نام پژوهشگر: حمید رضا عظیم زاده

بررسی برخی از ویژگی های واحد های زمین شناسی و خاک بر پوشش گیاهی در مناطق خشک – مطالعه موردی منطقه مهریز یزد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1388
  محمد طاهر صحتی   اصغر مصلح آرانی

بخش گسترده ایی از پوشش گیاهی مناطق خشک بر روی اراضی کوهستانی واقع شده است. کوهستان های مناطق خشک در اکثر مواقع به صورت توده سنگی، برونزد سنگی و یا دارای قشر بسیار نازکی از خاک می باشند. بخش گسترده ایی از پروژه های بیابانزدایی و جنگلکاری در مناطق خشک بر روی اراضی کوهستانی انجام می شود. در این تحقیق تحت شرایط اقلیمی یکسان بر روی واحدهای سنگ شناسی آهکی، گرانیتی، آندزیتی در منطقه مهریز یزد در دو بخش مطالعات میدانی و آزمایشگاهی اندازه گیری های لازم به منظور بررسی تاثیر خصوصیات سازند های زمین شناسی بر تراکم پوشش گیاهی صورت گرفت. مطالعات میدانی به طورکلی شامل اندازه گیری میزان پوشش گیاهی در شیب و جهات مختلف، شناسایی درجه هوازدگی و اندازه گیری تخلخل سطحی ناشی از درز و شکاف شامل اندازه گیری تعداد درز در سه بعد عرض، عمق و طول در سه مقیاس کوچک، متوسط و بزرگ می باشد. اقدامات لازم جهت تعیین فاکتورهای خاک شناسی شامل رطوبت خاک درزها، کلسیم، منیزیم، فسفر، پتاسیم، نیتروژن، هدایت الکتریکی، مواد آلی،کربنات کلسیم، بافت خاک و سنگریزه نیز در آزمایشگاه صورت گرفت. سپس داده های حاصل توسط نرم افزار spss 13 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که از نظر تراکم پوشش گیاهی و خصوصیات فیزیکی بین آنها در بین سازندهای مذکور در سطح 5 درصد اختلافات معناداری وجود دارد، همچنین بین تراکم پوشش گیاهی با تعداد درز دارای عرض بزرگ و متوسط، عمق بزرگ و متوسط و طول بزرگ رابطه مستقیم و معناداری در سطح 1 درصد وجود دارد. نتایج حاصل ارتباط معناداری را بین خصوصیات خاکشناسی و پوشش گیاهی نشان ندادند. بنابراین بین افزایش ابعاد درز با افزایش میزان پوشش گیاهی رابطه مستقیم می باشد و هرچه ابعاد درز ها افزایش یابد نوع فرم رویشی از علفی به سمت بوته ایی و درختچه ایی تمایل می یابد. نتایج این تحقیق بیانگر این مطلب بود که سنگ شناسی آهکی بهترین کیفیت را برای رشد درختان و درختچه ها در میان سایر واحدهای سنگی برخوردار است.

بررسی تاثیر شدت فرسایش آبی و بادی بر بیابانزایی دشت ابراهیم آباد مهریز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1388
  زهرا محمدی شریف آبادی   حمید رضا عظیم زاده

چکیده خاک یکی از مهمترین منابع هر کشور است، فرسایش خاک پدیده ای تدریجی، لکن مداوم است که موجب خسارات محسوس ونا محسوس زیادی میشودف همچنین میتواند عاملی موثر در بروز و تشدید بیابانزایی محسوب شود. در این تحقیق ابتدا وضعیت فرسایش آبی و بادی حوزه دشت ابراهیم آباد- مهریز مورد بررسی قرار گرفت. فرسایش آبی با مدل psiacو فرسایش بادی با مدل irifrمورد ارزیابی و نقشه مربوط به هر روش نیز، تهیه شد. جهت دسترسی به این هدف از نقشه واحد کاری به عوان نقشه پایه استفاده شد نقشه واحد کاری از تلفیق نقشه های زمین شناسی و نقشه رخساره های ژئومورفولوژی حاصل می شود. پس از امتیاز دهی، تاثیر هر کدام از عوامل نه گانه psiac و irifr در بروز فرسایش هر رخساره مشخص شد. منطقه مورد مطالعه از نظر شدت فرسایش پذیری آبی و بادی در کلاس های خیلی کم (i)، کم(ii) و متوسط(iii) قرار می گیرد. وضعیت فعلی بیابانزایی منطقه مورد مطالعه بر اساس روش icd ارزیابی و نقشه آن، نیز تهیه گردید. در روش icd پس از ارزش دهی به هر یک از عوامل فرعی و جمع امتیازات مربوط به آنها در هر رخساره، امتیاز عوامل طبیعی وانسانی با هم مقایسه شد همچنین عوامل اصلی وفرعی غالب موثر در بیابانزایی هر رخساره تعیین گردید. با توجه به مطالعات انجام شده دشت ابراهیم آباد مهریز جز بیابانهای طبیعی محسوب شده و عوامل انسانی نقش کمتری در بیابانزایی دارند. براساس روش icd منطقه مورد مطالعه به دو کلاس شدت بیابانزایی کم(ii) و متوسط(iii) تقسیم میشود. بررسی تاثیر فرسایش آبی و بادی بر بیابانزایی نشان داد که هر چه میزان فرسایش آبی و بادی بیشتر شود بر شدت بیابانزایی هم افزوده میشود.

ویژگیهای جنگلی و اکولوژیکی گونه چوج(salvadora persica) و نقش آن در حفاظت خاک(مطالعه موردی، منطقه سدیج- هیمن، استان هرمزگان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1389
  محمد رمضانی پول   محمد حسین جزیره ای

چوج (salvadora persica) یکی از گونه های درختی یا درختچه ای نواحی خشک یا نیمه خشک مقاوم به شوری و خشکی زیاد است که به منظور احیای نواحی دارای خاکهای شور یا نسبتاً قلیایی استفاده می شود. این گونه معمولاً به شکل درختچه ای یا درخت کوچک در طبیعت می روید و قابلیت تشکیل نبکاهای بزرگی را نیز دارد. این تحقیق به منظور بررسی برخی ویژگی های خاک نبکاهای چوج، ویژگیهای جنگل شناسی این گونه، طریقه ازدیاد و زاد آوری طبیعی آن، و همچنین قابلیت حفاظت خاک این نبکاها یا تعیین حجم خاک حفاظت شده توسط این نبکاها در حاشیه رودخانه جگین در شرق جاسک صورت گرفته است. به منظور بررسی ویژگیهای خاک نبکاها، پنج نبکا مورد بررسی قرار گرفت که از هر کدام چهار نمونه خاک برداشت شد، بدین ترتیب که یک نمونه از جهت روبه باد نبکا و دو نمونه نیز از جهت پشت به باد نبکا برداشت گردید. از هر دو نمونه در هر جهت نبکا یک نمونه از ارتفاع هم سطح زمین نبکا تا نصف ارتفاع نبکا و دیگری از نصف ارتفاع نبکا تا قله نبکا برداشت شد. همچنین چهارنمونه خاک نیز از محیط بین نبکاها برداشت گردید. برای به دست آوردن درصد تاج پوشش رویشگاه از عکسهای هوایی google earth استفاده شد. تعیین حجم کل نبکاها نیز با استفاده از مساحت قاعده کل نبکاهای رویشگاه (مساحت قاعده نبکاها با استفاده از متوسط نسبت یا درصد تاج پوشش روی 120 نبکا به مساحت قاعده هر کدام از آنها، و درصد تاج پوشش کل رویشگاه محاسبه گردید)، و همچنین متوسط ارتفاع 120 نبکا به دست آمد. به منظور برآورد اولیه ترکیب گونه های درختی رویشگاه و تعیین گونه های غالب چهار پلات یک هکتاری نیز برداشت شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری بین نبکاهای چوج از لحاظ ویژگیهای خاکشناسی وجود ندارد. اما در هر نبکا، درصد ذرات سیلت و رس و هدایت الکتریکی در لایه زیرین (ارتفاع زمین تا نصف ارتفاع نبکا) نبکا بالاترین مقدار می باشد. بالاترین درصد مواد آلی نیز لایه بالایی نبکا و در جهت باد بوده، و پایین ترین آن نیز در نمونه های خاک بین نبکاها موجود می باشد. وجود ماده آلی در خاک سطحی نبکا باعث رشد بیشتر گیاهان علفی نسبت به محیط بین نبکاها شده است. مقادیر ph، sar و کربنات کلسیم خاک نیز در قسمتهای مختلف نبکاها تفاوت معنی داری را نشان ندادند. فراوان ترین گونه های درختی و درختچه ای در چهار پلات مورد بررسی در رویشگاه مورد مطالعه، گونه های چوج (salvadora persica )، کهور ایرانی (prosopis cineraria)، کلیر (capparis decidua) و گز شاهی (tammarix aphilla) بودند. زاد آوری چوج نیز از طریق ریشه جوش و ساقه جوش مشاهده گردید. درصد تاج پوشش رویشگاه نیز که با استفاده از عکسهای هوایی google earth برآورد گردید، برابر با 13 درصد می باشد. همچنین میانگین ارتفاع نبکاها برابر با 77 سانتی متر بوده، و متوسط حجم خاک نبکاها در هر هکتار نیز برابر با 496 متر مکعب اندازه گیری شد. بدین ترتیب حجم کل نبکاها در رویشگاه 920 هکتاری برابر با 456000 متر مکعب برآورد گردید که نشان از اهمیت و توانایی این گونه رویشگاه ها در حفاظت خاک دارد. نتایج نشان داد که زادآوری طبیعی چوج و سازگاری ان در برابر دفن شدن زیر ماسه ها، از طریق تولید ریشه های جانبی فراوان و سپس ازدیاد از طریق ریشه جوش و جستهای ساقه جوش به تعداد زیاد می باشد که منجر به تشکیل یک تاج پوشش فشرده و وسیع متشکل از این جستها می شود.

تأثیر برخی خصوصیات خاک بر پراکنش گونه های eurotia ceratoides و stipa barbata درمنطقه ییلاقی باغدر بافق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1390
  عبدالحسین رضایی پور باغدر   محمد حسین حکیمی

مرتع یکی از اکوسیستم هایی است که از روابط متقابل محیط، گیاهان و جانوران تشکیل شده است. به منظور بهره برداری پایدار از مراتع، لازم است آب، خاک و پوشش گیاهی شناخته شده و رابطه آنها با هم تجزیه و تحلیل شود. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ها به نحو موثری در استقرار و پراکنش گونه های گیاهی نقش دارد. به منظور آگاهی از تأثیر برخی خصوصیات خاک بر پراکنش گونه های eurotia ceratoides و stipa barbata در منطقه ییلاقی باغدر بافق، ابتدا نسبت به شناسایی فلور و تعیین شکل زیستی و رسته حفاظتی گیاهان منطقه مطابق روش تاکسونومی منطقه ای و رانکیائر اقدام گردید. اطلاعات مربوط به گیاهان در سه تیپ رویشی تفکیک شده artemisia aucheri – eurotia ceratoides، artemisia aucheri – eryngium bungei و artemisia aucheri – stipa barbata در قالب 20 پلات برای هر تیپ در صحرا برداشت گردید. پس از حفر 27 پروفیل و تهیه نمونه خاک از دو عمق 30-0 و 60-30 سانتیمتری، پارامترهای اسیدیته، هدایت الکتریکی، آهک، کربن آلی، گچ، سنگریزه و توزیع دانه بندی خاک در آزمایشگاه تعیین شد. بر اساس مطالعات انجام شده تعداد 173 گونه گیاهی متعلق به123 جنس و 38 خانواده در این منطقه شناسایی گردید. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که رس و آهک در عمق اول و آهک در عمق دوم خاک در سه تیپ رویشی با هم اختلاف معنی داری دارند. آنالیز مولفه های اصلی بر روی 16 متغیر خاک و درصد شیب نشان داد که مولفه اصلی اول شامل درصد شیب، رس در عمق دوم و آهک و شن در عمق اول، 61% و مولفه اصلی دوم شامل شن در عمق دوم و هدایت الکتریکی و کربن آلی در عمق اول، 38% از تغییرات را توجیه می کنند. نتایج این تحقیق نشان می دهد گونه eurotia ceratoides در مناطقی که لایه های پایینی و بالایی خاک رس و آهک کمتری دارند، گسترش بیشتری دارد و گونه stipa barbata در خاک هایی با رس بیشتر در لایه های پایینی خاک و آهک بیشتر و کربن آلی و هدایت الکتریکی کمتر در لایه های بالایی خاک دیده می شود.

بررسی تطبیقی و شبیه سازی تغییرات زمانی دما در اعماق مختلف خاک در اقالیم عمده ایران (مطالعه موردی: یزد، شهرکرد (کوهرنگ)، بندرعباس، رشت)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1390
  علی محمد قایمی نیا   حمید رضا عظیم زاده

یکی از مشکلات جدی در زمینه کشاورزی و منابع طبیعی، عدم وجود داده های مکانی و زمانی در پروفیل خاک است. دمای خاک یکی از اجزای لازم برای مطالعه بر روی پوشش گیاهی و رشد در آب و هوای مختلف است. هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعه بر روی تغییرات دما در عمق های مختلف خاک، محاسبه رابطه بین هوا و دمای خاک در اعماق مختلف خاک، تعیین الگوی تغییرات دمای خاک در آب و هوای مختلف و در پایان ، شبیه سازی تغییرات دما با معادلات خطی، غیر خطی (توانی، درجه دوم)، و مدل های سینوسی است. شبیه سازی دمای خاک ، یک راه برای رفع نقص درجه حرارت خاک در لایه های مختلف خاک و زمان است. در این پژوهش دمای روزانه خاک در اعماق 5 ، 10 ، 20 ، 30 ، 50 و 100 سانتی متر به همراه دمای هوا به مدت یک دهه برای ایستگاه سینوپتیک بندرعباس، رشت، شهرکرد و یزد به عنوان نماینده از آب و هوای عمده در سراسر ایران جمع آوری شد. نتایج بیشترین تغییرات دمای روزانه سطح خاک را در چهار ایستگاه مورد مطالعه، عمق 5 سانتی متر نشان داد. سردترین دمای روزانه در 03:00 ثبت شده، اما گرمترین دمای خاک در روز، ساعت 09:00 یا 15:00 در ایستگاه های رخ داده است. در مقایسه بین ایستگاه ها پروفیل های درجه حرارت خاک بالاترین و پایین ترین دمای متوسط به ترتیب در بندر عباس و شهرکرد در اکثر ماه ها، مشاهده شد. اگرچه در برخی از ماه ها رفتار دمای خاک دارای الگوی مشابهی برای چهار ایستگاه است. نتایج نشان داد، تغییرات دمای فصلی خاک در چهار ایستگاه در زمستان و در فصل پاییز دارای عمق همدما نبوده، اما در تابستان الگوی تغییرات دارای روندی مشابه است. گرمترین متوسط دمای سالانه با کمترین دامنه تغییر دما در لایه های خاک در بندرعباس رخ داده است. بر پروفیل های دمای خاک معادلات خطی، غیرخطی (درجه دوم، توانی) و سینوسی برازش شد. بهترین برازش ها، درجه دوم، توانی و خطی مشاهده شد. نتیجه نشان داد، دمای هوا ارتباط خوبی با دمای خاک به صورت خطی و درجه دوم در اعماق سطحی دارد، اگرچه این ارتباط در ماه های مختلف یکسان نیست. در برخی موارد، شبیه سازی توسط تابع درجه دوم قوی تر از خطی است.دقت و صحت مدل سینوسی در برآورد دمای خاک بهتر از مدل های خطی و درجه دوم به ویژه در اعماق، معمولاً 50 و 100 سانتی متر است. مدل سینوسی در شرایط تغییرات ناگهانی دارای دقت و صحت کمتری است که در این وضعیت مدل های خطی و درجه دوم توصیه می شود. لازم به ذکر است که نتایج به دست آمده برای اولین بار در ایران ارائه شده است.

بررسی اثر عناصر سنگین روی و کروم در خاک بر روی دو گونه کاج الدار و سرو ناز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1392
  طاهره آب تین   اصغر مصلح آرانی

در این پژوهش اثر روی و کروم و تیمار همزمان snp بر خصوصیات فیزیولوژیکی و رشدی گونه های کاج الدار و سرو ناز بررسی شد. نهال های یک ساله از گونه های مذکور در دو آزمایش مجزا، در یک طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار قرار داده شدند. محلول هایی با غلظت صفر، 100، 200 و 400 میلی گرم بر لیتر از عناصر روی و کروم بدون ماده snp و یا همراه با 750 میلی گرم بر لیتر از ماده snp تهیه شدند. گیاهان به مدّت 60 روز تحت تیمار 200 میلی-لیتر از محلول های مذکور قرار گرفتند. نتایج نشان دادند با افزایش غلظت در تیمار روی و تیمار همزمان snp میزان جذب در اندام های هر دو گونه افزایش یافت. تیمار روی باعث افزایش صفات قند (ریشه و برگ) کاج الدار و کاهش صفات کلروفیل a و کلروفیل کل در سرو ناز شد. تیمار همزمان روی و snp باعث افزایش در صفات پرولین، آنزیم mda در کاج الدار و افزایش مجموع کاروتنوئید ها، قند برگ و کاهش در میزان قند ریشه در سرو ناز شد. همچنین نتایج نشان دادند با افزایش غلظت کروم میزان جذب در اندام های هر دو گونه افزایش یافت ولی تیمار همزمان کروم و snp باعث کاهش جذب در کاج الدار شد. در حالی که بر میزان جذب سرو ناز تأثیر معنی داری نداشت. افزایش غلظت کروم در تیمار کروم و تیمار همزمان کروم و snp تأثیر معنی داری بر روی هیچ یک از صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی کاج الدار نسبت به شاهد نشان نداد. همچنین افزایش غلظت در هر دو تیمار بر هیچ یک از صفات مورفولوژیکی سرو ناز نسبت به شاهد معنی دار نبود. افزایش غلظت کروم باعث کاهش صفات کلروفیل a، b و کلروفیل کل در گونه سرو ناز شد. تیمار همزمان کروم و snp باعث افزایش صفات کلروفیل b، کاروتنوئید ها، قند ریشه، پرولین و کاهش قند برگ کاج الدار شد ولی باعث کاهش کلروفیل b، کلروفیل کل و قند ریشه سرو ناز شد. به طور کلی می توان گفت غلظت های به کار رفته از عناصر روی و کروم تأثیر منفی بر رشد و متابولیسم سلولی کاج الدار نداشت. بنابراین کاج الدار نسبت به سرو ناز مقاوم تر است. کاربرد snp نیز در جهت کاهش تنش روی و کروم برای دو گونه مورد مطالعه نقش مهمی ایفا نکرده است.

بررسی تغییرات کمی غبار ریزشی و تعیین برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی آن از دی ماه 1391 تا خرداد 1392 (مطالعه موردی شهر اصفهان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1392
  صدف سلامتیان   محمد رضا اختصاصی

گردوغبار به عنوان یکی از مهم ترین پدیده های جوی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و محققان در شاخه های مختلف علوم از جمله علوم جوی است. کشورهای واقع در کمربند خشک و نیمه خشک جهان از جمله ایران، همواره با پدیده گردوغبار مواجه بوده اند. اصطلاح ریزگردها به آئروسل هایی با قطر برابر یا بزرگتر از 10 میکرون گفته می شود که قابلیت ته نشست پس از تعلیق موقت را دارا است. غبار ریزشی برای سلامتی انسان و محیط زیست خطرناک بوده و بر بسیاری از تولیدات و فعالیت های صنعتی اثر منفی دارد. خشک شدن رودخانه زاینده رود، شرایط مساعدی را برای ایجاد ریزگردها به وجود آورده است.فلزات سنگین موجود در ریزگردها به دلیل سمیت و ماندگاری در محیط زیست جزء خطرناک ترین گروه از آلاینده های انسان ساخت طبقه بندی می شود. پایش غلظت این عناصر در ذرات اتمسفر اطلاعات مهمی در خصوص میزان آلودگی هوا و همچنین ارزیابی خطرات بالقوه برای انسان در اختیار می گذارد. هدف از این پژوهش تعیین مقدار و حجم غبار ریزشی بر شهر اصفهان، خصوصیات فیزیکی و غلظت فلزات سنگین از جمله سرب، کادمیوم، کروم، روی و مس و نیکل در نمونه های غبار ریزشی به منظور بررسی آلودگی شهری به این عناصر می باشد.در این مطالعه جمع آوری نمونه های غبار ریزشی به مدت 6 ماه از دی ماه 1391 تا خرداد ماه 1392 انجام و در مجموع 174 نمونه غبار ریزشی از مناطق مختلف شهر جمع آوری شد. نمونه بردای با استفاده از تله رسوب گیر تیله ای انجام شد. نتایج حاصل نشان داد متوسط وزن غبار ریزشی شهر اصفهان در زمستان و بهار به ترتیبgr/m2 12 و gr/m217است. در فصل زمستان ایستگاه امیریهgr/m248و رباط دومgr/m236و در فصل بهار ایستگاه جی 3gr/m2 80 و امیریهgr/m2 40 بیشترین مقدار غبار را به خود اختصاص دادند. در فصل زمستان دی ماه و در فصل بهار خرداد ماه بیشترین میزان غبار را داشت. نمونه ها به روش موسسه تحقیقات آب و خاکاستخراج و غلظت فلزات سنگین توسط دستگاه جذب اتمی شعله ای مدلanalyti jena-951اندازه گیری گردید. میانگین غلظت عناصر سرب، کادمیوم، کروم، روی، مس ونیکل در غبار ریزشی به ترتیب (mg/kg)036/0±247/0،001/0± 005/0،020/0± 013/0،617/2±014/23،548/0± 665/4 و 057/0± 476/0بدست آمد. آزمون تجزیه واریانس یک طرفه نشان داد مقادیر سرب موجود در غبار در مناطق نمونه برداری اختلاف معنی داری وجود دارد. محاسبه شاخص های آلودگی تجمعی، درجه آلودگی اصلاح شده، ریسک اکولوژیک و درجه خطر زیست محیطینشان دهنده سطح آلودگی و خطر زیست محیطی کم از نظر همه عناصر است. کلمات کلیدی :غبار ریزشی، فلزات سنگین، اصفهان، آلودگی ? ?

بررسی آلودگی ناشی از سرب و کادمیوم در غبار کف برخی از کارگاه-های صنعتی شهر شیراز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1392
  معصومه پورسعیدی   حمید رضا عظیم زاده

حضور صنایع و کارگاه های مزاحم، آلودگی های شهر ها و خطرات ناشی از آن ها را افزایش می دهد. یکی از مشکلات محیط زیستی در شهر شیراز، استقرار کارخانجات و فعالیت های صنعتی ناسازگار با محیط زیست شهر و ایجاد آلودگی های (هوا، آب، خاک و صوت) ناشی از آن هاست. در پژوهش حاضر از بین کل صنایع شهر، از 65 واحد صنعتی (شامل هفت صنعت) که نسبت به سایر صنایع پرکاربردترند، نمونه برداری شد. این صنایع شامل صافکاری، جلوبندی سازی، درب و پنجره سازی، تعویض روغنی، مکانیکی، نقاشی و باطری سازی است. از غبار کف محیط داخل و خارج این صنایع نمونه برداری شده و ذرات معلق و شدت صوت داخل و خارج هر کدام از این صنایع ثبت گردید. از موی سر نه نفر از کارگران شاغل در این صنایع نیز نمونه برداری شد. پنج فلز سنگین سرب، کادمیوم، روی، کروم و نیکل موجود در نمونه ها با روش استاندارد استخراج و سپس با دستگاه جذب اتمی شعله ای قرائت شد. با شاخص های آلودگی تجمعی (ipi)، شاخص درجه آلودگی اصلاح شده (mcd) و شاخص خطر اکولوژیکی (ri) نمونه های غبار کف، شدت صوت و ذرات معلق محیط کار داخلی و خارجی صنایع دسته بندی شد. بیشترین غلظت سرب و نیکل در غبار صنایع باطری سازی، کادمیوم درغبار صافکاری و مکانیکی، کروم در غبار صافکاری و روی در غبار مکانیکی است. در صنایع فلزی شدت صوت و ذرات معلق محیط داخلی بیشتر از محیط خارجی است. شاخص های ipi ، mcd و ri نشان دهنده سطوح آلودگی و خطر زیست محیطی کم از نظر همه عناصر سنگین است. از لحاظ شاخصmcd و صوت وذرات معلق، صنایع درب و پنجره سازی آلودگی متوسط دارد. میانگین شدت صوت در صنایع صافکاری، جلوبندی و درب و پنجره سازی db (57/108، 1/103 ،111) و بالاتر از استاندارد (db70) است. بیشترین میزان ذرات معلق در محیط داخلی صنایع درب و پنجره سازی (µg/m³ 962) است که بالاتر از استاندارد (µg/m³150) است. انتشار عنصر روی در غبار کف کارگاه های صنعتی شهر شیراز (mg/kg 11/741) و بالاتر از حد استاندارد (mg/kg 300) است. برای کنترل و کاهش آلودگی محیط زیستی ناشی از کارگاه های صنعتی شهر شیراز، انتقال صنایع آلاینده مانند صنایع درب و پنجره سازی، جلوبندی سازی و صافکاری به خارج از محدوده شهر پیشنهاد می شود.

اندازه گیری توزیع مکانی غبار ریزشی بر شهر بهبهان و بررسی توزیع فصلی آن با استفاده از فناوری زمین آمار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1391
  عاطفه اکبری   حمید رضا عظیم زاده

تأثیر انسان بر محیط زیست یکی از نگرانیهای مهم زیست محیطی در سراسر جهان می باشد. فعالیتهای انسانی به وضوح بر چرخه های جهانی و منطقه ای بسیاری از عناصر کمیاب موثر است. گرد و غبار شهری حاوی بسیاری از فلزات سنگین و سمی بوده که یکی از عناصر اصلی آلودگی محیط زیست به شمار می آیند. این فلزات در گرد و غبار از طریق بلع و تنفس وارد بدن شده و همچنین بواسطه ریزشهای جوی به سطح زمین می رسد سپس منجر به آلودگی منابع آب و خاک شده و به زنجیره غذایی راه پیدا می کند. فلزات سنگین از جمله آلاینده هایی هستند که درصورت تجمع در خاک توسط گیاه به زنجیره غذایی وارد شده و مسمومیت هایی را در حیوان و انسان پدید می آورد. به دلیل سمیت و پایداری این عناصر در محیط زیست از نظر سلامت عمومی حائز اهمیت می باشد. هدف از این مطالعه تعیین مقدار و حجم غبار ریزشی بر شهر بهبهان و غلظت فلزات سنگین سرب، کادمیوم، کروم، روی و نیکل در نمونه های غبار ریزشی و غبار کف خیابان به منظور بررسی آلودگی شهری به این عناصر می باشد. در این مطالعه جمع آوری نمونه های غبارریزشی به مدت یکسال از مرداد ماه 1390 تا تیر ماه 1391 و در چهار فصل صورت گرفت و اندازه گیری غبار کف خیابان در دو فصل پاییز 1390 و بهار 1391 انجام شد. در مجموع 288 نمونه غبار ریزشی و 10 نمونه غبار کف خیابان از مناطق مختلف شهر جمع آوری شد. غلظت عناصر توسط دستگاه جذب اتمی شعله ای مدل analyticjena-951 و هضم شیمیایی این نمونه ها طبق استاندارد بین المللی (iso 11466) اندازه گیری شد. میانگین سالانه غلظت عناصر سرب، کادمیوم، کروم، روی و نیکل در غبار ریزشی به ترتیب 3/98 ، 2/1 ، 5/24 ، 02/213 و 82/40 (mg/kg) بوده اند. این اندازه گیری برای غبار کف خیابان در دو فصل بهار و پاییز به ترتیب 2/91 ، 1/14 ، 22 ، 14/5 و 8/28 (mg/kg) در واحد فوق شده اند. مقایسه مقادیر اندازه گیری شده با استاندارد، نشان داد غلظت همه عناصر غبارریزشی و غبار کف خیابان کمتر از حد استاندارد میباشد. میانگین نرخ ریزش غبار برای فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب 25/15 ، 57/10 ، 27/13 و 41/6 (mt km-2 month-1) به دست آمده است و مقایسه اختلاف میانگین ها از طریق آزمون توکی نشان می دهد که فقط بین بهار و زمستان اختلاف معنی داری وجود دارد. محاسبه شاخصهای igeo ، pi و ri نشان دهنده سطح آلودگی و خطر زیست محیطی کم از نظر همه عناصر است.

بررسی پتانسیل تفاله لیموترش و پرتقال در حذف رنگ متیلن بلو از پساب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1393
  سیما تیموریان مطلق   سمیه قاسمی

تصفیه فاضلاب و حذف رنگ همواره از اقدامات مهم برای کنترل آلودگی های حاصل از پساب های صنعتی به خصوص صنایع نساجی و رنگرزی به شمار می رود. رنگ ها، مواد آلی با ساختار پیچیده، غالباً سمی، سرطان زا، غیر قابل تجزیه بیولوژیک می باشند. هدف از این پژوهش، بررسی کارایی تفاله لیموترش و پرتقال به عنوان جاذب طبیعی در حذف رنگ متیلن بلو از محلول های آبی در شرایط آزمایشگاهی می باشد. در این تحقیق به منظور کاهش تعداد آزمایش های مورد نیاز، زمان و هزینه تحقیق، از روش طرح آزمایشات تاگوچی استفاده شد. همچنین اثر متغیر های تأثیرگذار از جمله ph (12-2)، زمان تماس (210-10 دقیقه)، مقدار جاذب (1- 1/0 گرم بر لیتر)، غلظت اولیه رنگزا (100-25 میلی گرم بر لیتر) مورد بررسی قرار گرفت و رفتار جذب رنگ توسط ایزوترم های فروندلیچ، لانگمویر و تمکین و سینتیک جذب شبه درجه اول و شبه درجه دوم مورد ارزیابی قرار گرفت. خصوصیات سطحی جاذب ها با استفاده از طیف تبدیل فوریه زیر قرمز و میکروسکوپ الکترونی روبشی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که شرایط بهینه رنگبری برای جاذب لیموترش در زمان تماس 60 دقیقه، غلظت اولیه رنگزا 25 میلی گرم بر لیتر، مقدار جاذب 5/0 گرم بر لیتر و ph معادل 8 و برای جاذب پرتقال در زمان تماس 120 دقیقه، غلظت اولیه رنگزا 25 میلی گرم برلیتر، مقدار جاذب 8/0 گرم بر لیتر و ph معادل 8 رخ داد. از بین عوامل مختلف بررسی شده در فرآیند رنگبری، زمان تماس بیشترین تأثیر را داشت. حضور گروه های عاملی مانند هیدروکسیل و کربونیل در سطح هر دو جاذب اثبات شد و بر طبق نتایج حاصل، جذب رنگزا بر روی جاذب لیموترش (9738/0=r2) و پرتقال ( 9247/0=r2) از ایزوترم لانگمویر پیروی می کند. همچنین سینتیک جذب رنگزا بر روی هر دو جاذب، با سینتیک شبه درجه دوم تطابق بهتری دارد. هر دو جاذب از پتانسیل بالایی برای حذف رنگ متیلن بلو از پساب برخورداراند اما جاذب پرتقال با درصد حذف رنگ بیشتر، پتانسیل مطلوب تری را نشان داد.

بررسی اثر آبیاری با پساب تصفیه شده و تصفیه نشده شهری بر شاخص های رشد و تجمع عناصر سنگین در گونه های رزماری (rusmarinus officinalis) و ترون (ligustrum vulgare)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1393
  زهرا قاسمی   حمید رضا عظیم زاده

بحران آب یکی از مسائل اساسی مناطق خشک و نیمه خشک مانند ایران است. این وضعیت در سال های اخیر به دلیل وقوع پدیده خشکسالی حادتر شده است. در مناطق گرم و خشک محدودیت منابع آب ایجاب می نماید برای آبیاری در این مناطق از آب های نامتعارف مانند فاضلاب استفاده گردد. بنابراین استفاده از آب های نامتعارف، در جایی که آب با کیفیت مناسب در دسترس نیست، رو به فزونی است. این پروژه نیز با هدف بررسی اثر فاضلاب شهر یزد بر رشد گیاهان پرکاربرد در فضای سبز شهری از جمله رزماری "rusmarinus officinalis" و ترون ligustrum vulgare" " و تجمع فلزات سنگین در خاک و اندام های این گیاهان می باشد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی با 5 تکرار در گلخانه آموزشی- تحقیقاتی دانشگاه یزد در طی یک دوره شش ماه انجام شد. فاکتور های مورد بررسی: 1- نوع گونه با دو سطح (رزماری و ترون)? 2- تیمار آبیاری با 5 سطح (آب شرب، آب شرب + فاضلاب تصفیه شده، آب شرب + فاضلاب تصفیه نشده، فاضلاب تصفیه شده و فاضلاب تصفیه نشده) در نظر گرفته شد. نتایج بررسی بر گیاه رزماری نشان داد که بین تیمار های مختلف فاضلاب از نظر ارتفاع گیاه و وزن خشک ریشه اختلاف معنی داری وجود ندارد (05/0<p). اثر آبیاری با فاضلاب بر وزن خشک اندام هوایی و قطر گیاه از نظر آماری معنی دار بود (05/0>p .( بیشترین وزن خشک اندام هوایی و قطر مربوط به تیمار آبیاری با فاضلاب تصفیه نشده بود. نتایج بررسی صفات فیزیولوژیکی گیاه شامل میزان کلروفیلa، کلروفیلb، کلروفیل کل، قند و پرولین نشان داد که از نظر آماری بین تیمار های مختلف اختلاف معنی¬دار وجود دارد (05/0p<). بیشترین میزان کلروفیلa، کلروفیلb، کلروفیل کل مربوط به فاضلاب تصفیه شده و بیشترین میزان قند و پرولین مربوط به فاضلاب تصفیه نشده بود. نتایج بررسی بر گیاه ترون نشان داد اثر آبیاری با فاضلاب بررشد گیاه، قطرساقه، وزن خشک اندام هوایی و ریشه از نظر آماری معنی دار است (05/0>p). ارتفاع ساقه و قطرگونه ترون در نتیجه آبیاری با فاضلاب تصفیه نشده+ شرب، در مقایسه با آب شرب افزایش یافت. بیشترین وزن خشک اندام هوایی در صورت آبیاری با فاضلاب تصفیه شده و بیشترین وزن خشک ریشه مربوط به آبیاری با فاضلاب تصفیه نشده بود. نتایج بررسی صفات فیزیولوژیکی گیاه شامل میزان کلروفیلa، کلروفیلb، کلروفیل کل، قند و پرولین نشان داد که بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی دار وجود دارد (05/0>p). بیشترین میزان کلروفیلa مربوط به آبیاری با آب شرب، کلروفیلb با فاضلاب تصفیه نشده و کلروفیل کل با فاضلاب تصفیه نشده، بوده و بیشترین میزان قند و پرولین مربوط به فاضلاب تصفیه نشده می باشد. بررسی تیمار های مختلف آبیاری بر مقدار عناصر سنگین در خاک و اندام های گیاهان ترون و رزماری نشان داد که بیشترین غلظت سرب? کادمیوم و روی قابل جذب در خاک مربوط به آبیاری با فاضلاب تصفیه نشده بوده و در اندام های گیاه مانند ریشه? ساقه و برگ نیز مربوط به تیمار آبیاری با فاضلاب تصفیه نشده بود. ولی مقدار تجمع این عناصر در اندام های گیاهان رزماری و ترون متفاوت است. روند تجمع عنصر سنگین سرب در هردو گیاه مورد بررسی به ترتیب "برگ< ساقه< ریشه" بود میزان تجمع کادمیوم در اندام های هردو گیاه از روند زیر برخوردار بود: "ریشه< ساقه< برگ". ضریب انتقال این عنصر در دو گیاه ازروند زیر برخورداربود: برگ به ریشه (ریشه/ برگ) نسبت به انتقال از ریشه به ساقه (ریشه/ ساقه) بیشتر بود. تجمع روی در دو گیاه رزماری و ترون متفاوت بود به طوری که این روند در رزماری به صورت "ریشه< ساقه< برگ" ? ودر ترون به صورت "ساقه< برگ< ریشه" بود. ولی ضریب انتقال در هر دو گیاه مشابه بوده و از ریشه به برگ ( ریشه/ برگ) نسبت به انتقال از ریشه به ساقه ( ریشه/ ساقه) بیشتر بود. بنابراین با توجه به نتایج حاصل شده در این پروژه? می توان از فاضلاب شهری به عنوان یک منبع آبی? جهت آبیاری گونه های موجود در فضای سبز استفاده نمود.