ضمیرِ انتزاعی pro درفارسی بر اساس رهیافت حاکمیت و مرجع گزینی

پایان نامه
چکیده

ضمیرِ انتزاعی pro درفارسی بر اساس رهیافت حاکمیت و مرجع گزینی 1ـ طبقه بندی گروه های اسمی و ضمیرِ انتزاعی بر اساس ویژگی [مرجع دار ±] و [ضمیرواره ±] می توان گروه های اسمی را طبقه بندی نمود. هگمن (1994:378) طبقه بندی زیر را ارائه می دهد. هگمن ماهیت ضمیرِ ناملفوظ را تعیین نمی کند، لذا این مقوله توسط نگارنده در جدول وارد شده است. non-overt overt type np-trace pro wh-trace pro anaphors pronouns r-expressions ------------- [+ anaphor, - pronominal] [- anaphor, + pronominal] [- anaphor, - pronominal] [+ anaphor,+ pronominal] ضمیرِ انتزاعی مقوله ی تهی بدون آواست و هم ویژگی مرجع دارها را داراست هم ویژگی ضمایر را. از آنجا که این پایان نامه به بررسی وجود این مقوله در فارسی می پردازد و تنها جایگاهی که می تواند این مقوله در آن ظاهر شود جایگاهِ بند بدون زمان است 2ـ نظریه کنترل نظریه کنترل به توزیع و تعبیر ضمیر انتزاعی می پردازد . چامسکی (1981) نظر به ویژگی های خاص ضمیر انتزاعی این مقوله را از نظریه مرجع گزینی جدا می کند. ضمیر انتزاعی هم مرجع دار است هم ضمیر، لذا هم شرط a هم شرط b در مورد آن صدق می کند و نتیجه این است که ضمیر انتزاعی در مقوله حاکم بخش خود هم آزاد است هم مقید. چامسکی اشاره می کند که این تناقض تنها در جایگاهی که ضمیر انتزاعی مقوله حاکم بخش نداشته باشد از بین می رود. انتظار بر این است که ضمیر انتزاعی تنها در جایگاه به دور از حاکمیت وجود داشته باشد. تنها جایگاهِ به دور از حاکمیت، جایگاهِ فاعل در بندهای بدون زمان (بند مصدری) می باشد. 3ـ دلایل انتخاب موضوع و رهیافت حاکمیت و مرجع گزینی نظریه کنترل و موضوع مورد بررسی آن یعنی ضمیرِ انتزاعی در نظریه حاکمیت و مرجع گزینی شکل گرفته است. هر چند مقولات تهی که ضمیرِ انتزاعی هم قسمتی از آن است در برنامه ی کمینه گرا هنوز مطرح هستند، رهیافت بررسی در برنامه ی کمینه گرا متفاوت از حاکمیت و مرجع گزینی است. در برنامه ی کمینه گرا مفهوم حاکمیت که اساسی ترین مفهوم در نظریه حاکمیت و مرجع گزینی است کنار گذاشته شده است و این در حالی است که مفهوم حاکمیت نقش اساسی در جایگاهِ نحوی ضمیر انتزاعی، شکل گیری آن، و ویژگی های منتسب به آن بازی می کند. لذا رهیافت حاکمیت و مرجع گزینی هم از نظر زمانی بر برنامه ی کمینه گرا مقدم است هم امکان بررسی در قالب نظریه های بعد مانند کمینه گرا را بهتر فراهم می کند. مقوله ی تهی ضمیرِ انتزاعی در فارسی تاکنون مطالعه ای عمیق بر آن صورت نگرفته است. 4ـ برخی مشکلات بررسی ضمیر انتزاعی در فارسی ضمیرِ انتزاعی تنها در جایگاهِ فاعل بند بدون زمان امکان وجود دارد و این درحالی است که هنوز اجماعی در مورد بند بدون زمان و وجود آن در فارسی حاصل نشده است. موضوع دیگری که نقش اساسی در بررسی ضمیر انتزاعی الزامی است جایگاهِ به دور ازحاکمیت در فارسی می باشد. یافتن جایگاهِ به دور از حاکمیت در فارسی که ضمیرِ انتزاعی تنها در آن جایگاه می تواند از حاکمیت به دور باشد تا کنون در فارسی توجیه نظری نشده است. اگر نتوان جایگاهِ به دور از حاکمیت در فارسی یافت، ضمیرِ انتزاعی ازجمله مقولاتی خواهد بود که در فارسی یا وجود ندارد یا اینکه لازم می شود ساخت هایی در این زبان معرفی نمود که ضمیرِ انتزاعی را در جایگاهی قرار می دهندکه حاکمیت بخشیده می شود. مقوله دستوری مصدر نیز یکی از موضوعات قابل بررسی می باشد. اینکه مصدرهای فارسی اسم هستند یا فعل لازم است با توجه به شواهد زبان فارسی مورد بررسی قرار گیرد. هرچند مقولات تهی دیگر مانند رد گروه اسمی، رد پرسشواره و ضمیرِ ناملفوظ در فارسی مورد توجه بوده اند و شواهد زبانی فارسی با قطعیت می تواند وجود آن ها را نشان دهد، یافتن مقوله ای با ویژگی های [مرجع واره ±]، [ضمیرواره ±] در فارسی بحث انگیز بوده است. علت اصلی این موضوع را می توان در یافتن جایگاهِ به دور از حاکمیت دانست که بدون آن ضمیرِ انتزاعی امکان حضور نمی یابد. ضمیرِ انتزاعی تنها در جایگاه هایی نمود پیدا می کند که از حاکمیت به دور باشند. لذا ضمیرِ انتزاعی درجایگاه هایی که حاکمیت دریافت می کنند یعنی جایگاهِ متمم فعل، جایگاهِ متمم حرف اضافه وجایگاهِ مشخص گر infl نمی تواند نمود پیدا کند(کوپر، 1992:161). ویژگی های ذکرشده برای ضمیرانتزاعی دومسئله اساسی را درفارسی مطرح می کند که به تبع آن می توان ضمیرِ انتزاعی را در فارسی به اثبات رسانید و وجود آن را درنظریه های مربوط به زبان بررسی نمود. مسئله اول وجود بند مصدری درفارسی است و مسئله دوم وجود جایگاهِ به دور از حاکمیت. جهت اثبات وجود ضمیر انتزاعی مصدر نه به عنوان n یا np بلکه به عنوان vp معرفی می شود و نشان داده می شود که فرافکنِ بیشینه ی مصدر باید ip را هم داشته باشد. در ادامه از ip به عنوان فرافکنِ بیشینه ی ی مصدر هم یک قدم جلوتر رفته و مصدرها به عنوان بند بدون زمان با فرافکنِ cp معرفی می شوند. این موضوع زمینه را برای طرح ضمیرِ انتزاعی آماده می کند. 5ـ مصدر اسم یا فعل در این تحقیق بر فعل بودن مصدرهای فارسی تاکید می شود. برخی شواهد فعل بودن مصدرها را در ملاک های ساختواژی و نحوی می توان یافت. اسکالیس (1988) تفاوت میان ساختواژه نحو-حاکم و ساختواژه واژگان-مبنا را ویژگی های زیرمی داند: 1) زایا بودن 2) قابل پیش بینی بودن برون داد 3) گرفتن سازه های نحوی به عنوان درون داد 4) اجزا کلمه ساخته شده ارتباط های نحوی را نشان می دهند و از اصول خوش ساختی نحوی پیروی می کنند (ذکرشده در اسپنسر (1997)). مصدرهای فارسی ویژگی های بالا را به وضوح نشان می دهند. بدون استثنا می توان از فعل های فارسی مصدرساخت و برون داد ومعنای آن قابل پیش بینی است بدون اینکه منجر به ویژگی منحصربه فرد شود. ملاک دیگری که می توان درجهت رفتارفعل گونه مصدرهای فارسی و معرفی آنها به عنوان بند بدون زمان ارائه داد توانایی مصدرهای فارسی برای مجهول شدن است. مصدرهای فارسی به شرط اینکه از فعل متعدی گرفته شده باشند که دارای مفعول هستند قابل مجهول شدن هستند، چنانچه مثالهای زیرنشان می دهد: شهید کردن (شهید شدن) شکستن (شکسته شدن) دعوت کردن (دعوت شدن) ولی مصدرهایی که از فعل لازم گرفته می شوند قابل مجهول شدن نیستند به دلیل اینکه فاقد مفعول هستند، چنانچه مثالهای زیرنشان می دهد: بازی کردن (* بازی شدن) دعا کردن (*دعا شدن) محدودیت حاکم بر واژه سازی بالا قابل توجیه نیست اگر مصدرفارسی محصول فرایند ساخت واژی باشد به دلیل اینکه محدودیت سیستمی و ناشی ازنحو برآن حاکم است. لذا قابلیت مجهول شدن می تواند شاهد بند بدون زمان ونحوی بودن این سازه درفارسی باشد. لذا مصدرهای فارسی نمودار درختی زیر را دارند: بر اساس فرضیه فاعل فعل ـ درونه فاعل به عنوان موضوع خارجی فعل و در محدود? فرافکنِ آن قرار می گیرد (رک: اسپرتیش ، 1988؛ کوپمن و اسپرتیش ، 1991). این فرضیه نتایجی برای ضمیرِ انتزاعی دارد. این مقوله می تواند در جایگاهِ مشخص گر گروه فعلی تولید شود. در این صورت فرافکن شدن ضمیرِ انتزاعی در ژـ ساخت مطابق با پایین خواهد بود: هر چند این نتیجه مطلوب است، مشکلی اساسی پیش روی می گذارد که وجود ضمیرِ انتزاعی را نقض می کند. جایگاهِ مشخص گر گروه فعلی حاکمیت دریافت می کند و ضمیرِ انتزاعی نمی تواند در رـ ساخت در این جایگاه بماند. فرافکنِ مصدر به عنوان vp مشکلاتی پیش روی می گذارد. از جمله این مشکلات می توان به این موضوع اشاره کرد که جایگاهِ مشخص گر گروه فعلی جایگاهی است که حاکمیت بخشیده می شود و ضمیرِ انتزاعی نمی تواند در رـ ساخت در این جایگاه قرار گیرد. لذا طرح فرافکنِ ip بودن مصدرها را می توان به عنوان راه حلی جهت فرافکن کردن جایگاهی که ضمیرِ انتزاعی بتواند در ر ـ ساخت به آنجا حرکت کند مطرح نمود. مصدر به عنوان فرافکنِ ip نتایجی در بر دارد و آن جایگاهِ مشخص گر این فرافکن می باشد. فرافکنِ vp مصدر را به عنوان گروه مطرح می کند. گروه ها در دستور زایشی بر اساس نظریه ایکس تیره فرافکن می شوند و دارای موضوع داخلی و خارجی می توانند باشند. ولی مصدر به عنوان ip فرافکن این سازه در سطح جمله را مطرح می کند. 6ـ مصدر vp یا ip در صورتی که مصدر ip باشد آیا می توان شاهدی که بیانگر فرافکنِ مصدر فراتر از جمله باشد در فارسی ارائه داد؟ جواب به این سوال می تواند مثبت باشد. افزوده ها نمی توانند فرافکنِ فعل باشند. فعل موضوع داخلی و خارجی را می تواند فرافکن کند که سازه های اجباری محسوب می شوند. حذف این سازه ها اصول حاکم بر نمودهای نحوی مانند نظریه حالت یا تتا را نقض می کند و منجر به غیر دستوری شدن می شود. افزوده ها سازه هایی هستند اختیاری که فرافکنِ فعل نیستند. در صورتی که بتوان افزوده در ساخت مصدری داشت به دلیل اینکه فعل آن را فرافکن نمی کند می توان پذیرفت که فرافکنِ مصدر ip می باشد. جملاتی مانند زیر که افزوده می تواند در ارتباط با مصدر تعبیر شود شاهد لازم را در اختیار می گذارند: (32) شنا کردن سینا [در استخر] بود که همه را متعجب کره است. (33) طبیعت را [با مداد] نقاشی کردن به مسابقه گذاشته اند. وجود این سازه ها نمی تواند محصول فرافکنی vp باشد، بنابراین ساخت مصدر درفارسی مطابق نمودار زیر است: فرافکنِ مصدر به عنوان ip نتیجه بخش است. جایگاهِ مشخص گر ip می تواند جایگاهی باشد که ضمیرِ انتزاعی بدون اینکه از vp حاکمیت دریافت کند در آنجا قرار گیرد. موضوع درخورتوجه دیگری که از فرافکنِ ip برای مصدرهای فارسی داشت این است که این سازه ها گروه نیستند بلکه بند هستند. بند بودن این سازه ها امکان طرح بند بدون زمان را در فارسی امکان پذیر می کند. این نگاه در تقابل با نگاه هایی است که مصدر را v یا vp معرفی می کنند. 7ـ مصدر به عنوان بند بدون زمان بند بودن مصدرهای فارسی و ip بودن راه را برای ادامه تحلیل ها و معرفی بند بدون زمان در فارسی باز می کند. فرفکن ip گرهی به نام infl را تولید می کند که می تواند [زمان دار +] یا [زمان دار-] باشد. شواهد زبان فارسی بدون زمان بودن این ساخت را می تواند نشان دهد. گذشته از صورت فعلی مصدرهای فارسی که از نظر ساختواژی متفاوت از افعال زمان داراست، نداشتن صورت های تصریفی نیز خود شاهد قوی تر است بر بدون زمان بودن. در ضمن مثال های زیر نشان می دهد که فاعل آوا دار نمی تواند در جایگاهِ قبل از مصدر بنشیند. (34) *علی بازی کردن بی نظیر بود. (35) *سینا دستگیر کردن خلاف قانون بود. در حالیکه در جملات زمان دار فاعل قبل از فعل قرار می گیرند و جملاتی خوش ساخت را تولید می کنند، مانند: (36) علی بازی می کند. (37) سینا دشمن را دستگیر کرد. این تفاوت می تواند بدون زمان بودن بندهای مصدری فارسی را نشان دهد. اگر تحلیل ها درست باشد ساخت مصدری فارسی مطابق با نمودار پایین خواهد بود که در آن بدون زمان بودن infl هم مشخص شده است: بند بودن مصدرهای فارسی و ارائه شواهد آن بسیار مطلوب است به دلیل اینکه پیشترفتی در مقایسه با تحلیل های قبل محسوب می شود. ضمیرِ انتزاعی فاعل بند بدون زمان است و امکان ظهور آن در جاهای دیگر وجود ندارد. 8ـ اصل فرافکنی گسترده و جایگاهِ فاعل بند بدون زمان طبق اصل فرافکنی گسترده که یکی از اصول اساسی نظریه حاکمیت و مرجع گزینی است همه بندها الزماً دارای جایگاهِ فاعل هستند ردفورد، 2005 ؛ هگمن، 1994). نتیجه اصل فرافکنی برای بند بدون زمان این است که در بندهای بدون زمان نیز جایگاهِ فاعل فرافکن می شود ولی به دلیل اینکه ضمیرِ انتزاعی این جایگاه را پر می کند نمود آوایی پیدا نمی کند. لذا در جمله ی «دویدن برای سلامتی خوب است» بند بی زمان یعنی «دویدن» دارای جایگاهِ فاعل است. این فاعل همان ضمیرِ انتزاعی است که در جملات زیر نشان داده شده است: [ pro دویدن ] برای سلامتی خوب است. [ pro شنا کردن ] را همه باید بیاموزند. دبیرستانی ها تصمیم دارند برای [ pro درس خواندن ] به صحرا بروند. در صورتی که جایگاهِ فاعل در بندهای بدون زمان (مصدرها) فرافکن می شود لازم است شواهد نحوی مبتنی بر فعال بودن آن را نشان داد. اصل a از نظریه مرجع گزینی می تواند شواهد مبنی بر وجود مقوله ی تهی ضمیرِ انتزاعی در جایگاهِ مشخص گر ip مصدرهای فارسی را ارائه دهد. واژه «همدیگر» از جمله دو سویه ها است که طبق اصل a از مرجع گزینی الزاماً باید دارای مرجع جمع باشند و الا نداشتن مرجع منجر به غیر دستوری شدن جمله می شود (هگمن 1994)، چنانچه مثال زیر نشان می دهد: * تحقیق با همدیگر ترک شد. علت غیر دستوری بودن جمله بالا مرتبط با فرافکنِ بیشینه ی «تحقیق» می تواند باشد. «تحقیق» گروه اسمی (np) است. در صورتی که این تحلیل درست باشد گروه بودن این سازه به این معناست که جایگاهِ فاعل در آن فرافکن نمی شود. بدین ترتیب «همدیگر» نمی تواند مرجعی در محدود? حاکم بخش خود داشته باشد. ولی دستوری بودن جمله ی زیر سوال انگیز است: (42) ترک کردن تحقیق با همدیگر کاری پسندیده نبود. اصل a از نظریه مرجع گزینی وجود مرجع را برای دو سویه ها الزامی می داند لذا یا باید در نظریه مرجع گزینی تجدید نظر نمود یا اینکه پذیرفت که واژه «همدیگر» دارای مرجع در جایگاهی است که نقش تتا می پذیرد. غیر دستوری بودن جمله ی زیر نیز نشان می دهد که مرجع همدیگر باید جمع باشد: (43) * علی با همدیگر دعوا کرد / کردند. (44) علی و سینا با همدیگر دعوا کردند. مجموعه شواهد بالا ما را به این نتیجه می رساند که هر چند جایگاهِ فاعل بند بی زمان نمود آوایی ندارد ولی از نظر نحوی فعال است. لذا بهتر است فعال بودن این جایگاه را هم با وارد کردن فاعل بند بی زمان یعنی ضمیرِ انتزاعی نشان دهیم و به فرافکنِ بیشینه ی این بندها اشاره کرد، مانند پایین: (45) pro ip] ترک کردن تحقیق با همدیگر[ کاری پسندیده نبود. نداشتن حاکم بخش و عدم دریافت حالت برای ضمیرِ انتزاعی شرط اساسی است. تا اینجا تحلیل شد که شواهد زبان فارسی دلایلی در تایید ip بودن فرافکن های مصدری در اختیار می گذارد. این موضوع هر چند درست است ولی باعث بروز مشکلاتی در نظریه مرتبط با کنترل و ضمیرِ انتزاعی می شود که لازم است بازنگری در آن صورت گیرد و اصلاح شود. در قسمت بعد به مشکلی که ip بودن بندهای مصدری ایجاد می کند اشاره می شود. 9ـ ضمیرِ انتزاعی و جایگاهِ بدون حاکمیت شرط اساسی برای وجود ضمیرِ انتزاعی عدم دریافت حاکمیت است و این در حالی است که جایگاه هایی که این مقوله در آن قرار می گیرد در فارسی نمی توانند این شرایط را برآورده کند. درنظریه حاکمیت و مرجع گزینی اسم ها برای اینکه محتوای آوایی داشته باشند الزاماً باید حالت دریافت کنند. لذا اسم تنها در جایگاه هایی قرار می گیرد و نمودآوایی پیدا می کند که حالت بخش داشته باشد .حالت بخش ها عبارتند از infl دربند زماندار، فعل و حرف اضافه، لذا جایگاه هایی که اسم می تواند در جمله در آن ها قرار بگیرد و محتوای آوایی داشته باشد عبارتند از 1) فاعل بند زمان دار 2) مفعول افعال دو موضوعی و سه موضوعی 3) بعد از حرف اضافه (لا سنیک، 1988)، چنانچه مثالهای زیر نشان می دهد: . سینا می دود. حسن را دیدم. به کوهستان رفتم در تقابل با گروه های اسمی آوا دار گروه های اسمی بی آوا قرار دارند. ضمیرِ انتزاعی جزو این دسته محسوب می شود و شرایط وجودی آن تابع شرایط خاص است. قسمتی از این شرایط خاص مرتبط با حالت است. در قسمت های قبل بحث شد که مصدرهای فارسی ip هستند. در صورتی که ضمیرِ انتزاعی فاعل بندهای مصدری به عنوان ip باشد، چنانچه در مثال زیر نشان داده شده است، نمودار درختی جمله ی بالا با قبول ip بودن مصدر مطابق نمودار پایین خواهد بود: [ip pro دویدن ] برای سلامتی خوب است. در این نمودار می توان مشاهده کرد که جایگاهِ [spec ip] در بند اصلی توسط infl بند اصلی حاکمیت بخشیده می شود. بند اصلی [+ tense] است و حاکم بخش. از طرف دیگر فرافکنِ بیشینه ی مصدر یعنی ip که دور آن دایره کشیده شده است نمی تواند مانع از حاکمیت شود، لذا با دریافت حاکمیت ضمیرِ انتزاعی حالت دریافت می کند و لازم می شود نمود آوایی پیدا کند. در فرض مصدر به عنوان ip در جایگاهِ فاعل نمی توان ضمیرِ انتزاعی را از حاکمیت به دور داشت. نتیجه اینکه با دریافت حاکمیت ضمیرِ انتزاعی باید نمود آوایی پیدا کند. مشکلی که جایگاهِ فاعل در خصوص حاکمیت و حالت به وجود می آورد در مورد جایگاهِ مفعول نیز قابل طرح است. در مثال زیر مصدر در جایگاهِ مفعول قرار دارد و باید بررسی نمود که آیا جایگاهِ فاعل آن حاکمیت بخشیده می شود یا نه. پزشکان [ip pro دویدن را ] برای سلامتی تجویز می کنند. چنانچه مشخص است جایگاهِ مفعول (obj) به عنوان موضوع درونی فعل حاکمیت بخشیده می شود و درصورت ip بودن فرافکنِ بیشینه ی بندهای مصدری فارسی نمی توان تحلیل نمود که ضمیرِ انتزاعی می تواند امکان ظهور در فارسی داشته باشد. مشکلی که در رابطه با جایگاهِ فاعل و مفعول مطرح شد در خصوص جایگاهِ بعد از حرف اضافه هم صدق می کند. در صورتی که مصدر بعد از حرف اضافه قرار گیرد و فرافکنِ آن ip باشد، حرف اضافه آن را حاکمیت می بخشد و با دریافت حالت ضمیرِ انتزاعی باید نمود آوایی پیدا کند. مثال زیر نمونه ای از کارکرد بند مصدری در جایگاهِ حرف اضافه را نشان می دهد: [pp برای [ip pro جنگیدن ]] آمده اند. در نمودار درختی جمله ی بالا می توان مشاهده نمود که ضمیرِ انتزاعی در جایگاهِ حاکم بخش قرار دارد. لازم به توضیح است که سازه «برای جنگیدن» افزوده می باشد و خارج از گروه فعلی افزوده شده است. اینکه این سازه باید داخل گروه فعلی افزوده شود یا خارج از آن، موضوعی نیست که حداقل در این تحلیل مورد توجه باشد. نمودارهای درختی جایگاه هایی که که بندهای مصدری فارسی در آن فرافکن می شوند نشان می دهد که این جایگاه های از حاکمیت به دور نیستند. این نتیجه بسیار نامطلوب است به دلیل اینکه نتیجه قطعی آن عدم وجود ضمیرِ انتزاعی در جایگاهِ مشخص گر ip بند مصدری است. 10ـ ضمیرِ انتزاعی و جایگاهِ به دور از حاکمیت راه حل اساسی چگونگی عدم دریافت حاکمیت را باید در فرافکنِ بیشینه ی بندهای مصدری جستجو کرد. در صورتی که بندهای مصدری فارسی ip باشند از آنجا که ip راه بند محسوب نمی شود و نمی تواند مانع از حاکمیت شود لازم است فرافکنِ بیشینه ی بندهای مصدری را cp در نظر بگیریم. cp راه بند می باشد و می تواند ضمیرِ انتزاعی را در جایگاهی قرار دهد که از خارج حاکمیت دریافت نکند. با توجه به راه حل ارائه شده مثال های قبلی دو باره در قالب فرافکنِ cp بازبینی می شوند. در کاربرد مصدر در جایگاهِ فاعل در مثال زیر می توان ضمیرِ انتزاعی را از حاکمیت به دور نگه داشت. علت این موضوع این است که مصدر cp فرض شده است. [cp ip pro دویدن ] برای سلامتی لازم است. نمودار درختی نیز این موضوع را بهتر نشان می دهد. وجود گره cp بالای گره ip مانع از دریافت حاکمیت توسط ip جمله ی زمان دار می شود. ضمیرِ انتزاعی حاکمیت دریافت نکرده و بدون آوا امکان وجود می یابد. در کاربرد مصدر در جایگاهِ مفعول نیز فرافکن شدن cp راه گشا می باشد. مثال زیر نمونه ای از کاربرد مصدر در جایگاهِ مفعول است. پزشکان [cp ip pro دویدن را ] برای سلامتی تجویز می کنند. نمودار درختی جمله ی بالا مطابق نمودار پایین است و می توان چگونگی عدم دریافت حاکمیت را مشاهده نمود. جایگاهِ متمم گروه حرف اضافه ای نیز حاکمیت دریافت می کند و فرض cp بودن بندهای مصدری فارسی می تواند ضمیرِ انتزاعی را در جایگاهِ به دور از حاکمیت قرار دهد. [pp برای [cp ip pro جنگیدن ]] آمده اند. نمودار درختی جمله ی بالا مطابق با نمودار پایین خواهد بود. فرافکنِ cp مانع محسوب شده و مانع از دریافت حاکمیت توسط ضمیرِ انتزاعی می شود. نتیجه کلی که می توان از ساخت های بالا به دست آورد این است که وجود گروه متمم نما (cp) در بالای ip مانع از این می شود که infl زماندار به جایگاهِ ضمیرِ انتزاعی حاکمیت ببخشد، بدلیل اینکه cp از جمله گره هایی است که مانع از حاکمیت و حالت بخشی است (هگمن، 1994) نتیجه تحلیل cp از مصدرهای فارسی این است که ضمیرِ انتزاعی در جایگاهِ به دور از حاکمیت قرار گرفته و نداشتن نمود آوایی آن توجیه نظری پیدا می کند. با توجه به مطالب بالا بندهای مصدری فارسی cp محسوب شده و دارای فرافکنی مشابه جمله های زماندار هستند. مثال های زیر cp بودن مصدرهای فارسی که مهمترین نتیجه در راستای اثبات ضمیرِ انتزاعی محسوب می شود را در ساخت نحوی خود نشان می دهند: ] cp زدن سینا [ را کار درستی ندیدم. به مدرسه ] cp رفتن [ لذت دارد. برای [cp شنا کردن] استخر لازم است 11ـ نتیجه گیری بر اساس مجموعه بحث ها و شواهد ارائه شده در این فصل می توان نتیجه گرفت که مقوله ای که در فارسی به عنوان مصدر شناخته می شود مقوله ای است با فرافکنِ فعلی. ولی فرافکنِ مصدرها در سطح گروه و فعل بودن نمی تواند ضمیرِ انتزاعی را در جایگاهِ به دور از حاکمیت قرار دهد و این در حالی است که شواهد زبانی مبنی بر ip بودن مصدرهای فارسی وجود دارد. لذا مصدرهای فارسی نه به عنوان گروه بلکه به عنوان بند معرفی شده که جایگاهِ مشخص گر آن ها می تواند جایگاهی باشد که ضمیرِ انتزاعی در آن قرار گیرد. سیر تحول از نگاه سنتی تا اثبات ضمیرِ انتزاعی که در این تحقیق دنبال شده است چنین بوده است: 1) در نگاه سنتی مقوله دستوری مصدر n می باشد؛ 2) در این تحقیق مقوله دستوری مصدر v معرفی می شود و شواهد نظری و تجربی آن ارائه می گردد؛ 3) مصدر به عنوان v در نظریه ایکس تیره فرافکن می شود و vp محسوب می شود؛ 4) جایگاهِ مشخص گر vp بر اساس نظریات جدید زبانشناسی محل تولید ضمیرِ انتزاعی می تواند باشد؛ 5) مصدر فرافکنِ ip محسوب می شود؛ 6) ضمیرِ انتزاعی از مشخص گر vp به مشخص گر ip حرکت می کند؛ 7) در صورت ip بودن مصدر به دلیل دریافت حاکمیت، مصدرهای فارسی cp محسوب می شوند و امکان عدم دریافت حاکمیت ممکن می شود. این سیر تحول در نمودارهای درختی زیر نشان داده شده است:

۱۵ صفحه ی اول

برای دانلود 15 صفحه اول باید عضویت طلایی داشته باشید

اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

منابع مشابه

رابطه نحوی ضمایر و مرجع دارها با مرجع آن ها در زبان فارسی بر اساس نظریه حاکمیت و مرجع گزینی

رساله حاضر کوششی است جهت بررسی رابطه نحوی ضمایر و مرجعدارها با مرجع آن ها در زبان فارسی بر اساس نظریه حاکمیت و مرجع گزینی. رابطه نحوی ضمایر و مرجعدارها با مرجع آن ها به گونه ای است که تعابیر متفاوتی از جملات در زبان فارسی به دست می دهد. نظریه حاکمیت و مرجع گزینی به درک بیشتر این رابطه نحوی کمک می کند و به دستوری یا نادستوری بودن جملات می پردازد. هدف از نگارش رساله حاضردست یابی به تعبیری مناسب ...

15 صفحه اول

بررسی نظام حالت در زبان هورامی بر اساس نظریه حاکمیت و مرجع گزینی

چکیده یکی از نظریه های مطرح در زبان شناسی امروز که به زعم واضعانش جهانی بوده و اصول آن برای توصیف داده-های کلی? زبان ها قابلیت استفاده را دارد، نظری? حاکمّیت و مرجع گزینی است. این نظریه از تعدادی زیر نظریه تشکیل شده است که یکی از آن ها ، زیر نظری? حالت است که به بررسی تظاهر ساخت واژی گروه های اسمی در حالت های مختلف فاعلی، مفعولی، اضافی و غیره می پردازد. پایان نام? حاضر به بررسی و توصیف نظام حال...

15 صفحه اول

ساخت کنترل مفعولی در زبان فارسی

باتوجه به هم مرجعی اجباری فاعل تهی بند متمم با مفعول بند اصلی در جمله هایی از نوع جمله زیر ‘ اطلاق ساخت کنترل مفعولی به آن ‘ منطبق با نظریه حاکمیت و مرجع گزینی (چامسکی 1981)است. لیلا مریمi را وادار کرد که [ eiدرس بخواند]. در این مقاله فاعل تهی بند متمم را یک ضمیر مستتر(PRO ) در نظر میگیریم. براساس فرضیه فاعل درون گروه فعلی و به پیروی ار ردفورد (1997 ) ادعا میکنیم که ضمیر مذکور درجایگاه مخصص...

متن کامل

مرجع گزینی در زبان کردی گویش سورانی در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی

پایان نامه ی "مرجع گزینی در زبان کُردی گویش سوُرانی در چارچوب نظریه ی حاکمیت و مرجع گزینی" دارای پنج فصل است که هدف اصلی آن آزمودن نظریه ی مرجع گزینی چامسکی بر اساس داده های گویش سوُرانی زبان کُردی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد. نظریه ی مرجع گزینی دارای سه اصل است که به توزیع و تفسیر سه طبقه ی واژگانی (ضمایر ارجاعی، ضمایر معمولی و عبارات ارجاعی) می پردازد. در این پایان نام...

توصیف روابط مرجع گزینی در زبان ترکی آذربایجانی با رویکردی مبتنی بر نظریه حاکمیت و مرجع گزینی

تئوری مرجع گزینی بعنوان یکی از شناخته شده ترین تئوریهای ارائه شده در زمینه نحو می باشد. هدف عمده ین تئوری بررسی روابط ارجاعی گروههای اسمی در درون جمله می باشد. نوام چامسکی بعنوان واضع این تئوری ادعای جهان شمول بودن فوق را دارد و اینکه این تئوری بعنوان یکی از زیر بخشهای دستور جهانی قابل تعمیم به کلیه زبانها می باشد. این تئوری بر سه اصل استوار است که عبارتند از : اصل اول به بررسی روابط ارجاعی گرو...

15 صفحه اول

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید

ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده

{@ msg_add @}


نوع سند: پایان نامه

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده زبانهای خارجی

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023