به ویژگی های برتری از جمله افزایش فرکانس طبیعی به منظور کوتاه شدن زمان پاسخ برای سیستم، میکرو عملگر از پلیمر تقویت شده با نانو لوله های کربنی تک جداره (swcnt) در نظر گرفته شده است. بستر پلیمری میکرو تیر، دارای خاصیت ویسکو الاستیک می باشد که از مدل کلوین-ویت برای مدل سازی آن استفاده می شود. هندسه ی میکرو تیر یکنواخت و همگن، سطح مقطع آن مستطیلی و شرایط مرزی برای آن دو سر گیر دار در نظر گرفته می شود. میکرو تیر تحت تحریک میدان الکتریکی و لایه پیزو الکتریک pzt می باشد. تحریک الکتریکی با اعمال یک ولتاژ ثابت dc و یک ولتاژ هارمونیک کوچک ac بین الکترود ثابت و میکرو تیر، اعمال می شود. تحریک پیزو الکتریک نیز توسط یک ولتاژ ثابت dc بین دو سطح لایه پیزو الکتریک به سیستم اعمال می شود. معادلات حاکم بر حرکت، با در نظر گرفتن تئوری تیر اویلر-برنولی غیر خطی، اثر کشیدگی لایه ی میانی و نیروی محوری، از اصل هامیلتون استخراج می شوند. تغییر شکل استاتیکی و فرکانس طبیعی ارتعاش آزاد سیستم حول موقعیت استاتیکی، توسط روش گالرکین حاصل می شوند. پاسخ دینامیکی غیر خطی میکرو تیر ویسکو الاستیک حول موقعیت استاتیکی در حالت تشدید اولیه، با استفاده از روش مقیاس های چندگانه در تئوری اغتشاشات و روش گالرکین با تقریب دو شکل متقارن اول به صورت نیمه تحلیلی بدست می آید. تأثیر پارامتر های مختلف طراحی از جمله ولتاژ الکترو ستاتیک، ولتاژ و طول لایه پیزو الکتریک و نسبت ضخامت میکرو تیر به لایه پیزو الکتریک بر روی تغییر شکل استاتیکی، فرکانس طبیعی و میرایی سیستم بررسی شده است. همچنین رفتار دینامیکی سیستم غیر خطی در حالت تشدید اولیه به ازای پارامتر های مختلف سیستم مورد بررسی قرار گرفته و علّت تغییر رفتار ارتعاشی میکرو تیر بر اثر تغییر پارامتر ها بیان شده است. در ادامه، محدوده ی پایدار و ناپایدار سیستم دینامیکی حول موقعیت استاتیکی برای نقطه ی تعادل، با تشکیل ماتریس ژاکوبین مطالعه و تحلیل شده است. افزایش میرایی به ازای افزایش ولتاژ تحریک الکتروستاتیک و لایه پیزو الکتریک، افزایش تغییر شکل استاتیکی و فرکانس طبیعی میکرو تیر با افزایش ولتاژ اعمالی به لایه پیزو الکتریک و کاهش دامنه ارتعاشات غیر خطی سیستم بر اثر کاهش دامنه تحریک ولتاژ ac، از جمله نتایج بررسی در این پایان نامه می باشد.

در این پژوهش شیوه ای جدید برای مطالعه ی رفتار استاتیکی و دینامیکی نانوتیرهای تحریک الکترواستاتیک که می توانند به عنوان یک بایوحسگر مورد استفاده قرار گیرند، ارائه شده است. بر پایه ی روابط دیفرانسیلی غیرموضعی ارینگن معادلات حرکت با استفاده از اصل همیلتون استخراج شده است. در این مدل برای در نظر گرفتن اثرات استهلاک لایه ی فشاری ناشی از سیال بین نانوتیر و الکترود، از معادله ی یک بعدی رینولدز با در نظر گرفتن شرط مرزی لغزش استفاده شده است. در بررسی رفتار نانوتیر برای جداسازی دو معادله ی مشتق جزئی کوپل شده به نام معادله ی غیرموضعی جابه جایی نانوتیر و معادله ی رینولدز برای استهلاک لایه ی فشاری از روش گالرکین استفاده شده است. جابه جایی استاتیکی نانوتیر و فرکانس های طبیعی خطی آن تحت تاثیر مولفه ی dc تحریک الکترواستاتیک بررسی شده است. پاسخ فرکانسی نسبت به مولفه ی ac تحریک الکترواستاتیک، با در نظر گرفتن و همچنین بدون در نظر گرفتن اثرات استهلاک لایه ی فشاری با استفاده از روش مقیاس های چندگانه بدست آمده است. نتایج نشان می دهد که در نظر گرفتن استهلاک لایه ی فشاری دامنه ی ارتعاشات را کاهش داده و فرکانسی که در آن پدیده ی پرش اتفاق می افتد و فرکانس طبیعی را به یکدیگر نزدیک می کند. همچنین نتایج نشان می دهد که در تحریک مود اول، عوامل غیرخطی از نوع سخت شونده هستند، درحالی که در تحریک مود سوم با افزایش مولفه ی dc تحریک الکترواستاتیک رفتار سیستم می تواند از حالت سخت شونده به نرم شونده تغییر یابد.

خودکارسازی فرایند تشخیص عیوب محصولات در کارخانه ها، اقدام مهمی در جهت بهبود کیفیت، کاهش نیروی انسانی و ارتقاء رضایت مشتریان است. در کارخانه های تولید کاشی، یک عیب اساسی که گاهی با چشم هم به خوبی شناسایی نمی شود، مشکل لایه ای شدن کاشی است که به سبب باقیماندن هوا در لایه های داخلی کاشی به وجود می آید. این مشکل هر چه سریع تر در خط تولید شناسایی شود، هزینه های کمتری را در بر خواهد داشت. در این پایان¬نامه، با استفاده از امواج فراصوت، روشی هوشمند به منظور تشخیص عیب لایه¬ای قبل از پخت کامل کاشی، ارائه شده است. در ابتدا با استفاده از مولد امواج فراصوت و حس گر دریافت کننده امواج، یک مجموعه 546 تایی از سیگنال های فراصوت عبوری از کاشی های سالم و معیوب تهیه شد. سپس با استفاده از تبدیل فوریه سریع و بسته موجک، ویژگی¬های مناسبی را از نمونه سیگنال¬ها استخراج کرده و برای آموزش به طبقه¬بندهای مختلف داده شد. برای یافتن طبقه¬بند مناسب از چندین طبقه¬بند به طور همزمان استفاده شد تا علاوه بر مقایسه عملکرد هرکدام بتوان در صورت نیاز از ترکیب طبقه¬بندها برای افزایش دقت بازشناسی استفاده کرد. طبقه¬بندهای استفاده شده شامل: mlp، k-nn، lvq، beysian و svm است که با داشتن تفاوت در روش، از دقت خوبی برخوردارند. در انتها نیز از روش انتگرال سوگنو برای ترکیب نتایج طبقه¬بندها استفاده شده که نتایج بازشناسی را تا 100 درصد افزایش داده است.

در این پایان نامه ارتعاشات پوسته ی مخروطی ناقص، با تقویت مشبّک، تحت بار دینامیکی عرضی مورد بررسی قرار گرفته است. پوسته ی مخروطی، همگن و همسانگرد بوده و شرایط مرزی به صورت تکیه گاه ساده در نظر گرفته شده است. این پوسته ی مخروطی توسط رینگ ها و تقویت کننده های طولی تقویت گردیده است. در استخراج معادلات حاکم بر مسأله از روابط غیرخطی کرنش- جابجایی کارمن استفاده شده است. معادلات حاکم بر حرکت پوسته ، با استفاده از تئوری غیرخطی پوسته های دانل-مشتری- والسف، به صورت دو معادله ی کوپل به دست می آیند که یکی از این معادلات وابسته به زمان و دیگری مستقل از زمان است. برای حلّ معادلات فوق ابتدا از روش گالرکین غیرخطی استفاده شده و پس از ساده سازی، معادله ی زمانی به دست آمده، از روش هموتوپی پرتوربیشن حل می گردد. برای اطمینان از درست بودن روش حل، نتایج حاصل با نتایج موجود در مقالات دیگر مقایسه و صحّه گذاری گردیده است. تأثیر پارامترهای مختلف بر فرکانس های طبیعی غیرخطی بررسی شده است. در ادامه نیروی هارمونیک عرضی بر پوسته وارد شده و معادله-ی ناهمگن به دست آمده از روش مقیاس های چندگانه حل شده، پاسخ فرکانسی به دست آمده و نمودارهای پاسخ فرکانسی رسم گردیده است. مواردی که در این پایان نامه بررسی شده عبارتند از: به دست آوردن فرکانس های طبیعی خطی و غیرخطی، بررسی تأثیر پارامترهای هندسی مختلف بر فرکانس ها، معادله و نمودار پاسخ فرکانسی، مقایسه نتایج با مقالات دیگر و نشان دادن دقّت روش حل. کلمات کلیدی: پوسته ی مخروطی ناقص، تقویت مشبّک، ارتعاشات غیرخطی، گالرکین، هموتوپی پرتوربیشن، پاسخ فرکانسی، مقیاس های چندگانه.

نتایج نشانگر آنست که: 1 - آزمون تی زوجی ارتقا معنی داری را با اطمینان 95درصد در کیفیت زندگی بیماران گروه آزمون در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و خانوادگی نشان داد. 2 - کیفیت زندگی بیماران گروه شاهد نیز در هر چهار بعد ارتقاء جزئی یافته بود که از نظر آماری معنادار نبود. 3 - در مجموع کیفیت زندگی بیماران پیوند کلیه در گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد ارتقاء معناداری را در سطح اطمینان 95درصد نشان داد.