روانشناسی دین از جمله حوزه یها دینپژوهی است به که دنبال بررسی روانشناختی دین و دینداران است. این پژوهش با مطالعهی جریانات، رویکردها، روشها و ابزارهای موجود در روانشناسی دین در پی تطبیق نگرش امروزینِ روانشناسی دین با نگرش سنتی روانشناختی غزالی نسبت به دین و دینداران بود. شیوهی در ما این پژوهش مقایسه و تطبیق روششناسی غزالی با روششناسیهای موجود در روانشناسی بود. روشهای غزالی قابل تطبیق و مقایسه با ...

این مقاله به بررسی ارتباط معرفتشناسانه اصطلاحات اندیشهای علوم سیاسی با معرفتشناسی مدرن پرداخته است. این مهم ذیل مراجعه به دانش اصطلاحشناسی و بررسی تأملات معرفت شناسانهای که اخیراً به آن راه یافته، انجام شده است. به باور نویسنده، بهره گیری از اصطلاحات اندیشهای علوم سیاسی در عرصه دینپژوهی بدون رواداشتن تأملی مؤثر در تبارهای معرفتشناسی این گروه از اصطلاحات، در مدارجی، نوعی اغتشاش مفهومی و آشفتگی اص...

روانشناسی دین از جمله حوزه یها دینپژوهی است به که دنبال بررسی روانشناختی دین و دینداران است. این پژوهش با مطالعهی جریانات، رویکردها، روشها و ابزارهای موجود در روانشناسی دین در پی تطبیق نگرش امروزینِ روانشناسی دین با نگرش سنتی روانشناختی غزالی نسبت به دین و دینداران بود. شیوهی در ما این پژوهش مقایسه و تطبیق روششناسی غزالی با روششناسیهای موجود در روانشناسی بود. روشهای غزالی قابل تطبیق و مقایسه با ...

این مقاله بدون اینکه قصد تحلیل جریان فکری مکتب تفکیک داشته باشد، میکوشد جامعة ایدهآل قرآنی را از منظر محمدرضا حکیمی، از متفکران دوره دوم از حیات مکتب تفکیک، مورد بازخوانی قرار دهد. دلیل انتخاب حکیمی به دو مسئلة مهم باز میگردد: انحطاط » نخست، علاق همندی وافر حکیمی به مهمترین موضوع تاریخ معاصر ایران یعنی ما را دینی نمیداند و وضعیت موجود را « جامعة کنونی » دوم آنکه حکیمی ؛« مسلمین انحراف از آرمانه...

این مقاله بدون اینکه قصد تحلیل جریان فکری مکتب تفکیک داشته باشد، میکوشد جامعه ایدهآل قرآنی را از منظر محمدرضا حکیمی، از متفکران دوره دوم از حیات مکتب تفکیک، مورد بازخوانی قرار دهد. دلیل انتخاب حکیمی به دو مسئله مهم باز میگردد: انحطاط » نخست، علاق همندی وافر حکیمی به مهمترین موضوع تاریخ معاصر ایران یعنی ما را دینی نمیداند و وضعیت موجود را « جامعه کنونی » دوم آنکه حکیمی ؛« مسلمین انحراف از آرمانه...

این مقاله به بررسی ارتباط معرفتشناسانه اصطلاحات اندیشهای علوم سیاسی با معرفتشناسی مدرن پرداخته است. این مهم ذیل مراجعه به دانش اصطلاحشناسی و بررسی تأملات معرفت شناسانهای که اخیراً به آن راه یافته، انجام شده است. به باور نویسنده، بهره گیری از اصطلاحات اندیشهای علوم سیاسی در عرصه دینپژوهی بدون رواداشتن تأملی مؤثر در تبارهای معرفتشناسی این گروه از اصطلاحات، در مدارجی، نوعی اغتشاش مفهومی و آشفتگی اص...