نام پژوهشگر: ابراهیم اسدی خشویی

برآورد پارامترهای ژنتیکی و محیطی صفات تولید شیر و رشد بزهای سانن در شهرکرد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد 1388
  مریم السادات حسینی   ابراهیم اسدی خشویی

به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی و محیطی صفات شیرواری و اوزان بدن در نژاد سانن در شهرکرد، طی سالهای 1380تا 1388، رکوردبرداری در ایستگاه تحقیقات پرورش دام دانشگاه شهرکرد انجام شد. مدل استفاده شده مدل حیوانی و با روش حداکثر درستنمایی محدود شده و برنامه dfremlبود. صفات شیرواری مورد مطالعه در این تحقیق عبارت بودند از: رکوردهای روزآزمون مربوط به شیر تولیدی و درصدهای چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و نقطه انجماد، همچنین صفات کل شیر تولیدی تا 90 روزگی، تولید شیر کل و طول دوره شیردهی. با توجه به نتایج بدست آمده، میانگین حداقل مربعات و خطای معیار ، کل شیر تولیدی تا 90 روزگی (کیلوگرم)، کل شیر تولیدی (کیلوگرم) و طول دوره شیردهی (روز) به ترتیب 10/53±226/18، 31/45±461/73 و 6/97±187/40 میباشد. اثر ثابت سال زایش بر روی این صفات معنی دار بود. همچنین تولید شیر روزانه (کیلوگرم)، متوسط درصدهای چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و نقطه انجماد به ترتیب 0/31±2/81، 0/11±3/81، 0/02±3/06، 0/03±4/00، 0/08±8/74 و 0/007±0/517- به دست آمد. عوامل ثابت سال زایش و رکوردهای روز آزمون بر روی این صفات اثر معنی دار داشتند. عوامل ثابت تعداد بزغاله متولد شده و فصل زایش برروی این صفات به جز درصد پروتئین اثر معنی دار نشان دادند. وراثت پذیری تولید شیر روزانه (کیلوگرم)، متوسط درصدهای چربی، پروتئین، لاکتوز و مواد جامد بدون چربی به ترتیب 0/051±0/597، 0/061±0/302، 0/045±0/218، 0/039±0/147 و 0/039±0/186 برآورد گردید. همبستگی فنوتیپی تولید شیر روزانه با درصد چربی، درصد پروتئین و درصد کل مواد جامد بدون چربی به ترتیب 0/28-، 0/14 و 0/036 برآورد شدند. میانگین حداقل مربعات و خطای معیار وزن تولد، از شیرگیری، 1، 6، 9، 12 ماهگی، افزایش وزن روزانه از تولد تا یکماهگی، از تولد تا شیرگیری و از یکماهگی تا شیرگیری به ترتیب 0/66± 2/75، 3/80 ± 15/26،1/47±6/40،4/85 ±20/47، 4/99 ±24/16، 6/33 ±31/80، 0/04±0/119، 0/036 ±0/129، 0/044±10/133 بود. عوامل ثابت سال تولد و جنس برروی صفات مورد مطالعه اثر معنی دار نشان دادند. اثر ثابت نوع تولد یا شیرگیری بر روی صفات قبل از شیرگیری اثر معنی داشتند. وراثت پذیری وزن تولد، یکماهگی، شیرگیری، افزایش وزن روزانه از تولد تا یکماهگی، از تولد تا شیرگیری و از یکماهگی تا شیرگیری به ترتیب 0/183±0/226، 0/186±0/169، 0/281±0/510، 0/186±0/268، 0/254±0/349 و 0/029±0/416 برآورد گردید. همبستگی ژنتیکی بین وزن تولد با وزن ازشیرگیری، وزن تولد با وزن یکماهگی و وزن ازشیرگیری با وزن یکماهگی به ترتیب 0/695، 0/404 و 0/480 برآورد شدند. همبستگی فنوتیپی در محدوده 0/147 تا 0/985 برآورد شد.

بررسی مورد استفاده قرار گرفتن فسفر باکتریایی و پروتوزوآیی شکمبه در جوجه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1388
  مینو کریمی   علی محرری

باکتری ها و پروتوزوآی شکمبه ی نشخوارکنندگان، منبعی غنی از فسفر آلی برای حیوان نشخوارکننده هستند. این آزمایش به منظور بررسی قابلیت دسترسی بیولوژیکی فسفر موجود در پیکره ی باکتری ها و پروتوزوآی شکمبه ی نشخوارکنندگان و مقایسه ی آنها با یک منبع فسفر مرجع (دی کلسیم فسفات) که به طور معمول در تغذیه ی دام استفاده می شود، طراحی شد. ابتدا باکتری ها و پروتوزوآی شکمبه طی مراحلی از محتویات شیرابه ی شکمبه ی گاو جداسازی شدند. برای محاسبه ی ارزش بیولوژیکی فسفر باکتریایی و پروتوزوآیی شکمبه از جوجه های گوشتی استفاده گردید. تعداد 15 قطعه جوجه ی گوشتی در قالب یک طرح پایه ی کاملاً تصادفی به 4 تیمار اختصاص یافتند (تیمار شاهد 6 قطعه، تیمار باکتری 3 قطعه، تیمار پروتوزوآ 3 قطعه و تیمار دی کلسیم فسفات 3 قطعه). از نشاسته ی ذرت به عنوان ناقل در تغذیه ی جوجه های گوشتی استفاده گردید. برای محاسبه ی اتلاف فسفر با منشاء داخلی، یک تیمار تنها جیره ی پایه (نشاسته ی ذرت) را مصرف نمود و به عنوان تیمار شاهد در نظر گرفته شد. تیمار دوم و تیمار سوم به ترتیب باکتری ها و پروتوزوآی شکمبه را دریافت و از ترکیب جیره ی پایه به عنوان ناقل استفاده کردند. در تیمار چهارم فسفر تماماً از دی کلسیم فسفات تأمین شد و از جیره ی پایه به عنوان ناقل استفاده گردید. برای ارزیابی قابلیت دسترسی بیولوژیکی فسفر باکتریایی، پروتوزوآیی و دی کلسیم فسفات، تعادل فسفر به عنوان معیار پاسخ به کار گرفته شد. تغذیه ی مقادیر تعیین شده از منابع فسفر تحت آزمون به جوجه های گوشتی، طبق الگوی تغذیه ی اجباری سیبالد و در سن 17 روزگی صورت گرفت. عملیات جمع آوری مدفوع، پس از گذشت 12 ساعت از شروع تغذیه با خوراک های تحت آزمون آغاز و به مدت 24 ساعت به طور پیوسته ادامه یافت. از رگرسیون خطی چندگانه برای برآورد قابلیت دسترسی بیولوژیکی منابع باکتریایی، پروتوزوآیی و دی کلسیم فسفات استفاده شد. رابطه ی رگرسیونی بین میزان مصرف فسفر از هر یک از منابع فسفات تحت آزمون (باکتری، پروتوزوئر، دی کلسیم فسفات) و قابلیت هضم فسفر در جوجه های مصرف کننده ی همان منبع به دست آمد. مقادیر قابلیت هضم واقعی برای فسفر باکتریایی، پروتوزوآیی و دی کلسیم فسفات به ترتیب 66/44%، 532/94%، و 227/97% تعیین گردید. نتایج تحقیق نشان داد که قابلیت دسترسی بیولوژیکی فسفر پروتوزوآیی و فسفر دی کلسیم فسفات به طور معنی داری از منبع فسفر باکتریایی بالاتر است (05/0< p)؛ اما تفاوت معنی داری بین قابلیت دسترسی بیولوژیکی فسفر پروتوزوآیی و فسفر دی کلسیم فسفات مشاهده نگردید (05/0p >). همچنین نتایج نشان دادند هنگامی که دی کلسیم فسفات به عنوان منبع فسفات مرجع در نظر گرفته شد، قابلیت دسترسی بیولوژیکی نسبی منبع فسفر باکتریایی در دامنه ی 578/0-342/0 و قابلیت دسترسی بیولوژیکی نسبی منبع فسفر پروتوزوآیی در دامنه ی 094/1-85/0 قرار گرفت. هنگامی که منبع فسفر پروتوزوآیی به عنوان فسفات استاندارد مطرح شد، دامنه ی قابلیت دسترسی بیولوژیکی نسبی منبع فسفر باکتریایی، 593/0-352/0 تخمین زده شد. با استفاده از فسفر دفعی گروه شاهد، اتلاف فسفر با منشاء داخلی برای جوجه های گوشتی ارزیابی گردید. دفع روزانه ی فسفر با منشاء داخلی برای جوجه های گوشتی، 7/430 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم ماده ی خشک مصرفی به دست آمد. نتایج مطالعه ی حاضر نشان دادند که قابلیت دسترسی بیولوژیکی فسفر در پروتوزوآی شکمبه (نسبت به دی کلسیم فسفات) برای جوجه های گوشتی، بالا است (تقریباً 97%). با توجه به روند موجود در نتایج و ارزش های بیولوژیکی به دست آمده، پروتوزوآی شکمبه می توانند به عنوان منبعی منحصر به فرد از فسفر آلی برای تأمین احتیاجات فسفر گاوهای شیری عمل نمایند.

بررسی روند ژنتیکی تولید شیر درگاوهای شیری نژاد هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1390
  محسن خاکیان   ابراهیم اسدی خشویی

در این مطالعه به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات شیر تولیدی، درصد چربی و درصد پروتئین و برآورد روند ژنتیکی آن ها از رکوردهای روزآزمون گاوهای هلشتاین شکم زایش اول، دوم و سوم که در طی سال های 1370 تا 1388 از شرکت کشت و دامداری فکا در جنوب شهرستان اصفهان جمع آوری شده بود، استفاده شد. تعداد رکورد مورد استفاده برای صفت تولید شیر در شکم های اول، دوم و سوم به ترتیب 81200، 58647 و 39722 رکورد روزآزمون بود و برای صفت درصد چربی 74228، 55450 و 37612 رکورد روزآزمون و برای صفت درصد پروتئین به ترتیب 46125، 35480 و 23825 رکورد روزآزمون استفاده شد. در این تحقیق از مدل حیوانی تک متغیره، چند متغیره و مدل تکرارپذیری با برنامه ی wombat برای تخمین اجزای واریانس و سایر پارامترهای ژنتیکی استفاده گردید. در مدل تک متغیره وراثت پذیری میزان تولید شیر برای شکم های اول، دوم و سوم به ترتیب بین 283/0 - 138/0، 248/0-115/0 و 229/0-048/0 بود. وراثت پذیری برای درصد چربی برای شکم های اول، دوم و سوم بین 206/0 - 092/0، 201/0-080/0 و 290/0-054/0 و برای درصد پروتئین به ترتیب بین 367/0 - 104/0، 301/0-123/0 و 258/0-049/0 بود. در مدل چند متغیره وراثت پذیری میزان تولید شیر برای شکم های اول، دوم و سوم به ترتیب بین 294/0- 132/0، 251/0-112/0 و 233/0-049/0 بود و وراثت پذیری برای درصد چربی بین 215/0 – 093/0، 205/0-079/0 و 265/0-074/0 و برای درصد پروتئین به ترتیب بین 377/0 – 107/0، 274/0-153/0 و 305/0-101/0 بود. با استفاده از مدل تکرارپذیری، وراثت پذیری میزان تولید شیر برای شکم های اول، دوم و سوم به ترتیب 342/0، 229/0 و 239/0 بود. وراثت پذیری برای درصد چربی به ترتیب 451/0، 456/0 و 439/0 و برای درصد پروتئین به ترتیب 515/0، 446/0 و 382/0 برآورد شد. میزان تکرارپذیری صفت تولید شیر برای شکم های اول، دوم و سوم به ترتیب 545/0، 438/0 و 492/0 بود. میزان تکرارپذیری برای صفت درصد چربی به ترتیب 968/0، 909/0 و 882/0 و برای صفت درصد پروتئین به ترتیب 797/0، 696/0 و 969/0 برآورد شد. برآوردهای حاصل از تجزیه و تحلیل های چند متغیره نشان داد که همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی بین تولید شیر و درصد چربی و همچنین بین تولید شیر و درصد پروتئین منفی ولی همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی بین درصد چربی و درصد پروتئین مثبت است. برآوردهای حاصل از تجزیه و تحلیل های چند متغیره روند ژنتیکی صفت تولید شیر در طول زمان را برای شکم های اول، دوم و سوم به ترتیب 612/0+، 759/0+ و 780/0+ کیلوگرم در هر سال نشان داد. روند ژنتیکی برای صفت درصد چربی به ترتیب 0309/0+، 0384/0+ و 0591/0+ درصد در هر سال و برای صفت درصد پروتئین به ترتیب 139/0- ، 147/0- و 160/0- درصد در هر سال برآورد شد.

تعیین احتیاجات آر‍نین جوجه های گوشتی پرورش یافته در ارتفاع بالا برای دوره رشد (3 تا6 هفتگی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1389
  حمید باسو گندمانی   فریبرز خواجعلی

چکیده: در این آزمایش برای تعیین نیاز آرژنین جوجه های گوشتی سویه راس 308 جیره های با آرژنین پائین تر، مساوی و بالاتر از توصیه شورای پژوهش های ملی آمریکا (nrc 1994) در نظر گرفته شده است. سطوح آرژنین در این آزمایش بین 88/0 تا 43/1 درصد جیره در نظر گرفته شد نتایج حاصل از این آزمایش با مدل سازی رگرسیون پلاتو درجه دو توسط نرم افزار سس (sas) از رویه nlin آنالیز شد. محل اجرای این آزمایش مرغداری دانشگاه شهرکرد با ارتفاع 2100 متر از سطح دریا است. کلیه احتیاجات آرژنین در این آزمایش، بیشتر از توصیه شورای پژوهش های ملی آمریکا (nrc 1994) تعیین شده است. حداقل نیاز غذایی آرژنین تعیین شده بر مبنای افزایش وزن در این تحقیق 24/1 درصد جیره است. واژه گان کلیدی: آرژنین، جوجه گوشتی، نیتریک اکساید، فشار خون ریوی، ارتفاع بالا

بررسی ارتباط بین صفات پستانی و ساختاری بدن با کمیت و کیفیت شیر تولیدی در بزهای سانن و بومی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1390
  سعیده رییسی نافچی   ابراهیم اسدی خشویی

به منظور بررسی ارتباط بین صفات مرفولوژیک پستانی و صفات ساختاری بدن با صفات شیرواری و وزن بدن و همچنین مقایسه ی عملکرد تولیدی بین دو ن‍ژاد بز سانن و بومی، مطالعه ی حاضر در ایستگاه تحقیقات پرورش دام دانشگاه شهرکرد در طی یک سال انجام شد. صفات مورد مطالعه در این تحقیق شامل: محیط پستان، عرض پستان، حجم پستان، ارتفاع پستان، ارتفاع پستان از سطح زمین، طول، عرض و شکل سرپستانک ها و صفات ساختاری بدن شامل طول بدن و دور سینه بودند. صفات شیرواری مورد مطالعه نیز شامل، رکوردهای روزآزمون مربوط به شیر تولیدی و درصدهای چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و نقطه انجماد، همچنین صفات کل شیر تولیدی تا 90 روز پس از زایش، کل شیر تولیدی از 90 روز پس از زایش تا پایان دوره ی شیردهی، شیر تولیدی کل و طول دوره شیردهی بودند. به منظور تعیین روابط بین صفات پستانی و ساختاری بدن با صفات شیرواری و وزن بدن ابتدا از آنالیز عامل ها برای کاهش تعداد متغیرهای موجود در مدل (به علت همبستگی بالای بین متغیرها) استفاده گردید و سپس با استفاده از آنالیز رگرسیون چندگانه این روابط تعیین شد؛ عامل اول، صفات مرفولوژیکی سرپستانک ها، عامل دوم، صفات مرتبط با خود پستان و عامل سوم، صفات ساختاری بدن نتیجه انجام تحلیل عاملی بر روی 12 صفت ذکر شده است. نتایج به دست آمده ازآنالیز رگرسیون چندگانه نشان می دهد که عامل سوم در بزهای نژاد سانن 5/52 و در بزهای بومی 7/19 درصد از تغییرات مربوط به وزن بدن را توضیح می دهد. بر روی شیر تولیدی روزانه در بزهای سانن عامل های دوم و سوم تاثیر گذارند،که با همدیگر 2/74 درصد از واریانس موجود در شیر تولیدی روزانه را توجیه کردند. اما در بزهای بومی تنها عامل دوم بود که 5/53 درصد از تغییرات موجود در شیر تولیدی روزانه را کنترل می کرد. عامل دوم همچنین در بزهای سانن 5/62 و 9/56 درصد و در بزهای بومی 5/46 و 4/45 درصد به ترتیب تغییرات موجود درکل شیر تولیدی تا 90 روز بعد از زایش و شیر تولیدی کل را توجیه کرد؛ صفت شیر تولیدی از 90 روز تا پایان دوره ی شیردهی در بزهای سانن تنها تحت تاثیر عامل دوم است اما در بزهای بومی علاوه بر عامل دوم، عامل اول نیز بر روی این صفت تاثیر گذار است. در بزهای نژاد سانن صفات کیفی شیر تحت تاثیر هیچ کدام از 3 عامل نبودند، اما در بزهای بومی درصد پروتئین، درصد لاکتوز و درصد مواد جامد بدون چربی شیر تحت تاثیر عامل دوم بود که این عامل به ترتیب 26، 26 و 9/23 درصد از تغییرات موجود در این صفات را توضیح داد. با توجه به نتایج بدست آمده برای مقایسه عملکرد دو نژاد، میانگین حداقل مربعات و خطای معیار متوسط تولید شیر روزانه (کیلوگرم)، کل شیر تولیدی تا 90 روزپس از زایش (کیلوگرم)، کل شیر تولیدی از 90 روز پس از زایش تا پایان دوره ی شیردهی (کیلوگرم)، شیر تولیدی کل (کیلوگرم) و طول دوره شیردهی (روز) در نژاد سانن به ترتیب 06/0±78/1، 228/07±21/37، 147/13±20/70، 409/62±38/75 و 225/43±11/12 و در بزهای بومی به ترتیب 05/0±95/0، 121/64±18/43، 73/82±21/83، 243/70±40/87 و 223/87±11/77 بود. همچنین متوسط درصدهای چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و نقطه انجماد در نژاد سانن به ترتیب 13/0±41/3، 02/0±12/3، 06/0±45/4، 10/0±71/9 و 10/0±438/0- و در بزهای بومی به ترتیب 12/0±74/4، 20/0±73/3، 05/0±39/5، 09/0±62/11 و 01/0±508/0- بود.

اثر افزودن پودر زیره سیاه و زیره سبز به جیره بر عملکرد، خصوصیات لاشه و فراسنجه های خونی در جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1391
  موسی شفیعی   محمد رضا اکبری

چکیده در این مطالعه اثر افزودن سطوح مختلف پودر زیره سیاه و زیره سبز به جیره بر عملکرد رشد، خصوصیات لاشه، بعضی از فراسنجه های خونی، قابلیت هضم مواد مغذی و سیستم ایمنی در جوجه های گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 240 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه از سویه تجاری راس 308 در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار، چهار تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. تعداد شش جیره آزمایشی با میزان انرژی و پروتئین مشابه تهیه گردید که عبارت بودند از: 1) جیره پایه (شاهد)؛ 2) جیره پایه حاوی سطح ppm10 آنتی بیوتیک آویلامایسین؛ 3) جیره پایه حاوی سطح 25/0 درصد پودر زیره سبز؛ 4) جیره پایه حاوی سطح 75/0 درصد پودر زیره سبز؛ 5) جیره پایه حاوی سطح 25/0 درصد پودر زیره سیاه؛ 6) جیره پایه حاوی سطح 75/0 درصد پودر زیره سیاه. جیره های آزمایشی از 1 تا 42 روزگی تغذیه شدند. عملکرد رشد در طی دوره ثبت گردید. جهت اندازه گیری قابلیت هضم از اکسید کرم(cr2o3 ) به عنوان مارکر خارجی استفاده شد. در روز21 آزمایش از خوراک و فضولات نمونه برداری شد. جهت بررسی فراسنجه های خونی از هر تکرار 2 نمونه خون به میزان 3 میلی لیتر در روزهای 21 و 42 آزمایش گرفته شد. فراسنجه های اندازه گیری شده شامل هماتوکریت خون(hct) ، غلظت تری گلیسرید سرم(tg) ، مقدار لیپوپروتئین های با چگالی بالا (hdl)، مقدار لیپوپروتئین های با چگالی پائین(ldl) و مقدار کل کلسترول سرم (chol) بودند. جهت بررسی سیستم ایمنی، پاسخcbh (حساسیت زیر پوستی) و تیتر آنتی بادی علیه گلبول قرمز خون گوسفند(srbc) اندازه گیری شد. نتایج حاکی از این بود که استفاده از جیره حاوی سطح 75/0 درصد زیره سبز (تیمار4) باعث بهبود ضریب تبدیل غذایی نسبت به جیره شاهد در دو مقطع 21 تا 42 روزگی و 0 تا 42 روزگی شد (05/0p<). افزودن آنتی بیوتیک و استفاده از جیره حاوی سطح 75/0 درصد زیره سبز باعث افزایش قابلیت هضم چربی خام و پروتئین خام نسبت به جیره شاهد گردید (05/0p<). استفاده از جیره حاوی سطح 25/0 درصد زیره سبز سطح hdl و استفاده از سطح 25/0 درصد زیره سیاه سطح hdl و tg سرم خون را در 21 روزگی، نسبت به جیره شاهد کاهش داد (05/0p<). استفاده از جیره پایه حاوی سطح 75/0 درصد زیره سبز سطح کلسترول سرم خون را کاهش داد (05/0p<). استفاده از جیره پایه حاوی سطح 75/0 درصد زیره سبز (تیمار4)، منجر به افزایش پاسخ cbh در 24 ساعت پس از تزریق فیتوهماگلوتینین (pha)، در مقایسه با تیمار شاهد گردید (05/0p<). همچنین، در 14 روز پس از تزریق srbc، جیره پایه حاوی سطح 75/0 درصد زیره سبز (تیمار4) میزان تیتر آنتی بادی علیه srbc را نسبت به گروه شاهد و جیره حاوی آنتی بیوتیک افزایش داد (05/0p<). به طور کلی به نظر می رسد استفاده از سطح 75/0 درصد پودر زیره سبز در جیره تأثیرات مثبتی روی عملکرد و سیستم ایمنی جوجه های گوشتی دارد. واژگان کلیدی: آنتی بیوتیک، جوجه گوشتی، زیره سبز، زیره سیاه ، سیستم ایمنی، عملکرد، فراسنجه های خونی، قابلیت هضم.

مقایسه بازده انرژی مصرفی در جوجه های گوشتی سویه تجاری رایج و بومی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - پژوهشکده کشاورزی 1391
  مرتضی میرزایی   علی محرری

چکیده این آزمایش به منظور مقایسه بازده انرژی مصرفی در جوجه های گوشتی سویه تجاری رایج و بومی به روش فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام پذیرفت. سطوح انرژی تحت آزمون شامل: 1)جیره بر اساس توصیه nrc2)جیره با 6% غلظت انرژی کمتر از سطح انرژی یک3)جیره با 12% غلظت انرژی کمتر از سطح انرژی یک 4)جیره با 18% غلظت انرژی کمتر از سطح انرژی یک. آزمایش در دو دوره پرورش آغازین (14 تا 21 روزگی) و رشد (21 تا 42 روزگی) انجام و سپس تا 56 روزگی ادامه یافت. جوجه های تحت آزمون را جوجه های تجاری سویه راس 308 (ross-308) و جوجه های بومی خریداری شده از مرکز اصلاح نژاد مرغ بومی کبوتر آباد اصفهان تشکیل می داد. جوجه ها بعد از توزین به صورت کاملاً تصادفی در دسته های 3 قطعه ای به قفس های آزمایشی انتقال داده شدند، با توجه به شش تکرار در نظر گرفته شده برای هر سطح انرژی و در نظر گرفتن دو گونه اصلاح شده و بومی تعداد 48 واحد آزمایشی تشکیل گردید (جمعاً 144 قطعه جوجه گوشتی). در سنین 21 و 42 روزگی یک پرنده از هر قفس انتخاب و عمل خفه کردن با استفاده از جابجا کردن مهره اطلس صورت گرفت. در سن 56 روزگی نیز تمامی جوجه های باقیماندهکشتار و تجزیه لاشه شدند. نتایج مربوط به مصرف خوراک نشان داد در دوره آغازین سطح انرژی 4 از کمترین خوراک مصرفی برخوردار بود (05/0p<). اما در دوره رشد کمترین خوراک مصرفی مربوط به سطح انرژی 2 بود (05/0p<). در دوره پایانی نیز کمترین خوراک مصرفی مربوط به سطح انرژی 1 بود و تفاوت معنی داری را با سطوح انرژی 3 و 4 نشان داد (01/0p<).در هر سه دوره پرورش تفاوت مصرف خوراک در دو سویه تجاری و بومی مشاهده شد (01/0p<). تفاوت اضافه وزن سطوح انرژی نیز در دوره آغازین و رشد مشاهده شد (01/0p<). نتایج ضریب تبدیل خوراک مصرفی،تفاوت بین سطوح انرژی را در هر سه مرحله پرورش نشان داد (01/0p<). در هر سه دوره پرورش سویه تجاری از اضافه وزن بیشتر و ضریب تبدیل بهتری نسبت به سویه بومی برخوردار بود (01/0p<). نتایج مربوط به قابلیت هضم مواد مغذی در دوره های سه گانه پرورش نشان داد که در دوره آغازین، انرژی قابل متابولیسم ظاهری، قابلیت هضم چربی و قابلیت هضم پروتئین تفاوت بین سطوح انرژی مشاهده می شود (05/0p<). اما در مورد انرژی قابل متابولیسم ظاهری تصحیح شده برای نیتروژن و قابلیت هضم ماده خشک تفاوتی بین سطوح انرژی مشاهده نشد (05/0 p>). در این دوره تنها سطح انرژی یک انرژی قابل متابولیسم ظاهری بالاتری نسبت به سایر سطوح انرژی داشت (05/0p<). همچنین در مورد قابلیت هضم پروتئین تنها سطح انرژی یک تفاوت معنی داری با سایر سطوح انرژی نشان داد. و قابلیت هضم چربی تنها در سطوح انرژی 1 و 4 با سایر سطوح انرژی تفاوت داشت (05/0p<). در دوره رشد و پایانی نتایج مربوط به قابلیت هضم، تفاوت معنی داری را بین سطوح انرژی در مورد تمام مواد مغذی ذکر شده نشان داد (01/0p<). مقایسه بین دو سویه تجاری و بومی تنها در دوره رشد و تنها در مورد قابلیت هضم پروتئین تفاوت را بین دو سویه نشان داد (05/0p<). نتایج مربوط به انرژی ذخیره شده و گرمای تولیدی در دوره آغازین نشان داد که سطح انرژی یک با سایر سطوح انرژی تفاوت دارد (05/0p<). اما در دوره رشد علاوه بر سطح انرژی 1 سطح انرژی 4 نیز از تفاوت معنی داری نسبت به سایر سطوح انرژی برخوردار بود(05/0p<). انرژی قابل متابولیسم و انرژی خالص مورد نیاز برای نگهداری در هر سه دوره پرورش در سویه بومی بالاتر از سویه تجاری برآورد گردید. بازده انرژی قابل متابولیسم برای نگهداری (km) و رشد (kg) در دوره آغازین در سویه تجاری بالاتر از سویه بومی به دست آمد که این روند در دوره پایانی نیز حفظ شد. اما در دوره رشد بازدهی در سویه بومی بالاتر از سویه تجاری محاسبه شد.در تجزیه لاشه انجام شده بین سطح انرژی ها تنها درصد کبد تفاوت معنی دار بین سطوح انرژی را نشان داد (05/0p<) اما در مقایسه اجزای لاشه بین دو سویه تجاری و بومی به جز درصد ران و درصد چربی احشائی در سایر موارد (درصد لاشه، سینه، بال ها، گردن، قلب، کبد و روده) تفاوت بین دو سویه مشاهده شد (01/0p<).

بررسی اهمیت مسیر سیگنالینگ gdf9 در انبساط سلول های کومولوس و شایستگی تکوین تخمک گوسفندی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1391
  شیوا روح الهی ورنوسفادرانی   محمدحسین نصراصفهانی

از آنجا که کیفیت جنین حاصل از بلوغ آزمایشگاهی تخمک (in vitro maturation) در مقایسه با جنین حاصل از تخمک بالغ شده در شرایط طبیعی بدن (in vivo maturation)، پایین تر از حد انتظار است، بهبود مطالعات مربوط به عوامل تنظیمی پتانسیل تکوین تخمک ضروری است. از طرف دیگر پیشگویی و بهبود شایستگی تکوین (developmental competency) تخمک دو مسئله اساسی در تکنیک های تولیدمثلی (assisted reproductive techniques) هستند. شایستگی تکوین در مجموعه تخمک و سلول های کومولوس (cumulus oocyte complex) نتیجه اثرات هورمون های اندوکرین و فاکتور های مترشحه از تخمک (oocyte secreted factors) می باشد. سهم هر کدام از این عوامل در تکوین و بلوغ تخمک موضوع روز تحقیقات اخیر است. هدف این مطالعه تعیین اثر growth differentiation factor 9 (gdf9) مترشحه از تخمک، بر عملکرد سلول های کومولوس و تکوین جنین گوسفندی است. تخمک های نابالغ گوسفندی در حضور gdf9 نوترکیب، تخمک های برهنه شده (denuded oocytes)، مهار کننده اختصاصی گیرنده اکتیوین کیناز 7/5/4 (sb-431542) و ترکیب آن ها کشت داده شدند. بعد از 22 ساعت کشت، انبساط سلول های کومولوس (cumulus expansion)، بیان نشانگر های مولکولی مربوط به انبساط سلول های کومولوس (ccs) و مرگ برنامه ریزی شده در این سلول ها (apoptosis) شامل hyaluronon synthase 2 (has2)، tumor necrosis factor alpha induced protein 6 (tnfaip6)، prostaglandin synthase 2 (ptgs2)، pentraxin 3 (ptx3)، b-cell lymphoma 2 (bcl2)، bcl2 associated x (bax) و همینطور تکوین جنین مورد ارزیابی قرار گرفتند. مشاهده شد که انبساط سلول های کومولوس تحت تأثیر تیمار ها قرار نگرفت. بیان ژن has2 اصلی ترین فاکتور انبساط سلول های کومولوس نیز این مشاهده را تأئید نمود. در حضور gdf9 اگزوجنوس درصد تسهیم (cleavage rate) کاهش یافت، درصد بلاستوسیست (blastocyst rate) تفاوت معنی داری با بقیه گروه ها نداشت در صورتی که تعداد سلول های تروفکتودرم (trophectoderm) به طور معنی داری افزایش یافتند. از این نتایج چنین استنباط می شود که gdf9 اگزوجنوس می تواند کیفیت جنین را بهبود بخشد. در حضور فاکتور های مترشحه از تخمک های برهنه شده، بیان ژن bax کاهش یافت در حالی که بیان ژن bcl2تحت تأثیر تیمار ها قرار نگرفت. این مطالعه مدارکی فراهم کرد حاکی از این که مسیر سیگنالینگ gdf9 اثر نامحسوسی بر انبساط سلول های کومولوس و تکوین جنین دارد و به نظر می رسد که مسیر سیگنالینگ دیگری نقش غالب را داراست.

مقایسه صفات تولید مثلی و شیر تولیدی بزهای نژاد سانن و بومی در شهرکرد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1391
  الهام اسدی   ابراهیم اسدی خشویی

به منظور مقایسه بین صفات تولیدمثلی و صفات شیرواری دو ن‍ژاد بز سانن و بومی، مطالعه ی حاضر در ایستگاه تحقیقات پرورش دام دانشگاه شهرکرد در طی یک سال انجام شد. صفات تولیدمثلی مورد مطالعه در این تحقیق شامل: تعداد بزغاله متولد شده، درصد زنده ماندن، تعداد بزغاله شیرگیری شده بودند. صفات شیرواری مورد مطالعه نیز شامل، رکوردهای روزآزمون مربوط به شیر تولیدی و درصدهای چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و نقطه انجماد، همچنین صفات کل شیر تولیدی تا 90 روز پس از زایش، کل شیر تولیدی از 90 روز پس از زایش تا پایان دوره ی شیردهی، شیر تولیدی کل و طول دوره شیردهی بودند. در این تحقیق برخی عوامل محیطی موثر بر صفات تولیدمثلی و شیر تولیدی مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین همبستگی میان صفات تولید مثلی و شیر تولیدی در دو نژاد بز سانن و بومی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد، در بزهای نژاد سانن، میانگین حداقل مربعات و خطای معیار تولید شیر روزانه (گرم) 1734/31±30/79 ، کل شیر تولیدی تا 90 روز پش از زایش (کیلوگرم) 403/00±16/78 ، کل شیر تولیدی از 90 روز پس از زایش تا پایان دوره ی شیردهی 267/16±90/04، کل شیر تولیدی (کیلوگرم) 675/16±95/62 و طول دوره شیردهی 198/32±6/63 و میزان این صفات در بزهای بومی به ترتیب برابر با 687/01±27/75،166/15±13/71 ، 131/18±73/55، 296/96±78/11و 175/63±5/42می باشد. در بزهای نژاد سانن میانگین حداقل مربعات و خطای معیار درصدهای چربی2/96±0/08، پروتئین 3/16±0/01، لاکتوز4/35±0/03، مواد جامد بدون چربی9/66±0/07 و نقطه انجماد -0/549±0/004 و در بزهای بومی این مقادیر به ترتیب برابر با ،4/57±0/07، 3/89±0/01،5/80±0/02، 12/40±0/07و -0/549±0/004 بود.در تحقیق حاضر اثر سن بز بر روی تولید شیر روزانه و درصدهای ترکیبات شیربه جز چربی معنی دار(0/01/p?)می باشد. مچنین اثر نژاد بر روی تولید شیر روزانه و ترکیبات آن به جز در مورد نقطه انجماد معنی دار (0/01/p?) می باشد. در حقیق حاضر اثر تعداد بزغاله متولد شده بر روی تولید شیر روزانه و درصدهای چربی، معنی دار می باشد و اثر این عامل بر روی سایر ترکیبات شیر معنی دار(0/001/p?)نمی باشد. در تحقیق حاضر اثر سن مادر بر روی صفات تولید مثلی مورد بررسی( تعداد بزغاله متولد شده، تعداد بزغاله شیرگیری شده و نرخ زنده مانی) معنی دار(p>0/05) نمی باشد. در تحقیق حاضر تعداد بزغاله متولد شده بر روی تعداد بزغاله شیرگیری شده اثر معنی دار(0/01/p?) دارد، به طوری که هر چه تعداد بزغاله متولد شده بیشتر باشد وزن تولد هریک از بزغاله ها کاهش یافته و هرچه وزن بدن در زمان تولد پایین تر باشد قدرت زنده ماندن کاهش می یابد. در تحقیق حاضر اثر نژاد برروی صفات تولیدمثلی مورد مطالعه معنی دار نبوده است.

مقایسه مدل های آماری و تخمین پارامترهای ژنتیکی و محیطی صفات رشد در گوسفند نژاد لری بختیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1392
  معصومه سلیمی بنی   ابراهیم اسدی خشویی

این تحقیق با استفاده از رکوردهای 7814 راًس گوسفند نژاد لری بختیاری که در طی 22 سال (1368 تا 1390) در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند لری بختیاری واقع در استان چهارمحال و بختیاری، جمع آوری شده بود، صورت گرفت. برای تعیین اثر عوامل ثابت مؤثر بر وزن های تولد، شیرگیری، 6 ماهگی، 9 ماهگی و 12ماهگی به ترتیب 7673، 7022، 5604، 3348و 2998 راًس بره مورد استفاده قرار گرفت. در ابتدا داده ها با یک مدل ثابت و به روش حداقل مربعات تجزیه واریانس شدند. سال تولد و جنس بر وزن بدن در همه ی سنین اثر معنی دار(p≤0/01) نشان دادند. اثر سن مادر بر روی وزن 12 ماهگی معنی دار نبود. سن بره و وزن میش در هنگام زایش بر روی همه صفات معنی دار بود. میانگین حداقل مربعات وزن بره ها در زمان تولد، شیرگیری، 6، 9 و 12 ماهگی به ترتیب 02/0±4/43، 2/0±26/14، 35/0±38/81، 44/0± 51/80، 53/0±57/61، برآورد شد. مؤلفه های واریانس حاصل از اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم، اثر ژنتیکی افزایشی مادری، اثر محیطی دائمی مادری، و اثر محیطی موقت مادری برای صفات مذکور با استفاده از برنامه ی کامپیوتری wombat برآورد گردیدند. با و بدون در نظر گرفتن اثر عوامل مادری 12 مدل آماری مختلف برازش گردید و سپس مناسب ترین مدل بر اساس آزمون نسبت درستنمایی (log l) برای هر صفت انتخاب شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که برای صفت وزن تولد و وزن شیرگیری، علاوه بر اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم، اثرات مادری ( اثر ژنتیکی افزایشی مادری، اثر محیطی دائمی و اثر محیطی موقت) حائز اهمیت است. برای وزن تولد وراثت پذیری مستقیم (h2a)، وراثت پذیری افزایشی مادری (h2m)، اثر محیطی دائمی مادری (pe2) و اثر محیطی موقت مادری (te2) به ترتیب 0/03±0/25، 0/02±0/12، 0/01±0/46و 0/02±0/16برآورد شد. برای وزن شیرگیری مقادیر (h2a)، (h2m)، (pe2) و (te2) به ترتیب 0/01±0/05 ،0/01±0/07، 0/01±0/06و0/02±0/22 بدست آمد. برای وزن 6 ماهگی مدلی که شامل اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و اثر محیطی دائمی و موقت مادری بود به عنوان بهترین مدل انتخاب شد. برای وزن در این سن مقادیرh2a ، pe2 و te2 به ترتیب 0/02±0/11، 0/01±0/036و 0/03±0/11 بدست آمد. برای وزن 9 ماهگی مدلی به عنوان مناسب ترین مدل انتخاب شد که شامل اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و اثر محیطی موقت مادری بود. مقادیر h2a و te2 به ترتیب 0/02±0/14و 0/05±0/22 برآورد شد. برای وزن 12 ماهگی مدلی به عنوان بهترین مدل انتخاب شد که فقط شامل اثر ژنتیکی افزایشی بود و وراثت پذیری آن 0/03±0/21 برای این وزن بدست آمد.

بررسی پتانسیل کمیت و کیفیت شیر و صفات رشد در دو نژاد بز سانن و بومی در شهرکرد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1388
  نسیم ذبیحی   ابراهیم اسدی خشویی

به منظور بررسی صفات شیرواری، صفات پستانی، اوزان بدن، ضریب تبدیل غذایی و نسبت کلیبر در دو نژاد بز سانن و بومی در شهرکرد، طی سال های 1385 تا 1388، رکوردبرداری در ایستگاه تحقیقات پرورش دام دانشگاه شهرکرد انجام شد. صفات شیرواری مورد مطالعه در این تحقیق شامل: رکوردهای روزآزمون مربوط به شیر تولیدی و درصدهای چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و نقطه انجماد، همچنین صفات کل شیر تولیدی تا 90 روزگی، تولید شیر کل و طول دوره شیردهی بود. با توجه به نتایج بدست آمده، میانگین حداقل مربعات و خطای معیار متوسط تولید شیر روزانه (کیلوگرم)، کل شیر تولیدی تا 90 روزگی (کیلوگرم)، کل شیر تولیدی (کیلوگرم) و طول دوره شیردهی (روز) در نژاد سانن به ترتیب 0/29±1/83، 12/99±231/14، 28/74±458/42 و 8/51±219/80 و در بزهای بومی به ترتیب 0/07±0/66، 4/93±75/66، 6/75±147/56و 6/18±216/99 بود. همچنین متوسط درصدهای چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و نقطه انجماد در نژاد سانن به ترتیب 0/14±3/44، 0/03±91/2، 05/0±83/3، 11/0±72/8 و 01/0±511/0- و در بزهای بومی به ترتیب 16/0±29/5، 02/0±25/3، 04/0±45/4، 09/0±02/10 و 01/0±633/0- بود. عوامل محیطی سن بز، سال، ماه و نوع زایش برروی رکوردهای روزآزمون با استفاده از مدل مختلط بررسی شد. در بزهای بومی اثر سن بز و در نژاد سانن اثر نوع زایش برروی متوسط تولید شیر و درصد چربی معنی دار بودند. در هر دو نژاد اثر سال زایش برروی همه صفات معنی دار بود (0/01p<). عوامل محیطی سن بز، سال، ماه و نوع زایش برروی صفات کل شیر تولیدی تا 90 روزگی، شیر تولیدی کل و طول دوره شیردهی مورد بررسی قرار گرفت. همبستگی فنوتیپی صفات پستانی با میزان تولید و ترکیبات شیر (بصورت ماهانه) مورد بررسی قرار گرفت و در دو نژاد سانن و بومی همبستگی بالایی بین میزان شیر تولیدی با محیط (0/79، 65/0)، عرض (0/80، 0/64)، حجم (0/81، 0/65) و ارتفاع پستان (0/59، 0/65) بدست آمد. با توجه به نتایج بدست آمده، میانگین حداقل مربعات و خطای معیار وزن تولد، شیرگیری، 6، 9 و 12 ماهگی و افزایش وزن روزانه تولد تا شیرگیری و شیرگیری تا 6 ماهگی به ترتیب 0/09±2/78، 0/52±16/96، 0/53±20/61، 1/01±32/58، 0/005±0/152 و 0/005±0/053کیلوگرم بدست آمد. عوامل محیطی نژاد، نوع تولد یا شیرگیری، جنس، سن مادر، سال، ماه و فصل تولد برروی اوزان تولد، 1، 3، 6، 9 و 12 ماهگی و افزایش وزن قبل و بعد از شیرگیری مورد بررسی قرار گرفت. عوامل جنس و سال تولد برروی کلیه صفات معنی دار بود، اثر نژاد برروی وزن تولد، 6 و 9 ماهگی (0/01p<) و افزایش وزن قبل و بعد از تولد معنی دار بود (p<0/05)، همچنین اثر نوع تولد یا شیرگیری برروی وزن تولد، 1 و 3 ماهگی، افزایش وزن 3 تا 6 ماهگی (p<0/01) و افزایش وزن تولد تا شیرگیری معنی دار بود (p<0/05). همبستگی فنوتیپی صفات رشد و بازده خوراک مصرفی در دوره پروار (صفات رکوردگیری شده در مرحله شیرگیری تا 6 ماهگی) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج این تحقیق، همبستگی فنوتیپی نسبت کلیبر و بازده غذایی با افزایش وزن روزانه به ترتیب 0/862 و 0/931 و همبستگی فنوتیپی نسبت کلیبر با بازده غذایی 0/911بدست آمده است.