نام پژوهشگر: طاهره عطوفی کاشانی

نظریهی اجتماعی سنت گرایان با تأکید بر نظریهی اجتماعی رنه گنون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم اجتماعی 1388
  طاهره عطوفی کاشانی   حمید پارسانیا

سنتگرایی، جریانی است که از دریچهی دین پژوهی و با رویکرد درون دینی به نقد مدرنیته پرداخته و نقدهایی مبنایی بر آن وارد کرده است. به طور کلّی این رساله در صدد است تا ضمن تفسیر مبانی نظری سنت گرایان و با استناد به این اصول، نظریهی اجتماعی آنان، البته با تأکید بر آراء پدر این جریان، یعنی رنه گنون تحلیل نماید که از دل انتقاداتشان بر حوزههای نظری و اجتماعی دنیای متجدد به عمل آمده است. این رساله، از مبحث مقدماتی و سه بخش اصلی و نتیجهگیری تشکیل یافته است که در آن، هر بخشی و در ذیل آن هر فصلی، زمینه ساز ورود به بخش و یا فصل دیگر خواهد بود. بخش اول، با عنوان زمینه و بسترهای تکوین نظریهی اجتماعی رنه گنون، به دو فصل مجزای زمینههای غیرمعرفتی و زمینههای معرفتی تقسیم شده است؛ در فصل اول، دورنمایی از زندگینامهی رنه گنون، سنت گرای اصلی در رسالهی حاضر، و نیز زمینههای فکری و اجتماعی وی از نظر میگذرد، تا خواننده به شخصیت و افکار و دغدغههای فکری و اجتماعی او نزدیک گردد که این امر، در فهم زمینههای معرفتی و نظریهی اجتماعی او مدد خواهد رساند. در فصل دوم این بخش، به مبانی فکری و رویکرد خاص او پرداخته میشود؛ چرا که تبیین نظریهی اجتماعی سنتگرایی نیز در چارچوب اصول و مبانی معرفتی آن قابل درک است که در آن، سلسله مراتب وجود در نظام هستی، معرفت و انسان به اثبات میرسد و در این راستا در بخش بعدی آن سلسله مراتب اجتماعی نیز ثابت میشود. در بخش دوم، که محوریترین بخش این مجموعه به شمار میآید، در سه فصل کلیدی تنظیم شده است که در فصل اول آن با عنوان فلسفهی تاریخ، فرآیند تاریخی ادوار اجتماعی، که به هبوط معنویت در پایان دور میانجامد، از دیدگاه گنون به تصویر کشیده میشود و با این بیان، به طور تدریجی قدم در دوران اصلی و مورد بحث خود، یعنی دوران مدرنیته میگذارد و به شمهای از اصلیترین ویژگیهای آن دوران، که به عصر ظلمت مشهور است، پرداخته میشود که در آن، عالم به سوی انجماد و سرانجام انحلال گرایش مییابد؛ در فصل دوم با نام نقد مدرنیته در سه مبحث اصلی و طویل، در سه قلمرو فلسفه، علم و تکنولوژی و فلسفهی سیاسی، آن خصایص منحصر به فرد و مبنایی را تشریح و به باد نقد میکشد و بحران دنیای متجدد و انحطاط حاصل از شکاف بین تمدن و سنتی و غیرسنتی تبیین میشود که در آن مشاهده میگردد که چگونه به دنبال سیر نزولی دوری بشر، چنین انحطاطی پدید آمده است. در پایان این بخش، یعنی در فصل سوم، با نام جامعهی آرمانی گنون، ضمن پاسخ به چیستی پایان تاریخ و آیندهی جهان، جامعهی مورد نظر وی، که با ابتناء بر سنتهای الهی ایجاد شده است، از سوی نگارنده بازسازی میگردد و پیوند مبانی نظری با اندیشههای اجتماعی او به اثبات میرسد. در بخش سوم، با عنوان نظریهی اجتماعی دیگر سنت گرایان، ضمن بحث کلی در باب مبانی نظری و نظریهی اجتماعی آنان، حداقل از مختصات نظری دو متفکر دیگر، یعنی فریتیوف شووان و حسین نصر، بهره برده است.