نام پژوهشگر: علیرضا خسروزاده

مراکز و راههای-تجاری-اقتصادی دوره پارت و ساسانی در خلیج فارس: بر اساس داده های باستان شناختی به دست آمده از کاوشها و بررسیهای انجام گرفته در تنگه هرمز و سواحل جنوبی خلیج فارس.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  علیرضا خسروزاده   علیرضا هژبری نوبری

تنگه ی هرمز یکی از مهمترین مکانها در شبکه ارتباطی تجاری در دوره های تاریخی و اسلامی بوده است. وجود شمار زیادی محوطه، با مواد فرهنگی غنی که نشان دهنده ی گردش و داد و ستد کالا در این دوره ها با دیگر مناطق از جمله شرق و جنوب آسیا و جنوب خلیج فارس است، صحت این گفته را تأیید می کند. بررسی ها و کاوشهای باستان شناختی انجام گرفته در دو سوی شمال و جنوب خلیج فارس، محوطه های زیادی در ارتباط با شاهراه تجاری خلیج فارس به اقیانوس هند در طول تمام یا بخشی از دوره اشکانی، ساسانی و اسلامی را معرفی کرده است. بحث در ارتباط با این شبکه ی ارتباطی، آثار و دستاوردهای ناشی از آن و شناسایی و معرفی بنادر واقع در تنگه ی هرمز و چگونگی ارتباط تجاری و اقتصادی آنها با دیگر مناطق موضوع این پایان نامه است. پژوهش حاضر با اتکا به منابع نوشتاری و مطالعه ی مواد و یافته های باستان شناختی به دست آمده از محوطه ها و بنادر ساحلی و پس کرانه ای خلیج فارس انجام گرفته است. مطالعات باستان شناختی بر اساس بررسیها و کاوش محوطه های مهم ساحلی شمال (کهورلنگرچینی، رمچاه، دُفاری، سیراف، و خاراسن) و جنوب (اددور، ملیحا، کوش، سوهار، قلات بحرین، تاج، و فیلکه) خلیج فارس و تجزیه و تحلیل و مقایسه ی یافته های به دست آمده از این محوطه ها با یکدیگر و با دیگر محوطه های هم زمان در دیگر نقاط از جمله شبه قاره ی هند، شرق و جنوب شرق آسیا، شرق آفریقا و سواحل مدیترانه، انجام گرفته است.

مطالعه تطبیقی برهم کنش های منطقه ای در دوره مس سنگ بر اساس سفال های مشکوفه از بررسی باستان شناختی در دشت فارسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  ابراهیم صالحی مقدم جونقانی   مهدی مرتضوی

سفال همواره یکی از مهم ترین داده های فرهنگی در علم باستان شناسی بوده است. باستان شناسان بیش تر، سفال را برای تأسیس گاهنگاری های نسبی و مطالعات تاریخ هنری و گاه به منزله ی اسنادی دخیل در تفسیر روابط میان فرهنگی استفاده می کنند. دشت فارسان در شمال مرکزی استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفته است، این دشت از منظر طبیعی و جغرافیایی در بین کوه های سربه فلک کشیده ی زاگرس و به طور کلی در یک منطقه ی کاملاً کوهستانی واقع شده است. این حوزه در سال 1386 در چارچوب مطالعات باستان شناسی استان چهارمحال و بختیاری، توسط علی رضا خسروزاده مورد بررسی باستان شناختی قرار گرفت و طی آن 214 محوطه ی باستانی از دوران مختلف بشری شناسایی گردید؛ از این تعداد، 21 محوطه متعلق به عصر مس سنگ بوده است. عوامل طبیعی در این منطقه باعث شکل گیری نوعی خاص از استقرارهای پیش از تاریخ شده است؛ الگوهای استقرارهای این منطقه به ویژه در دوره ی مس سنگی از نوع فصلی با شیوه ی معیشتی دامداری بوده است. بی شک این منطقه در دوره ی مس سنگ با مناطق هم جوار خود ارتباط و برهم کنش هایی داشته است، یکی از اساسی ترین راه ها برای درک برهم کنش ها در دوران پیش از تاریخ، مطالعه و بررسی سفال-ها است؛ با مطالعه و بررسی گروه های سفالی و به دست آوردن نمونه های مشابه آن، می توان به درک برهم-کنش ها پی برد. از این جهت نگارنده در این پژوهش سعی دارد تا در ابتدا به گاهنگاری نسبی محوطه های عصر مس سنگ دشت فارسان و سپس به درک چگونگی برهم کنش های منطقه ای و فرامنطقه ای این دشت با دیگر مناطق، به ویژه مناطق جنوب غربی، بختیاری، شمال مرکزی، جنوب مرکزی و زاگرس مرکزی پی ببرد. روش گردآوری اطلاعات پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و به صورت مطالعه ی تطبیقی صورت گرفته است. در واقع پایان نامه ی حاضر اولین فعالیت علمی برای درک بهتر دوره های مس سنگ در منطقه ی فوق می باشد. کلید واژه: دشت فارسان، دوره مس سنگ، سفال، برهم کنش، گونه شناختی

مطالعه ی برهم کنش های منطقه ای عصر آهن، بر اساس سفال های مکشوفه از بررسی باستان شناسی دشت فارسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  واحد جولایی   روح الله شیرازی

دشت فارسان در شمال مرکزی استان چهارمحال و بختیاری ایران و در جنوب رشته کوه زاگرس واقع شده است. مطالعات باستان شناسی انجام گرفته در ارتباط با عصر آهن این منطقه بسیار اندک است؛ در نتیجه شناخت ما از سفال این دوره در بخش های جنوبی زاگرس نیز بسیار ضعیف است. در این پژوهش وضعیت این منطقه در عصر آهن به صورت اجمال بیان می گردد و محوطه های عصر آهن دشت فارسان به خوبی معرفی -می شوند. ضمن اینکه با مطالعه، طبقه بندی و گونه شناسی سفال های به دست آمده از محوطه های فارسان و مقایسه ی آن ها با سایر محوطه های شمال غرب، غرب و فلات مرکزی ایران، درک ما از عصر آهن این منطقه از ایران افزایش خواهد یافت. همچنین می توان شواهدی در ارتباط با برهم کنش ها ی بین این مناطق در این دوره به دست آورد. بررسی باستان شناختی شهرستان فارسان در تیر و مرداد 1386 انجام شد که نتایج قابل توجهی دربرداشت، از آن جمله می توان به شناساییِ 212 محوطه مربوط به پارینه سنگی میانی تا دوره ی متأخر اسلامی اشاره کرد. با مطالعه ی سفال های عصر آهن یافت شده از این بررسی، 25 محوطه مربوط به دوره ی آهن شناسایی شدند. اکثریت سفال ها به عصر آهن 3 تعلق داشته و درصد کمی از آن ها مربوط به عصر آهن 1 و 2 بودند. سفال های به دست آمده از این محوطه ها مشابه به سفال های عصر آهن محوطه های غرب و مرکز فلات ایران از جمله گودین، نوشیجان، حسنلو، سرخ دم لکی و سیلک هستند. بر اساس مطالعه ی سفال های به دست آمده از این محوطه ها به نظر می رسد که در این دوره، ساخت سفال کاملاً محلی نبوده و تحت تأثیر و نفوذ مناطق همجوار به خصوص غرب ایران قرار داشته است. ولی شماری از این سفال ها نیز کاملاً محلی بوده و تحت تأثیر و نفوذ سایر مناطق ایران قرار نداشته است.

مطالعه الگوهای استقراری نوسنگی و مس و سنگ غرب چهارمحال و بختیار ی؛ شهرستان اردل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1391
  محسن بهرامی نیا   حسن طلایی

از دیدگاه باستان شناسی استان چهارمحال و بختیاری به نسبت مناطق پیرامونی، فارس و خوزستان مکان شناخته شده-ای نیست. از دوران پیش از تاریخ آن، غیر از مطالعات اندکی که در سال های گذشته در نیمه ی شرقی آن انجام گرفته و منجر به آگاهی مختصر از الگوی پراکندگی محوطه های پیش از تاریخ شده چیز دیگری نمی دانیم. نیمه ی غربی استان(شهرستان اردل) به سبب دارا بودن کوه های مرتفع، دره های عمیق و دشت های میانکوهیِ کوچک و قرارگیری در مسیر کوچ عشایر از گذشته های دور تا کنون مورد توجه انسان ها بوده است. بنابر اهمیت دوره ی نوسنگی و مس و سنگ در این منطقه، شناخت الگوی استقرار، و تأثیری که محیط بر چگونگی ایجاد و پراکنش محوطه های این دوران داشته مورد توجه قرارگرفته است. با بررسی عواملی مانند ارتفاع، درصد و جهت شیب، رودخانه، مسیرهای ارتباطی، کاربری اراضی، ساختار زمین شناسی و گسل های منطقه، در مجموع دو نوع الگوی استقرار شناسایی شده است. محوطه های یکجانشین به واسطه ی شیب کمتر از 10درصد، قرارگیری در اراضیِ با قابلیت کشاورزی، میانگین ارتفاع 1500 متر، اقلیم نیمه مرطوب گرم، نزدیکی به منابع آب، دسترسی آسان به مسیرهای ارتباطی، غنی بودن خاک های آبرفتی، پوشش جنگلی و مراتع غنی بخش های پیرامونی آن، شکل تپه مانند آنها و تداوم استقرار از دوره نوسنگی به مس و سنگ، بیشتر در نزدیک بستر رودخانه سرخون قرار دارند. نوع غالب استقرارهای این منطقه را محوطه های کوچ نشینی تشکیل می دهند. این محوطه ها را با توجه به ارتفاع به مراتب بالاتر، و حتی تا 3000 متر، آب و هوای سرد در نیمی از سال و قرارگیری آن بر سر راه های ارتباطی منتهی به خوزستان، خاصیت تپه ماهوری، دوری از رودخانه و نزدیک بودن آن به چشمه سارهای فراوان، مراتع غنی در کنار پراکندگی زیاد و خوردگی بیش از حد سفال ها و بدست آمدن ساختاری قلوه سنگی با لایه ی خاکستر، در دره های طولیِ فرعی با شیب زیاد در جنوب، و دره های رودخانه ی کوهرنگ در شمال شهرستان دیده می شوند. سفال نوسنگی این منطقه با اندک شباهت به سفال موشکی و جری در فارس بیشترین همخوانی را با سفال قلعه رستم نشان می دهد که احتمالاً منشأ بومی محلی دارد. در دوره ی بعد علاوه بر ارتباط با فارس خصوصاً فرهنگ باکون، با سوزیانای میانه و جدید خوزستان نیز ارتباط داشته است. با تمام این تفاسیر، احتمالاً این سفال بخشی از یک گستره ی جغرافیایی ِکوهستانی بوده که مجزا، اما همسو با سایر مناطق پیرامونی خود رشد یافته است.

مطالعه و بررسی آئین تدفین دوران اشکانی بر اساس یافته های گورستان نخل ابراهیمی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1391
  هادی نریمانی   ناصر نوروززاده چگینی

چکیده شیوه تدفین اموات در هر منطقه در نزد هر قومی از ویژگی های خاصی برخوردار است و از آنجائیکه شیوه تدفین برخاسته از تفکرات، عقاید و فرهنگ هر جامعه است، بنابراین با بررسی این شیوه ها می توان به شناسایی و بازسازی بیشتر فرهنگ جوامع باستان کمک کرد. تدفین در گورستان نخل ابراهیمی به دو صورت گورخمره و گور گودالی انجام گرفته است. اکثر گورخمره های این گورستان، به جزء در یک مورد، از روی کف درون چاله تدفینی به شکل ایستاده قرار داده شده اند. چهره توپوگرافی طبیعی منطقه ای که گورستان نخل ابراهیمی در آن واقع شده است در شکل گیری الگوهای تدفینی در این گورستان تأثیر مستقیم گذاشته است. دور بودن این گورستان از مناطق کوهستانی باعث شد که از خمره برای جلوگیری از آلودگی خاک توسط جسد استفاده شود. شأن و پایگاه اجتماعی – اقتصادی متوفی، در فرهنگ تدفینی نخل ابراهیمی با کیفیت و کمیت اشیاء تدفینی و هدایای قبور، مرتبط بوده است. بعضی از گورخمره به دلیل ازدیاد اشیاء قبور، متعلق به افرادی بوده که از نظر ثروت از بقیه غنی تر و دارای پایگاه اجتماعی بالاتر بوده است. از جمله تفاوت هایی که میان تدفین گورخمره ای در این گورستان با دیگر تدفین های گورخمره در دوره پارتی است می توان به ایستاده بودن خمره های تدفین، استفاده از خمره های ویژه ذخیره مواد غذایی جهت دفن مردگان و تعبیه کردن یک منفذ مدور در انتهای بدنه در نزدیک کف جهت خروج خون آبه جسد اشاره کرد. علاوه بر تفاوت، شباهت هایی نیز بین تدفین گورخمره ای این گورستان با سایر تدفین های گورخمره ای دوره اشکانی وجود دارد که شامل استفاده از نقش مایه چلیپا به صورت برجسته بر روی گورخمره، استفاده از دو خمره برای تدفین و استفاده از درپوش های سفالی می شود. در گورستان نخل ابراهیمی فقط از درپوش های سفالی استفاده شده، این در حالی است که در سایر تدفین های گورخمره در دوره پارتی از درپوش های سنگی در کنار درپوش های سفالی استفاده شده است.

مطالعه و گونه شناسی سفال های اشکانی بدست آمده از کاوش های قلعه یزدگرد و دشت سر پل ذهاب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار فرهنگی و تاریخی 1392
  سامر نظری   ناصر نوروززاده چگینی

محوطه های باستان شناختی بسیار اندکی مربوط به دوره ی اشکانی در غرب ایران کاوش شده، بنابراین مجموعه ی سفالی با تاریخ گذاری مطمئن اشکانی در این ناحیه معرفی نشده است. به همین دلیل شناسایی محوطه های اشکانی غرب ایران مشکل است. بدین ترتیب مجموعه سفال تاریخ گذاری شده ی دقیق از این دوره برای درک دوره ی اشکانی این منطقه لازم است. یکی از مهمترین محوطه های اشکانی غرب ایران که اخیراً کاوش شده قلعه یزدگرد است. مجموعه ی قلعه یزدگرد با وسعت حدود چهل کیلومتر مربع در غرب استان کرمانشاه قرار دارد. هدف این پایان نامه پرداختن به این مسأله و معرفی سفال اشکانی غرب ایران براساس سفال های به دست آمده از کاوشهای این محوطه است. با توجه به موقعیت استراتژیکی خاص این مجموعه که مشرف برمسیر موسوم به جاده ابریشم است شناخت و معرفی یافته های فرهنگی آن می تواند ما را در درک بهتر وضعیت فرهنگی این حوزه و غرب زاگرس مرکزی یاری دهد. براساس کاوش های انجام گرفته و سفال به دست آمده از این کاوشها، به همراه دیگر یافته¬ها از جمله سکه، به نظر می رسد این محوطه مربوط به اواخر دوره ی اشکانی است. از گونه های سفالی بدست آمده می توان به گونه های لعابدار، منقوش، کلینکی و ساده اشاره کرد. شکل بیشتر این سفال ها را انواع کاسه ها، تغار ها، کوزه ها، خمره ها و دیگ ها تشکیل می دهد. مطالعه سفالهای به دست آمده از کاوش نشان می دهد که بیشتر سفال های محوطه در محل ساخته شده اند ولی شماری از سفال ها نیز احتمالاً مربوط به دیگر نقاط و نشان دهنده ی ارتباط فرهنگی و تجاری بین این محوطه با محوطه های همزمان خود است. برای مثال گونه لعاب دار اشکانی قلعه یزدگرد شباهت زیادی با گونه لعابدار محوطه های خوزستان و جنوب بین النهرین دارد. سفال کلینکی و منقوش آن نیز مشابه سفال غرب و شمال غرب ایران است. گونه ی ساده نیز شباهت هایی با سفال مناطق غرب، شمال غرب ایران و تا حدی بین النهرین دارد.

بررسی چگونگی ساختار و پراکنش گورهای سنگ چین موجود در حوزه جنوب شرق ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  مهیار خادمی بمی   مهدی موسوی کوهپر

در این پژوهش گورهای سنگ¬چین منطقه جنوب¬شرق ایران مورد بررسی قرار گرفته¬اند. این گورها یکی از بارزترین آثاری هستند که در بررسی¬های صورت گرفته در این منطقه شناسایی و ثبت شده¬اند. این گورها دارای ساختارهای استوانه¬ای، پشته¬سنگی و صخره¬ای می¬باشند. ساختار داخلی شناسایی شده در ارتباط با این گورها متنوع بوده و حوزه¬های فرهنگی گوناگونی را علی¬رغم شباهت ظاهریشان نشان¬ می-دهد. گسترۀ جغرافیایی¬ای که این گورها از آن بدست آمده است، وسیع بوده و علاوه بر جنوب¬شرق ایران، در استان¬جنوب¬غربی ایران نظیر فارس، چهارمحال بختیاری و بوشهر و هم¬چنین در مناطقی نظیر جنوب خلیج فارس و دریای عمان، پاکستان و افغانستان نیز چنین گورهایی گزارش شده¬اند. گاهنگاری نسبی آن¬ها که بوسیلۀ مواد فرهنگی شناسایی شده از درون آن¬ها نظیر اشیاء سفالی، فلزی و هم¬چنین بوسیلۀ بررسی ارتباط با محوطه¬های همزمانشان حاصل شده است، دورۀ زمانی¬ای حدفاصل هزاره¬های 3و4 ق.م تا انتهای دوران تاریخی را برای آن¬ها نشان می¬دهد. گورستان¬های سنگ¬چین در منطقه جنوب¬شرق ایران معمولاً بر دامنه و ستیغ کوه¬ها قرار دارند و با توجه به محیط قرارگیریشان ارتباط نزدیکی را با آن برقرار می¬کنند.

مطالعه ی الگوی پراکنش محوطه های دوره ی پارتی شهرستان فارسان، چهارمحال و بختیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - اصفهان - پژوهشکده باستانشناسی 1393
  زهرا شهباز   علی بهادری

فارسان در بخش میانی کوههای زاگرس (¬مرکز استان چهارمحال و بختیاری) واقع شده و رشته کوههای نسبتاً مرتفع با چندین قله¬ی بالای 3000 متر ارتفاع بخشهای قابل توجهی از چشم¬انداز طبیعی این منطقه را تشکیل می¬دهند. این چشم¬انداز عبارت از یک دشت نسبتاً کوچک و چندین دره¬ی کوچک منتهی به این دشت است. این منطقه از کم¬شناخته¬شده¬ترین مناطق فلات ایران است. در سال 1386 این منطقه طی یک فصل به سرپرستی علیرضا خسروزاده بررسی شد. طی این بررسی¬ شمار زیادی محوطه مربوط به دوران تاریخی شناسایی و ثبت شد که از این میان احتمالاً 39 محوطه و 50 گورستان در فارسان مربوط به دوره¬ی اشکانی است.این پژوهش بر آن است تا عوامل زیست ـ محیطی و نقش آن ها را در شکل¬دهی فضای زیستگاه¬های انسانی در دوره¬ی اشکانی در شهرستان فارسان مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. برای بررسی تأثیر عوامل محیطی بر استقراهای اشکانی، آن ها با توجه به عواملی چون ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، فاصله از رودخانه، فاصله از مسیرهای ارتباطی، ساختار زمین و گسل¬های موجود در منطقه با استفاده از روش¬های آماری (درصدگیری) ارزیابی شدند. برای یافتن ارتباط هر محوطه با هر عارضه طبیعی¬، آن ها بر اساس نقشه پایه آن عارضه، به چندین طبقه تقسیم شده و میزان همبستگی محوطه¬ها با هر طبقه به دست آمد. در مجموع دو نوع الگوی استقرار شناسایی شده است؛ یکجانشین و استقرار موقت. نوع غالب استقرارهای این منطقه را استقرار های موقت تشکیل می¬دهند.

تحلیل الگوهای استقراری منطقه میان کوه، شهرستان اردل در دوره ایلامی با استفاده از gis
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1396
  حمید محمدی   علیرضا خسروزاده

بخش میان کوهِ شهرستان اردل به سبب دارا بودن کوه های مرتفع، دره های عمیق و دشت های میان کوهیِ کوچک و قرارگیری در مسیر کوچ عشایر از گذشته های دور تاکنون مورد توجه انسان بوده است. بنابر اهمیت دوره ی ایلامی در این منطقه، ناشناخته بودن این دوره در مناطق کوهستانی شرق خوزستان شناخت الگوی استقرار، تأثیری که محیط بر چگونگی شکل گیری و پراکندگی محوطه های این دوران داشته ضروری است. طی سه فصل بررسی که در این منطقه در سال های 1387 تا 1390 انجام شد، شمار 78 محوطه ی ایلامی شناسایی و ثبت شد. این پژوهش بر آن است تا عوامل زیست محیطی و نقش آن ها را در شکل دهی فضای زیستگاه های انسانی در دوره ی ایلامی را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. برای بررسی و ارزیابی تأثیر عوامل محیطی بر استقراهای ایلامی، آن ها را براساس عواملی چون ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، فاصله از رودخانه، فاصله از مسیرهای ارتباطی در منطقه تحلیل آماری کردیم. برای یافتن ارتباط هر محوطه با هر عارضه طبیعی، آن ها را براساس نقشه ی پایه ی آن عارضه، به چندین طبقه تقسیم کرده و میزان همبستگی محوطه ها را با هر طبقه بدست آوردیم. بر این اساس از هر یک از عوامل زیست محیطی، یک نقشه (gis) تهیه شد، تا با توجه خروجی های این نقشه ها، به تجزیه و تحلیل آماری هر یک از عوامل زیست محیطی، و نقش آن ها در شناخت الگوهای استقراری این منطقه پرداخته شود. از جمله مهم ترین عوامل زیست محیطی موثر در شکل گیری استقرارهای ایلامی در منطقه، فاصله از منابع آبی است که تقریباً تمامی محوطه ها با فاصله ی مناسب از این منابع آبی قرار گرفته اند. عوامل مهم دیگر فاصله با راه و جهت شیب است. این منطقه به واسطه ی قرارگیری در این مسیر و در همسایگی با خوزستان و فارس تحت تأثیر فرهنگ این مناطق قرار گرفته است که نمود این تأثیر در سفال گری جوامع ساکن در این منطقه دیده می شود. به لحاظ تولید و سنت سفال گری ایلامی، منطقه میان کوه بیشتر با مناطق شمال فارس و خوزستان در ارتباط است و هم گونی فرهنگی چشمگیری مشاهده می شود. بی شک نمی توان نقش جوامع کوچرو را در تحولات فرهنگی جاری در این منطقه طی دوره ایلامی بی تأثیر دانست. در مجموع سفال های ایلامی به دست آمده از استقرارهای این دوران در میان کوه به سه گروه تقسیم می شوند. سفال هایی که بیشتر با سفال های منقوش فارس از جمله کفتری، قلعه، شقا و تیموران شباهت دارند. گروه دیگر سفال هایی است که مشابه با سفال های تمامی مناطق ایلامی در خوزستان است و در نهایت گروه دیگر سفال های بومی محلی مختص خود منطقه هستند.در این مجال تلاش خواهیم کرد تا با مطالعه گونه شناختی سفال های ایلامی بدست آمده از بررسی باستان شناختی بخش میان کوه اردل، سیمایی روشن از از تحولات فرهنگی رایج در این منطقه رسم کنیم.

تحلیل الگوی استقراری شهرستان بردسیر در دوره ی اشکانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سهیلا هادی پور مرادی   علیرضا خسروزاده

بردسیر تقریباً در مرکز استان کرمان واقع شده است. چشم انداز طبیعی این منطقه عبارت از یک دشت بزرگ و چندین دره¬ی بزرگ و کوچک منتهی به این دشت و رشته کوه¬های نسبتاً مرتفع با چندین قله¬ی بالای 3000 متر ارتفاع که بخش های قابل توجهی از این چشم¬انداز را تشکیل می¬دهند. در سال¬های 1382 و 1383 طی دو فصل این منطقه به سرپرستی علیرضا خسروزاده بررسی شد. طی این بررسی¬ شمار زیادی محوطه مربوط به دوران تاریخی شناسایی و ثبت شد که از این میان احتمالاً 34 محوطه مربوط به دوره¬ی اشکانی است. جغرافیا و عوامل زیست محیطی در شکل¬گیری، استمرار و گسترش این استقرارها نقش مهمی را ایفا می کند چرا که به سبب کوهستانی و سنگلاخی بودن منطقه بیشتر استقرارها در دره ها و دشت¬های کوچک میان¬کوهی شکل گرفته اند. برای بررسی و ارزیابی هر چه بهتر تأثیر عوامل محیطی بر استقرارهای دوره ی اشکانی، آنها بر اساس عواملی چون ارتفاع از سطح دریا، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی، شیب و جهت شیب ارزیابی شدند. از جمله مهم¬ترین عوامل زیست محیطی موثر در شکل¬گیری استقرارهای اشکانی در منطقه، فاصله از منابع آبی است به طوریکه تقریباً تمامی محوطه¬ها در کنار سه رودخانه¬ی مهم این منطقه، شکل قرار گرفته¬اند. از عوامل مهم دیگر می توان به شیب و جهت شیب اشاره کرد. همان-گونه که با توجه به وضعیت طبیعی منطقه قابل پیش¬بینی بود، محوطه¬ها هم به شکل یکجانشین و هم از نوع پراکندگی سفال بدون ارتفاع محسوس هستند. این محوطه¬ها بر اساس ریخت¬شناسی و مشاهدات امروزی درباره¬ی کوچ¬نشینان منطقه و نیز شمار اندک یافته¬های سطحی آن ها احتمالاً از نوع کوچ¬نشینی هستند. به نظر می¬رسد در دوره¬ی اشکانی بر تعداد محوطه¬ها و جمعیت افزوده شده است اما الگوی مکان گزینی محوطه¬ها با دوره¬های قبل، جز در دو مورد، چندان تفاوتی نمی¬کند. در این دوره تمرکز بیشتر محوطه¬های دوره¬ی اشکانی در بخش¬های غربی شهرستان است. در دوره¬ی اشکانی، اندازه¬ی محوطه¬ها نسبت به گذشته بزرگتر شده است. تمامی استقرارهای این دوره به شکل روستاهای کوچک و بزرگ یکجانشین، استقرارهای موقت یا قلعه هستند و محوطه¬ی بزرگی که ویژگی یک شهر را داشته باشد در این شهرستان شناسایی نشده است. گورستان های این منطقه همانند دیگر مناطق شرق و جنوب شرق از نوع سنگ چین و به دو صورت استوانه ای و پشته سنگی هستند. شمار گورستان ها در این دوره فزونی یافته است به طوریکه بیشترین تعداد گورستان ها در میان تمامی ادوار مربوط به دوره¬ی اشکانی است. در این دوره برای نخستین بار شاهد ظهور قلعه ها در منطقه هستیم. به علاوه سه محوطه¬ی ذوب فلز نیز که احتمالاً مربوط به این دوره¬ می باشد، شناسایی شده است. مطالعه¬ی مواد فرهنگی نشان دهنده ارتباطات منطقه ای و فرامنطقه ای محوطه¬های عصر پارتی این منطقه با دیگر محوطه¬های همزمان در جنوب¬شرق، مرکز و جنوب ایران است. بعلاوه مطالعه این مواد حاکی از آن است که علی رغم مشابهات های مواد فرهنگی به دست آمده در دوره ی اشکانی با مناطق همجوار، سفال بردسیر بیشتر بومی و محلی است.

تحلیل الگوهای استقراری شهرستان سنقر در دوران مفرغ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  اعظم خواجه   محمود حیدریان

شهرستان سنقر در شمال شرق استان کرمانشاه و در دامنه های ارتفاعات زاگرس مرکزی قرار گرفته که به تبع آن از منابع آبی سرشار و پوشش گیاهی مناسبی برخوردار است. وجود رودخانه های دائمی و فصلی، سراب ها و چشمه های جوشان و همچنین دشت های حاصلخیز و به طور کلی شرایط زیست محیطی مناسب باعث شده تا در این منطقه جایگاه مناسبی برای استقرار جوامع انسانی از آغاز تا روزگار حاضر فراهم باشد. یکی از شاخص ترین دوره هایی که آثار جوامع انسانی آن در منطقه سنقر شناسایی شده، دوره مفرغ است. در بررسی های باستان شناختی منطقه از این دوره تعداد 25 محوطه باستانی شناسایی شده که این پژوهش به بررسی ویژگی ها و مشخصات سفالی و تحلیل الگوی استقراری آنها می پردازد. علاوه بر مطالعه ویژگی سفالی این دوره و نحوه تاثیر و تاثر داده های فرهنگی آن ها با مناطق و سرزمین های همجوار، پژوهش حاضر با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی gis تا حدودی به تاثیر عوامل زیست محیطی در شکل گیری استقرارهای این دوره پرداخته است. برای اثبات فرضیات از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. بعد از یک رهیافت مقایسه ای بر اساس داده های فرهنگی (سفال) عصر مفرغ منطقه سنقر، چنین استنباط می شود که این ناحیه در دوره مفرغ دارای ارتباطات منطقه ای و فرا منطقه ای با مناطق کنگاور، لرستان، شرق دریاچه ارومیه و منطقه آذربایجان بوده است. به طور کلی سفال های این منطقه تحت تاثیر شرایط بومی، محلی و همچنین تحت تاثیر ویژگی های فرهنگی سرزمین های مجاور قرار داشته است. سفال ها از نظر شکل و تزیینات با سفال های گودین iv، دوره k گوی تپه، آثار طبقه مفرغ قدیم یانیک تپه و آثار سفالی محوطه های جمهوری آذربایجان بسیار مشابه اند. در تحلیل نقش عوامل طبیعی موثر در شکل گیری استقرارهای دوره های سه گانه مفرغ این گونه استنباط می شود که اصلی ترین عامل طبیعی، نزدیکی به حاشیه رودخانه بوده و به تبعیت از مسیر رودخانه و تمرکز مراتع مرغوب تر در داخل دره ها و حاشیه رودخانه ها، استفاده از مراتع در توزیع سکونتگاه های منطقه در وهله دوم اهمیت قرار داشته است.

بررسی خاستگاه نقوش فرش بختیاری با استناد به یافته های باستان شناسی جنوب غرب ایرن در دوران پیش از تاریخ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - پژوهشکده ادبیات 1393
  عاطفه کریمیان   مجید ساریخانی

منطقه زیست بختیاری¬ها در ارتفاعات و دره- رودخانه¬های زاگرس قرار دارد و موقعیت جغرافیایی منطقه بخصوص، پیچ و تاب شبکه¬های ارتباطی و رودخانه¬ها و دیگر عناصر زیست- محیطی نقش شایان توجهی در شکل¬دهی به داده-های باستانشناختی و نقشمایه¬های آثار هنری منطقه، از پیش از تاریخ تا حال حاضر داشته است، یکی از این آثار هنری که گویای این امر است نقشمایه¬های فرش یا دستبافته¬های بختیاری¬هاست به نحوی که سوالات و فرضیات این پژوهش نظیر باورها و اعتقادات، خاستگاه نقشمایه¬ها و هویت ایرانی – اسلامی بختیاری¬ها بر محور آن تدوین شده است. بهترین داده¬ی باستانشناختی که در تطبیق با نقشمایه¬ی دستبافته¬ها بتواند ادله¬ای برای پاسخگویی به سوالات و فرضیات مطروحه ارائه دهد، داده¬های سفالی می¬باشد که از مناطق کاوش شده جنوب غربی ایران حاصل شده است؛ بنابراین، روش تحقیقی که اتخاذ شده، توصیفی و تحلیلی همراه با بررسی میدانی جهت دسترسی به نقشمایه¬های دستبافته¬¬های بختیاری است. از ضرورت¬های پژوهش آن است که تاکنون تحقیقی بدین سبک و سیاق بر روی فرش بختیاری انجام نپذیرفته است؛ لذا نحوه، علل و ظهور نقشمایه¬ها و همچنین تحلیل باورها، اعتقادات و هویت ایرانی – اسلامی که در درون این نقشمایه¬ها نهفته بود نگارنده را بر آن داشت تا پژوهشی مستقل در این خصوص به سرانجام برساند. نتایج به دست آمده از پژوهش بیانگر آن است که میان نقوش دستبافته¬های بختیاری و سفالینه¬های پیش از تاریخ جنوب غرب ایران تشابهات بسیاری اعم از هندسی، حیوانی، گیاهی و نقوش متآثر از اشیاء وجود دارد که مبین خاستگاه آن نقوش بوده است و با این تحلیل می¬توان پرده از علل رواج نقشمایه¬ها و گاهنگاری نقوش رایج بر دستبافته¬های بختیاری برداشت که بی تأثیر از شرایط زیست¬محیطی منطقه هم نبوده است. همچنین نقشمایه¬های فرش بختیاری اعم از هندسی تا انسانی و حیوانی و گیاهی با باورها، اعتقادات و نگرش بختیاری¬ها ارتباط تنگاتنگ دارد و به نوعی می توان هویت اسلامی- ایرانی را در نقوش دستبافته¬های بختیاری دید و این هویت زمانی ظهور و بروزش جلوه و تلألو بیشتری پیدا می¬کند که بتواند در خارج از کشور ایفای نقش نماید.

بررسی الگوهای استقراری دشت رومشگان در دوره اشکانی با استفاده از فناوری gis
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1393
  فرشاد میری   ناصر نوروززاده چگینی

دشت رومشگان واقع در جنوب غرب استان لرستان، با وجود قابلیت های زیست بوم شناختی مناسب به جز در کاوش ها و بازدیدهای سطحی مورد مطالعه قرار نگرفته است. به همین منظور این دشت در سال 1393 توسط نگارنده مورد بررسی بیمایشی قرار گرفت. مجموعاً تعداد 31 محوطه ی باستانی شناسایی شد که قدیم ترین آن ها مربوط به دوره ی مس و سنگ و جدیدترین آن ها مربوط به قرون میانه ی اسلامی است. از این تعداد 21 محوطه بقایای استقراری مربوط به دوره ی اشکانی دارند

بررسی الگوهای استقراری دوره ی ساسانی در دشت های دهگلان و قروه بر اساس گونه شناسی سفالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  جمشید صمدی بگه جان   عباسعلی احمدی

در این پژوهش که بر مبنای طرح بازنگری محوطه های دوران تاریخی دشت های دهگلان و قروه انجام گردیده، کوشش شده است، با توجه به کمبودهایی که در زمینه ی مطالعه ی دوره ی ساسانی منطقه زاگرس (مخصوصاً استان کردستان) وجود دارد، سفال های به دست آمده از این طرح، مطالعه، طبقه بندی و گونه شناسی شده و با توجه به این امر استقرارهای ساسانی منطقه شناسایی شوند. از اهداف این طرح می توان به ترسیم یک نقشه استقراری برای دوره ساسانی دشت های دهگلان و قروه و مطالعه و گونه شناسی سفال ساسانی منطقه اشاره کرد.

شهرسازی دوره ساسانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1377
  علیرضا خسروزاده   علی اکبر سرفراز

شهرهای دوره ساسانی از جمله مهمترین آثار دوران پیش از اسلام در ایران می باشند. ساسانیان در شهرهای خود از دو نوع طرح و پلان استفاده می کردند. -1 طرح مدور "گرد" -2 طرح مستطیلی یا "هیپوداموس ". اصولا ساسانیان در ابتدای کار در ساخت شهرهای خود کاملا تحت تاثیر شهرسازی دوره اشکانی بودند به همین خاطر پلان گرد به عنوان یک اصل در ساخت شهرهای اولیه "مانند فیروزآباد" مدنظر بود - البته گاهی نیز تناسب با وضعیت محیط باعث گرد ساخته شدن شهرها می شد "مانند تخت سلیمان" بعدها در زمان شاپور ساخت شهرها با پلان گرد منسوخ و استفاده از پلان مستطیلی یا هیپوداموس معمول شد. اینگونه شهرها تقلیدی از شهرهای مستطیلی روم بود، اگرچه می توان تاثیرات بومی و محلی را نیز در این شهرها مشاهده کرد. همه این شهرها چه گرد یا مستطیلی، دارای چهار یا دو دروازه و دژ یا کهندژ هستند که بسته به نقشه شهر در گوشه "پلان مستطیلی" و گاه در میان "در پلان گرد" قرار می گرفته. همچنین شارستان در اطراف کهندژ و ربض در خارج از شهر قرار داشتند در پلان مستطیلی شهرها به وسیله خیابانها و کوچه های قائم الزاویه به صورت شطرنجی به بخشهای کوچکتر تقسیم می شدند. در حالیکه در پلان گرد این خیابانها به صورت شعاعی و همدیگر را در مرکز شهر قطع می کردند. این شهرها دارای سیستم دفاعی مستحکمی بودند و دارای دیوارهای ضخیم با برج و باروهای مستحکم بوده، و گاهی نیز شهر را طوری می ساختند که از یک جهت به موانع طبیعی مثل رودخانه - کوهی که قلعه ای روی آن قرار داشت و یا دریا منتهی می شد.