نتایج جستجو برای: نوس
تعداد نتایج: 26 فیلتر نتایج به سال:
ارسطو در فصل پایانی کتاب دوم تحلیلات ثانوی (بعد از این ت. ث.) در باب آرخایِ دانش علمی (اپیستمه) دو پرسش میپرسد و سپس به هر دو پرسش پاسخ میدهد. نوس مفهوم محوری هر دو پاسخ اوست. اما از آنجا که سخن او در باب نوس به اندازهی کافی روشن نیست درک منظور او مستلزم روشنگری در باب چیستی نوس است. در هر دو پاسخ او، و البته در جاهای دیگر نیز، نوس هکسیس نفس معرفی میشود اما او در پاسخ دوم به گونهای سخن میگ...
موضوع اصلی این مقاله بررسی چیستی نوس است. در این مقاله برای آشکار شدن چیستی نوس نخست روشن میشود که هم دانش علمی دو گونه است: برهان پذیر و برهان ناپذیر، هم نوس در آثار ارسطو با دو وجه نظر و به دو معنای درهم تنیده آمده است. از یک منظر نوس دانش علمی برهان ناپذیر، و از منظر دیگر نوس هکسیس و ملکهی معرفتی نفس است که در چشم ارسطو از این حیث سه کارکرد ویژهی اصلی دارد: تحصیل اصولی که دانش علمی بر آن ...
ارسطو نوس را در تحلیلات ثانوی به عنوان ملکه معرفتی و دانش علمی برهانناپذیر معرفی میکند. کارکرد این ملکه معرفتی دریافت اصلهای دانش و اموری است که همه دانشها بر آن استوارند. نوس در درباره نفس به عنوانِ ویژگی انسانی شناخته شده است؛ آن ویژگی در ما که نفس به واسطه آن میشناسد و حکم میکند. نوس از نظر ارسطو واجد تقسیمهایی است: عملی و نظری، منفعل و سازنده. نوس منفعل پیش از...
موضوع اصلی این مقاله بررسی چیستی نوس است. در این مقاله برای آشکار شدن چیستی نوس نخست روشن میشود که هم دانش علمی دو گونه است: برهان پذیر و برهان ناپذیر، هم نوس در آثار ارسطو با دو وجه نظر و به دو معنای درهمتنیده آمده است. از یک منظر نوس دانش علمی برهان ناپذیر، و از منظر دیگر نوس هکسیس و ملکهی معرفتی نفس است که در چشم ارسطو از این حیث سه کارکرد ویژهی اصلی دارد: تحصیل اصولی که دانش علمی بر آن...
ارسطو پس از سامان یک نظام برهانی در تحلیلات ثانوی، کتاب را با پرسش از مبادی برهان به پایان میبرد که سلسلهوار به اصلهایی میرسند که نخستین و ضروریاند و نمیتوان آنها را دیگر از راه استدلال برهانی شناخت. آنها گزارههایی هستند که بر محور یک مفهوم کلی استوار شدهاند و ضرورتشان از آن روست که محمول از دل خودِ این مفهوم برآمده است. از این رو، ادراک مبادی برهان روی دیگر ادراک کلیهاست. اما این اصل...
ارسطو در فصل پایانی کتاب دوم تحلیلات ثانوی (بعد از این ت. ث.) در باب آرخایِ دانش علمی (اپیستمه) دو پرسش میپرسد و سپس به هر دو پرسش پاسخ میدهد. نوس مفهوم محوری هر دو پاسخ اوست. اما از آنجا که سخن او در باب نوس به اندازهی کافی روشن نیست درک منظور او مستلزم روشنگری در باب چیستی نوس است. در هر دو پاسخ او، و البته در جاهای دیگر نیز، نوس هکسیس نفس معرفی میشود اما او در پاسخ دوم به گونهای سخن میگ...
در این مقاله ضمن اشاره ای گذرا به چگونگی ظهور و پیدایش اسم یونانی لوگوس (logos)؛ نظرگاههای یونانیان، یهود، مسیحیت و تا حدودی نیز دوران معاصر به اجمال تقدیر می شود یونانیان به عنوان خاستگاه لوگوس آن را به معانی متعدد و از جمله به معنای؛ کلمه، گفتار، عقل، به کار می بردند. در نزد متکلمان یهود و بویژه فیلون، لوگوس با معادل با پیامبر و رسول و از نظر متلکمان مسیحی نیز لوگوس همان «کلمه ا...» یا مسیح...
پوست بدن انسان بدل?ل ا?نکه در معرض مستق?م با پ?رامون م?باشد ، ن?ازمند توجه خاص و مراقبتهای و?ژه است . ضا?عات پوست? از شا?ع تر?ن مشک?ت پوست م?باشند که به دو نوع عروق? و غ?رعروق?(م?نوس?ت?) تقس?م بندی م?شوند . ضا?عات م?نوس?ت? اکثرا از نوع خوش خ?م ودر بعض? موارد بدخ?م(م?نوما) م?باشند . ازآنجاکه درصد زنده ماندن شخص مبت? به سرطان م?نوما ، با ضخامت تومور رابط? عکس دارد ، لذا تشخ?ص بموقع ا?ن ب?ماری بس?...
معرفت حضوری در باب خداشناسی از جانب اندیشمندان بسیاری مورد واکاوی قرار گرفته است. این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که در منظر افلوطین و مولوی معرفت حضوری به احد چگونه و از چه طریقی حاصل میشود؟ فرضیه مقاله این است که: امکان معرفت حضوری برای شناخت احد از طریق نوس/عقل کلی به روش شهودی وجود دارد اما در مرحلۀ نهایی این ادراک حضوری حتی با فرارفتن از نوس/عقل کلی به دست میآید. روش مقاله در فهم و...
مولانا هم از عقل جزیی و هم از عقل کلی یادکرده است. علاوه براین، وی عقل کلی را هم از منظر معرفت شناسانه و هم از منظر هستی شناسانه بررسی کرده است. این که هر کدام از سه معنای فوق الذّکر چه جای گاهی در اندیشه بشری دارد و چه نسبتی میان آن هاست، دو موضوع مستقل بشمار می رود که این نوشتار درصدد است آن ها را در اندیشه مولانا تحلیل کند. در این خصوص از دیدگاه های افلاطون پیرامون «دیانویا» (عقل جزئی) و « نو...
نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال
با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید