نام پژوهشگر: اقبال قاسمی پویا

تاثیر چگونگی اصول مکتب پراگماتیسم در برنامه های درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  پریسا نجفلو   اقبال قاسمی پویا

این تحقیق تحت عنوان "بررسی چگونگی تاثیر اندیشه های پراگماتیستی در برنامه های درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی"به دنبال پاسخ گویی به این پرسش بوده است که برنامه های درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی ایران تا چه حدودی از فلسفه تربیتی پراگماتیسم اثر پذیرفته است .این اثر در چه عرصه هایی و بر مبنای کدام اصول بوده است .هدف کلی این تحقیق این بوده که اندیشه های پراگماتیستی چگونه در برنامه های درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی ایران تاثیر گذاشته است. برای رسیدن به اهداف تحقیق و پرسش های مطرح شده از روش مثلثی کردن یا triangulation استفاده شده است ، به این معنی که تلاش شده است از انواع روش های گردآوری اطلاعات ، و تجزیه و تحلیل محتوا و از داده ها و تحلیل های کمی مثل آمار فراوانی و در صد ورویکرد های کیفی مثل استدلالهای منطقی و تطبیق دادن و مقایسه بهره گرفته شده است ،آنچه که از این بررسی حاصل شده است می توان به یافته ها و نتایج زیر اشاره کرد : با توجه به مفدمه کتاب تعلیمات اجتماعی دوره ابتدایی و یافته های تحقیق می توان گفت دست اندر کاران برنامه ریزی و تالیف کتاب تعلیمات اجتماعی آگاهانه و نا آگاهانه به برخی از اصول پراگماتیسم از آن جمله اصل رغبت ،اصل پرسش ، اصل فعالیت گروهی توجه داشته اند .اما تمام اندیشه ها و اصول فلسفه پراگماتیسم موردنظر و مورد توجه اینها نبوده است ،برای نمونه اصل تلفیق ،اصل پروژه و حل مسئله چندان مورد توجه دست اندر کاران این برنامه نبوده است . دیگر اینکه در میان اصول پراگماتیستی همه اصول به یک اندازه مورد نظر نبوده است . دست اندر کاران برنامه ریزی درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی ایران گرایش دارند کتابهای درسی علوم اجتماعی به صورت تلفیقی و بر مبنای فعالیت های گروهی ، حل مساله، توجه بیشتر به پرورش مهارتهای اجتماعی و افزایش علاقه به سرزمین و محیط زندگی دانش آموزان و پرورش مهارتهای اجتماعی و تشویق دانش آموزان به کار گروهی و مشارکتی و همچنین تقویت مهارتهای بحث و اظهار نظر کردن و فکر کردن و استدلال کردن و بالاخره تقویت اعتماد به نفس در کودکان کتابهای درسی تدوین گردد. این امر نشان از آن دارد که گرایش به بهره گیری از فلسفه تربیتی پراگماتیسم آگاهانه یا نا آگاهانه در تفکرات و رویکرد های برنامه ریزان وجود دارد اما همچنانکه در تجزیه و تحلیل نهایی ملاحظه خواهد شد این بدان معنا نیست که برنامه ریزان فعلی به صورت کامل و کافی به این موضوع عمل کرده و بر مبنای آن برنامه ها را مدون سازند . تحلیل محتوا و تجزیه و تحلیل چگونگی مطالب کتاب علوم اجتماعی دوره ابتدایی سال چهارم و پنجم نشان از این واقعیت دارد که عناصری یا اصولی از فلسفه پراگماتیسم و نه همه آنها مورد توجه برنامه ریزان و مولفان بوده است . در این پژوهش ابتدا از روش تجزیه و تحلیل کیفی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید و در مرحله بعدی جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از آمار توصیفی (جدول توزیع فراوانی ودرصد )استفاده به عمل آمد .

(نقش خرد گرایی در رشد عناصر تربیتی عصر طلایی اسلام)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  محمدحسین متقی نیک   اقبال قاسمی پویا

تعلیم و تربیت در عصر طلایی اسلام که قرون سوم تا پایان قرن پنجم هجری را شامل می شود نسبت به دیگر دوره ها به ویژه قرن ششم هجری به بعد دارای ویژگی های متمایز وممتازی است. از مهم ترین پدیده های دوران مذکور توجه صاحب قلمان، دانشمندان، مترجمان و حاکمان به علوم عقلی است که در راستای آن بستر مناسبی جهت خردگرایی و عقل محوری در زمینه های مختلف علمی و اجتماعی، و به وی‍ژه تعلیم و تربیت و رشد عناصر آن (شامل یاد گیرنده ، یاد دهنده، سازمان ها و نهاد های آموزشی، ساختار و تشکیلات آموزشی)فراهم شد. هدف اصلی تحقیق حاضر تبیین چگونگی رشدکمی و کیفی عناصر تربیتی عصر طلایی اسلام با تاکید بر اصل خرد گرایی است. نیز اهداف فرعی تحقیق ، عبارتند از : بررسی وی‍ژگی های متفکران خرد گرا و تاثیر آنها در پیشرفت کمی و کیفی تعلیم و تربیت- جستجوی خرد ورزی در مواد و سر فصل های آموزشی دوره ی شکوفایی اسلامی- مشخص کردن تاثیبر و نقش حاکمان و رجال سیاسی خرد گرا و خرد ستیز در رشد و افول کیفی عناصر تربیتی – بررسی جنبش های خرد گرایانه ای که موجب رشد عناصر تربیتی شد- مشخص کردن نقش سیاستمداران و صاحب منصبان خرد ستیز در آغاز جمود عناصر تربیتی و در نتیجه رخوت تعلیم و تربیت جهان اسلام. محقق در این تحقیق در سدد یافتن پاسخی برای این سئوال است که نقش خرد گرایی و عقل محوری در رشد عناصر تربیتی دوره ی شکوفایی اسلامی چگونه بوده است؟روش و ابزارگرد آوری در این تحقیق عبارت است از روش فیش برداری و طبقه بندی ، تجزیه و تحلیل داده با توجه به روش تحلیل تاریخی و کیفی و مطالعه اسناد موجود در این زمینه می باشد. در مبحث مابع، به دلیل عدم دست رسی به منابع اولیه مرتبط با موضوع ( نظیر وقف نامه ها ، اقرار نامه ها، گواهی نامه ها وصیت نامه ها و قباله ) محقق از منابع ثانویه نظیر مقالات ، گاهنامه ها و کتب در این تحقیق بهره می جویدو نوشته های اساتیدی چون ذبیح الله صفا ، نور الله کسایی و جلال همایی و {........}را معتبر می شناسد. در رشد و پویایی عناصر تربیتی در عصر طلایی اسلام جریانات و جنبش های متعددی نقش آفرینی کردند. حاکمان خرد گرا که دارای مشی منعطف بودند با حمایت های خویش از اندیشمندان و دانشمندان علوم مختلف با هر مذهب و قومیتی، فضای مناسبی را جهت خیزش فرهنگی و علمی مسلمانان ایجاد کردند. همچنین نهضت ترجمه، جنبش سری اخوان الصفا، مکتب اعتزال و فرقه ی اسماعیلیه هریک به سهم خود به رشد خرد گرایی در عصرطلایی اسلام کمک شایانی کردند. نیزخلق آثار گرانبها در رشته های مختلف، نظیر علوم عقلی و علوم طبیعی، یا هنرحکمیتوسط دانشمندانی که خود در فضای آزاد اندیشی دوران شکوفایی اسلامی درخشیده بودند، منشا برکات زیادی به دنیای علم شد. نیزاهداف تعلیم و تربیت نزد اندیشمندان دوران مزبور اعم از سعادت دنیا و آخرت است