نام پژوهشگر: سعید آجلی

بررسی استحکام در لبه ی بافت های دو لایه به کمک یک مدل مکانیکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1389
  حمید رضا الهی دوست   سعید آجلی

یکی از پر کاربردترین پارچه های صنعتی، پارچه های دو لایه ای است که تنها در کناره ها به یکدیگر متصل شده اند. با توجه به مصارف خاص این پارچه ها، استحکام آن ها اهمیت ویژه ای دارد. از آن جا که درز پارچه دارای کمترین استحکام نسبت به سایر نقاط پارچه می باشد، استحکام درز پارچه های دو لایه ی صنعتی از اهمیت خاصی برخوردار است. در این تحقیق روش جدیدی به منظور افزایش استحکام درز پارچه های دو لایه ارائه شده است. این روش شامل ایجاد یک حفره در محل اتصال دو لایه به یکدیگر و پر کردن آن توسط پرکننده هایی با سطح مقطع دایره می باشد. در این تحقیق 3 پارچه با حفره هایی با قطرهای 27/0، 45/0 و 55/0 سانتی متر تولید شده و هر یک با پرکننده هایی با 2 قطر مختلف پر شدند. از پرکننده هایی با قطر کم تر از قطر حفره، به عنوان نیمه پرکننده و از پرکننده هایی با قطر بیشتر به عنوان پر کننده ی کامل استفاده شد. استحکام این نمونه ها با نمونه های حفره دار بدون پرکننده، نمونه ی دو لایه ی بدون حفره (متصل شده از طریق بافت دو لایه)، نمونه های دو لایه ی دوخته شده و پارچه ی یک لایه (بدون درز) مقایسه گردید. در نهایت نمونه های دارای بیشترین میزان استحکام، به وسیله ی نرم افزار آباکوس مدل سازی شده و قابلیت مدل ها برای پیش بینی استحکام درزها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که با اضافه کردن پرکننده به حفره ها و افزایش قطر آن ها، استحکام کششی درز افزایش می یابد. همچنین این نتیجه حاصل شد که برای نمونه های پر شده با پرکننده ی کامل، افزایش قطر حفره تأثیری بر استحکام کششی درز پارچه نخواهد داشت. مقایسه ی استحکام کششی اندازه گیری شده با مقدار بدست آمده از شبیه سازی توسط نرم افزار آباکوس برای نمونه های حفره دار دارای پرکننده ی کامل و نمونه ی بدون حفره (متصل شده از طریق بافت دو لایه) نشان داد که این مدل ها با حداکثر خطای 15% قابلیت پیش بینی استحکام کششی نمونه های مشابه را خواهند داشت.

بررسی جذب انرژی در کامپوزیت های تقویت شده با پارچه های حلقوی پودی سه بعدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1389
  رضا حسامی   سعید آجلی

ظرفیت جذب انرژی یکی از مهمترین گزینه ها در انتخاب مواد برای بسیاری از کاربردهای مهندسی مانند قطعات ضربه گیر در اتومبیل ها، کلاه های ایمنی مورد استفاده در دوچرخه و موتور سواری، محوطه های ساختمان سازی و نیز بسته بندی برای کالاهای شکننده، می باشد. مواد مورد استفاده در جاذب های انرژی باید تغییر شکل پلاستیک را به عنوان مکانیزم اصلی جذب انرژی بکار گیرند، ضمن اینکه سبکی وزن در این مواد بسیار مورد توجه می باشد. علیرغم استفاده از کامپوزیت های تقویت شده با منسوج های دوبعدی (چندلایی ها) در یک دوره طولانی، استفاده از آنها در بسیاری ازکاربردهای ساختمانی محدود شده است که این محدودیت ها ناشی از مشکلات تولیدی مانند زمان و هزینه بالای لایه چینی دستی و ویژگی های ضعیف مکانیکی از جمله آویزش ضعیف لایه های پیش آغشته و عدم رسیدن به شکل های پیچیده در قالب گیری است. از مشکلات مکانیکی مهم دیگر چند لایی ها، مقاوت پایین آنها به ورقه ورقه شدن می باشد. در تلاشی گسترده برای غلبه بر بسیاری از این مشکلات در طول چند دهه گذشته توجه زیادی به کامپوزیت های پلیمری تقویت شده با سازه های لیفی سه بعدی شده است چراکه هزینه تولید این کامپوزیت ها نسبت به چند لایی ها پایین تر و مقاومت درون ضخامت بهتری را ارایه می کنند. بیشترین توجه به فرایندهای نساجی از قبیل بافندگی تاری پودی، بریدینگ، بخیه زنی و بافندگی حلقوی برای تولید این کامپوزیت ها شده است. در میان این فرایندها، بافندگی حلقوی به موجب قابلیت تولید سریع اجزا و همچنین قابلیت دستیابی به شکل های پیچیده در قالب گیری به دلیل مقاومت پایین آنها در برابر تغییر شکل و ساختار سلولی یکی از مناسب ترین فرآیندها می باشد. برای نیل به این مقصود، دو ساختار حلقوی پودی یکروسیلندر ساده و دوروسیلندر ریب با تراکم های سطحی متفاوت از نخ نایلون مولتی فیلامنت تکسچره شده 150 دنیری بر روی ماشین های گردباف بافته شد. سپس پارچه ها با استفاده از فرایند گرما شکل دهی در آون با دمای 180 درجه سانتیگراد و مدت زمان 5 دقیقه به کمک استفاده از قالبهای خاص سه بعدی شدند. برجستگی های سه بعدی روی پارچه ها به دو شکل هندسی مخروطی سرصاف و نیمکره ای با دو تراکم کم و زیاد ایجاد شدند. پارچه های سه بعدی شده به وسیله رزین اپکسی پوشش داده شده و برای رسیدن به یک جاذب انرژی ایده آل در یک بستر پلیمری از فوم پی وی سی قرار گرفتند. برای قرار گیری پارچه ها در بستر پلیمری، قالبی با ابعاداستاندارد تهیه گردید. پارچه سه بعدی در میان آن قرار گرفت و سپس فوم پی وی سی به اندازه یکسان در دو طرف پارچه درون قالب ریخته شد و در آون به مدت زمان و حرارت مناسب قرار داده شد. نمونه ها بر مبنای روش طراحی آزمایش تاگوچی l8 آماده گردید و مورد آزمایشات شبه استاتیک کشش و فشار و آزمایش دینامیکی ضربه وزنه ثقلی و پاندولی قرار گرفتند. نتایج حاصل به کمک نرم افزارmini tab مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نمونه بهینه مشخص گردید. نتایج حاصله نشان می دهد که نمونه تقویت شده بوسیله پارچه دورو سیلندر ریب با تراکم سطحی بالا و ساختار اشکال هندسی مخروطی سر صاف با تراکم سطحی بالا در آزمون استحکام کششی و فشار بالاترین مقاومت را از خود نشان داد. همچنین در آزمون ضربه وزنه ثقلی و پاندولی نمونه با همان شرایط ذکر شده اما با برجستگی های نیمکره ای، نمونه بهینه شناخته شد. سپس به کمک نرم افزار spss نمونه بهینه با نمونه پی وی سی بدون پارچه مورد تحلیل آماری قرار گرفت که نتایج حاکی از معنی دار بودن تفاوت مابین ویژگی های بررسی شده دراستفاده از پارچه حلقوی برای تقویت فوم پی وی سی می باشد.

تجزیه و تحلیل عوامل موثر بر نیروی وارد شده به سوزن در فرآیند سوزن زنی مخمل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده نساجی 1390
  حسن آقا مشروطه   محمد ذره بینی

پارچه های منسوج نبافته مخمل با استفاده از فن آوری خاص سوزن زنی، متفاوت با فن آوری بکار گرفته شده در ماشین آلات سوزن زنی مورد استفاده جهت تولید نمد های معمول، تولید می شوند. تفاوت در ماشین آلات سوزن زنی مخمل به سوزن های مورد استفاده و صفحه استراحت دهنده لایه متراکم اولیه مربوط می شود . در ماشین آلات سوزن زنی مخمل، سوزنهای چنگالی جایگزین سوزن های خار دار متداول در تولید نمد های معمول شده اند. از طرف دیگر جایگزین شدن صفحه استراحت دهنده زیرین با یک نوار متحرک دارای سطح پوشیده شده از برس های فیلامنتی، ماهیت فرآیند سوزن زنی را دگرگون ساخته است. دراین تحقیق، نیروهای وارد شده به سوزن های چنگالی بکار گرفته شده و تغییرات آن در فرآیند تولید پارچه های منسوج نبافته مخمل مورد بررسی قرار گرفته است. برای انجام آزمایشات، ماشین آزمایشگاهی سوزن زنی مخمل مورد نیاز طراحی و ساخته شد. سیستم اندازه گیری نیروی خالص وارد شده به سوزن چنگالی شامل قسمت های سخت افزاری و نرم افزاری نیز طراحی و ساخته شد. عملکرد سیستم اندازه گیری نیرو، براساس حذف مولفه های موثر بر نیروی کل وارد شده به سوزن چنگالی می باشد. جهت نیل به این هدف سیستم به دو نیروسنج مجهزگردیده است. استفاده هم زمان از دو نیروسنج و روش حذف سخت افزاری، امکان تعیین تأثیرمولفه های ناشی از ارتعاش، اینرسی و مقاومت های لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک را فراهم آورده است. سیستم اندازه گیری نیروی خالص، قادر به اعلام تغییرات نیروهای وارد شده به سوزن چنگالی ناشی از عوامل فوق، در خلال یک سیکل سوزن زنی بر حسب میزان گردش محور اصلی ماشین به صورت لحظه ای می باشد. یک سیکل سوزنی شامل دو دامنه نفوذ و خروج سوزن از لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک می باشد. نتایج نشان می دهدکه مولفه های موثر بر نیروی کل وارد شده به سوزن چنگالی را می توان بر حسب دامنه های نفوذ و خروج سوزن در دوگروه نیرو های تماسی و بدون تماس مورد مطالعه قرار داد. در واقع سوزن چنگالی در هر یک از این دو دامنه، تحت تأثیر مولفه های مختلف نیرو ناشی از ارتعاش و اینرسی سوزن تحت عنوان نیروهای غیرتماسی و مقاومت های ناشی از نفوذ سوزن در لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک تحت عنوان نیروهای تماسی می باشد. سوزن مسافت قابل توجهی از هردامنه حرکت خود در یک سیکل سوزن زنی، در تماس با لایه متراکم اولیه و یا برس های نوار متحرک نمی باشد. درمقایسه با قسمت هایی از دو دامنه حرکت که سوزن در تماس با لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک به سر می برد و نیروی های وارد شده به سوزن ناشی از مقاومت لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک می باشند، در قسمت های دیگر که سوزن در تماس با این دو جزء نمی باشد، نیرو های غالب، ناشی از عوامل ارتعاش و اینرسی سوزن می باشند. بنابراین می توان نتیجه گیری نمود، در حالیکه متوسط نیروهای وارد شده به سوزن صرف نظر از جهت آنها ناشی از عوامل موثر ارتعاش و اینرسی سوزن می باشند، متوسط قدرمطلق نیروهای بیشینه ای که در خلال سیکل های متوالی سوزن زنی به سوزن وارد می شود به میزان بسیار زیاد وابسته به مقاومت لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک می باشد. نتایج همچنین حاکی از موثر بودن تنظیمات فرآیند های سوزن زنی خاردار اولیه و سوزن زنی مخمل و خصوصیات الیاف مورد استفاده بر قدر مطلق نیروی وارد شده به سوزن چنگالی در فرآیند سوزن زنی مخمل می باشد. جهت تعیین مشارکت این عوامل بر نیرو وارد شده به سوزن چنگالی مدل های رگرسیونی ساخته شده و نمودارهای رگرسیونی جزئی حاصل گردیدند. نتایج نشان می دهد، در حالیکه افزایش در ظرافت الیاف، جرم سطحی لایه متراکم اولیه، عمق نفوذ سوزن چنگالی، سرعت سوزن زنی مخمل و تراکم سوزن زنی مخمل سبب افزایش مقدارکل جابجایی الیاف،که به صورت مستقیم بر نیروی تحمیل شده به سوزن چنگالی موثر است می شوند، افزایش عمق نفوذ سوزن در مرحله سوزن زنی خاردار اولیه باعث کاهش نیروی وارد شد ه به سوزن می شود. نتایج حاکی از تاثیر ناچیز عواملی ازقبیل طول الیاف و تراکم سوزن زنی لایه متراکم اولیه بر نیروی واردشده به سوزن چنگالی دارد. جهت تعیین دقیق میزان تاثیر فروموج الیاف، مطالعات بیشتر مورد نیاز می باشد. با استفاده از فرآیند شبکه عصبی، مدل پیشگویی که بیانگر چگونگی تغییرات متوسط مقدار توان (قدرت) سیگنال نیروی وارد شده به سوزن (vrms ) می باشد نیز توسعه یافته است. این مدل با توجه به مولفه های مورد مطالعه، قادر به پیش بینی دقیق میزان مشارکت هر مولفه در مقدار متوسط نیروی وارد شده به سوزن چنگالی می باشد.

بررسی هندسه حلقه بافت حلقوی تاری به کمک یک مدل مکانیکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1390
  مرضیه جوادی طوقچی   سعید آجلی

چکیده در بافندگی حلقوی تعیین فرم حلقه مسئله ای کلیدی محسوب می شود. تعیین فرم حلقه و خصوصیات ابعادی آن در پیش بینی ویژگی های ابعادی پارچه حلقوی و نیز برخی از خواص مکانیکی آن نظیر رفتار کششی و آویزشی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در اکثر مطالعات انجام شده بر روی شکل حلقه ی پارچه های حلقوی، از منحنی الاستیکا استفاده شده است. با توجه به اینکه قرارگیری حلقه در بافت حلقوی تاری به صورت سه بعدی است، یک مدل سه بعدی می تواند هندسه ی حلقه و موقعیت حلقه در بافت را بهتر بیان کند. در این تحقیق ابتدا تحت اثر نیروهای فشاری بیشتر از میزان بحرانی، پدیده ی فراکمانش برای یک باریکه ی مستقیم توپر با نسبت طول به قطر زیاد با استفاده از روش اجزای محدود (finite element method) مدل گردیده است. برای این منظور، از روش ضمنی riks برای المان های تیر سه بعدی با در نظر گرفتن ساختار به صورت الاستیک و هندسه ی غیرخطی در نرم افزار آباکوس استفاده شده است. همچنین با در نظر گرفتن شرایط ذکرشده برای باریکه ی مستقیم توپر و افزودن دو ممان پیچشی به دو انتهای آن ، شکلی سه بعدی برای الاستیکا ایجاد شده است. در ادامه ی بحث، با در نظر گرفتن الاستیکای دوبعدی و اعمال دو ممان پیچشی به انتهای آن، شکل سه بعدی برای حلقه ی بافت حلقوی تاری یک شانه در نرم افزار آباکوس مدل شد. در واقع اعمال ممان های پیچشی سبب چرخش الاستیکا در راستای محور عمود بر سطح پارچه شده و بنابراین الاستیکا در فضای سه بعدی قرار می گیرد. در این مدل نیز از روش ضمنی، هندسه ی غیر خطی، ساختار الاستیک و المان های تیر سه بعدی استفاده شد. روشی ضمنی روشی دقیق بوده و برای مسائل ساده و بدون دخالت زمان که پیچیدگی ساختاری نظیر نقاط تماس ندارند، مناسب است. سپس، نسبت ابعادی برای الاستیکای دوبعدی و سه بعدی به روش تجربی نیز محاسبه شد و مقادیر تجربی با مقادیر مدل مقایسه گردید. نتایج تجربی با نتایج حاصل از مدل مطابقت داشته و صحت مدل را تأیید می نمایند. همچنین پارچه ی حلقوی تاری یک شانه تحت اعمال نیروی کششی در کرنش های پایین در نرم افزار آباکوس، شبیه سازی شده و حلقه ی سه بعدی مدل شده به عنوان اورلپ و ساق ها در این بافت بکاربرده شد. برای مدل نمودن پارچه از روش صریح (dynamic explicit) در نرم افزار آباکوس استفاده شد. نتایج این مدل با نتایج آزمایش پارچه ی واقعی تحت کشش در کرنش های پایین (تا %40) مقایسه و اعلام گردید. نتایج مدل در کرنش های پایین تر مطابقت بیشتری با نتایج عملی پارچه دارد. کلمات کلیدی: روش اجزای محدود، حلقه بافت حلقوی تاری، پیچش کمانش، الاستیکای سه بعدی، هندسه حلقه

بررسی اثر پارامترهای نخ و پارچه بر میزان لول شدن بافت های یکروسیلندر حلقوی پودی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده نساجی 1390
  شهره میناپور   سعید آجلی

یکی از مشکلات مهم پارچه های حلقوی بافت، لول شدن لبه های آنهاست. در یک ساختار حلقوی، نیروهای پسماند داخلی وجود دارند که از کشش اعمال شده بر ساختار پارچه در حین عملیات بافندگی، فشرده شدن و تبدیل نخ مستقیم به حلقه با خم شدن و پیچش آن ناشی می شوند. انرژی موجود در حلقه ناشی از این نیروها، مشکلات زیادی مانند جمع شدگی و لول شدن پارچه را سبب می شود. زمانیکه نخ برای تشکیل حلقه خم می شود، به دلیل خاصیت الاستیسیته خود، تمایل به مستقیم شدن و برگشتن به حالت اولیه دارد و اگر لبه پارچه آزاد باشد، این نیروها سبب بلند شدن لبه به سمت خارج از صفحه پارچه و تغییر شکل آن می شوند. لول شدن لبه های پارچه های حلقوی، یکی از عیوب آنها به شمار می رود. این پدیده، در عملیات تکمیل و دوخت و دوز پارچه می تواند باعث ایجاد مشکل و تولید ضایعات شود، بنابراین مطالعه و اندازه گیری مقدار لول شدن در پارچه های حلقوی اهمیت زیادی دارد. در مطالعات انجام شده تاکنون در رابطه با لول شدن پارچه های حلقوی، سعی بر شناسایی عوامل موثر بر لول شدن و اندازه گیری فاصله لول شدن پارچه با محاسبه گشتاورهای حلقه که به پارچه جهت لول شدن نیرو وارد می کنند، شده است. این گشتاورها تابع خصوصیاتی از نخ و پارچه مانند جنس، نمره و سختی خمشی نخ، طول حلقه، تراکم رج و ردیف و طرح بافت هستند که همه این پارامترها قبل از تولید پارچه معلومند. با پیش بینی لول شدن پارچه ها قبل از تولید، امکان محاسبه ضایعات پارچه ناشی از لول شدن، به هنگام آماده سازی پوشاک وجود دارد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی اثر پارامترهای لیف، نخ و پارچه بر میزان لول شدن بافت های یکروسیلندر حلقوی پودی است. بدین منظور پارچه های حلقوی پودی توسط ماشین گردباف بافته شده و پارامترهای اثرگذار مربوط به نخ، پارچه و استراحت در سه سطح مختلف بررسی می شود. این پارامترها عبارتنداز: جنس و نوع الیاف، درصد الیاف، تاب نخ، نمره نخ، طرح بافت، تراکم بافت، زمان استراحت و جهت برش پارچه. باتوجه به تعداد پارامترهای گفته شده و تعداد سطوح بررسی آنها، از روش تاگوچی برای تولید نمونه ها استفاده می شود. با انجام آزمایشات لول شدن و بررسی نتایج آن، تمامی عوامل ذکر شده به عنوان عامل تأثیرگذار بر لول شدن پارچه ها شناخته شدند. عوامل طرح بافت و تراکم، به ترتیب دارای رتبه اول و دوم تأثیرگذاری در هر دو جهت برش ردیف و رج هستند. با برش در جهت ردیف، زمان استراحت پس از برش، تاب نخ، درصد مخلوط و نمره نخ و با برش در جهت رج، تاب نخ، نمره ی نخ، درصد مخلوط و زمان استراحت پس از برش رتبه های سوم تا ششم را دارا هستند. در بین عوامل و سطوح تعیین شده برای آن ها در این تحقیق، در برش در جهت ردیف، بافت “double cross tuck” دارای تراکم کمتر تهیه شده از نخ 50/50 پلی استر،پنبه با نمره ی انگلیسی 25 و تاب کمتر و با نداشتن زمان استراحت پس از برش، و در برش در جهت رج نیز بافت “double cross tuck” دارای تراکم کمتر تهیه شده از نخ 50/50 پلی استر،پنبه با نمره ی انگلیسی 20 و تاب کمتر و با نداشتن زمان استراحت پس از برش، حداقل میزان لول شدن را نتیجه خواهد داد. برای درک و تحلیل دقیق تر این پدیده، حلقه بافت ساده ی حلقوی پودی در نرم افزار آباکوس، شبیه سازی شده است و نتایج این مدل به عنوان شاخصی از میزان لول شدن بافت، با نتایج آزمایش میزان لول شدن پارچه مقایسه و اعلام گردیده است.

مدل سازی پدیده کاسه انداختن پارچه های حلقوی پودی با استفاده عز روش اجزای محدود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده نساجی 1390
  میترا کریمیان   سعید آجلی

چکیده پدیده ی کاسه انداختن یک تغییرشکل غیرقابل بازگشت سه بعدی است؛ که در حین مصرف پوشاک ایجاد می شود. نواحی که کاسه انداختن درآنها مشاهده می شود، شامل: آرنج و زانو می باشد. در همه ی این قسمت ها نیرویی به صورت مکرر و یا بلندمدت از طرف اعضای متحرک بدن بر روی پارچه اعمال می شود. بر اثر اعمال نیرو پارچه دچار تغییرشکل می شود؛ از آنجایی که برگشت پذیری الاستیک پارچه ها با زمان کاهش می یابد، پارچه ها دارای خصوصیات ویسکوالاستیک هستند و رفتار خزشی از خود نشان می دهند، بنابراین نمی توانند بر تغییرشکل غلبه کنند و شکل اولیه خود را بازیابند. درنتیجه تغییرشکل پایدارکاسه انداختن در البسه رخ می دهد. این رفتار پارچه ناشی از القای نیروهای داخلی کشش برش و خمش در اجزای تشکیل دهنده ی پارچه می باشد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی اثر مشخصه های لیف، نخ و پارچه بر میزان کاسه انداختن پارچه های حلقوی پودی یک روسیلندر است. بدین منظور پارچه های حلقوی پودی مختلفی بر روی ماشین گردباف بافته شده و اثر مشخصه های مختلف مربوط به نخ و پارچه در سه سطح، بر روی آنها بررسی شد. این مشخصه ها عبارتند از: نوع و درصد الیاف، تاب نخ، نمره ی نخ، طرح بافت و تراکم بافت. با استفاده از جدول آرایه های متعامد تاگوچی بر اساس تعداد عوامل و سطوح هر کدام، نمونه پارچه ها جهت انجام آزمایشات تجربی تهیه شده و همچنین از طریق همین روش، عوامل اثرگذار، میزان اثرگذاری هر یک و شرایط بهینه ای که کمترین میزان کاسه انداختن رخ می دهد، تعیین گردید. درصد خستگی کاسه انداختن به عنوان معیار ارزیابی رفتار کاسه انداختن به کار رفته است. نتایج حاصله نشان میدهد، تمامی عوامل مورد بررسی، تأثیر معناداری بر روی پدیده کاسه انداختن داشتند. مشخصه های ساختار بافت، تاب نخ، تراکم بافت، جنس و درصد الیاف و نمره نخ به ترتیب دارای رتبه های اول تا پنجم اثرگذاری بر پدیده کاسه انداختن هستند. در بین عوامل و سطوح تعیین شده در این تحقیق، پارچه ای با بافت ساده دارای تراکم زیاد تهیه شده از نخ 75پلی استر-25پنبه با تاب بیشینه و نمره ی انگلیسی 30، کمترین میزان کاسه انداختن را نتیجه می دهد. همچنین پدیده ی کاسه انداختن مطابق با روند آزمایشات تجربی به کمک روش اجرای محدود شبیه سازی شد. در این تحقیق با مدلسازی پارچه از نخ های تشکیل دهنده ی آن، پیچیدگی هندسی سلول واحد پارچه حلقوی، تأثیر همزمان ازدیادطول و خمش نخ ها در فرایند تغییرشکل و برهم کنش بین نخ ها در نواحی تماسی مد نظر گرفته شد. مدل سازی با استفاده از روش اجزای محدود انجام گرفت. در نهایت نتایج بدست آمده از مدل سازی بر اساس شاخص مقاومت در برابر کاسه انداختن، با نتایج تجربی همخوانی خوبی داشت.

مدل سازی رفتار اصطکاکی منسوج ضد سرش تایر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1391
  فهیمه اسفندیاری   محمد شیخ زاده

امروزه با افزایش کاربرد سیستم های الکترونیک در خودروها و با توجه به این مطلب که بهبود عملکرد و ایمنی خودرو در کنار هم قرار دارند، کارکرد بهینه این تجهیزات بسیار حائز اهمیت می باشد. برای سال های متمادی کاربرد زنجیر چرخ های فلزی بر روی تایر خودرو جهت جلوگیری از لغزش در شرایط نامطلوب جاده ای متداول بود اما با همه گیر شدن ترمزهای الکترونیک نظیر abs صدمات ناشی از به کارگیری این تجهیزات قابل پذیرش نبوده است. زنجیر چرخ های فلزی عملاً کارایی ترمز abs را مختل می نمایند و در عین حال به سیستم تعلیق خودرو، تایر و همچنین در صورت تماس با آسفالت به جاده نیز آسیب وارد می نمایند. در نتیجه این شرایط فضا جهت ایجاد جایگزینی برای این تجهیزات جانبی خودرو فراهم گشت. یکی از روش هایی که اخیراً مورد توجه واقع شده است استفاده از ساختار پارچه ای بر روی تایر به عنوان روکش ضد لغزش می باشد. این روکش ها به دلیل عدم نیاز به جک برای نصب آن ها و در نتیجه راحتی نصب به سرعت در حال گسترش یافتن هستند. ساختار منسوج به کار رفته برای این منظور باید شرایط ویژه ای را دارا باشد. وضعیتی که پارچه تحت آن قرار خواهد گرفت همزمان اعمال تنش های کششی، برشی و سایشی و همچنین تنش حرارتی ناشی از سایش می باشد. پارچه باید دارای استحکام کافی جهت دستیابی به هدف مورد نظر آن را برای تحمل این تنش ها دارا باشد زیرا در صورت پارگی منسوج، تایر عملاً با سطح جاده تماس پیدا می نماید و عملکرد روکش مختل خواهد شد. از موارد مهم دیگر در ارتباط با این نوع منسوجات قابلیت حمل و نقل و سبکی آن هاست که در نتیجه کاربرد الیافی نظیر پلی پروپیلن در آن می تواند مفید محسوب شود؛ در عین حال باید توجه داشت که استفاده از الیاف pp به تنهایی به دلیل قرار گرفتن روکش تحت تنش های حرارتی و از نقطه نظر منسوج دمای ذوب پایین پلی پروپیلن می تواند مشکل ساز باشد. در این مطالعه جهت ارائه و پیشنهاد منسوجی با ویژگی های بهینه به منظور کاربرد آن به عنوان روکش ضد لغزش تایر خودرو، نمونه های مختلفی از پارچه تحت بررسی قرار گرفتند. نمونه ها شامل ساختارهایی از الیاف پلی پروپیلن و پلی استر استحکام بالا، پارچه از الیاف پلی پروپیلن، پارچه از الیاف نایلون استحکام بالا، پارچه تافته از الیاف پلی استر و پارچه حجیم حلقوی تاری از الیاف پلی استر بوده اند. خصوصیات این نمونه ها مورد بررسی قرار گرفت و از جهت استحکام و ویژگی های سطحی مورد آزمایش واقع شدند. پارچه ها از جهت خصوصیات بافت بررسی شده و در نهایت همه آن ها مورد آزمایش استحکام کششی قرار گرفتند. جهت بررسی ویژگی های اصطکاکی منسوجات ضریب اصطکاک آن ها تحت شرایط استاندارد اصطکاک پارچه با پارچه مورد آزمایش واقع گردید. با توجه به شرایط کاری ویژه تعریف شده برای این منسوجات آزمایش های اصطکاک دیگری بین پارچه با آسفالت، پارچه با برف و پارچه با یخ صورت گرفت و ضریب اصطکاک ایستایی و جنبشی برای هر یک از این حالات تعیین گردید. در ادامه روکشی از این ساختارها تهیه گشته و بر روی تایر با اندازه 165/65r13 نصب شده و برای تمام نمونه ها با ایجاد شرایط مشابه آزمایش ترمز خودرو بر روی وسیله نقلیه ای که یکی از تایرهای محور محرک آن با روکش ضد لغزش پارچه ای پوشیده شده بود به صورت بصری مورد آزمایش واقع شدند. در ادامه با استفاده از روش اجزاء محدود مدلی نرم افزاری با استفاده از abaqus 6.11 ایجاد گردید تا شرایط حرکت تایر پوشیده شده با روکش ضد لغزش پارچه ای بر روی سطوح مختلف شبیه سازی گردد. به این منظور و با توجه به انواع نمونه های موجود در این مطالعه 108 حالت مختلف برای مدل در نظر گرفته شد. این حالات شامل تغییر سطوح تماس (جاده)، سرعت خطی و زاویه ای تایر و همچنین ضریب لغزش طولی تایر بوده اند. در نهایت مقایسه ای بین نتایج آزمایشات و مشاهدات بصری با مدل سازی انجام شده صورت گرفت و رفتار منسوجات مختلف تحت شرایط مربوط به کاربرد آن ها تحت عنوان روکش ضد سرش پارچه ای تایر خودرو مورد بحث واقع گردید.

بررسی رفتار مکانیکی بافت لوله ای شکل بریدینگ و تاری- پودی با استفاده از مدل استوانه ای جدار نازک در کرنش های کوچک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1391
  جلیل حاج رسولیها   سعید آجلی

یکی از پرکاربردترین پارچه های مورد استفاده به خصوص در صنایع هوافضا، زیردریایی، پتروشیمی، خودروسازی وغیره پارچه های لوله ای شکل می باشد. بافت های لوله ای شکل می تواند به تنهایی و یا به عنوان جزء تقویت کننده ی کامپوزیت، باعث بهبود خواص مکانیکی محصول نهایی شود. یکی از کاربردهای این نوع بافت ها، ساخت مخازن جدار نازک با استحکام ویژه بالا، سبک، انعطاف-پذیر و مقاوم در برابر فشارهای داخلی مختلف می باشد. در میان سیستم های بافندگی موجود جهت تولید بافت های لوله ای شکل مورد استفاده به عنوان مخازن جدار نازک، سیستم های بریدینگ و بافندگی تاری- پودی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. زاویه ی برید در بافت بریدینگ و تراکم تار و پود در بافت تاری- پودی مهمترین عوامل متغیر بوده که برای ساخت یک مخزن جدار نازک تحت فشار داخلی باید مورد بررسی دقیق قرار گرفته و بهینه سازی شوند که در این تحقیق این دو عامل بصورت تجربی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج بدست آمده با تئوری مخازن جدار نازک و پوسته های تقویت شده با الیاف مقایسه گردید. جهت انجام آزمایشات از یک لوله سیلیکونی جدار نازک به عنوان مغزی و برای پوشش دهی این لوله جدار نازک از بافت بریدینگ با هفت زاویه برید متفاوت و بافت تاری- پودی با پنج تراکم پودی متفاوت استفاده شد. پس از این مرحله جهت انجام آزمایش فشار داخلی سازه ای طراحی گردیده و نمونه ها بر روی آن قرار گرفته و در اثر افزایش فشارهای داخلی با نرخ ثابت شروع به ازدیاد قطر کرده که تمامی رفتار نمونه ها تا لحظه پارگی توسط یک دوربین دیجیتال، فیلمبرداری شد. در نهایت نمودار فشار- قطر برای نمونه-های برید و تاری- پودی ترسیم شده و مورد بررسی قرار گرفت. برای نمونه های برید مشاهده شد که نمودار فشار- قطر برای زاویه 55 ± درجه کاملاً به صورت خطی شده و در این زاویه کلیه ی نیروهای ایجاد شده در سطح مخزن جدار نازک در اثر اعمال فشار داخلی در راستای جهت گیری رشته های برید می باشد. در نمونه های تاری- پودی نیز مشاهده شد که با افزایش تراکم پودی تا یک مقدار مشخص افزایش درگیری میان الیاف و در نتیجه افزایش فشار پارگی نسبت به وزن نخ پود مصرفی و پس از این مقدار به دلیل افزایش نیروهای برشی در سطح پارچه کاهش فشار پارگی نسبت به وزن نخ پود مصرفی را خواهیم داشت. در نهایت صحت نتایج بدست آمده با تئوری مخازن جدار نازک مورد بررسی قرار گرفت که تأیید کننده ی آن بود.

بررسی اثر ساختاری پارچه دو شانه حلقوی تاری بر جذب صوت، نفوذپذیری نور و هوا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1391
  رامین کلانی   محمد ذره بینی

پدیده آکوستیک و آلودگی های صوتی دارای اهمیت زیادی بوده بگونه ای که توجه محققان بسیاری را بخود جلب نموده است. حذف و یا کاهش صداهای غیر موزون در ساختمان ها و وسایل نقلیه به یکی از چالش های جدی مهندسین طراح این ساختار ها مبدل شده است. منسوجات جاذب صوت متنوع با توجه به استانداردهای حاکم بر مکان های مورد استفاده باعث گردیده که اینگونه منسوجات به عنوان جزء لاینفک از عوامل کاهش دهنده آلودگی های صوتی و در بعضی موارد علاوه بر کاهش آلودگی صوتی به عنوان اجزاء تزئینی بکار گرفته شوند. در منسوجات مختلف، بی بافت ها به میزان زیادی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند. با توجه به مطالعات ناچیز در این زمینه بروی منسوجات حلقوی باف و به دلیل مزایای فنی و خواص فیزیکی و مکانیکی اینگونه بافت ها در این تحقیق سعی گردیده است قابلیت های جذب صوت، عبور نور و عبور هوا در اینگونه ساختارها مورد مطالعه قرار گیرد. در این تحقیق جهت انجام آزمایش های لازم از پنج ساختار بافت حلقوی تاری از قبیل: تریکو، لاکنیت، لاکنیت معکوس، ساتین و شارک اسکین در سه تراکم متفاوت استفاده گردیده است. به این منظور از نخ پلی استر فیلامنتی با نمره 75 دنیر وتعداد فیلامنت های 36 عدد استفاده گردید. آزمایشات قابلیت عبور هوا و نور براساس استاندارد های شماره 07-e1554 astm و astm d6567 -00(2006)با استفاده از دستگاهای شرلی و نور سنج انجام گردید. خصوصیات جذب صوت نمونه ها با استفاده از دستگاه تک سونیک متر مورد بررسی قرار گرفت و مدل پیشنهادی هندسی تخلخل نمونه ها جهت بررسی خواص آکوستیک نیز استفاده گردید. ملاحظه شد که با افزایش تراکم در ساختارهای مختلف میزان تخلخل، عبور نور و هوا کاهش می یابد. که در این رابطه تفاوت قابل توجهی مابین نتایج رو و پشت فنی نمونه ها مشاهده نگردید. همچنین نتیجه گیری گردید که ضریب جذب صوت نمونه ها تحت تاثیر عواملی از قبیل: تراکم ساختار، تخلخل، آندر لپ و جهت رج و ردیف قرار دارد. نتایج نشان دهنده این نکته می باشند که ضریب جذب صوت پارچه زمانی که امواج صدا بروی فنی پارچه ارسال می گردند نسبت به زمانی که امواج صدا بروی پشت فنی پارچه ارسال می شوند بیشتر است. ساختار های تریکو، لاکنیت معکوس و شارک اسکین در مقایسه با ساختار های ساتین و لاکنیت دارای بیشترین قابلیت جذب صوت می باشند. بررسی فرکانس های 250، 500 و 1000 هرتز روی نمونه ساختار های تولید شده، مقادیر بیشینه و کمینه جذب صوت را در فرکانس های 250 و 1000 هرتز به ترتیب حاصل گردیدند. به عبارت دیگر با افزایش فرکانس ، امواج برگشت داده شده از منسوج بسیار پراکنده تر منعکس می شوند و بنابراین ضریب جذب صوت منسوج کاهش می یابد. ساختارهای تریکو، شارک اسکین و لاکنیت معکوس بواسطه دارا بودن آندرلپ های کوتاه در شانه جلو دارای قابلیت جذب صوت بیشتر می باشند. بهبود خواص آکوستیکی این ساختارها بواسطه پراکنده شدن کمتر امواج منعکس شده از پارچه می باشد. در مقایسه امواج صوتی منعکس شده از ساختارهای دارای آندر لپ بلند مانند ساتین دارای پراکندگی بسیار بوده و بنابراین ضریب جذب صدا بوسیله این ساختار ها پایین خواهد بود. نتایج نشان می دهند که روی فنی نمونه های مورد آزمایش میزان زیادتر از انرژی صدا را نسبت به پشت فنی جذب می نماید. این پدیده می توانند در رابطه با پراکندگی بیشتر نخ ها در پشت فنی منسوج نسبت به روی فنی آن توجیه گردد که سبب پراکندگی بیشتر امواج منعکس شده در پشت فنی پارچه و بنابراین کاهش قابلیت جذب صوت پارچه در سمت پشت فنی می گردد

پیش بینی و بهینه سازی تشکیل پرزدانه پارچه های حلقوی پودی بافته شده از نخ های مخلوط فاستونی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده نساجی 1391
  محمد رجالی   حسین حسنی

پرزدهی پارچه پدیده ای است ناشی از توده شدن الیاف و باقی ماندن آن ها روی سطح پارچه می باشد. به این توده الیاف آزاد که روی سطح پارچه دیده می شوند «پرزدانه» گویند. گسترش تشکیل پرزدانه بر روی پارچه نه تنها ظاهر ناخوشایندی برای پارچه ایجاد می کند بلکه باعث ساییدگی زودهنگام آن خواهد شد. هنگام پوشیدن وشستشوی لباس، با درگیر شدن الیاف بیرون زده از سطح پارچه، پرزدانه شکل می گیرد. بنابراین شناخت عوامل تأثیرگذار روی پرزینگی و همچنین اندازه گیری و کنترل این عوامل بسیار حایز اهمیت است. از جمله این عوامل می توان به طول، دانسیته خطی، استحکام پارگی و مقاومت سایشی الیاف و همچنین نمره، میزان تاب نخ و ساختار پارچه اشاره کرد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر عوامل مختلف بافت از قبیل جنس و نمره و تاب نخ، ساختار و تراکم بافت و همچنین بررسی تأثیر تغذیه دو نخ به صورت موازی به ماشین تخت بافت بر میزان پرزدهی پارچه های حلقوی پودی مخلوط الیاف پشم/ آکریلیک می باشد. به همین منظور از 3 نوع مخلوط 25/75، 50/50 و 75/25 مختلف با نمره های 10 و 15 متریک و ضریب تاب های 80 و 90 متریک برای تهیه نمونه نخ ها استفاده شد. این نخ ها در ماشین تخت بافت با گیج 12 در سه ساختار بافت یک رو سیلندر ساده، ریب ساده و فول میلانو با دو تراکم کم و زیاد بافته شد. پس از تهیه? نمونه ها، آن ها توسط دستگاه مارتیندل در معرض سایش با دورهای 125، 500، 1000، 1500 و 2000 قرار گرفتند و سپس تعداد پرزدانه های تشکیل شده توسط 3 روش شمارش چشمی، عکس برداری از نمونه ها در اتاق تاریک و همچنین اسکن کردن نمونه ها، ارزیابی شد. پس از آن داده های بدست آمده با استفاده از برنامه طراحی آزمایش تاگوچی که نمونه ها طبق آن تولید شدند، تحلیل شدند و بهینه حالت عوامل مختلف پارچه بدست آمدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که از بین عواملی که در طراحی آزمایشات استفاده شدند، عوامل جنس نخ، تراکم و نوع بافت به ترتیب بیشترین تأثیر را در نرخ تشکیل پرزدانه دارند؛ بنابراین کمترین میزان پرزدانه پس از 2000 دور سایش در نمونه های بافته شده با نخ های شامل 75 درصد آکریلیک با ساختار فول میلانو مشاهده شد. همچنین طبق این نتایج، با افزایش تراکم بافت و افزایش عامل تاب، تعداد پرزدانه های تشکیل شده بر روی پارچه ها کاهش می بابد. در نهایت از این نتایج برای پیش بینی تعداد پرزدانه های حاصل از این نوع نخ ها توسط شبکه عصبی استفاده شد.

تأثیر عوامل ساختاری پارچه حلقوی تاری بر چرم مصنوعی تولید شده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1391
  زلیخا احمدوند   سعید آجلی

چرم مصنوعی نیز به دلیل کاربردهای متنوع، خواص مکانیکی و فیزیکی نظیر استحکام کششی و جرخوردگی مطلوب، زیردست نرم و انعطاف پذیر و خاصیت برگشت پذیری و کشسانی مطلوب از آن انتظار می رود. به همین دلیل در این تحقیق سعی شده ارتباط مابین خصوصیات چرم و پارچه زیرلایه بررسی شود و چون چرم مصنوعی تهیه شده به عنوان رومبلی(روکش صندلی) استفاده شده، بنابراین خصوصیات راحتی و دوام با اهمیت بوده و به همین دلیل در این تحقیق خصوصیاتی نظیر استحکام کششی، جرخوردگی و خمشی و نیز کاسه انداختن مورد بررسی قرار گرفته شده است. هدف از این تحقیق، استفاده از ساختار حلقوی تاری به دلیل ویژگی های بافت و روش تولید آن بجای بافت حلقوی پودی می باشد. در این راستا به بررسی تاثیر خصوصیات ساختار بافت پارچه های حلقوی تاری بعنوان زیرلایه، روی خواص فیزیکی و مکانیکی چرم مصنوعی پرداخته می شود. برای داشتن پارچه های حلقوی تاری با ساختار بافت و تراکم های متفاوت از روش نخ کشی بخشی و بکار بردن نخ این لی در ساختار بافت بر روی ماشین کتن استفاده شد. سپس پارچه-های تولیدی پس از عملیات تکمیل بعنوان زیرلایه چرم مصنوعی پوشش داده شده و در نهایت با اندازه گیری خواص مکانیکی چرم مصنوعی از قبیل: استحکام کششی (نیروی پارگی، ازدیاد طول تا سر حد گسیختگی، مدول اولیه و ثانویه)، استحکام جرخوردگی تانگو، خواص خمشی و کاسه انداختن (درصد خستگی، درصد هیسترزیس، مقاومت در برابر کاسه انداختن و ارتفاع کاسه انداختن) به بررسی و مقایسه بافت های حلقوی تاری معادل حلقوی پودی پرداخته شد. با استفاده از آنالیز آماری، تأثیر ساختار بافت و جهت بافت (رج، ردیف) بر خصوصیات مکانیکی تحقیق شده اثر معنادار گزارش شد. سپس با استفاده از شبکه عصبی و به کارگیری عواملی نظیر ساختار پارچه، تراکم و جهت بافت پارچه های حلقوی تاری به عنوان داده های ورودی شبکه، خصوصیات استحکام کششی، استحکام جرخوردگی و خمشی به عنوان عوامل خروجی شبکه پیش بینی گردید. هم چنین با مقایسه خواص مکانیکی و فیزیکی نمونه-های چرم مصنوعی با زیرلایه بافت های مختلف حلقوی تاری، با نمونه با زیرلایه حلقوی پودی، در اکثر بافت های حلقوی تاری، نتایج قابل قبولی مشاهده گردید.

ساخت پارچه چند محوری و بررسی رفتار کششی منسوج تولیدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده نساجی 1392
  محمد امین رحیمی نیا   سعید آجلی

در این تحقیق در مرحله نخست به امکان سنجی ساخت دستگاه چند محوری پرداخته شده است. به این منظور با استفاده از قطعات یک دستگاه سرکیسه دوز برای ایجاد تغییرات در یک دستگاه تافتینگ استفاده گردید. در نهایت با استفاده از روش های استاندارد تولید پارچه های چند محوری و نخ فیلامنتی نایلون با استحکام بالا اقدام به تولید پارچه چند محوری گردید. که این امر با طراحی و ساخت یک قاب مخصوص برای تولید پارچه چند محوری صورت پذیرفت. از نمونه های تولید شده آزمایش کشش تک محوری به عمل آمد و با استفاده از داده های به دست آمده از آزمایش به بررسی رفتار کششی پارچه چند محوری پرداخته شد. با استفاده از نرم افزارهای آماری داده ها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل شده نشان داد که بین داده های میانگین حداقل و میانگین حداکثر استحکام در جهت های مختلف از نظر آماری اختلاف معنا دار نمی باشد. اما در بررسی داده های میانگین استحکام در جهت های مختلف از نظر آماری بین راستای نود درجه با راستاهای دیگر اختلاف معنا داری مشاهده گردید. علت این امر می تواند به خاطر قرارگیری راستای دوخت عمود بر جهت نخ های نود درجه باشد. جهت بررسی رفتار کششی پارچه چند محوری در راستاهای غیر از راستای قرار گیری نخ های لایه ها از یک رابطه تئوری استفاده گردید. اما نتایج داده های به دست آمده از این رابطه با آزمایش های انجام گرفته هم خوانی نداشته و این امر نشان می دهد که پارچه چند محوری در راستاهای مختلف دارای مقاومت یکسانی نمی باشد. پس در نتیجه پارچه دارای همسان گردی کاملی نیست و فقط در راستای لایه های نخ دارای مقاومت کششی مناسب می باشد.

تجزیه و تحلیل نیروها در واحدهای ساختمانی تور مارکوزیت در اثر آویزش توسط نرم افزارهای المان محدود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1388
  الهام امیرنصر   داریوش سمنانی

امروزه نقش منسوجات صنعتی در زمینه های مختلف صنایع کشاورزی و پزشکی همواره اهمیت روز افزون می یابد. این امر به واسطه خواص مناسب آنها از قبیل سبکی وزن، میزان الاستیسیته، ثابت ابعادی مناسب، استحکام زیاد وکم سختی و مقاومت در مقابل خوردگی و فاسد شدن، همواره موجب کاهش هزینه می شود. در صنعت نساجی مشکلی که اغلب مهندسین با آن مواجه هستند درارتباط با پیچیدگی محیط های لیفی از نظر هندسی و خواص مکانیکی است. روش المان های محدود روشی عددی است که با استفاده از آن میتوان برای حوزه وسیعی از مسایل پیچیده مهندسی شامل تجزیه و تحلیل تنش انتقال حرارت، الکترومغناطیس و جریان سیال راه حلی یافت. در تحقیق اخیر سعی بر آن شد که علاوه بر بررسی خواص مکانیکی پارچه های حلقوی ناری مارکوزیت و لید این بر اساس کاربردهای صنعتی و خانگی آنها، از نرم افزار مکانیکی abaqus برای مدلسازی چند طرح مختلف از پارچه های حلقوی تاری و تحلیل نتایج آها در هنگام آویزش استفاده شود. پس از انجام آزمایشات خمش، آویزش و استحکام و بررسی نتایج طرح مطلوب برای استفاده در کاربردهای مورد نظر ارایه شد. نتایج بدست آمده از آزمایش خمش، نشان می دهد که پارچه لید این سه سوزنه دارای بهترین شرایط برای کاربردهایی از جمله کاربردهای اورتوپدی است. نتایج آزمایش آویزش نتز پارچه های مارکوزیت سه سوزنه یا دو تکرار در قسمت این-لی با یک فاصله سوزن و مارکوزیت چهار سوزنه با سه تکرار در قسمت این لی با یک فاصله سوزن را بعنوان بهترین پارچه در مصارف پرده معرفی کرد. نتایج آزمایش استحکام نیز حاکی از آن است که در مواردی که استحکام کششی پارچه های حلقوی تاری مد نظر است پارچه لید این چهار سوزنه استحکام بیشتری از خود نشان می دهد. با توجه به نتایج تحلیل مکانیکی صورت گرفته توسط نرم افزار abaqus پارچه مارکوزیت چهارسوزنه با سه تکارر در قسمت این لی با یک فاصله سوزن ثابت ابعادی بیشتر اختلاف جابجایی و تغییر شکل المان کمتری نسبت به طرح های دیگر با گذشت زمان نشان داد که در نیتجه تغییر ساختار مارکوزیت در قسمت تکرار این لی یک فاصله سوزن نقش بسزایی در تغییر نتایج جابجایی دارد.

بررسی اثر پارامتر های ساختاری بافت بریدینگ متشکل از نخ های مغزی دار فلزی بر میزان حرارت تولیدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده نساجی 1392
  مرضیه نام نیک   سعید آجلی

صنعت نساجی امروزه به سمت تولید منسوجاتی پیش می رود که کاربردهایی فراتر از مصارف معمولی داشته باشد از آن جمله، منسوجات تولید کننده حرارت می باشد. نخ های رسانا(نخ های فلزی، سیم های فلزی)یا فیلامنت ها می توانند برای توسعه منسوجات و پوشاک گرماده که در زمینه های بهداشت، کاربرد های نظامی ولباس های گرم کننده به کار می روند؛ مناسب باشند. در این پروژه به معرفی نخ های مغزی دار فلزی و تولید بافتی باساختار برید پرداخته و تاثیر گذاری پارامترهای مختلف بر میزان تولید حرارت بررسی خواهد گردید. مقاومت الکتریکی فلز انتخاب شده به عنوان مغزی عامل تولید حرارت می باشد. المنت گرم کننده به تنهایی یا همراه با نخ های مصنوعی یا طبیعی دیگر (در این پروژه با استفاده از الیاف پنبه و مغزی سیم مسی نخ المنت گرم کننده تولید گردید) برید می شود. در مواقع لزوم المنت از یک نخ مقاوم حرارتی تولید می شود.برید لوله ای برای پوشش لوله هاو شلنگ ها می تواند استفاده شود. در بررسی اثر گذاری پارامتر های ساختار برید با نخ مغزی دار فلزی بر حرارت تولید شده ، متغییر های مختلفی مورد آزمایش قرار گرفتند .یکی از پارامتر های جنس لوله قالب برای ساختار برید بوده است متغییرهای دیگر قطر لوله قالب، تراکم برید و ولتاژاعمال شده می باشد . در این مطالعه هدف ما بررسی پارامتر های ساختاربافت بریدینگ از نخ مغزی دار فلزی، بر میزان حرارت تولید شده، بوده است.با استفاده از تحلیل آماری anova توسط نرم افزار spss پارامتر های تاثیر گذار بر حرارت تولید شده از بافت برید لوله ای مشخص شدند.همچنین اثرات متقابل آنها به صورت دو تایی و سه تایی بررسی شده و در جداول مربوطه با ضرایب آنها بیان شده است.با توجه به جدول اثرگذاری پارامتر ها می توان پارامتر ها را به تر تیب زیر رتبه بندی نمود: 1. قطر لوله : نتایج آزمایش نشان داد که با افزایش قطر لوله میزان حرارت تولید شده کاهش می یابد. 2. ولتاژ: بالا بردن ولتاژ اعمال شده طبق قوانین فیزیکی باعث افزایش توان الکتریکی می شودو با افزایش توان الکتریکی حرارت تولید شده بیشتر می شود. 3. تراکم: بدیهی است که با افزایش تراکم برید میزان حرارت تولید شده بیشتر خواهد بود. چراکه با افزایش تراکم برید طول سیم بکار رفته در آن افزایش می یابد مقاومت الکتریکی افزایش یافته در نهایت میزان حرارت تولید شده بیشتر خواهد بود. 4. ساختار: تغییر ساختار های مختلف تاثیر قابل ملاحظه ای بر حرارت تولید شده نداشت. 5. جنس لوله: از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که با تغییر جنس لوله،حرارت تولید شده روند یکسانی را داشته است.

بررسی اثر پارامترهای سوزن زنی بر استحکام کششی منسوج چند محوری سوزن زنی شده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده نساجی 1392
  رضا زاغیان   سعید آجلی

پارچه های چند محوری به بافت هایی گفته می شوندکه نخ ها به صورت صاف در جهات مختلف در ساختمان بافت قرارگرفته و به کمک یک عامل دیگر مانند حلقه بافت درموقعیت خود ثابت می شوند. نسبت استحکام به وزن در این ساختارها نسبت به فلزات بسیار بالا است از این رو می تواند جایگزین بسیار خوبی برای آنها باشند. این پارچه ها بیشترکاربرد صنعتی داشته ودرصنایع نظامی، هوا فضا، خودرو، انرژی های نو(توربین های بادی)، پزشکی، راه وساختمان، وسایل ورزشی و غیره استفاده می شوند. در این منسوجات از نخ های ویژه با کارایی بالا، مانندکربن، شیشه وکولار در زوایای بین0 تا 90 درجه در یک یا چند لایه استفاده می گردد که لایه ها به کمک یکی از روش های دوخت به یکدیگر متصل می گردند. تعداد لایه های بکاررفته می تواند بین 2 تا 7 لایه تغییرکند. از ویژگی های بسیار مهم این پارچه ها، داشتن خواص مکانیکی مناسب نسبت به پارچه های تاری وپودی است. تحقیقات انجام شده برروی استحکام و انتشار پارگی درپارچه های چند محوری نشان می دهدکه میزان استحکام پارچه تحت تاثیر جنس، نمره نخ، چگالی پارچه، زاویه نخ ها در هر لایه ها، الگو و تراکم دوخت و میزان تنش وارده به نخ درطول بافت، قرار دارد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی رفتاراستحکام کششی درجهات مختلف ساختارهای چند محوری تولید شده با الیاف شیشه به روش سوزن زنی است. در این روش ابتدا با استفاده از یک قاب مناسب، عمل نخ کشی و لایه گذاری تحت چهار زاویه 0، 45، 45- ، 90 درجه انجام می شود. دراین مرحله باید میزان تنش وارده به الیاف شیشه درحین نخ کشی ثابت باقی بماند تا لایه ها بعد از تولید دچار تغییر شکل نگردند. درمرحله بعدی با قراردادن یک لایه بی بافت در دو طرف لایه ها عمل سوزن زنی بر رو و پشت نمونه ها انجام می شود. با توجه به آزمایش استحکام کششی تک محوری و نتایج آماری بیشینه میانگین استحکام کششی، مدول الاستیک و درصد ازدیاد طول نمونه ها در جهات مختلف، برحسب عوامل مختلفی مانند، تراکم سوزن زنی، عمق نفوذ سوزن، زاویه نخ های هرلایه و روش سوزن زنی بر پشت و روی پارچه، مورد بررسی قرارگرفت. نتایج حاصل شده نشان داد، میانگین استحکام کششی درهریک از ساختارهای چند محوری سوزن زنی شده در زوایای مختلف یکسان نیست واختلاف معنی داری بین میانگین استحکام کششی در هرچهار جهت وجود دارد. همچنین با بررسی نتایج آماری اثر پارامترهای موثر بر منسوج چند محوری سوزن زنی شده مانند عمق نفوذسوزن، و روش سوزن زنی اختلاف معنی داری در میزان استحکام کششی بین هریک از ساختارها مشاهده می شود اما در پارامتر تراکم سوزن زنی این اختلاف در بین ساختارهایی با تراکم سوزن زنی 40 و 120 مشاهده شد و در سایر تراکم ها اختلاف معنی داری مشاهده نشد. علت این اختلاف را می توان چنین توجیه نمودکه با افزایش عمق نفوذ سوزن و تراکم سوزن زنی شکستگی الیاف شیشه بیشتر شده که منجر به کاهش استحکام منسوج چند محوری می گردد. میانگین نتایج بدست آمده از مدول الاستیک ودرصد ازدیاد طول نمونه ها، نتایجی تقریبا مشابه با میانگین استحکام کششی دارد.

بررسی تغییرات شکلی پارچه های چند محوری حلقوی تاری تحت تأثیر نیروهای خارجی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1392
  مناعت رنجبران   سعید آجلی

منسوجات چند محوری سازه های لیفی متشکل از نخ های مستقیم و بدون فروموج می باشند. این منسوجات با روش های خاص تولید می شوند. شکل پذیری بالا این منسوجات تحت تاثیر عواملی از قبیل رفتار کششی، خمشی و برشی ساختار در شرایط اعمال نیرو می باشد. در این پژوهش تغییر شکل سه بعدی به واسطه اعمال نیروهای خارجی به این منسوجات مورد بررسی قرار گرفت. نمونه‏های دو محوری و سه محوری جهت انجام آزمایش‏ها خریداری شد. این نمونه ها از الیاف شیشه تهیه شده اند. ظرافت نخ در نمونه های دو و سه محوری در راستا‏های 45± درجه و محور z به ترتیب برابر200 و 68 تکس می باشد. لایه های تشکیل دهنده نمونه ها با استفاده از دوخت زنجیره ای به یکدیگر متصل شده بودند. آزمایش‏های کششی با استفاده از دستگاه زوییک انجام گردید. زاویه نخ ها نسبت به یکدیگر، موثر بر رفتار کششی آن می‏باشد. نمونه ها، با استفاده از ابزار طراحی شده در این تحقیق، به نیمکره هایی با شعاع 5/7و11سانتی متری تبدیل و با هدف تعیین میزان زوایای نسبی نخ ها، با استفاده از یک دوربین عکاسی 18 مگاپیکسل تصویر برداری گردید و تغییرات در مقدارزوایه با استفاده از نقاله اندازه گیری شد. تبدیل نمودن منسوج مسطح به نیمکره سبب تغییر زوایه نخ ها نسبت به هم می شود. مدل هندسی جهت تخمین تغییرات در مقدار این زاویه ساخته شد. این مدل قادر به محاسبه مقدار زاویه با اندازه‏گیری فاصله محورها در هر نقطه بر حسب فاصله از مرکز نیمکره می‏باشد. نتایج حاصل از مدل، ضریب همبستگی قابل قبولی با نتایج آزمایش‏ها را نشان می‏دهد. این ضریب همبستگی، برای نمونه های با شعاع 11 سانتی متری نسبت به نمونه های با شعاع 5/7سانتی متری بیشتر می باشد. نتایج نشان می‏دهند، پارچه های دومحوری در تمام راستا مقاومت یکسانی در برابر تغییر شکل به واسطه اعمال نیرو را دارا می باشند. پارچه های سه‏محوری در مقابل نیروی کششی در راستای صفر درجه، دارای مقاومت کمتری در مقابل تغییر شکل به سایر راستا‏ها بوده و این مقاومت در دو راستای 45± یکسان می باشد. مدول الاستیسیته پارچه های سه محوری اندکی بیشتر از پارچه های دو محوری است و بنابراین پارچه های دو محوری نسبت به پارچه های سه‏محوری، آسان‏تر دچار تغییر شکل می شوند. تغییرات در پارچه های دو محوری و سه محوری به ترتیب بیشتر و کمتر از 20 درجه می باشد. در حالت پارچه‏های سه‏محوری بیشترین تغییرات در محدوه 1 الی 10 درجه مشاهده گردید، بازگشت به شرایط اولیه در پارچه سه‏محوری نسبت به پارچه دو محوری بیشتر می باشد..

مدلسازی و شبیه سازی المان محدود انتقال حرارت در پارچه های حلقوی تاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1392
  نوید نوری فعله کری   محمد قانع

نیاز روز افزون به انواع عایق های حرارتی برای جلوگیری از اتلاف انرژی گرمایی منجر به رشد این موضوع در مهندسی نساجی شده است. مهندسین با استفاده از پارچه ها توانسته اند انواع مواد مرکب عایق را تولید کنند. به خصوص پارچه های حلقوی در این زمینه توانسته اند میزان عایق بودن متاسبی را از خود نشان دهند. هدف این تحقیق بدست آوردن ثابت های مقاومت حرارتی در پارچه های حلقوی تاری با توجه به پارامتر های ساختار پارچه از جمله تراکم رج، تراکم ردیف و نوع نخ است. نحوه عملکرد شامل مدلسازی پارچه به صورت سه بعدی و بدست آوردن پارامتر های مقاومت حرارتی در نرم افزار المان محدود است. با توجه به اینکه روش شبیه سازی با در نظر گرفتن جریان سیال درون پارچه انجام می شود، دقت محاسباتی به علت دخیل نمودن شرایط واقعی بالا می رود. این مدلسازی با اطلاعاتی از قبیل نوع نخ و پارچه (که شکل حلقه را بیان می کند)، پارچه را به صورت سه بعدی مدل کرده و سپس شروع به شبیه سازی رفتار انتقال حرارت پارچه می کند. از مدل شبیه سازی اطلاعاتی از قبیل شار گرمایی، دمای روی پارچه و دمای زیرین پارچه بدست می-آید. با استفاده از پارامتر های نخ و پارچه و روابط ترمودینامیکی می توان مقدار مقاومت حرارتی پارچه را محاسبه نمود. برای صحت شبیه سازی، نیاز به انجام آزمایش های انتقال حرارت در منسوجات است. برای این منظور نمونه های پارچه حلقوی تاری یک شانه در سه طرح بافت?×?، ?×?و ?×? در دو تراکم رج کم و زیاد با نخ های فیلامنتی پلی استر با دستگاه کتن تولید شدند. در نهایت نمونه ها توسط دستگاه صفحه داغ مورد آزمایش قرار گرفتند. در این آزمون که دمای سطح سرد (بیرونی) توسط حسگرهای دما خوانده شده و سپس مقدار رسانش گرمایی برای این نمونه ها اندازه گیری شد. سپس پارچه در نرم افزار به روش المان محدود شبیه سازی شد و نتایج آن از قبیل رسانش گرمایی با نتایج عملی مقایسه شدند. مقدار خطا بین آزمایش ها و شبیه سازی حداکثر پنج درصد بود.

بررسی تاثیر ساختمان بافت پارچه های حلقوی تاری بر رفتار خمشی آن به کمک یک مدل ریاضی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1386
  سعید آجلی   علی اصغر اصغریان جدی

در این تحقیق ارتباط بین سختی خمشی پارچه های حلقوی تاری دو شانه استاندارد با ساختمان بافت و خصوصیات نخ مصرفی مورد بررسی قرار گرفته است. این پارامترها شامل فاصله بین حلقه ها در راستای ردیف و رج پارچه، طول آندرلپ حلقه های جلو و عقب و سختی خمشی نخ تشکیل دهنده ساختمان بافت می باشد. به این منظور یک مدل مکانیکی جهت برآورد سختی خمشی ارائه گردیده که در آن هندسه حلقه در پارچه به کمک دو دسته نخ های صاف و اریب به نمایندگی از نخ ساق ها و آندرلپ ها جایگزین شده است. مقدار سختی خمشی برای پارچه بر اساس این مدل برابر است با مجموع مقاومت خمشی نخ های صاف و اریب در ساختمان بافت که به کمک روش انرژی کرنشی محاسبه می گردد. همچنین فرض شده که نخ ها در پارچه از دو ناحیه سخت و انعطاف پذیر عبور می نمایند. تاثیر این نواحی نیز بر مقدار سختی خمشی پارچه مد نظر قرار گرفته است. علاوه بر آن سختی خمشی نمونه پارچه ها توسط دو دستگاه آزمایشگاهی (دستگاه تمام اتوماتیک سیکلی خمش, ساخته شده در دانشکده مهندسی نساجی دانشگاه صنعتی امیرکبیر تهران در طول این پروژه و دستگاه خمش کاواباتا, موجود در دانشکده نساجی دانشگاه کارولینای شمالی، آمریکا) اندازه گیری گردید. نتایج به دست آمده از دو روش آزمایش بیانگر این مطلب است که دستگاه ساخته شده در داخل, قابل اعتماد بوده و از ضریب اطمینان خوبی برخوردار می باشد. در این پژوهش، یک مدل خطی آماری نیز جهت برآورد سختی خمشی پارچه بررسی شده است. مقایسه بین نتایج تئوری، تجربی و آماری حاکی از یک ضریب همبستگی بسیار بالا بین سختی خمشی تخمین زده توسط مدل ریاضی و نتایج واقعی در دو جهت ردیف و رج برای بافت های متفاوت حلقوی تاری می باشد.

بررسی اثر پارامترهای تولیدی تورهای حامل بار بر خواص کششی آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده نساجی 1393
  محمد رضا فلاح زاده   سعید آجلی

در گذشته تورهای استفاده شده در کار و تجارت توسط نیروی انسانی حمل و بار گذاری می شدند؛ بنابراین نیاز به استحکام بالایی نداشتند؛ اما امروزه با افزایش نیازها و ساخت ماشین آلاتی با قدرت های فوق بشری محدوده ی استحکام تورهای حامل نیز بیشتر شده است. کارهایی همچون انتقال بارهای سنگین و ماهیگیری که از گذشته تا به امروز ادامه یافته شامل تحول اشاره شده بوده و نیاز به تغییری طراحی شده را برای این محصول الزامی می دارد. امروزه برای تورها کاربردهای بسته بندی و محافظت از بار و تقویت کننده ی کمپوزیت ها نیزمعرفی می گردند. تابه حال بیشتر تحقیقات درزمینه ی تورها با هدف بررسی عملکرد تورهای ماهیگیری و عوامل مربوط به آن صورت پذیرفته است. در جریان این تحقیقات عواملی همچون مواد اولیه، نحوه ی اتصال المان ها و به صورت محدود شکل مش تورها موردتوجه قرارگرفته شده است. در این تحقیق با تمرکز بر تورهای گره دار سعی شده تا پارامتر اساسی تورها یعنی شکل مش تور و نحوه ی قرارگیری اجزاء تور و همچنین پارامتر های نوع گره و طناب استفاده شده مورد توجه قرار گیرد؛ بنابراین دو نوع برید با زوایای 10 و 17 درجه مورد استفاده قرار گرفته است. برای اتصال برید و تشکیل تور از سه نوع گره با ساختارهایی متفاوت با نام های اورهندبند، بلاد و گره تغییریافته اولترا استفاده شده است. دو شکل مش مربعی و مثلثی که هر یک با ساختارهای چهار و دو رشته ای تهیه شده، در مجموع چهار ساختار تور را تشکیل می دهند. آزمایش های اندازه گیری استحکام بر برید، گره و تور انجام شده است. به جهت آنکه هدف از انجام آزمایش بر نمونه های برید و گره بررسی تأثیر پذیری تور از مراحل تولید بود، آزمایش های انجام شده بر این دو دسته با توجه به آزمایش های تور یکنواخت سازی شد. با توجه به آنکه اعمال نیرو به گره در ساختار تور بر تمام سر رشته های گره صورت می پذیرد، آزمایش های انجام شده بر گره ها در شش جهت متفاوت صورت گرفته به این معنی که هر دو زوج از چهار سر انتهایی گره با استفاده از دستگاه استحکام سنج آزمایش شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهدگره بلاد در جهت های متفاوت بسیار یکنواخت است و این گره برای اتصال دو رشته بهترین نتایج را ارائه می دهد. نتایج به دست آمده از آزمایش های تور نشان از برتری شکل مش های مثلثی بر مربعی است و به همین ترتیب ساختارهای چهار رشته ای برای گره های اورهندبند و بلاد و ساختارهای دو رشته ای برای گره اولترا برتری دارد همچنین با استفاده مدلسازی به روش اجزاء محدود و با بهره گیری از نرم افزار آباکوس مدلی از گره اورهندبند طراحی شده که هر رشته ی تشکیل دهنده ی گره به صورت جسمی توپر و با خواصی الاستیک در نظر گرفته شده است. خواص رشته ی تشکیل دهنده ی گره با استفاده از نتایج آزمایش انجام شده بر برید به نرم افزار داده شده است. بارگذاری بر مدل با استفاده از جابه جایی سطح با نرخ ثابت و در محدوده ی الاستیک انجام شده است. با توجه به تنش های قابل مشاهده در نرم افزار می‎ توان نتیجه گرفت اعمال نیرو به هر یک از رشته های گره، معمولا تا اولین خمش ادامه می یابد. با استفاده از این نکته می توان اختلاف میان استحکام گره ها در جهت های متفاوت را توضیح و تفسیر نمود.

بررسی اثر ساختار پارچه های حلقوی تاری سوراخ دار پوشش داده شده با پلی آنیلین بر روی کاهش سطح مقطع راداری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1393
  فاطمه رئیسی   حسین حسنی

امروزه با پیشرفت دستگاه های شناسایی الکترونیکی از قبیل رادار و مادون قرمز، قابلیت شناسایی و کشف اهداف توسط جنگ افزارهای زمینی و هوایی به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. همچنین عدم تداخل امواج دستگاه ها و جلوگیری از ایجاد اختلال در عملکرد آن ها از مواردی است که جذب امواج رادار را به مسئله ی مهمی تبدیل کرده است. بنابراین دستیابی به تکنولوژی استتار در برابر امواج و نیاز به پوشش هایی که بتوانند اثرات نامطلوب و مخرب این امواج را کاهش و یا کاملاً حذف کند، اهمیت فراوانی یافته است. این طرح نیز در راستای نیل به هدف مذکور، به بررسی ساختاری می پردازد که علاوه بر کارا بودن درزمینه استتار، ازنقطه نظر تولید نیز به صرفه باشد. در این پژوهش انواع ساختارهای جاذب رادار معرفی و جهت طراحی و ساخت این پوشش¬ها، از بافت¬های سوراخ-دار حلقوی تاری پوشش داده شده با پلی آنیلین استفاده شده است. هدف اصلی در این پژوهش بررسی تأثیر ساختار پارچه¬های حلقوی تاری، بر میزان جذب و انعکاس امواج الکترومغناطیس بوده است. در ساختار این پوشش از پلیمر رسانای پلی¬آنیلین به عنوان جاذب استفاده شده است؛ انتظار می¬رود ابعاد سوراخ ها و همچنین پوشش پلی¬آنیلین روی پارچه، نقش اتلافی را در رابطه با امواج برخوردکننده ایفا کنند و بر روی میزان جذب و انعکاس امواج تأثیرگذار باشند. تأثیر ساختار پارچه¬های پوشش¬دهی شده با پلی آنیلین در جذب و انعکاس امواج الکترومغناطیسی، در باند فرکانسی ghz 12 -8، توسط تجهیزات مایکروویوی موج بر برای دو نمونه پارچه که دارای بزرگترین و کوچکترین ابعاد سوراخ بودند، بررسی گردید. جهت بهینه¬سازی هزینه¬ها و تعداد آزمایش¬ها، از شبیه سازی ساختار در نرم افزار (computer simulation technology) cst استفاده گردید. این نرم افزار در زمینه های شبیه سازی عددی میدان های الکترومغناطیسی ، طراحی انواع آنتن¬ها و مدارات فرکانس بالا مورد¬ استفاده می باشد و به راحتی طراحی، آنالیز و شبیه سازی را در مدارات انجام داده و درکمترین زمان و با کمترین هزینه ممکن نتایج موردنیاز را بدست می¬دهد. این نرم افزار گستره وسیعی از فرکانس را پشتیبانی می¬کند و یکی از امکانات کارساز آن شبیه سازی تجهیزات مایکروویو می¬باشد. با به دست آوردن پارامترهای جذب و انعکاس دو نمونه¬ی آزمایش شده، شبیه سازی موج بر و نمونه پارچه¬های تولیدشده برای فرکانس 12-8 گیگاهرتز در نرم افزار انجام شد. از مقایسه نتایج شبیه سازی با نتایج حاصل از آزمایش تجربی، مشاهده گردید که نمونه ها به میزان زیادی انعکاس امواج را کاهش می¬دهند. میزان تضعیف در هر دو حالت شبیه سازی و تجربی کم می¬باشد و با توجه به نتایج به دست آمده از هر دو حالت با کاهش ابعاد سوراخ میزان عبور امواج کاهش و میزان اتلاف موج بیشتر خواهد شد. کاهش میزان انعکاس در نمونه¬های با حفره¬های بزرگتر ناشی از انعکاس پراکنده امواج است و بخوبی تاثیر ساختار پارچه بر پراکنده شدن امواج را توجیه میکند

طراحی و ساخت دستگاه بافت برید سه بعدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1393
  علی واشقانی فراهانی   سعید آجلی

بریدها گونه ای از منسوجات فنی به شمار می آیند که به علت داشتن خواص مناسب، جایگاه ویژه ای در تولید کامپوزیت ها پیدا کرده اند. برید، یک منسوج متشکل از بافت رفتگی چندین سر نخ است که ساختاری شبیه یک پارچه نسبتاً باریک یا یک ساختار طنابی شکل دارد بگونه ای که مسیر نخ ها موازی محور خود برید نیست و هیچ دو نخ مجاور کاملاً به دور هم تابیده نشده اند. بریدها به طور کلی به دو دسته دو بعدی و سه بعدی تقسیم می شوند. برای تولید بریدهای سه بعدی روشهای متعددی وجود دارد. یکی از این روش ها روش چهارمرحله ای می باشد که نام این روش برگرفته از نوع حرکت دستگاه بافت برید می باشد. امروزه بریدهای سه بعدی در صنایع عمرانی، هوافضا، ساخت تجهیزات پزشکی، اتومبیل سازی و به عنوان عایق های رطوبتی و حرارتی استفاده می شوند. در این تحقیق ابتدا به امکان سنجی بافت برید سه بعدی با استفاده از روش چهارمرحله ای پرداخته شد. بدین منظور ابتدا یک ماکت چوبی از دستگاه بافت برید سه بعدی ساخته شد و با استخراج حرکت های لازم برای حامل های نخ، بافت برید سه بعدی انجام پذیرفت. سپس با داشتن دانش فنی بافت برید سه بعدی به این روش، طراحی های لازم برای دستگاه بافت برید سه بعدی انجام گرفت و دستگاه اتوماتیک آن ساخته شد. بعد از ساخته شدن دستگاه، امکان بافت برید مکعبی با جنس های مختلف بر روی آن مورد بررسی قرار گرفت و نمونه هایی از جنس نایلون، پلی استر، اکریلیک و شیشه با نمره های مختلف بر روی دستگاه بافته شد. برای بررسی امکان بافت طرح های مختلف بر روی دستگاه، با استفاده از نرم افزار متلب حرکت حامل های نخ شبیه سازی شد و با استفاده از ترکیب حرکت های مختلف حامل ها طرح های مختلفی به دست آمد. با استفاده از دستگاه ساخته شده، نمونه هایی با طرح های دارای 16، 32 و 48 نخ بافته شد و ممکن بودن بافت طرح های مختلف روی دستگاه نتیجه شد. پس از انجام این پروژه علاوه براین که امکان طراحی و ساخت دستگاه بافت برید سه بعدی حاصل شد، به وجود مسیرهای مختلف حرکت حامل های نخ روی دستگاه پی برده شد که موجب می گردند بافت طرح های مختلفی امکان پذیر شود. همچنین می توان روی دستگاه از جنس های مختلفی همچون کربن و شیشه برای بافت استفاده کرد. زوایای بافت رفتن نخها در برید نیز قابل تنظیم می باشد.