تداخل گلیسین و ایزوپروترنول در تنظیم محیطی اخذ غذا در موش صحرایی

نویسندگان

چکیده مقاله:

مقدمه نقش گلیسین به عنوان یک نوروترانسمیتر و تعدیل کننده عصبی در تنظیم اشتهای پستانداران ثابت شده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر گلیسین بر دریافت غذا و تداخل آن با گیرنده‌‌های بتا آدرنرژیک بود. مواد و روش‌‌ها در این بررسی از 40 سر موش صحرایی نر بالغ (250-300 گرم) استفاده شد. بررسی حاضر در 4 مرحله متوالی با فاصله 3 روز انجام شد. در مرحله اول گلیسین با دوز 100، 200 و mg/kg 400 تزریق شد. در مرحله دوم اثر تزریق استریکنین هیدروکلرید (آنتاگونیست رقابتی گیرنده‌‌های پس سیناپسی گلیسین) با دوز 2/0، 4/0و mg/kg 8/0 بررسی شد. در مرحله سوم اثر پیش تزریق ایزوپروترنول (آگونیست گیرنده‌‌های بتا آدرنرژیک) بر رفتار تغذیه‌‌ای ناشی از گلیسین بررسی شد. در مرحله چهارم آزمایش، تداخل ایزوپوترنول و استریکنین بر رفتار تغذیه ای بررسی شد. در هر مرحله، مصرف غذای تجمعی در فواصل 60 120٬ و 180دقیقه بعد از تزریق اندازه‌‌گیری شد. یافته‌‌ها تزریق گلیسین با دوز 100، 200 و mg/kg 400 در تمام دقایق پس از تزریق٬ اخذ غذا را افزایش داد (0/05>P). تزریق استریکنین با دوز mg/kg 0/8 اخذ غذا را در دقایق 120 و 180 بطور معنی‌‌دار کاهش داد. پیش تزریق ایزوپروترنول نتوانست اثر افزاینده اشتهای گلیسین را مهار کند. در مرحله چهارم آزمایش، پیش تزریق ایزوپرترنول تاثیر معنی‌‌داری بر اخذ غذای ناشی از استریکنین نداشت.  نتیجه‌‌گیری اثر افزاینده اشتهای گلیسین در موش صحرایی احتمالاً بصورت مستقل از گیرنده‌‌های محیطی بتا آدرنرژیک انجام می‌‌شود.  

برای دانلود باید عضویت طلایی داشته باشید

برای دانلود متن کامل این مقاله و بیش از 32 میلیون مقاله دیگر ابتدا ثبت نام کنید

اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

منابع مشابه

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

متن کامل

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

متن کامل

نقش گلیسین و گیرنده NMDA گلوتامات در تنظیم مرکزی اخذ غذا در جوجه خروسهای گوشتی

زمینه مطالعه: گلیسین یک میانجی عصبی مهاری در سیستم اعصاب مرکزی است و نقش آن بر اخذ غذا در پستانداران به اثبات رسیده است. هدف:‌ ‌در این پژوهش نقش گلیسین بر تنظیم مرکزی اخذ غذا در جوجه خروس‌های گوشتی (نژاد راس 308) مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: این مطالعه در 6 مرحله انجام شد. در مراحل اول، دوم و سوم پژوهش، گلیسین (با دزهای nmol50، 100 و ‌ 200)،‌  NFPS ‌(مهار کننده ترانسپورتر گلیسین با دزهای nmol...

متن کامل

نقش گلیسین و گیرنده nmda گلوتامات در تنظیم مرکزی اخذ غذا در جوجه خروسهای گوشتی

زمینه مطالعه: گلیسین یک میانجی عصبی مهاری در سیستم اعصاب مرکزی است و نقش آن بر اخذ غذا در پستانداران به اثبات رسیده است. هدف: در این پژوهش نقش گلیسین بر تنظیم مرکزی اخذ غذا در جوجه خروس های گوشتی (نژاد راس 308) مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: این مطالعه در 6 مرحله انجام شد. در مراحل اول، دوم و سوم پژوهش، گلیسین (با دزهای nmol50، 100 و 200)،   nfps (مهار کننده ترانسپورتر گلیسین با دزهای nmol25، 5...

متن کامل

نقش هسته قوسی هیپوتالاموس در تنظیم اخذ غذا (مطالعه مروری)

مقدمه هسته قوسی محل همگرایی نورون‌‌هایی در قاعده هیپوتالاموس و مجاورت بطن سوم و برجستگی میانی است، که نقش محوری در جامعیت دهندگی به پیام‌‌های مربوط به تنظیم اخذ غذا دارد. بر پایه نقش ویژه هیپوتالاموس در کنترل اخذ غذا، هدف از مطالعه مروری حاضر بررسی نقش واسط هسته قوسی در تنظیم اخذ غذا بوده است. مواد و روش‌‌ها در سال 2016 در مطالعه حاضر، مقالات مرتبط منتشر شده با موضوع در پایگاه‌‌های اطلاعاتی معت...

متن کامل

اثرات نگهداری انفرادی بر رفتار اخذ غذا در موش

  نگهداری انفرادی به عنوان یک عامل پرقدرت ایجاد استرس مزمن شناخته می شود که تحقیقات متعدد ارتباط آن را با افزایش میزان مرگ و میر و اثرات منفی بر سلامت در انسان و سایر گونه های دارای زندگی اجتماعی از طریق ایجاد عواملی چون افزایش وزن،دیابت و ناهنجاریهای هورمونی به خوبی نشان داده اند. در این پژوهش 28 موش(14 ماده و 14 نر) به دو گروه نگهداری گروهی و انفرادی تقسیم شده و اثر استرس ناشی از 4 هفته نگهد...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید

ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده

{@ msg_add @}


عنوان ژورنال

دوره 5  شماره 2

صفحات  57- 64

تاریخ انتشار 2017-08

با دنبال کردن یک ژورنال هنگامی که شماره جدید این ژورنال منتشر می شود به شما از طریق ایمیل اطلاع داده می شود.

کلمات کلیدی

کلمات کلیدی برای این مقاله ارائه نشده است

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023