نام پژوهشگر: آرزو شفاعتی

توسعه میان افزا، به سوی راهبرد توسعه مطلوب شهری(نمونه موردی: محور تاریخی-فرهنگی کلانشهر تبریز)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1389
  آرزو شفاعتی   محمدرضا پورمحمدی

هر چند واژه توسعه و مصادیق آن از ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... تا حدودی شناخته شده است و همواره مد نظر مسئولان و مدیران و برنامه ریزان کشور بوده است، علی رغم کوشش های فراوان برای تعریف سطح توسعه مناسب و پایدار، آنچه در عمل دیده شده است نتایج معکوس و گاه مخرب برنامه های توسعه تجویز شده برای بخشهای مختلف بوده است. از آنجا که افزایش روز افزون جمعیت در شهرها و استقرار خدمات و تسهیلات مختلف در آنها، از چالش های اساسی روزگار کنونی است، لذا توجه به ابعاد مختلف توسعه شهری و طرح برنامه توسعه مناسب برای شهرهای امروز اهمیتی دوچندان یافته است. از دیدگاه لینچ، فضای شهری به عنوان یک فضای عمومی محل ظهور و حیات بخشی از اندیشه ها و خواسته های فردی و اجتماعی انسانهاست، یعنی مهمترین مرکز ادراکات اشتراکی آدمی ست و شاید به همین دلیل است که در توسعه انسانی جوامع نقش بسیار پر اهمیتی دارد. رشد شتابان و بی رویه جمعیت در شهرهای بزرگ و به تبع آن نیاز به مسکن در سطحی وسیع از یک سو و نیز جلوگیری از گسترش افقی شهرها از سوی دیگر، الگوی توسعه ای را می طلبد تا بتواند جمعیت بیشتری را در سطح شهر اسکان داده و از زمین آزاد برای تامین فضای باز عمومی و خدمات مورد نیاز و استفاده بهینه از تاسیسات زیربنایی شهر استفاده نماید. اگرچه افزایش جمعیت علت اولیه گسترش شهرها محسوب می شود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگ جوامع می گذارد. تلاش های زیادی برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده است که عمده ترین آنها راهبرد «رشد هوشمند» به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با «پراکندگی» توسعه شهری است که در واقع رشد هوشمند جایگزینی برای پراکندگی محسوب می شود. مفهوم توسعه شهری، گسترش آن به خارج و همزمان با نوسازی داخلی و همخوانی با بافت موجود آن می باشد. توسعه میان افزا یا لایه گذاری در زمین های بایر و دایر در محوطه های ساختمان شده رخ می دهد. الگوی توسعه میان افزا یکی از ابزارهای رشد هوشمند است و در صورت تحقق از مصادیق بارز توسعه پایدار می باشد. در کشور ما، توسعه شهری بیشتر در قالب تخریب و نوسازی یا گسترش شهر به سوی پیرامون و ایجاد شهرهای جدید مطرح بوده است و علی رغم اقبال عمومی کشورهای مختلف جهان به الگوی توسعه میان افزا، این موضوع در کشور ما چندان مورد توجه قرار نگرفته و فقط در برخی متون علمی اشاره ای گذرا به آن شده است. در این پژوهش ابتدا به بیان کلیات و طرح پژهش پرداخته شده است، سپس ادبیات موضوع و مفاهیم بنیادی آن مطرح و بستر موضوعی معرفی می شود و در نهایت ضمن ارائه یافته های تحقیق در قالب پیشنهاد الگوی توسعه میان بافتی برای بلوک شهری نمونه و بررسی مسائل متناظر با آن، فرضیات تحقیق مورد آزمون قرار خواهند گرفت.