نام پژوهشگر: سید امیر مسعود شهرام نیا

تاثیر جهانی شدن بر فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1389
  سید سعید موسوی   سید جواد امام جمعه زاده

چکیده مفهوم جهانی شدن یکی از جدیدترین مفاهیم دنیای مدرن است که در عصر حاضر نشانگر مسیر حرکت جهان در آینده می باشد. فرایند جهانی شدن یکی از موثرترین نیروهای محرکه تغییرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جهان معاصر بوده و امروزه تمام جنبه های زندگی انسانها را تحت تاثیر قرار داده است. این فرایند بر جمهوری اسلامی ایران نیز تاثیرگذار بوده و باعث تحولاتی گردیده است. در این نوشتار سعی بر آن است به این سوال پاسخ داده شود که فرایند جهانی شدن چه تاثیری بر فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ برای سهولت در پاسخگویی به این سوال، که سوال اصلی تحقیق نیز می باشد از نظریه رونالد رابرتسون استفاده شده است. با توجه به این نظریه می توان این فرضیه را بیان کرد که فرایند جهانی شدن منجر به افزایش عام گرایی و تحول در فرهنگ و فرهنگ سیاسی از راه افزایش سطح مبادلات تجاری و ارتباطات شده و باعث شکل گیری الگوی خاصی از فرهنگ سیاسی در ارتباط با جامعه مدنی با تاکید بر آموزه های اسلامی در ایران گردیده است. رابرتسون جهانی شدن را پدیده فرهنگی می داند که بستری برای جهانی شدن فرهنگ ها و عام شدن آن ها و همچنین خاص ومحلی شدن عناصر فرهنگ جهانی را فراهم می کند. در جمهوری اسلامی ایران نیز جهانی شدن باعث عام گرایی و همسانی در فرهنگ شده است و از آن جایی که فرهنگ سیاسی نیز متاثر از فرهنگ می باشد بنابراین دگرگونی در فرهنگ منجر به تحول در فرهنگ سیاسی می شود. فرایند جهانی شدن از طرق اقتصادی و فرهنگی باعث دگرگونی در فرهنگ جمهوری اسلامی ایران شده و عام گرایی فرهنگی را باعث گردیده است. تحولات فرهنگی به دنبال خود تحول در فرهنگ سیاسی را باعث گردیده است. این فرایند همچنین منجر به بروز برخی عوامل شده و خاص گرایی در فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران را باعث شده است. با توجه به ماهیت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران می توان ادعا کرد که فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران بیش از هر چیز متاثر از آموزه های اسلامی و شیعی است و این امر یکی از دلایل بروز خاص گرایی در فرهنگ سیاسی کشورمان است.

مقایسه سه دهه نقش روحانیت پس از مشروطه و پس از انقلاب اسلامی ( 1315 تا 1285 و 1387 تا 1357 ه.ش)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  مجید نجات پور   سید جواد امام جمعه زاده

چکیده بی تردید شناخت دقیق و عمیق ماهیت و محتوای نهضت ها و انقلاب ها تا حد زیادی به بررسی نقش و تأثیر گروه ها و نیروهای اجتماعی تأثیرگذار در روند انقلاب ها، چه قبل و چه بعد از آن بستگی دارد. روحانیان به واسطه ی نقشی که در بیشتر جوامع ایفا می کنند به مثابه یک نهاد اجتماعی از اهمیت به سزایی برخوردارند. روحانیت شیعه، لااقل از دوره صفویه از جمله نیروهای مقتدر اجتماعی و یکی از ارکان مهم جامعه مدنی به شمار می آمده است. آنان همچون سایر نیروها و گروه های اجتماعی، در مقابله با قدرت سیاسی علاوه بر ایفای نقش معنوی خود، عهده دار نقش سیاسی نیز بوده اند که کارکرد هایی همچون مشارکت و نفوذ در ارکان دولت، انزوا و انفعال سیاسی، اپوزیسیون داخلی، رهبری قیام ها و انقلاب های اجتماعی را می توان برشمرد. تاریخ معاصر ایران در متن خود آبستن دو انقلاب بزرگ بوده که این انقلاب ها منشأ بسیاری از تحولات و تغییرات در جامعه ی ایران بوده است. به لحاظ مقایسه ای نقاط افتراق و اشتراک بسیاری در سه دهه پس از مشروطه و سپس انقلاب اسلامی وجود دارد که مبارزه با استبداد و استعمار، نوع نظام سیاسی، قانون اساسی، نقش مردم، نقش ایدئولوژی، نقش رهبری و عواملی از این دست را می توان برشمرد. روحانیت شیعه، امروزه، سی سال پس از انقلاب سال ????، همانندی اندکیِ با «طبقه ی علما» یا نهاد سنتیِ روحانیت دارد. سرشتِ سازمان اداری، منابع مالی، کارکرد و شبکه ی اجتماعی، نوع تجهیز تکنولوژیک و جایگاهِ روحانیت در ساختار سیاسی، همه، سراپا دگرگون شده است. این پژوهش برآن است سه دهه حضور روحانیت بعد از انقلاب اسلامی را با سه دهه پس از مشروطه، و نیز افکار، اندیشه ها و نظریه هایی که پیرامون این دو انقلاب از جانب علما و روحانیان ارائه گردیده است را مورد مطالعه و بررسی تطبیقی و مقایسه ای قرار دهد و وجوه اشتراک و افتراق را استخراج و تجزیه و تحلیل نماید. واژگان کلیدی : انقلاب اسلامی، ایدئولوژی، روحانیان، ، مشروطیت.

دلایل روند ناکامی سکولاریسم در ایران دوران پهلوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  نجمه السادات زمانی دهج   سید امیر مسعود شهرام نیا

با اعلام مسیحیت به عنوان دین رسمی دعوای دین و سیاست در اروپا شروع شد و دولت خواستار دوری کلیسا از حکومت و تکفیک ساختارها و نهاد های دینی از ساختار های اجتماعی بود و به تدریج دین در جامعه به حاشیه کشیده شد و با آغاز دوران رنسانس و فروریختن حاکمیت کلیسا یکی از زمزمه های که مطرح شد بحث سکولاریسم بود. لذا سوال اصلی این پژوهش این است که دلائل ناکامی سکولاریسم در دوران پهلوی چیست؟ مفروض اصلی بر این استوار است که ریشه دار بودن تفکر دینی در ایران از جمله عوامل موثر در ناکامی سکولاریسم در دوران پهلوی است. سکولاریسم غرب توانست در کشورهای دیگر پیروانی پیدا کند از جمله در ایران. نفوذ تفکر سکولاریستی حتی به صورت اندک در ایران به اواخر عصر صفویه و اوایل عصر قاجار بر می گردد. تقلید از هنر غرب اولین راه نفوذ غرب در ایران است که در دوران صفویه صورت گرفت. دوران حکومت قاجار عصر نفوذ اندیشه های غربی و شکل گیری سکولاریسم در ایران است که در این دوران افرادی مانند: ملکم خان،آخوندزاده، میرزای کرمانی و طالبوف از پیشقراولان سکولاریسم در ایران محسوب می شوند. بنابراین در این دوره سکولاریسم در ایران شکل گرفت و در دروران پهلوی سکولاریسم در ایران حاکم شد و رشد یافت. رضا شاه پهلوی سعی کرد از طریق کشف حجاب،ستیز با سنت،ایجاد نهادهای نوین با مذهب و سنت مبارزه کند و اندیشه های سکولار را حاکم کند. بعد از وی محمدرضاشاه راه وی را ادامه داد.اما سکولاریسم در ایران دوران پهلوی ناکام ماند و نتوانست به حاکمیت خود ادامه دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که 1-روحانیت از دیرباز به لحاظ پیوند عمیق جامعه ایران با دین از اقتدار و نفوذ زیادی برخوردار بوده اند و دولت پهلوی با اقداماتی که بر علیه روحانیت انجام داد نتوانست اندیشه های سکولاری خود را گسترش دهد.2- ریشه دار بودن تفکرات دینی مردم از دیگر عوامل موثر در ناکامی سکولاریسم در دوران پهلوی است.3- کوشش برخی از طلاب و روحانیون تندرو برای زدودن دیوار میان دین وحکومت وکشاندن روحانیون به مبارزه سیاسی به سود دین نیز در ناکامی سکولاریسم نقش ایفا کرد. 4- نهاد های سکولار در ایران شکل نگرفتند چون روشنفکران که حامل این نهاد ها بودنداز سوی نخبگان و قاطبه مردم حمایت نشدند و همه دینداران اعم از روحانیون و غیر روحانیون هوادار حکومت دینی و دخالت دین در سیاست بوده اند پس این امر مانع از بوجود آمدن جامعه سکولار و مانع رشد سکولاریسم شد.

تبیین تاثیر جهانی شدن بر جنبش های دموکراسی خواهی نوین در مصر و لیبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1391
  نازنین نظیفی نایینی   سید امیر مسعود شهرام نیا

با آغاز موج تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا در تونس در اواخر سال 2010 و اوایل سال 2011، شاهد گسترش سریع این موج به سایر کشورهای منطقه و در نهایت وقوع انقلاب های مردمی و سرنگونی رژیم های دیکتاتوری در تونس ، مصر و لیبی بودیم. برخلاف انقلاب های پیشین در سایر نقاط از جهان ، انقلاب های معاصر در کشورهای منطقه با سرعت ، شدت و حجم گسترده ای همراه بود و به باور بسیاری این امر نتیج? تاثیرپذیری از پروس? جهانی شدن می باشد. چنان چه امروزه با وجود گسترش شبکه های اجتماعی مجازی و رسانه های خبری که از عوامل موثر در تسریع روند جهانی شدن می باشند، شاهد رشد سطح آگاهی سیاسی و اجتماعی افراد به خصوص در کشورهایی با رژیم های استبدادی و بسته ، تمایلات آزادی خواهانه و دموکراتیک و تغییر وضع موجود در قالب جنبش های اجتماعی- سیاسی جدید هستیم. هدف در این رساله ، تبیین تاثیر پدید? جهانی شدن به عنوان متغیر مستقل بر روند دو جنبش انقلابی مصر و لیبی در سال 2011 و تبیین شاخص های دموکراسی و دموکراتیزاسیون به عنوان متغیر وابسته متاثر از فضای جهانی شدن می باشد. نتایج حاصله نشان می دهد که تاثیرات جهانی شدن بر جنبش های انقلابی در مصر ، عواملی همچون رشد و گسترش طبق? متوسط ، بالا رفتن سطح آگاهی شهروندان ، تاثیرپذیری از انقلاب تونس ، حضور شخصیت هایی سیاسی همچون محمد البرادعی ، انقلاب رسانه ای و توسع? ارتباطات و فناوری ، افزایش اعتراضات ، حضور گسترد? جوانان نوگرا و متجدد می باشد . همچنین در رابطه با عوامل تاثیر پذیر از فضای جهانی شدن در طی شورش های انقلابی در لیبی ، اگرچه شاهد تفاوت هایی با انقلاب مصر و تا حدودی کاهش نقش گسترد? عوامل مذکور بودیم ، فاکتور هایی همچون نقش ناتو ، نیروهای نظامی خارجی و مداخله سازمان ملل متحد از نتایج روشن تاثیر پدید? جهانی شدن بر انقلاب در لیبی بوده است.