نام پژوهشگر: مریم داستانی

بررسی علل پیدایش فرصت طلبی و رابطه آن با نظام اخلاقی جامعه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  مریم داستانی   علی هاشمیان فر

مفهوم فرصت طلبی از دیر باز بطور خاص مورد توجه بسیاری از متفکران اجتماعی بوده است. در یک نگاه دقیق، فرصت طلبی به عنوان یک پدیده ی چند علتی، چند بعدی و چند دلالتی به نابهنجاری های اجتماعی که می تواند باعث تخریب نظام اخلاقی جامعه شود، مربوط می شود. نگاهی دقیق به ادبیات موضوع نشان می دهد که برخی پژوهشگران در پی تبیین اجتماعی پدیده ی فرصت طلبی هستند، درحالیکه بعضی دیگر در پی تبیین آن با تعیین کننده هایی چون انتخاب های فردی می باشند. این یک مفروضه است که این انتخاب ها صرفاً در یک خلاء اجتماعی، سیاسی و فرهنگی صورت نمی گیرد و انواع تعیین کننده های زمینه ای چون سن ، جنس، وضعیت تأهل، طبقه اجتماعی و اشتغال از یک طرف، و متغیر های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از سوی دیگر، بر آن تأثیر گذارند. این تحقیق در پی مطالعه پیمایشی فرصت طلبی و تعیین کننده های آن در میان شهروندان 20 سال به بالای اصفهان (n=384) است. مطالعات در این زمینه نشان می-دهد هر چه میزان دینداری، انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی در جامعه بیشتر باشد، میزان فرصت طلبی در جامعه کاهش می یابد و از سوی دیگر هر چه میزان آنومی و فردگرایی در جامعه بیشتر باشد، میزان فرصت طلبی نیز افزایش می یابد.-همچنین با توجه به نتایج تحقیق می توان اذعان داشت که فرصت طلبی بر حسب سن شهروندان متفاوت است، حال آنکه جنسیت و وضعیت تأهل هیچگونه تأثیری بر گرایش افراد به سمت رفتارهای فرصت طلبانه ندارد و طبقه اجتماعی، سرمایه اجتماعی، دینداری، فردگرایی و انسجام اجتماعی رابطه معنی داری با فرصت طلبی دارند. همچنین نتایج رگرسیون چند گانه نشان می دهد که از بین شش متغیر وارد شده، متغیر دینداری، فردگرایی، آنومی و طبقه اجتماعی در رابطه با فرصت طلبی دارای سطح معنی داری هستند و می توانند فرصت طلبی را تبیین نمایند.

مشخصه یابی پارامترهای تولید مستربچ – نانوپیگمنت جهت استفاده در الیاف پلی پروپیلن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1393
  مریم داستانی   علی زادهوش

یکی از روش های تولید الیاف رنگی استفاده از تکنیک مستربچ است. مستربچ های رنگی محصولات ویژه ای هستند که در آن یک رنگدانه در یک حامل پلیمری مناسب پخش و توزیع شده است. استفاده از مستربچ ها بیشتر در تولید الیاف پلی پروپیلن کاربرد دارد. هدف در تحقیق حاظر تولید مستربچ های نانو با فرمولاسیون های مختلف و همچنین تولید الیاف با استفاده از این مستربچ ها و مستربچ های میکرو می باشد. در این تحقیق مستربچ های رنگی برای الیاف پلی پروپیلن با فرمولاسیون های مختلف تولید و سپس با استفاده از آن ها الیاف رنگی پلی پروپیلن تولید شدند. برای تهیه مستربچ از گرانول های پلی پروپیلن ، دو نوع نانو پیگمنت تولید شده با استفاده از نانو رس و رنگزاهای متیلن بلو و مالاخیت گرین ، همچنین رنگدانه فتالوسیانین و سازگار کننده ppgma استفاده گردید. به منظور مقایسه فرمولاسیون های مختلف مستربچ ، سه نمونه با درصد متفاوت رنگدانه در مستربچ های میکرو و همچنین در مستربچ های نانو تولید شده و خواص رئولوژی مستربچ ها اندازه گیری و با استفاده از روابط موجود مورد تحلیل قرار گرفتند. همچنین در مرحله بعد الیاف رنگی پلی پروپیلن با استفاده از مستربچ های حاصل تولید و خواص رنگی نمونه های الیاف با استفاده از اسپکتوفتومتری اندازه گیری شد و همچنین آنالیزهای تصویری بر روی تصاویر میکروسکوپی نمونه های الیاف انجام گردید. از طرفی مقایسه بین دو نوع نانوپیگمنت تولید شده با استفاده از آزمایشات رئولوژی ، رنگی و میکروسکوپی صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد با افزایش درصد رنگدانه هم در مستربچ های میکرو و هم نانو قدرت رنگی نمونه ها افزایش پیدا کرده ، همچنین ذرات تجمع کرده و اگلومریت ها نیز بیشتر شده و دیسپرسیون نامطلوب تر می شوند. با تغییر مستربچ از میکرو به نانو ذرات تجمع کرده و اگلومریت ها بیشتر شده ،کیفیت دیسپرسیون کاهش یافته است و رفتاری سودپلاستیک نشان دادند. با مقایسه خواص مستربچ های تهیه شده از دو نوع نانوپیگمنت مشخص شد که نانوپیگمنت تهیه شده با استفاده از متیلن بلو راندمان بهتری نسبت به نانو پیگمنت تهیه شده با استفاده از مالاخیت گرین دارد.

بررسی تاثیر اینترنت بر گذران اوقات فراغت دانشجویان دختر دانشگاه های اصفهان (دانشگاه اصفهان و آزاد اسلامی خوراسگان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مریم داستانی   سید علی هاشمیان فر

رشد چشمگیر و اهمیت روز افزون اینترنت در جوامع کنونی از یکطرف و نقش و تأثیر اوقات فراغت در ارتقای کیفیت حیات فردی و اجتماعی یا بر عکس در زمینه سازی و ایجاد آسیب های فردی و اجتماعی از طرف دیگر، توجه به این دو مبحث و به خصوص ارتباط آن ها را ضروری ساخته است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر اینترنت بر گذران اوقات فراغت دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان و آزاد اسلامی خوراسگان پرداخته است. محقق در این پژوهش از روش مطالعه پیمایشی مبتنی بر پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته است. جهت تحلیل یافته ها از نرم افزار spss و آزمون های آماری مانند ضریب همبستگی پیرسون، آزمون tدو نمونه مستقل، کای اسکوئر، تحلیل واریانس استفاده به عمل آمد. تعداد نمونه مورد مطالعه 390 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین سابقه استفاده از اینترنت و میزان فعالیت های فراغتی دانشجویان دختر رابطه وجود ندارد. بین مدت زمان استفاده از اینترنت و مدت زمان فراغت دانشجویان دختر رابطه وجود دارد. استفاده از اینترنت به عنوان یک رفتار فراغتی بر روی سایر فعالیت های فراغتی دانشجویان دختر تاثیر می گذارد. یعنی با افزایش میزان استفاده از اینترنت میزان سایر فعالیت های فراغتی نیز افزایش می یابد. بین مشارکت اجتماعی دانشجویان دختر و میزان تأثیرپذیری فعالیت های فراغتی آنان از اینترنت رابطه وجود ندارد. از بین انواع ساختار خانواده تنها بین خانواده مستبد و میزان تأثیرپذیری فعالیت های فراغتی از اینترنت رابطه وجود دارد. هر چه خانواده مستبدتر باشد میزان تأثیرپذیری فعالیت های فراغتی از اینترنت بیشتر است اما بین ساختار خانواده قاطع و سهل گیر، محل سکونت، وضعیت تأهل با میزان تأثیرپذیری فعالیت های فراغتی از اینترنت رابطه ای وجود ندارد. بین سطح تحصیلات و پایگاه اجتماعی اقتصادی دانشجویان دختر با میزان تأثیرپذیری فعالیت های فراغتی آنان از اینترنت رابطه معنی داری وجود دارد. بین استفاده از چت روم، فیس بوک و میزان فعالیت های فراغتی دختران جوان رابطه معنی داری وجود ندارد. بین مدت زمان استفاده از چت، فیس بوک و مدت زمان فراغت دختران جوان رابطه وجود دارد. بین مدت زمان عضویت در فیسبوک و میزان فعالیت های فراغتی رابطه ای وجود ندارد. بین دانشجویان خوابگاهی و غیرخوابگاهی و نحوه گذران اوقات فراغت آنان تفاوت معنی داری وجود ندارد.

تإثیر میزان وانواع دینداری بر اعتماد اجتماعی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  مریم داستانی   عذرا جاراللهی

چکیده: اعتماد اجتماعی به عنوان شاخصی از سرمایه اجتماعی، عنصری کلیدی در برقراری تعاملات اجتماعی و یکی از بنیان های اساسی نظم و همبستگی اجتماعی است. پیامدهای مثبت اعتماد اجتماعی از جمله سلامت جسمی و روانی شهروندان، مشارکت در طرح های توسعه، کارایی نظام اقتصادی و سیاسی جامعه، تسهیل فرآیندهای مشارکتی و ... از طرفی پیامدهای منفی فقدان اعتماد مانند بی ثباتی سیاسی، نارضایتی عمومی، رواج دروغ و نادرستی، و در کل عدم رعایت اخلاق در جامعه، قانون گریزی و ... موجب شده اند تا اعتماد به عنوان یک متغیر نرم در کانون توجه نظریه پردازان نظم اجتماعی و نیز برنامه ریزان و سیاست گزاران اجتماعی قرار گیرد. زوال اعتماد در یک دهه گذشته از مباحث مهم در جامعه ایران بوده است و شواهد موجود نشان می دهند که اعتماد در جامعه ما وضعیت چندان مطلوبی ندارد. افزایش یا کاهش اعتماد اجتماعی از عوامل و متغیرهای بسیاری تاثیر می پذیرد که یکی از مهم ترین آنها دینداری است. دین یکی از ابزارهای سازمان دهنده اعتماد است که به طرق مختلف عمل می کند. عقاید دینی نوعا قابلیت اطمینان و اتکا را وارد تجربه رویدادها و وضعیت ها می کنند و چارچوبی تشکیل می دهند که بر اساس آن می توان رخدادها و وضعیت های مذکور را تبیین نمود و در مقابل آنها واکنش نشان داد. تمامی پژوهش های صورت گرفته وجود رابطه مستقیم میان دینداری و اعتماد اجتماعی را نشان داده اند. بر همین مبنا، در تحقیق حاضر بررسی تاثیر میزان و نوع دینداری بر اعتماد اجتماعی را در بین دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی هدف خود قرار داده و به بررسی آن پرداخته ایم. در بخش مبانی نظری، دیدگاه های نظری را به سه دسته خرد، کلان و تافیقی تقسیم نموده و چارچوب نظری ره به صورت تلفیقی تدوین نموده ایم. نظریه های خرد در تحلیل و بررسی اعتماد به عوامل فردی و خرد توجه دارند. یعنی عواملی که متاثر از برخوردها، مبادلات و یا ویژگی های زیستی، روانی و شخصیتی فرد یا افراد است. کلمن از این دست نظریه پردازان است. در مقابل نظریه های خرد، نظریه پردازان کلان نگر مانند پارسونز، تونیس، دورکیم و ... معتقد به عوامل ساختاری و کلان اعتماد هستند. همه این نظریه پردازان، سطح تحلیل کلان را برای بررسی خود درباره اعتماد برگزیده و در بررسی و تحلیل مفهوم اعتماد، سطح مطالعه خود را بر روی ساخت اجتماعی متمرکز ساخته اند. نظریه های تلفیقی، به صورت همزمان به سطوح خرد و کلان و مباحث جامعه شناختی و روان شناختی و روان شناسی اجتماعی توجه داشته و با اخذ عناصری از هر کدام از این سطوح، می کوشند نظریه ای جامع تر و فراگیر تر در خصوص اعتماد اجتماعی ارائه دهند، به نحوی که این نظریه بتواند وجوه بیشتری از واقعیت را پوشش داده و اعتماد اجتماعی را در سطح گسترده تری تبیین نماید. گیدنز و زتومکا برجسته ترین نظریه پزدازان تلفیقی اعتماد اجتماعی هستند. تحقیق حاضر یک پژوهش پیمایشی است که داده های آن از طریق پرسش نامه در بین 400 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی جمع آوری شده اند. این افراد با استفاده از نمونه گیری سهمیه ای متناسب انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و تکنینک های آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهند که: میزان اعتماد اجتماعی در بین جمعیت نمونه در مجموع، در حد متوسط قرار دارد. اعتماد اجتماعی در بعد نهادی از دو بعد تعمیم یافته و بین شخصی بالاتر بوده است. در بعد بین شخصی، بیشترین میزان اعتماد به خانواده و خویشاوندان نزدیک وجود داشته و هر چه از سطح خانواده به سمت دیگران عام حرکت می کنیم، از شعاع اعتماد کاسته می شود. متغیر مستقل تحقیق، دینداری است که یافته های تحقیق نشان می دهند میزان دینداری پاسخگویان در بعد اعتقادی بالا و در بعد مناسکی پائین تر از سایر ابعاد است. همچنین رابطه ای مستقیم میان میزان دینداری و اعتماد اجتماعی( و نیز دو بعد بین شخصی و نهادی) وجود داشته و با افزایش میزان دیندای بر میزان اعتماد اجتماعی نیز افزوده شده است. دینداری به لحاظ نوع آن نیز به چهار گونه سکولار، سنتی، رادیکال و نامتمایز تقسیم شده است. نتایج نشان می دهند که در تمامی ابعاد اعتماد اجتماعی، نمره افرادی که دینداری شان از نوع سکولار بوده است، کمتر از دیگران می باشد. یعنی دینداران سکولار کمتر از سایرین اعتماد اجتماعی دارند. در بعد تعمیم یافته و بین شخصی، میزان اعتماد دینداران سنتی و در بعد نهادی، میزان اعتماد دینداران رادیکال بیشتر از سایر افراد بوده است. کلیدواژه ها: اعتماد اجتماعی، نظم اجتماعی، انسجام اجتماعی، سرمایه اجتماعی، دینداری، شعاع اعتماد.