نام پژوهشگر: محمد حسین حکیمی

تأثیر برخی خصوصیات خاک بر پراکنش گونه های eurotia ceratoides و stipa barbata درمنطقه ییلاقی باغدر بافق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1390
  عبدالحسین رضایی پور باغدر   محمد حسین حکیمی

مرتع یکی از اکوسیستم هایی است که از روابط متقابل محیط، گیاهان و جانوران تشکیل شده است. به منظور بهره برداری پایدار از مراتع، لازم است آب، خاک و پوشش گیاهی شناخته شده و رابطه آنها با هم تجزیه و تحلیل شود. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ها به نحو موثری در استقرار و پراکنش گونه های گیاهی نقش دارد. به منظور آگاهی از تأثیر برخی خصوصیات خاک بر پراکنش گونه های eurotia ceratoides و stipa barbata در منطقه ییلاقی باغدر بافق، ابتدا نسبت به شناسایی فلور و تعیین شکل زیستی و رسته حفاظتی گیاهان منطقه مطابق روش تاکسونومی منطقه ای و رانکیائر اقدام گردید. اطلاعات مربوط به گیاهان در سه تیپ رویشی تفکیک شده artemisia aucheri – eurotia ceratoides، artemisia aucheri – eryngium bungei و artemisia aucheri – stipa barbata در قالب 20 پلات برای هر تیپ در صحرا برداشت گردید. پس از حفر 27 پروفیل و تهیه نمونه خاک از دو عمق 30-0 و 60-30 سانتیمتری، پارامترهای اسیدیته، هدایت الکتریکی، آهک، کربن آلی، گچ، سنگریزه و توزیع دانه بندی خاک در آزمایشگاه تعیین شد. بر اساس مطالعات انجام شده تعداد 173 گونه گیاهی متعلق به123 جنس و 38 خانواده در این منطقه شناسایی گردید. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که رس و آهک در عمق اول و آهک در عمق دوم خاک در سه تیپ رویشی با هم اختلاف معنی داری دارند. آنالیز مولفه های اصلی بر روی 16 متغیر خاک و درصد شیب نشان داد که مولفه اصلی اول شامل درصد شیب، رس در عمق دوم و آهک و شن در عمق اول، 61% و مولفه اصلی دوم شامل شن در عمق دوم و هدایت الکتریکی و کربن آلی در عمق اول، 38% از تغییرات را توجیه می کنند. نتایج این تحقیق نشان می دهد گونه eurotia ceratoides در مناطقی که لایه های پایینی و بالایی خاک رس و آهک کمتری دارند، گسترش بیشتری دارد و گونه stipa barbata در خاک هایی با رس بیشتر در لایه های پایینی خاک و آهک بیشتر و کربن آلی و هدایت الکتریکی کمتر در لایه های بالایی خاک دیده می شود.

تعیین مناسب ترین محیط کشت و شرایط ریزازدیادی گیاه دارویی چریش ( azadirachta indica a. juss. )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1390
  سحر پورمنافی   محمد علی ابراهیمی

درخت چریش یا نیم درختی همشه سبز متعلق به خانواده meliaceae است. چریش بومی شبه قاره هند می باشد و تاکنون در نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری آفریقا، آمریکا و بسیاری از بخشهای آسیا گسترش یافته است.این گیاه دارای خواص دارویی و غیردارویی زیادی است که به آن گیاه چند منظوره گفته می شود. روشهای استفاده شده برای ریز ازدیادی چریش استفاده ازریزنمونه گیاهان بالغ و نهال بذری جوان می باشد. تحقیقات شامل استقرار ریزنمونه های ضدعفونی شده، شاخه زایی و رشد در شرایط درون شیشه، بالاخره ریشه زایی و استقرار در خاک بود. در این تحقیق جوانه جانبی و یا جوانه انتهایی از شاخه های جوان مورد استفاده قرار گرفت. درضدعفونی قطعات گیاهی استفاده از کلرید جیوه به غلظت 15/0 درصد به مدت 11 دقیقه بهترین نتیجه حاصل شد. محیط کشت استفاده شده برای شاخه زایی یا ریشه زایی محیط کشت ms به اضافه هورمون های bap، iba و naa بود. در این تحقیق در اثر کاربرد محیط کشت ms همراه با ساکارز 3درصد و آگار 75/0 درصد نتایج بسیار مطلوبی حاصل شد و گیاهچه های حاصله در این محیط به خوبی رشد نمودند. در این محیط برای رشد طولی از bap به مقدار 1/0 میلی گرم در لیتر استفاده شد. شرایط اتاق رشد در این مرحله شامل 16 ساعت روشنایی(2500 تا3000 لوکس نور)، 8 ساعت تاریکی، درجه حرارت اتاق 24 تا 25 درجه سانتی گراد و رطوبت هوا 45 درصد تنظیم شد. بعد از 4 هفته گیاهچه ها به محیط شاخه زایی انتقال داده شدند و هر 28 روز یک بار واکشت انجام شد. در مرحله شاخه زایی نیز از محیط ms استفاده شد. تیمارهای هورمونی شامل bap در سه تیمار 1/0، 5/0 و 9/0 میلی گرم در لیتر و iba 5/0 و 1 میلی گرم در لیتر و naa با غلظت 1 میلی گرم در لیتر بود که در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 8 تکرار تجزیه واریانس انجام شد و سپس با آزمون دانکن میانگین ها در سطح 5% مقایسه گردید. نتایج به دست آمده نشان داد بهترین شاخه زایی با استفاده از bap با غلظت 9/0 میلی گرم در لیتر به دست می آید.در این تیمار میانگین شاخه زایی 143/9 بوده که در سطح 5% معنی دار شد. در مرحله ریشه زایی بهترین تیمار شامل naa با غلظت 1/0 میلی گرم در لیتر، و تیامین 6/1 میلی گرم در لیتر همراه با تاریکی به مدت 7 روز بود درجه حرارت در این مرحله 25 درجه سانتی گراد تنظیم شد و در این محیط کشت 80% موفقیت حاصل شد. در مرحله انتقال گیاهچه ها به خاک از ترکیب پیت 40% و ماسه 60% استفاده شد. در مراحل اولیه انتقال به خاک رطوبت محیط در حدود 90% بود و به تدرج کاهش یافت تا گیاهان به شرایط طبیعی سازگار شوند.

بررسی اثر شوری بر برخی خصوصیات فیزیولو‍ژیکی در دو گونه سنجد تلخ و سنجد معمولی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1392
  شکوه کوهی فایق   اصغر مصلح آرانی

این پژوهش در تابستان 1391 در یک آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. در این آزمایش نهالهای یکساله از نهالستان یزد تهیه و در همان محل با شرایط آب و هوایی یکسان تیماردهی شد. نهال های مورد نظر در تیمارهای صفر (شاهد)، 5 ،10 و 20 دسی زیمنس بر متر کلرید سدیم به صورت یک روز در میان محلول دهی شدند، محلول دهی شاهد نیز با آب مقطر صورت گرفت. اعمال تیمارها دو ماه طول کشید، سپس گونه های مورد نظر جهت انجام برخی آزمایش ها به آزمایشگاه انتقال داده شد. از شاخص های مورد بررسی در این پژوهش اندازه گیری مقدار پرولین به روش بیتس، قندهای محلول به روش کوچرت، کلروفیل با دستگاه کلروفیل سنج (spad)، سدیم و پتاسیم به روش فلیم فتومتری و محتوای رطوبت نسبی به روش یاماساکی و دیلنبورگ انجام شد. همچنین طول ریشه و ساقه با خط کش میلیمتری و وزن تر و خشک ریشه و ساقه با ترازوی sartarius (مدل 211bp) با دقت 001/0 اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت شوری مقدار پرولین و قندهای محلول در اندام های هوایی و زیرزمینی دو گیاه سنجد معمولی و زیتون تلخ به طور معنی داری افزایش یافت، به طوریکه در شوری 20 دسی زیمنس بر متر، مقدار پرولین برگ در گیاه زیتون تلخ نسبت به شاهد 13 برابر شد و کاربرد دو پیش تیمار نیتروپروسایدسدیم(snp) و سالیسیلیک اسید(sa) باعث کاهش مقدار پرولین در این غلظت شد، همچنین در گیاه سنجد، در شوری 20 دسی زیمنس بر متر، مقدار پرولین ریشه نسبت به شاهد 3 برابر شد و کاربرد دو ماده مذکور تأثیر معنی داری در مقدار پرولین در این غلظت ایجاد نکرد. همچنین با افزایش شوری، مقدار سدیم در برگ زیتون تلخ و ریشه سنجد به طور معنی داری در دو غلظت 10 و 20 دسی زیمنس بر متر افزایش یافت و کاربرد snp باعث کاهش جذب سدیم در غلظت 20 شد. در مقابل مقدار پتاسیم به طور معنی داری در اندام های هوایی و زیرزمینی زیتون تلخ و برگ سنجد کاهش یافت. در هر دو گیاه مذکور افزایش شوری در دو غلظت 10 و 20 باعث کاهش معنی دار مقدار کلروفیل نسبت به شاهد شد، که این کاهش در گیاه زیتون تلخ بیشتر از سنجد مشاهده شد. کاربرد سالیسیلیک اسید تأثیری در مقدار کلروفیل ایجاد نکرد ولی snp باعث افزایش مقدار کلروفیل در هر دو غلظت شد. با افزایش شوری وزن خشک ریشه و وزن تر دو گیاه کاهش معنی داری را نشان داد و کاربرد دو ماده مذکور باعث افزایش وزن تر و خشک شد. با توجه به آزمایشات صورت گرفته و مقایسه فاکتورهای رشدی از جمله وزن تر و خشک ریشه دو گیاه و همچنین مشاهدات صورت گرفته حین محلول دهی مشخص گردید که گیاه زیتون تلخ گیاهی حساس در برابر شوری 5 دسی زیمنس به بالا می باشد و در مقابل، سنجد گیاهی مقاوم به شوری به شمار می آید. پس می توانیم در اراضی شور نسبت به کاشت گیاه سنجد اقدام نماییم. دو ماده سالیسیلیک اسید و نیتروپروسایدسدیم نیز با بهبود بخشیدن فاکتورهای رشدی در هر دو گیاه توانستند تا حدودی از اثرات سوء تنش بکاهند، پس می توانیم در مناطق شور جهت مقاومت گیاه زیتون تلخ از سالیسیلیک اسید و نیتروپروساید سدیم استفاده کنیم.

بررسی اثر تنش شوری بر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی کاج الدار و سرو ناز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1391
  مرضیه زمانی   اصغر مصلح آرانی

که میزان قند در ریشه (سرو) در دو غلظت ds/m 10 و 20 افزایش یافت و کاربرد snp و sa باعث افزایش قند در غلظت ds/m 5 شد. با افزایش شوری تغییری در طول ریشه و کارتنوئید (سرو) ایجاد نشد. اما طول ساقه در غلظت ds/m 5 افزایش یافت و کاربرد sa در غلظت ds/m20 باعث افزایش طول ساقه شد و افزایش شوری، همچنین باعث کاهش وزن تر ساقه و ریشه در سرو شد. اما تغییری در مقدار رطوبت نسبی، پتاسیم برگ، سدیم ریشه، طول ساقه، وزن خشک ریشه و ساقه، وزن تر ریشه و ساقه، کارتنوئید و کلروفیل کاج ایجاد نشد. در مجموع کاج الدار گونه ای مقاوم در برابر تنش شوری ارزیابی گردید. همچنین سالیسیلیک اسید و نیترو پروساید سدیم در افزایش مقاومت به تنش شوری نقش مهمی داشتند. کلمات کلیدی : کاج الدار، سرو ناز، نیترو پروساید سدیم، سالیسیلیک اسید، شوری.

نقش شیعیان در فرهنگ و تمدن افغانستان از آغاز تا صفویه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1385
  محمد حسین حکیمی   علیرضا واسعی

نوشتار حاضر که به «نقش شیعیان در فرهنگ و تمدن افغانستان از آغاز تا صفویه» می‏پردازد، پس از شناسایی قلمرو گذشته افغانستان در ده قرن اولیه اسلامی تحت عنوان خراسان، به این سوال اساسی که آیا خراسان قدیم همه سرزمین افغانستان (فعلی) را شامل می‏شده است یا بخشی از آن را، پاسخ می‏دهد. سپس اوضاع طبیعی، اقتصادی و نیز سیاسی اجتماعی افغانستان را مورد بررسی قرار داده و گفته شده است که افغانستان آن روز از نظر طبیعی دارای آب و هوای ملایم و مرطوب و سرزمین حاصل خیزی بوده است و همچنین از دسته‏ای از کوه‏ها و رودخانه‏های مهم آن کشور نیز نام برده شده و در پرتو آن به مقوله اوضاع اقتصادی این سرزمین اشاره گردیده و به مباحثی از قبیل معادن، صنایع، تجارت و کشاورزی نیز پرداخته است. در ادامه به افغانستان از نظر سیاسی اجتماعی نظری افکنده و بدین منظور، ابتدا به نحوه ورود اسلام و تشکیل حکومت‏های محلی پرداخته و بدنبال آن مقوله‏های جمعیت، اقوام، دین، مذهب و زبان را مورد بررسی قرار داده است. بعد از ذکر این مباحث به این مطلب پرداخته که تشیع اساساً از چه زمانی وارد افغانستان شده، دیدگاه‏های مطرح در این مورد آورده شده است. و بعد بده دنبال یافتن نشانه‏های حضور و پیشینه تشیع و عوامل دخیل در بسط و گسترش تشیع، بحث پی گرفته شده است و در نهایت با غور و بررسی و نام بردن از تعدادی افراد و شخصیت‏های علمی، فرهنگی و هنری و با آوردن قراینی دال بر شیعی بودن آنان و نیز ذکر آثار و مجموعه فعالیت‏های‏شان به این نتیجه دست یافته که شیعیان در فرهنگ و تمدن افغانستان نقشی به سزا و در خور تأملی داشته‏اند

تنوع مورفولوژیکی گونه خرمندیdiospyros lotus)) با ارزیابی برخی از صفات برگ و میوه آن در رویشگاههای شمال کشور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1393
  طاهره سماکوش   آفاق تابنده ساروی

این تحقیق با هدف بررسی ارتباط ویژگی های جغرافیائی به ویژه ارتفاع از سطح دریا و عرض جغرافیایی با ویژگی های مورفولوژیکی برگ و میوه همچنین بررسی تنوع مورفولوژیکی بین و درون برخی از جمعیت های گونه ی خرمندی (diospyros lotus) به منظور انتخاب بهترین جمعیت ها و بهترین پایه ها از هر جمعیت برای استفاده های دارویی، انجام شده است. به همین منظور، پنج جمعیت از این گونه در طول دو ترانسکت ارتفاعی (جمعیت های a، b و c به ترتیب با ارتفاع 300، 500 و 700 متر از سطح دریا در جنگل های بخش بندپی شرقی شهرستان بابل و جمعیت های d وe به ترتیب با ارتفاع 300 و 500 متر در شصت کلاته شهرستان گرگان) انتخاب شد. از هر رویشگاه، تعداد 10 پایه از هر جنس (نر و ماده) انتخاب گردید. سپس صفات قطر برابر سینه، ارتفاع کل و مشخصات برگ و میوه در هر پایه مورد اندازه گیری قرار گرفت. داده ها بصورت آشیانه ای و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار تجزیه و تحلیل شد. نتایج تجزیه و تحلیل واریانس صفات برگ و میوه در بین جمعیت های مختلف، از نظر اکثر صفات مورد بررسی، اختلاف معنی داری را در سطح یک درصد نشان داد. مقایسه میانگین بین جمعیت ها نیز به طور کلی جمعیت a (ارتفاع 300 متر بندپی شرقی بابل) را دارای بالاترین میانگین ها از نظر کلیه صفات مورد بررسی برگ و میوه، معرفی کرد. طبق نتایج تجزیه و تحلیل واریانس درون جمعیت از نظر اکثر صفات برگ، تفاوت میان ژنوتیپ های جنس نر و ماده در هر جمعیت معنی دار بود که ژنوتیپ های بهتر در هر جمعیت مشخص شدند. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل واریانس درون جمعیت ها بر اساس صفات میوه نشان داد که به غیر از جمعیت a که از نظر وزن بذر و تعداد آن هیچ اختلافی بین ژنوتیپ ها وجود نداشت، در سایر جمعیت ها از نظر کلیه صفات مورد بررسی، اختلاف معنی دار بود. نتایج نشان داد که تفاوت میان جنس نر و ماده در هر جمعیت، از نظر اکثر صفات برگ، معنی دار بود. بر اساس نتایج این تحقیق، بهترین ژنوتیپ ها به منظور جمع آوری میوه، ژنوتیپ های 5 و 6 از جمعیت a، ژنوتیپ های 2 و 6 از جمعیت b، ژنوتیپ های 3، 4 و 5 از جمعیت c، ژنوتیپ های 4 و 5 از جمعیت d و ژنوتیپ های 5 و 4 از جمعیت e، می باشند. طبق نتایج تحلیل همبستگی، بین بیشتر صفات مورد بررسی برگ و میوه، همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. نتایج تجزیه به مولفه های اصلی نیز نشان داد که سه مولفه اول بیش از 60 درصد واریانس تجمعی را به خود اختصاص داده اند. بنابراین صفات سطح برگ، طول نسبی دمبرگ، شکل پهنک، عرض پهنک در 9/0 طول از قاعده برگ، شکل نوک برگ، عرض میوه و وزن بذر بیشترین تاثیر را در ایجاد تنوع داشتند. نتایج تجزیه خوشه ای که با استفاده از کلیه صفات مورد مطالعه به روش ward انجام شد، پایه های موجود در پنج جمعیت را در شش خوشه مجزا گروه بندی نمود. در نهایت می توان گفت که این گونه از تنوع مورفولوژیکی بالایی از نظر صفات میوه و برگ، در بین و درون جمعیت ها برخوردار است.

بررسی برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی نهال-های بنه در سطوح مختلف نور و آبیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده کویر شناسی 1393
  بهیه امینی   نقی شعبانیان

اهمیت منابع آبی و نحوه توزیع آن و تأثیر نور در میزان آب مصرفی گیاه اهمیت مطالعات در این زمینه را روشن می سازد. این مطالعه اثر میزان آبیاری و نور به صورت تلفیقی بر روی برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی نهال های بنه در سال اول کاشت در شرایط نهالستان را مورد بررسی قرار داد. در این تحقیق اثر دو فاکتور آبیاری در 4 سطح (بدون آبیاری، دو روز یکبار، پنج روز یکبار و ده روز یکبار آبیاری) و فاکتور نور در سه سطح (نور 100 درصد یا نورکامل، نور 50 درصد یا نیم سایه و نور 20% یا سایه ) در یک طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کاملا تصادفی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر تیمارهای آبیاری و نوری اعمال شده و همچنین اثر متقابل آن ها بر روی تمامی صفات مورفولوژیکی (ارتفاع، قطر یقه نهال، تعدادبرگ، تعداد شاخه های فرعی و تعداد جوانه، شادابی، وزن تر و خشک ساقه و ریشه، ) و فیزیولوژیکی (سطح برگ، سطح ویژه برگ، پتاسیم برگ، قندهای محلول، فسفر برگ، کلروفیل، نیتروژن،) مورد مطالعه معنی دار بوده است. در تیمار نوری کمتر(سایه و نیم سایه) تأثیر خشکی بر روی نهال ها به طور معنی داری کمتر بوده است. در تیمار نور کامل و آبیاری صفر کلیه نهال ها خشک شدند و از بین رفتند. در تیمارهای آبیاری بیشتر (دو و پنج روزه) نهال ها عمدتاً بویژه در شرایط نور کامل رشد خوبی داشتند و دچار استرس و کمبود مواد غذایی نشدند. در حالی که در آبیاری کمتر (10 روز یک بار و بدون آبیاری) نهال ها علائم تنش خشکی را به-طورقابل توجه ای نشان دادند. در تیمار سایه نیاز آبی نهال کاهش یافت، به طوری که در نور 20% و تیمار بدون آبیاری زنده مانی نهال ها تفاوت معنی داری با تیمار نور کامل و نیم سایه داشت. در تیمار نور کامل مقدار آبیاری از دو و پنج روز به بالا باعث تنش خشکی قابل توجه ای در نهال ها شد. درنهایت تیمار نور کامل با میزان آبیاری 2 تا 5 روز مناسب ترین تیمار بوده به طوری که نهال ها در این شرایط از رشد خوبی برخوردار بوده و تنش معنی داری در آنها دیده نشد.

بررسی برخی از خصوصیات اکولوژیکی گونه پونه سای کرک ستاره ای (nepeta asterotricha rech.f) در استان یزد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1394
  غلامرضا بیشه   محمد حسین حکیمی

مطالعه رفتار اکولوژیکی گیاهان به عنوان عناصر اصلی اکوسیستم و ویژگیهای رویشگاهی آنها گامی اساسی در جهت یافتن راه حلهای مناسب برای حفظ، اصلاح و احیاء این بخش مهم از منابع طبیعی تجدید شونده است. گیاه دارویی پونه سای کرک ستاره ای با نام علمیnepeta asterotricha متعلق به تیره نعناع می باشد. به منظور مطالعه برخی از خصوصیات اکولوژیکی این گونه، ابتدا رویشگاههای آن در استان مشخص شد، سپس ویژگیهای رویشگاهی آن شامل، ارتفاع از سطح دریا، جهت شیب، اقلیم و خاک تعیین گردید. گونه های همراه، فنولوژی، وضعیت ریشه دوانی در خاک، وزن هزار دانه، درصد جوانه زنی بذر و میزان اسانس از جمله مواردی بودند که بررسی شدند. جهت مطالعه مراحل فنولوژی این گیاه، زمان شروع رشد رویشی، تکمیل رشد رویشی، شروع گل دهی، گل دهی کامل، تشکیل بذر، شیری شدن بذر، تکمیل بذر و شروع دوره خواب گیاه ثبت شد. برای مطالعه سیستم ریشه این گیاه، اقدام به برداشت خاک اطراف ریشه گیاه گردید. خصوصیات خاک منطقه نیز مورد آزمایش قرار گرفت. جهت تعیین میزان اسانس گیاه، نمونه های گیاه در زمان گلدهی کامل جمع آوری و پس از خشک شدن در سایه، جهت تعیین درصد روغن اسانس به آزمایشگاه انتقال داده شد. نتایج نشان داد این گونه در ارتفاعات 3518-2300 متری از سطح دریا و در اقلیم نیمه خشک سرد می روید. متوسط بارندگی سالانه در رویشگاه های این گونه 325-230 میلی متر و متوسط درجه حرارت سالانه 2/12 درجه سانتی گراد است. درصد شیب در رویشگاه های این گونه 80-5 درصد و در جهت شیب های شمالی، شمال شرقی و شمال غربی دیده می شود. مطالعات خاکشناسی نشان داد که این گونه بهترین رشد را درخاک های با بافت سبک تا متوسط (شنی لومی و شنی لومی رسی) و اسیدیته بین 99/7-5/7 و هدایت الکتریکی 58/ تا 63/1 دسی زیمنس برمتر دارد. پتاسیم خاک از 59 تا 35/167 ppm و فسفر خاک بین 56/3 تا 48/6 ppm متغیر بود. بررسی ماده آلی خاک مناطق مطالعاتی نشان داد درصد ماده آلی در خاک بین 47/0 تا 82/0 درصد متغیر است. خاک ده بالا با 82/0 درصد بیشترین ماده آلی و خاک طزرجان با 47/0 درصد به منظور مطالعه برخی از خصوصیات اکولوژیکی گونه nepeta asterotricha ابتدا رویشگاههای آن در استان مشخص شد، سپس ویژگیهای رویشگاهی، گونه های همراه، فنولوژی، وضعیت ریشه دوانی در خاک، وزن هزار دانه، درصد جوانه زنی بذر و میزان اسانس از جمله مواردی بودند که بررسی شدند. برای مطالعه سیستم ریشه این گیاه، اقدام به برداشت خاک اطراف ریشه گیاه گردید. خصوصیات خاک منطقه نیز مورد آزمایش قرار گرفت. جهت تعیین میزان اسانس گیاه، نمونه های گیاه در زمان گلدهی کامل جمع آوری و پس از خشک شدن در سایه، جهت تعیین درصد روغن اسانس به آزمایشگاه انتقال داده شد. طبق نتایج بدست آمده، گیاه دارویی n.asterotricha از نظر خصوصیات اکولوژیک در مناطق محدودی پراکنده است و با توجه به میزان نسبتا بالای اسانس این گیاه، توجه ویژه ای برای حفظ این گونه ارزشمند در استان یزد نیاز است.