نام پژوهشگر: اکبر قربانی

بررسی نقش نیازهای جوانان در نوع مصرف موسیقایی (مطالعه موردی شهر بندرعباس)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  اکبر قربانی   بهجت یزدخواستی

دراین پایان نامه ی حاضر به مطالعه موسیقی درزمینه مصرف فرهنگی جوانان می پردازد. دراین پایان نامه کوشش شده تا نقش نیازهای جامعه جوانان در نوع مصرف موسیقایی مشخص شود. بر این اساس مشخص ساختن نقش نیازهای جامعه جوان در نوع موسیقی مورد مصرف آنان از اهداف اصلی این پژوهش می باشد. از آنجا که موسیقی در سال های اخیر به عنوان یکی از مصنوعات فرهنگی که تقریباً تمامی عرصه های زندگی خصوصی و عمومی افراد را در برگرفته، لذا پرداختن به آن در چارچوب جامعه شناختی اجتناب ناپذیر است. از اینرو در اینجا این سوال شکل گرفت که احتمالاً تغییراتی در سطح جامعه و به خصوص در سطح نیاز ها در جامعه رخ داده است که چنین موسیقی هایی در شکل ظاهری فرهنگ نمود پیدا کردند. در این راستا تلاش شد تا با رویکرد تغییرات فرهنگی و استفاده و خشنودی به موسیقی نگریسته و بر این مبنا بتوان دلایلی را استنتاج نمود. دو روش اسنادی- کتابخانه ای و پیمایشی از بین سه گروه سنی جامعه جوان شهر بندرعباس که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران ، انتخاب گردید. و بر این اساس تعداد383 نفر از جوانان پسر و دختر در سه گرو سنی 15-19 ، 20-24 و 25-29 سال و با شیوه نمونه گیری خوشه ای و استفاده از تکنیک پرسشنامه اطلاعات این پژوهش گردآوری شد.نتایج این پژوهش نشان می دهد که جوانان شهر بندرعباس به ترتیب نیازهای شناختی،گریز از تنش،انسجام بخش شخصی و انسجام بخش اجتماعی بیشترین تاثیر را بر روی نوع مصرف موسیقایی گرایش دارند.و نیاز عاطفی بر نوع مصرف موسیقی تاثیری نداشت . مدل تحلیل مسیر در خصوص تاثیرگذاری نیازها بر نوع مصرف موسیقی هم نشان داد که نزدیک به بیست درصد از نیازها تبیین کننده نوع موسیقی مورد مصرف (گفتمان پاپ و غربی که بیشترین مصرف را داشتند‏) است.بنابراین با توجه به نتایج تحقیق می توان نتیجه گرفت ، در نوع مصرف موسیقی تنها این نیازها هستند که تاثیر گذارند.

تأثیر فعل زیاندیده بر مسئولیت فاعل ضرر در حقوق خصوصی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  اکبر قربانی   اکبر ایمان پور

به طور کلی، هنگام ورود زیان و در موضوع جبران خسارت های مدنی، یکی از مواردی که می توان بدان استناد نموده تا از میزان مسئولیت مدنی فاعل ورود زیان کاسته شود، نقش عمل زیاندیده در ورود خسارت می باشد. در این وضعیت، بایستی به تقسیم مسئولیت بین فاعل زیان رساننده و زیاندیده نظر داد یا فاعل ورود ضرر را از مسئولیت معاف نمود. با توجه به این نکته که فاعل عمل زیان بار خوانده دعوای مسئولیت مدنی محسوب می گردد، اثبات نقش فعل یا ترک فعل زیان دیده بر مبنای قاعده البینه علی المدعی بر عهده فاعل عمل موجب خسارت بوده و با اثبات نقش عمل زیان دیده می تواند یا به طور کلی از مسئولیت مدنی مبرا گردد و یا از میزان خسارت وی کاسته شود. در فقه و قانون مسئولیت مدنی کشورمان می توان به اصول و قواعدی استناد جست که بر مبنای آنها چنین حقی برای خوانده دعوای مسئولیت مدنی وجود دارد. قاعده اقدام در فقه امامیه از جمله این قواعد محسوب می شود. چنین نگرشی به جبران خسارت در حقوق مسئولیت مدنی، ناشی از تحول شناخت مفهوم تقصیر بوده و گسترش دامنه آن می تواند به تحقق عدالت در حقوق خصوصی بیانجامد زیرا آنچه از سوی خوانده دعوای مسئولیت مدنی مطالبه می شود مبتنی بر قواعد مسلم فقهی و حقوقی می باشد. در نگرش سنتی به جبران خسارت، پیکان اشاره به سوی خوانده دعوای مسئولیت مدنی معطوف بوده و هرگونه تعدیل در این نظر،تحولی نظری به شمار می آید.

چیستی حیات طیّبه، ابعاد و پیامدهای اجتماعی آن از دیدگاه اندیشمندان مسلمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  اکبر قربانی   شمس الله مریجی

پرسش این تحقیق عبارت است از: «حیات طیّبه چیست و ابعاد و پیامدهای اجتماعی آن از دیدگاه اندیشمندان مسلمان کدام است؟» بر اساس یافته های این پژوهش «حیات» به معنای زندگی و «طیّبه» به معنی پاک و پاکیزه است. و منظور از «حیات طیّبه» آن حیاتی است که خدای تعالی به مؤمنی که عمل صالح انجام دهد به حیات جدیدی غیر آن حیاتی که به دیگران نیز داده زنده می‏کند. در این زندگی جدید و پاکیزه، تمام ابعاد وجودی انسان مورد توجه قرار گرفته، به گونه ای که هم روح انسان، هم جسم انسان، هم دنیای انسان، هم آخرت انسان تأمین است. حیات طیّبه علاوه بر اینکه زندگی فردی را تأمین می کند؛ زندگی اجتماعی را نیز به سعادت و شادکامی رهنمون می سازد. و آنچه که در این تحقیق محور بحث قرار گرفته؛ بُعد اجتماعی حیات طیّبه است. در بررسی این پرسش در بخش مبانی نظری حیات طیّبه این نتیجه به دست آمده است که توحید الهی و به تبع آن ثمرة اعتقاد عملی توحید و نیز اعتقاد به معاد در حیات طیّبه نقش اساسی دارد. در ادامه تحقیق، ابعاد حیات طیّبه مانند: علم آموزی و رابطة آن با حیات طیّبه، خانواده و کسب حیات طیّبه در معاشرتهای خانوادگی، تربیت فرزند و ابعاد و پیامد تربیت در حیات طیّبه، تغذیه و بهداشت، لباس و رابطة آن با حیات طیّبه، سیاست و اهداف اجتماعی آن در حیات طیّبه، سبک زندگی سیاسی اجتماعی حاکم اسلامی، و تفاوت سیاست و حکومت در حیات طیّبه و حیات خبیثه، رسانه و ارتباط آن با حیات طیّبه بررسی شده است. در بخش پیامدهای اجتماعی حیات طیّبه – که مهمّ ترین بخش این تحقیق به شمار می رود _ به مصادیقی همچون: تثبیت ارزشهای اخلاقی و اجتماعی، سرمایه های اجتماعی، امنیت اجتماعی، نظارت و کنترل اجتماعی، مدارای اجتماعی، توسعه و گشایش پرداخته شده است. روش کلی کار، از نوع توصیفی و گرد آوری اطلاعات از طریق کتابخانه ای بوده است. از مجموع نوشتار چنین برداشت می شود که شناخت حقیقت حیات، ایمان به مبدأ و معاد، انجام عمل صالح و پیروی از سبک زندگی اسلامی، کمک زیادی به انسان در رسیدن به کمال، خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت می کند. از دیگر نتایج بدست آمده در این تحقیق آن است که شناخت ابعاد و پیامدهای اجتماعی حیات طیّبه می تواند انسان را در رسیدن به یک زندگی جامع، مطلوب و حقیقی کمک نموده و موجب صلح، صفا، آرامش و امنیت همه جانبه در فضای جامعه خواهد شد

تأثیر تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپونکتین و رزیستین در مردان مبتلا به دیابت نوع دو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک 1388
  اکبر قربانی   نادر شوندی

هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه اثر تمرین استقامتی بر سطوح سرمی آدیپونکتین و رزیستین در مردان مبتلا به دیابت نوع دو و ارتباط آنها با شاخص مقاومت انسولینی بود. روش: 30 مرد مبتلا به دیابت نوع دو به طور تصادفی به دو گروه، آزمایش (15 نفر با دامنه سنی 6/68±58/80 سال و 3/75±26/38 bmi= ) و گروه کنترل (12 نفر با دامنه سنی 50/4±50/53 سال و 2/17±26/31 bmi= ) قرارگرفتند. نمونه های خون جهت اندازه گیری سطوح سرمی آدیپونکتین و رزیستین به روش الایزا در سه مرحل، هفته صفر، هفت چهارم (میان آزمون) و هفته هشتم (پس آزمون) از آزمودنی ها در حالت ناشتا،12ساعت بعد از فعالیت تهیه شد. برای بررسی نتایج از آزمون های اندازه های مکرر، t مستقل و t وابسته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، با کاهش معنادار وزن و bmi گروه آزمایش(به ترتیب 9 درصد و 10 درصد)، درگروه آزمایش بین هفته صفر و هفته چهارم تفاوت معنی داری در سطوح سرمی آدیپونکتین در جهت افزایش ( p<0/000) و رزیستین در جهت کاهش ()p<0/000مشاهده شد. بین هفته صفر و هفته هشتم، و همچنین بین هفته چهارم و هفته هشتم اختلاف معنی داری در سطوح سرمی آدیپونکتین و رزیستین مشاهده شد (p<0/000). نتایج نشان دادکه گروه کنترل نیز تاپس آزمون تغییرات معنی داری را در سطوح سرمی آدیپونکتین و رزیستین نشان داد که احتمالا براثر مداخلات دارو درمانی بوده است، اما درصد تغییرات نشان دادکه گروه آزمایش پیشرفت بیشتری درجهت افزایش آدیپونکتین و کاهش رزیستین نسبت به گروه کنترل داشت( افزایش 39 %سطوح آدیپونکتین در گروه آزمایش در مقابل 19%گروه کنترل و کاهش 49%رزیستین در گروه آزمایش درمقابل 9%گروه کنترل). نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر نشان داد که سطوح سرمی آدیپونکتین در پاسخ به تمرین استقامتی فزاینده افزایش و سطوح سرمی رزیستین کاهش یافت. نتایج نشان داد که بین تغییرات سطوح سرمی آدیپونکتین متعاقب تمرین و شاخص مقاومت انسولینی همبستگی وجود ندارد(0/14-= r )، اما بین سطوح رزیستین و شاخص مقاو.مت انسولینی همبستگی وجوددارد (+0/60= r )