نام پژوهشگر: رحمان مشتاق مهر

طنز در متون عرفانی نثر از آغاز تا قرن هشتم
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1388
  مهدی کاردان قراملکی   رحمان مشتاق مهر

طنز جزء جدائی ناپذیر متن ادبی است. طنز یکی از شیوه های شالوده شکنی و قاعده افزایی است که نویسنده برای بیان کنایه آمیز و غیر مستقیم پیام و اندیشه خود از آن سود می جوید. طنز در متون عرفانی نیزبه کار رفته و بر جذابیّت و عوام پسندی آن افزوده است . طنز دو کارکرد عمده دارد : 1. انتقاد از نارسایی های سیاسی و اجتماعی2. انتقاد از کجروی های فرهنگی و اخلاقی . سویه عمده طنز در متون عرفانی نثر، مبارزه با کجروی های اخلاقی است . نوک پیکان در این مبارزه به سوی نفس به عنوان اولین دشمن انسان است . به خاطر تأثیر و کارکرد زبان طنز، گرایش به طنز در یک جامعه آرمانی، موثرتر از زبان پند و اندرز است. به همین سبب ، دیگر کاربرد طنز در متون عرفانی نثر ، جنبه تعلیمی آن است . در این رساله،طنز در متون عرفانی نثر بررسی شده است. درمقدمه کلیاتی از طنز و هجو و هزل را، با توجه به پژوهش هایی انجام گرفته، ذکر کرده به طنز از نظر لغوی ،اصطلاح ادبی و تفاوتهایی که با یکدیگر دارند اشاره کرده ایم.در فصل اول، طنز در دو حوزه قرآن و روایات بررسی شده، با آوردن نمونه هایی انواع طنز های قرآن را به سه دسته طنزهای تمثیلی ،طنز های تفسیری و تهکّم در قرآن، تقسیم بندی کرده ایم.در فصل دوّم به بررسی طنز بر پایه تعریف استاد دکتر شفیعی کدکنی و عادت زدایی طنز در متون عرفانی و قالب طنز عرفانی و موضوعات آن، اشاره شده است.در فصل سوّم به بررسی تک تکِ ،آثار عرفانی نثر پرداخته، ویژگی های طنز هریک را ذکر کرده ایم. در فصل سوّم متونی مورد نظر بوده اند که ظرفیت طنزآمیزی دارند. آثاری این ظرفیت را دارا هستند که در ارتباط مستقیم با مردم دانسته، برای آنان تألیف شده است، نه برای حکما و مشایخ و تدریس در مدارس. این آثار عبارتنداز: کشف المحجوب ، طبقات الصوفیه ،رساله قشیریه ، نورالعلوم ،روح الارواح ، اسرار التوحید ، کیمیای سعادت، تذکره الاولیاء، مقالات شمس، فیه ما فیه، مجالس سبعه، مناقب العارفین.

موسیقی شعر در دیوان هوشنگ ابتهاج
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  مینا اسداللهی   ناصر علیزاده خیاط

هوشنگ ابتهاج به عنوان شاعری متعهد و آگاه به ظرایف موسیقی کلام، کوشیده است شعر خود را با زبانی شیوا و بیانی متناسب با موسیقی عرضه نماید. موسیقی شعر که از مباحث جدید و اساسی شعر فارسی است؛ عبارت است از: نظم خاصی که درمحور افقی وعمودی شعر، توسط هماهنگی میان واژه ها و آرایه های زیباشناختی و بدیعی در بافت شعر شکل گرفته و باعث نظم و انتظام آن میگردد. بنابراین تعریف موسیقی شعر توسط دکترشفیعی کدکنی به 4 دسته: موسیقی بیرونی، موسیقی کناری، موسیقی درونی، موسیقی معنوی تقسیم می شود. 1ـ بررسی شعر سایه در عرصه موسیقی بیرونی بیانگر گزینش بجای اوزان شعری او مطابق به عاطفه کلام است. یعنی شاعر با توجه به روحیه و لحن کلام، وزن منطبق با آن را می گزیند. بحور مجتث و مضارع اوزان مورد علاقه سایه اند که خاصیت نرم و جویباری آنها مجال بیشتری را برای شاعر در هنرنمایی داده و اوزان تند و ضربی (مفتعلن) نیز مطابق با روحیه شاد و هیجان زده شاعر، دست به دست هم داده و انتقال حالت روحی شاعر را به مخاطب میسر نموده اند و این مهم فقط در سایه انتخاب وزن درست و مطابق با حال و هوای کلام ممکن گردیده است. 2ـ موسیقی کناری شعر سایه، زیباترین قسمت شعر اوست. سایه در گزینش تک تک کلمات وسواس خاصی دارد. مخصوصا در گزینش کلمات قافیه و ردیف، سعی نموده کلماتی زیبا و گوشنواز را برگزیده و باعث انسجام کلام گردد؛ قافیه هایی که جوهر کلام را در خود دارند. ردیف در شاعر سایه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. ردیفها در شعر او تنوع بسیاردارند و البته غالب آنها از نوع ردیفهای فعلی می باشند. سایه در شعر از ردیف برای کمک به القای بار معنایی قافیه و به عنوان مکمل معنا و موسیقی آن استفاده می نماید. البته تنوع معنایی حاصل از تکرار ردیف در کنار قافیه را نباید فراموش کرد که البته هنر سایه در استفاده از ردیف را نشان می دهد. 3ـ پرتنوع ترین جنبه موسیقی شعر سایه، موسیقی لفظی است. تک تک کلمات سایه آگاهانه و از روی حسابگری گزینش شده اند تا بتوانند علاوه بر زیبایی کلام، آهنگ گوشنوازی را ایجاد کرده و خواننده را نیز در سطح لفظ، با شعر همگام سازند و او را با آرایه هایی چون تکرار و جناس و ... به بازی با کلمات شعر وا دارند و بدین وسیله در خاطر مخاطب خود باقی بمانند. 4ـ و اما موسیقی معنوی، مهمترین و گسترده ترین قسمت شعر سایه است که البته پیوندی ناگسستنی با موسیقی لفظی دارد؛ چراکه معنا از لفظ می زاید. سایه با استفاده از گنجینه اطلاعات اساطیری، تاریخی، داستانی و ... در قالب واژگانی اندک، معانی گسترده ای را بیان نموده و در پرتو تقابلی که این اطلاعات با محفوظات خواننده ایجاد نموده، ارتباط برقرار کرده. و در این راستا ا ز عناصر مهمی چون تلمیح، مراعات نظیر و... بسیار بهره گرفته است. بدین وسیله در پرتو تسلط بر کلام و ظرایف موسیقایی آن شعری زیبا و رستاخیزی هویدا را از او مشاهده می نماییم. سایه با استفاده از فن بیان حافظ و آمیزش مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روز با شعر خود در قالب کلماتی اهورایی و از جنس زمان خود، شیرینی کلام حافظ را فراخاطر می آورد.

شکل شناسی داستان کوتاه ایرانی از 1300 تا 1357 با تأمّلی بر آثار مهم این دوره
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  سعید کریمی قره بابا   رحمان مشتاق مهر

متون ادبی را به روش های گوناگون می توان بررسی کرد. برخی از این روش ها مانند نقد «جامعه شناسانه»، «روان شناسانه»، «تاریخی» و «اخلاقی» برون متنی اند و از ساز و کارها یا نظام های علمی دیگری غیر از ادبیات برای درک و فهم متون بهره می گیرند. پاره ای دیگر از شیوه ها نیز درون متنی اند و در بررسی های خود تنها به نظام و سازواری عناصر درون متن توجّه نشان می دهند. نقد های «فرمالیستی یا شکل شناسانه»، «ساختار گرایانه» و «ساختار شکنانه» از جمله این نوع نقد هاست. «فرمالیسم» انقلابی بزرگ در حوزه «شناخت شناسی» ادبی بود و بیش از هر چیز بر جوهر ادبی متن تمرکز داشت. «فرمالیسم» معتقد است که یک اثر ادبی از اجزا و عناصر گوناگونی تشکیل یافته است و بین این اجزاء تعامل و پیوند هایی برقرار است که «کلّیت» اثر را می سازد. هر اندازه ارتباط این اجزا با یکدیگر مستحکم تر باشد و عناصر یک متن ادبی همدیگر را بیشتر تأیید و تقویت کنند «اثر ادبی ساختمند»ی به وجود خواهد آمد. منتقدان جدید به جای «فرم» از واژه «ساخت» نیز استفاده می کنند. در این میان آثار داستانی نیز به مثابه متون ادبی دارای فرم و ساخت اند. و شبکه پیچیده و سازمان یافته ای از روابط بر عناصر گوناگون درون آنها حاکم است. رساله حاضر سعی دارد تا به بررسی شکل شناسانه داستان های کوتاه ده نویسنده معاصر از سال 1300 تا انقلاب اسلامی 1357 بپردازد. این ده نویسنده به ترتیب عبارتند از «محمّد علی جمالزاده»، «صادق هدایت»، «بزرگ علوی»، «صادق چوبک»، «جلال آل احمد»، «غلامحسین ساعدی»، «بهرام صادقی»، «هوشنگ گلشیری»، «احمد محمود» و «محمود دولت آبادی». تحلیل شکل شناسانه این داستان ها طی ده مقاله مستقل و بیشتر در ساحت های «آغاز و انجام»، «طرح یا پیرنگ»، «شیوه های قصّه گویی»، «زاوی دید و راوی»، «شخصیت و شخصیت پردازی»، «محیط»، «مضمون»، «نثر و زبان» و... صورت گرفته است. با بررسی داستان های این نویسندگان در کنار همدیگر می توان سیر تکوین، تطوّر و پیشرفت داستان کوتاه ایرانی را به شیوه علمی ترسیم کرد و به سوالاتی از این قبیل پاسخ گفت که آیا نویسندگان ایرانی به فرم های روایی التفات لازم را دارند یا نه؟ و در صورت اقبال به فرم چگونه توانسته اند تعادلی بین فرم و محتوا ایجاد کننده میل به آفرینش فرم های نو تا چه اندازه در آنان نهادینه شده است؟ فرم های نوین در آثار این نویسندگان حالتی تصنّعی دارد یا نه؟ هر یک از عناصر داستانی با مدرن تر شدن آثار، چه مراحل تحوّلی را پشت سر گذاشته اند؛ نویسندگان ایرانی هم روزگار ما برای بیان مضامین تکراری چه رویکرد های متفاوتی را در حوزه فرم و ساخت اتخاذ کرده اند؟ و در نهایت اینکه آیا جهان بینی نویسندگان در نوع برخورد آنان با «فرم های نوین» تأثیر گذار بوده است یا نه؟

بررسی تطبیقی مثنویهای سلطان ولد و مثنوی مولانا
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  مرضیه محمودی   رحمان مشتاق مهر

بهاءالدین ولدمعروف به سلطان ولد (623-712ه) فرزند بزرگ و پرورده واقعی مولانا, از لحاظ روحی و جسمی شباهت فوق العاده ای به پدر بزرگوار خود داشت,علاوه براین شباهت ذاتی, وی در زندگی ,عرفان و اندیشه نیز خود را به پدر شبیه ساخت.به همین همانند مولانا دیوان اشعاری به تبعیت از کلیات شمس, معارف به سبک فیه ما فیه وسه مثنوی(ابتدانامه,رباب نامه و انتها نامه) به پیروی از مثنوی مولانا سرود.او در مثنویهای خود اکثر موضوعاتی را که جزء دغدغه های آموزشی مولانا بود, دوباره به همان سبک اما به زبانی ساده تر ارائه کرد. محتوای این آثار بسیار به هم نزدیک است.اما زبان و سبک مثنویهای سلطان ولد در مقایسه با سبک سحرانگیز مولانا, بسیار خام و ابتدایی به نظر می رسد. هدف این رساله آن بوده که با استفاده از تشابهات فکری این مثنویها, به تطبیق موضوعات مشترک در اینآثار پرداخته شود. مدخلهای اصلی این رساله عبارت اند از: اولیا,خدا, انسانع دنیاو مرگ.ومهمترین موضوع مشترک بین این مثنویها بحث اولیا و فروع مربوط به آن است. مهمترین فایده این تحقیق آن است که سخنان سلطان ولد در مثنویهای خود با آن زبان ساده, می تواند شرح و تفسیر با ارزشی بر مفاهیم عرفانی مولانا به شمار آمده, مورد استفاده مولوی پژوهان قرار گیرد.

ترسیم سیمای مولانا از زبان خود او در کلیات شمس
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  علی اشرف سعادتی آغبلاغ   رحمان مشتاق مهر

مولانا در آن نفس، که با خود است، تمامی خصوصیات یک انسان کامل در او موجود است، اما وقتی در سیطره ی جذبات روحانی قرار می گیرد و در عالم معنا پر می کشد وجودی کبریایی و دست نیافتنی می شود که جلوه ی یار است و هر چه می گوید، تلقین اوست. به این معنی که در مقام وصل«من» گسترده در وجود او محدود به جلال الدین نیست بلکه این شمس و حق است که، برای روحی فنا شده در وجود محبوب، در نهایت هر سه یکی است. تعیین حد و مرز صوری در این بین کاری ناممکن و شاید بیهوده است، چرا که، برای آن کسی که در پنجه ی تقلیب معشوق است،«منی» جدا از وی موجود نیست. چیزی که در شناخت مولانا عرصه را بر همگان تنگ می کند، عدم اتحاد روحی با اوست و داوری و معرفت زمانی سهل و بیان شدنی است که شخص در موضعی فروتر یا هم سطح باشد چون مولانا در جایگاهی بس رفیع است کار برای هر کسی دشوار می نماید. برای ره یافتن به ابعاد شخصیتی افراد، شناخت نقطه تمرکز آنها یک ضرورت است و حتی از دلبستگی های شخص می توان به ارزش های وجودی او هم پی برد و زندگی مولانا نیز بر مدار عشق می چرخد، عشقی که در نزد او اسطرلاب اسرار خداست و او به عنوان عاشق ترین عارفان جلوه گاه جمال و جلال الهی است. مولانا در بیان خود از صور خیال گوناگونی بهره می گیرد و گاه این مشبهٌ به او یک آلت موسیقی(ساز) و گاه یک پرنده و غیره است، از میان این همه پیوند تنگاتنگی بین مولانا، شعر، موسیقی و سماع است که هر سه در ارتباط با هم و بیانگر حالات حرکت و تسلیم مولاناست و چون همه ابزاری برای نیل به هدف والای اوست، برایش مقدس است. او خود را در مقام معشوقی می بیند، گاهی خود را با انبیاء و عرفا مقایسه می کند، و با شناخت از او نمی توان گفت که: وی اغراق شاعرانه کرده و آنچه گفته در حد خیال است، بلکه این حقیقت به روشنی بیان می شود که حقیقت وجودی او فراتر از آنچه گفته اند هست و خود شمّه ای زان گفتار ها را گفته است . این ابیات که غالب آنها در حالت سُکر گفته شده، چیزی جدا از«من» مولانا نیست بنابراین نتیجه این که، مولانا هر آنچه که گفته، خود را در آن حال نیز پنداشته است و مولانا همانی است که خود می گوید. آنچه در این مختصر آمده، تصویری است که خود به ما نشان می دهد. کلیدواژه: مست، عاشق، بی اختیار، تسلیم، بلند همّت، کبریایی

شخصیت ها و تیپ های اجتماعی در آثار داستانی صادق هدایت
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  طاهره نظری انامق   ناصر علیزاده

شخصیت ها و تیپ های اجتماعی در داستان های «صادق هدایت»، در عبور از پیچ و خم افکار و باورهای جامعه و به جا نهادن رد پایی بر رهگذر زمان، حامل تصاویر واقعی از رویدادهای و حوادثی هستند که ضمیر خودآگاه خالق اثر، در چهره عصر خود دیده و یا در انتظار ظهور آن، شخصیت ها و صحنه و سایر عناصر داستانی را در قالب داستان چیده است. تاثیر و تأثر محیط و شخصیت، زاویه دید خاصی به هر داستان می بخشد و هر بار که داستان از نگاه دانای کل سنجیده می شود، دیدگاه فلسفی، روان شناختی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی او را نیز بازگو می کند. اصول روان شناسی که به بررسی ویژگی های رفتاری بین فردی، فردی و اجتماعی می پردازد، بهترین روش برای سنجش شخصیت ها و محیط و نگاه آفریننده ی اثر است که در بطن خود علاوه بر این که تصویرگر تأثیر و تأثر یکدیگرند و به ضعف ها و کمبودها و مشکلاتی که در جریان این تقابل روی می دهد، اشاره دارند، گویای ضعف و کاستی های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و ... در دنیای واقعی نویسنده نیز هستند. روابط پنهانی عناصر داستان که با حضور خود، برانگیزنده ی کنش ها و واکنش های متناسب و برجسته شده از سوی خالق خود می باشند، توسط مکتب های روان شناختی که به علل و ریشه یابی رفتاری در شخصیت و محیط پرداخته اند، آشکار شده و به دنبال آن تیپ ها و شخصیت هایی که تحت تاثیر محیط و جو اجتماعی آن خلق شده اند، معرفی می شوند که چهره و شخصیت نوعی مطلوب در برخورد با جامعه ی مطلوب خود هستند. این شخصیت ها و تیپ ها در آثار داستانی هدایت، با تاثیر پذیری فراوان از محیط اجتماعی و دنیای درون خود، تنها با واقعیت گریزی و مسخ آن، در سایه های ساختگی تردید و عمل خود اندکی می آسایند و حوادث را تنها از این دریچه دنبال می کنند. واژه های کلیدی: شخصیت، محیط، زاویه دید، واقعیت، صادق هدایت

ادبیات اقلیمی در داستان های معاصر ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  رضا صادقی شهپر   رحمان مشتاق مهر

اقلیم گرایی در داستان نویسی معاصر ایران به طور جدّی از دهه هزار و سیصد و سی شمسی آغاز می شود و در دهه های چهل و پنجاه به اوج و شکوفایی خود می رسد . البتّه داستان اقلیمی به اندازه داستان نویسی معاصرمان قدمت دارد و آفرینش نخستین داستان اقلیمی به سال 1305 شمسی برمی گردد . داستان های اقلیمی غالباً بازتاب دهنده ویژگی ها و عناصر مشترکی چون فرهنگ و باورها و آداب و رسوم یک منطقه جغرافیایی اند و در همه فرهنگ ها و دایره المعارف های ادبی در تعریف داستان اقلیمی بر وجود این عناصر تأکید شده است . داستان اقلیمی داستانی است که به سبب بازتاب گسترده عناصر اقلیمی و محیطی به دو شکل تزیینی و پویا در طی حوادث و ماجراها، کاملاً رنگ بومی دارد و متعلّق به منطقه ای خاص و متمایز از دیگر مناطق است . این عناصر مشترک و تمایز بخش عبارتند از: فرهنگ مردم ؛ شامل معتقدات ، باورها ، آداب و رسوم، مشاغل و حرفه ها ، شکل معماری منطقه ، خوراک ها ، پوشش ها و زبان محلّی ( واژه های بومی ، لهجه و ساختار بومی زبان، ترانه ها و سرودهای عامیانه )، شیوه معیشتی و تولیدی، مکان ها و مناطق بومی ، طبیعت بومی ، صور خیال اقلیمی ، نهضت ها و تحوّلات سیاسی و اجتماعی منطقه . در داستان نویسی معاصر ایران باید از شیوه ای به نام «شیوه اقلیمی نویسی» سخن گفت که اتّفاقاً در مناطق مختلف بازتاب های گونه گون داشته است و از این رو پنج حوزه یا شاخه داستان نویسی اقلیمی شمال ، جنوب ، شرق ( خراسان) ، غرب ( کرمانشاه) و آذربایجان با نویسندگان و ویژگی های خاص آن ، در داستان نویسی معاصر قابل تشخیص است . نویسنده در این رساله به بررسی داستان های اقلیمی و روستایی ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی می پردازد . ابتدا تعریفی از داستان اقلیمی و پیشینه تحقیق در ادبیات اقلیمی به دست می دهد سپس در هر فصل ، هر یک از حوزه های پنج گانه داستان نویسی اقلیمی را نقد و بررسی می کند . در فصل پایانی هم علّت اصلی گرایش به اقلیمی نویسی را بر مبنای «اسطوره بازگشت جاودانه» باز می کاود. واژه های کلیدی : داستان ، داستان نویسی معاصر ایران ، داستان اقلیمی ، شمال ، جنوب ، شرق (خراسان) ، غرب (کرمانشاه) ، آذربایجان.

انعکاس زندگی و احوال بایزید بسطامی و حلاج در شعر فارسی از آغاز تا دوره صفوی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  رقیه امجد سردرودی   یحیی آتش زای

بایزید بسطامی (حدوداً 161-234 ه) و حسین بن منصور حلّاج (244-309 ه)، دو تن از معروف ترین صوفیان تاریخ تصوف اسلامی و متعلّق به سرزمین ایران هستند و هر دو به مکتب سکر تعلّق دارند. حکایات و روایات این دو عارف و صوفی بزرگ در متون نثر کهن و جدید نقل شده و در منظومه ها و دواوین شعرا در قرون مختلف انعکاس یافته است. گردآوری این حکایات و تطبیق آن ها با منابع اصلی و همچنین استخراج حکایات منظوم و تطبیق آن ها با حکایات منثور نقل شده و جدا کردن افسانه و روایات مجعول از حقایق زندگی این دو عارف محور اصلی کار این پایان نامه است.

حسب حال سرایی در ادبیات فارسی تحلیل حسب حال های چند تن از شاعران بزرگ .
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  رسول کاظم زاده   رحمان مشتاق مهر

چکیده حسب حال سرایی نوع ادبیی از زیر مجموعه ادب غنایی و شامل انواع فرعی نظیر شرح سفر، حبسیّه، بث الشّکوی، مرثیه و ... است. شاعر با کمک تخیل؛ احساسات، باورها، تجربیات زندگی و حالات روحی روانی خویش را، در تمام جنبه های مربوط به زندگی واقعی اش، در این نوع شعر بروز می دهد. و از این طریق که سهمی عمده در برقراری ارتباط قوی، بین شاعر و مخاطب شعر دارد «منِ» شخصی خود را جادوانه می سازد. اگر شعر را وسیله ارتباطی بین نویسنده و مخاطب بدانیم، پرداخت شاعر به عنصر اول از این وسیله ارتباطی یعنی گوینده/ فرستنده خواه ناخواه حسب حال خواهد بود. که توجه به این مسئله و بررسی روشمند آن کمک خواهد کرد هم مخاطب با سیمای واقعی زندگی و روحیات شاعر آشنا شود و هم در ضمن آن بتواند با نگرشی وسیع در دنبال کردن سیر تکاملی درونی و بیرونی این نوع اشعار با توجه به مسائل زیبایی شناختی شعر، بیشتر اهتمام ورزد. با عنایت به اینکه این نوع شعری در همه مکاتب ادبی و در اغلب دیوان های شعری – اندک یا بسیار – وجود دارد، لذا پژوهش در این موضوع با توسل به موازین جدید نقد ادبی علی الخصوص نقد محاکاتی و نقد بیانگرایانه نیز کمک دیگری است در شناخت شاعران از طریق اسناد و مدارک بدست آمده از شعر، که به نسبت بسیار زیادی قابل اعتنا و اعتماد می نماید. کلمات کلیدی: ادب فارسی، شعر غنایی، تجربه، عاطفه، حسب حال سرایی

انعکاس د استانهای کلیله و دمنه در ادبیّات فارسی تاعصر صفوی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  رقیه رجبی قاضی کندی   رحمان مشتاق مهر

«کلیله و دمنه»، اثری است که پس از کتب مقدّس، بیش از سایرِ آثار مورد توجّه واقع شده و دارایِ سیرِ تاریخیِ جالب توجّهی است. این کتاب که درخشش خود در ادب جهانی را، مدیونِ ایرانیان است، در ادبیّاتِ درباری و عامیان? آن تأثیراتِ فراوانی به جا گذاشته و آثارِ بی شماری به تقلید از سبک و شیو? آن به وجود آمده است. این اثرِ «داناییِ عملی» که حاویِ آموزه های حکمی، سیاسی، اجتماعی و فردی است، در طولِ قرون دستخوش تحوّلاتِ فراوان گشته، ولی اساس آموزه های خود را که در قالب حکایتهایِ زنجیره ایِ تودرتو بیان شده، حفظ کرده است. این شیو? بیان، مورد پسند و اقتباس بزرگانِ ادب جهان قرار گرفت. و هریک موفّق ترین آثارِ خود را به این سبک، خلق کردند. اگر بخواهیم در ادب فارسی نمونه ای موفّق معرّفی کنیم، «مثنویِ معنویِ مولانا» بارزترین اثر خواهد بود. بازتاب داستانهای این اثر، در ادب فارسی نیز، بسیار گسترده بوده و انعکاس ها در دو دور? قبل از ترجم? «ابوالمعالی» و پس از آن قابلِ توجّه است. بازتاب های پیش از قرنِ ششم، یا مستقیماً تحت تأثیرِ ترجم? عربیِ «ابن مقفّع» بوده و یا این که ترجم? منظومِ «رودکی» نیز در آن دخیل بوده است. امّا پس از قرن شش، و ترجم? درخشانِ «نصرالله منشی» داستان ها به گونه ای برجسته تر درآثارِ بزرگانِ فارسی نمود پیداکرده و علاوه بر تأثیرِ مستقیمِ داستان ها، سخنانِ حکمت آمیز و برخی اصطلاحات و تعبیرها نیز، بر اساس همین ترجمه در ادبیّاتِ فارسی معمول گشته است. نتایجِ حاصل آمده، بیانگرِ این نکته است که سهمِ «شعرِ فارسی» در بازتاب داستانها، بیش از «نثر» بوده؛ زیرا اکثرِ شواهد یافت شده، مربوط به آثارِ منظوم است. انعکاس ها در آثارِ «منثور» به گونه ای متفاوت صورت گرفته؛ بدین ترتیب که نویسندگان تلاش کرده اند اثری به سبک و ساختارِ «کلیله» به وجود آورند و داستانهایی نو در قالبی نو، خلق کنند و یا به گمانِ ارزشمندتر کردنِ اثر، تحریرهایی نو از روی آن بنگارند. بررسیِ همه جانب? این آثار، روشن می سازد که آنها نه تنها از نظرِ ارزشمندی به پای «کلیله و دمنه» نمی رسند، بلکه داستانهایی که نقل کرده اند، دارای چارچوبی ضعیف تر و در نتیجه، پایانی بی ارزش است؛ که در برخی موارد با عقاید خرافیِ پس از حمل? مغول نیز آمیختگی پیدا کرده اند. کلمات کلیدی: کلیله و دمنه، فابل، ادبیّات فارسی، آثار منظوم و منثور فارسی.

عدالتخواهی و ظلم ستیزی در شعر فارسی (از آغاز تا حافظ)
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  زهرا الموتیان   حسین صدقی

عدالت و استقامت بر طریق حق به عنوان یک فضیلت درهمه اعصار و قرون همواره مورد توجّه بشر قرار گرفته و بزرگترین دغدغه خاطر و مطلوب و آرمان وی، تحقّق و اجرای آن بوده است. گرایش به عدالتخواهی و ظلم ستیزی که جزئی از اندیشه سیاسی- اجتماعی هر عصری است؛ نه تنها به عنوان خواسته و نیاز آدمی مطرح است، بلکه انسانیّتش بدون آن معنا نمی یابد. عدالت از جمله مباحثی است که هم در حوزه فردی مورد توجّه قرار می گیرد و هم در حوزه اجتماعی و به میزان و ترازویی می ماند که در یک کفّه آن مردم و در کفّه دیگرحکومت قرار دارد. شعرا که برخاسته از میان مردم بودند در هر موقعیتی که جای داشتند، در زمانهای مختلف به مفهوم عدالت توجّه کرده و برای تحقق سعادت بشر خواستار اجرای آن در جامعه بوده اند. فردوسی، ناصر خسرو، سنایی، نظامی، انوری، سعدی، عبید زاکانی، سیف فرغانی و ابن یمین از جمله شاعرانی هستند که نسبت به وضع سیاسی- اجتماعی زمانه خود بی تفاوت نبوده و اجرای عدالت و مبارزه و رویارویی با ستم ، جان و روح آنان را تسخیر کرده و درآثارشان به طور برجسته نمود یافته است. این شاعران، گاه در قالب مدح و با هدف آموزش اصول عدالت ورزی و گاه با بیان مصادیق و حکایات مربوط به عدالت و ترسیم مدینه فاضله و یا با سر دادن فریاد اعتراض و خشم خود و نیز دست یازیدن به نظریه پردازی سیاسی خود را ملزم می دانسته اند که سلاطین وقت را از ظلم و ستم موجود در جامعه آگاه کرده، به سوی عدالت گستری سوق دهند. در این رساله سعی شده است، عدالتخواهی و ظلم ستیزی و انعکاس آن در آثار شعرای فارسی زبان مطالعه و بررسی شود و افکار و اندیشه ها و کردار آنها در این زمینه مورد تحلیل و تبیین قرار گیرد.

سمبولیسم داستانی پس از کودتای 28 مرداد 1332 با تاملی بر آثار چهار نویسنده مکتب اصفهان
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  زینب چراغی   ناصر علیزاده

چکیده: اوضاع سیاسی جامعه همواره در سوگیری ادبیات تأثیر مستقیمی داشته است. کودتای 28 مرداد 1332 افزون بر اینکه تغییرات گسترده-ای در سطح جامعه و روان افراد به وجود آ ورد، بازتاب ویژه ای در ادبیّات به خصوص در حوزه ی رمان و داستان کوتاه ایجاد کرد. جریان تلخ کودتا به همراه استبداد و خفقان ناشی از آن و سانسور حاکم بر جامعه، ادبیّات داستانیِ برون گرای دهه ی بیست را به سمت ادبیّات درون گرای دهه ی سی پیش برد. رمان های این دوره تبدیل به جایگاهی برای تجزیه و تحلیل روانِ واخورده ی روشنفکران شد. نویسندگانِ سرخورده از کودتا، روح مضطرب و پریشان خود را در رمان ها و داستان های کوتاه به زبان سمبولیک روایت کردند. فضای سیاه و شوم رمان های روانی و سمبولیک این دوره از فضای رازناک و بدبین حاکم بر مکتب سمبولیسم فرانسه پیروی کرد. سمبولیسمِ داستانیِ پس از کودتا، هم از لحاظ شیوه ی بیان و هم از منظر جهان بینی با سمبولیسم غرب مطابقت های زیادی دارد. رمان و داستان های کوتاه نویسندگان مکتب اصفهان از جمله تقی مدرسی، بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری و محمّد کلباسی در این گروه جای می گیرند. نگارنده با تمسّک به نقد روان شناسانه سمبل های رمان و داستان های کوتاه منتخب را تحلیل نموده است. واژه های کلیدی: سمبل، مکتب اصفهان، رمان، نقد روان شناسانه

جریان شناسی عرفان اسلامی - ایرانی بر اساس متون منثور قبل از قرن هفتم
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  سمیه جبارپور زرگ آباد   رحمان مشتاق مهر

اگر منشأ و خاستگاه عرفان و تصوّف اسلامی – ایرانی را با دوران آغازین اسلام مصادف بدانیم، از آن زمان تا قرن های مدیدی، تحوّلات و جریان های مختلفی در آن به منصّه ظهور رسیده است. عرفان و تصوّف درختی است که جریان ها و مکاتب مختلف صوفیانه، چون شاخه های متعدّدی از آن سر برآورده است. افکار و نظریّات گوناگونِ مطرح شده در تصوّف و عرفان را می توان از لحاظ تاریخی ، یا محیط جغرافیایی رایج در آن ، یا به لحاظ دوران رشد و انحطاط و یا به لحاظ مضمون و محتوای غالب بر آثار عرفانی و صوفیانه، تقسیم بندی کرد. آن چه می تواند در ظهور یک جریان جدید در تصوّف موثّر باشد، علاوه بر بینش و عقاید شخصی هر صوفی و عارفی، شرایط محیطی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی نیز می باشد. هر کدام از صوفیه و عرفا با دیدگاه ها و باورهای خاصّ خود به این مشرب عظیم فکری می نگریستند و با همان افکار و عقاید به تعریف اصول و مبانی تصوّف و عرفان می پرداختند. عدّه ای از صوفیه معتقد بودند که طریقت عارفانه باید در چارچوبی که شریعت تعیین کرده است، تعریف شود و هر گونه تخطّی از آن را بدعت می شمردند. عدّه ای نیز چنان بر مذهب و سنّت پافشاری می کردند که تصوّفی را که بر اساس آن مذهب و سنّت خاص نبود، نمی پذیرفتند. این گروه از صوفیان، مذهب و سنّت را از شریعت هم مهمّ تر می دانستند. گروه دیگری از صوفیان هم از آن جوّ خشک و بی روح و ذوق حاکم بر تصوّف، فاصله گرفتند و با دمیدن روح ایرانی در آن، تصوّف را پرشور و رونق کردند. اینان در مخلوقات زیبا به دنبال جمال الهی بودند و عاشقانه و بی هیچ سدّ و مانعی با خداوند ارتباط برقرار می کردند. عدّه ای فیلسوف هم از تصوّف ایرانی و اسلامی سر برآوردند و بدون توجّه به اصول مدوّن و از پیش تعیین شده صوفیان قبلی، مباحث عرفانی را با نگاهی متفاوت مطرح کردند. ظهور و رواج هر جریانی به معنی کنار رفتن مکتب و جریان دیگر نبود و چه بسا که دو یا چند جریان که اختلاف مشرب و طریقه زیادی با هم داشتند، هم زمان در تصوّف جریان داشتند. این مطلب را از همان دوران آغازین تصوّف می توان مشاهده کرد.

سماعیات در شعر عرفانی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  لیلا محمودی   سعید قره بیگلو

سماع به عنوان یکی از آئین های خانقاهی از دیرباز مورد توجه صوفیه بوده و بحث های مهمی در ارتباط با اباحت یا تحریم آن مطرح شده است، البته ریشه اختلاف فقها یا صوفیه و صاحب نظران حیطه عرفان و تصوف درباره سماع، بیشتر بر سر موسیقی بوده است؛ از دیدگاه عده ای دین اسلام مخالف موسیقی و از نظر عده ای دیگر که احادیث و روایاتی مستدل برای اثبات ادعای خود دارند مورد تایید بوده است، اما اهل معرفت و یقین از این حد یعنی ایراد دلیل و منطق برای تحریم یا مباح شمردن سماع ظاهری و موسیقی آن فراتر رفته و موضوع سماع خانقاهی را نیز مانند سایر مباحث نوظهور به وادی عرفان کشانده و تنها سماعی را شایسته دانستند که منشاء موسیقی آن صدای ربانی معشوق آسمانی باشد. این سماع، مطلق و منزه از هرنوع نغمه و ترنم بود. در این پایان نامه نگارنده می کوشد علاوه بر بررسی پیشینه، احکام و آداب مربوط به سماع آئینی(سماع صوفیه) از یک نوع مهجور و مغفول آن نیز که همان سماع درونی یا باطنی می باشد به طور مفصل بحث کند. با توجه به اینکه عنوان آئین سماع از واژه سمع برگرفته شده است و محل اصلی سماع گوش است از این رو قوه و حس شنوایی باطنی و مسائل مربوط به آن در فصل نخست مورد مداقه قرار گرفته است -که در امر سماع درونی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد- و در قسمت های دیگر، مقوله موسیقی، رقص، سماع و پایکوبی و... در مقابل منشور عرفان، تصوف و ادبیات قرار گرفته و از دیدگاه ها و اقوال مشایخ و بزرگان عرفان و تصوف جهت شفاف سازی موضوعات محوری، استفاده شده است.

صائب و مولوی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  زینب رشیدی شادباد   احمد گلی

از جمله رایج ترین مباحث نقد ادبی معاصر، نقد بینامتنیّت (intertextuality) است که در آن به بررسی کیفیّت و کمّیّت تأثّر و اقتباس شعرا و سخنوران متأخّر از متقدّم پرداخته می شود. پژوهش بینامتنیّتی یکی از شیوه-های مدرن تحقیق در آثار و بویژه متون ادبی به شمار می آید که به مخـالفت با «یکـتایی آثار هـنری» برمـی خیزد و اعلام می دارد که هیچ اثری مستقل از اثر دیگر نیست. تعیین میزان کمیّت و کیفیّت تأثیر و تأثّرات شاعران و نویسندگان از یکدیگر به وسیله علم سبک شناسی آشکار و روشن می گردد. تحقیق در آثار ادبی از این منظر، می تواند به خواننده در تأویل و تفسیر متون، درک بهتر شعر شاعران و نیز در تشخیص سبک شخصی آنان کمک قابل توجّهی نماید. صائب، معروفترین شاعر سبک هندی، از جمله شعرایی است که به اقتفا از شاعران پیشین و معاصر خود شعر سروده و از این میان، به مولانا بیش از دیگران اردات داشته است. در این رساله پنجاه غزل از صائب با پنجاه غزل از مولوی مورد مطالعه، تحلیل و مقایسه سبک شناختی قرار گرفته و سعی شده است تا با بررسی این صد غزل از دو شاعر بزرگ و صاحب سبک از دو دوره متفاوت عراقی و هندی، کیفیّت استقبال و محاکات صائب از عارف روم در سطوح زبانی، ادبی و فکری بیان شود. به امید آنکه این پژوهش پاسخگوی گوشه ای از مشکلات دو دیوان حجیم از این دو سخنور بزرگ باشد. واژه های کلیدی: صائب، مولوی، بینامتنیّت (تأثیر و تأثّر)، سبک شناسی.

زندگی و دیدگاه های ادبی و اجتماعی صادق هدایت، بزرگ علوی، جلال آل احمد و سیمین دانشور در نامه های منتشر شده آنان
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فریده چوپانی   ناصر علیزاده

نامه ها از شاخه های فرعی انواع ادبی محسوب می شوند. نامه نگاری با دوستان و هم اندیشان و سایر هنرمندان، با وجود نمونه های متنوّع آن در ادب کلاسیک، در میان نویسندگان معاصر نیز متداول شده است. این نامه ها علاوه بر داشتن درون مایه ای ادبی و هنری، در بازگو کردن فرهنگ و رویدادهای اجتماعی معاصر هم، به عنوان اسنادی تاریخی، بسیار ارزشمند و شایان توجه می باشند. در پژوهش حاضر، چهار تن از نویسندگان دور? معاصر ایران را برگزیده ایم تا به تحلیل دیدگاه ها یا نظریه های ادبی و اجتماعی آنان بپردازیم. این نویسندگان عبارتند از: صادق هدایت، بزرگ علوی، جلال آل احمد و سیمین دانشور. علی رغم شهرت این چهار نویسند? برجسته در قصّه نویسی، این تحلیل و بازشناسی صرفاً در چهارچوب نامه های منتشر شد? آنان انجام پذیرفت. سعی ما بر این بوده است تا با طبقه بندی و تحلیل موضوعی این نامه ها، در واقع بر بینش ها و جوشش های ادبی و هنری آنان مروری مجدّد داشته باشیم. این مهم، از یک سو بازتاب گسترد? دیدگاه های ادبی و اجتماعی این نویسندگان را شامل می شود و از سوی دیگر نظریه های آنان را در حوز? نقد و تحلیل، با زبانی ساده و صمیمی، بلاواسطه و به دور از شخصیت پردازی های داستانی یا بهره گیری از ابزارهای بلاغی، می نمایاند. نتیجه آن که در امتداد خط فکری – پژوهشی این نویسندگان، و با در نظر گرفتن تنوّع نگرشی و جهان بینی هر یک در طرز تلقّی از ادبیات، جامعه و زندگی؛ شباهت ها و تفاوت های چشمگیر محتوایی، سبکی و بیانی در نامه های هر یک از آن ها بررسی و در فصول جداگانه ارائه گردید.

اهمیت سیر آفاق و انفس در متون عرفانی منثور تا قرن نهم
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  نسیم صارمی   رحمان مشتاق مهر

چکیده تصوف سفر پیوسته انسان است. سفر انسان از درون به بیرون واز بیرون به درون. سالک همواره در جستجوی خداست واین طلب و درد بر حیرت و سر گشتگی اش می افزاید.گاه آفاق و اقطار عالم را سرخوشانه می پیماید و گاه سردر زانو فرو می گیرد و عزلت می گزیند. اما در هر دو حال در درونش غوغایی بر پاست واز آنجا که فاصله میان ظاهر و باطن هیچ است سالک می تواند دو سفر را تو در تو د اشته باشد. در قرآن کریم آفاق و انفس به عنوان محل ظهور و تجلی نشانه های پروردگار معرفی شده است و مشایخ و بزرگان صوفیه از دو نوع سیر در انسان یاد می کنند یکی سیر در آفاق و پهنه گیتی است که با قدم پیموده می شود و سیر در شهرها و بیابانها ودریاها و جنگلهاست و دیگر سیر در انفس ودر درون که با قلب انجام می گیرد و در ظاهر گامی پیموده نمیشود ولی سالک مراتب روحانی را طی می کند و از حالی به حالی و از مقامی به مقامی منتقل می شود واز توبه و انابت شروع می کند و تا فنا و اتصال و شهود حق تعالی بالا می رود.از سیر آفاقی به سفر زمینی و سفر گل و سیاحت و ... تعبیر می شود واز سیر انفسی به سیر باطنی و سفر دل و سفر آسمان و ... تعبیر می شود که هر دوی این سیر و سفر اغراض و آداب و نتایجی در پی دارد و در این رساله سعی شده است که نظرات مشایخ صوفیه در مورد اهمیت این دو سفر در تعالی روحی انسان کشف وعرضه شود. واژگان کلیدی : تصوف . سیر . آفاق . انفس . متون عرفانی منثور . مقام

بررسی ممیزات ادبیات کودک و نقد سی داستان بعد از مشروطه
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  رباب سحری   ناصر علیزاده خیاط

این مجموعه پژوهشی کوتاه پیرامون ادبیات کودک و ممیزات آن است منظور از ممیزات ملاک ها و معیارهایی است که باعث می شود ادبیات کودک و نوجوان از ادبیات بزرگسال جدا شود البته نقدسی داستان بخش دوم عنوان پایان نامه است. در بخش نخست ابتدا نیم نگاهی به تاریخچه ادبیات کودکان ایران بعد از دوره مشروطه شده است تعاریف کلمات کلیدی پایان نامه نظیر ادبیات وکودک در بخش دیگر مجموعه گرد آوری شده و سپس جهت استفاده بهتر از معیارهای ممیزه و نیز نقد بهتر داستان ها به کارکردها و اهداف ادبیات کودک اشاره ای شده است. و بعد ممیزات ادبیات کودک به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته است و هر کدام با یک یا چند مثال شرح داده شده است .بخش پایانی نقد سی کتاب کودک و نوجوان است و علاوه بر نقد تکنیک و محتوا به کارکردها و ممیزات آنها نیز اشاره ای شده است . کلمات کلیدی :ادبیات , کودک , ادبیات کودک , مشروطه

شعر تعلیمی فارس از اغاز تا حافظ
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  رباب صفرپور   حسین صدقی

سابقه شعر تعلیمی در ایران به قدمت شعر است. شاعران با آگاهی از این امر که آدمی در مسائل اخلاقی نیازمند ارشاد و راهنمایی است، رسالت عظیمی به عهده گرفتند و در بهبود منش انسان و پرورش قوای روحی و تعلیم اخلاقی او تلاش نمودند. ادبیات تعلیمی طیف وسیعی از ادبیات فارسی را تشکیل می دهد. پند و اندرز، آموزه های زهد آمیز و اخلاقیات، جلوه های گوناگون ادب تعلیمی است. اغراض تعلیم و تربیت، در طول تاریخ، هدف ادبیات بوده است؛ چنانکه درون مایه های تغزلی و حماسی نیز به نوعی با آموزشهای اخلاقی پیوند یافته است. نخستین شاعر مایه ور در زمینه اخلاق حکیم توس می باشد، با اینکه شاهنامه اثری حماسی است؛ فردوسی در آن اثر سترگ، آرمانهای قوم ایرانی را به تصویر کشیده است. او به اقتضای مقام و موقعیت سخن در لابه لای داستانها، به بیان اخلاقیات نیز پرداخته است. بزرگترین شاعر اخلاقی ایران در قرن هفتم سعدی می باشد. او معلم اخلاقی است که در عین توجه به رفتار فردی، از نشر افکار اجتماعی نیز غافل نمانده است. شعرای عارف، مفاهیم عرفانی را، با آموزه های اخلاقی و اندرزی، پیوند داده اند. سنایی که پیشرو شاعران عارف در این زمینه است؛ بسیاری از مفاهیم صوفیانه و عارفانه را وارد قلمرو شعر فارسی کرده است. این عارف وارسته پدر ادبیات عرفانی است که پیشرو شاعرانی چون نظامی، عطّار و مولوی قرار گرفته است. در این پایان نامه کوشش شده است، فضایل و رذایل اخلاقی، عبادات، شیوه های تعلیم شاعران در شعر شعرایی چون فردوسی، ناصرخسرو، سنایی، نظامی، عطار، مولوی و سعدی و... مورد بررسی و تحلیل و تبیین قرار گیرد.

شرح احوال و اشعار شمس مغربی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  الهام خضرلو   یدالله نصراللهی

محمّدبن عزّ الدّین عادل بن یوسف التبریزی معروف به شیرین از بزرگترین شاعران متصوّف و عرفای ایرانی نیمه ی دوّم قرن هشتم هجری و اوائل قرن نهم هجری است. او در اشعار خود مغربی تخلّص می کرد. علت اشتهار او به مغربی و انتخاب این تخلّص را سیاحت و سفر به مغرب نوشته اند. او در قریه ی انبند از قراء رودقات تبریز به دنیا آمد و در زمان شاهرخ بن تیمور گورکانی در تبریز دیده از جهان فرو بست و در قبرستان سرخاب تبریز مدفون شد. از آثار مغربی می توان به رساله ی مرآت العارفین، رساله ی درر الفرید فی معرف? التّوحید، رساله ی جام جهان نما و دیوان اشعار اشاره کرد. دیوان او شامل 1223 بیت عربی، 199 غزل فارسی، 2 قطعه و 2 ترجیع بند و 35 رباعی و نیز 14 ترانه و یک غزل به زبان آذری دارد. درک مفاهیم و مضامین دیوان مغربی بدون در نظر گرفتن عقاید صوفیان درباره ی تأویل اصطلاحات و استعارات شعر عرفانی غیرممکن است. موضوع اصلی شعر او وحدت وجود است. او از پیروان وفادار مکتب وحدت وجودی ابن عربی بود و به تبلیغ و تفسیر عرفان ابن عربی پرداخته است. او در جای جای دیوان خود از تجلّی حق بر عالم کائنات و ظهور موجودات عالم و تمام ذرّات هستی و از واحد بودن حقیقت وجود سخن به میان آورده است و کثرت آن را نتیجه ی تجلّی حق تعالی در صور اعیان می داند و به عبارتی معتقد است وحدت در ذات و حقیقت وجود است و کثرت در مظاهر آن. او هر بار این معانی و مضامین را با تعابیر و اصطلاحات گوناگون تکرار می کند. مغربی در دوره ای می زیسته است که شاعران بزرگی چون حافظ و جامی، شاه نعمت الله ولی، کمال خجندی از بزرگترین شاعران آن دوره بوده اند و مقام شاعری او در آن دوره پوشیده مانده است و کمتر مورد توجّه قرار گرفته است. در این رساله سعی شده است که زندگی این بزرگ عارف آذربایجانی و دیوان اشعار او بررسی شود تا این که احوالات و شخصیّت شعری او بیشتر شناسانده شود. بررسی زندگی و احوالات مغربی، محتوا و درون مایه ی اشعار او، بررسی بدیع، بیان، عروض و قافیه و ردیف و اصطلاحات عرفانی به کار رفته در شعر او از نکات قابل تأمّل و پژوهش در دیوان مغربی است. بررسی این عوامل ما را یاری خواهد کرد تا درباره ی زندگی و شعر مغربی شناخت بیشتری به دست بیاوریم.

تأثیر امام محمّد غزّالی، بهاءولد و محقّق ترمذی بر مولانا
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  سریه عبدوی نسب   رحمان مشتاق مهر

مولانا از دوران کودکی اش تحت تربیت و ارشاد پدرش بود. مطالعه آثار بهاءولد و مولانا از تأثیر پدر بر پسر حکایت می کند. مولانا بسیاری از موضوعات عارفانه ای مانند: طلب، جذبه حق، لطیف بودن دادو ستد با خداوند، عشق، حج و غیره از پدرش وام گرفته است. علاوه بر مفاهیم و محتوای آثارش، مولانا مجالس سبعه را هم به سبک و روش معارف پدرش تألیف نموده است. و معارف بهاءولد سالهای متمادی کتاب دستی و مرجع مولانا بوده؛ و او مانند پدر بتدریس و موعظه می پرداخت تا اینکه شمسی از تبریز طلوع کرد و مولانا از درس و وعظ دست شست. بعد از وفات بهاءولد، جلال الدّین تحت هدایت و راهنمایی محقّق ترمذی قرار گرفت و بعد ار مدت نه سال مجاهده و تعلیم در محضر پیرش علاوه بر تسلط به علم کلام و عرفان نظری، تصوّف عملی را نیز از استادش فرا گرفت. و راه ناتمامی را که توفیق نشده بود با هدایت و رهبری پدر بپیماید با ارشادات استادش طی کرد و بعد از چندی عبادت و ریاضت به کمال رسید. مولانا در مضامینی چون: لفظ و معنی پوست و مغز، معنی قرآن ز قرآن پرس و بس ، روزه و مواردی از این قبیل. از مرشدش تأثیر پذیرفته است. مولانا از سویدای دل با ابوحامد امام محمّد غزّالی پیوندی محکم و ناگسستنی دارد و بسیاری از مفاهیم ومضامین اخلاقی و عرفانی موجود در آثارش را از غزّالی اخذ کرده و یا با او همگامی کرده است.مانند: تشبیه خدا به شیر، منع موجب حرص در آدمی،رابطه متاقبل حرص و قناعت، عشق شرکت سوز است و مواردی از این قبیل. بسیاری از قصص و تمثیلاتی که مولانا از غزّالی گرفته و در آثارش بالاخص در مثنوی بکار برده یا عین حکایت را گرفته و بدون هیچ تغییری آورده مانند حکایت «گریختن عیسی در غار» و یا اینکه چون مولانا شاعری اهل تأویل و عارفی باطن گراست بمنظور تجلّی شاعرانه و القای آسان مضامین عارفانه؛ یا جای شخصیت های حکایت را تغییر داده مانند قصه «مری کردن چینیان و رومیان در علم نقاشی و صورتگری». و یا اینکه اصل حکایت را گرفته و معنای جدید خلق می کند مانند حکایت «عایشه و ضریر نابینا». با وجود اشتراکات فراوان مضمونی میان مولانا و غزّالی نکته مهمی که باید بدان توجه نمود این است که هر دو عارف اند امّا مولانا عارفیست عاشق و غزّالی عارفیست خائف. سخن مولانا بالاخص در غزلیات شمس سرشار از شور و عشق و وجد و مستی است ولی غزّالی عارفیست که از سراپایِ سخنش خوف و حذر و احتیاط موج می زند با وجود این تفاوت مولانا از تصوّف خوفی غزّالی هم متأثّر شده؛ مثلاً مولانا در مورد خداوند می گوید: تــو مگـــو مـا را بــدان شــه بـار نیست بـا کـــریمان کـــــارها دشــــوار نیست (م1،221) ولی وقتی غزّالی گونه سخن می گوید: ای رفـــــیقان راهـــــها را بـست یــــار آهــــــوی لنگــــیم و او شــیر شکـــار جــز کــه تســلیم و رضـا کــو چــاره ای در کـــف شــیر نـــری خــون خواره ای (م6، 577-576) غزّالی هر که در چنگال شیر افتاد و وی شیر را بشناسد، وی را به هیچ علاج حاجت نبوَد تا بترسد، بلکه عین خوف گردد. و هر که خدای – تعالی – را به کمال و جلال و قدرت و بی نیازی از خلق بشناخت، و خود را به بیچارگی و در ماندگی بشناخت، خویشتن را بحقیقت در چنگال شیر بدید.(کیمیای سعادت،ج2،ص410-409) از میان آثار منثور، فیه ما فیه و آثار منظوم، مثنوی نسبت به دیگر آثار مولانا، تأثیرپذیری او را از این بزرگان بوضوح نمایان می سازد.

کودکانه ها در ادب فارسی از اوّل تا حافظ
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  راضیه رحیمی   رحمان مشتاق مهر

برای درک مفهوم انسان و جهان در دوره ای معیّن، مشاهده ی نگرش و رویکرد نمایندگان آن دوره به «کودک» کاملاً سودمند خواهد بود، زیرا این نگرش، دیدگاه کلّی درباره ی بسیاری از مسایل بنیادین روابط انسانی را منعکس می سازد. بی شک نقش دوران کودکی در ساختار و زوایای شخصیّت و اندیشه های دوران بزرگسالی انکارناپذیر است. نگاهی گذرا به مسیر حیات اندیشمندان و سلسله جنبانان اندیشه های بشری تا کاشفان و سیاستمداران بزرگ، اهمیّت و حسّاسیّت دوره ی کودکی را آشکارتر می سازد. بدین سبب مطالعه ی آثار ادبی و بررسی افکار و اندیشه های صاحبان آن ارزش خاصّی می یابد که می توان از ورای آن به ساختار درونی و روانی گویندگان آن پی برد و تاثیر پرورش های دوران کودکی را در روحیّات و افکار انسان ها باز شناخت. تأمّلی در سخنان شاعران و نویسندگان کشورمان همچنانکه غنای فرهنگی ایران را در برابر دیگر فرهنگ ها به رخ می کشد می تواند نقاط ضعف و قوّت آن را نیز بر نکته سنجان و پژوهشگران نمایان سازد. شایان توجّه است که پشت گرمی بعضی از شاعران و نویسندگان به اعتقادات اصیل دینی و توصیه های اسلام سبب رویکرد مثبت به کودک شده است، تا جایی که اندیشمندان و صاحب نظران مسلمان به کودک از منظر دینی و شرعی پرداخته اند و در مورد تعلیم و تربیت او توصیه ها نموده اند. علاوه بر این شرایط بسامان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه، رابطه ی ناگسستنی با فرهنگ و طرز تفکّر افراد آن جامعه داشته است، طوریکه از برکت امنیّت و آرامش نسبی در دوره ای خاصّ، فرهنگ عمومی نیز سیر تکاملی خود را ادامه داده و کودکان اقشار مختلف جامعه نیز مورد توجّه واقع شده اند و بر عکس با درهم ریختن اوضاع سیاسی و دیگر مبانی اجتماعی و فرهنگی کودکان نیز از این حقّ و امتیاز محروم مانده اند. دقیقاً همان عاملی که در روحیّات شاعران نازک طبع فارسی نیز بی تأثیر نبوده است. دیدگاههای منفی بعضی از شاعران یا نویسندگان نسبت به فرزند دختر نیز گویا ناشی از وضعیّت آشفته ی سیاسی و اجتماعی و به تبع آن روبرو بودن با ناامنی و خطر بردگی کودکان بوده است. همچنین سفارش به تعلیم و تربیت کودک را می توان از خلال آراء مربّیان عالیقدر گذشته و شاعران و نویسندگان آن دوره باز یافت که به خوبی اصول، مبانی و اهداف تعلیم و تربیت قدیم را بر ما روشن می کند. با بررسی آثار شاعران و نویسندگان این دوره می توان به این نتیجه رسید که هرچند روان شناسی کودک به مفهوم امروزی محصول فکری دوران تاریخی و فلسفی خاصّی است اما متون ایرانیان مشحون از اشارات به کودکی و ویژگی های آن است. این اشارات بیانگر نگاه روان شناسانه ی گویندگان آن نسبت به کودک است و مطالعه ی متون ادبی پارسی می تواند اطّلاعات مفید بسیاری را در زمینه های مختلف در اختیار پژوهشگران قرار دهد.

انواع ادبیمتون منثور عرفانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  اصغر برزی   رحمان مشتاق مهر

آثار منثور عرفانی بخش عظیمی از متون ادب فارسی را به خود اختصاص داده و درخشان تر از آثار منظوم عرفانی به تعلیم و تربیت جویندگان معرفت پرداخته و در طول بیش از هزار سال برجسته ترین آثار ادبی را به یادگار نهاده و نقش عمده ای در اجتماع ایرانیان ایفا کرده است. از معروف ترین آثار نثر عرفانی هفتاد کتاب در سیزده نوع از این قرار در این جا مورد ارزیابی قرار گرفته است: 1- تفاسیر. 2- تذکره های عمومی. 3- تذکره های اختصاصی . 4- آثار عرفانی- تعلیمی. 5- متون عرفانی – غنایی. 6- کتب عرفانی- رمزی. 7- آثار عرفانی- فلسفی. 8- مقالات ها. 9- مجالس ها. 10- معارف ها. 11- مکتوبات ها. 12- فرهنگ ها. 13- شطحیّات. از این میان بخش سیزدهم تنها یک اثر شاخص را به خود اختصاص داده و در بخش چهارم بیست و یک کتاب بررسی شده است. موضوع اصلی این آثار عرفان عملی و نظری است و تقریباً نوع ادبی تمام کتب شناخته شده و احیاناً برخی آثار ناشناخته ی ادب عرفان در میان این هفتاد اثر بررسی شده و به اختصار به انواع ادبی، عرفانی و ساختار و حوزه های عاطفی آن ها اشارت رفته است. در این آثار تهذیب نفس عالی ترین مقیاس شناخت و عشق ارزنده ترین معیار در برابر تجربه های عقلی و طبیعی قلمداد شده است. در ارزیابی این کتاب ها تنها به شکل ظاهری و ساختاری اکتفا نشده، بلکه از جنبه های محتوایی آن ها نیز اختصاراً سخن رفته است. بر این اساس حوزه ی نوع ادبی یک اثر را در ساختار و محتوا لازم شمرده ایم و یادآوری نکات اخلاقی، اجتماعی، تاریخی و اخلاقی بعضی آثار را فراموش نکرده ایم. اغلب این کتب هفتادگانه از قرن دوّم تا قرن هشتم تألیف یافته اند. قبل از قرن دوّم اثر مدوّنی نمانده و بعد از قرن هشتم نیز کتاب تراز اوّلی تألیف نیافته و هر چه به روزگار ما نزدیک شده، به جز کتاب های عرفانی عصر صفویان که اغلب آن ها نیز به عربی است، جنبه های تقلیدی آن ها افزونی یافته است. ارزش های ادبی این آثار بر ارزش های دیگر رجحان دارد و ما سراغ آثاری رفته ایم که عرفا عرفان را با مظاهر هنری بیان کرده اند و در نفوس تأثیری نهاده اند و نه تنها به «چگونه گفتن» ها بلکه به «چه گفتن» ها هم نظر داشته اند و به لایه ی زیرین ساختار ها عنایت کرده اند. ما انواع ادبی را مجموعه ای از روحیّات نویسنده قلمداد نموده ایم. واحد اصلی تقسیم بندی کتاب به دو فصل کلّی تقسیم شده است، فصل نخست مشتمل بر مقدّمات و کلیّات و فصل دوّم مشتمل بر ارزیابی انواع ادبی متون عرفانی است.

نقد بلاغی شعر دفاع مقدس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  امیرعلی عظیم زاده جمال کندی   حسین صدقی

شعر دفاع مقدس به آن دسته از شعرهای جنگ اطلاق می شود که در آن ها به دیده تقدس به دفاع مردمیِ ایرانیان در مقابل جنگ تحمیلیِ هشت ساله عراق علیه ایران نگریسته شده است. این شعر در طول حیات سی ساله خود حجم زیادی از اشعار فارسی را به خود اختصاص داده است. رساله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که شعر دفاع مقدس از نظر فنی و بلاغی در چه سطحی قرار دارد و نقاط ضعف و قوّت آن کدام است. نخستین سروده های دفاع مقدس به منظور تهییج مردم به پایداری در مقابل دشمن سروده می شد و عام بودن مخاطب اقتضا می کرد که شاعران، به بیان مستقیم رو بیاورند و مفاهیم ذهنی خود را کمتر در لفافه استعاره ها، تشبیه ها، کنایه ها و دیگر آرایه های دیریاب و مخیّل عرضه کنند. در این سروده ها شاعران غالباً به «چه گفتن» بیشتر از «چگونه گفتن» می اندیشیدند. عام بودن مخاطب، اقتضای زمان و دیگر عوامل باعث شده است که در این سروده ها تخیّل- که عنصر اصلی در شعر است- ضعیف باشد. در سال های آغازین جنگ شاعر تصاویر شعری خود را از واقعیت ها می گرفت و آنچه را شنیده یا در میدان جنگ به چشم خود دیده در قالب سروده های مهیّج گزارش می کرد؛ بنابراین بازآفرینی واقعیت های جنگ در سروده های این دوره، از بُعد تخیّلی صرف خارج شده و بیشتر جنبه عینی و واقعی به خود گرفته است. در سال های میانی جنگ، شاعران جوان انقلاب با کسب تجربه هایی شعر دفاع مقدس را از نظر تصویرسازی های بدیع و نو به راهی تازه کشاندند؛ مسائل مربوط به جنگ: ایثارگری ها، شهادت ها، مسائل عاطفی خانواده های شهیدان و رزمندگان، تشییع جنازه ها، معنویت جبهه ها، ابزار جنگی و غیره، افق های جدیدی از مضامین شعری را در مقابل دید شاعران دفاع مقدس گشود و آنان با استفاده از این عناصر و ابزارِ تصویرساز، تصاویر شعری ای آفریدند که در ادبیات فارسی مسبوق به سابقه نبوده است. در این دوره، شعر دفاع مقدس درونی تر می شود و شاعر به جای گزارش واقعیت بیرونی جنگ، احساس درونی خود را از این واقعیتِ بیرونی به تصویر می کشد؛ بنابراین شعرهای این دوره، عاطفی تر و تخیلی تر از اشعار سال های آغازین جنگ است. پایان جنگ فرصتی را پدید آورد تا شاعران با تأمل بیشتر به موضوع جنگ بیندیشند. در این دوره عنصر اندیشه در شعر دفاع مقدس تقویت شد و شاعران با طرح پرسش هایی، از اوضاع جامعه پس از جنگ و نادیده گرفتن ارزش های دفاع مقدّس انتقاد کردند. در این انتقادهاست که طنز جای خود را در شعر دفاع مقدّس باز کرد. احساس تألّم شاعر از کم توجّهی به آرمان شهیدان، فراموشی ارزش های دفاع مقدس و حسرت جا ماندن از کاروان شهیدان، شعرهای عاطفی فراوانی را در این دوره پدید آورد. شعر دفاع مقدس از عاطفی ترین شعرها در ادبیات فارسی است. در این شعر بار عاطفی بیش از آنکه بر روی دوش تصاویر شعری نهاده شود، بر دوش واژه ها و بیان عاطفی شاعر نهاده شده است. عمده ترین ضعف و آسیب شعر دفاع مقدس تکرارها و تقلیدهاست که باعث شده است اشعاری با وزن ها، ردیف ها، قافیه-ها، ترکیب ها و تصویرهای شعریِ مشابه در اشعار شاعران مختلف پدید آید و گاهی آن را ملال انگیز بنمایاند.

جایگاه نفس در مثنوی مولانا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  هادی ورمزیار   رحمان مشتاق مهر

در این اثر جایگاه نفس از دیدگاه مولانا در مثنوی مورد تحقیق قرار گرفته است. نفس از اصطلاحات و تعابیر کلیدی و مهم در عرفان و تصوف است و در تمام منابع و میراث مکتوب عرفانی، مدخل خاصی بدین مقوله اختصاص یافته است. مثنوی نیز یک اثر عرفانی است و مولانا به عنوان یک عارف و متفکر دانا و آشنا با نفس و نفسانیات و تأثیر و تأثر آن در روح و روان انسان در موقعیت های گوناگون به سخن پردازی می پردازد. مولانا نفس را به دو مرحله انسانی و حیوانی تقسیم می کند. و برای نفس ناطقه که همان روح انسانی است سه مرتبه قائل می شود. 1. نفس امّاره 2. نفس لوّامه 3. نفس مطمئنه. او انسان شناس است و بیماری های اخلاقی انسان را ناشی از حجاب های نفس مثل حسد، کینه و شهوت می داند. بیشتر توجه مولانا به نفس امّاره بوده و چون خوی حیوانی نفس را با طبایع حیوانات و دیگر جانوران موذی متناسب دیده با استفاده از تشبیهات و تمثیلات گوناگون، درنده خویی نفس را به زیبایی به تصویر می کشد. او کلید انسان شدن را کنترل نفس و مجاهده و مبارزه با آن می داند. این تحقیق در چهار فصل تنظیم و تدوین شده است، که فصل اول به کلیّات تحقیق اختصاص دارد و در فصل دوم عرفان و نوع تصوف شاعر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و فصل سوم نیز به بررسی نفس از دیدگاه های مختلف اختصاص دارد. و در فصل چهارم نفس و متفرعات و متعلقات آن در مثنوی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.

نقد مناقب نامه های مولوی بر اساس منابع دست اول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده ادبیات 1392
  ظاهر فیضی   رحمان مشتاق مهر

منابع دست اول، سرچشمه افکار مولویّه است و مناقب نامه از طرفی ناظر بر کیفیت درک و دریافت مخاطبان و مریدان است و از طرف دیگر در حکم راهنمایی برای آثار مذکور است که نویسندگان منقبت نامه ها به آنها چشم داشته اند؛ سلطان ولد، ضمن طرح مباحث عرفانی به بیان وقایع جزئی و کلّی زندگی مولویّه می پردازد، به علاوه از دست آوردهای خود در زمینه ی گسترش مولویّه و تلاش برای ایجاد یک نهضت و ایدئولوژی مستقل بر اساس گفته های مولانا یاد می کند، او شهرت بزرگان این فرقه را مرهون تلاش های خود می داند؛ گفته های او درباره ی زند گی مولویّه تا حدّی دور از اغراق است. سپهسالار قدمی فراتر می نهد و در جزئیات مطالب عرفانی دقیق تر می شود،گاهی به موضوعاتی اشاره می کند که رسیدن به آنها نیازمند مطالعه ی بیشتر در آثار مولانا است اما در مورد تاریخ مولویّه بعضی وقایع را نقل می کند و از نقل بعضی اخبار مولویّه خودداری کرده و در مواردی نادر تاریخ رویدادها را ثبت کرده است، توجه او از بین منابع دست اول بیشتر به کتاب فیه ما فیه مولانا است و از کلیات شمس و مکتوبات مولانا کمتر بهره برده است. افلاکی در شرح جزئیات وقایع و اتفاقات مولویّه تلاش بیشتری کرده است که گاهی به اغراق و بیان کرامات دور از عقل می انجامد اما در عین حال گفته های او اهمیت چشم گیری درباره ی تاریخ مولویّه دارد و گاهی محققان به گفته های او تاحدی اکتفا کرده اند که بعضی ناگفته ها ی او را جزئی از منابع دست اول به شمار می آورند، اثر او در حکم مرجعی برای آثار دست اول به شمار می رود که به وسیله ی آن بسیاری از شخصیت ها را می توان شناخت به علاوه در ثبت تاریخ رویدادها دقت بیشتر کرده است؛ در زمینه ی مباحث عرفانی به نقل قول های مستقیم از مولانا و شمس اکتفا کرده است

عناصر اربعه در شعر مولانا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مادح علی اقدم   حیدر قلی زاده

مولوی از شاعران صاحب اندیشه و اهل دلی است که محتواها و درون¬مایه¬های عرفانی او پرده از بسیاری از حقایق انسانی برداشته و از نظر شعری واجد جایگاه رفیعی است. او نه تنها در عرفان و تصوّف بلکه در اندیشه¬های دینی و انسانی هم یک استثنا است. استثنایی بودن او از این بابت است که هر کس با هر اندیشه، با هر زمینه و با هر نوع فکری، به سراغ او برود، به اندازه طلب و نیازش از این اقیانوس ژرف و عمیق، و در عین حال بسیار موّاجِ پرخروش می¬تواند بهره¬های لازم را بدست آورد؛ مولانا بسان چشمه جوشانی است که از بالا و به مدد خداوند و وحی و مفاهیم باطنی، هر لحظه در حال غلیان و جوشیدن است و این جوشش چنان پایا و پویاست که هشت قرن از جوشش باز نایستاده و خورندگان و نوشندگان را سیراب ساخته و هرگز مائده¬ای تکراری از آن نوع که کهنه و غیر قابل خوردن باشد به کسی نداده است. و این بزرگترین هنر این ولی خدا و عارف بزرگ و بی بدیل است. طبیعت از دیرباز میدانی فراخ برای جولان ابداعات و ظرافتهای اهل شعر و ادب و هنر بوده است و در گستره شعر، مظاهر همیشگی و متنوّع آن به عنوان عنصری جاوید، ثابت و صاحب اقبال در همه ادوار و سبکها مورد توجه قرار گرفته است. مفاهیم بسیاری وجود دارند که ورای فهم انسانی هستند و انسانها برای بیان آنها از صُوَر و زبانهای نمادین استفاده می¬کنند؛ به همین دلیل زبان عُرفا نمادین است و عُرفا برای بیان اندیشه¬های خویش از زبانی نمادین استفاده می¬کنند. نمادگرایی یکی از ویژگیهای برجست? مولانا است؛ اگرچه مولانا برای فهم عامّه نمادهای خویش را توضیح می¬دهد و از داستانهایش رمزگشایی می¬کند ولی می¬داند آنچه می¬گوید حقیقت نیست و مردم عامّه «دمساز» او نیستند. آشنایی با نظام رمز شناختی و کشف و فهم رمزهای متن، از لوازم و مقدّمات دریافت حالات و هیجانات و ادراکات آفریننده متن است و بدون دریافت معانی این رمزها نمی¬توان به مُراد ومقصود پدیدآورنده متن پی برد. در آثار مولانا می¬توان به چند کلید واژه مهم اشاره کرد که در واقع بخشی از بن مایه¬ها و درون¬ مایه¬های فکری و روحانی مولانا را تبلور می¬بخشند. عناصر اربعه ( آب، آتش، باد و خاک) واژه¬هایی هستند که به کرّات و در قالب تعبیرات و مضامین مختلفی در کلام مولانا مجال ظهور یافته¬اند. مولانا از این واژه¬ها بهره¬ها برده و آنها را به شکل نماد و حتی کلان نمادها مضمون قرار داده است و با استفاده از این واژه¬ها و مترادفات آنها عمیق¬ترین مفاهیم عرفانی را به تصویر می¬کشد و بهترین و ژرف¬ترین اندیشه-های روان خویش را از طریق این کانال در ذهن سیّال مخاطبان جاری و ساری می¬سازد. عناصر اربعه به سبب بساطت و اطلاقشان قابلیّت و ظرفیّت رمزی بسیاری دارند. بدین دلیل در حوز? رمز و مطالعات رمز شناختی حایز اهمیت¬اند. شناخت رمزهای کلیدی و پر بسامد آثار مولانا در اندیشه¬شناسی او جایگاه مهمّی دارد. علاقه مولانا به طبیعت در سخن او جلوه خاصی دارد ودر این میان عناصر چهارگانه آب، آتش، باد و خاک و متفرّعات آنها از زمره واژگانی محسوب می¬شوند که در آثار مولانا از بسامد بالایی برخوردارند. از همین رو قدر مسلّم توجه به این واژگان و نحوه نگرش مولانا به آن را در اندیشه هر پژوهشگری برجسته می¬نماید. علاوه بر این تفاوت گسترده این واژگان در کلام مولانا نسبت به بزرگانی چون حافظ و سعدی نیز، دلیل عمده¬ای می¬تواند باشد که ذهنها را به خود مشغول دارد. به دیگر سخن، تشخّص و منزلتی که مولانا به این واژگان داده است در نوع خود کم¬نظیر است. پس اهمیت تحقیق یکی در رابطه با توانمندیهای مولانا است، تا مشخص گردد که او چگونه واژه¬ای را به بالاترین سطح خود می¬رساند؟ و دیگر این که عناصر چهارگانه و دیگر واژگان چه نقشی را در کلام و تخیّل و عرفان مولانا بازی می¬کنند؟

وی‍‍‍‍‍ژگیهای ادبیات دفاع مقدس(براساس ده متن داستانی مربوط به آن)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده ادبیات 1390
  خدیجه خصوصی   حسین صدقی

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در تابستان سال 1359 جنگ ناخواسته و نابرابر بر سرزمین ایران اسلامی تحمیل شد و این امر روحی? ایثارگری و فداکاری مردم را در دفاع از باورهای دینی و شعائر اسلامی، بیش از پیش تقویت نمود؛ و خشم آنان را بر متجاوزان و حامیان آن ها، برانگیخت. جنگ مسئله ای بود که هرکس پیشبرداهداف آن را یکی از فرایض زندگی و کاری خود محسوب می کرد و در پشت جبهه برای تقویت روحیه رزمندگان، از هیچ تلاش و کوششی، فروگذاری نمی کرد. در این میان کسانی که اهل قلم بودند، به انعکاس برخی وقایع جنگی پرداختند و بدین طریق، شالوده و اساس ادبیات داستانی مربوط به دفاع مقدس شکل گرفت، در تمامی این آثار غالبا نویسنده تلاش می کند که سیمای جنگ و مناطق جنگی، از جان گذشتگی رزمندگان و وضعیت روحی مقاوم آنان و نیز فداکاری و ایثار و نقش اصلی زنان را در آینه هشت سال دفاع مقدس مصور کند. هر کتاب داستان مربوط به جنگ از سبک و سیاق خاص و از دیدگاه خود به مقوله جنگ نگاه می کند و نشان می دهد که نویسنده هایی که علاقه ای در این زمینه داشته اند، نسبت به این مقوله بی تفاوت نبوده و تمام تلاش خود را برای ترسیم وقایع جبهه های جنگ به کار گرفته اند، در این دفاع مقدس همه از مردان و زنان و پیر و جوان و کودکان در پیروزی جنگ تحمیلی به نوعی سهیم بوده اند؛ونیز بدیهی است کسانی که به خیل شهدا پیوسته اند و یا به دیار گمنامی و مفقود الاثری روی آورده اند و یا به افتخار جانبازی نائل آمده اند؛تاثیر زایدالوصفی در رویارویی وشکست دشمن داشته اند. در این پایان نامه کوشش شده است که ویژگی های ادبیات داستانی دفاع مقدس بر اساس ده متن داستانی نظیر سفر به گرای 270 درجه، گنجشک ها بهشت را می فهمند، ارمیا، با جامهای شوکران و ...بررسی و مورد تحلیل و تبیین قرار گیرد.

بررسی احوال و آثار روزبهان بقلی شیرازی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1393
  رقیه هادی سرای   یدالله نصراللهی

روزبهان از عارفان بنام قرن ششم هجری است که در سال 522 هجری قمری در شهر فسا از توابع شیراز چشم به جهان گشود. مکتب وی در عرفان و تصوف، مبتنی است بر عشق صوفیانه. مهم ترین اثر وی در باب عشق، کتاب عبهرالعاشقین است. از وی بالغ بر شصت اثر به جا مانده اما برخی از آثار او به دلیل عدم اقبال نویسندگان و کتابت کاتبان از بین رفته است. از آثار باقی مانده و مهم وی، می توان به عبهرالعاشقین، شرح شطحیات، عرایس البیان و رساله القدس اشاره کرد که در سال های اخیر موردتوجه و بررسی محققان قرارگرفته است. در این رساله سعی بر آن بوده که روزبهان به طور کامل معرفی گردد و سه اثر مهم در دست وی عبهرالعاشقین، شرح شطحیات، عرایس البیان معرفی و تحلیل گردد. هرچند روزبهان بقلی از عارفان نامدار بوده اما به دلیل پیچیدگی زبان و اندیشه وی در آثار، کمتر مورد توجه خوانندگان قرارگرفته و تقریباً تا سالهای اخیر ناشناخته و گمنام مانده است. روزبهان شناسی و روزبهان پژوهی در سال های اخیر مورد توجه و اقبال نویسندگان بزرگی چون هانری کربن، کارل ارنست، دکتر معین و دکتر زرین کوب قرارگرفته و کم کم آثار وی چاپ و منتشرشده است. در این پژوهش سعی شده است احوال و آثار و عرفان روزبهان را موردبررسی قرار دهیم تا مخاطب برای شناخت این عارف نامی با زبان و بیان وی در آثار او آشنایی داشته باشد و ضمن آن که آگاهی ها و معلوماتی درباره نحله عرفانی او به دست آورد. این رساله، رساله مفرده یا تک نگاری ست درباره روزبهان که درباره عرفا و بزرگان دیگر ایرانی، شبیه آن کار تحقیق یافته بوده و این گامی است در طول آن تحقیقات عرفانی که درباره روزبهان و معرفی و نقد و تحلیل آثار او صورت گرفته است. روش تحقیق در این رساله به صورت توصیفی، مقایسه ای و تحلیلی است که به شیوه فیش برداری و اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است.

عدالت خواهی و قانون گرایی در شعر مشروطه (ادیب الممالک فراهانی، ایرج میرزا، فرخی یزدی و محمدتقی بهار)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان آذرباییجان شرقی - دانشگاه پیام نور مرکز تبریز - دانشکده علوم انسانی 1386
  محمد حسین زاده   رحمان مشتاق مهر

چکیده ندارد.

خدا و انسان و فهرست موضوعی آن در غزلیات شمس
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1386
  ماجد رهبر   رحمان مشتاق مهر

چکیده ندارد.

اخلاقیات در دیوان ناصر خسرو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران 1387
  محمدرضا فرضی   رحمان مشتاق مهر

چکیده: دیوان ناصرخسرو یادگار دوران شکوفایی سبک خراسانی در قرن پنجم هجری است. علاوه بر اینکه از نظر هنر شاعری از بهترین نمونه های سبک خراسانی است، از نظر اخلاقی نیز با توجّه به اهتمام شاعر به مسائل اخلاقی ارزش فراوان دارد. رساله حاضر در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول مقدماتی در تبیین و تعریف علم اخلاق ، فلسفه اخلاق ، ارتباط اخلاق با علوم دیگر ، اخلاق اسلامی ، معرفی ناصر خسرو و اهمیّت بررسی اخلاقیّات در دیوان ناصر خسرو و چگونگی طرح مضامین اخلاقی در دیوان ناصر خسرو را در بر می گیرد . و در بخش دوم نیز که شامل متن اصلی پایان نامه است انواع رذایل و فضایل اخلاقی همراه با آیات و روایات مربوط و تعریف و توضیحی مختصر و شواهدی از اشعار ناصر خسرو با تحلیلی موجز و مجمل آمده است . تحقیق در مسائل اخلاقی دیوان نشان می دهد که شاعر حکیم به نکوهش رذایل اخلاقی و توصیه به ترک آنها بیشتر توجه کرده است تا به ستایش فضایل اخلاقی و ترغیب به آنها. از میان رذایل هم نکوهش بعضی از آنها مانند طمع و ستم ، مکر ، حسد و ... بیشتر از بقیه مورد توجه شاعر بوده است. درباره فضایل هم چنین سخنی مصداق دارد و ستایش صبر ، شکر ، زهد ، توبه و قناعت به موارد دیگر از نظر تعداد برتری دارد . ناصر خسرو به آیات و روایات مربوط به موضوع مورد نظرش توجه خاصّی دارد. در بعضی موارد بیت ناصر خسرو عین ترجمه آیه یا حدیث است. در اکثر موارد اشاره ای به اقتباس از آیه یا حدیث ندارد بلکه مضمون بیت ما را به این موضوع رهنمون می شود . ولی در موارد اندک، به اقتباس از آیه یا حدیث تصریح کرده است. ما سعی کرده ایم تا حد توان بیشتر آیات و روایاتی را که مورد توجه شاعر بوده برای تبیین موضوع مورد نظر اخلاقی بیاوریم.به نظر می رسد ناصر خسرو از هر فرصتی استفاده می کند تا در شعرش به وعظ و اندرز دادن به مردم بپردازد و مسائل اخلاقی را به آنها گوشزد کند – چیزی که در آثار نثرش خبر چندانی از آن نیست – و در آن قدرت کم نظیری را نشان می دهد . واعظی که علاوه بر تسلّط به موضوع ، قدرت شعر و بیان را نیز در اختیار دارد.

بررسی مشترکات مثنوی و سه جلد اول غزلیات شمس
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  رقیه عابدی   امین پاشا اجلالی

مثنوی و غزلیات شمس هر دو اثر عرفانی است و وجوه مشترک فراوانی در آنها به چشم می خورد. 1)موارد و موضوعاتی که در مثنوی به تفصیل بیان شده و در غزلیات شمس به اجمال آمده است 2)موارد و موضوعاتی که شرح آن در غزلیات شمس به تفصیل و در مثنوی به اجمال بیان شده است. 3)مواردی که در مثنوی به تمثیل ذکر شده ولی در غزلیات شمس توصیف شاعرانه است. 4)موارد و موضوعاتی که در هر دو اثر از طریق تمثیل بیان شده است.

سوررئالیسم و پیشینه آن در ادبیات عرفانی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  ویدا دستمالچی   رحمان مشتاق مهر

بحث برانگیزترین مکتب ادبی قرن بیستم سوررئالیسم با تمام تأثیراتی که در ادبیات جهان گذاشت در ادبیات فارسی غریب نبوده است.تجربیات فراحسی عارفان و شطحیات آنان گویی سرچشمه های سوررئالیسمی بوده اند که قرن ها بعد در اروپاظاهرشد.جستجوی عرفان در روح و جان آدمیهمان کنکاش سوررئالیسم در ذهن و ناخودآگاه انسان است که نظریات فروید آن را شدّت می بخشد.عرفا بارعایت آدابی دشواردرمجاهدات با عالم غیب ارتباط برقرار می کردند و تحت تأثیرحالات معنوی بدون دخالت اراده و عقل و معاش انسانی به تجارب روحی می رسیدندو بیانی برزبان می آوردند که قابل مقایسه با بیان و نگارش خودکارسوررئالیسم است.جلوه گاه حقیقت برترحقیقی برای عارف دل و روح است و برای سوررئالیسم عمق ذهن و ناخودآگاه که باید کشف شود. تشابهات بین عرفان و سوررئالیسم ازعوامل نسبتا مشترکی چون علل اجتماعی ،سیاسی،اقتصادی،دینی وفرهنگی سرچشمه می گیرد. حتی در موارد متعددی ابزارهای مورداستفاذه این دودرظاهرتاحدی مشترک یا شبیه به هم اند.نتایج حاصل از سلوک طولانی مدت عرفانی و تلاش های کوتاه و زودگذرسوررئالیستی نیزتامسیری می توانند مسامحتا همگام تلقی شونداماپشت گرمی عرفان به اعتقاد اصیل دینی و عدم چنین اعتقادی در سوررئالیسم غنای عرفان را در برابر سوررئالیسم به رخ می کشد. باوجودتشابهات و روابط نزدیک بین عرفان و سوررئالیسم ورود عرفان در زندگی عملی عرفا پویایی و رشد و تکامل شگفت آوری به آن بخشید که سوررئالیسم به دلیل کنارکشیدن ازصحنه زندگی ازچنین امتیازتضمین کننده ای محروم ماند.