نام پژوهشگر: محمد رضا سبزعلیان

ایجاد نقشه پیوستگی ژنتیکی بین گونه ای گلرنگ با استفاده از نشانگر مولکولی rapd
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1389
  لیلا عقیلی   محمد مهدی مجیدی

امروزه نشانگرهای مولکولی مختلفی به وفور در انسان، گیاه، حیوان و ریزسازواره ها به منظور مطالعات پایه ای و یا کاربردی مورد استفاده قرار می گیرند. از کاربردهای مهم نشانگرهای مولکولی می توان به استفاده گسترده در انگشت نگاری، اینترگرسیون آلل ها وانتخاب صفات مفید و تهیه نقشه های ژنتیکی در برنامه های به نژادی محصولات اشاره کرد. نقشه های ژنتیکی با پوشش بالای ژنوم نقش بسزایی در تحقیقات پایه و کاربردی ژنتیک ایفا می کنند و از جمله کاربردهای نقشه های ژنتیکی می توان به مکان یابی ژن های مورد نظر، تسهیل در اصلاح گیاهان به کمک نشانگر، تهیه نقشه ها بر اساس کلون وتعیین مکان ژن های کنترل کننده صفات کمی اشاره نمود. پیشرفت های بسیاری در زمینه تهیه نقشه های ژنتیکی بویژه در محصولاتی مثل برنج، ذرت ،سورگوم و گندم وجود دارد ولی در گلرنگ که محصول نواحی خشک است مطالعه زیادی انجام نشده است. پژوهش حاضر به منظور تهیه نقشه پیوستگی ژنتیکی گلرنگ زراعیcarthamus tinctorius l. با استفاده از نشانگر مولکولیrapd انجام شد. این تحقیق می تواند آغازی در زمینه تهیه نقشه ژنتیکی گلرنگ باشد. نشانگرrapd از تکثیر بالایی برخوردار می باشد و نیاز به اطلاعات اولیه در مورد ردیفdna ژنوم برای طراحی و ساخت آغازگر ندارد. جمعیت f2 که در این مطالعه استفاده شد شامل 117 گیاه از نتاج حاصل از تلاقی بین گونه ای گلرنگ زراعی با نام c111 و یک ژنوتیپ وحشی از گونه c. oxyacanthus به نام isf2 بود. در این پژوهش dna هرکدام از گیاهان f2 و والدین به روش ctab استخراج شد و در واکنشpcr به منظور تکثیر باندهای چند شکل مورد استفاده قرار گرفت. از کل 91 آغازگر rapd آزمایش شده در این تحقیق، 16 آغازگر در بین والدین پلی مورف نشان دادند و برای انجام pcr در بین117 نتاجf2 استفاده شدند. این 16 آغازگر 81 نشانگر تکثیر کردند که 32 (5/39%) نشانگر انحراف از تفرق 3:1 را نشان دادند و مابقی نشانگرها (49 نشانگر) با استفاده از نرم افزار mapmaker/exp ver 3.3 با معیار حداکثر فاصله 50 سانتی مورگان و حداقل lod برابر 3 به 6 گروه لینکاژی به طول cm 5/1225 شامل 39 نشانگر پیوسته و 10 نشانگر ناپیوسته تفکیک شدند.گروه های پیوستگی 1، 2 و 3 دارای بیشترین تعداد نشانگر بودند در حالی که بقیه گروه های پیوستگی تعداد نشانگر کمتری داشتند. بیشترین تعداد نشانگر موجود در گروه های پیوستگی 19 نشانگر بود که در گروه یک قرار گرفتند. علت تجمع تعداد زیادی نشانگر در این گروه ممکن است در نتیجه تمایل تجمع خوشه-ای نشانگرrapd در نواحی خاصی همانند نواحی هتروکروماتینی اطراف سانترومر و نواحی تلومری باشد. نتیجه تجزیه تکمیلی داده ها به همراه نشانگرهای مورفولوژیک و est-ssr نیز شش گروه پیوستگی ایجاد کرد. این مجموعه شامل 41 نشانگر (5/58 درصد) پیوسته و 29 نشانگر (4/41 درصد) ناپیوسته به طول 9/1351 سانتی مورگان از کل ژنوم بود. در نهایت نمای کروموزومی گروه های پیوستگی با استفاده از نرم افزار mapdraw ver 2.2 ترسیم شد

بررسی تنوع ژنتیکی و انحراف از تفرق در نسلهای f2 و f6 حاصل از تلاقی بین گونه ای گلرنگ زراعی و گلرنگ وحشی با استفاده از نشانگر مولکولی issr.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  مژگان اسداللهیان سیچانی   محمد رضا سبزعلیان

گلرنگ زراعی، با نام علمی l. carthamus tinctorius یکی از اعضای خانواده compositae یا asteraceaeمی باشد. در حال حاضر اهمیت تولید گلرنگ اساساً در تولید روغن خوراکی است. در سال های اخیر به منظور افزایش تنوع ژنتیکی در جوامع گیاهی و ایجاد مقاومت به تنش های زنده و غیر زنده از تلاقی های بین گونه ای استفاده می کنند. بطوریکه استفاده از تلاقی های بین گونه ای به همراه انتخاب به کمک نشانگرها، باعث افزایش سرعت در برنامه های اصلاحی می شود. در این میان نشانگر مولکولی issr، نشانگری مبتنی بر واکنش زنجیره ای پلیمراز با تکرار پذیری بالا، عدم نیاز به آگاهی قبلی نسبت به ژنوم و هم چنین ایجاد چند شکلی زیاد می باشد که تا کنون به صورت گسترده و موفقیت آمیزی برای تعیین تنوع ژنتیکی در گونه های زراعی بکار رفته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تنوع ژنتیکی، تعیین سهم ژنوم های والدینی و انحراف از تفرق در نتاج 2f و f6 حاصل از تلاقی بین گونه ای گلرنگ زراعی (c. tinctorius) و گلرنگ وحشی (oxyacanthus c.) با استفاده از نشانگر مولکولی issr انجام گرفت. در این پژوهش از 15 آغازگر issr استفاده شد که در مجموع 120 نوار (8 نوار به ازا هر آغازگر) تکثیر کرد و از این تعداد 58 نوار (4 نوارچندشکل به ازا هر آغازگر) بین والدین چندشکلی نشان دادند. میانگین محتوای اطلاعات چند شکلی ( pic)، 39/0 محاسبه گردید که نشان دهنده توانایی متوسط آغازگرها در بررسی چند شکلی بین ژنوتیپ ها می باشد. به منظور تجزیه خوشه ای از ضریب تشابه dice و الگوریتم completeاستفاده شد و نتایج آن در هر دو جمعیت 2 fو 6 fنشان داد که اکثر نتاج به والد اهلی نزدیک تر و تعداد کمتری از نتاج به همراه والد وحشی در یک گروه قرار می گیرند. در این تحقیق، تجزیه و تحلیل واریانس مولکولی (amova) هم در هر کدام از جمعیت های f2 و f6 نشان داد که اختلاف معنی داری (p<0/001) بین گروه های والدینی ایجاد شده در داخل هر جمعیت وجود دارد. بنابراین می توان افراد هر جمعیت را به دو زیرگروه مجزای والد اهلی و وحشی تقسیم بندی نمود. از 58 نشانگر والدینی در جمعیت f2، حداکثر 40 و حداقل 22 نشانگر و به طور متوسط 30 نشانگر، هم چنین در جمعیت f6حداکثر 38 و حداقل 19نشانگر و به طور متوسط 29/4 نشانگر والدینی به هر یک از نتاج به ارث رسیده بود. بطوریکه وراثت پذیری نشانگرهای والد اهلی و وحشی نشان داد که در هیچ کدام از جمعیت ها تمامی نشانگرهای والدینی به نتاج منتقل نشده است. در تعیین سهم ژنوم والدین، نتایج نشان دادند که در جمعیت f2 وf6، به ترتیب 54 و56 ژنوتیپ، ژنوم والد اهلی را بیشتر از نسبت مورد انتظار50:50 دریافت کرده بودند بطوریکه میانگین انحرافات در جمعیت f2، 19/38: 81/61 و در جمعیت f6، 9/36: 1/63 بود. نتایج نشان می دهند که سهم ژنوم والد اهلی در نتاج هر دو جمعیت بیشتر از والد وحشی است. نتایج حاصله با نتایج بدست آمده از دندروگرام های ترسیم شده در هر دو جمعیت مطابقت دارد. به منظور تعیین انحراف تفرق، با مقایسه نسبت مکان های ژنی به ارث رسیده از والدین به نتاج با نسبت مورد انتظار 1:1 از طریق آزمون کای اسکوئر در سطح احتمال 01/0 مشخص شد که در هر دو جمعیت انحراف تفرق وجود دارد. بطوریکه در جمعیت f2، 24 مکان ژنی(41%) و در جمعیتf6، 27 مکان ژنی (47%) انحراف نشان دادند که در هر دو جمعیت بیشتر مکان های ژنی دارای انحراف متعلق به والد وحشی بود. احتمالاً نوع نشانگر مولکولی مورد استفاده، اختلاف اندازه ژنوم والدین، خود ناسازگاری و انتخاب طبیعی به عنوان عوامل موثر در وقوع و میزان انحراف تفرق در دو جمعیت مورد مطالعه می باشند.وجود انحراف تفرق در تلاقی های بین گونه ای گلرنگ زراعی و گلرنگ وحشی ممکن است مانع بروز حداکثر تنوع قابل انتظار و برخی ژنوتیپ های خاص در برنامه های اصلاحی شود.

بررسی تنوع ژنتیکی مجموعه ای از ژرم پلاسم گلرنگ و تعیین روابط فیلوژنی با استفاده از نشانگر issr و برخی خصوصیات مورفولوژیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  سهیلا زادهوش   محمد مهدی مجیدی

این مطالعه با هدف بررسی تنوع ژنتیکی ژرم پلاسم گلرنگ زراعی و تعیین روابط گونه های وحشی گلرنگ با استفاده از نشانگر مولکولی issr و برخی خصوصیات مورفولوژیک انجام گردید. بدین منظور 107 ژنوتیپ گلرنگ مشتمل بر 79 ژنوتیپ از گونه ی زراعی c. tinctorius، 9 ژنوتیپ از گونه ی وحشی c. lanatus، 7 نمونه از گونه ی c. oxyacanthus ، 4 نمونه از گونه ی c. glaucus و از هر کدام از گونه های c. palaestinus، c. dentatus و c. boissieri ، 1 ژنوتیپ مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از نشانگر مولکولی issr، در این پژوهش گونه ی c. palaestinus نسبت به گونه ی c. oxyacanthus ، قرابت بیشتری با گلرنگ زراعی (c. tinctorious) نشان داد بطوری که بر اساس ضریب تشابه نی، میزان تشابه بین گونه ی زراعی و c. palaestinus حدود 90 درصد برآورد گردید که این خود تأییدی دیگر بر منشأ یافتن گلرنگ از گونه وحشی c. palaestinus می باشد. نتایج حاصل از تجزیه ی خوشه ای و تجزیه به مولفه ها توانست هر 7 گونه ی گلرنگ را در خوشه های جداگانه قرار دهد.گونه ی زراعی نیز به طور جداگانه جهت شناسایی ارتباط بین مراکز منشأ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای ارقام زراعی نشان داد که گونه ی زراعی خود به 5 گروه تقسیم شد. گروه اول شامل ژنوتیپ هایی از ناحیه ی اروپا بود. به علاوه، نمونه هایی از آسیا، افریقا و آمریکا نیز در این گروه قرار گرفتند. نمونه هایی از ناحیه ی مصر و سودان و نیز دو نمونه از کشور استرالیا گروه دوم را تشکیل دادند. گروه سوم 27 ژنوتیپ از نواحی آسیای مرکزی، جنوب غربی آسیا به اضافه ی نمونه هایی از آمریکا را شامل شد، نمونه های مربوط به گونه ی وحشی c. palaestinus در این گروه و در کنار نمونه هایی از اردن، هندوستان و آمریکا قرار گرفت. گروه چهارم شامل نمونه هایی از خاورمیانه و آسیای مرکزی بود، که نشان دهنده ی معرفی اولیه ی نمونه های گلرنگ از آسیای غربی به ناحیه ی آسیای مرکزی است. گروه پنجم نمونه هایی از شرق دور و ازبکستان را در بر گرفت. مطابق با نتایج بدست آمده، تا حدودی ژنوتیپ های گلرنگ بر اساس منشاء جغرافیایی گروه بندی شدند. همچنین تفاوت معنی داری بین گونه های مختلف گلرنگ و نیز بین ژنوتیپ های گلرنگ زراعی معرفی شده بر اساس6 مرکز تشابه وجود داشت. مطابق با نتایج حاصل از محاسبه ی شاخص های تنوع ژنی نی و شاخص اطلاعاتی شانون، تنوع قابل ملاحظه ای بین نمونه های متعلق به خاورمیانه مشاهده شد که به فرضیه ی منشاء یافتن گلرنگ زراعی از این ناحیه قوت می بخشد و از طرف دیگر مرکز شرق دور کمترین تنوع ژنی را نشان داد. تجزیه خوشه ای با استفاده از داده های مورفولوژیک با استفاده از نرم افزار ntsys pc انجام شد و تقریبا توانست گونه های متفاوت را از یکدیگر جدا کند اما همبستگی پایینی بین داده های issr و مورفولوژیک مشاهده شد. در مجموع نتایج حاصل از نشانگر مولکولی issr در تلفیق با داده های مورفولوژیک نشان داد که تنوع قابل ملاحظه ای بین ژرم پلاسم زراعی گلرنگ وجود دارد که می تواند برای برنامه های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین امکان استفاده از گونه c. palaestinus برای بهبود خصوصیات گونه زراعی از طریق تلاقی های بین گونه ای وجود دارد.

بررسی حضور و ارتباط قارچ های همزیست اندوفایت با دیرپایی و خصوصیات مورفولوژیک درختان چنار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  سهیلا خورسندی   محمد رضا سبزعلیان

چکیده با توجه به اهمیت درختان کهنسال از نظر منبع ژنتیکی، اثر های زیست محیطی و نقش موثر آن ها در فضای سبز هر گونه اقدامی به منظور حفظ این منابع ارزشمند ملی قابل تامل است. یکی از انواع این درختان برای ایرانیان درخت چنار است که نمونه های چند صد ساله آن در اکثر نقاط وجود دارد. این درختان در طول صد ها سال موانع اکولوژیک و تنش های نامساعد اقلیمی و محیطی را پشت سر گذاشته و به زندگی خود ادامه داده اند. به طور کلی گیاهان به منظور حفظ بقاء خود در برابر تنش های زیستی و غیر زیستی راه کار های متعددی از خود نشان می دهند. یکی از این روش ها همزیستی با میکروارگانیسم هایی به نام قارچ های اندوفایت است. به منظور بررسی حضور قارچ ها ی اندوفایت در درختان چنار و اثر آن ها بر خصوصیات مورفولوژیک و عناصر غذایی برگ از بیست درخت کهنسال و نوزده درخت جوان در سه منطقه اصفهان، محلات و نطنز نمونه پوست و ساقه و برگ گرفته شد. نمونه های پوست و ساقه پس از منتقل شدن به آزمایشگاه و ضدعفونی سطحی درون پتری های حاوی محیط کشت pda کشت شدند . نمونه های برگ نیز پس از شست و شو با آب مقطر برای اندازه گیری عناصر غذایی آماده شدند. داده های حاصل از فراوانی به صورت فاکتوریل تیمار های نوع درخت(کهنسال و جوان)، بافت مورد استفاده(پوست و ساقه) و تیمار های ضد عفونی (الکل+شعله و الکل+هیپو کلرید سدیم) در سه منطقه توسط برنامه sas مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به آنالیز داده ها می توان نتیجه گرفت در بررسی درختان کهنسال و جوان از نظر حضور قارچ های اندوفایت، صفات مورفولوژیک و همچنین عناصر غذایی برگ ، درختان کهنسال چنار که هر کدام بیش از صد ها سال زندگی کرده اند در طول زمان توانسته اند با قارچ های اندوفایت رابطه همزیستی برقرار کرده به گونه ای که فراوانی این قارچ ها بخصوص آن هایی که اسپور تولید نمی کنند و توانایی بیشتری در برقراری رابطه همیاری با میزبان دارند درآن ها بیش از درختان جوان شده است. علاوه بر آن حضور بیشتر این قارچ ها در درختان کهنسال چنار نسبت به درختان جوان موجب جذب بیشتر عناصر غذایی از جمله آهن و پتاسیم شده است که از مهمترین عناصر غذایی در فرآیند فتوسنتز هستند. حضور این قارچ ها و جذب بیشتر آهن می تواند باعث کاهش کلروز ناشی از کمبود آهن در درختان چنار که از مشکلات اساسی این درختان در خاک های قلیایی است شود. همچنین افزایش جذب مواد غذایی باعث فتوسنتز بیشتر شده که موجب افزایش رشد و سبزینگی این درختان خواهد شد. با افزایش کربوهیدرات توانایی آن ها نیز در برابر تنش های ریستی و غیر زیستی بیشتر شده که در نهایت منجر به بقا و پایداری این گیاهان می شود. علاوه بر آن با توجه به این نتایج و همچنین سایر تاثیرات مثبت اندوفایت ها بر گیاه میزبان می توان احتمال داد این میکروارگانیسم ها نقش موثری در بقا و پایداری این درختان کهنسال داشته اند.

بررسی تنوع ژنتیکی بین و درون برخی گونه های carthamus و امکان تلاقی پذیری دو خویشاوند وحشی با گلرنگ زراعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  رضا شیراوند   محمد مهدی مجیدی

گونه های وحشی و خویشاوندان گیاهان زراعی حامل ژن های مفیدی هستند که می توان از آنها در برنامه های اصلاحی بهره برد. در این راستا این پژوهش طی سال های 1389 و1390 در قالب سه مطالعه بر روی گلرنگ انجام گردید. مطالعه اول با هدف بررسی تنوع ژنتیکی 46 ژنوتیپ از پنج گونه وحشی و اهلی جنس carthamus و ارزیابی تحمل یه خشکی آنها در مزرعه صورت گرفت. ژنوتیپ ها در دو محیط رطوبتی (تنش و عدم تنش خشکی) به صورت تجزیه مرکب در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مطالعه دوم به بررسی تلاقی پذیری گونه اهلی (c. tinctorius) و سه گونه وحشیc. palaestinus ، c. oxyacanthus و c. glaucus (مستقیم و معکوس) و تایید هیبرید های حاصله از طریق نشانگر های مورفولوژیک و مولکولی srap پرداخته شد. سپس در مطالعه سوم تحمل به خشکی سه گونه (شامل گونه اهلی و دو گونه وحشی c. palaestinus و c. oxyacanthus) و نتاج f2 در سطح گیاهچه با چهار تیمار خشکی بررسی شد. نتایج مطالعه اول نشان دادکه تنش خشکی کاهش معنی داری برصفات زمان رسیدگی، تعداد دانه در غوزه، قطر غوزه، وزن هزار دانه، عملکرد غوزه وعملکرد دانه در بوته داشت. در مجموع درصد کاهش عملکرد در اثر تنش خشکی در گونه های وحشی نسبت به گونه زراعی کمتر بود. گونه c. palaestinus به علت دارا بودن مقادیر بالای صفات عملکرد غوزه در بوته، قطر غوزه، تعداد غوزه و تعداد دانه در غوزه در هر دو شرایط رطوبتی از نظر عملکرد دانه در بوته نسبت به سایر گونه ها برتری داشت. همچنین بیشترین درصد روغن در هر دو شرایط رطوبتی به گونه c. palaestinus اختصاص داشت. در بررسی روابط صفات نتایج روش رگرسیون مرحله ای و تجزیه مسیردر هر دو شرایط عدم تنش و تنش حاکی از آن بودکه سه صفت تعداد دانه در طبق، تعداد طبق در بوته و وزن هزار دانه به ترتیب از اهمیت نسبی بیشتری در تعیین عملکرد دانه برخوردار بودند که می تواند در انتخاب غیر مستقیم برای عملکرد دانه در برنامه های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرند. نتایج تجزیه به عامل ها نشان داد که چهار عامل اول در شرایط عدم تنش و تنش به ترتیب 82 و 85 درصد از واریانس را توجیه کردند. براساس تجزیه به عامل ها اهمیت عوامل شناسایی شده در دو محیط رطوبتی تا حدودی متفاوت بود که این امر بایستی در اصلاح برای تحمل به خشکی مد نظر قرار گیرد. تجزیه خوشه ای 46 ژنوتیپ مورد بررسی براساس صفات مورفولوژیک و زراعی نشان داد که در هر دو شرایط عدم تنش و تنش سه گونه c. tinctorius، c. palaestinus و c. oxyacanthus دارای کمترین فاصله نسبت به هم و دارای بیشترین فاصله نسبت به دو گونه وحشی دیگر بودند. براساس شاخص های حساسیت به خشکی (ssi و tol) سه گونه c. lanatus، c. oxyacanthus و c.glaucus کمترین حساسیت را دارا بودند. براساس شاخص های تحمل به خشکی (mp،gmp و sti) گونه c. palaestinus و پس از آن گونه زراعی بیشترین مقدار را داشتند که تجزیه بای پلات مولفه های اصلی نیز آن را تایید کرد. نتایج مطالعه دوم نشان داد که تلاقی پذیری بالایی بین گونه زراعی با دو گونه c. palaestinus و c. oxyacanthus وجود دارد. همچنین بین دو گونه وحشی c. palaestinusو c. oxyacanthus تلاقی پذیری مشاهده گردید. در تلاقی c. glaucus با گونه c. tinctorius و c. palaestinus هیبرید بارور تولید نشد. نتایج مطالعه سوم با استفاده از ترسیم نمودار سه بعدی و بای پلات مولفه های اصلی نشان داد که گونه های وحشی (c. palaestinus و c. oxyacanthus) و نتاج f2 حاصل از تلاقی گونه ها نسبت به والدین تحمل به خشکی بیشتری در مرحله گیاهچه دارا بودند که می تواند ناشی از پدیده هتروزیس باشد. در مجموع با توجه به تحمل به خشکی بالای دو خویشاوند اصلی گلرنگ و بویژه گونه c. palaestinus بدلیل شباهت خیلی زیاد و نداشتن صفات نامطلوب دیگر گونه های وحشی و نیزتلاقی پذیری بالای آن با گونه زراعی می توان از آنها برای انتقال صفات مقاومت و اصلاح گونه زراعی استفاده کرد. کلمات کلیدی: گلرنگ، گونه های وحشی، تلاقی پذیری، تنش خشکی، شاخص تحمل به خشکی

بررسی تنوع ژنتیکی و تاثیر تنش خشکی بر عملکرد و اجزای عملکرد برخی ژنوتیپ های فسکیوی بلند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  عباس نوروزی   محمد رضا سبزعلیان

تنش خشکی به عنوان مهمترین تنش غیر زیستی نقش مهمی در کاهش عملکرد گیاهان در جهان دارد. این آزمایش به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی بر برخی صفات بذری، مورفولوژیک و فیزیولوژیک روی 75 ژنوتیپ فسکیوی بلند (festuca arundinaceae) (25 ژنوتیپ زودرس و 25 ژنوتیپ دیررس انتخاب شده از نتاج پلی کراس به همراه 25 ژنوتیپ والدی) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد در سال 1390 انجام شد. ژنوتپ ها در دو محیط رطوبتی (عدم تنش خشکی و تنش خشکی) در سه گروه به صورت تجزیه مرکب در قالب کرت های خرد شده در سال 1390 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادکه تنش خشکی تأثیر معنی داری بر کلیه صفات به غیر از روز تا خوشه دهی و روز تا گرده افشانی داشت. همچنین بین گروه ها از نظر همه صفات بذری مورد بررسی به غیر از دو صفت طول خوشه و تعداد دانه در بوته اختلاف معنی داری وجود داشت. بین ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر صفات بذری همانند صفات علوفه ای اختلاف معنی داری وجود داشت که حاکی از تنوع بالا از نظر صفات مختلف می-باشد. تجزیه به عامل ها، برای همه صفات، در شرایط عدم تنش و تنش رطوبتی پنج عامل پنهانی را مشخص نمود که بیش از 80 درصد از تنوع موجود را توجیه نمودند. نتایج حاصل از رگرسیون مرحله ای نشان داد که صفات تعداد دانه در خوشه، تعداد خوشه بارور و وزن هزار دانه در حالت شاهد و تنش به ترتیب 90 و 88 درصد از تغییرات مربوط به عملکرد بذر در بوته را توجیه کردند. تجزیه ضرایب مسیر صفت عملکرد بذر نشان داد که در حالت شاهد و تنش صفت تعداد خوشه بارور به ترتیب با 52 و 55 درصد اثر مستقیم، بیشترین تاثیر مستقیم را بر روی عملکرد داشته است. نتایج حاصل از تجزیه واریانس شاخص های مقاومت به خشکی و عملکرد بذر در شرایط تنش و عدم تنش خشکی نشان داد که بین ژنوتیپ ها در هر سه گروه ژنوتیپی برای تمام شاخص ها اختلاف معنی داری وجود دارد که نشان می دهد بین ژنوتیپ ها تنوع ژنتیکی خوبی وجود داشته و می توان از این شاخص ها برای گزینش ژنوتیپ های متحمل استفاده نمود. در میان شاخص های مورد استفاده، شاخص تحمل به تنش و میانگین هندسی به عنوان بهترین شاخص ها برای گزینش متحمل ترین ژنوتیپ ها به تنش رطوبتی معرفی شدند. بر طبق نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی و نمودار سه بعدی می توان ژنوتیپ های 3 زودرس و 15 والدینی را که هر دو بومی ایران هستند، به عنوان ژنوتیپ های دارای عملکرد بذر و علوفه بالا در هر دو شرایط عدم تنش و تنش خشکی معرفی کرد.

تأثیر سایه، مواد آلی و زمان کاشت بر خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گل لیسیانتوس eustoma grandiflorum) (raf.) shinn.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  مایده رهنمون فر   علی نیکبخت

لیسیانتوسeustoma grandiflorum) (یک گیاه زینتی متعلق به خانواده gentianaceae است. این گیاه عمدتاً برای تولید گل بریده کشت می گردد. در سال های اخیر ارقام بستری آن با ارتفاع کوتاه تولید شده است و به علت تنوع رنگ و طول مدت گلدهی کشت آن در حال توسعه می باشد. از عوامل موثر بر رشد گیاهان شرایط نوری متناسب با نیاز گیاه می باشد. با توجه به وجود درختان سایه انداز در فضای سبز شهری و کمبود نور ناشی از سازه های شهری که از عوامل مهم محدود کننده توسعه کاشت گل های زینتی در فضای سبز می باشد و همچنین به دلیل محدودیت منابع و اطلاعات موجود در ارتباط با گل لیسیانتوس به عنوان گیاه بستری این پژوهش با هدف بررسی تاًثیر سایه دهی، مواد آلی و زمان کاشت بر دوران گلدهی و بهبود خواص کیفی و کمی گل لیسیانتوس به عنوان یک گیاه بستری انجام شد. بدین منظور آزمایشی در سال 1390 در گلخانه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و 3 تکرار انجام شد و تجزیه داده ها به صورت آزمایش تجزیه مرکب ترکیب تیمار های زمان کاشت و سایه انجام گردید. تیمارها شامل دو سطح سایه 50% و 70% ، دو زمان کاشت (اردیبهشت و خرداد) و سه سطح مواد آلی(0، 5 و 10 کیلوگرم کود حیوانی در متر مربع) بودند. نتایج نشان داد که تیمار سایه 70 درصد باعث افت معنی دار صفات و ویژگی های مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه شامل ارتفاع، تعداد شاخه گلدهنده، تعداد گل باز در هر شاخه، قطر گل، طول مدت گلدهی، محتوای کلروفیل نسبی، قند محلول، فتوسنتز، تعرق، کارایی مصرف آب، تعداد و طول ریشه و وزن تر و خشک اندام هوایی گردید و باعث افزایش معنی دار تعداد روز از کاشت تا گلدهی، دی اکسید کربن زیر روزنه و قطر ریشه نسبت به سایه 50 درصد گردید. از سویی کاشت نشاء لیسیانتوس در اردیبهشت ماه باعث افزایش معنی دار تعداد روز از کاشت تا گلدهی، هدایت روزنه ای، تعرق و دی اکسید کربن زیر روزنه، محتوای قند محلول و طول ریشه گردید و میزان کلروفیل و کارایی مصرف آب را کاهش داد. مواد آلی بر تعداد شاخه گلدهنده، وزن تر و خشک اندام هوایی و طول ریشه تأثیر معنی داری نسبت به شاهد نشان داد هرچند بین تیمار 5 و 10 کیلوگرم مواد آلی در متر مربع تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. اثرهای متقابل معنی داری بین تیمار سایه و مواد آلی ( از نظرصفات کلروفیل، قند محلول، کارایی مصرف آب، طول ریشه و وزن تر و خشک اندام هوایی)، سایه و زمان کاشت (از نظر صفات تعرق، تعداد و طول ریشه و وزن خشک اندام هوایی)، مواد آلی در زمان کاشت ( از نظر صفات کارایی مصرف آب و وزن تر اندام هوایی) و بین سایه در مواد آلی در زمان کاشت (از نظر طول ریشه) مشاهده گردید. سایه از طریق کاهش در میزان فتوسنتز و قند محلول موجب کاهش تعداد شاخه گلدهنده و گل باز در شاخه گردید. در مجموع به نظر می رسد در شرایط سایه 50 درصد، کاشت در اردیبهشت ماه همراه با 5 کیلوگرم کود دامی در متر مربع می تواند بهترین شرایط را برای گل لیسیانتوس رقم پاکوتاه ماتادور از نطر تعداد شاخه گلدهنده و طول مدت گلدهی فراهم کند.

بررسی تنوع ژنتیکی درون و بین گونه ای در توده-های ایرانی نعناع با استفاده از نشانگر مولکولیissr
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  تهمینه گراوند   مهدی رحیم ملک

نعناع یکی از سبزیهای معطر و نیز گیاه دارویی مهم از خانواده lamiaceae است. این گیاه دارای تعداد زیادی گونه و هیبرید می-باشد. این مطالعه با هدف بررسی تنوع ژنتیکی درون و بین گونه-ای توده های نعناع ایرانی با استفاده از نشانگر مولکولی issr و برخی خصوصیات مورفولوژیک انجام گردید. بدین منظور 50 ژنوتیپ نعناع مشتمل بر 39 ژنوتیپ از گونه ی m. spicata، 7 ژنوتیپ از گونه ی m. longifolia، 3 ژنوتیپ از گونه ی m. piperita و یک ژنوتیپ از گونه ی m. aquatica مورد استفاده قرار گرفت. مطابق با نتایج به دست آمده 22 آغازگر issr باندهای چند شکل با الگوی باند واضح ایجاد کردند. در مجموع 421 باند ایجاد شد که از این بین 416 نوار چند شکلی نشان دادند(71/98 درصد تنوع). باندها با اعداد صفر برای عدم وجود باند و یک برای وجود باند امتیاز دهی شدند. میزان تشابه ژنتیکی براساس ضریب تشابه جاکارد 88/0 محاسبه شد. براساس نتایج حاصل از نشانگر مولکولی issr، در این پژوهش گونه ی m. longifolia نسبت به گونه ی m. spicata قرابت بیشتری را نشان داد به طوری که براساس ضریب تشابه نی، میزان تشابه بین این دو گونه حدود 86 درصد برآورد گردید. شاید دلیل احتمالی این تشابه را بتوان چنین بیان کرد که گونه m. spicata از تلاقی m. suaveolens با m. longifolia به وجود آمده است. نتایج حاصل از تجزیه ی خوشه ای و تجزیه به مولفه ها توانست ژنوتیپ های نعناع را به 6 گروه تقسیم کند. ژنوتیپ متعلق به گونه m. aquatica در تجزیه خوشه ای از سه گونه دیگر جدا شدند و تجزیه واریانس مولکولی(amova) نشان دهنده تنوع درون گونه ای بیشتر(58/87) در مقایسه با تنوع بین گونه ای(42/12) بود. ژنوتیپ های مربوط به مراکز جمع آوری گونه های نعناع جهت مطالعه دقیق تر و برای تنوع ژنتیکی بین و درون این مراکز با استفاده از تجزیه واریانس مولکولی(amova ) مورد بررسی قرار گرفتند. بر این اساس 5 مرکز جمع آوری از گونه های نعناع شامل شمال، جنوب، مرکزی، غرب و شرق در نظر گرفته شد. مطابق با این نتایج در حدود 86/1 درصد از کل تنوع مربوط به تفاوت بین مراکز در مقابل 14/98 درصد از کل تغییرات مربوط به تفاوت های درون مراکز مشاهده گردید. بیشترین تشابه ژنتیکی بین مراکز جمع آوری نعناع مناطق مرکزی با غرب و کمترین تشابه ژنتیکی بین مناطق مرکزی با جنوب بود. نمودار تجزیه خوشه ای 50 ژنوتیپ گونه های نعناع را بر اساس صفات مورفولوژیک به 3 گروه تقسیم کرد. کوفنتیک بین نمودار خوشه ای مورفولوژیک با مولکولی جداگانه محاسبه شد و همبستگی آن ها با ntsys محاسبه گردید. با توجه به اینکه ضریب همبستگی 005/0 r=-است می توان چنین بیان کرد که همبستگی بین صفات مورفولوژیک و مولکولی وجود ندارد. در مجموع نتایج حاصل از نشانگر مولکولی issr در تلفیق با داده های مورفولوژیک نشان داد که تنوع قابل ملاحظه ای بین گونه های نعناع وجود دارد که می تواند برای برنامه-های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد.

بررسی توارث صفات پا کوتاهی و زودرسی در جوامع ‏f2‎‏ گلرنگ در شرایط ‏تنش و بدون تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  کبری اسپنانی   محمد مهدی مجیدی

این مطالعه به منظور بررسی صفات پا کوتاهی و زود رسی در گلرنگ و امکان انتقال این دو صفت از گیاه پا کوتاه با عملکرد ‏پایین به گیاه پابلند با عملکرد بالا و همچنین تاثیر تنش خشکی در بروز صفات در سال زراعی 89 تا 91 در قالب طرح بلوک ‏کامل تصادفی با سه تکرار‎ ‎و در دو محیط رطوبتی عدم تنش( آبیاری پس از 80 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس ‏a‏) و تنش ‏رطوبتی (آبیاری پس از 180 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس ‏a‏) و در نتاج ‏f2‎‏ حاصل از تلاقی های درون گونه‎ ‎ای انجام شد. ‏مواد گیاهی شامل ژنوتیپ‎ ‎های والدی ‏c4110‎،pi537652 ‎، ‏‎ a82‎و نتاج ‏f2‎‏ حاصل از تلاقی های درون گونه ای این ژنوتیپ‎ ‎ها بود. نتایج نشان داد که ژنوتیپ های مورد بررسی که شامل گیاهان والدینی پابلند با عملکرد بالا و پاکوتاه با عملکرد پایین و ‏هیبرید های‎ f2 ‎‏ بین آنها بود از نظر صفات ارتفاع، روز تا رسیدگی و عملکرد تفاوت معنی داری با هم داشتند که این امر امکان ‏انتخاب در بین ژنوتیپ ها را بوجود می آورد. نتایج مقایسه میانگین صفات در گیاهان والدینی و هیبرید نشان داد که تقریبا در ‏تمام صفات اندازه گیری شده بخصوص صفات ارتفاع و زمان رسیدگی بیشترین میانگین ها درگیاهان والدینی پابلند و کمترین ‏مربوط به گیاه والدینی پا کوتاه بود و در گیاهان هیبرید میانگین مقادیر صفات گیاهان والدینی مشاهده شد. تنش خشکی نیز ‏تاثیر معنی داری روی تمام صفات بجز روز تا ساقه دهی داشت و تمام صفات در شرایط تنش رطوبتی کاهش پیدا کردند، ‏بطوریکه زمان رسیدگی 42/20 درصد، ارتفاع 16/4 درصد و عملکرد 92/56 درصد کاهش داشتند. وراثت پذیری بالای صفات ‏بجز روز تا غوزه دهی و اختلاف کم بین ضرایب تغییرات فنوتیپی و ژنتیکی نشان داد که اکثر تنوع مشاهده شده ناشی از عوامل ‏ژنتیکی است. در همه گیاهان هیبرید دو گروه ژنتیکی پابلند (دیررس) و پا کوتاه (زودرس) ازهم تفکیک شدند که جدول ‏تجزیه واریانس این گروه های ژنتیکی نشان داد که اثر گروه های ژنتیکی بر همه صفات بجز وزن صد دانه بسیار معنی‎ ‎دار بود. اثر ‏متقابل تنش در گروه‎ ‎های ژنتیکی هم در همه صفات بجز تعداد غوزه در بوته، تعداد انشعاب اصلی و وزن صد دانه معنی دار بود. ‏جدول مقایسه میانگین صفات در گروه های ژنتیکی مختلف در شرایط عدم تنش رطوبتی نشان داد که گروه های ژنتیکی در ‏تمامی صفات تفاوت معنی داری با هم دارند و بیشترین میانگین ها برای تمام صفات متعلق به گروه ژنتیکی پابلند است. در شرایط ‏تنش رطوبتی نیز بجز صفت وزن صد دانه که تفاوت معنی داری بین دو گروه دیده نشد، همین روند مشاهده گردید. مقایسه ‏میانگین گروه های ژنتیکی برای صفات مختلف در شرایط عدم تنش و تنش رطوبتی نشان داد که در گروه ژنتیکی پا بلند بجز ‏روز تا ساقه دهی و تعداد غوزه در بوته که تفاوت معنی داری با هم نداشتند و صفت تعداد انشعاب اصلی که در شرایط تنش ‏بیشتر بود، بقیه صفات میانگین بالاتری در شرایط عدم تنش نسبت به شرایط تنش رطوبتی داشتند. در گروه ژنتیکی پا کوتاه نیز ‏این روند در همه صفات بجز روز تا ساقه دهی، وزن صد دانه و ارتفاع که تفاوت معنی داری با هم نداشتند و صفت تعداد غوزه ‏در بوته و تعداد انشعاب اصلی که در شرایط تنش بیشتر بود، دیده شد. تجزیه رگرسیون صفات ارتفاع در برابر روز تا رسیدگی ‏در گیاهان هیبرید ‏f2‎، دو گروه زودرس و دیررس و پا کوتاه و پا بلند را کاملا از هم تفکیک کرد. نتایج نشان داد گیاهان پا ‏کوتاه زودرس و گیاهان پا بلند دیررس می‎ ‎باشند. نتایج تجزیه ژنتیکی گیاهانf2 ‎‏ از طریق آزمون کای اسکوئر و واریانس ‏ژنتیکی حاکی از آن بود که در کنترل صفات ارتفاع و روز تا رسیدگی احتمالا یک ژن موثر می باشد که با آلل ‏a‏ و ‏b‏ برای ژن ‏غالب و آلل ‏a‏ و ‏b‏ برای ژن مغلوب نشان داده شدند.‏

بررسی خصوصیات مورفولوژیک و بیوشیمیایی مرتبط با تحمل به خشکی در گونه وحشی و اهلی گلرنگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  مریم السادات ابطحی   قدرت الله سعیدی

خشکی یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده رشد و تولید گیاهان زراعی در اکثر نقاط جهان شناخته شده است. گونه های وحشی گیاهان زراعی حامل ژن های مفیدی هستند که می توان از آنها در برنامه های اصلاحی بهره برد. به منظوربررسی تحمل ژنوتیپ ها از گونه های وحشی و اهلی گلرنگ در مقابل تنش خشکی و به ویژه بررسی صفات مرتبط با ریشه، آزمایشی در دو سال، به صورت اسپیلت پلات و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. در این آزمایش سه سطح تیمار آبیاری شامل تیمار بدون تنش رطوبتی با اعمال ضریبmad برابر با 60 درصد و تیمار تنش رطوبتی متوسط برابر با 75 درصد آب موردنیاز برای شاهد و تیمار تنش شدید برابر با 50 درصد آب مورد نیاز برای شاهد به عنوان فاکتور اصلی در نظرگرفته شدند. در سال اول ژنوتیپ ها شامل کاشان، c4110، آذری، کرمانشاه و ژنوتیپ حاصل ازتلاقی بین گونه ای بودند و در سال دوم ژنوتیپ p6 از گونه c. palaestinus نیز اضافه گردیدکه ژنوتیپ ها به عنوان فاکنور فرعی در نظر گرفته شدند. در این آزمایش صفات فنولوژیک، زراعی، صفات مرتبط با اندام هوایی و ریشه، عملکرد و اجزای عملکرد و میزان پرولین موجود در برگ در هر دو سال اندازه گیری شد. شاخص پایداری غشا و میزان ترکیبات فنولی در سال اول و محتوای نسبی آب برگ و آنزیم های آنتی اکسیدان در سال دوم اندازه گیری شدند. از نظر صفات موردبررسی تنوع قابل ملاحظه ای در بین ژنوتیپ های اهلی و وحشی گلرنگ و ژنوتیپ حاصل از تلاقی در شرایط عدم تنش و تنش شدید وجود داشت. ژنوتیپ های اهلی نسبت به سایر ژنوتیپ ها مراحل فنولوژیک را سریعتر طی نمودند. تعداد طبق در ژنوتیپ های وحشی گونه oxyacanthus به طور معنی داری بیشتر از سایر ژنوتیپ ها بود. در سال اول ودوم، تنش رطوبتی تاثیر معنی دار بر عملکرد دانه در بوته گذاشت و کمترین درصد کاهش عملکرد در سال اول و دوم به ترتیب مربوط به ژنوتیپ اهلی کاشان و ژنوتیپ وحشی کرمانشاه بود. تنش رطوبتی تاثیر معنی دار بر طول ریشه نداشت با این حال تنش متوسط و شدید باعث افزایش طول ریشه شدند که در هر دو سال در تنش شدید بیشترین درصد افزایش این صفت در گونه اهلی مشاهده شد. تنش رطوبتی در هر دوسال تاثیر معنی دار بر محتوای پرولین برگ در راستای افزایش آن داشت که در سال اول بیشترین درصد افزایش در تنش شدید مربوط به گونه وحشی oxyacanthus و در سال دوم مربوط به ژنوتیپ وحشی p6 بود. محتوای آنزیم های آنتی اکسیدان برگ با افزایش شدت تنش به صورت معنی دار افزایش یافت. در تنش شدید محتوای آنزیم پراکسیداز در گونه وحشی oxyacanthus به میزان بیشتری افزایش یافت و بیشترین درصد افزایش آنزیم آسکوربات پراکسیداز مربوط به گونه وحشی p6 از گونه palaestinus بود وگونه اهلی و ژنوتیپ وحشی کرمانشاه بیشترین درصد افزایش میزان آنزیم کاتالاز را نشان دادند. همچنین ژنوتیپ اهلی کاشان بیشترین درصد افزایش ترکیبات فنلی را در تنش شدید دارا بود. با تشدید تنش آب، محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپ ها کاهش یافت که کمترین درصد کاهش محتوای نسبی آب برگ مربوط به ژنوتیپ حاصل از تلاقی بین گونه ای بود و از طرفی شاخص پایداری غشا دراین ژنوتیپ در تنش شدید افزایش یافت که این ژنوتیپ حاصل تلاقی ژنوتیپ وحشی اصفهان از گونه وحشی oxyacanthus و ژنوتیپ اهلی c4110 از گونه اهلی tinctorius می باشد و در سال اول بیشترین درصد افزایش میزان پرولین را در تنش شدید دارا بود. در سال اول و دوم در تنش متوسط شاخص بهره وری متوسط در شناسایی ژنوتیپ های متحمل شاخصی برتر بود و در تنش شدید انتخاب بر اساس شاخص های gmp و sti که منجر به گزینش ارقام با پتانسیل عملکرد مطلوب و حساسیت کم به تنش می شود، مطلوب تر به نظر رسید. در سال اول در تنش متوسط بر اساس شاخص mp ژنوتیپ اهلی کاشان و ژنوتیپ حاصل از تلاقی متحمل ترین و ژنوتیپ اهلیc4110 حساس ترین ژنوتیپ تعیین شد و در تنش شدید بر اساس شاخص های gmp و sti ژنوتیپ اهلی کاشان متحمل ترین ژنوتیپ و ژنوتیپ اهلی c4110 همانند تنش متوسط حساس ترین ژنوتیپ شناخته شد. در سال دوم بر اساس شاخص mp در تنش متوسط ژنوتیپ وحشی p6 به عنوان مقاوم ترین و ژنوتیپ وحشی آذری حساس ترین ژنوتیپ تعیین گردید و در تنش شدید بر اساس شاخص های sti و gmp ژنوتیپ وحشی کرمانشاه متحمل ترین ژنوتیپ بود و همانند تنش متوسط ژنوتیپ وحشی آذری بیشترین حساسیت را به کمبود آب نشان داد. در سال اول ژنوتیپ حاصل از تلاقی و در سال دوم ژنوتیپ وحشی p6 در تنش شدید بیشترین درصد افزایش پرولین را نشان دادند. با این حال با تشدید تنش کمبود آب حساسیت این ژنوتیپ ها به خشکی افزایش یافت که می توان گفت تجمع بالای پرولین به بقا و تداوم رشد این ژنوتیپ ها کمک نموده است. در سال اول بیشترین درصد افزایش طول ریشه در شرایط تشدید تنش کمبود آب در ژنوتیپ اهلی کاشان مشاهده شد که ظاهراً بدین دلیل ژنوتیپ اهلی کاشان به عنوان متحمل ترین ژنوتیپ بوده است و کاهش طول دوره رشد در ژنوتیپ اهلی c4110که به میزان زیادی باعث افت عملکرد آن گردید، سبب حساسیت بالای آن به تنش خشکی شد. در سال دوم به نظر می رسد که درصد افزایش بیشتر فعالیت های آنزیمی آنتی اکسیدان و کاهش کمتر rwc نسبت به ژنوتیپ های اهلی و وحشی p6با تشدید تنش کمبود آب، نقش کلیدی در افزایش تحمل به تنش و کاهش کمتر عملکرد ژنوتیپ وحشی کرمانشاه برعهده داشت. به طور کلی نتایج نشان داد که مکانیزم های فیزیولوژیک به ویژه سیستم های آنزیمی آنتی اکسیدان در گونه وحشی نسبت به اهلی فعال تر می-باشد. کلمات کلیدی: گلرنگ، گونه وحشی، تنش خشکی، سیستم ریشه، صفات فیزیولوژیک، شاخص تحمل به خشکی.

بررسی مقاومت به سایه و خشکی گونه بومی چمن علف گندمی (agropyron deserturum)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  امیر صادقی جبلی   علی نیکبخت

خشکی و مسئله کمبود نور و ایجاد سایه به واسطه توسعه سازه های بشری و همچنین سایه نا شی از درختان در فضای سبز، دو چالش مهم پیش روی چمن به عنوان یکی از اجزای اصلی فضای سبز شهری می باشد. در رویارویی با این دو مشکل انتخاب گونه ها و ارقام مقاوم به سایه و خشکی بویژه گونه های بومی یکی از روشهای مفید توصیه شده می باشد. این پژوهش در سال 91-1390 در گلخانه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان طی دو آزمایش به ترتیب به بررسی تحمل به سایه و تحمل به خشکی درسطوح مختلف سایه گونه بومی علف گندمی (agropyron desertorum) و گونه تال فسکیو (festuca arundinaceae) پرداخت. آزمایش اول شامل چهار سطح سایه (0، 50، 70 و 90 درصد) و دو گونه با 3 تکراردر قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. آزمایش دوم شامل سه سطح سایه (0، 50 و 70 درصد) و دو گونه و دو سطح آبیاری (آبیاری کامل و قطع آبیاری) با 3 تکرار به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام پذیرفت. تجزیه داده ها در هر دو آزمایش به صورت تجزیه مرکب صورت پذیرفت. نتایج حاصل از آزمایش اول (بررسی تحمل به سایه) نشان داد که سایه در هر دو گونه باعث افزایش ارتفاع، ظرافت برگ و کاهش پنجه زنی گردید. وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه در گونه تال فسکیو با افزایش شدت سایه نسبت به گونه آگروپایرون کاهش بیشتری را نشان داد. میزان فتوسنتز تال فسکیو در نور کامل بیشتر از آگروپایرون بود اما در سایه نسبتا شدید 70 درصد، آگروپایرون قدرت فتوسنتزی بیشتری داشت. با افزایش سطوح سایه میزان قند محلول در هر دو گونه کاهش یافت بطوریکه تال فسکیو کاهش 46 درصدی را در مقابل کاهش 21 درصدی در آگروپایرون نشان داد. نتایج آزمایش دوم ( بررسی تحمل به خشکی در سطوح مختلف سایه) نشان داد تقابل سایه و خشکی باعث کاهش اثر منفی خشکی بر رنگ و خشکیدگی برگها در هر دو گونه گردید. درصد برگشت پذیری گونه آگروپایرون در سایه 50 و 70 درصد بیشتر از تال فسکیو بود. در شرایط سایه و خشکی آگروپایرون نسبت به تال فسکیو کاهش کمتری در وزن تر و خشک ریشه نشان داد. همچنین آگروپایرون تحت شرایط خشکی کمترین درصد مرگ و میر ریشه در عمق صفر تا 20 را در سایه 50 و 70 نشان داد. در شرایط خشکی و نور کامل تال فسکیو پرولین بیشتری نسبت به آگروپایرون تولید کرد امادر سایه 70 درصد گونه آگروپایرون پرولین بیشتری تولید نمود. در میزان تولید مالون دی آلدهاید در شرایط نور کامل و خشکی بین دو گونه تفاوت معنی داری دیده نشد. در سایه 50 درصد تال فسکیو مالون دی آلدهاید کمتری نسبت به آگروپایرون تولید کرد اما در سایه 70 درصد تولید این ماده در آگروپایرون کمتر بود. درگیاهان خشکی دیده آگروپایرون در کلیه سطوح سایه فعالیت آنزیم پر اکسیداز بیشترازتال فسکیو بود. به نظر می رسد گونه آگروپایرون در شر ایط آبیاری و خشکی قادر است سطوح سایه تا 70 درصد را تحمل کند ولی گونه تال فسکیو تا سایه 50 درصد کارایی قابل قبولی داشته است.

بررسی تنوع مورفولوژیک و مولکولی در توده های رازیانه (foeniculum vulgare mill) بومی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  سمیرا شجاعی فر   محمد رضا سبزعلیان

رازیانه foeniculum vulgare mill.)) از خانواده چتریان ( umbelliferae= apiaceae)، گیاهی چند ساله و از قدیمی ترین گیاهان دارویی و ادویه ای ایران است که امروزه از آن در صنایع غذایی، دارویی، آرایشی و بهداشتی استفاده می شود سرزمین اصلی این گیاه نواحی مدیترانه و جنوب اروپا است. این پژوهش به منظور تعیین میزان تنوع ژنتیکی صفات مورفولوژی و مولکولی 18 توده جمع آوری شده رازیانه از مناطق مختلف کشور و 2 توده خارجی (اروپایی) به عنوان شاهد در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به مدت دو سال زراعی( 1391-1390 ) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفت. در ابتدا تجزیه مرکب برآورد شد و سپس تجزیه های آماری برای هر سال جداگانه محاسبه شد. نتایج تجزیه واریانس داده ها در هر دو سال مورد بررسی بیانگر تنوع گسترده برای اکثر صفات مورد مطالعه بود. توده اصفهان ii در سال زراعی اول با 39 گرم و توده تبریز در سال زراعی دوم با 42 گرم بیشترین میزان عملکرد دانه در بوته را داشتند. مقدار وراثت پذیری عمومی صفات مورد بررسی در هر دو سال متوسط تا زیاد برآورد شد. تجزیه مرکب داده ها نشان دادکه اثر متقابل ژنوتیپ در محیط برای تمام صفات به جز صفات وزن هزار دانه و عرض دانه معنی دار بود. بررسی ضرایب هم بستگی صفات در سال زراعی اول نشان داد که صفات روز تا 50% گل دهی، روز تا 50% رسیدگی، روز تا 90% رسیدگی و تعداد چتر بارور و در سال زراعی دوم صفات تعداد چتر بارور، قطر گل آذین و وزن هزار دانه با عملکرد دانه در بوته دارای هم بستگی بالا و معنی داری بودند. نتایج رگرسیون مرحله ای در سال زراعی اول و دوم نشان داد که به ترتیب صفات ارتفاع و تعداد چتر بارور بیشترین نقش را در توجیه تغییرات عملکرد دانه در بوته ایفا کردند. نتایج تجزیه مسیر نیز تأکید بر نقش مهم آثار مستقیم این صفات در عملکرد دانه در بوته داشت. نتایج تجزیه به عامل ها و تجزیه خوشه ای تنوع و گوناگونی بالا را در هر یک از سال های مورد بررسی در بین توده های مورد آزمایش تأیید کردند. از آنجایی که صفات مورد بررسی کمی بودند و محیط هم تأثیر قابل ملاحظه ای بر روی آن ها داشت، وجود اختلاف در تجزیه های آماری در بین دو سال مورد بررسی دور از انتظار نبود. هشت آغازگر issr استفاده شده در مجموع 64 باند dna در نمونه ها تکثیر کردند که از این تعداد 62 باند (97 درصد) ،چند شکل بودند. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ای بر اساس ضریب تشابه تطابق ساده (sm) و الگوریتم میانگین فاصله upgma، 20 جمعیت مورد بررسی را در 4 گروه طبقه بندی کرد. با توجه به محدودیت تعداد آغازگرهای مورد استفاده در این طرح تنوع مولکولی اکثر توده ها منطبق بر تنوع جغرافیایی آن ها نبود. نتایج تجزیه به مولفه های اصلی تعدیل شده با نمودار خوشه ای تقریباً مشابه بود. نتایج تجزیه واریانس مولکولی(amova)، نشان داد که اکثر واریانس ژنتیکی بین گروه های جغرافیایی در جمعیت ها وجود دارد. ضریب هم بستگی کوفنتیک بین ماتریس های تشابه بر مبنای صفات مورفولوژی و داده های مولکولی برای هر دو سال مورد بررسی عدم وجود شباهت معنی داری را نشان داد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که تنوع ژنتیکی قابل توجهی از نظر صفات مهم زراعی و مولکولی در بین توده های مورد بررسی وجود دارد در نتیجه بسته به هدف برنامه های اصلاحی، جمعیت مورد مطالعه زمینه ژنتیکی مناسبی را جهت انتخاب ژنوتیپ های برتر فراهم می کند.

بررسی ترکیبات اسانس و تنوع ژنتیکی رازیانه های ایرانی (foeniculum vulgare mill.) با استفاده از نشانگرهای srap و مورفولوژیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  حسین مقصودی کلاردشتی   مهدی رحیم ملک

گیاهان دارویی از ارزش و اهمیت خاصی در تأمین بهداشت و سلامت جوامع، هم به لحاظ درمان و هم پیشگیری از بیماری ها برخوردار هستند. گیاهان دارویی در ایران جزء ذخایر ژنتیکی ارزشمند محسوب می شوند. از جمله این گیاهان، گیاه دارویی با نام علمی (.mill foeniculum vulgare) از خانواده چتریان (apiaceae)، می باشد. در پژوهش های انجام شده در ایران و جهان خواص زیادی برای این گیاه ذکر شده است. به نظر می رسد در ایران به دلیل وجود شرایط اقلیمی مختلف، رازیانه از تنوع ژنتیکی بسیار بالا و ارزشمندی برخوردار باشد، لذا مدیریت حفاظت از ذخایر ژنتیکی، اطلاع از تنوع بین و درون گونه ای کمک بزرگی به آگاهی از فرآیندهای تکاملی و فرسایش ژنتیکی این گونه گیاهی با ارزش می نماید. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تنوع ژنتیکی توده های بومی رازیانه با استفاده از نشانگر مولکولی srap و همچنین گروه بندی توده ها بر اساس عملکرد اسانس، ترکیبات اصلی به وسیله طیف سنجی کرماتوگرافی گازی ، بوده است. علاوه بر اهداف ذکر شده، وضعیت خودگشنی و دگرگشنی و صفات مورفولوژیک رازیانه هم مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، لورک در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در سال های 89-1391 اجرا شد. در این مطالعه 12 ترکیب نشانگری srap در مجموع، 192 نوار چند شکل تولید نمودند که 41/88 درصد آن ها چند شکل بودند و pic در حدود 36/0 حاصل شد. داده های حاصل از تجزیه و تحلیل نرم افزار های مولکولی با نشانگر srap، 55 ژنوتیپ رازیانه را بر اساس مناطق جغرافیایی و اقلیم منطقه به پنج گروه تقسیم کردند. تجزیه به مولفه های اصلی تعدیل شده (pcoa) نیز نتایج تجزیه خوشه ای را تایید نمود. ترکیب اصلی اسانس برگ رازیانه ترانس آنتول است که بیشترین مقدار آن در توده شیراز (61/56 %)، و کم ترین آن در نمونه شیروان (19/41 %) مشاهده شد. این در حالی است که بیشترین درصد اسانس در نمونه تبریز (03/2) و کم ترین آن در نمونه اصفهان (65/0) وجود داشته است. طبقه بندی نمونه ها بر اساس ترکیبات اصلی اسانس نیز در برخی موارد با طبقه بندی مولکولی مطابقت داشت. بر طبق نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های مربوط به آنالیز gc/ms، ترانس آنتول، لیمونن و فنچون، از فراوان ترین ترکیبات در اسانس مورد آزمایش رازیانه بودند و بر این اساس، 12 توده رازیانه توسط تجزیه خوشه-ای به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول دارای بیشترین میزان آنتول بود که این توده ها مربوط به مناطقی با درجه حرارت بالا بودند. گروه دوم دارای لیمونن بالا بودند که در این گروه میزان لیمونن با ترانس آنتول همبستگی منفی نشان داد. گروه سوم بیشترین میزان فنچون را در بین توده ها داشت. میزان ترانس آنتول همبستگی منفی با اکثر ترکیبات دیگر داشت. نتایج حاصله از تجزیه واریانس داده های مورفولوژیک، ارزیابی داده های مولکولی حاصل از نشانگر srap را تا حدودی تایید کرد. به طور کلی نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای داده های مولکولی و مورفولوژیک نشان داد، توده های رازیانه بر اساس جغرافیا و شرایط اقلیمی مناطق منشاء، در گروه های جداگانه قرار گرفتند. نتایج حاصل از داده های مربوط به صفت خودگشنی و دگرگشنی، محدوده خودناسازگاری گیاه رازیانه را بین 2 تا 9 درصد نشان داد که نتایج حاکی از دگرگشنی بالا در این گیاه است. تجزیه خوشه ای صفات مورفولوژیک 15 توده رازیانه را به چهار گروه تقسیم کرد که جمعیت های قرار گرفته در هر گروه قرابت های زیادی با هم داشتند.

بررسی تاثیر مایکوریز آربسکولار بر تولید اسانس و ترکیبات فنولیک در سه ژنوتیپ از نعنا سبز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده علوم پایه 1391
  معصومه احمدی خویی   لیلا شبانی

نعنا سبز با نام علمی l. mentha spicata از جمله گیاهان دارویی و معطر با ارزش در صنایع دارویی، غذایی، آرایشی و بهداشتی است و به علت اهمیت اقتصادی و دارویی توجه بیشتر محققان را به خود جلب کرده است. همزیستی مایکوریزی نوعی همزیستی است که هر دو گیاه میزبان و قارچ از آن سود می برند. قارچ های مایکوریز آربسکولار از جمله مهمترین ریزموجودات خاکزی هستند و نقش بسیار مهمی در حاصلخیزی خاک ایفا می کنند. در حدود 80% از گیاهان خشکزی با قارچ های مایکوریز آربسکولار همزیستی دارند. به منظور بررسی اثرات مایکوریز آربسکولار بر عملکرد گیاه نعنا آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. در این تحقیق تکثیر گیاه نعنا از طریق ریزوم و در گلدان های حاوی پرلیت و ماسه به نسبت 50:50 صورت گرفت و رشد آنها در شرایط کنترل شده گلخانه ای انجام شد. در این آزمایش به مطالعه و مقایسه اثر دو گونه قارچ مایکوریز گلوموس اتونیکیتوم و گلوموس موسه آ بر سه جمعیت از نعنا سبز (میبد، کاشان و بجنورد) پرداخته شد. سه ماه بعد از کشت گلدان ها، شاخص های رشدی، جذب عناصر غذایی و غلظت متابولیت های ثانویه بررسی شد. تلقیح گیاه با قارچ های مایکوریز آربسکولار به طور معنی داری ، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی و طول اندام هوایی، محتوای رنگیزه های فتوسنتزی (کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کارتنوییدها در برگ)، جذب عناصر( فسفر، پتاسیم، سدیم، منگنز و روی) ریشه و ساقه، میزان قندهای محلول، غلظت متابولیت های ثانویه (ترکیبات فنولیک کل، آنتوسیانین ها و اسانس) و تعداد تریکوم سطح برگ را در مقایسه با گیاهان غیر میکوریزی افزایش داد. نتایج این تحقیق نشان داد که وسعت رشد، میزان جذب عناصر غذایی و تولید متابولیت های ثانویه بسته به ترکیب ژنوتیپ گیاه و گونه قارچ متفاوت بود. نتایج بررسی تاثیر دو گونه قارچی بر میزان اسانس گیاه میزبان نشان داد که قارچ گلوموس اتونیکیتوم در مقایسه باقارچ گلوموس موسه آ تاثیر بیشتری داشته و افزایش بیشتری را در میزان اسانس موجب شده است. همچنین همبستگی مثبت میان میزان اسانس با مقدار کلروفیل، میزان فسفر و بیوماس اندام هوایی در شرایط تلقیح در این تحقیق نشان داده شده است. علاوه بر این، برگ های گیاه نعنا جمعیت میبد تلقیح شده با قارچ گلوموس اتونیکیتوم حاوی محتوای اسانس بیشتری (در مقایسه با دو جمعیت کاشان و بجنورد، با 130% افزیش در مقایسه با شاهد) بودند که این افزایش با تجمع بالای رونوشت های ژن لیمونن سنتاز همخوانی داشت.

تنوع و پارامترهای ژنتیکی برخی صفات زراعی گلرنگ تحت دو رژیم رطوبتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  محمد علی مسعودی   قدرت ا... سعیدی

چکیده دانه های روغنی از لحاظ اقتصادی و اهمیت غذایی به دلیل تامین کالری و انرژی مورد نیاز انسان ودام در بین محصولات کشاورزی از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشند. از طرف دیگر تنش کم آبی یکی از عوامل محدود کننده تولید محصولات زراعی در بسیاری از مناطق دنیا می باشد. لذا این مطالعه با هدف ارزیابی 30 ژنوتیپ گلرنگ که شامل 28 لاین اصلاحی از توده های بومی و دو واریته خارجی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار و به طور جداگانه در دو رژیم رطوبتی شامل آبیاری براساس 50 و 85 درصد تخلیه رطوبت از خاک در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد اجرا گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در شرایط رطوبتی معمول تفاوتی بین ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات بجز صفت وزن دانه در طبق معنی دار بود. در شرایط کم آبیاری نیز تفاوت بین ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات معنی دار بود. نتایج تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که رژیم رطوبتی تاثیر کاهنده معنی داری بر تمام صفات بجز صفت وزن دانه در طبق داشت. اثر متقابل ژنوتیپ و رژیم رطوبتی نیز برای صفات وزن هزار دانه، وزن دانه در طبق، عملکرد روغن و عملکرد دانه در بوته معنی دار بود. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد در هر دو شرایط رطوبتی معمول و کم آبیاری، عملکرد دانه در بوته با ارتفاع بوته، تعداد شاخه در بوته، تعداد دانه در طبق و وزن دانه در طبق همبستگی مثبت و معنی داری داشت. برآورد ضرایب تنوع ژنتیکی و فنوتیپی نشان داد که بین ژنوتیپ های مورد بررسی تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه ای از نظر صفات مهم زراعی وجود داشت. بعلاوه در شرایط رطوبتی معمول صفات تعداد شاخه در بوته، وزن هزار دانه، روز تا پایان گلدهی، روز تا رسیدگی و مقدار پرولین برگ از قابلیت توارث عمومی بالایی برخوردار بودند. در شرایط کم آبیاری نیز صفات عملکرد دانه در بوته، وزن دانه در طبق، درصد روغن دانه و مقدارکلروفیل a+b در برگ دارای وراثت پذیری عمومی بالایی بودند. لذا بسته به هدف اصلاحی، ژنوتیپ های مورد مطالعه می توانند زمینه ژنتیکی مناسبی را جهت انتخاب ژنوتیپ-های برتر به منظور تولید ارقام متحمل تر به تنش فراهم نمایند. نتایج حاصل از تجزیه رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه در واحد سطح نشان داد در شرایط کم آبیاری به ترتیب تعدادطبق در بوته، وزن هزار دانه، تعداد شاخه در بوته، مقدار پرولین برگ و تعداد دانه در طبق وارد مدل شدند و مجموعا 80 درصد از تغییرات عملکرد دانه در واحد سطح را موجب شدند. در شرایط رظوبتی معمول نیز به ترتیب صفات تعداد طبق در بوته، وزن هزار دانه، تعداد دانه در طبق و پرولین وارد مدل شدند و مجموعا 79 درصد از تغییرات عملکرد دانه در واحد سطح را موجب گردیدند. نتایج تجزیه ضرایب مسیر برای ضرایب همبستگی بین عملکرد دانه در واحد سطح با صفات موجود در رگرسیون نشان داد که در هر دو رژیم رطوبتی، تعداد طبق در بوته بیشترین اثر مستقیم مثبت و اثرات غیرمستقیم را از طریق صفات دیگر برعملکرد دانه در واحد سطح داشته است. لذا در هر دو شرایط رطوبتی، تعداد طبق در بوته می تواند در برنامه به نژادی گلرنگ به عنوان یک شاخص انتخاب مناسب جهت بهبود عملکرد دانه در واحد سطح مورد استفاده قرار گیرد. به منظور گروهبندی و تعیین فواصل ژنتیکی ژنوتیپ ها براساس صفات مورد بررسی، از تجزیه خوشه ای استفاده گردید و در شرایط بدون تنش و دارای تنش رطوبتی ژنوتیپ ها به ترتیب در 4 و 3 گروه قرار گرفتند. بررسی شاخص های مختلف تحمل و حساسیت به تنش رطوبتی (ssi، tol، mp، gmp و sti) و میزان همبستگی رتبه آنها با ژنوتیپ ها نشان داد که شاخص sti مناسب ترین شاخص برای شناسایی و معرفی ژنوتیپ های متحمل تر می باشد و لذا براساس این شاخص ژنوتیپ 2429e به عنوان متحمل ترین ژنوتیپ به تنش خشکی معرفی گردید. کلمات کلیدی: گلرنگ، رژیم رطوبتی، عملکرد دانه و اجزای آن، شاخص تحمل به تنش خشکی.

سنتز و بررسی ساختار کمپلکس های فلزی مس و روی با داروهای ضد درد غیر استروییدی و بررسی خاصیت ضد باکتریایی آنها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده شیمی 1392
  میلاد اسمعیلی زانیانی   حسین چینی فروشان

کمپلکس های cu2+ و zn2+ با داروهای ضد درد غیر استروییدی مفنامیک اسید و سدیم دیکلوفناک در حضور لیگاندهای نیتروژن دهنده ای مانند پتاسیم تیوسیانات سنتز شدند. مفنامیک اسید و سدیم دیکلوفناک از طریق اکسیژن های گروه کربوکسیلیک اسیدی به فلز کوئوردینه می شوند. کمپلکس های،?[cu(mef)2(ncs)2] [cu(dic)2(ncs)2]? ?[zn(mef)2(ncs)2] ?[zn(dic)2(ncs)2] سنتز شدند و با روش های آنالیز عنصری، طیف سنجی مادون قرمز، طیف سنجی الکترونی و 1h nmr به طور کامل شناسایی و ساختار آنها مشخص شد، همچنین خواص ضد باکتری کمپلکس های [cu(mef )2(ncs)2]و [cu(dic )2(ncs)2] مورد بررسی قرار گرفت که نتایج جالبی به دست آمد، از جمله اینکه لیگاند ها به تنهایی از خود خاصیت ضد باکتریایی نشان نمی دهند، اما وقتی به فلز پیوند می شوند خاصیت ضد باکتریایی خوبی از خود نشان می دهند. داروهای ضد درد غیر استروییدی بیشترین استفاده را در میان داروهای ضد درد، ضد التهاب و ضد تب دارا هستند. مفنامیک اسید و سدیم دیکلوفناک به گروه ترکیبات 1nsaid )داروهای ضد درد غیر استروییدی) فنیل آلکانوییک اسید ها متعلق هستند.

ارزیابی ژرم پلاسم نعنای ایرانی در مقاومت به تنش سرما و یخ زدگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  سپیده رفعت راد   مهدی رحیم ملک

نعناع را در اکثر نقاط کشور می توان کشت کرد اما مناطق سرد و خیلی سرد برای کشت این گیاه مناسب نمی باشد. درجه حرارت مطلوب برای رشد نعناع 10 درجه سانتی گراد است. بنابراین یکی از عوامل محدودکننده رشد این گیاه در مناطق سردسیر، مقاومت کم به دماهای پایین است. آزمایشی در دو شرایط مزرعه ای( شاهد) و آزمایشگاهی( گلخانه وانکوباتور) انجام گرفت. شرایط آزمایشگاهی در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار و روی 8 ژنوتیپ نعناع طبس، قزوین، فلفلی اصفهان و فلفلی کرمانشاه (mentha pipertia l. )، پونه اصفهان و همدان (( mentha longifolia l. و لرستان و اهواز (mentha spicata l.) و در دماهای 10- ، 5- ، 0 ، 5، 10 درجه سانتی گراد و مرحله مزرعه ای در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار، 8 ژنوتیپ و در دمای محیط(شاهد) انجام گردید. در شرایط آزمایشگاهی(انکوباتور) صفات نشت الکترولیت، فلورسانس کلروفیل، خسارت ظاهری سرمازدگی(میزان قهوه ای شدن) و میزان پرولین(در ژنوتیپ های انتخابی حساس و مقاوم) و در شرایط مزرعه ای(شاهد) صفات نشت الکترولیت، فلورسانس کلروفیل، سطح برگ، درصد اسانس و میزان رشد مجدد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از اندازه گیری صفات در شرایط کنترل شده (نشت الکترولیت، فلورسانس کلروفیل و علائم ظاهری خسارت سرمازدگی) نشان داد که دماهای بالای صفر یا سرمازدگی(10، 5و صفر درجه سانتی گراد)، به ژنوتیپ های مختلف نعناع آسیب زیادی وارد نکرده و خسارت ناشی از تنش، از دماهای زیر صفر درجه سانتی گراد (یخ زدگی) شروع شده است. در ارزیابی صفت فلورسانس کلروفیل در شرایط کنترل شده مشخص شد که هیچ کدام از 8 ژنوتیپ نعناع در دماهای بالای صفر(10، 5 و صفردرجه سانتی گراد) تحت تاثیر تنش واقع نشدند و بیشترین و کمترین آسیب تنش در دو دمای 5- و 10- درجه سانتی گراد به ترتیب مربوط به ژنوتیپ های لرستان و همدان بوده است. مقایسه ژنوتیپ های نعناع از نظر صفت فلورسانس کلروفیل و نشت الکترولیت در هر دو شرایط مزرعه (شاهد) و کنترل شده( در دمای 10 درجه سانتی گراد)، گویای تطابق روش آزمایشگاهی با مزرعه ای بود به طوری که ژنوتیپ اهواز مقاوم ترین و ژنوتیپ اصفهان حساس ترین ژنوتیپ در صفت فلورسانس در هر دو شرایط وژنوتیپ طبس مقاوم ترین ژنوتیپ در صفت نشت الکترولیت بود. در صفت نشت الکترولیت در شرایط کنترل شده نیز، حداکثر میزان نشت در دماهای یخ زدگی در دو دمای 5- و 10- درجه سانتی گراد و در ژنوتیپ اهواز مشاهده شد. ژنوتیپ های اهواز و لرستان با بیشترین سطح برگ، بیشترین میزان فلورسانس کلروفیل را در شرایط مزرعه و در دمای 10درجه سانتی گراد شرایط کنترل شده نیز دارا بودند. ژنوتیپ فلفلی اصفهان و طبس به ترتیب بیشترین و کمترین درصد اسانس را پس از دوره سرما داشتند، ضمن این که در شرایط مزرعه ای نیز به ترتیب کمترین و بیشترین رشد مجدد را دارا بودند. با کاهش دما، میزان پرولین در ژنوتیپ های گونه pipertia ( طبس، قزوین، فلفلی کرمانشاه و فلفلی اصفهان )افزایش یافت. علاوه بر این با مقایسه این 4 ژنوتیپ براساس میزان پرولین تولیدی در شرایط تنش، مشخص شد ژنوتیپ فلفلی اصفهان کمترین میزان پرولین را در پاسخ به شرایط تنش تولید کرده است

اثر میزان سایه بر خصوصیات مورفولوژی، فیزیولوژی و میزان اسانس ارقام مختلف نعناع
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  هاجر راعی دهقی   جمشید رزمجو

با وجود پیشرفت های چشمگیر در تولیددارو های شیمیایی، بشر همواره سلامتی خود را در میان گیاهان دارویی جستجو می کند. نعناع یکی از مهمترین گیاهان دارویی و معطر در جهان است که بشر هیچگاه نمی تواند آن را از زندگی خود حذف کند. یکی از عوامل موثر بر رشد و تولید اسانس در نعناع نور می باشد. با توجه به اینکه کشت نعناع اغلب در سایه انداز درختان و کنار مزارع انجام می شود آنرا با کمبود نور روبرو میکند، همچنین به دلیل محدودیت منابع و اطلاعات موجود در رابطه با تاثیر سایه بر انواع ژنوتیپ نعناع، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر سطوح مختلف سایه دهی بر انواع ژنوتیپ های نعناع انجام شد. به همین منظور آزمایشی در سال1392 در فضای باز مزرعه چاه اناری دانشگاه صنعتی اصفهان، به صورت کرت خرد شده در قالب کاملاً تصادفی در 3 تکرارو بصورت گلدانی انجام شد. تیمار ها شامل: 5 سطح سایه (آفتاب کامل(شاهد)، 30-20 درصد سایه، 50-40 درصد سایه، 70-60درصد سایه و سایه 90-80 درصد) و9ژنوتیپ (کرج، همدان، اصفهان (گونه پونهm. longifolia، طبس، قزوین و 7-1 گونهpiperitam.و 1-2، 11-3 و بجنورد (گونه نعناع سبز m. spicata) بودند.صفات ارتفاع بوته، وزن تر وخشک اندام هوایی شاخساره، وزن تر وخشک ریشه، تعداد ساقه فرعی، تعداد برگ، سطح برگ، محتوای کلروفیل و کاروتنوئید برگ، درصد و عملکرد اسانس اندام هوایی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که سایه 30-20 درصد موجب افزایش اغلب صفات ارتفاع بوته، وزن تر اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه، کاروتنوئید، کلروفیل a، درصد و عملکرد اسانس شد. تعدادساقه، سطح برگ، تعداد برگ، وزن خشک اندام هوایی و کلروفیل bدر نور کامل بیشترین مقدار را دارا بودند. بیشترین وکمترین ارتفاع بوته به ترتیب در ژنوتیپ های 7-1 در سایه 30-20% و قزوین در سایه 90-80% دیده شد. بیشترین و کمترین تعداد ساقه به ترتیب در ژنوتیپ های اصفهان در سطح شاهد و همدان در 90-80% سایه دیده شد. بیشترین و کمترین تعدادبرگ در ژنوتیپ همدان به ترتیب در سطح شاهد و 90-80% سایه دیده شد. بیشترین و کمترین سطح برگ به ترتیب در ژنوتیپ های بجنورد و قزوین بود. بیشترین و کمترین وزن تر اندام هوایی در ژنوتیپ کرج در سایه 30-20% و قزوین در سطح سایه 90-80% مشاهده شد. بیشترین و کمترین وزن خشک اندام هوایی در ژنوتیپ اصفهان در سطح شاهد و همدان در سایه 90-80%دیده شد. بیشترین و کمترین وزن تر ریشه در ژنوتیپ کرج در سایه 30-20% و قزوین در سایه 90-80% دیده شد. ژنوتیپ کرج در سایه 50-40% بیشترین و ژنوتیپ قزوین در سایه 90-80% کمترین وزن خشک ریشه را به خود اختصاص داد. کلروفیل a در ژنوتیپ2-1 بیشترین مقدار و ژنوتیپ بجنورد کمترین محتوای کلروفیل را داشت. بیشترین محتوای کلروفیلb در ژنوتیپ اصفهان در سطح شاهد و کمترین مقدار در ژنوتیپ همدان در سایه 90-80% دیده شد. بیشترین محتوای کاروتنوئید در ژنوتیپ قزوین در سایه 30-20% و کمترین میزان به ژنوتیپ 3-11 در سایه 90-80% تعلق داشت. بیشترین و کمترین درصد اسانس به ترتیب در ژنوتیپ طبس در سایه 30-20% و کرج در سایه 90-80% دیده شد. بیشترین عملکرد اسانس در ژنوتیپ اصفهان در 30-20 % سایه و کمترین عملکرد متعلق به ژنوتیپ کرج در سایه 90-80% بود. 1-2 بیشترین اسانس و کرج کمترین اسانس را تولید کردند. در سایه 90-80% رقم طبس بیشترین اسانس و ژنوتیپ کرج کمترین اسانس را تولید کرد. با توجه به نتایج این تحقیقژنوتیپ های طبس، اصفهان، کرج، 2-1 و 3-11 به ترتیب بیشترین عملکرد اسانس را در آفتاب کامل، 30-20%، 50-40%، 70-60% و 90-80% تولید کردند.

سنتز و شناسایی کمپلکسهای کبالت (ii)و روی (ii) با لیگاند پیرازین آمید و بررسی خواص ضد باکتریایی آن ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده شیمی 1392
  زهرا صادقیان ردانی   حسین چینی فروشان

در این پروژه، کمپلکس های فلزی کبالت(ii) و روی(ii) با لیگاند دارویی پیرازین آمید در حضور لیگاندهای 2،2-بای پیریدین و 1،10-فنانترولین سنتز شدند. لیگاند پیرازین آمید از طریق اکسیژن گروه آمیدی و نیتروژن پیریدینی به فلز کوئوردینه می شود.این دارو عضو خانواده پیرازین و در میان داروهای ضد سل در خط اول برای درمان سل می باشد. بررسی واکنش بین داروها و فلزات واسطه یک زمینه تحقیقی مهم و فعال در زیست شیمی معدنی است. علاوه براین کمپلکس های حاوی لیگاند پیرازین آمید افزایش خاصیت ضد باکتریایی را از خود نشان می دهند. کمپلکس های co(pza)(l)2](clo4)2،[zn(pza)(l)2](clo4)2] (کهl= بای پیزیدین یا 1،10-فنانترولین) سنتز شدند و باروش های آنالیز عنصری و روشهای طیف سنجی, شناسایی شدند. ساختاربلوری کمپلکس co(pza)(bpy)2](clo4)2]به وسیله بلورنگاری پرتوx- مشخص شد، که ساختار هشت وجهی انحراف یافته در اطراف (co (ii رانشان می دهد. همچنین مطالعات زیستی خواص ضد باکتریایی این کمپلکس ها در برابر باکتری های گرم مثبت و گرم منفی را نشان می دهند.

تأثیر تلقیح میکروبی و همزیستی اندوفایت بر آزادسازی روی (zn) از ضایعات لاستیک های فرسوده و جذب آن توسط گیاه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  محمد جواد اسداله زاده   امیرحسین خوشگفتارمنش

چکیده دفع ضایعات لاستیک تایر یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی در بسیاری از کشورها است. این ضایعات جامد شامل گوگرد، اکسید روی، اسید استایریک، کربن سیاه، افزودنی های خاص و سیم های مفتولی هستند. تکنولوژی جدید امن برای بازیافت ضایعات لاستیک تایر، استفاده از آن ها به عنوان یک منبع موثر و ایمن کود روی بدون خطر آلودگی کادمیم در زمین های کشاورزی است. مشاهده شده که تلقیح میکروبی لاستیک تایر بر تسریع تخریب لاستیک و افزایش روی قابل عصاره گیری با dtpa در خاک های آهکی موثر است. در اولین بخش از مطالعه حاضر (بخش آزمایشگاهی)، ما برای اولین بار توانایی سودوموناس پوتیدا و سویه های مختلف تیوباسیلوس ها را به تنهایی یا در ترکیب با باکتری های سمیت زدای لاستیک (رودوکوکوس اریتروپلیس و اسینتوباکتر کالکوستیکوس) در تخریب لاستیک تایر و رهاسازی روی به خاک مورد بررسی قرار دادیم. در بخش دوم مطالعه (آزمایش گلدانی)، اثر همزیستی اندوفایت بر تسریع رهاسازی روی از لاستیک تایر به خاک و جذب آن به وسیله گیاه مورد بررسی قرار گرفت. دو نسبت لاستیک تایر (صفر و یک گرم بر کیلو گرم) با یک خاک آهکی دچار کمبود روی ترکیب شدند. نمونه های لاستیک قبل از اضافه شدن به خاک با 24 تیمار میکروبی شامل: no inoc (بدون تلقیح میکروبی)، af (ا. فرواکسیدانس ptcc 1647)، tt (ت. تیوپاروس ptcc 1668)، mt (مخلوط تیوباسیلوس ها)، p1 (س. پوتیدا p41)، p2 (س. پوتیدا p168)، ra (ر. اریتروپلیس ptcc 1767+ ا. کالکوستیکوس ptcc 1318)، p1+af، p1+mt، p1+tt، p2+af، p2+tt، p2+mt، ra+af، ra+tt، ra+mt، ra+p1، ra+p2، ra+p1+af، ra+p1+tt، ra+p1+mt، ra+p2+af، ra+p2+tt و ra+p2+mt تلقیح شدند. ph خاک و غلظت روی و آهن قابل عصاره گیری با dtpa بعد از 1، 3، 6 و 10 هفته اندازه گیری شد. در تمام تیمارهای میکروبی ph خاک به شکل معنی داری کاهش یافت؛ اگرچه این کاهش در تیمار ra+p2+mt بیشتر بود. در حضور لاستیک تایر ph خاک در هفته دهم همچنان به شکل معنی داری کمتر از ph ابتدایی خاک بود. در تیمارهای تلقیح میکروبی لاستیک، غلظت آهن قابل جذب تا هفته سوم افزایش یافت و پس از آن کاهش یافت؛ اگرچه غلظت آهن قابل عصاره گیری با dtpa همچنان بیشتر از غلظت اولیه این فلز در خاک بود. ra+p2+mt و ra+p2+tt موثرترین تیمارهای میکروبی در افزایش قابلیت دسترسی آهن در خاک تیمار شده با لاستیک تایر بودند. در شرایط کاربرد لاستیک تایر غلظت روی قابل عصاره گیری با dtpa تا هفته ششم افزایش یافت و پس از آن در هفته دهم کمی کاهش یافت یا بدون تغییر باقی ماند. در شرایط کاربرد لاستیک تایر، بیشترین افزایش غلظت روی قابل عصاره گیری با dtpa در حضور تیمار میکروبی ra مشاهده شد. با استفاده از آنالیز کلاستر تیمارهای میکروبی بر اساس ph و غلظت آهن و روی در 8 گروه طبقه بندی شدند. کمترین مقدار ph و بیشترین غلظت قابل عصاره گیری با dtpa آهن ( به طور متوسط 92/6 میلی گرم بر کیلوگرم) و روی ( به طور متوسط 67/2 میلی گرم بر کیلو گرم) در گروه 8 مشاهده شد. در آزمایش گلدانی اول، ریشه های ارقام گندم نان (triticum aestivum cv. roshan) و دوروم (triticum durum cv. durum) تحت شرایط تلقیح و بدون تلقیح با قارچ اندوفایت piriformospora indica و دو نسبت لاستیک تایر (صفر و 284 میلی گرم بر کیلوگرم) یا 15 میلی گرم بر کیلوگرم سولفات روی بودند. لاستیک تایر و سولفات روی به شکل تلقیح شده و بدون تلقیح با ra و ra+p1+tt به خاک اضافه شدند. کاربرد لاستیک تایر در خاک وزن خشک شاخساره ارقام گندم را بیشتر از سولفات روی تجاری افزایش داد. تلقیح میکروبی لاستیک تایر منجر به افزایش معنی دار وزن خشک شاخساره و غلظت روی در هر دو رقم گندم شد. در آزمایش گلدانی دوم، از دو ژنوتیپ فستوکا (arundinacea cvs. 75b and 75c) با و بدون قارچ اندوفایت (neotyphodium sp.) و تیمار میکروبی ra+p2+mt استفاده شد. کاربرد لاستیک تایر تلقیح شده با تیمار میکروبی منجر به افزایش عملکرد وزن خشک ریشه و شاخساره گیاه فستوکا شد. با توجه به نتایج بدست آمده، ra و ra+p1+tt موثرترین تیمارهای میکروبی در افزایش روی قابل عصاره گیری با dtpa خاک و افزایش جذب روی به وسیله گیاه گندم بودند. در حالی که p2 و ra+p2+mt موثرترین تیمارها در کاهش ph و افزایش غلظت آهن خاک بودند. کلمات کلیدی: ضایعات لاستیک های فرسوده، تجزیه زیستی لاستیک، خاک آهکی، کود روی، رودوکوکوس اریتروپلیس، اسینتوباکتر کالکوسیتکوس، سودوموناس پوتیدا، تیوباسیلوس

اثر روش های پخت، انجماد و رفع انجماد در کیفیت روغن ماهی گونه بیاه تیمار شده با عصاره رازیانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  عاطفه رمضانی   مهدی کدیور

در جهان تمایل به مصرف ماهی به منظور تأمین غذا و همچنین دسترسی به فواید آن در حفظ سلامت انسان روز به روز در حال افزایش است. در صورتی که مواد غذایی آماده شده منجمد شوند علاوه بر اینکه مدت زمان بیشتری قابل نگهداری هستند می توان با روش های مختلفی مانند آون گذاری یا مایکروویو در کمترین زمان ممکن غذا را آماده کرد. روش پختن- منجمد کردن و گرم کردن مجدد، امروزه جایگزین مناسبی برای طبخ مرسوم غذا به شمار می آید و در آن غذای پخته شده، منجمد شده و زمان کوتاهی قبل از صرف غذا گرم می شود. به روش های مختلفی امکان ممانعت از اکسیداسیون چربی در محصولات غذایی وجود دارد، یکی از این روش ها استفاده از عصاره های گیاهی است که به دلیل داشتن دو خاصیت آنتی میکروبی و آنتی اکسیدانی باعث افزایش عمر نگهداری ماده غذایی می شوند. در این تحقیق ماهی بیاه به دو روش سرخ کردن و پخت با آون آماده شد و به مدت 5 ماه به فریزر 18- درجه سانتی گراد منتقل گردید و در فواصل زمانی مشخص نمونه ها به دو روش آون گذاری و استفاده از مایکروویوگرم شد و به مقایسه خصوصیات فیزیکوشیمیایی و پروفایل اسیدهای چرب روغن ماهی تیمار شده و نمونه خام پرداخته شد، همچنین تأثیر استفاده از عصاره ی رازیانه در جلوگیری از اکسیداسیون روغن ماهی بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان داد در طول پخت میزان رطوبت نمونه ها کاهش یافته در حالیکه میزان پروتئین و خاکستر آن ها افزایش داشته است. نمونه ی سرخ شده به دلیل جذب روغن طی فرایند پخت دارای بیشترین میزان چربی بود(6/8%). بین دو روش پخت با آون و سرخ کردن، سرخ کردن اثر کمتری بر خصوصیات شیمیایی روغن ماهی بیاه داشت به گونه ای که میزان عدد اسیدی، عدد پراکسید و tba در انتهای دوره ی نگهداری به ترتیب 5/3%،meqo2/kgoil 8/3 وmgmda/kgoil 4/0 به دست آمد که بسیار کمتر از میزان این شاخص ها در نمونه ی آون گذاری بود. بین روش های گرم کردن مجدد تفاوت معنی داری بین عدد اسیدی، پراکسید و tba در دو روش مایکروویو گذاری و آون گذاری وجود نداشت بدین ترتیب می توان از هر یک از این دو روش برای گرم کردن نمونه های منجمد استفاده کرد. استفاده از عصاره رازیانه در پخت با آون به خوبی مانع ازافزایش روند اکسیداسیون روغن ماهی طی نگهداری 5 ماهه آن به صورت منجمد شد در حالیکه این عصاره در فرایند سرخ کردن نتوانست خاصیت آنتی اکسیدانی مورد انتظار را نشان دهد. نسبت اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 در روش پخت با آون تفاوت چندانی با نمونه خام نداشت در حالیکه این نسبت در نمونه های سرخ شده به دلیل نفوذ روغن سرخ کردنی به بافت ماهی به شدت افزایش داشت. در پایان می توان گفت عصاره رازیانه می تواند با خاصیت آنتی اکسیدانی خود باعث افزایش مدت ماندگاری محصولات حساس به اکسیداسیون شود اگرچه استفاده از غلظت های بیشتر عصاره این گیاه ممکن است باعث بهبود خواص عملکردی آن شود.

بررسی تاثیر قارچ گلوموس موسه آ بر بیان ژن abc ترانسپورتر در گیاهچه های فستوکا آلوده به نیکل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده علوم 1392
  سودابه مصطفوی پور   لیلا شبانی

در طی دهه اخیر، به دلیل افزایش غلظت نیکل تا حدود 26000 میلی¬گرم بر کیلوگرم در خاک¬های آلوده، این فلز به عنوان فلز سنگین خطرناک مورد توجه قرار گرفت. شدت تاثیر سمیت نیکل بر فیزیولوژی گیاهان بسته به نوع گونه گیاهی، مرحله رشد، شرایط کشت، غلظت نیکل و مدت زمان قرارگیری گیاه در معرض آن متفاوت است. اثرات سمیت غلظت بالای نیکل در مراحل چندگانه شامل مهار فعالیت¬های میتوزی، کاهش رشد، کاهش روابط آبی گیاه و فتوسنتز، مهار فعالیت¬های آنزیمی نظیر متابولیسم نیتروژن، تداخل با جذب دیگر یون¬های فلز ضروری و مهار تنش اکسیداتیو مشاهده شده است. اما امروزه اثر فلزات سنگین توام با قارچ میکوریزای بر گیاهان مورد توجه اکثر دانشمندان قرار گرفته است. قارچ¬های میکوریز- آربسکول برقرار کننده¬ی همزیستی غیر تخصصی با اکثر گیاهان کره زمین هستند و در بیش از 80% از خانواده¬ی گیاهان خشکی یافت می¬شوند. این قارچ¬ها باعث افزایش مقاومت به تنش¬های مختلف می¬شوند.

بررسی خصوصیات مورفوفنولوژیک، سیستم زادآوری و درصد اسانس تعدادی از گونه های گیاهان خانواده چتریان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  احسان عطایی   محمد رضا سبزعلیان

خانواده چتریان apiaceae(umbeliferae) دارای 300 تا 455 جنس و 3000 تا 3750 گونه می باشد. این خانواده دارای تعدادی از گیاهان زراعی- دارویی می باشدکه انسان از آنها به صورت روزمره به عنوان سبزیجات و یا از عصاره ی آنها به عنوان نوشیدنی استفاده می کند. عرصه رویش اکثر جنس های این تیره مناطق مدیترانه ای، ترکیه، ایران و ترکمنستان است و این مناطق را خاستگاه اولیه این گیاهان می دانند. از شاخص ترین این گیاهان می توان به هفت گونه ی رازیانه با نام علمیfoeniculum vulgare m ، شوید با نام علمیanethum graveolens l. ، زیره سبز با نام علمیcuminum cyminum ، هویج فرنگی با نام علمیdaucus carota ، هویج ایرانی(زردک) با نام علمی pastinaca sativa ،گشنیز با نام علمیcoriandrum sativum l. و جعفری با نام علمیpetroselinum crispum اشاره کرد. این پژوهش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی درون گونه ای و بین جنس های نام برده به وسیله بررسی برخی صفات مورفوفنولوژیک در راستای تعیین روابط خویشاوندی آنها و همچنین ارزیابی سیستم زادآوری این گیاهان از نظر میزان خودگشنی و دگرگشنی، در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد که گونه های مورد مطالعه از نظر اکثر صفات مورد بررسی هم پوشانی اندکی دارند. بازه تغییرات توده های مورد مطالعه از نظر شاخص توان خودگشنی بیانگر این موضوع بود که هفت گونه مورد مطالعه از لحاظ نوع سیستم زادآوری در سه گروه خودگشن، دگر گشن و حد واسط قرار می گیرند به نحوی که گونه زیره سبز با شاخص توان خودگشنی 16/69 درصد تنها گونه خودگشن و دو گونه گشنیز و جعفری با 21/43 و 46/32 درصد خودگشنی دو گونه حد واسط بودند. شاخص توان خودگشنی برای گونه های رازیانه، شوید و هویج به ترتیب 87/8 ، 85/11 و 92/16 درصد بود که نشان دهنده دگرگشن بودن این سه گونه می باشد. نتایج تجزیه خوشه ای بر اساس 13 صفت مورد مطالعه نشان داد که 28 ژنوتیپ این پژوهش در هفت گروه تقسیم شدند. از هفت گونه موجود شش گونه به طور کامل از هم جدا شدند و تنها گونه های هویج و زردک در یک گروه قرار گرفتند. همچنین نه توده رازیانه به دو گروه زودرس و دیر رس تفکیک شدند. نتایج آزمون f بیل برای گروه های حاصل از تجزیه خوشه ای بیانگر این موضوع بود که در مجموع صفات طول و عرض دانه، نسبت ارتفاع به تعداد شاخه فرعی، ارتفاع، تعداد شاخه فرعی، تعداد روز تا 50% گلدهی و تعداد روز تا 50% میوه دهی بیشترین نقش را در تفکیک گروه ها داشتند. بای پلات حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی نیز گروه بندی بر اساس تجزیه خوشه ای را تایید کرد. تجزیه تابع تشخیص برای تمام گونه ها نشان داد که تمام گونه ها به غیر از زردک و هویج از یکدیگر متمایز هستند و صفات طول و عرض دانه بیشترین نقش را در تفکیک گونه های یک ساله و دو ساله از یکدیگر داشتند. تجزیه تابع تشخیص برای گیاهان با عادت رشدی یک ساله و دو ساله به صورت مجزا، تمایز گونه های موجود در هر گروه را بهتر نشان داد. برای گونه های یک ساله، صفات عرض دانه، طول دانه و درصد اسانس بیشترین نقش را در تفکیک گونه ها داشتند و برای گونه های دو ساله صفات وزن هزار دانه و عرض دانه بیشترین تاثیر را داشتند. دو گونه شوید و هویج بیشترین فاصله را نسبت به هم داشتند و گونه های زردک و هویج بیشترین شباهت را در بین تمام گونه ها دارا بودند. در بین گیاهان با عادت رشدی یک ساله شوید و گشنیز نزدیکترین گونه ها به یکدیگر بودند و دو گونه رازیانه و شوید بیشترین فاصله را نسبت به یکدیگر داشتند. در بین گونه های دو ساله جعفری با زردک فاصله کمتری نسبت به گونه هویج داشت.

اثر قارچ مایکوریزا بر شاخص های رشدی شمعدانی عطری(.pelargonium graveolens l) در شرایط آبیاری کامل و کم آبیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1394
  راسخ امیری   نعمت ا.. اعتمادی

بهبود مقاومت گیاه و حفظ بهره وری محصول در برابر تنش های محیطی از جمله خشکی یک موضوع مهم در کشاورزی می باشد. علاوه بر ظرفیت ذاتی گیاه در مقاومت به تنش، همزیستی با قارچ های میکوریزا می-تواند مقاومت گیاه را به تنش افزایش دهد و در نتیجه رشد و عملکرد گیاه حفظ شود. شمعدانی عطری (pelargonium graveolens (l.) heritier) یکی از گیاهان زینتی معطر و دارویی متعلق به تیره شمعدانی بوده که به دلیل اسانس ارزشمند آن کشت و کار می شود. آزمایش حاضر به منظور مطالعه تلقیح گیاه شمعدانی عطری با گونه های مختلف قارچ میکوریزا (گونه glomus mosseae، g. intraradices و ترکیب دو گونه) و در سه سطح آبیاری (100، 75 و 50 درصد ظرفیت زراعی) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. تمامی فاکتورهای مورفولوژیک و فیزیولوژیک تحت تاثیر تیمارهای آبیاری و قارچی قرار گرفتند. به طور کلی، شمعدانی عطری در مناطقی که با محدودیت آب روبرو هستند رشد کندی دارد که بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق می توان بیان کرد، تلقیح با قارچ میکوریزا می تواند برای گیاه در شرایط کم آبی مناسب بوده و باعث کاهش اثرات نامطلوب خشکی شود.