نام پژوهشگر: سیروس قبادی

کلونینگ، ترادف، بیان و تعیین خصوصیات بیوشیمیایی آلفا آمیلاز حاصل از باسیلوس kra2
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1388
  علی سلیمی   خسرو خواجه

در مطالعات قبلی، آنزیمی به نام kra2-آمیلاز مستقل از کلسیم، از سویهbacillus sp. kra2 جداسازی شد. توالی نوکلئوتیدی ژن آنزیم kra2-آمیلاز و توالی اسید آمینه ای آن نشان داد که این آنزیم، به صورت پیش ساز آنزیمی سنتز می شود که دارای یک پپتید راهنما (33 اسید آمینه) و یک پروپپتید 11 اسید آمینه ای بعد از آن در قسمت n-ترمینال، آلفا آمیلازی بالغ در قسمت مرکزی (422 اسید آمینه، kda48) و یک پروپیتید طویل در قسمت –c ترمینال (193 اسید آمینه،kda 21) می باشد. براساس نتایج کریستالوگرافی که در مطالعه دیگر انجام شد، معلوم شد که آنزیم آمیلاز بدست آمده از منشأ باکتری kra2، دو قطعه ابتدایی (44 اسید آمینه) و قطعه انتهایی (193 اسیدآمینه) ترادف اسید آمینه ای استنتاج شده از ترادف نوکلئوتیدی ژن کد کننده این آنزیم را ندارد. بنابراین فرض بر این شد که آنزیم فاقد هر دو ناحیه مذکور تحت عنوان آنزیم بالغ و آنزیم دارای ناحیه انتهای کربوکسیل و فاقد قطعه آمینو (44 اسیدآمینه ابتدایی)، آنزیم نابالغ نامیده شود. جهت تعیین نقش قطعه c-ترمینال در عملکرد آنزیم، هر دو ژن کد کننده آنزیم بالغ و نابالغ، به طور جداگانه در ناقل بیانی pet28-a (+) و باکتری اشریشیاکولی bl-21، کلون و بیان شدند. پروتئین های نوترکیب، توسط ستون نیکل آگارز ni-nta، خالص سازی و خصوصیات بیوشیمیایی آن ها از قبیل پارامترهای سینتیکی، اثر یون کلسیم بر روی پایداری حرارتی آنزیم، اثر دما بر پایداری آنزیم، تعیین محصول نهایی عمل آنزیم با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک (tlc)، اثر ph و نیز مطالعات ساختاری cd و فلورسانس، بررسی شد. نتایج، ph بهینه و محصولات نهایی هیدرولیز نشاسته یکسانی را برای هردوی آنزیم های بالغ و نابالغ نشان داد، در حالیکه پارامترهای سینتیکی آنزیم های kra2-آمیلاز با یکدیگر متفاوت بود. مقایسه پارامترهای سینتیکی نشان داد که آنزیم kra2-آمیلاز نابالغ، دارای km کمتر و یا تمایل بیشتر برای هر دو سوبسترای نشاسته و سوبسترای کروموژن (eps) است، در حالیکه بازده کاتالیتیکی هر دو شکل آنزیمی، مشابه است. بعلاوه، فعالیت آنزیم kra2به وسیله edta مهار نشد، که نشان دهنده عدم وابستگی آنزیم kra2-آمیلاز به یون کلسیم است. مطالعات ساختاری طیف سنجی دو رنگ نمایی دورانی در ناحیه دور uv، درصد صفحات β ی بیشتر، و نیز مطالعات پایداری حرارتی آنزیم های بالغ و نابالغ، tm بیشتر برای آنزیم نابالغ را نشان داد. همچنین نشر ذاتی آنزیم های بالغ و نابالغ، آب گریزی آن ها در حضور ans و نیز پایداری حرارتی آن ها با استفاده از فلورسانس اندازه گیری و با یکدیگر مقایسه شدند.

کلونینگ و بیان آلرژنche a 1، گرده گیاه سلمه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1388
  مریم محدث فر   فاطمه واحدی

chenopodium album(سلمه در فارسی) یک علف هرز متعلق به chenopodium ها که به صورت خودرو در تمام طول سال رشد می کند. گرده chenopodium album عامل اصلی آلرژی درایران است. مهمترین آلرژنهایی که به chenopodium album نسبت داده شده اند عبارتند از : che a 1 ،che a 2 و che a 3. هدف از این کار کلون کردن che a 1داخل باکتری escherichia coli (e. coli) برای تولید آلرژن نوترکیب می باشد. کلونینگ، تولید و خالص سازی آلرژن نوترکیب درباکتری e. coli یک روش اقتصادی درتهیه مقادیر زیاد پروتئین خالص شده برای مقاصد درمانی است. برای کلون کردن این آلرژن،ابتدا از گرده گیاه برای استخراج rna استفاده گردید.سپس با cdna ساخته شده از rna استخراج شده از گرده گیاه chenopodium album ، واکنش زنجیره ای پلی مرازی گذاشته شد. سپس کلونینگ با ورود cdna ساخته شده به داخل پلاسمید pet21b(+) و ترانسفرم کردن آن داخل باکتری e.coli سویه top10 انجام شد. برای بررسی کلونینگ انجام گرفته پلاسمید های حاوی che a 1 تولید شده تعیین توالی گردیدند. نتیجه آزمایشات، وجود قطعه che a 1 را در پلاسمید های قرار گرفته در باکتری e. coli سویه top 10تایید می کرد. نتیجه سکانس های بدست آمده شباهت زیاد این توالی را با توالی موجود در genbank نشان می داد. در نتیجه cdna آلرژن اصلی گرده گیاه chenopodium album، che a 1 با موفقیت کلون شد.در این مطالعه برای اولین از سیستم پروکاریوتی برای کلون کردن che a 1 استفاده گردید.

اثر ریز نمونه و تنظیم کننده های رشد در تولید گیاهچه های آلاله (ranunculus asiaticus)از طریق in vitro
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1388
  زهره پورشفیعی   سیروس قبادی

آلاله (ranunculus asiaticus l.)از گیاهان علفی چند ساله است که علاوخ بر کاربرد آن به عنوان گیاه گلدانی وگل بریده ، بیشتر برای تزیین حاشیه ها در فضای سبز مورد استفاده قرارمی گیرد. آلاله از گونه های آلوگام است وحفظ خصوصیات آنها از طریق تکثیر رویشی امکان پذیر می باشد. روش متداول تکثیر در گیاه آلاله استفاده از بذر به ویژه بذر هیبرید است که از تلاقی لاینهای والد انتخاب شده بدست می آید. در ایران به دلیل عدم تولید بذر f1 هر ساله مقدار زیادی بذرهیبرید از خارج به کشور وارد می گردد. استفاده ازتکنیک های کشت بافت و ریزازدیادی می تواند روش مناسبی برای ازدیاد سریع و تولید انبوه در این گونه زینتی باشد. در این تحقیق ریز نمونه های برگ لپه ای (cotyledonary leaf)، جوانه جانبی تحریک شده (axillary bud) ، برگ (leaf) و تالاموس (musalath) از گیاه آلاله رقم مجیک تهیه گردید و در محیط کشت ms همراه با غلظت های مختلف 2,4-d ،bap و kin کشت گردید. غلظت های بکار رفته جهت باززایی ساقه از ریز نمونه برگ لپه ای شامل ترکیب چهار غلظت0، 9، 13 و 17 میکرومولار bap و چهار غلظت 0، 2/2، 4/4 و 8/8 میکرومولار 2,4-d بود. جهت تحریک جوانه های جانبی ترکیبی از پنج غلظت 0 ، 1/1، 2/2، 3/3، 4/4 و 5/5 میکرومولار bap و سه غلظت 3/7، 3/9 و 3/11 میکرومولار kin استفاده شد. ریز نمونه های برگ در محیط حاوی ترکیب چهار غلظت 0، 2/2 ، 4/4 و 8/8 میکرومولار bap و غلظت صفر و 2/2 میکرومولار 2,4-d کشت شدند. به منظور تحریک ریز نمونه های تالاموس از غلظت های 0، 2/2، 4/4 و 6/6 میکرومولار bap در ترکیب با غلظت های 45/0، 95/0 و 45/1 میکرومولار 2,4-d استفاده گردید. کلیه آزمایش ها به صورت فاکتوریل ودر قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا شد. محاسبات آماری توسط نرم افزار sas آنالیز گردید و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون کمترین اختلاف معنی دار صورت گرفت. همه ریز نمونه ها ( برگ لپه ای، برگ و جوانه جانبی تحریک شده) به جز تالاموس گیاهچه های (plantlets) کامل تولید کردند. نتایج نشان داد کشت ریز نمونه برگ لپه ای در محیط ms که با 2 /2 میکرومولار 2,4-d و 13 میکرومولار bap تکمیل شده بود دارای پرآوری زیاد و بیشترین تعداد شاخساره را تولید نمود. بیشترین جوانه جانبی از کشت جوانه انتهایی در محیطms به همراه 3 /11 میکرومولار kin و4/4 میکرومولار bap تولید شد. بیشترین باززایی از ریز نمونه برگ آلاله در محیط ms حاوی 2/2 میکرومولار bap بدست آمد و همچنین بهترین محیط استقرار، رشد و انگیزش تالاموس در جهت اندام زایی مستقیم، محیط کشت ms حاوی 45/1 میکرومولار 2,4-d همراه با 6/6 میکرومولار bap بود. در مجموع نتایج آنالیز آماری داده ها و مقایسه رشد و نمو ریز نمونه ها درin vitro نشان داد برای تولید بیشترین تعداد شاخساره، مناسبترین ریزنمونه جوانه جانبی تحریک شده و بهترین محیط کشت ms+ 4.4 µm bap +11.3 µm bap می باشد. شاخساره های تولید شده از کلیه ریز نمونه ها در محیط ms فاقد هورمون به میزان 95 درصد ریشه دار شدند.

سرمادرمانی و شیمی درمانی sprout tips سیب زمینی به منظور تولید گیاهان عاری از ویروس های plrv و pvy
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1389
  محمد الحوشان   سیروس قبادی

سیب زمینی زراعی با نام علمی .solanum tuberosum l گیاهی اتوتتراپلوئید وهتروزیگوس می باشد، این محصول غده ای نقش مهمی در تغذیه مردم جهان دارد وبه دلیل عملکرد بسیار بالا در واحد سطح، انرژی و پروتئین در واحد سطح بیش از گندم و برنج دارد. سیب زمینی به عنوان یکی از مهمترین محصولات کشاورزی جهان بعد از گندم، برنج وذرت در جایگاه چهارم از نظر اهمیت قرار دارد. در زراعت و باغبانی از غده سیب زمینی برای تکثیر غیر جنسی این محصول استفاده می شود. ولی این نوع تکثیر باعث آلودگی ویروسی از نسلی به نسل دیگر، موجب افزایش شدت بیماری وکاهش عملکرد از سالی به سال دیگر می شوند. از اینرو برای تولید گیاهان عاری از ویروس های خسارت زای سیب زمینی به ویژه ویروس پیچیدگی برگ (plrv) و ویروس y (pvy) از کشت مریستم توأم با تکنیک های شیمی درمانی، سرمادرمانی ویا الکتروتراپی استفاده می شود. این تحقیق با اهداف بررسی اثر تنظیم کننده های رشد، روی کشت درون شیشه ای دو رقم سیب زمینی چاندراموخ و مارفونا و همچنین بررسی اثر متقابل کشت اسپراوت (sprout tip) توأم با شیمی درمانی و سرمادرمانی در تولید گیاهان عاری از ویروس انجام شد. بهینه سازی محیط کشت، با حضور دو تنظیم کننده رشد naa در سطوح صفر، 1/0، 3/0 و 5/0 میلی گرم در لیتر و bap در سطوح صفر، 2/0 و 4/0 میلی گرم در لیتر وریزنمونه sprout tip در سه اندازه 1، 2 و 3 میلی متر روی محیط کشت ms به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرارانجام شد. بیشترین طول گیاهچه در رقم چاندراموخ در تیمار naa و bap به ترتیب در غلظت های ( 3/0و4/0) و( 5/0و2/0) میلی گرم در لیتر با sprout tip در اندازه 2 میلی متر و در رقم مارفونا در تیمار( 5/0وصفر) میلی گرم در لیتر با ریزنمونه در اندازه 3 میلی متر مشاهده شد. بیشترین تعداد برگ و تعداد گره در رقم چاندراموخ و مارفونا به ترتیب در غلظت های( 1/0 و صفر) و (3/0وصفر ) میلی گرم در لیتر در تیمار naa و bap با اندازه ریزنمونه 2 و 3 میلی متر مشاهده شد. بیشترین تعداد ریشه در رقم چاندراموخ در تیمار naa و bap به ترتیب در غلظت های (5/0و2/0) ، (5/0و صفر) و(1/0و صفر) میلی گرم در لیتر ، و بیشترین طول ریشه در تیمار 1/0 میلی گرم در لیتر naa و صفر میلی گرم در لیتر bap با اندازه ریزنمونه 2میلی متر بود. در رقم مارفونا بیشترین تعداد ریشه و طول ریشه در تیمار naa و bap به ترتیب در غلظت های (3/0و صفر) و( 5/0و صفر) میلی گرم در لیتر با اندازه ریزنمونه 3 میلی متر مشاهده شد. در روش شیمی درمانی، رایبووایرین (ribovirin) با غلظت های صفر، 20، 40 و 60 میلی گرم در لیتر باعث حذف ویروسهای pvy و plrv در رقم چاندراموخ در ریزنمونه های با اندازه 3 و 5 میلی متر شد. اما در رقم مارفونا ویروسpvy درغلظت 40 میلی گرم در لیتر و اندازه ریزنمونه 5 میلی متر و همچنین در غلظت 60 میلی گرم در لیترو اندازه ریزنمونه 3 میلی متر حذف شد. همچنین plrv در غلظت 20 میلی گرم در لیتر و اندازه ریزنمونه 3 میلی متر، غلظت 40 میلی گرم در لیتر و ریزنمونه ها در اندازه 3 و 5 میلی متر و غلظت 60 میلی گرم در لیتر واندازه ریزنمونه 3 میلی متر حذف گردید. آزاسیتیدین (azacytidine) به ترتیب درغلظت های صفر، 20 و40 میلی گرم در لیتر واندازه ریزنمونه 3 و 5 میلی متر موفق به حذف ویروس pvy و در غلظت 20 میلی گرم در لیتر و اندازه 3 میلی متر و همچنین درغلظت 60 میلی گرم در لیتر و اندازه ریزنمونه 3 و 5 میلی متر باعث حذف ویروسplrv در سیب زمینی رقم چاندراموخ شد. آزاسیتیدین در غلظت های 20 و60 میلی گرم در لیتر واندازه ریز نمونه 3 و 5 میلی متر باعث حذف ویروس pvy در رقم مارفونا شد. به جز یک مورد که در غلظت 60 میلیگرم در لیترو اندازه ریزنمونه 5 میلی متر که ویروسplrv مشاهده شده بود ودر بقیه غلظت ها ویروسplrv ردیابی نشد. در مجموع با توجه به نتایح حاصل از روش شیمی درمانی در حذف plrv و pvy در دو رقم چاندراموخ و مارفونا به نظر می رسد غلظت های بالاتری از آزاسیتیدین و رایبووایرین به ترتیب در رقم چاندراموخ و رقم مارفونا به منظور حذف ویروس ها مورد نیاز باشد. در این پژوهش از روش سرمادرمانی جهت حذف ویروسهای plrv و pvy استفاده شد. ولی نتایج بدست آمده رضایت بخش نبود.

بررسی اثر عصاره گیاه باریجه (ferula gummosa boiss) بر تکثیر سلولی و القاء آپوپتوز در سلول های سرطانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  رقیه قرایی   سیروس قبادی

سابقه و هدف: باریجه (ferula gummosa boiss) گیاه بومی ایران است که در نواحی کوهستانی شمالی می روید. در طب سنتی ایران صمغ حاصل از بخش های هوایی آن جهت درمان دردهای معده، التیام زخم و... مورد استفاده قرار می گرفته است. در این مطالعه برای نخستین بار اثرات ضد تکثیری و القای آپوپتوز عصاره-های برگ وگل باریجه مورد سنجش قرار گرفت. مواد و روش ها: به منظور بررسی خواص ضد تکثیری و القای آپوپتوز عصاره های اتانولی برگ و گل باریجه، غلظت های µg/ml 70- 10 آنها بر علیه رده ی سلولی ags مورد استفاده قرار گرفت. فعالیت ضد تکثیری توسط تست-های نوترال رد و تریپان بلو مورد سنجش قرار گرفت و قطعه قطعه شدن dna و تست های فلوسیتومتری و میکروسکوپی رنگ آمیزی annexinv-pi جهت تایید وقوع آپوپتوز به کار گرفته شدند. نتایج: عصاره های برگ و گل باریجه در رفتاری وابسته به غلظت تکثیر سلول های رده ی ags ، با µg/ml 47/37 = ic50 برای عصاره ی گل و µg/ml 99/32 برای عصاره ی برگ، کاهش دادند. همانطور که نتایج حاصل از تست های مربوط به قطعه قطعه شدن dna و انتقال فسفاتیدیل سرین غشایی، نشان دادند عصاره های باریجه مرگ سلولی آپوپتوز را در رده ی سلولی ags القا نمودند. بحث: عصاره های باریجه خواص ضد تکثیری و همچنین القای آپوپتوز را نشان دادند. مطالعات بیشتری جهت شناسایی ترکیبات فعال و همچنین عملکردهای بیوشیمیایی و بیولوژیکی آنها نیاز است

ارزیابی مقایسه ای مقایسه ای دورزولاماید بر ساختمان و عملکرد کربنیک انیدراز iiگاوی و انسانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  نوشین بیجاری   سیروس قبادی

چکیده کربنیک انیدراز (کربنات هیدرولاز، کربنات دهیدراتاز 4.2.2.1 ec ca,) متالوآنزیمی است که هیدراسیون برگشت پذیر دی اکسید کربن به بی کربنات و پروتون را کاتالیز می کند. این واکنش در عین سادگی اثرات مهمی بر هموستازی و فرایند های فیزیولوژیک بدن دارد. در مطالعه حاضر میان کنش دورزولاماید، به عنوان یک مهارکننده سولفونامیدی قوی، و کربنیک انیدرازii انسانی و گاوی توسط روش های مختلف از جمله اسپکتروسکوپی مرئی- فرابنفش، فلوئورسانس، دورنگ نمایی دورانی (cd) در بافر تریس 50 میلی مولار با 75/7ph مورد بررسی قرار گرفت. طیف فلوئورسانس ذاتی کربنیک انیدراز ii گاوی و انسانی در حضور دورزولاماید نشان می دهد که دارو باعث خاموش کردن شدت فلوئورسانس آنزیم می شود. بررسی پارامترهای ترمودینامیکی اتصال نشان داد که اتصال دورزولاماید به هر دو نوع آنزیم توسط آنتالپی پیش رانده می شود و نیرو های عمده درگیر در اتصال، پیوند های هیدروژنی و میان کنش های واندروالس می باشند. شاخص آبگریزی سطحی پروتئین (psh) با استفاده از 1- آنیلینیو نفتالن – 8 – سولفونیک اسید (ans) نشان داد که psh آنزیم کربنیک انیدراز انسانی در حضور دارو کاهش و در کربنیک انیدراز گاوی افزایش پیدا می کند. نتایج حاصل از نمودار جاب بیانگر این بود که اتصال میان آنزیم های نوع انسانی و گاوی با داروی دورزولاماید با استویکیومتری 1 به 1 اتفاق می افتد. بررسی طیف های cd فرابنفش دور، آنزیم کربنیک انیدراز ii گاوی و انسانی نشان داد که محتوای مارپیچ آلفا در حضور دورزولاماید افزایش یافته، در حالی که طیف cd فرابنفش نزدیک در کربنیک انیدراز ii گاوی اندکی کاهش فشردگی و در نوع انسانی افزایش فشردگی را در ساختمان سوم نشان داد. تیتراسیون آنزیم ها با و کمپلکس های دارو و آنزیم با n- بروموسوکسینیمید (nbs) نشان داد که حضور دارو باعث تغییر در تعداد تریپتوفان های در دسترس حلال می شود. میزان سرعت تجمع حرارتی کربنیک انیدراز ii گاوی در حضور دورزولاماید، کاهش یافت که می تواند بیانگر عملکرد شبه چپرون داروی دورزولاماید باشد. بطورکلی نتایج نشان داد اتصال دورزولاماید به کربنیک انیدراز ii گاوی و انسانی باعث خاموش شدن نشر فلوئورسنس و افزایش محتوی مارپیچ آلفا در ساختمان دوم آن ها می شود. در کربنیک انیدراز ii گاوی القای اندکی افزایش انعطاف در ساختمان سوم و در کربنیک انیدراز ii انسانی کاهش انعطاف مشاهده می گردد. اتصال داروی دورزولاماید به آنزیم نوع انسانی قویتر از نوع گاوی است و میزان تشکیل تجمعات پروتئینی در آنزیم کربنیک انیدراز ii گاوی در حضور دارو کاهش یافت.

بررسی تاثیر پتاسیم سیلیکات و نانوسیلیس بر رشد و نمو توت فرنگی تحت شرایط کم آبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  صفورا دهقانی پوده   سیروس قبادی

تنش های محیطی از مهمترین عوامل محدود کننده رشد و نمو گیاهان به شمار می روند. در بین تنش های محیطی، خشکی مهمترین عامل کاهنده تولیدات محصولات کشاورزی است. توت فرنگی یکی از مهمترین تولیدات باغبانی در سطح جهان است و به دلیل داشتن عطر، طعم و محتویات سرشار از ویتامین به خوبی جایگاه خود را در رژیم غذایی میلیون ها نفر در جهان پیدا کرده است. سیلیسیوم به عنوان عنصری مفید برای رشد گیاهان به ویزه در شرایط تنش های محیطی به شمار می آید. از طرف دیگر تحقیقات اندکی در مورد تاثیر نانو مواد بر روی گیاهان وجود دارد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر سیلیسیوم بر رشد و نمو توت فرنگی در شرایط تنش کم آبی و مقایسه بین دو ترکیب سیلیسیوم می باشد. بر این اساس آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی به منظور بررسی تاثیر سه سطح آبیاری شامل تامین 100، 75 و 60 درصد کمبود رطوبت خاک تا حد ظرفیت زراعی مزرعه (fc) و 8 تیمار سیلیسیوم شامل ( 0، 5، 10 و 15 میلی مولار) از ترکیب پتاسیم سیلیکات (k2sio3) و (0، 10، 20 و 30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم بستر کشت) از ترکیب نانو سیلیس (sio2) استفاده گردید. به منظور از بین بردن تاثیر پتاسیم در پتاسیم سیلیکات از ترکیب پتاسیم هیدروکسید(koh) در غلظت 30 میلی مولار استفاده شد. تعیین میزان رطوبت خاک و برنامه آبیاری با استفاده از تانسیومتر انجام گردید. صفات رویشی (شامل طول و قطر دمبرگ، تعداد و سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی)، سطح ویژه برگ، نشت یونی، میزان کلروفیل، میزان رطوبت نسبی برگ (rwc)، پرولین، کلروفیل فلورسنس (fv/fm)، سرعت فتوسنتز (pn)، هدایت روزنه ای (gs)، غلظت دی اکسید کربن زیر روزنه (ci)، تعرق (e)، کارایی مزوفیل برگ (me)، کارایی مصرف آب (wue) و عناصر غذایی (شامل سدیم، پتاسیم، کلسیم و سیلیسیوم ریشه و اندام هوایی) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد با افزایش تنش آبی بیشتر فاکتور های رویشی، سطح ویژه برگ، میزان رطوبت نسبی برگ، کلروفیل فلورسنس، فتوسنتز، هدایت روزنه ای و تعرق به طور معنی داری کاهش یافت. کاربرد سیلیسیوم به خاک باعث افزایش معنی دار در اکثر صفات ذکر شده گردید. سیلیسیوم تاثیر معنی داری بر نشت یونی، رطوبت نسبی برگ، سطح برگ و کلروفیل a و b نداشت. از طرف دیگر تنش آب باعث افزایش نشت یونی، میزان کلروفیل، پرولین، کارایی مزوفیل برگ و کارایی مصرف آب شد. سیلیسیوم به طور معنی دار سطح ویژه برگ، نشت یونی و تعرق را کاهش داد. میزان کلروفیل، کارایی مزوفیل برگ و کارایی مصرف آب و کلروفیل توسط کاربرد سیلیسیوم بهبود یافت. آنالیز سدیم، پتاسیم و کلسیم، تجمع این عناصر را در ریشه و اندام هوایی در شرایط تنش آب نشان داد. کاربرد سیلیسیوم جذب کلسیم و سدیم اندام هوایی را به طور معنی دار کاهش داد. پتاسیم سیلیکات نیز افزایش معنی دار سدیم در ریشه را باعث شد. کاربرد سیلیسیوم به صورت پتاسیم سیلیکات میزان سیلیسیوم ریشه و اندام هوایی را افزایش داد. همچنین میزان جذب سیلیسیوم در شرایط تنش کاهش یافت. اثر متقابل بین تیمار های سیلیسیوم و سطوح آبیاری در بیشتر صفات اندازه گیری شده نیز معنی دار شد. نتایج نشان داد در بیشتر صفات مورد بررسی، تیمار های 10 میلی گرم در کیلوگرم محیط رشد نانو سیلیس و 10 میلی مولار پتاسیم سیلیکات بیشترین تاثیر را داشت. به طور کلی کاربرد سیلیسیوم اثرات مفیدی بر توت فرنگی داشت و کاربرد آن اثرات مخرب تنش کم آبی را کاهش داد. بنابراین کاربرد سیلیسیوم می تواند یکی از راه های دستیابی به رشد بیشتر در مناطق خشک و نیمه خشک در شرایط تنش آب باشد. واژگان کلیدی: نانوسیلیس، پتاسیم سیلیکات، تنش آبی، توت فرنگی

ریزازدیادی به لیمو (lippia citriodora) و کاربرد متیل جازمونات و سالیسیلیک اسید در افزایش متابولیت های ثانویه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  اکرم ایوبی نجف آبادی   سیروس قبادی

گیاهان از دیر باز منبع اصلی پزشکی و داروسازی در اکثر نقاط جهان بوده اند. طبق آمار ارائه شده از سوی سازمان بهداشت جهانی (who) گیاهان یکی از مهمترین منابع تامین کننده دارو برای انسان هستند.گیاهان دارویی به دلیل توأم بودن ماهیت طبیعی و وجود ترکیبات همولوگ دارویی در آنها، با بدن سازگاری بهتری دارند و معمولاً فاقد عوارض ناخواسته داروهای شیمیایی می باشند. دارو های تولید شده با منشاء گیاهی از دسته متابولیت های ثانویه می باشند. متابولیت-های ثانویه موادی هستند که گیاهان در صورت مواجه شدن با محرک های غیر طبیعی در خود تولید می کنند.گیاه دارویی به لیمو lippia citrodora یک گیاه چند ساله از خانواده verbenaceae می باشد. این گیاه خاصیت مسکن و ضد تشنج و همچنین دارای اثر ضد باکتریایی می باشد. به لیمو به دلیل داشتن ترکیبات فلاونوئیدی، ترپنوئیدها و اسید فنولیک خاصیت آنتی اکسیدانی ضد میکروبی و ضد تومور دارد. برگ های این گیاه بسیار معطر می باشد و به عنوان چای استفاده فراوانی دارد. این گیاه دارای اسانس می باشد که مهمترین ترکیبات آن شامل سینئول، لیمونن و نرال می باشد. با توجه به اهمیت دارویی این گیاه در این تحقیق بر افزایش این گیاه از طریق کشت بافت و افزایش متابولیت های ثانویه آن مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش در دو بخش انجام شد. در بخش اول کشت بافت به لیمو مورد بررسی قرار گرفت. که از دو نوع ریز نمونه گره و جوانه انتهایی و 16 ترکیب هورمونی(شامل غلظت های 0، 1/0، 3/0 و 5/0 میلی گرم در لیتر هورمون naa و 0، 1، 2 و 4 میلی گرم در لیتر هورمون bap) در محیط کشت ms با 4 تکرارانجام شد. فاکتور های اندازه گیری شده شامل تعداد شاخه، طول شاخه، تعداد برگ ، تعداد گره، طول میان گره و تشکیل ریشه بود. بهترین نتیجه با ریز نمونه گره و ترکیب هورمونی 3/0 میلی گرم در لیتر naa و بدون کاربرد bap بدست آمد. نتایج نشان داد ترکیب های هورمونی naa بدون bap در ریشه دهی تاثیر مثبت داشتند و با افزایش میزان naa تا 3/0 میلی گرم در لیتر ریشه دهی افزایش یافت وغلظت های بالاتر از آن باعث عدم تشکیل ریشه شد. همچنین بیشترین تعداد شاخه در ریز نمونه گره و تیمار 1/0 میلی گرم در لیترnaa + 1 میلی گرم در لیتر bap مشاهده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که بیشترین طول شاخه در تیمار 3/0 میلی گرم در لیترnaa ، بدون bap بدست آمد. در بخش دوم آزمایش به منظور بررسی تاثیر دو هورمون متیل جازمونیک و سالیسیلیک اسید بر افزایش متابولیت های ثانویه در به لیمو از 7 تیمار هورمونی شامل(0، 5/12، 25 و 50 میلی گرم در لیتر هورمون متیل جازمونات و0، 100، 200 و 400 میلی گرم در لیترهورمون سالیسیلیک اسید) با 3 تکرار استفاده شد. از دستگاه کلونجر به منظور استخراج اسانس و از دستگاه گروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی(gc-mass) برای شناسایی ترکیبات اسانس استفاده گردید. نتایج آزمایش نشان داد که تیمار های هورمونی باعث افزایش برخی از ترکیبات شده و غلظت های مختلف تاثیر یکسانی بر ترکیبات نداشند. ترکیب 1,8-cineole در غلظت 100 میلی گرم در لیتر سالیسیلیک اسید و 5/12 میلی گرم در لیتر متیل جازمونات بیشترین تولید را داشتند. ترکیب neral در غلظت 400 میلی گرم در لیتر سالیسیلیک اسید و ترکیب geranial در غلظت 5/12 میلی گرم در لیتر متیل جازمونات بیشترین تولید را داشته است.

ارزیابی مقایسه ای روند تشکیل فیبریل های آمیلوئیدی در حالت طبیعی و مدیفای شده پروتئین های بتالاکتوگلوبولین و آلفاکیموتریپسین گاوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  سیدابوالقاسم قدمی   رضا خدارحمی

اشتباه تاخوردن برخی از پروتئین ها که اغلب همراه با تجمعات پروتئینی می باشد، عموما فیبریل های آمیلوئیدی نامیده می شود. تشکیل فیبریل ها یک رویداد پاتوژنیک در بیماری آلزایمر است. از این رو، مهار تشکیل فیبریل یک روش درمانی محسوب می گردد. طراحی منطقی مهارکننده های تشکیل فیبریل نیازمند روشن سازی مراحل و سینتیک تشکیل فیبریل می باشد. با وجود تلاش های زیادی که در زمینه شناخت چگونگی تشکیل فیبریل های آمیلوئیدی صورت گرفته، آگاهی درباره نیروی های پیش برنده و نیز مکانیسم این تجمعات پروتئینی وجود ندارد. در مطالعه حاضر، روش های مختلف از قبیل کدورت سنجی، کالریمتری و تغییر شیمیایی برای آشکار ساختن رویدادهای تشکیل آمیلوئید در پروتئین طبیعی و تغییر یافته بتالاکتوگلوبولین مورد استفاده قرار گرفته است. ابتدا پروتئین بتالاکتوگلوبولین (?-lg) با استفاده از رسوب دهی پلی اتیلن گلایکول خالص گردید. سپس، برای تهیه کردن پروتئین مدیفای،اسیدآمینه های لایزین در دسترس با سیتراکونیک انیدرید واکنش داده شد. برای بررسی سینتیکی تبدیل پروتئین طبیعی و مدیفای ?-lg به فیبریل های آمیلوئیدی، غلظت های مختلف پروتئین در بافر فسفات 50 میلی مولار در phهای 2 یا 4 در دمای 80 درجه سانتی گراد تیمار شدند و بی درنگ تغییرات کدورت در 400 نانومتر پی گیری شد. به علاوه، غیرطبیعی شدن گرمایی پروتئین طبیعی/مدیفای ?-lg به وسیله کالریمتری مطالعه گردید. آنالیز سینتیکی تجمع پروتئین طبیعی بتالاکتوگلوبولین نشان داد که کدورت در 400 نانومتر به تدریج افزایش می یابد، در حالی که پروتئین مدیفای تمایل بیشتری را برای تجمع نشان داد. تغییر آنتالپی ظاهری کالریمتری و tm دو پروتئین طبیعی و تغییریافته نشان داد که پایداری پروتئین مدیفای در مقایسه با پروتئین طبیعی کاهش پیدا کرده است. tango، aggrescan و آنالیزهای تئوری پیشنهاد کرد برخی از باقی مانده های لایزین نقش اساسی در فرآیند تجمع دارند. در مطالعه جداگانه ای، استیلاسیون لایزین در جهت خنثی نمودن بار الکتریکی باقی مانده های اسیدآمینه در دسترس آلفاکیموتریپسین به کار گرفته شد و از تکنیک های مختلفی از جمله کدورت سنجی و آنالیز ترمودینامیکی به خوبی برای مقایسه رفتار پروتئین در حالت طبیعی و مدیفای بکار گرفته شد. تجزیه و تحلیل های سنیتیکی آشکار می سازد که پروتئین طبیعی تمایل به تجمع دارد در حالی که در مقایسه پروتئین مدیفای کاهش تمایل به تجمع را نشان می دهد. با توجه به وجود گزارش های بحث برانگیز در مورد رابطه بین پایداری پروتئین و تمایل پروتئین برای تجمع آمیلوئیدی، اطلاعات بدست آمده از این مطالعه پیشنهاد می کند که توانایی تجمع در هر پروتئینی ممکن است اصولا در نتیجه کاهش پایداری ترمودینامیکی آن باشد. علاوه بر این، تیوقلاوین تی (tht) یکی از مولکول های است که برای تشخیص رسوب های آمیلوئیدی در نظر گرفته شده است، چربی دوستی آن برای عبور از سد خونی مغزی بسیار پایین است، انگیزه های قوی وجود دارد تا ترکیبات مناسبی برای تشخیص فیبریل ها در شرایط in vitro توسعه پیدا کند. از این رو، در این مطالعه ما با سنتز مشتقات بنزوتیازول و بنزوفورانون به عنوان نشانگر (پروب) های فلوئورسنت از هر دوی آن ها برای تشخیص کمی فیبریل آمیلوئیدی تولید شده از کیموتریپسین مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل مطالعات در in vitro نشان داد که ترکیبات 2 و 4 به خوبی به ساختارهای آمیلوئیدی متصل می شود در حالی که ترکیبات 1 و 3 تمایل پایین تری در اتصال به فیبریل ها را نشان می دهد.

تاثیرتغذیه روی بر ویژگی های رشد رویشی پایه درختان بادام در شرایط شور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  اعظم امیری   بهرام بانی نسب

شوری خاک یکی از تنش های مهم غیر زنده است که اثرات مضری بر تولید وکیفیت گیاه به دلیل تجمع بیش از حد یون های کلرید و سدیم در گیاهان دارد. کمبود روی نیز یکی از شایع ترین کمبودهای عناصر میکرو برای رشد گیاهان در مناطق مختلف جهان است، بخصوص در نواحی خشک ونیمه خشک در خاک های قلیایی است. روی یکی از ترکیبات مهم در بسیاری از آنزیم ها است وسبب و استحکام غشاء و پروتئین می شود. بادام(prunus amygdalus) از درختانی است که از سال های پیش به صورت تجاری در ایران مورد کشت و پرورش قرار گرفته است. با وجود اینکه بادام به عنوان یک گیاه نیمه مقاوم به شوری دسته بندی شده است، کیفیت پایین آب آبیاری عملکرد این گیاه را در سال های اخیر کاهش داده است. نقش روی در مکانیزم های دفاعی گیاهان تحت تنش های غیر زنده نشان دهنده این است که این عنصر قادر است اثرات تنش شوری را در گیاهان کاهش دهد. بنابراین آزمایشی در شرایط گلخانه ای برای آزمون اینکه آیا کاربرد روی می تواند اثرات مضر تنش شوری را بر رشد دانهال های بادام کاهش دهد طراحی شد.تیمارها در این آزمایش شامل 4 سطح شوری (0، 30، 60 و90 میلی مولار) و 4 غلظت روی (0، 5، 10 و 20 میلی گرم در کیلو گرم خاک) در نظر گرفته شد. آزمایش به صورت فاکتوریل 4×4 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار و هر تکرار شامل 3 دانهال انجام شد. نتایج نشان داد که تنش شوری سبب کاهش پارامترهای رشد رویشی مانند (طول شاخساره، وزن تر و خشک ریشه و شاخساره ) در دانهال های بادام شد. کاربرد روی اثرات مضر و خسارات ناشی از شوری را بهبود بخشید. افزایش غلظت کلرید سدیم میزان نشت یونی و محتوای پرولین برگ را افزایش داد. کاربرد روی سبب کاهش نشت یونی برگ و افزایش میزان پرولین تنش شوری در مقایسه با گیاهان شاهد شد. تنش شوری کلروفیل نسبی برگ ، شاخص کلروفیل فلورسانس و میزان فتوسنتز را در مقایسه با شاهد کاهش داد. کاربرد روی سبب بهبود کلروفیل نسبی برگ، کلروفیل فلورسانس و میزان فتوسنتز در مقایسه با شاهد شد. کاربرد کلرید سدیم باعث تجمع یون سدیم در برگ و ریشه و کاهش یون پتاسیم در برگ دانهال های بادام شد. کاربرد روی در غلظت 10 میلی گرم در کیلوگرم خاک غلظت یون سدیم را در برگ ها کاهش وغلظت یون پتاسیم را در برگ و ریشه افزایش داد. اگرچه غلظت یون روی برگ تحت تاثیرتنش شوری قرار نگرفت، اما بیش ترین مقدار کاربرد روی سبب افزایش معنی داری غلظت یون روی برگ و ریشه دانهال های بادام شد. نتایج نشان داد که همبستگی معنی داری بین پارامترهای فیزیولوژیک و مورفولوژیک وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که کاربرد روی با جلوگیری ازکاهش کلروفیل نسبی برگ،کلروفیل فلورسانس، محتوای پرولین و فتوسنتز و با جلوگیری از افزایش درصد نشت یونی برگ و مقدار سدیم برگ دانهال های بادام اثرات مضر وخسارات ناشی از تنش شوری را بهبود بخشید.

ارزیابی تحمل به شوری و خصوصیات رشد رویشی ارقام زیتون تحت تاثیر سطوح مختلف کلرید سدیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  فرزانه علیایی   بهرام بانی نسب

چکیده زیتون یکی از مهمترین گیاهان با مقاومت متوسط به شوری در ایران و جهان است. شوری از متداول ترین تنش های غیر زنده است که تولید محصولات کشاورزی را در برخی نقاط جهان به خصوص مناطق خشک و نیمه خشک تحت تاثیر قرار می دهد. تحمل به شوری در درختان زیتون تا حد زیادی به رقم بستگی دارد. به همین منظور آزمایشی در گلخانه آموزشی- پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان طی سال های 1391-1390 روی قلمه های ریشه دار شده ی چهار رقم زیتون (آمیگدال، شیراز، دکل و زرد) با چهار سطح شوری (0، 100، 150 و 200 میلی مولار) به صورت فاکتوریل 4×4 با 4 تکرار و در قالب طرح پایه ی کاملا تصادفی انجام گرفت. نتایج نشان داد که تنش شوری به طور معنی داری پارامترهای رشد رویشی شامل وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، طول ساقه، سطح برگ، پارامترهای فتوسنتزی، محتوای کلروفیل نسبی، شاخص کلروفیل فلورسانس و محتوای آب نسبی برگ را کاهش داد. با افزایش مقدار نمک شاخص خسارت ظاهری گیاه زیتون به طور معنی داری افزایش یافت. افزایش غلظت کلرید سدیم همچنین منجر به افزایش نشت یونی و مقدار پرولین برگ گردید. نتایج همچنین نشان داد که بین ارقام به کار رفته در آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد. رقم زرد و شیراز بیشترین مقدار پرولین، میزان محتوای آب نسبی برگ، محتوای کلروفیل نسبی، کلروفیل فلورسانس و پارامترهای فتوسنتزی را در مقایسه با سایر ارقام نشان دادند. کاربرد کلرید سدیم باعث تجمع یون سدیم و کاهش یون پتاسیم در برگ ها و ریشه های ارقام زیتون شد. بیشترین مقدار پتاسیم برگ در ارقام زرد و دکل مشاهده گردید. نتایج نشان داد که شاخص خسارات ظاهری با نشت یونی، میزان پرولین و مقدار سدیم برگ ها و ریشه ها همبستگی مثبت اما با محتوای آب نسبی، شاخص کلروفیل فلورسانس، میزان فتوسنتز برگ و مقدار پتاسیم برگ ها و ریشه ها همبستگی منفی داشت. در مجموع نتایج این آزمایش نشان داد رقم زرد مقاومترین و آمیگدال حساس ترین رقم زیتون به شوری بود. کلمات کلیدی: ارقام زیتون، تنش شوری، پارامترهای تبادلات گازی و فیزیولوژیکی.

ارزیابی تحمل به شوری و خصوصیات رشد رویشی ژنوتیپ های مختلف البالو محلب(prunus mahaleb)تحت تاثیر سطوح مختلف کلرید سدیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  سمیه تحسیری   ابراهیم گنجی مقدم

شوری ازمهم ترین، عوامل محدود کننده رشد گیاهان و تولید محصول در بسیاری از نقاط جهان می باشد که از دیر باز مورد توجه بوده است. گیلاس و آلبالو جزء گیاهان حساس به شوری می باشند. روش معمول تکثیر گیلاس تولید نهال های بذری و پیوند ارقام مناسب روی پایه است. درختان گیلاس اغلب در زمین های مسطح کشت می شوند که در این مناطق مسأله شوری به علت کوددهی بیش از حد و آبیاری با آب بی کیفیت ایجاد می گردد. تحمل شوری در درختان میوه را می توان از طریق استفاده از پایه های متحمل افزایش داد. لذاباتوجه به محدودیت های فوق، پژوهش گلخانه ای با هدف ارزیابی تحمل به شوری هشت ژنوتیپ مختلف محلب (آلبالوتلخه)، به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با چهار تکرار و چهار سطح شوری شامل: 0، 20، 40و60 میلی مولارکلریدسدیم در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. نتایج نشان داد باافزایش سطح شوری طول و قطر ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی وریشه، درصدنسبی آب برگ، کلروفیل نسبی، کلروفیل فلورسانس، شاخص های تبادلات گازی (فتوسنتز، هدایت روزنه ای، تعرق) و پتاسیم ریشه کاهش یافتند. همچنین تیمارهای شوری باعث افزایش شاخص خسارات ظاهری، درصد نشت یون، میزان دی اکسیدکربن حفره زیر روزنه، سدیم برگ وریشه و پتاسیم برگ گردیدند. نتایج مقایسات میانگین صفات مورد بررسی نشان داد که اختلافات معنی داری بین ژنوتیپ های مختلف محلب وجود دارد. دربین ژنوتیپ ها، ژنوتیپ های 249، 121 و255 کمترین وژنوتیپ های 139، 188و 120 بیشترین کاهش در شاخص های رشدی اندام هوایی و ریشه رانشان دادند. بیشترین درصدآب برگ درژنوتیپ 249 وجودداشت. کمترین وبیشترین درصدنشت یون به ترتیب درژنوتیپ های 139و 249 مشاهده گردید. ازنظر محتوای کلروفیل نسبی و کلروفیل فلوسانس ژنوتیپ 249 در بیشترین و ژنوتیپ های 255 و 139 در کمترین مقدار قرار داشتند. بیشترین میزان تولیدپرولین برگ درژنوتیپ 187 مشاهده گردید و ژنوتیپ 255کمترین پرولین برگ رابه خوداختصاص داد. ازلحاظ شاخص های تبادلات گازی ژنوتیپ 249 کمترین تغییرات را نسبت به تیمار شاهد نشان داد. سه ژنوتیپ 120، 139 و 188 از این لحاظ بالاترین میزان کاهش را دارا بودند. اثرمتقابل شوری و ژنوتیپ نیز نشان دادکه شوری باعث افزایش غلظت سدیم دراندام هوایی و ریشه گردیده است. نتایج نشان داد ژنوتیپ های 121 و 139 درمقایسه با دیگر ژنوتیپ ها سدیم کمتری را در برگ و ریشه های خود تجمع نمودند. همچنین ژنوتیپ های 255 و 187 بیشترین تجمع سدیم رادربرگ و ریشه خود نشان دادند. محتوای پتاسیم در برگ در تیمار شوری پایین (20 میلی مولار) کاهش یافت و سپس در ادامه در سطوح شوری بالا افزایش نشان داد. ژنوتیپ 120 بیشترین وژنوتیپ 255 کمترین میزان پتاسیم را در برگهای خود دارا بودند. محتوای پتاسیم ریشه متناسب با غلظت نمک کاهش نشان داد. بیشترین میزان پتاسیم درریشه ژنوتیپ 277 مشاهده گردید و درمقابل ژنوتیپ 139 کمترین میزان پتاسیم ریشه را دارا بود. با توجه به نتایج به دست آمده ژنوتیپ های 249، 277، 121و 187 تحمل بالاتری به تنش شوری نشان دادند و بیشترین حساسیت را ژنوتیپ های 120، 188، 255 و 139 به خوداختصاص دادند.

واکنش افتراقی چهار ژنوتیپ انگور ایرانی به تنش کم آبی ایجاد شده توسط پلی اتیلن گلیکول در شرایط درون شیشه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  حمیدرضا مهری   سیروس قبادی

انگور از ریز میوه های مهم در ایران و سایر نقاط جهان می باشد که از نظر غذایی و دارویی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این گیاه دامنه اکولوژیکی وسیعی دارد که می توان آن را از استوا تا نقاط شمالی و جنوبی کره زمین مشاهده نمود. انگور به واسطه ریشه های عمیق و مکانیزم های مقاومت قادر است تنش های غیر زنده (خشکی و شوری) را تا حدی تحمل نماید. کاهش بارندگی و کم شدن آب در دسترس برای کشاورزی در سال های اخیر باعث شده است که پژوهش های کشاورزی به سمت شناسایی و انتخاب ژنوتیپ ها و ارقام مقاوم سوق داده شود. یکی از روش های بررسی و انتخاب ژنوتیپ های مقاوم به خشکی استفاده از تکنیک درون شیشه ای می باشد. تکنیک های درون شیشه ای این امکان را فراهم می سازد که با شبیه سازی و کنترل سایر عوامل استرس زای محیطی بتوان با دقت بیشتری واکنش گیاهان را به تنش خشکی مورد بررسی قرار داد. پژوهش پیش رو به منظور بررسی واکنش چهار ژنوتیپ ایرانی انگور (عسگری، کشمشی قرمز قزوین، یاقوتی سفید و شاهانی) به تنش کم آبی ایجاد شده توسط پلی اتیلن گلیکول (0 و 3 و 6 و 9 و 12 درصد) در شرایط درون شیشه ای به صورت آزمایش فاکتوریل (5×4 ) و در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار طراحی و انجام شد. به منظور تهیه نمونه های گیاهی ریز قلمه هایی از ژنوتیپ های مورد نظر تهیه و پس از ضدعفونی در محیط کشت پایه ms همراه با 7/. میلی گرم هورمون ریشه زایی ایندول بوتریک اسید کشت شد و پس از ریشه زایی ریز نمونه ها به محیط تیمار منتقل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان از کاهش معنی دار بسیاری از فاکتورهای رویشی بررسی شده مانند وزن تر و خشک شاخه و ریشه، طول شاخه، تعداد گره در شاخه و سطح برگ در مواجه با سطوح مختلف پتانسیل اسمزی محیط داشت. همچنین اختلاف معنی داری در بین ژنوتیپ های مورد مطالعه در صفات رویشی مورد بررسی مشاهده شد. بیشترین میانگین وزن تر شاخه مربوط به ژنوتیپ یاقوتی سفید و کم ترین میزان مربوط به ژنوتیپ عسگری بود. ژنوتیپ های عسگری و یاقوتی سفید میانگین طول شاخه بیشتری نسبت به دو ژنوتیپ قرمز قزوین و شاهانی داشتند. ژنوتیپ عسگری بیشترین سطح برگ و یاقوتی سفید کم ترین این میزان را به خود اختصاص داده بودند. بیشترین وزن تر ریشه مربوط به ژنوتیپ شاهانی بود. بین ژنوتیپ های مورد مطالعه از لحاظ وزن خشک ریشه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. صفات فیزیولوژیکی مورد بررسی مانند محتوی نسبی آب، میزان پرولین برگ ها، مقدار مالون دای آلدئید و نشت یونی نیز تحت تأثیر سطوح مختلف پتانسیل اسمزی قرار گرفتند. به طوری که با منفی تر شدن پتانسیل اسمزی محتوی نسبی آب برگ ها با کاهش روبرو شد و نشت یونی، میزان پرولین و مالون دای آلدئید افزایش پیدا کرد. ژنوتیپ عسگری بیشترین محتوی نسبی آب و بیشترین میزان پرولین را نسبت به سایر ژنو تیپ های مورد بررسی داشت. بین سایر ژنوتیپ های مورد مطالعه از این لحاظ اختلاف معنی داری وجود نداشت. دو ژنوتیپ قرمز قزوین و یاقوتی سفید دارای بیشترین میزان نشت یونی بودند و شاهانی کم ترین این میزان را داشت. کم ترین و بیشترین میزان مالون دای آلدئید به ترتیب مربوط به ژنوتیپ های شاهانی و کشمشی قرمز قزوین بود. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان نیز به طور معنی داری تحت تأثیر سطوح مختلف پتانسیل اسمزی قرار گرفت، به گونه ای که بامنفی تر شدن پتانسیل اسمزی، افزایش فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در ژنوتیپ های مورد مطالعه مشهود بود. ژنوتیپ شاهانی فعالیت آنتی اکسیدانی بیشتری نسبت به سایر ژنوتیپ ها از خود نشان داد و عسگری بعد از شاهانی قرار گرفت. در بررسی نتایج حاصل از همبستگی صفات مورد مطالعه، وجود همبستگی منفی و معنی دار بین پارامترهای مورفولوژیک رشد با میزان پرولین، نشت یونی، میزان مالون دای آلدئید و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان مشاهده گردید. با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش، به ویژه نتایج حاصل از شاخص های فیزیولوژیکی و فعالیت آنزیم های آنتی-اکسیدان می توان نتیجه گیری نمود که بین ژنوتیپ های مورد مطالعه ژنوتیپ شاهانی تحمل بیشتری به خشکی دارد، ژنوتیپ های قرمز قزوین و یاقوتی سفید تحمل کمتری داشتند و ژنوتیپ عسگری حد متوسطی از تحمل را نشان داد. کلمات کلیدی: تنش اسمزی، پلی اتیلن گلیکول، ژنوتیپ های انگور، شاخص های فیزیولوژیک، آنزیم های آنتی اکسیدان

تکثیر درون شیشه ای و پرآوری دو رقم یکساله و چند ساله توت فرنگی با استفاده از cut achene و کشت جنین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  پروین دلیران زاده   سیروس قبادی

توت فرنگی به عنوان یکی از ریز میوه های مناطق معتدله در دهه های اخیر در زمره تولیدات مهم و تجاری محصولات باغبانی قرار گرفته است. ارقام توت فرنگی به شدت هتروزیگوس می باشند، بنابراین هر دانهال آن در یک جمعیت از نظر ژنتیکی منحصر به فرد است. با این نگرش، استفاده از بذر به عنوان نماینده ی واقعی جمعیت های گیاهی و تولید مستقیم گیاهچه از آنها اهمیت خاصی دارد. چون جوانه زنی بذر های ارقام توت فرنگی یکنواخت نمی باشد، بنابراین دست یابی به تکنیک کارآمد تولید گیاهچه های یکنواخت در کوتاه مدت و همچنین افزایش طوقه های فرعی (branch crowns) به منظور تولید انبوه حائز اهمیت است. در این پژوهش، در آزمایش های جداگانه، قدرت جوانه زدن بذر های سرما دیده و سرما ندیده دو رقم توت فرنگی سلوا و کاماروسا با استفاده از ریز نمونه های بذور برش خورده (cut achenes) و کشت جنین (embryo culture) و همچنین کاربرد پروهگزادیون کلسیم[prohexadione –calcium (pro-ca)] در غلظت های 5/0، 5/1، 3، 5/4 و 6 میکرومولار به منظور افزایش طوقه های فرعی در محیط کشت پایه ms بدون هورمون در آزمایش های فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در in vitro مورد بررسی قرار گرفت. کشت ها در دمای 27 درجه سانتیگراد به مدت 8 هفته نگهداری شد. نتایج بدست آمده نشان داد درصد جوانه زنی (100-90 درصد) و سرعت جوانه زنی (دو-سه روز) و همچنین میزان باززایی گیاهچه های نرمال (90-80 درصد) در ریز نمونه های بذور برش خورده و کشت جنین در مقایسه با بذور کامل بیشتر و در هر دو رقم به وضوح مشهود بود. استفاده از پروهگزادیون کلسیم در غلظت های 5/1، 5/4 و 6 میکرومولار باعث افزایش قابل ملاحظه طوقه های فرعی در رقم کاماروسا شد. درحالیکه در رقم سلوا طوقه فرعی مشاهده نشد. تعداد طوقه های فرعی تشکیل شده در رقم کاماروسا درغلظت های 5/4 و 6 میکرومولار pro-ca دو برابر طوقه های فرعی تشکیل شده در غلظت 5/1 میکرومولار بود. کاربرد خارجی پروهگزادیون کلسیم اثر معنی دار بر شاخص های نموی داشت و باعث کاهش طول طوقه اصلی، قطر طوقه اصلی و افزایش تعداد برگ، تعداد ریشه و وزن تر و خشک گیاهچه ها شد. تایید پتانسیل پروهگزادیون کلسیم به عنوان ماده شیمیایی بلوکه کننده جیبرالین در تمایز و توسعه طوقه های فرعی وابسته به ژنوتیپ در توت فرنگی، عدم وجود خواب فیزیولوژیک در بذر توت فرنگی و شناسایی پوسته سخت بذر به عنوان عامل جلوگیری از جوانه زنی یکنواخت بذر ها از نتایج عمده این پژوهش می-باشد.

تاثیر محصول ژن aiia بر روی بیان ژنهای بیماریزا و hrpباکتری pectobacterium carotovorum subsp. caratovorum
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  رامین اکبری   احد یامچی

بیش از چندین سال است که مشخص شده باکتریها قادر هستند جهت تنظیم هماهنگ بیان ژنها بر طبق تراکم جمعیتشان باهم ارتباط برقرار کنند که این سیستم معروف به حد نصاب حسگری (qs) میباشد. در واقع qs مکانیسم پیام دهنده سلول به سلول است که طبق آن باکتریها بیان ژنهای مشخصی را در پاسخ به تراکم جمعیتشان بوسیله تولید، آزاد کردن و شناسایی مولکولهای پیام رسان تنظیم میکنند. مولکولهای پیام رسان میتوانند توسط سلولها حس شوند بنابراین، این عمل به کل جمعیت اجازه میدهد هنگامی که تراکم به یک حد بحرانی رسید یک عمل مشترک را شروع کنند. باکتریهای گرم منفی ان-آسیل هوموسرین لاکتون (ahls) را بعنوان مولکول سیگنال بین سلولی تولید میکنند. p. carotovorum یکی از باکتریهایی است که از ahl به عنوان مولکول سیگنال در سیستم حد نصاب حسگری استفاده میکند. در این باکتری ahls بیان ژنهای بیماریزایی را کنترل میکند که شامل ژنهای کد کننده برای آنزیمهای برون سلولی، توکسین و تحرک میباشد. اختلال در qs که تحت عنوان qq یا ضد حدنصاب حسگری شناخته میشود از روشهای نوین و جایگزین در کنترل بیماریهای باکتریایی گیاهان میباشد که به دو طریق قابل انجام است 1) حفاظت گیاهان با استفاده از باکتریهای تجزیه کننده ahls و 2) بیان غیر متجانس آنزیمهای تجزیه کننده ahls در باکتریها یا بافتهای گیاهی. در این پژوهش تاثیر ژن aiia (لاکتوناز تجزیه کننده ahl) جدا شده از دو جدایه bacillus sp. a24 (جدایه خارجی) و dms133 bacillus sp. (جدایه ایرانی) در فعالیت بیماریزایی p. carotovorum به عنوان عامل بیماری پوسیدگی نرم سیبزمینی مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمون کنترل بیولوژیک هر دو باکتری تراریخت مورد استفاده فعالیت آنزیمی empcc را تحت تاثیر قرار دادند و به طور معنیدار از توسعه پوسیدگی نرم روی غدهها جلوگیری کردند. بیان ژن aiia در باکتری empcc باعث کاهش تولید ahl در باکتری و کاهش تجمع مولکولهای سیگنالی در محیط اطراف باکتری شد. به همین دلیل وقتی باکتری اندیکاتور cv026 در مجاورت باکتری تراریخت کشت داده شد هیچگونه رنگ بنفش در کلونی باکتری اندیکاتور مشاهده نشد. در آزمون بیماریزایی وقتی باکتریهای تراریخت و باکتری وحشی به ورقه های سیب زمینی تزریق شدند به دلیل اینکه پکتوباکتریوم از سیستم تنظیمی qs برای تولید فاکتورهای بیماریزایی استفاده میکند بیان ژن باعث سرکوب بیماریزایی پکتوباکتریوم روی غدههای سیب زمینی شده است. نتایج به دست آمده از واکنش real time pcr بیانگر میزان بالای بیان ژنهای nip, hrpc و hrpn در باکتریهای تراریخت در مقایسه با باکتری وحشی بودند. بررسی تفاوت در میزان بیان ژنهای آنزیمهای تجزیهکننده باکتریهای تراریخت نسبت به هم نشان دهنده تفاوت بسیار کم در میزان بیان ژنهای هر دو باکتری بوده و همانند نتایج بدست آمده از آزمایشات مورفولوژیکی نشان دهنده تفاوت بسیار کم ژنهای aiia جدا شده از جدایه داخلی و خارجی در قدرت کاهش بیماریزایی پکتوباکتریوم بودند. این پژوهش در شرایط آزمایشگاهی موفقیتآمیز بوده و در مواردی بطور کامل مانع از وقوع بیماریزایی پاتوژنهای مورد بررسی شد.

جداسازی و شناسایی ژنvvdreb از انگور و تشدید تظاهر این ژن به منظور افزایش تحمل تنش های اسمزی در گیاه مدل توتون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  الهام محولاتی   بدرالدین ابراهیم سیدطباطبایی

خشکی، شوری و سرما از جمله تنش های محیطی متداولی هستند که گیاهان را از رسیدن به پتانسیل ژنتیکی کامل باز داشته و تولید محصولات گیاهی را محدود می سازند. مطالعات مولکولی نشان می دهد که در پاسخ به تنش های اسمزی، ژن های بسیاری در گیاهان القا شده و آن ها را با شرایط محیطی سازگار می سازند. محصولات این ژن ها با توجه به خصوصیاتشان در دو گروه پروتئین های عملکردی و تنظیمی قرار می گیرند. پروتئین های تنظیمی شامل عوامل نسخه ‍ برداری و پروتئین کینازها می باشند که در انتقال پیام تنش و کنترل بیان ژن های پاسخ دهنده به تنش اسمزی نقش مهمی ایفا می نمایند. یکی از پروتئین های تنظیم کننده مهم، عامل نسخه برداری dreb (پروتئین متصل شونده به عنصر پاسخ دهنده به کم آبی) است که بیان ژن های پاسخ دهنده به تنش های محیطی را تنظیم می کند. در سال های اخیر نقش افزاینده ژن های گروه dreb در تحمل چندگانه و مطلوب تنش های اسمزی، مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته و در بسیاری از خانواده های گیاهی شناسایی، جداسازی و عملکرد آن ها بررسی شده است. این تحقیق به منظور شناسایی و جداسازی ژن vvdreb و ارتولوگ ژن sbdreb2a از ژن های خانواده dreb در انگور انجام پذیرفت. به این منظور گیاهچه های رشدیافته در شرایط کشت بافت، تحت تنش شوری (nacl درغلظت 150 میلی مولار) قرار گرفتند و rna کل از آن ها استخراج گردید. آغازگرهای اختصاصی براساس دو ژن vvdreb و هومولوگ ژن sbdreb2a گیاه نمک salicornia brachiata طراحی و ژن های vvdreb و dreb like 2c (ارتولوگ sbdreb2a) از انگور جدا گردید. نتایج مطالعه زیست رایانه ای نشان داد که ژن vvdreb با ژن های dreb گروه 2 خانواده سویا در حدود 85% و دو ژن sbdreb2aو dreb like 2c درحدود 80? شباهت دارد. رسم ساختار ثانویه پروتئین vvdreb و پروتئین های dreb2 سویا نشان داد که در ناحیه حفاظت شده ap2 آن ها ساختار helix مشابه وجود دارد. مطالعه و مقایسه موتیف های پروتئین vvsdreb و sbdreb2a در سایت elm حاکی از عدم وجود پنج موتیف متفاوت (brct, mapk, pkb, nes, nls) در پروتئین vvsdreb بود که احتمال می رود دلیل بر ناکارایی موثر عملکرد آن باشد. به منظور بررسی بیان ژن vvdreb در گیاه توتون، دستواره حاوی cdna ژن vvdrebتحت پروموتور دائم camv35s در ناقل دوگانه pbi121 تهیه شد وتوسط باکتری agrobacterium tumefaciens نژادlba4404 به توتون انتقال یافت. گیاهان تراریخت رشد یافته در محیط حاوی کانامایسین 100 mg/ml ، تحت تنش شوری (nacl 100 میلی مولار) و کم آبی (محیط جامد آگاردار معادل -0.8 mpa) قرار گرفتند و گیاهان متحمل انتخاب شدند. حضور و بیان ژن در گیاهان تراریخت توسط روش های مولکولی، pcr و rt-pcr تایید گردید. تظاهر ژن vvdrebدر گیاهان تراریخت منجر به افزایش تحمل به شوری و کم آبی در مقایسه به گیاهان شاهد شد. با توجه به نتایج حاصل از بررسی ملکولی و زیست رایانه ای ژن vvdreb و همچنین افزایش تحمل گیاهان تراریخت به شوری و کم آبی، تعلق ژن تنظیم کننده vvdreb به گروه dreb2 با احتمال زیاد تأیید می گردد.

بررسی اثرات سینتیکی و ساختاری داروی گلی بن کلامید بر روی آنزیم کربنیک انیدراز ii انسانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1391
  مونا پژوهی   سیروس قبادی

کربنیک انیدرازها (cas, ec 4.2.1.1) متالوآنزیم هایی هستند که به فروانی در تمام ارگانیزم ها وجود دارند و واکنش برگشت-پذیر هیدراسیون co2 به بی کربنات و پروتون را کاتالیز می-کنند. از سالیان پیش در پزشکی مهار این آنزیم ها به وسیله عوامل دیورتیک و ضد گلوکوم مورد توجه بوده است. اخیرا کاربردهای جدیدی نیز برای مهارکنندگان این آنزیم آشکار شده است مثل استفاده از آن ها به عنوان عوامل ضدتشنج، ضدچاقی، ضد درد، ضدتومور و ابزارهای تشخیصی. این آنزیم ها به شدت توسط انواع سولفونامیدهای آروماتیک وهتروسایکلیک و آنیون های فلزی معدنی مهار می شوند. به علاوه اخیرا دسته های دیگری از مهارکنندگان این آنزیم سنتز شده اند که دارای بخش های سولفونامید تغییر یافته می باشند. در این مطالعه با استفاده از ترکیبی از مدل سازی کامپیوتری و روش های مختلف اسپکتروسکوپی ازقبیل اسپکتروسکوپی مریی– فرابنفش، فلوئورسانس و دورنگ نمایی دورانی، اثر داروی گلی بن کلامید (دارای گروه سولفونیل اوره) بر روی ساختار و فعالیت آنزیم کربنیک انیدراز ii انسانی بررسی شد. این روش در مواردی که ساختار کریستالی یا تعیین شده توسط nmr در دسترس نباشد، می تواند اطلاعات ساختاری با ارزشی را فراهم کند. مطالعات سینتیکی نشان -داد که گلی بن کلامید فعالیت استرازی آنزیم را برای سوبسترای پارانیتروفنیل استات بوسیله مکانیزم رقابتی ساده مهار می کند. سنجش های فلوئورسانس نشان داد که گلی بن-کلامید در رفتاری وابسته به غلظت، نشر فلوئورسانس کربنیک انیدراز ?? انسانی را خاموش می کند. آنالیز اشترن– والمر داده های خاموش کنندگی فلوئورسانس در دماهای مختلف نشان می داد که فلوئورسانس ذاتی آنزیم از طریق مکانیزم پویا خاموش می شود. بررسی های ترمودینامیکی پارامترهای اتصال نشان داد که اتصال دارو به آنزیم خود به خودی می باشد و نیروی اصلی پیش برنده این اتصال، آب گریز می باشد. محاسبه شاخص آب گریزی سطحی پروتئین، دست ورزی شیمیایی تریپتوفان-های سطحی آن و نتایج cd نشان داد که اتصال دارو به آنزیم باعث القا قدری فشردگی در ساختار سوم آنزیم شده است و ساختارهای بدست آمده از مدل سازی کامپیوتری تایید کننده اطلاعات بدست آمده از مطالعات اسپکتروسکوپی بود.

کاهش اثرات نامطلوب تنش شوری بر رشد رویشی توت فرنگی از طریق کاربرد خارجی سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  سمیه فقیه   سیروس قبادی

توت فرنگی یکی از مهمترین تولیدات باغبانی در سطح جهان است و به دلیل عطر و طعم و محتویات سرشار از ویتامین به خوبی جایگاه خود را در رژیم غذایی میلیون ها نفر در جهان پیدا کرده است. گیاهان اغلب تحت تنش های محیطی از قبیل خشکی، سرما، گرما و شوری قرار می گیرند. شوری یکی از معمولترین تنش های محیطی می باشد. سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات باعث افزایش تحمل گیاهان در مقابل تنش های زنده و غیر زنده می شوند و به عنوان یک ابزار برای جلوگیری از اثرات مخرب تنش های محیطی محسوب می شوند. بنابراین هدف از انجام این پروژه بررسی تاثیر کاربرد خارجی سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات بر رشد و نمو توت فرنگی رقم کاماروسا در شرایط تنش شوری می باشد. بر این اساس آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی به منظور بررسی تاثیر سه سطح شوری (0، 30 و 60 میلی مولار کلرید سدیم) و سطوح مختلف سالیسیلیک اسید شامل (0، 1/0، 5/0 و 75/0 میلی مولار) و متیل جاسمونات شامل (0، 25/0، 5/0 و 75/0 میلی مولار) استفاده شد. در انتهای آزمایش شاخص های رویشی (طول دمبرگ، قطر دمبرگ، تعداد برگ، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی)، نشت یونی، کلروفیل نسبی، میزان رطوبت نسبی برگ (rwc)، پرولین، سرعت فتوسنتز (pn)، هدایت روزنه ای (gs)، غلظت دی اکسیدکربن زیر روزنه (ci) و جذب و انباشت عناصر غذایی مانند سدیم و پتاسیم در ریشه و اندام هوایی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد با افزایش تنش شوری اغلب فاکتور های رویشی، میزان رطوبت نسبی برگ، کلروفیل نسبی ، فتوسنتز و هدایت روزنه ای به طور معنی داری کاهش یافت. کاربرد سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات باعث بهبود معنی دار اکثر شاخص های رویشی و فیزیولوژیکی شد. تنش شوری باعث افزایش دی اکسید کربن زیر روزنه، نشت یونی و میزان پرولین شد. سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات به طور معنی دار نشت یونی را کاهش داد. کلروفیل نسبی، میزان رطوبت نسبی برگ، سرعت فتوسنتز و هدایت روزنه ای توسط کاربرد سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات بهبود یافت. آنالیز سدیم و پتاسیم، تجمع این عناصر را در ریشه و اندام هوایی در شرایط تنش شوری نشان داد. کاربرد سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات جذب سدیم اندام هوایی را به طور معنی دار کاهش داد، اما پتاسیم اندام هوایی را به طور معنی داری افزایش داد. اثر متقابل بین تیمار های سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات و سطوح شوری در بیشتر صفات اندازه گیری شده نیز معنی دار شد. نتایج نشان داد در بیشتر صفات مورد بررسی، تیمار های5/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید و 25/0 میلی مولار متیل جاسمونات بیشترین تاثیر را داشت. به طور کلی کاربرد سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات تأثیر کارآ و مفید در جهت کاهش اثرات مخرب تنش شوری و افزایش تحمل توت فرنگی رقم کاماروسا به شرایط تنش شوری داشت.

انتقال ژن آنتی ژن سطحی ویروس هپاتیت hbsag)b )به گیاه فلفل دلمه ای (capsicum annuum l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  ماجده نیسی   سیروس قبادی

هپاتیت b، یکی از شایع ترین عفونت های ویروسی است که عامل ایجاد هپاتیت مزمن، حاد و سرطان کبد در انسان می باشد. امروزه بهترین و مناسب ترین راه درمان و پیشگیری از این بیماری، واکسیناسیون است؛ به سبب هزینه گزاف داروهای شیمیایی، در سال های اخیر گیاهان به عنوان بیورآکتورهای مناسب برای تولید ارزان، انبوه و همچنین ایمنی ترکیبات دارویی و نوترکیب مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته اند. آنتی ژن سطحی هپاتیت b تولید شده در گیاهان تراریخت از نظر صفات آنتی ژنی و فیزیکی شباهت بسیاری به ذرات hbsag مشتق شده از سرم انسانی و مخمر نوترکیبی دارد که تاکنون به عنوان واکسن استفاده شده اند. در این تحقیق، جهت تولید گیاهان تراریخت حامل ژن hbsag ، از ژن آنتی ژن سطحی هپاتیت b (hbsag) برای انتقال به گیاه فلفل دلمه ای که دارای اهمیت ویژه ای از نظر سطح زیرکشت، ارزش تغذیه ای و دارویی در بین سبزی ها می باشد، استفاده گردید. به این منظور ناقل پلاسمیدی pcambia حاوی ژن hbsag در باکتری مستعد e. coli نژاد jm107 همسانه سازی وسپس به باکتری agrobacterium tumefaciens نژاد lba4404 منتقل گردید. انتخاب ریز نمونه از برگ های لپه ای (کوتیلدون) فلفل دلمه ای و همچنین ترکیب هورمونی محیط کشتms برای انتفال موفقیت آمیز ژن hbsag درکشت درون شیشه ای بهینه گردید. سپس ژن hbsag با واسطه گری آگروباکتریوم حاوی دستواره pcambia – hbsag به گیاهان فلفل دلمه ای منتقل شد. نتایج حاصل از بهینه سازی کشت بافت نشان داد که ترکیب هورمونی یک میلی گرم در لیتر iaa به همراه پنج میلی گرم در لیتر bap برای کالوس زایی و ترکیب هورمونی یک میلی گرم در لیتر iaa با سه میلی گرم در لیتر bap برای باززایی ریز نمونه کوتیلدون (برگ های لپه ای) بذور فلفل دلمه ای دو هفته پس از کشت روی محیط ms مناسب می باشد. علاوه بر این استفاده از هورمون zea در غلظت سه میلی گرم در لیتر، و جیبرلین در غلظت دو میلی گرم در لیتر در محیط کشت باعث تحریک باززایی شاخساره ها از کالوس و طویل شدن طول آن ها شد. پس از چهار تا شش هفته، گیاهچه های تراریخت شده در محیط کشت ms حاوی یک میلی گرم در لیتر naa و 4/0 در صد زغال فعال ، ریشه دار و بعد از رشد مناسب در شرایط in vitro (ارتفاع حدود 10 سانتی متر)، به گلدان منتقل شد. نتایج واکنش های pcr و تکنیک rt-pcr با استفاده از آغازگر اختصاصی ژن hbsag، انتقال پایدار ژن hbsag توسط آگروباکتریوم و همچنین بیان آن در گیاه فلفل دلمه ای را تأیید نمود. کلمات کلیدی: انتقال ژن، اگروباکتریوم، آنتی ژن سطحی هپاتیت b، فلفل دلمه ای، واکسن خوراکی

باززایی، تراریختی و ارزیابی روابط ژنتیکی با استفاده از نشانگر issr در توت فرنگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1386
  گلنوش مدنی   سیروس قبادی

توت فرنگی ( fragaria × ananassa l.) یکی از محصولات مهم باغبانی است که به دلیل مقادیر قابل ملاحظه مواد معدنی، انواع ویتامین ها، عطر و طعم دلپذیر میوه و ظاهر زیبا مقبولیت بالایی در بین مصرف کنندگان دارد. ایران از لحاظ سطح زیر کشت این محصول رتبه چهاردهم و از لحاظ تولید سالانه جایگاه هجدهم را در دنیا به خود اختصاص داده است، اما از نظر بازده محصول در واحد سطح سی و هشتمین کشور دنیا محسوب می گردد. نظر به اینکه بهبود کمیت و کیفیت باغبانی محصول این گیاه از اهداف کلیدی برنامه اصلاح توت فرنگی می باشد، لذا انتخاب ارقام مناسب کشت، روش های تکثیر کارا و همچنین دست ورزی ژنتیکی به منظور افزایش مقاومت به تنش های زیستی و غیر زیستی همواره مورد مطالعه قرار گرفته است. در راستای استمرار و تحقق این اهداف و به منظور انتخاب ارقام مناسب برای ورود به برنامه-های اصلاح توت فرنگی به کمک 19 آغازگر issr با موتیف های دو و سه نوکلیوتیدی، تنوع ژنتیکی 22 رقم توت فرنگی اکتاپلویید مورد مطالعه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از issr نشان داد که از مجموع 377 باند تولید شده، 8/78 درصد باندها چند شکل بودند و بر اساس محاسبه تشابه ژنتیکی بین ارقام توسط ضریب تشابه جاکارد و به روش upgma، سه رقم سلوا، کاماروسا و میسیونری انتخاب شدند؛ بررسی باززایی این گیاهان به منظور کاربرد اقتصادی در تولید انبوه و امکان انتقال موقت و دایم ژن p5cs جهت افزایش تحمل به تنش خشکی انجام گرفت. ابتدا بهینه سازی باززایی گیاه از ریزنمونه های برگ، مریستم نوک شاخساره به همراه ساختارهای اولیه برگ و هیپوکوتیل گیاهچه در محیط های کشت مختلف صورت گرفت. از بین ریزنمونه ها، مریستم توت فرنگی در محیط کشت ms تغییر یافته حاوی دو میلی گرم در لیتر bap و iaa و هیپوکوتیل گیاهچه در محیط کشت ms حاوی تنظیم کننده های رشد 2,4-d، bap و tdz به ترتیب به میزان 01/0 ، 1/0 و 1 میلی گرم در لیتر باززا گردیدند. در هر دو ریزنمونه پرآوری (proliferation) به صورت مستقیم، بدون تشکیل فاز حد واسط کالوس و با بالاترین میزان باززایی صورت گرفت. در مرحله بعد، بیان موقت ژن p5cs به روش vacuum agroinfiltration در برگ و بیان پایای ژن با واسطه گری اگروباکتریوم سویه lba4404 حاوی پلاسمید pbi121- p5cs و ژن های مارکر gus و nptiiدر ریزنمونه های مریستم و هیپوکوتیل گیاهچه بررسی شد. نتایج نشان داد که بیان ژن p5cs خارجی در گیاه توت فرنگی امکان پذیر است و میزان پرولین آزاد را به عنوان محصول نهایی ژن می افزاید.

تعیین توزیع فنوتیپ های پلی مورفیسم آنزیم پارااکسوناز سرم انسانی با روش دو سوبسترایی در بیماران مبتلا به استروک ایسکمیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  حدیث السادات موسوی   عبدالکریم مهروز

چکیده: در سال های اخیر مطالعات اپیدمیولوژیکی اندازه گیری فعالیت آنزیم پارااکسوناز علاوه بر ژنوتیپ آن و همچنین ارتباط بین آنزیم پارااکسوناز و بیماری عروقی مورد اهمیت واقع شده است . خانواده ژن پارااکسوناز شامل پارااکسوناز1، پارااکسوناز2 و پارااکسوناز3 می باشد که بر روی بازوی بلند کروموزوم 7 قرار دارند. پارااکسوناز1 مرتبط با hdl است و مانع از اکسیداسیون ldl می شود. پارااکسوناز1 اثر آنتی اکسیدانی دارد و نقش بزرگی در پاتوژنز بیماری های آترواسکلروز بازی می کند. رایج ترین پلی مورفیسم ناحیه کدینگ پارااکسوناز1 [a/g: gln (q)/arg (r)] ، برای تعیین فعالیت و سطوح آنزیم نشان داده شده است. این مطالعه براساس مقایسه 85 بیمار استروک ایسکمیک و 71 نفر کنترل بود. فعالیت آنزیم به وسیله سنجش های اسپکتروفوتومتری تعیین شد و ژنوتیپ پلی مورفیسمq/r192 آنزیم به وسیله روش دو سوبسترایی آنالیز شد. آنالیز داده ها با نرم افزارspss17 انجام شد. ژنوتیپ و فراوانی آلل در بیماران(76/9% و32/0) در مقایسه با کنترل(81/2% و23/0) افزایش یافته است. افزایش در ژنوتیپ ((or=3.73,ci(0.77-18.1),p=0.83 و فراوانی آلل(or=1.41,ci(0.8-2.47),p=0.23) به عنوان ریسک فاکتور برای بیماری استروک ایسکمیک بدست آمد، با این حال هیچ اختلاف معناداری در توزیع ژنوتیپ و آلل پلی مورفیسم q/r192آنزیم بین گروه بیمار استروک و کنترل وجود نداشت همچنین، هیچ تفاوتی در غلظت تری گلیسرید و کلسترول بین گروه بیمار استروک و کنترل نیز مشاهده نشد.

نهادینه کردن سیستم باززایی و انتقال ژن در گیاه اطلسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1386
  مریم جمشیدنیا   سیروس قبادی

صنعت گیاهان زینتی در تلاشی که برای برآورده کردن تقاضای روزافزون عموم دارد، به سرعت در حال رشد است. مهندسی ژنتیک می تواند در تولید ارقام گیاهان زینتی مطلوب نقش مهمی داشته باشد. بهینه سازی باززایی و روش انتقال ژن در گیاه اطلسی برای ارقام ایرانی و خارجی با استفاده از مریستم انتهایی و قطعات برگ از طریق اگروباکتریوم انجام گرفت. در این بررسی به منظور بهینه سازی باززایی از طریق مریستم انتهایی پس از انتخاب ارقام، بذور آن ها در محیط کشت ms کشت داده شدند و مریستم انتهایی (مریستم به همراه پریموردیا) از گیاهچه های 7 روزه جدا گردید و به منظور تعیین بهترین محیط کشت ساقه زایی در یک طرح فاکتوریل کاملاً تصادفی با 12 تیمار شاخه زایی شامل محیط کشت ms حاوی ویتامین های b5 که دارای غلظت های مختلفی از naa (0/0، 2/0، 5/0 میلی گرم در لیتر) و bap (0/0، 1/0، 5/0، 1 میلی گرم در لیتر) بودند منتقل گردید و تعداد شاخه های مستقیم و غیر مستقیم یادداشت برداری شدند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین غلظت های مختلف تنظیم کننده های رشد گیاهی در تولید تعداد شاخه های مستقیم و غیرمستقیم وجود دارد و bap یک میلی گرم در لیتر بیشترین تعداد چند جوانه را تولید کرد. برای مطالعه کشت بافت از طریق قطعات برگ، ریزنمونه های برگ ارقام مختلف در سه نوع محیط کشت ms تغییریافته و قطعات برگ رقم سوپرکاسکید در 10 نوع محیط کشت مختلف که از نظر غلظت و نوع تنظیم کنند های رشد متفاوت بودند، قرار داده شدند. نتایج نشان داد که بهترین محیط کشت برای باززایی مستقیم تمام ارقام، محیط کشت ms3 (ms حاوی ویتامین های+b5 bap+1mg/lzea+0.1mg/l naa (2mg/l می باشد. البته اثر متقابل رقم و محیط کشت موجب شد که رقم نیکتاجینی فلورا بیشترین تعداد شاخه مستقیم و رقم اوپرا بیشترین تعداد شاخه غیر مستقیم را در این محیط ایجاد کند. بهترین محیط کشت برای باززایی مستقیم سوپرکاسکید محیط کشت ms12 (ms حاوی ویتامین های + bap+0.1mg/l b5 naa+10mg/l tdz (2mg/l بود. به منظور بهینه سازی انتقال ژن از اگروباکتریوم lba4404 حاوی پلاسمید pbi121 استفاده گردید. پلاسمید pbi121 حاوی ژن نشانگر بتا-گلوکورنیداز (gus) و ژن دلتا - پایرولین -5- کربوکسیلات سنتتاز (p5cs) تحت کنترل راه انداز camv35s و ژن نیومایسین فسفوترانسفراز (nptii) به عنوان ژن قابل انتخاب تحت کنترل راه انداز nos بود. مریستم انتهایی و قطعات برگ اطلسی ارقام ایرانی و خارجی با سوسپانسیون باکتری حاوی پلاسمید pbi121 آلوده شدند و در محیط کشت ویژه ساقه زایی کشت شدند. قطعات برگ و مریستم هایی که قادر بودند در محیط انتخابی حاوی کانامایسین رشد نمایند به بهترین محیط باززایی و تولید ریشه منتقل شدند. واکنش زنجیره ای پلی مراز وجود ژن gus و p5cs را در ژنوم گیاهان تراریخت تأیید کرد. آزمون هیستوشیمیایی برای تأیید بیان ژن gus وآزمون بیوشیمیایی پرولین برای تأیید بیان ژن p5cs در ژنوم گیاهان تراریخت تحت شرایط تنش سرما و غیر تنش انجام گرفت.

اثر 1-متیل سیکلوپروین(ا-ام سی پی ) بر افزایش عمر انبارمانی و قفسه ای میوه توت فرنگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1387
  بهفر مدرس   علی اکبر رامین

چکیده توت فرنگی (fragaria × ananassa) دارای میوه هایی مطبوع و دل پسند و با ارزش غذایی بالا است اما به دلیل بافت نرم و فعالیت متابولیکی زیاد میوه در زمان رسیدن، بسیار حساس و آسیب پذیر بوده و عمر نگه داری کوتاهی دارد. تولید جهانی این محصول در حدود 3 میلیون تن در سال است که بالغ بر 40 درصد آن در دوره پس از برداشت از بین می رود. از این رو افزایش عمر انبارمانی و قفسه ای میوه توت فرنگی از اهداف مهم این پژوهش بوده است. از آن جا که تماس میوه با اتیلن یکی از دلایل مهم افزایش ضایعات پس از برداشت میوه هاست، بنابراین مواد ضد اتیلنی می توانند عمر نگه داری محصول توت فرنگی را افزایش دهند. 1-متیل سیلکوپروپن به عنوان یک ماده جدید جلوگیری کننده از اثر اتیلن در غلظت های خیلی کم مصرف شده و اثر منفی بر سلامت انسان و محیط زیست ندارد. لذا تأثیر کاربرد غلظت های صفر (شاهد)، 25/0، 5/0، 75/0 و 1 میکرولیتر بر لیتر 1-ام سی پی بر عمر انبارمانی و قفسه ای میوه توت فرنگی رقم"کاماروسا" در دو دمای 1 و 20 درجه سانتی گراد به ترتیب در مدت بیست و هفت روز و چهار روز مورد مطالعه قرار گرفت و برخی از خصوصیات ظاهری، فیزیکوشیمیایی و رنگ میوه در مدت نگه داری اندازه گیری شد. آزمایش به صورت طرح کرت های خردشده در زمان در قالب طرح پایه کاملا تصادفی و در 3 تکرار انجام شد. آزمایش دیگری به منظور بررسی اثر غوطه وری میوه ها در غلظت های صفر (شاهد)، 25/0، 5/0، 75/0 میلی مولار کلریدکلسیم به همراه پیش تیمار هوای کم فشار به میزان 6/0 اتمسفر و مدت 5 دقیقه در افزایش عمر انبارمانی میوه در 3 تکرار، به روش فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی و به مدت هیجده روز صورت گرفت. آزمایش سوم نیز با هدف بررسی تأثیر تیمار 1 میکرولیتر بر لیتر 1-ام سی پی و پیش تیمار هوای کم فشار به میزان 2/0 اتمسفر و مدت 2 ساعت بر خصوصیات ظاهری و فیزیکوشیمیایی میوه طی مدت نگه داری در انبار سرد و به روش آزمایش اول انجام شد. نتایج آزمایش اول نشان داد که بالاترین مقادیر صفات بازارپسندی سفتی میوه، اسید آلی و ویتامین ث، و کمترین مقادیر صفات پوسیدگی ظاهری، ph و نسبت tss/ta و نیز کمترین تغییرات آنتوسیانین و tss در تیمار 1 میکرولیتر بر لیتر 1-ام سی پی مشاهده شد که نشان دهنده تأثیر مثبت 1-ام سی پی بر کاهش سرعت تغییرات بیوشیمیایی بافت میوه توت فرنگی است. بالاترین شاخص های رنگ میوه شامل روشنایی رنگ (l)، نواحی رنگ (b* وa*)، خلوص رنگ (c) و زاویه فام رنگ (h?) نیز در تیمار 1 میکرولیتر بر لیتر 1-ام سی پی مشاهده شد که تأییدکننده تأثیر مطلوب تیمار بر نگه داری میوه در انبار سرد است. نتایج اثر تیمار 1-ام سی پی بر عمر قفسه ای میوه در دمای c?20 نشان دهنده تأثیر مثبت نسبی تیمار 1-ام سی پی بر عمر قفسه ای میوه توت فرنگی است و به نظر می رسد که تیمار 1-ام سی پی قادر است کیفیت میوه ها را به مدت طولانی تری در دمای بالای نگه داری میوه حفظ کند. اثر تیمارهای مختلف کلریدکلسیم و پیش تیمار هوای کم فشار بر خصوصیات ظاهری، فیزیکوشیمیایی و رنگ میوه توت فرنگی رقم "کاماروسا" پس از مدت نگه داری در انبار سرد نشان داد که غلظت 75/0 میلی مول بر لیتر کلریدکلسیم و پیش تیمار هوای کم فشار قادرند با ایجاد برخی تغییرات بیوشیمیایی عمر انبارمانی میوه توت فرنگی را افزایش دهند و تأثیر کلریدکلسیم به غیر از شاخص های رنگ در مورد سایر صفات اندازه گیری شده بیشتر بوده است. اثر متقابل تیمار کلریدکلسیم با پیش تیمار هوای کم فشار نیز غیر از مقدار آنتوسیانین نسبی در سایر صفات معنی دار نبود. یافته های آزمایش نشان داد که تأثیر تیمارهای کلریدکلسیم و پیش تیمار هوای کم فشار در افزایش عمر نگه داری میوه توت فرنگی از تیمار 1-ام سی پی کمتر بوده است. نتایج آزمایش سوم نیز نشان داد که اثر مثبت تیمار 1-ام سی پی بر خصوصیات ظاهری و فیزیکوشیمیایی مورد مطالعه بیشتر از پیش تیمار هوای کم فشار بوده و حتی ترکیب دو تیمار نیز تفاوت معنی داری را با تیمار 1-ام سی پی به تنهایی نشان نداد. در مجموع تیمار 1-ام سی پی تأثیر مطلوب بیشتری درایجاد تاخیر در رسیدن و بهبود خصوصیات کیفی میوه پس از مدت نگه داری در انبار سرد داشت.

خالص سازی آلبومین سرم انسانی و مطالعه برهم کنش آن با آمارانت به عنوان یک افزودنی غذایی سنتزی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1392
  مهدی نجفیانی کریم وندی   سیروس قبادی

در این پایان نامه، برهم کنش آمارانت و آلبومین سرم انسانی (hsa) توسط روش های اسپکتروفوتومتری فرابنفش- مرئی، فلوئوریمتری ذاتی و خارجی و دو رنگ نمایی دورانی (cd) در بافر 50 میلی مولار سدیم سیترات 4/7ph مورد مطالعه قرار گرفت و به منظور بررسی بیشتر، تکنیک شبیه سازی دینامیک مولکولی نیز مورد استفاده قرار گرفت. در حضور آمارانت، فلوئورسانس ذاتی hsa به طور چشمگیر و منظم کاهش یافت که نشان دهنده وجود تریپتوفان در و یا نزدیکی جایگاه اتصال آمارانت در hsa است. آنالیز داده های پیوندی در چهار دمای مختلف بر اساس معادله اشترن- ولمر نشان داد که آمارانت نشر فلوئورسانس ذاتی hsa را به وسیله مکانسیم خاموش کنندگی استاتیک خاموش می کند. تعداد جایگاه های اتصال و ثابت اتصال به کمک نمودار اشترن- ولمر تغییر یافته محاسبه گردید. مقادیر نشان داد ثابت اتصال با افزایش دما کاهش می یابد که نشان دهنده ناپایدار شدن کمپلکس آمارانت-hsa در دماهای بالاتر بود. علاوه بر این مقادیر تقریبا برابر 1 بود که بیانگر وجود یک جایگاه اتصال برای آمارانت در hsa می باشد. مقادیر منفی آنتالپی ( kj mol?162/21-) و مثبت آنتروپی ( j mol?1k?109/30) آشکار کرد که میان کنش بین آمارانت و hsa به وسیله پیوندهای آب گریز و هیدروژنی انجام شده است. بر طبق تئوری فارستر فاصله بین دهنده (تریپتوفان پروتئین) و پذیرنده (آمارانت)، ، اندازه گیری شد که معادل 68/3 نانومتر بود. این فاصله به وضوح نشان دهنده احتمال بالای انتقال انرژی از پروتئین به رنگ می باشد. حدود 40 % کاهش آب گریزی سطحی پروتئین در اثر اتصال آمارانت نیز مشاهده شد و این مشاهده ممکن است نشان دهنده فشرده شدن ساختار hsa در اثر اتصال آمارانت باشد. نتایج مطالعات cd پیشنهاد می کند که واکنش بین hsa و آمارانت باعث کاهش محتوای ساختار ?-هلیکس پروتئین به میزان 6% شده است. علاوه بر این، مطالعات شبیه سازی دینامیک مولکولی نشان داد که اتصال آمارانت به hsa در زیر دُمین iia (جایگاه i سادلو) روی داده است و این مشاهده آزمایش های نشانگرهای رقابتی جایگاه را نیز تایید می کند.

مدلسازی انتقال جرم و حرارت دانه های انار بسته بندی شده تحت اتمسفر اصلاح شده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  علی محمد ابراهیمی   ناصر همدمی

طی دو دهه اخیر، تقاضا برای محصولات غذایی تازه و آماده برای مصرف با ارزش غذایی بالا و عاری از نگهدارنده و افزودنی رو به افزایش بوده است. انار یکی از میوه های درختی است که علاوه بر عطر و طعم مناسب و خصوصیات حسی ویژه، سرشار از انواع آنتی اکسیدانها و ویتامین ها می باشد. فراوری این میوه، اغلب به صورت انار دان خشک، رب انار، آب انار، سرکه انار، کنسانتره و لواشک انار می باشد که باعث کاهش تازگی و خواص تغذیه ای آن می شود. از طرف دیگر مشکل جدا کردن دانه از پوسته، تازه خوری آن را محدود می نماید به همین دلیل تولید دانه های آماده مصرف انار می تواند امکان مصرف تازه آن را افزایش دهد. دانه انار بسیار فسادپذیر بوده و عمر ماندگاری کوتاهی دارد. بنابراین، باید با استفاده از راهکاری موثر رشد میکروبی را مهار و فساد دانه های انار را برای افزایش عمر ماندگاری به تعویق انداخت. از جمله روش های موثر جهت دستیابی به این هدف استفاده از بسته بندی اتمسفر اصلاح شده (modified atmosphere packaging) می باشد. در این تحقیق از بسته بندی اتمسفر اصلاح شده جهت افزایش عمر ماندگاری دانه های انار آماده مصرف استفاده گردید. به این منظور، دانه های انار در وزن های 100، 150 و 200 گرمی در بسته های پلی اتیلنی به ضخامت µm100 که در هر بسته صفر، 1، 3 یا 5 سوراخ به قطر µm 150 ایجاد شده بود بسته بندی گردید. تعدادی از بسته ها به مدت 11 روز در ?c4 و تعدادی دیگر به مدت 9 روز در ?c 10 نگهداری شد. طی دوره نگهداری، ویژگی های کیفی از جمله رنگ، اسیدیته، مواد جامد محلول، بافت و همچنین پوسیدگی ظاهری در فواصل 2 روز نمونه برداری ارزیابی گردید. از طرف دیگر، ترکیب گازی اولیه در بسته به دلیل تنفس محصول، نفوذپذیری فیلم بسته بندی و تبخیر رطوبت طی نگهداری در حال تغییر می باشد. از این رو، پدیده های انتقال جرم و حرارت بسته حاوی دانه های انار تحت شرایط اتمسفر اصلاح شده مورد مطالعه قرار گرفت و با هدف پیش بینی ترکیب گازی فضای خالی بسته و پروفیل دمایی، یک مدل ریاضی برای توصیف انتقال همزمان جرم و حرارت تک بعدی طی نگهداری بر روی نرم افزار matlab توسعه داده شد. تجزیه و تحلیل آماری نتایج حاصل از ارزیابی کیفی دانه های انار نشان داد وزن محصول و تعداد سوراخ های فیلم بسته بندی اثر معنی داری بر رنگ، بافت، اسیدیته، ph، مواد جامد محلول، پوسیدگی و آب انداختگی نداشته در حالیکه اثر دما و مدت نگهداری بر آنها معنی دار بود. نتایج نشان داد که با افزایش دما از ?c 4 به ?c 10 میزان پوسیدگی، آب انداختگی و شدت تنفس افزایش یافته و اسیدیته کاهش بیشتری نشان می دهد. همبستگی بالا بین پروفیل های دمایی و رطوبت نسبی پیش بینی شده توسط مدل و مقادیر اندازه گیری شده نشان داد که مدل توسعه داده شده می تواند به خوبی تغییرات دما در هر نقطه از دانه های انار، سطح بسته و فضای خالی آن و نیز رطوبت نسبی موجود در فضای خالی بسته را طی نگهداری در دماهای متفاوت پیش بینی نماید.

همسانه سازی و انتقال ژن پروانسولین انسانی با واسطه گری اگروباکتریوم به گیاه توتون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  فرگل مظاهری کلهرودی   هوشنگ علیزاده

در حال حاضر میلیون ها نفر در سراسر جهان برای گریز از اثرات کشنده بیماری دیابت به تزریق دائمی انسولین نیاز دارند. بنابراین توسعه سیستمی که بتواند این دارو را با قیمت و فراوانی مناسب در اختیار مصرف کنندگان قرار دهد؛ امری ضروری می باشد. با توسعه تکنیک مهندسی ژنتیک، انسولین انسانی در باکتری e. coli و مخمر تولید گردید؛ ولی به علت معایب تولید پروتئین های نوترکیب در میکروارگانیسم ها مانند هزینه نسبتاً بالا، امکان آلودگی با پروتئین های سمی و نیاز به مراحل هزینه بر خالص سازی؛ بیشتر تحقیقات برروی تولید پروتئین های نوترکیب در گیاهان متمرکز شده است. در این مطالعه، سازه pbi121 شامل توالی های ضمیمه حاوی کزاک، ltb، اکستنسین، ژن پروانسولین انسانی، پنتراتین و شش اسیدآمینه هیستیدین به واسطه گری اگروباکتریوم lba4404 pv. agrobacterium tumefaciens به گیاه توتون انتقال یافت. حضور ژن مورد مطالعه در ژنوم گیاهان تراریخت توتون توسط آزمایش مولکولی pcr تأیید گردید. همچنین نتایج حاصل از واکنش rt-pcr بر صحت بیان ژن پروانسولین انسانی در گیاهان تراریخت توتون تأکید نمود. نتایج حاصل از الیزا نیز نشان داد که گیاهان تراریخت توانایی ترجمه و تولید پروتئین الحاقی را داشته و انسولین تولیدی در بافت های گیاهی کاملاً فعال بوده و قابلیت کاربرد در پزشکی را دارد. به نظر می رسد که مقدار تخمینی پروتئین نوترکیب تولید شده در گیاهان تراریخت to(در حدود 18/0% کل پروتئین های گیاهان تراریخت) مناسب باشد و تولید این گیاهان تراریخت از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است. همچنین، حضور و بیان ژن پروانسولین انسانی در گیاهان تراریخت توتون در نسل بعد نشان داد که ژن مورد نظر به صورت پایدار در ژنوم گیاهان توتون قرار داشت. رشد گیاهان نسل اول در محیط کشت حاوی کانامایسین با نسبت مندلی 3:1 نیز انتقال ژن پروانسولین انسانی به گیاهان نسل بعد را تأیید نمود. اگرچه تا به حال پروانسولین انسانی در گیاهان تولید شده است ولی تا به امروز هیچ کدام از الحاق های مورد استفاده در این پژوهش در گیاهان استفاده نشده است. با توجه به نتایج مثبت به دست آمده از این پروژه به نظر می رسد سازه مذکور دارای توانایی مناسبی جهت تولید و بیان ژن پروانسولین بوده و برای بررسی های بیشتر و انتقال به گیاهان دیگر مناسب باشد.

اثر اسید سالیسیلیک و متیل جازمونات بر بهبود تحمل پسته به خشکی در شرایط درون شیشه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  حامد رحمانی   بهرام بانی نسب

پسته گیاهی است که از دیرباز در نقاط مختلف ایران مورد کشت و پرورش قرار گرفته است. شوری خاک و آب آبیاری، کمبود نسبی آب در مناطق خشک و نیمه خشک از عواملی هستند که افزایش سطح زیر کشت این گیاه را محدود ساخته است. کاهش بارندگی و کم شدن آب در دسترس برای کشاورزی در سال های اخیر سبب شده است که پژوهش های کشاورزی به سمت استفاده از تنظیمکننده های رشد جهت افزایش تحمل به خشکی گیاهان سوق داده شود. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر اسید سالیسیلیک و متیل جازمونات در غلظت های مختلف (هر یک در چهار سطح) بر افزایش تحمل پسته یقزوینی به خشکی تحت شرایط درون شیشه ای در پتانسیل های اسمزی 0/77-, 0/84-, 0/91-, 0/98- و 1/05- مگاپاسکال ایجاد شده توسط سطوح مختلف آگار به ترتیب 8، 10، 12، 14 و 16 گرم درلیتر ، به صورت آزمایش فاکتوریل (7*5) و در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار طراحی و انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که شاخص های رویشی مانند تعداد برگ، وزن تر شاخساره و وزن تر ریشه تحت تنش به صورت معنی داری کاهش یافت، اگرچه تنش خشکی اثر معنی داری بر طول شاخه نداشت. بیشترین تعداد برگ و وزن تر شاخساره مربوط به کاربرد متیل جازمونات در غلظت 50 میکرومولار بود. کاربرد تمام غلظت های اسید سالیسیلیک باعث کاهش تعداد برگ، وزن تر شاخساره و وزن تر ریشه شد. استفاده از این ترکیبات اثر معنی داری بر طول شاخه نداشت. بیشترین میزان پرولین در بالاترین سطح خشکی (1/05- مگاپاسکال) ایجاد شد. همچنین بیشترین میزان پرولین مربوط به کاربرد غلظت 0/3 میلی مولار اسید سالیسیلیک بود. اگرچه کاربرد متیل جازمونات سبب افزایش پرولین شد اما این افزایش معنی دار نبود. افزایش پتانسیل اسمزی محیط کشت منجر به کاهش میزان کلروفیل آ، ب، آ+ب و کارتنوئید شد. کاربرد متیل جازمونات در غلظت 200 میکرومولار سبب بیشترین افزایش در میزان کلروفیل های آ وب نشان داد. بیشترین میزان کارتنوئید با استفاده از متیل جازمونات در غلظت 50 میکرومولار حاصل شد. کاربرد کلیه ی غلظت های اسید سالیسیلیک سبب کاهش همه ی رنگیزه های کلروفیلی و کارتنوئید شد. میزان مالون دی آلدهید تحت تأثیر تنش خشکی و کاربرد متیل جازمونات قرار نگرفت ولی با افزایش غلظت اسید سالیسیلیک، میزان آن نیز افزایش یافت. میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز با افزایش پتانسیل اسمزی محیط افزایش یافت. بیشترین فعالیت آنزیم کاتالاز مربوط به کاربرد متیل جازمونات 200 میکرو مولار و اسید سالیسیلیک 0/1 میلی مولار بود. استفاده از اسید سالیسیلیک 0/3 میلی مولار سبب بیشترین فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز شد. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، می توان نتیجه گیری نمود که استفاده از غلظت 50 میکرومولار متیل جازمونات باعث بهبود وضعیت پسته تحت شرایط تنش پتانسیل اسمزی می شود. همچنین استفاده از اسید سالیسیلیک با غلظت به کار رفته در این پژوهش سبب حساسیت پسته به تنش خشکی می گردد.

تخلیص و بررسی مشخصات گلوکوآمیلاز تولید شده از یک سویه ی بومی آسپرژیلوس نایجر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1391
  نیلوفر یاوری   علی مصطفایی

گلو کو آمیلاز (e. c. 3.2.1.3) یک آنزیم هیدرولیز کننده نشاسته است که از انتهای غیر احیایی نشاسته، پیوندهای آلفا -1 و4 را هیدرولیز کرده و گلوکزها را به صورت بتا –d – گلوکز جدا می کند. گلوکوآمیلازها دارای ارزش صنعتی زیادی می باشند و برای تولید شربت های غلیظ گلوکز و فروکتوز و همچنین به منظور تولید الکل مورد استفاده قرار می گیرند. در این تحقیق گلوکوآمیلاز از یک سویه بومی آسپرژیلوس نایجر،خالص گردید و به منظور مقایسه آنزیم خالص شده با سایر گلوکوآمیلاز ها، میان کنش آنزیم خالص شده با آکاربوز (یک داروی ضد دیابت و مهار کننده آلفا-گلیکوزیداز انسانی) با روش های اسپکتروسکوپی فرابنفش-مریی و فلوئورسانس در بافر تریس-hcl 50 میلی مولار، 5/7 ph مورد بررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده از فلوئورسانس نشان داد که اتصال آکاربوز به گلوکوآمیلاز همراه با خاموش شدن فلوئورسانس ذاتی آنزیم می باشد. آنالیز اشترن- ولمر در دماهای مختلف نشان دهنده این بود که خاموشی فلوئورسانس ذاتی آنزیم از طریق مکانیسم دینامیک انجام می پذیرد. بررسی پارامترهای ترمودینامیک اتصال نشان داد که پیوندهای هیدروژنی و واندروالس نقش مهمی در میان کنش آکاربوز با گلوکوآمیلاز دارند. نتایج سینتیکی مهار آکاربوز نشان داد که دارو فعالیت آمیلازی گلوکوآمیلاز را با مکانیزم مهار کنندگی مخلوط مهار می کند. محاسبه آب گریزی سطحی پروتئین (psh) با استفاده از اتصال 1-آنیلینو نفتالن-8- سولفونیک اسید نشان دهنده کاهش آبگریزی سطحی آنزیم درحضور آکاربوز بود. تیتراسیون گلوکوآمیلاز و کمپلکس گلوکوآمیلاز-آکاربوز با n- بروموسوکسینیمید نشان داد که اتصال دارو باعث کاهش در تعداد تریپتوفان های در دسترس حلال می شود. پایداری ترمودینامیکی آنزیم نیز در حضورآکاربوز به میزان 1/17% افزایش می یابد که می تواند ناشی از پایدار شدن شکل طبیعی آنزیم باشد. به علاوه، دمای ذوب آنزیم با اتصال دارو °c2 افزایش یافت. در مجموع این طور می توان نتیجه گرفت که، اتصال آکاربوز به گلوکوآمیلاز همراه با خاموش شدن فلوئورسانس ذاتی آنزیم، کاهش psh کمپلکس آنزیم-دارو و افزایش پایداری سینتیکی و ترمودینامیکی می باشد.

همسانه سازی و انتقال پایدار ژن فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (tpa) با منشاء انسانی در گیاه توتون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  داودمراد رضایی   هوشنگ علیزاده

در سال¬های اخیر، استفاده از گیاهان به¬عنوان میزبان¬هایی برای تولید پپتیدهای نوترکیب باارزش، به¬دلیل مزایایی همچون ایمنی بالا، هزینه پایین و تغییرات پس از ترجمه، سطح وسیعی از تحقیقات را به¬خود اختصاص داده است. یکی از پپتیدهای باارزشی که هزینه بالای تولید آن، بررسی سایر سیستم¬های تولید پروتئین نوترکیب نظیر گیاهان را برای تولید ارزان¬ و ایمن¬تر آن، الزامی کرده است، فعال¬کننده پلاسمینوژن بافتی (tpa) می¬باشد. گلیکوپروتئین tpa، دارویی گران¬قیمت است که به منظور انحلال اختصاصی لخته¬های خونی ایجاد شده متعاقب برخی بیماری¬های قلبی عروقی نظیر سکته و ترومبو¬آمبولی، تجویز می¬شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی قابلیت تولید پروتئین نوترکیب tpa در سیستم¬های گیاهی به میزبانی گیاهان توتون و کاهو و همچنین مقایسه تاثیر سه سیگنال پپتید zera، extensin و kdel بر تولید پروتئین نوترکیب tpa در گیاهان می¬باشد. در این پژوهش cdnaی ژن tpa تحت کنترل پیش¬برنده s35camv و خاتمه دهنده nos به همراه سه سیگنال پپتید zera، extensin و kdel به¬صورت سه سازه مختلف با نام¬های pzt، pext و pkt به ژنوم گیاهان توتون و کاهو با روش میانجیگری اگروباکتریوم منتقل شد. نتایج آنالیز گیاهان تراریخت نسل¬های t0 و 1t در دو سطح dna و rna ، با استفاده از تکنیک¬های pcr و rt-pcr، صحت حضور هر سه سازه مورد استفاده و تولید رونوشت از آن¬ها¬ را تائید نمود. همچنین آنالیز داده¬های حاصل از آزمون الایزا بر روی گیاهان توتون تراریخت، نشان داد که تاثیر در افزایش تولید پروتئین نوترکیب tpa در نسل t0، برای گیاهان تراریخت شده با سازه¬های pkt و pext، کم و برای سازه pzt بسیار ناچیز و فاقد تفاوت معنی¬دار با گیاهان غیرتراریخت می¬باشد. این نتایج در مورد گیاهان تراریخت نسل 1t بسیار متفاوت بود و نشان داد که بیشترین تاثیر در افزایش تولید پروتئین نوترکیب tpa در نسل 1t، به¬ترتیب برای گیاهان تراریخت شده با سازه¬های pzt، pext و pkt اتفاق افتاد. مقدار پروتئین تولید شده با این سازه¬ها به ترتیب برابر با 03/0 ، 014/0 و 005/0 نانوگرم در میلی لیتر محاسبه شد. با توجه به یکنواخت بودن سن گیاهان تراریخت نسل 1t و عدم این یکنواختی در گیاهان نسل t0 به¬علت عدم هم¬زمانی در کشف گیاهان تراریخت، احتمالا تولید پروتئین نوترکیب در برخی گیاهان نسل t0 به علت پیر بودن آنها دچار تقلیل شده است. بنابراین تولید پروتئین نوترکیب در نسل 1t مبنای مقایسه تاثیر سیگنال پپتیدها قرار گرفت. لذا بر این اساس علاوه بر قابلیت انتقال ژن tpa به گیاهان توتون و کاهو به صورت پایدار، نتیجه¬گیری می¬شود که سیگنال پپتیدهای zera و extensin گزینه¬های مناسبی برای افزایش تولید پروتئین نوترکیب tpa، در مقایسه با سیگنال kdel می¬باشند.

اثرات آمارانت و سان¬ست¬یلو به عنوان افزودنی¬های غذایی سنتزی برپایداری سینتیکی و ترمودینامیکی و فعالیت شبه آنزیمی آلبومین سرم انسانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1392
  کلثوم ابراهیمی   سیروس قبادی

اتصال رنگ به پروتئین در علم بیوشیمی دارای اهمیت بسیار بالایی بوده و بر فعالیت زیستی پروتئین تأثیر انکارناپذیری دارد. آلبومین فراوانترین پروتئین موجود در پلاسما است و از لحاظ عملکرد فیزیولوژیک به عنوان اصلیترین جزء محلول درسیستم گردش خون، وظایف فراوانی به عهده دارد. در این پژوهش، اثرات آمارانت و سانستیلو (به عنوان رنگهای مصنوعی مورد استفاده در صنایع غذایی و بهداشتی) بر در بافر سدیم فسفات 50 میلی مولار، (hsa) ساختار، پایداری و فعالیت استرازی آلبومین سرم انسانی با استفاده از تکنیکهای اسپکتروفتومتری فرابنفش- مریی، فلوئوریمتری و دو رنگنمایی ph 7/4 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایشهای فلوئوریمتری در غیاب رنگها حاکی از نشر (cd) دورانی340 بود که با افزایش غلظت رنگ به طور منظم این نشر کاهش پیدا nm تریپتوفان پروتئین در طول موج در حضور آمارانت و سانستیلو نشان داد که هر دو hsa میکند. سنجش فعالیت شبه آنزیمی استرازی و hsa و کمپلکس hsa را به طور غیر رقابتی مهار میکنند. اکسیداسیون hsa رنگ، فعالیت استرازی برموسوکسینیمید آشکار ساخت که اتصال رنگها موجب افزایش تریپتوفان قابل دسترس در -n رنگها با میشود. استفاده از نشانگرهای رقابتی ایبوبروفن و وارفارین آشکار ساخت به احتمال زیاد رنگها به hsa در حضور آمارانت و سانستیلو hsa اتصال مییابند. پایداری ترمودینامیکی hsa در ساختار ? جایگاه به ترتیب به مقدار 4% و 16 % افزایش مییابد که میتواند ناشی از پایدار شدن شکل طبیعی پروتئین باشد. به کاهش یافت. به طور کلی میتوان hsa علاوه، با اتصال رنگها سرعت غیرفعال شدن و تجمع حرارتی میشوند. طیفهای hsa نتیجه گرفت آمارانت و سانستیلو موجب پایداری سینتیکی و ترمودینامیکی در حضور رنگها، مخصوصا آمارانت hsa فرابنفش دور نشان دادند که محتوای مارپیچ آلفای cd در اثر اتصال hsa فرابنفش نزدیک افزایش فشردگی در ساختار سوم cd کاهش یافته است و طیفهای این دو رنگ، بویژه آمارانت را نشان میدهند.

بهینه سازی تولید هورمون رشد انسانی پری پلاسمی در بیوراکتور همزن دار ناپیوسته با استفاده از باکتری اشرشیا کلی نوتر کیب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1386
  بهروز قنبری اصل   صفاعلی فاطمی

چکیده در این تحقیق فاکتورهایی موثر بر بیان پروتئین هورمون رشد انسانی در فضای پری پلاسمی 5 سویه باکتری e. coli با پروموتورها و ساختارهای متفاوت ژنتیکی مورد ارزیابی قرار گرفت. انتخاب یک سویه برتر از بین 5 سویه مذکور بر اساس سه فاکتور: سرعت رشد، پایداری پلاسمید و میزان بیان انجام شد. سویه برگزیده در آزمایشات بهینه سازی جهت بیشینه سازی رشد و تولید هورمون رشد انسانی در فلاسک و کشت ناپیوسته در بیوراکتور استفاده شد. برای غربال فاکتورهای موثر در بیان پری پلاسمی هورمون رشد انسانی از طراحی آماری آزمایشات استفاده شد. فاکتور های با اهمیت شامل دمای تخمیر، غلظت iptg به عنوان القا کننده، زمان پس از القا و od کشت در لحظه القا بودند. داده های حاصل از تاثیر فاکتور های مختلف با استفاده از یک طرح آزمایشی کسری از فاکتویل در دو سطح مورد ارزیابی قرار گرفت. کلیه متغیر های آزمایشی از لحاظ آماری معنادار تشخیص داده شدند. زمان پس از القا به عنوان مهمترین فاکتور در تولید پری پلاسمی هورمون رشد انسانی شناخته شد. انتخاب محیط مناسب بر اساس قابلیت بافر کنندگی محیط کشت، سرعت رشد ویزه و کیفیت ظاهری محیط کشت از لحاظ تشکیل رسوب صورت گرفت. در استفاده از گلوکز به عنوان منبع کربن مکانیسم محرومیت القا کننده در سویه شناسایی شد. با جایگزینی گلیسرول به عنوان منبع کربن این محدودیت بر طرف شد. در ارزیابی سویه در کشت ناپیوسته با استفاده بیوراکتور bioflo3000 استراتژی القا تعیین شد و با استفاده از نتایج قبلی بهره دهی حجمی معادل با mgl-1 68 حاصل شد.

ردیابی ملکولی ویروس های onion yellow dwarf potyvirus (oydv) و (leek yellow stripe potyvirus (lysv با روش rt-pcr در سیر جندق allium sativum jandagh و تولید گیاهان عاری از ویروس با استفاده از کشت گنبد طبق ساقه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1386
  مرضیه افاضل   سیروس قبادی

سیر (allium sativum) یک سبزی مهم اقتصادی با کاربردهای دارویی و غدایی مختلف است که در اکثر نقاط دنیا کشت مر شود. این گیاه به علت عقیم بودن گلها و عدم امکان تولید بذر، به صورت غیر جنسی و بوسیله کاشت سیرچه های بذری تکثیر می گردد. تکثیر سیر به صورت رویشی، باعث تجمع ویروس ها در مواد گیاهی می شود. از جمله مهم ترین این ویروس ها دو ویروس onion yellow dwarf potyvirus (oydv و leek yellow stripe potyvirus (lysv می باشند. در این تحقیق، گیاهان سیر آلوده دارای برگ هائی با خطوط نواری سبزرد از مزارع منطقه جندق (شمال شرق اصفهان) جمع آوری شدند. از برگ های دارای علائم ویروسی mrna کل، استخراج شد و به عنوان الگو در واکنش rt-pcr به کار رفت. در این واکنش از آغازگرهای دژنره طراحی شده از ناحیه انتهای 3 ژن nib و ناحیه میانی ژن پروتئین پوششی پوتی ویروس ها (جفت آغازگر pi و p2) و آغازگرهای اختصاصی ژن پروتئین پوششی lysv (جفت آغازگر p3 و p4) تکثیر قطعاتی با اندازه تقذیبی 500bp , 600bp با استفاده از جفت آغازگر p1 و p2 ، آلودگی نمونه های جمع آوری شده را به ترتیب به ویروس های oydv و lysv تایید نمود. آلودگی این نمونه ها به ویروس lysv، با تکثیر باند حدود 350bp با استفاده از جفت آغازگر p3 و p4 مجددا به اثبات رسید. محصولات pcr، همسانه سازیو توالی شدند. مقایسه توالی نوکلئوتیدی جدایه های oydv و lysv جندق به کمک ابزار جستجوی blast با توالی های موجود در بانک ژن، تشابه بالای آن ها با توالی های گزارش شده این دو ویروس از سایر نقاط جهان نشان داد. مقایسه توالی آمینواسیدی نواحی 5 و میانی ژن پروتئین پوششی جدایه های oydv و lysv جندق با توالی نواحی متناظر تعدادی از جدایه های موجود در بانک ژن، تشابه بالای این ویروس ها را به ترتیب با جدایه jinxiang چین (2/93%) و جدایه تایوان (1/80%) مشخص نمود. به منظور حذف ویروس های oydv و lysv از روی کشت گنبد طبق روی محیط پایه ls استفاده شد. نتایج بهینه سازی کشت طبق، اختلاف معنی داری در سطح 1% بین تیمار تنظیم کننده های رشد 1- نفتالین استیک اسید و 6- بنزیل آمینوپورین به ترتیب با غلظت های 1/0 و یک میلی گرم در لیتر با سایر تیمارها، روی رشد گیاهچه های درون شیشه ای، نشان داد. پنج هفته پس از کشت درون شیشه، گیاهچه های تولیدی با استفاده از rt-pcr به کمک آغازگرهای p1/p2 و p3/p4 مورد آزمون قرار کرفتند. نتایج rt-pcr حذف ویروس های فوق را از گیاهان آلوده اثبات نمود و نشان داد که کشت گنبد طبق روشی کارا و مطمئن برای حذف ویروس های lysv و oydn و احتمالا سایر ویروس ها در سیر و جایگزین مناسبی برای روش مشکل و زمان بر کشت مریستم انتهائی می باشد.

اثر جاسمونیک اسید و پاکلوبوترازول بر رشد دانهال های بادام تحت شرایط تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد مردانی   بهرام بانی نسب

خشکی یکی از رایج ترین تنش های غیر زنده است که تولید محصولات کشاورزی را در برخی قسمت های جهان بویژه مناطق خشک و نیمه خشک تحت تاثیر قرار می دهد. کمبود آب آبیاری یکی از عوامل اصلی کاهش عملکرد محصولات کشاورزی می باشد. درخت بادام (prunus amygdalus) از سال ها پیش تا کنون چه بصورت سنتی و چه بصورت تجاری در ایران مورد کشت و پرورش قرار گرفته است. با وجود اینکه بادام به عنوان یک گیاه مقاوم به خشکی دسته بندی شده است، کمبود آب آبیاری عملکرد این گیاه را در چند سال اخیر کاهش داده است. نقش پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید در مکانیسم های دفاعی گیاهان تحت تنش های زنده و غیر زنده، نشان دهنده این است که این ترکیبات قادرند اثرات تنش خشکی را در گیاهان کاهش دهند. بنابراین آزمایشی گلخانه ای برای آزمون اینکه آیا کاربرد پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید می تواند اثرات مخرب تنش خشکی را بر رشد رویشی دانهال های بادام تلخ کاهش دهد طراحی شد. تیمارها در این آزمایش شامل 4 سطح آبیاری شامل آبیاری کامل و سه سطح تنش رطوبتی (et، et 85/0، et 7/0 و et 5/0) 4 غلظت پاکلوبوترازول (0 ، 10 ، 15 و 45 میلی گرم در لیتر) و 4 غلظت جاسمونیک اسید (0 ، 0/1 ، 0/5و 1 میلی مولار) در نظر گرفته شد. طرح آزمایش بصورت فاکتوریل 4×7 در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار و هر تکرار شامل 2 دانهال بود. نتایج نشان داد که شاخص خسارات ظاهری دانهال های بادام با افزایش تنش خشکی بطور معنی داری افزایش یافت. پس از اعمال تنش خشکی، در آن دسته از دانهال هایی که با پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید تیمار نشده بودند، علائم آسیب های مربوط به تنش خشکی کاملاً مشهود بود در حالی که در دانهال های تیمار شده با غلظت های 45 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول و یا 0/1 میلی مولار جاسمونیک اسید آسیب ها جزئی بود. تنش خشکی پارامترهای رشد رویشی (قطر ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی و وزن تر و خشک ریشه را در دانهال های بادام بطور معنی داری کاهش داد. کاربرد پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید اثرات سوء و آسیب های ناشی از تنش خشکی را کاهش داده و پارامترهای رویشی را بهبود بخشید. افزایش تنش خشکی محتوی پرولین را افزایش و محتوی آب نسبی برگ را در دانهال های بادام کاهش داد. کاربرد 45 میلی گرم پاکلوبوترازول و یا 0/5میلی مولار جاسمونیک اسید باعث کاهش معنی دار محتوی پرولین و کاربرد 45 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول باعث افزایش معنی دار محتوی نسبی آب برگ شد. همچنین پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید محتوی کلروفیل و شاخص کلروفیل فلورسانس را بهبود بخشیده است. در مورد عناصر اندازه گیری شده در برگ دانهال های بادام، افزایش تنش خشکی باعث افزایش پتاسیم و کاهش فسفر در برگ می شود، نتایج نشان داد کاربرد پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید باعث تاثیر معنی دار این دو عنصر در ریشه شد.

اثر پاکلوبوترازول بر تحمل به سرما در دانهال های انار رقم رباب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  صمد مرادی   مهدیه غلامی

پاکلوبوترازول جز ترکیبات تریازولی و کندکننده ی رشد گیاهان بوده که باعث القای مقاومت در برابر برخی از تنش های زنده و غیر زنده می شود. این آزمایش به منظور بررسی اثر کاربرد پاکلوبوترازول با غلظت های صفر (شاهد) ،25، 50، و 75 میلی گرم بر لیتر پاکلوبوترازول با دو روش محلول پاشی و کاربرد خاکی بر کاهش آسیب های ناشی از تنش یخ زدگی در دانهال های انار (punica granatum) رقم ’رباب‘ صورت گرفت. 21روز پس ازکاربرد پاکلوبوترازول دانهال ها درون انکوباتور در معرض دمای منهای سه درجه برای مدت 7 ساعت قرار گرفتند. وسپس به گلخانه ی با دمای متوسط 25 درجه منتقل و 48 ساعت پس از اعمال تنش سرما به منظور تشخیص وسعت صدمات سرما اندازه گیری ها صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل( 4×2) در قالب طرح کاملا تصادفی و در 4 تکرار انجام شد. پاکلوبوترازول سرعت رشد دانهال های انار را تحت تنش سرما افزایش داد و باعث افزایش محتوای کلروفیل نسبی، کلروفیل فلورسنس، فتوسنتز و هدایت روزنه ای برگ، محتوای آب نسبی،کربوهیدرات محلول و فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز نسبت به تیمار شاهد در پایان آزمایش شد. پاکلوبوترازول به وسیله جلوگیری از افزایش پرولین و نشت یونی برگ باعث بهبود صدمات ناشی از تنش یخ زدگی شد به این معنی که پاکلوبوترازول اثرات منفی تنش یخ زدگی را بهبود بخشید. در اغلب فاکتورهای مورد بررسی تفاوت معنی داری بین دو روش کاربرد خاکی و محلول پاشی مشاهده نشد. بهترین حمایت از دانهال های انار در غلظت 50 و 75 میلی گرم در لیتر به دست آمد. نتایج این تحقیق نشان داد که کاربرد پاکلوبوترازول می تواند در کاهش خسارت ناشی از تنش سرمایی در دا نهال های انار موثر باشد.

مروری بر اندیس وینر از یک گراف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ریاضی 1393
  محمد باقر فخرعلی میکلائی   علی اصغر طالبی

اندیس وینر گراف ‎‎‎‎‎g‎‎‎‎ که با ‎w(g) ‎ نشان داده می شود برابر با مجموع فاصله بین هر دو رأس از گراف ‎g‎ است. اندیس وینر ثابتی از گراف می باشد که متعلق به توصیف کننده ساختار مولکولی است که برای طراحی مولکول هایی با خواص مطلوب بکار می رود. ما در این پایان نامه اندیس وینر را برای گراف های خطی و گراف های کامل بدست می آوریم، سپس نتایج را روی ترمینال اندیس وینر برای گراف های تورن بیان می کنیم و چند نتیجه کلی از اندیس وینر را با استفاده از دنباله ی درجات بدست می آوریم‎.

اثر پروهگزادیون کلسیم (proca) و پاکلوبوترازول (pbz) بر کنترل رشد رویشی و تولید رونده در دو رقم توت فرنگی(کردستان و گاویتا)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  سامان قادریان   سیروس قبادی

پروهگزادیون کلسیم و پاکلوبوترازول از ترکیبات بازدارنده رشد گیاهی می باشند که با تاثیر بر بیوسنتز هورمون جیبرلین رشد رویشی گیاه را تحت تاثیر قرار می دهند. پروهگزادیون کلسیم و پاکلوبوترازول دارای سمیت کم و اثرات زیست محیطی قابل اغماض می باشند. به این منظور در این پژوهش تاثیر ترکیب بازدارنده های پروهگزادیون کلسیم (proca) و پاکلوبوترازول (pbz) بر رشد رویشی و به ویژه افز ایش تعداد طوقه های جانبی (crown branching) دو رقم توت فرنگی ’کردستان‘ و ’گاویتا‘ مورد بررسی قرارگرفت. پروهگزادیون کلسیم در غلظت 125 میلی گرم در لیتر در یک نوبت و دو نوبت محلول پاشی با فاصله زمانی دو هفته و پاکلوبوترازول در غلظت 75 میلی گرم در لیتر در یک نوبت محلول پاشی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل(4×2) در قالب طرح کاملا تصادفی و در 3 تکرار صورت گرفت. نتایج نشان داد در هر دو تیمار پروهگزادیون کلسیم و پاکلوبوترازول، در سطح برگ، طول دمبرگ، طول ساقه-رونده و تعداد ساقه رونده در هر دو رقم کاهش معنی دار وجود داشت. تیمار دونوبت کاربرد پروهگزادیون کلسیم بیشترین تاثیر را در کاهش فاکتورهای رویشی داشت. در هر دو تیمار پروهگزادیون کلسیم و پاکلوبوترازول، در تعداد طوقه های جانبی و مقدارکلروفیل a+b افزایش معنی دار مشاهده گردید. اما در تیمار دونوبت محلول پاشی با پروهگزادیون کلسیم افزایش تعداد طوقه های جانبی و کلروفیل a+b بیشتر بود. در مجموع نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تیمار دونوبت محلول پاشی با پروهگزادیون کلسیم بیشترین اثر را بر کاهش تعداد ساقه های رونده (runners) و افزایش تعداد طوقه های جانبی (crown branch) دارد.

شناسایی و جداسازی راه انداز القایی rd29a از گیاه آرابیدوپسیس (arabidopsis thaliana) و ارزیابی عملکرد آن در گیاه تراریخت اطلسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  مهرنوش شکوهی   بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی

همکاری مشترک محرک های محیطی و عناصر تنظیم کننده (cis-acting elements) موجود در راه انداز ژن ها، نقش بسزایی در بیان ژن ها در شرایط متغیر محیطی دارد. راه انداز rd29a، یک راه انداز القاشونده(inducible promoter) با تنش است که استفاده از آن به جای راه انداز های دائمی(constitutive promoter)، اثرات منفی بر روی رشد و نمو گیاه را به حداقل می رساند. در این پژوهش به منظور شناسایی و جداسازی راه انداز rd29a از گیاه آرابیدوپسیس، dna کل از این گیاه استخراج شد. آغازگر های اختصاصی بر اساس توالی بالادست ژن rd29aتوسط oligo analyser طراحی و دو ناحیه از راه انداز rd29a با طول های 899 و 1260 جفت باز از آرابیدوپسیس جدا و در ناقل ptz57r همسانه سازی گردید. عناصر تنظیم کننده موجود بر روی ایندو توالی توسط پایگاه داده یplantcare شناسایی شد. بررسی توالی های مورد مطالعه نشان داد که 100% مشابهت، با راه انداز rd29a گزارش شده در پایگاه داده ncbi وجود دارد. به منظور بررسی فعالیت راه انداز rd29a در گیاه اطلسی، شش دستواره شامل ژن gus، dreb1b و nptii تحت راه انداز القائی rd29a با دو توالی به طول 899 و 1260 جفت باز در ناقل دوگانه pbi121 تهیه شد. دستواره های pbi121:rd29a-1260:nptii و pbi121:rd29a-899:nptii و همچنینpbi121:nos:nptii به عنوان شاهد، توسط باکتری agrobacterium tumefaciens سویه gv3101 به اطلسی منتقل شد. گیاهان تراریخت رشد یافته در محیط حاوی کانامایسن 100mg/ml، تحت تنش شوری (nacl 200 میلی مولار) قرار گرفتند و گیاهان متحمل انتخاب شدند. حضور و فعالیت راه انداز rd29a در گیاهان تراریخت توسط روش های مولکولی، pcr و rt-pcr تایید گردید. القای راه انداز rd29a در گیاهان تراریخت منجر به افزایش تحمل به کانامایسین تحت شرایط تنش شوری در مقایسه با گیاه غیر تراریخت شد. نتایج حاصل از بررسی های مولکولی و فیزیولوژی راه انداز rd29a نشان داد که راه انداز rd29a برخلاف راه انداز دائمی nos تنها در شرایط تنش در گیاهان تراریخت اطلسی القا می گردد. همچنین نتایج فیزیولوژی حاصل از انتقال دستواره های pbi121:rd29a:nptii، نتایج زیست رایانه ای مبنی بر بیان بیشتر ژن nptii تحت تنش شوری در گیاه تراریخت حاوی دستواره pbi121:rd29a-1260bp:nptii را تأیید کرد. با توجه به اینکه بیان دائمی ژن های مقاومت به تنش تحت کنترل راه انداز دائمی غالبا مانع از رشد طبیعی گیاهان تراریخت می شود، بنابراین راه انداز القایی rd29a می تواند جایگزین مناسبی برای تراریختی گیاهان متحمل به تنش باشد. کلمات کلیدی: راه انداز القائی rd29a، راه انداز nos، عناصر تنظیم کننده، plantcare، ژن gus، ژن dreb1b، ژن nptii

بهینه سازی تخلیص پروتئین انتقال دهنده لیپید (ltp) و ساخت ستون تمایلی جهت تخلیص آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1388
  فخرالدین یوسفی   سیروس قبادی

پروتئین های غیر اختصاصی انتقال دهنده لیپید (nsltps) در گیاهان، پروتئین های بازی کوچکی هستند که فسفولیپیدها را بین غشاءها جابه جا می کنند و به دو زیرخانواده ( kda 9) ltp1 و ( kda 7) ltp2 تقسیم می شوند. به منظور تخلیص ltp1، ابتدا آرد برنج شلتوک دار عصاره گیری شد. پروتئین های عصاره توسط آمونیم سولفات رسوب داده شد. اکتینیدین اضافه و از ستون کربوکسی متیل- سفارز عبور داده شد. جهت تحریک سیستم ایمنی خرگوش و تولید آنتی بادی پلی کلونال برای ساخت ستون کروماتوگرافی تمایلی ضد ltp1، این پروتئین با استفاده از دو روش کنژوگه شد: 1) کنژوگه کردن با گلوتارآلدهید و 2) کنژوگه کردن با پراکسیداز. پروتئین های کنژوگه شده به خرگوش ها تزریق شد. از anti-ltp1 igg های تخلیص شده ستون تمایلی ساخته و جهت تخلیص ltp1 از آن استفاده شد.

کاربرد پوشش های خوراکی موسیلاژ کاکتوس ، ژل آلوئه ورا و آب پنیر به منظور افزایش عمر پس از برداشت توت فرنگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  راضیه راجی   سیروس قبادی

توت فرنگی fragaria × ananassa duch میوه ای است نافرازگرا ، با عمر بعد از برداشت کوتاه و بسیار فسادپذیر. میوه توت فرنگی سرشار از ویتامین ث و مواد معدنی است میوه توت فرنگی بسیارحساس به صدمات فیزیکی و زوال فیزیولوژیکی است. تقریبا 40 درصد میوه های توت فرنگی پس از برداشت از بین می روند. از این رو افزایش عمر پس از برداشت میوه ها و حفظ کیفیت آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با استفاده از تکنیک های مختلف مانند پوشش های خوراکی طبیعی و مصنوعی به همراه نگهداری میوه ها در دمای پایین از طریق کاهش تنفس میوه، تأخیر در رسیدن میوه، جلوگیری از خروج آب از میوه، وهمچنین حفظ ترکیبات فرار ومعطر از میوه به هنگام نگهداری در سرد خانه، عمر بعد از برداشت میوه توت فرنگی را افزایش داد. در این پژوهش اثر پوشش های خوراکی طبیعی موسیلاژ کاکتوس ، ژل آلوئه ورا و آب پنیر بر روی عمر نگهداری و کیفیت میوه توت فرنگی رقم سیلوا در دمای 5/0±6 درجه سانتی گراد مورد بررسی قرار گرفت و برخی خصوصیات ظاهری، فیزیکوشیمیایی، رنگ، طعم و میزان رشد میکروارگانیزم ها در مدت زمان نگهداری اندازه گیری شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد، کاربرد موسیلاژ کاکتوس و آب پنیر در حفظ محتوای ویتامین c، اسید آلی، درجه اسیدی عصاره میوه و سفتی معنی دار وتأثیر موسیلاژکاکتوس و ژل آلوئه ورا در جلوگیری ازکاهش وزن میوه و همچنین کاهش آلودگی موثر بود. تیمار موسیلاژکاکتوس اثر معنی دار بر میزان موادجامد قابل حل، آنتوسیانین و آنتی اکسیدان میوه ها داشت. تمام تیمارهای مورد استفاده اثرات قابل توجهی بر طعم و رنگ میوه ها در مدت زمان نگهداری داشتند. بطور کلی، نتایج این پژوهش بر نقش و کاربرد پوشش های خوراکی طبیعی به ویژه موسیلاژ کاکتوس در افزایش عمر بعد از برداشت میوه توت فرنگی تأکید داشت.

بررسی میان کنش کربنیک انیدراز ii انسانی با رنگ سان ست یلو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1393
  فائزه حسرتی   سیروس قبادی

کربنیک انیدرازها (1 .1 .2 .4(cas, ec آنزیم های مهمی هستند که هیدراسیون برگشت پذیر دی اکسید کربن به یون های بی کربنات و هیدروژن را کاتالیز می کنند. مکانیسم های کاتالتیک و مهاری این آنزیم ها به خوبی شناخته شده و در طراحی مهارکننده های قوی که برخی از آن ها دارای کاربردهای بالینی مهمی می باشند، کمک شایانی نموده است. در این مطالعه، میان کنش سان ست یلو به عنوان یک رنگ غذایی (سولفوناتی) با کربنیک انیدراز ii انسانی توسط روش های مختلف از قبیل اسپکتروسکوپی مریی- فرابنفش، فلورسانس و دورنگ نمایی دورانی در بافر تریس mm 50 با 75/7 ph مورد بررسی قرار گرفت. نتایج سینتیکی نشان داد که سان ست یلو به صورت رقابتی و از نوع ساده خطی فعالیت استرازی کربنیک انیدراز را مهار می کند. تعیین آب گریزی سطحی پروتئین (psh) توسط 1- آنیلینو نفتالن- 8- سولفونیک اسید آشکار ساخت که psh آنزیم در حضور سان ست یلو کاهش یافته است. تیتراسیون آنزیم و کمپلکس آنزیم- رنگ با n- بروموسوکسینیمید پیشنهاد می کند که تعداد تریپتوفان های در دسترس حلال در حضور سان ست یلو کاهش می یابد. سرعت تجمع گرمایی آنزیم در حضور سان ست یلو کاهش یافت. همچنین مطالعات غیر طبیعی شدن القا شده توسط اوره نشان داد که پایداری ترمودینامیکی آنزیم در حضور سان ست یلو افزایش یافت. نتایج بررسی طیف cd در ناحیه فرابنفش دور آشکار ساخت که حضور سان ست یلو سبب افزایش محتوای مارپیچ آلفا در کربنیک انیدراز ii انسانی شده است. طیف cd در ناحیه فرابنفش نزدیک نشان داد که در حضور رنگ، انعطاف پذیری در ساختار سوم آنزیم کاهش می یابد. آنالیز اشترن- ولمر در دماهای متفاوت نشان داد که خاموشی فلوئورسانس ذاتی کربنیک انیدراز ii انسانی از نوع مکانیسم استاتیک می باشد. بررسی پارامترهای ترمودینامیکی اتصال نشان داد که پیوندهای هیدروژنی و واندر والس نقش مهمی در میان کنش سان ست یلو با آنزیم دارند. بنابراین اتصال سان ست یلو به کربنیک انیدراز ii انسانی از طریق القای فشردگی در ساختار آنزیم سبب افزایش پایداری سینتیکی و ترمودینامیکی آنزیم می شود.

مطالعه خفتگی و جوانه زنی بذر در دو گونه زالزالک بومی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1394
  مرتضی اسکندری   سیروس قبادی

زالزالک یکی از پایه های بذری متحمل به کلروز ناشی از کمبود آهن برای درختان به و گلابی در شرایط خاک های آهکی است. این پژوهش با توجه به خفتگی مضاعف بذر، درصد پایین جوانه زنی و همچنین تولید دانهال پیوندی، در دو آزمایش جداگانه به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کامل تصادفی جهت غلبه بر خفتگی بذر در زالزالک انجام شد. در آزمایش اول اثر خراش دهی بذر با اسید سولفوریک غلیظ (98 درصد) در سه بازه ی زمانی 0، 5/1 و 3 ساعت و چهار دوره دمایی گرم – سرد (3 ماه دمای 20 درجه سلسیوس و سپس 3 ماه دمای 4 درجه ی سلسیوس، 3 ماه دمای 30 درجه ی سلسیوس و سپس 3 ماه دمای 4 درجه ی سلسیوس، 3 ماه دمای 20 درجه ی سلسیوس و سپس 5/4 ماه دمای 4 درجه ی سلسیوس و3 ماه دمای 30 درجه ی سلسیوس و سپس 5/4 ماه دمای 4 درجه ی سلسیوس) در 3 تکرار بر پارامترهای جوانه زنی بذر در دو گونه زالزالک crataegus meyeri و c.atrosanguinea بررسی شد. آزمایش دوم نیز با هدف بررسی جوانه زنی رویان گونه ی c.atrosanguinea، تحت تأثیر تیمارهای نیترات پتاسیم در سه غلظت 0، 5000 و 10000 میلی گرم در لیتر و اسید جیبرالیک در سه غلظت 0، 100 و 200 میلی گرم در لیتر انجام شد. صفات مورد بررسی در این پژوهش شامل درصد جوانه-زنی، میانگین جوانه زنی روزانه، سرعت جوانه زنی (t50)، میانگین زمان لازم برای جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه، شاخص جوانه زنی و شاخص بنیه ی بذر بود. نتایج آزمایش اول نشان داد افزایش مدت زمان خراش دهی و تیمار دمایی سبب افزایش معنی دار درصد جوانه زنی، میانگین جوانه زنی روزانه، سرعت جوانه زنی (کاهش مدت زمان رسیدن تا 50 درصد جوانه زنی نهایی(t50))، طول ریشه چه و ساقه چه، شاخص جوانه زنی و شاخص بنیه ی بذر وهمچنین کاهش میانگین زمان لازم برای جوانه زنی بذر نسبت به تیمار شاهد در هر دو گونه مورد مطالعه شد. نتایج آزمایش دوم نشان داد کاربرد اسید جیبرالیک در غلظت 100 میلی گرم در لیتر و نیترات پتاسیم در غلظت 5000 میلی گرم در لیتر سبب افزایش معنی دار درصد جوانه زنی، میانگین جوانه زنی روزانه، سرعت جوانه زنی (کاهش t50)، شاخص جوانه زنی و شاخص بنیه ی بذر نسبت به تیمار شاهد شد. در نهایت نتایج حاکی از افزایش معنی دار طول ریشه چه و ساقه چه با کاربرد اسید جیبرالیک در غلظت 200 میلی گرم در لیتر و نیترات پتاسیم در غلظت 5000 میلی گرم در لیتر نسبت به تیمار شاهد و اثر قابل توجه سرمادهی بر کاهش میانگین زمان لازم برای جوانه زنی بود.

تخلیص و مطالعه پایداری آنزیم firefly luciferase در حضور و عدم حضور اسمولیت ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1386
  مریم مهرابی   سامان حسینخانی

چکیده ندارد.

مطالعه اثر اسمولیت های مختلف بر غیر فعال شدن حرارتی آنزیم گلوتامات دهیدروژناز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1387
  الهه علی زاده   سیروس قبادی

چکیده ندارد.

خالص سازی و تعیین خصوصیات آنزیم آلفا-آمیلاز از باکتری bacillus sp.gha1
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1387
  عادل احمدی   سیروس قبادی

چکیده ندارد.

تخلیص آنزیم کربونیک انیدراز iiانسانی و مطالعه اثرات مهارشوندگی آن توسط سلکوکسیب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1387
  معصومه مهرابی   سیروس قبادی

چکیده ندارد.

بهینه سازی تخلیص پروتئین انتقال دهنده لیپید (ltp) و ساخت ستون تمایلی جهت تخلیص آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1388
  فخرالدین یوسفی   سیروس قبادی

چکیده ندارد.

آنالیز ملکولی تحمل تنش خشکی در انگور عسکری (vitis vinifera ‘askari) بااستفاده از ژن p5cs و regulon biotechnology
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1387
  سیروس قبادی   مرتضی خوشخوی

انگور (vitis vinifera l.) یکی از مهمترین درختان ریز میوه در دنیا است که از دیر باز مورد استفاده بشر قرار می گیرد. درخت انگور از نظر اقتصادی بسیار حائز اهمیت و به علت تنوع مصرف میوه و داشتن متابولیت های ثانویه جایگاه خاصی در تجارت جهانی دارد. درخت انگور گیاهی چوبی ، دائمی و کم و بیش سازگار با مناطق مختلف آب و هوایی است. درخت انگور در طول چرخه زندگی در معرض انواع تنش های محیطی به خصوص خشکی ناشی از کمبود آب قرار می گیرد و از طریق بیان ژن ها و تغیر در مسیرهای متابولیکی، رشد و نمو گیاه را با حداقل اختلال تحت کنترل دارد. تا کنون درخت انگور علیرغم تحمل خشکی و مقاومت در برابر شرایط نامطلوب محیطی، از نظر ملکولی به طور گسترده مورد مطالعه قرار نگرفته است و هیچ نوع گزارشی در منابع علمی در زمینه ژن های تنظیم کننده حاوی فاکتورهای رونویسی (dre-binding transcription factors) موثر در واکنش به خشکی در انگور دیده نشده است. در این پژوهش دو ژن کد کننده [dehydration responsive element-binding (dreb) genes] پروتئین های تنظیم کننده بیان ژن های مقاوم به خشکی به نام های vvdreb2a و vvdreb2b با استفاده از روش رونویسی معکوس (rt-pcr) از برگ های درخت انگور ژنوتیپ " عسکری" تحت شرایط تنش خشکی (21 روز بی آبی) جداسازی، کلون ، شناسایی و آنالیز گردید. طول قطعه cdna ژن vvdreb2b در حدود 2017 جفت باز با وزن ملکولی تخمینی82/623 کیلو دالتون برای dna تک رشته (ssdna) و 60/1243 کیلو دالتون برای dna دو رشته ای (dsdna) بود. طول قطعه cdna ژن vvdreb2a در حدود 1219 جفت باز بود که یک رشته پروتئینی به طول 400 آمینو اسید(amino acid residues) با جرم ملکولی 267/45 کیلو دالتون را کد می کند. پروتئین کد شده توسط ژن vvdreb2a دارای یک توالی آمینو اسیدی از نوع dreb به نام سیگنال هسته ای (nuclear localization signal) قبل و یک c-terminal اسیدی با دو موتیف به نام های nnsr و rtkq بعد از ap2-domain میباشد. پروتئین ژن vvdreb2a نیز دارای یک ناحیه کاملاً حفاظت شده 58 آمینواسیدی و منحصر به فرد به نام ap2-domain که خاص گیاهان مقاوم به تنش های محیطی از جمله تنش خشکی است می باشد. ap2-domain پروتئین کد شده توسط ژن vvdreb2a، نوعی پروتئین اتصال به dna است که شامل یک ناحیه غنی قلیایی و آب گریز 20 آمینواسیدی در بخش n-terminal به نام yrg element و ناحیه آمینواسیدی دیگر به نام rayd element در ناحیه c-terminal است که از اجزای تشکیل دهنده مارپیچ amphipathic ?-helix در ساختمان کاربردی پروتئین می باشد. اتصال پروتئین به dna نیز بر فعالیت آمینواسیدهای ناحیه yrg element منطبق است در صورتی که آمینواسید های ناحیه rayd element علاوه بر شرکت در واکنش های اثر متقابل اتصال پروتئین بهdna ، زمینه اتصال پروتئین به پروتئین را نیز فراهم میکند. پروتئین کد شده توسط ژن vvdreb2a دارای توالی های آمینواسیدی خاصی مانند sfr، gtfpta، taqe وsayd در داخل ap2-domain است که به هنگام دریافت سیگنال کم آبی باعث اتصال فاکتور رونویسی (transcription factors) به عناصرdre/c-repeat در پروموتور ژنهای مقاوم به تنشهای محیطی به خصوص ژن های مقاوم به خشکی می شود. نتایج به دست آمده از آنالیز ملکولی پروتئین vvdreb2a نشان داد که 58 آمینو اسید حفاظت شده اتصال پروتئین به dna درap2-domain کاملاً شبیه به فاکتور رونویسی dreb2a متعلق به پروتئین های اتصال به dna زیر خانواده dreb2a در گیاهان بویژه گیاه مدل arabidopsis thaliana است. همردیف سازی، مقایسه و آنالیز ملکولی درخت همولوژی و فیلوژنی پروتئین ژن vvdreb2a با 15 توالی پروتئینی ژن های dreb2a از گیاهان مختلف موجود دربانک ژن ncbi ، بیشترین سطح تشابه (67%) بین ژن vvdreb2a و ژن های atdreb2a درکالتیوار های مختلف arabidopsis و کمتری تشابه (35%) با ژنهای dreb2a در غلات به ویژه گندم، جو، ذرت و برنج مشاهده گردید. بنابراین، از آنجایی که تاکنون هیچ نوع گزارشی در خصوص ژن های dreb2-like در انگور در منابع علمی گزارش نشده است و همچنین به دلیل نتایج بدست آمده در رابطه با نقش مهم فاکتورهای رونویسی (transcription activators) فعال کننده و همچنین تنظیم کننده vvdreb2sبه خصوص vvdreb2a در مقاومت به تنش خشکی در انگور، پیشنهاد می گردد دو ژن vvdreb2a و vvdreb2b در زیر خانواده dreb2 طبقه بندی گردد. اضافه می نماید که دو ژن فوق و جدا شده ازدرخت انگور ژنوتیپ ‘عسکری’ برای اولین بار به بانک ژن ncbi گزارش گردیده است

بررس روش تکراری فوق تخفیف تسریع یافته و همگرایی و تعمیم آن برای دستگاه معادلات خطی axb
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1373
  سیروس قبادی   فائزه توتونیان

روشهای تکراری در کنار روشهای مستقیم بوجود آمده اند و در مقایسه با آنها برای حل بسیاری از مسائل ریاضیات کاربردی و مسائل مشابه کاربرد وسیع تر و کاراتری دارند. از روشهای تکراری معروف می توان به روشهای ژاکوبی، گوس - سایدل و sor اشاره کرد که کاربردهای فراوانی در علوم و مهندسی دارند. روش ارائه شده در این پایان نامه یک تعمیم دوپارامتری از روش sor، موسوم به aor می باشد و در عمل نشان داده که از دیگر روشهای تکراری مشابه بهتر عمل می کند. در این پایان نامه ابتدا چگونگی بدست آوردن این روش توضیح داده شده است سپس همگرایی آن در حالیت که ماتریس ضرایب دلخواه باشد بررسی شده و در حالت خاص یک کران خطا ارائه شده است . در ادامه، روش فوق را روی ماتریسهای بطور سازگار مرتب شده، تحویل ناپذیر با تسلط قطری ضعیف ، -l ماتریس و -m ماتریس ، ماتریسهای با تسلط قطری اکید، ماتریسهای معین مثبت و متقارن و همچنین ماتریسهای هرمیتی و معین مثبت هرمیتی پیاده کرده و بازه های همگرایی را برای هر یک از روشهای بدست آوردیم. در پایان، به بررسی اجمالی روش aor برای تعدادی از ماتریسهای گفته شده بالا از دیدگاه برونیابی پرداختیم و روشهای gaor و maor که تعمیم روش aor هستند را معرفی کردیم.