مدیتیشن و یوگا: چگونگی افزایش بهره وری در نوشتن پایان نامه دکتری

منتشر شده در 4 سال،6 ماه قبل
زهرا کوثری

مقاله ی زیر ترجمه ی مقاله ی Mindfulness, meditation and Yoga: how to increase productivity in PhD thesis writing خانم تاتیانا سی.استایلری محقق و دکترا است که در زمان تحصیل خود در خصوص سختی های پایان نامه ی دکترای خود به نگارش آورده است.

 

مدیتیشن و یوگا

مدیتیشن در همه جا تنها یک ترند (Trend) نیست بلکه به خاطر فوایدی که دارد (یا حداقل در مورد من) بسیار مورد توجه است. و می دانم حداقل کاری که می توانم انجام دهیم این است در مورد آن صحبت کنم تا به دیگران هم کمک کنم خصوصا به کسانی که در حال گذراندن زمان سختی برای نوشتن پایان نامه دکترا هستند. 

یک داستن قدیمی... قبلا در سال 2011 در زادگاه خودم آتن، برای اولین بار به کلاس یوگا رفتم. یک کلاس Hatha بود و مربی یوگای ما بسیار شگفت انگیز بود و هر تمرینی که می کردیم از استرس ما کم می شد. با توجه به این که در ان زمان بسیار مشغول بودنم، پس می توانستم تنها در چند کلاس شرکت کنم. 

از آن زمان تا سال گذشته همیشه به راه های مختلف در کلاس ها شرکت می کردم اما هرگز نسبت به آن متعهد نبودم. سال گذشته تصمیم گرفتم برای مقابله با اضطراب دکترای خودم کاری انجام دهد. پس تصمیم گرفتم که به استودیو مرکزی یوگا در نزدیک جایی که زندگی می کنم بروم (به آن Yoga Sweat گفته می شود و 100% آن را به شما توصیه میکنم).

در طول زمانی که در کلاس های آن استودیو شرکت می کردم، احساس می کردم که تمام فشار و استرسی که داشتم از بین رفته. بعد از هر جلسه که کلاس را ترک می کردم و مسافت رسیدن به خانه را پیاده می آمدم تا تمرین هایم را در قدردان بودن داشته هایم نشان دهم، احساس می کردم احیا شده ام و نیروی تازه ایی دارم. 

من واقعا فرد ورزشکاری نیستم اما برای اولین بار بود که نسبت به انجام یک ورزش روزمره که در رهایی از استرس به من کمک می کرد احساس تعهد می کردم! متاسفانه، انجام یک عمل جراحی بر روی پا باعث شد من برای 6 ماه یوگا تمرین نکنم. از وقتی که تمرین کردن را متوقف کردم، احساس "پوچی" می کردم و آرامش و آگاهی که به همراه داشت را نیز از دست داد. مثل این بود که من از اینکه نتوانستهام کاری را انجام دهم نا امید شده ام. 

اخیرا در یک جلسه ذهن آگاهی (Mindfulness) در مورد عملکرد بالا در محیط های سریع شرکت کردم. در اینجا می خواهم از نیتا پاتل و سم مودی از Mindbeing که این جلسه را برگزار کردند تشکر کنم، زیرا آن ها الهام بخش من هستند و انگیزه مرا به من بازگرداندند. در طول جلسه در مورد سریع بودن (Agility) صحبت کردیم (به معنای توانایی واکنش نشان دادن به تغییر، چه به صورت محوری در مدل کسب و کار و یا تجربه کردن ابزار و برنامه های جدید)، Neuroplasticity (تمرینی از ذهن آگاهی که بر بخش های مختلف مغز اثر می گذارد و تلاش برای برقراری ارتباط مجدد و شکل دهی به قشر مغزی ما) و ذهن اگاهی (Mindfulness) (پاک کردن ذهن، داشتن افکار و نتیجه مثبت و فهم احساسات منفی همچون حسادت). همچنین در مورد چگونگی اندازه گیری تغییرات عملکرد در یک محیط کاری بحث کردیم. اکثر افراد در بخش های فناوری و یا در شرکت های بزرگ کار می کردند که همگی محیط های سریع هستند و من تنها دانشجوی دکترا در آن جمع بودم. از دیدن اینکه چقدر نسبت به همکاران و تیم هایی که مدیریت می کنند باملاحظه هستند و همچنین از اینکه چقدر می خواستند ذهن آگاهی به بخشی از برنامه روزمره آن ها تبدیل شود تعجب کردم. مشتاقانه منتظر جلسه بعدی هستم که در مورد اینکه این افراد چطور ذهن اگاهی را در مورد محیط کاری خود تمرین می کنند بیشتر بدانم. 

پیام حاصل از این جلسه این بود که: 1. کتاب The Mindful Athlete را از جورج مامفورد بخوانید. 2. قبل از اینکه شروع به نوشتن کنید، مقداری مدیتیشن کنید. 

کاری که من انجام دادم


بنابراین، رسیدن به امروز. من بعنوان بخشی از جامعه تحصیلات تکمیلی، می دانم که همه ما از عدم تمرکز رنج می بریم، و این مشکل در حالی که ما در دوره نگارش پایان نامه هستیم، بیشتر نیز می شود.

اتفاقی که افتاد و  من انگیزه پیدا کردم این است که:

a. قبل از شروع کارهای روزمره و قبل از خواب، استفاده از Hadspace را شروع کردم. هد اسپیس یکی از معروف ترین اپلیکیشن های مدیتیشن است.

b. به باشگاه ورزشی ملحق شدم (هر ماه و سه بار در هفته به باشگاه می روم. بله).برای قوی تر شدن پاهایم و اینکه بتوانم دوباره به یوگا و کشش سابق برگردم.

ز. شروع به گوش دادن به لیست پخش های یوتیوب کردم، مثلا لینک زیر:

https://www.youtube.com/watch?v=sDuadJovyBE&frags=pl%2Cwn

و این

https://www.youtube.com/watch?v=lFcSrYw-ARY&frags=pl%2Cwn

(به هر حال، من لیست پخش خودم را برای تحصیل با موسیقی و سازهای کلاسیک دارم اما این واقعا 100 درصد جواب می دهد. به من اطمینان کنید!).

نتایج


نیازی به صحبت در مورد اینکه چقدر به خودم افتخار می کنم نیست و اینکه چقدر این حس قدردانی برای چیزی که هستم و چیزهایی که اطراف من هستند خوب است. تمام این نگرش های مثبت را من بدست آوردم. می دانم که اینگونه نخواهد بود و هر روز و همیشه فراز و نشیب هایی وجود خواهد داشت اما می دانم که چگونه آن ها را مدیریت کنم.

در دو هفته من یک یا دو کیلو وزن را بخاطر نوع خوردن و احساسی که هنگام نوشتن داشتم کم کردم. نمونه کارهای یک روز را با توجه به نکات قبلی با شما به اشتراک می گذارم:

من 2144 کلمه جدید تجزیه و تحلیل داده ها را در 1 ساعت و 56 دقیقه نوشتم ( بله، زمان خود را ضبط می کردم)، ویرایش/بررسی تمام بخش اول (5700 کلمه)  فصل را که هم اکنون می نویسم، به این معنی که یک چهارم کل فصل ( طولانی ترین بخش) را به پایان رسانده ام، تمام نکاتی را که می خواستم در نصف بعدی فصل بنویسم را نوشتم، رزومه خود را تمدید کردم و برای اولین شغل در خارج از دانشگاه با برخی از اساتید صحبت کردم. روز بسیار خوبی بود که احساس کردم سطح بهره وری را بالا بردم و تا پایان آن از خودم خوشحال شدم.

من  قصد دارم در پایان این هفته، در خانه، تمرین یوگا را دوباره شروع کنم تا چگونگی انجام کارم را آزمایش کنم.

 

پست های مرتبط