نام پژوهشگر: محمود صوتی

بهینه سازی فرمولاسیون پوشش های ضدمیکروبی بر پایه پلیمر کربوکسی متیل سلولز در افزایش ماندگاری تخم مرغ با استفاده از روش سطح پاسخ (rsm)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  شهرام محمدی   محمود صوتی

در این پژوهش، تاثیر پوشش دهی با بیوپلیمر کربوکسی متیل سلولز به تنهایی ودر ترکیب با اسید اولئیک و ترکیبات ضدمیکروبی (ناتامایسین، بوتیل هیدروکسی آنیزول (bha) و سوربات پتاسیم) بر روی ویژگی های کیفی شامل درصد کاهش وزن، اندیس هاو، اندیس زرده، درجه تخم مرغ، ph، عدد پراکسید، مدول های الاستیک (g , g)، ویسکوزیته کمپلکس، فاکتور اُفت (در طول 5 هفته نگهداری در دمای 25 درجه سانتی گراد) و همچنین تاثیر این پوشش روی بار میکروبی سطحی تخم مرغ (شامل باکتری های هوازی مزوفیل، کپک و مخمر و نیز انتروباکترها)، به روش بهینه سازی سطح پاسخ (rsm) مورد بررسی قرار گرفت. از مزایای اصلی استفاده از پوشش های خوراکی فعال، می توان به کاهش خروج رطوبت و ترکیبات فرار ،کاهش تبادل گازهایی همچون o2 و co2از ماده غذایی و نیز نقش ضدمیکروبی آنها اشاره کرد که منجر به افزایش ماندگاری و بهبود کیفیت مواد غذایی می گردند. در این پژوهش، تاثیر پوشش دهی با بیوپلیمر کربوکسی متیل سلولز به تنهایی ودر ترکیب با اسید اولئیک و ترکیبات ضدمیکروبی (ناتامایسین، بوتیل هیدروکسی آنیزول (bha) و سوربات پتاسیم) بر روی ویژگی های کیفی شامل درصد کاهش وزن، اندیس هاو، اندیس زرده، درجه تخم مرغ، ph، عدد پراکسید، مدول های الاستیک (g , g)، ویسکوزیته کمپلکس، فاکتور اُفت (در طول 5 هفته نگهداری در دمای 25 درجه سانتی گراد) و همچنین تاثیر این پوشش روی بار میکروبی سطحی تخم مرغ (شامل باکتری های هوازی مزوفیل، کپک و مخمر و نیز انتروباکترها)، به روش بهینه سازی سطح پاسخ (rsm) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان درصد کاهش وزن در همه گروه های پوشش داده شده کمتر از گروه شاهد(فاقد پوشش) داشت و اختلاف معنی داری نیز با گروه شاهد داشتند(p < 0.05). کمترین درصد کاهش وزن بعد از 5 هفته نگهداری در دمای 25 درجه سانتیگراد در گروههای پوشش داده شده با cmc حاوی اسید اولئیک 2 و 1% بترتیب با 89/5 و 14/6 % مشاهده گردید. و ماندگاری تخم مرغ نیز با توجه میزان اندیس هاو و اندیس زرده حدود 3-4 هفته نسبت به نمونه های شاهد افزایش یافت. اندیس هاو نشان داد که نمونه های پوشش داده شده بعد از 3 هفته نگهداری همچنان در درجه a باقی ماندند، در حالی که تخم مرغ های گروه شاهد بعد از 1 هفته از درجه aa به b تنزل یافتند. همچنین میزان اندیس هاو و اندیس زرده در همه گروههای پوشش داده شده بیشتر از گروه کنترل یا شاهد بود. در بین گروه های پوشش داده شده نیز اندیس هاو و اندیس زرده نمونه های پوشش داده شده با cmc حاوی اسید اولئیک 2 و 1% نسبت به گروه cmc و cmc حاوی ترکیبات ضدمیکروبی بیشتر بود و تفاوت معنی داری نیز با هم داشتند. همچنین میزان ph در طی دوره نگهداری در تخم مرغ های گروه کنترل بالاتر از گروه های پوشش دار بود. اگرچه در زمینه میکروبیولوژی تخم مرغ کارهای زیادی صورت گرفته است اما در مورد استفاده از پوشش های حاوی ترکیبات ضدمیکروبی و تاثیر آنها بر فلور میکروبی سطحی تخم مرغ کارهای بسیار کمی انجام گردیده است. باکتری های هوازی مزوفیل و کپک/ مخمرها می توانند در داخل و نیز بر سطح پوسته تخم مرغ رشد کرده و منجر به فساد و تنزل کیفیت در آن گردند. بنابراین در این پژوهش استفاده از غلظت های مختلف ترکیبات ضدمیکروبی ناتامایسین، پتاسیم سوربات و آنتی اُکسیدان بوتیل هیدروکسی آنیزول در ترکیب پوشش cmc و مطالعه تاثیر ضد میکروبی آن بر تعداد باکتری های هوازی مزوفیل، انتروباکتریاسه آ و کپک/ مخمرها مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بهینه سازی فرمولاسیون پوشش ضدمیکروبی از روش بهینه سازی سطح پاسخ یا rsm با استفاده از طرح مرکب مرکزی استفاده شد. در ادامه تاثیر متغییرهای مستقل آزمایش بر متغییرهای پاسخ مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به منظور تفسیر تاثیر این متغیرها از مدل های درجه دوم استفاده شد. در نهایت سطوح غلظت های بهینه از ترکیبات ضدمیکروبی پتاسیم سوربات، ناتامایسین و bha برای تعداد باکتری های هوازی مزوفیل و کپک/ مخمر بترتیب % (w/w) 535/1، mg/lit 9/259 و % (w/w) 104/0 حاصل شد. بطور کلی استفاده از روش پوشش دهی به عنوان یک روش کاربردی و مقرون به صرفه، منجر به افزایش ماندگاری و بهبود پارامترهای کیفی در تخم مرغ و نیز کاهش قابل توجه بار میکروبی سطحی در آن گردید.

مقایسه ویژگیهای فیزیکی بیونانوکامپوزیت های نشاسته اصلاح شده-پلی وینیل الکل، حاوی نانوکریستال های سلولز و نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم توسط روش سطح پاسخ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  نسرین جمشیدی کلجاهی   جلال دهقان نیا

پلاستیک های مورد استفاده در بسته بندی مواد غذایی یکی از عوامل آلاینده محیط زیست به شمار می روند، این ترکیبات به دلیل دارا بودن ماهیت غیر زیست تخریب پذیر در محیط زیست باقی مانده و آلودگی های زیست محیطی را موجب می شوند. برای حل این مشکل، پژوهشگران به فکر استفاده از پلیمرهای زیست تخریب پذیر در بسته بندی مواد غذایی افتاده اند. نشاسته یکی از این ترکیبات به شمار می رود که به دلیل دارا بودن قیمت ارزان، تجدید پذیری و فراوانی در طبیعت مورد توجه زیادی قرار دارد. هر چند فیلم خالص نشاسته دارای معایبی مانند خاصیت آبدوستی شدید نشاسته و دارا بودن خواص مکانیکی نسبتاً ضعیف، می باشد که استفاده از آن را در تولید فیلم های مورد استفاده در بسته بندی محدود می سازد. روش های مختلفی برای بهبود ویژگی های فیلم نشاسته وجود دارد که از آن جمله می-توان استفاده از نرم کننده ها، اصلاح شیمیایی نشاسته، ترکیب با پلیمرهای سنتزی، ترکیب با نانوپرکننده ها و تولید نانوکامپوزیت ها را نام برد. در این پژوهش برای بهبود ویژگی های فیلم نشاسته از میزان ثابت 10% اسید سیتریک و 10% پلی وینیل الکل و همچنین مقادیر مختلف دو نانوذره نانوکریستال سلولز(cnw) و tio2 بصورت توام استفاده شده است. مقادیر مختلف گلیسرول نیز مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت اثرات این ترکیبات بر روی ویژگی های مختلف فیلم های بیونانوکامپوزیت نشاسته مورد بررسی و مقادیر بهینه آنها با طرح مرکب مرکزی توسط روش سطح پاسخ (rsm) تعیین گردید. به منظور بهبود ویژگی های فیلم نشاسته که از cnw استفاده شد، توسط مراحل مختلف از کرک پنبه استخراج شد و ساختار و اندازه ذرات آن توسط tem مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون dsc نشان داد که افزودن cnw موجب افزایش دمای ذوب و انتقال شیشه ای و افزودن سطح بالای tio2 موجب کاهش دمای ذوب و افزایش دمای انتقال شیشه ای بیونانوکامپوزیت ها گردید. نتایج آزمون xrd نشان داد که افزودن مقادیر کم tio2 و cnw بدلیل پخش یکنواخت در دیفراکتوگرام پیک پراشی مشاهده نمی گردد اما با افزودن مقادیر بالای tio2 و cnwپیک مشاهده می شود که ممکن است مربوط به تجمع نانوذرات باشد. طیف سنجی ftir نشان داد که افزودن cnw موجب جابه جا نمودن محل پیک باند هیدروژنی و جذب بیشتر امواج ir در 1-cm 2000-400 و افزودن tio2 موجب جابه جا نمودن محل پیک باند هیدروژنی و افزایش شدت جذب در 1-cm 800-400 می گردد که به ارتعاش باندهای ti-o-ti نسبت داده می شود. نتایج حاصل از بهینه سازی فرمولاسیون بیونانوکامپوزیت نشاسته-pvoh نشان داد که غلظت tio2 بصورت درجه دوم و غلظت cnw و gly بصورت خطی و درجه دوم بر میزان جذب رطوبت معنی دار می باشد و مقادیر بهینه متغیرهای tio2، cnw و gly به ترتیب 118/0، 30/0 گرم و 36/1 میلی لیتر بود. غلظت tio2 و cnw بصورت درجه دوم، غلظت gly بصورت خطی و درجه دوم و تاثیر متقابل cnw و gly بر نفوذپذیری نسبت به بخارآب (wvp) معنی دار بود و مقادیر بهینه متغیرهای tio2، cnw و gly به ترتیب 118/0، 30/0 گرم و 06/1 میلی لیتر بود. غلظت cnw بصورت درجه دوم و گلیسرول بصورت خطی بر میزان حلالیت در آب معنی دار بود و مقادیر بهینه متغیرهای tio2، cnw و gly به ترتیب 235/0، 30/0 گرم و 36/1 میلی لیتر بود. غلظت tio2 بصورت خطی و درجه دوم بر زاویه تماس بیونانوکامپوزیت معنی دار و مقادیر بهینه متغیرهای tio2، cnw و gly به ترتیب 112/0، 299/0 گرم و 06/1 میلی لیتر بود. غلظت cnw و gly بصورت خطی و تاثیر متقابل tio2، cnw و tio2، gly بر میزان استحکام کشش نهایی (uts) بیونانوکامپوزیت معنی دار و مقادیر بهینه متغیرهای tio2، cnw و gly به ترتیب 118/0، 6/0 گرم و 06/1 میلی لیتر بود. غلظت cnw بصورت خطی و درجه دوم و تاثیر متقابل tio2 و gly بر میزان اندیس زردی بیونانوکامپوزیت معنی دار و مقادیر بهینه متغیرهای tio2، cnw و gly به ترتیب 235/0، 0 گرم و 06/1 میلی لیتر بود. برای میزان عبور نور بیونانوکامپوزیت نشاسته-pvoh در ناحیه nm 600-200 ، غلظت tio2 بصورت خطی و درجه دوم معنی دار بود. بنابراین در حالت کلی می توان نتیجه گرفت که نانوذرات و پلاستی سایزر بایستی در مقادیر مشخص به بیونانوکامپوزیت اضافه گردد تا موجب بهبود خصوصیات مکانیکی و بازدارندگی فیلم نشاسته-pvoh گردد.

تاثیر پوشش های فعال بر پایه کربوکسی متیل سلولز در ماندگاری موز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد رضا هاشم زاده   بابک قنبرزاده

این مطالعه، برای فرمولاسیون پوشش موز کامل با سه متغیر (کربوکسی متیل سلولز، سوربات پتاسیم و آنتی اکسیدان سنتزی بوتیل هیدروکسی آنیزول) در 3 تکرار و 9 تیمار برای بهبود ویژگی های فیزیکی، میکروبی و ماندگاری میوه موز تحقیقات و آزمایشاتی صورت گرفت. میزان افت وزن، نفوذ سنجی، آنالیز میکروبی و فاکتور a* بعنوان مدل در نظر گرفته شدند. بر پایه مقدار افت وزن، محلول پوشش دهنده موز، محتوی %1 کربوکسی متیل سلولز پایه و سوربات پتاسیم بعلاوه بوتیل هیدروکسی آنیزول با غلظت های یکسان %1 (درصد وزنی- وزنی) بعنوان بهترین محلول پوشش مشخص شد. برای نفوذ سنجی، غلظت %1 ترکیب کربوکسی متیل سلولز پایه بعنوان بیشترین میزان حفظ کیفیت از لحاظ سفتی بافت تعیین شد. برای آنالیز میکروبی، ترکیب سوربات پتاسیم در دو غلظت متفاوت %5/0 و %1، که بعنوان ضد کپک نقش ایفا می کند دارای کمترین میزان کلنی شناخته شد و نهایتا در فاکتور a*، محلول %1 کربوکسی متیل سلولز، %5/0 هیدروکسی بوتیل آنیزول و %1 سوربات پتاسیم بعنوان بهترین محلول پوشش مشخص گردید. اثرات پوشش دهی روی کیفیت و ماندگاری موز (شامل درصد کاهش وزن، سفتی بافت، رنگ، محتوای مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتر، آنالیز میکروبی، ترکیبات فنلی و پذیرش حسی) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان دهنده تاثیر چشمگیر غلظت ترکیبات مورد استفاده روی موزهای پوشش داده شده در بازه های زمانی معین در مقایسه با موزهای بدون پوشش (نمونه کنترل) بودند. نتایج حاصل از آزمون درصد کاهش وزن نشان داد که نمونه موزهای پوشش داده شده میزان کاهش وزن کمتری در مقایسه با نمونه کنترل (شاهد) داشته اند. نتایج آزمون سفتی بافت نشان داد موزهای پوشش داده شده بافت اولیه خود را حفظ کردند. مقادیر اسیدیته قابل تیتر موزها به طور شاخصی بالاتر از نمونه های بدون پوشش بود. نتایج آزمون درصد مواد جامد محلول نشان داد که بین نمونه های موز و نمونه کنترل (شاهد) اختلاف معنی داری وجود دارد. آزمون میکروبی نشان داد که استفاده از پوشش در موز های کامل منجر به کاهش رشد کپک و مخمر در مقایسه با نمونه کنترل (شاهد) می گردد. همچنین پوشش دهی باعث کاهش میزان تغییر رنگ در سطح پوست موز می شود. در

تثبیت باکتریوسین میکروبی بر روی نانو حامل های معدنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  پیام مهرآذر   محمود صوتی

هدف این کار تحقیقی تولید و بهینه سازی نایسین جذب شده بر روی دو نانو حامل شامل نانوسیلیس و نانورس هالوی‎سایت و بررسی اثرات ضد میکروبی آن می باشد. نانورس هالوی سایت از دولایه آلومینیوم سیلیکات تشکیل شده است طوری که این ورق ها به صورت لوله ای به هم پیچیده شده اند. هالوی‎سایت می تواند به عنوان حمل کننده مواد شیمیایی و درشت مولکول هایی از قبیل پروتئین های کروی مورد استفاده قرار گیرد. سیلیسیم دی اکسید یا سیلیس، فراوان ترین ترکیب اکسیدی موجود در پوسته زمین است که در طبیعت به صورت آزاد وجود داشته و دارای مزایای ویژه ای همچون پایدار بودن در محیط آبی، غیر سمی بودن و امکان اصلاح سطح می باشد. در این پژوهش، از روش سطح پاسخ برای بهینه سازی جذب نایسین بر روی نانو حامل استفاده شد. طرح مرکب مرکزی شامل 18 آزمایش با در نظر گرفتن سه متغیر، غلظت نایسین ( 5 - 4/4 – 3/5 – 2/6 - 2)میلیگرم بر میلی لیتر، زمان فرآیند (120 –98/75 – 67/5 - 36/25 – 15)دقیقه و دمای فرآیند (60 - 48/66 – 32 - 15/34 -4)درجه سانتیگراد و تأثیر متغیرهای نامبرده روی کارایی جذب، بررسی گردید. کارایی جذب توسط معرف بردفورد و با استفاده از روش اسپکتروسکوپی uv تعیین شد. سپس برای نمونه بهینه آزمون های میکروسکوپ الکترونی fesem، طیف سنجی ftir، پراش پرتوی ایکس (x-ray diffraction)، انجام گرفت. مقادیر بهینه متغیرهای غلظت نایسین، زمان فرآیند و دمای فرآیند به ترتیب 5 میلی گرم بر لیتر، 15 دقیقه و 32 درجه سانتی گراد برای جذب بر روی نانوسیلیس و 5 میلی گرم بر لیتر، 15 دقیقه و 18 درجه سانتی گراد برای جذب بر روی نانورس به دست آمد و حداکثر کارایی تثبیت برای نانوسیلیس 80% و نانورس هالوی سایت 78% محاسبه گردید. نتایج حاصل از آزمون های یادشده تائید کننده تثبیت نایسین بر روی سطح بودند. به منظور بررسی ویژگی ضد میکروب کشی نایسین تثبیت شده از سوسپانسیون میکروبی لیستریا منوسیتوژنز atcc 7644، طبق روش تماس مستقیم استفاده گردید. بعد از گذشت 12 ساعت جمعیت لیستریا منوسیتوژنز که در تماس با نایسین بود 4 سیکل لگاریتمی کاهش یافت. جمعیت باکتری یادشده بعد از 12 ساعت تماس با نانورس حاوی نایسین به میزان 3/5 سیکل لگاریتمی کاهش نشان داد درحالی که جمعیت باکتری در تماس با نانوسیلیس حاوی نایسین به میزان حدود 2/7 سیکل لگاریتمی کاهش یافت. در این آزمایش مشخص گردید سرعت رهایش نایسین از نانورس هالوی‎سایت سریع تر از رهایش نایسین از نانوسیلیس است. تأثیر مجدد نایسین جذب شده روی نانوسیلیس و نانورس هالوی‎سایت بازیابی شده بر کاهش جمعیت لیستریا منوسیتوژنز atcc 7644 مورد بررسی قرار گرفت. بعد از گذشت 6 ساعت از انجام آزمایش به ترتیب 0/3 و 0/5 سیکل لگاریتمی در جمعیت باکتری موردنظر کاهش دیده شد. به عبارت دیگر فعالیت ضد باکتریایی نانوسیلیس بازیابی شده به میزان40% و نانورس هالوی‎سایت نیز به میزان 37/5% کاهش نشان داد.

تأثیر عصاره زیره سبز بر ویژگی های فیزیکی-شیمیایی، میکروبی و حسی ماست موسیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  محمود صوتی   نیّر فرج پور

: در سال های اخیر تولیدکنندگان مواد غذایی گرایش به استفاده از نگه دارنده های طبیعی که فاقد عوارض احتمالی بوده و به غذا طعم و بوی مناسب می بخشد، پیدا نموده اند. در این تحقیق سعی شد با تولید ماست طعم دار (ماست موسیر) حاوی اسانس گیاه زیره سبز امکان تولید محصولی فراسودمند با بهره گیری از خواص موسیر و زیره سبز به صورت همزمان با حفظ و یا بهبود ویژگی های شیمیایی، میکروبی و حسی مناسب برای این محصول مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور نمونه های ماست موسیر حاوی 02/0 و 04/0 درصد وزنی عصاره زیره در مقایسه با نمونه کنترل (ماست موسیر بدون اسانس) تولید شد و ویژگی های ph، اسیدیته و ماده خشک و همچنین آزمایش های میکروبی شامل شمارش کلی فرم، کپک و مخمر و استافیلوکوکوس ها در طول روز اول، هفته دوم و هفته سوم تولید مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده مشخص شد که در هفته اول تفاوت معنی داری بین ph نمونه کنترل و نمونه حاوی 02/0 درصد عصاره وجود نداشت ولی نمونه دارای 04/0 درصد عصاره زیره سبز به طور قابل توجهی ph پایین تری داشت. با افزایش مدت زمان نگهداری ph کاهش یافت و ph همه نمونه ها در طول مدت زمان نگهداری 3 هفته ای در محدوده استاندارد بود. در همه نمونه ها با گذشت زمان میزان اسیدیته قابل تیتراسیون نیز به طور معنی داری (05/0>p) افزایش می یابد که در نمونه کنترل و نمونه حاوی 02/0 درصد عصاره این تفاوت بین هفته اول و دو هفته بعد قابل توجه است. افزودن عصاره زیره سبز در نمونه های ماست موسیر نسبت به نمونه کنترل یعنی ماست موسیردار بدون عصاره، از نظر تجزیه و تحلیل آماری تاثیر معنی داری ( 0.05 > p ) بر مقدار ماده خشک از نظر تغییر غلظت عصاره و گذشت زمان نداشت. در مورد نمونه حاوی 04/0 درصد اسانس گیاهی، در طول سه هفته روند کاهشی تعداد کلی فرم ها مشاهده شد ، به طوریکه در پایان سه هفته به حد غیر قابل تشخیص رسید که نسبت به هفته های قبل این تفاوت معنی دار بود (05/0>p). در طول دو هفته اول آزمایش در همه غلظت های به کار رفته از عصاره یعنی نمونه کنترل و نمونه های ماست موسیر حاوی 02/0 و 04/0 درصد اسانس زیره سبز هیچ گونه کپک و مخمر در رقت 1/0 مشاهده نشد . نتایج شمارش استافیلوکوکوس های کوآگولاز مثبت نیز نشان داد که در همه نمونه ها و در طول مدت نگهداری، این باکتری مشاهده نشد.. به طورکلی در مورد ارزیابی های حسی نیز می توان چنین گفت که افزودن عصاره زیره سبز نه تنها باعث ایجاد تغییر و یا تخریب ویژگی های حسی مطلوب و لازم برای نمونه های ماست موسیر نشد ، بلکه در برخی موارد باعث حفظ و بهبود این ویژگی ها در جهت تولید محصول فراسودمند شده است.

تولید نوشابه گازدار حاوی عصاره چای سبز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  حامد شاکر   محمود صوتی

تاریخچه نوشابه سازی به زمانی بر میگردد که بشر علاوه بر مصرف آب آشامیدنی می توانست از افزودن موادی چون طعم دهنده ها و شیرین کننده ها به آب، شربت های متعددی را تهیه کند.این تحقیق در راستای استفاده از چای سبز جهت تولید نوشابه گیاهی و کوشش در جهت جایگزین نمودن آن با نوشابه های رایج به اجرا در آمده است. بدین ترتیب که از پودر چای سبز برای عصاره گیری استفاده شد. برای استخراج عصاره، پودر چای سبز و آب درون بشر با نسبت های 5/2گرم ( تیمار 1)، 5 گرم ( تیمار 2)، 5/7 گرم ( تیمار 3 ) و 10گرم (تیمار 4) در 300 سی سی آب مقطر با دمای 80 درجه سانتی گراد به مدت 1 ساعت مخلوط شدو سپس صاف گردید. تیمارهای حاصله (4 فرمول)توسط مقادیر مختلف عصاره انتخاب شده و شکر و اسید سیتریک فرموله گردیدو بعد از افزودن گاز co2 درب گذاری شدند. سپس ارزیابی چشایی برای ارزیابی رنگ، طعم و عطر بر مبنای هدونیک 5 نقطه ای انجام و بهترین فرمولاسیون انتخاب شد. برای بررسی ماندگاری، نوشابه های تهیه شده به مدت 3 ماه نگهداری شدو در پایان هرماه آزمایشph، بریکس، کدورت، شدت رنگ، ترکیبات فنولی کل و اسیدیته انجام شد و در روز تولید و ماه سوم تست ویتامین ث صورت پذیرفت. داده های حاصل از آزمایشات به وسیله آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سطح معنی داری 05/0 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایشات نشان داد از نظر پانلیست ها بهترین تیمار استفاده از 5 گرم چای سبز بود که تا 30 روز افت کیفیت از نظر پانلیست مشاهده نشد بعد از آن کیفیت مقداری افت نمود در حدی که در روز 90 غیر قابل مصرف بود. کدورت واسیدیته نوشابه ها با گذر زمان افزایش ، بریکس ثابت و ترکیبات فنولی و ph کاهش معنی داری را در طول 90 روز نشان دادند میزان ویتامین ث نیز به نزدیک یک دوم مقدار اولیه خود رسیده بود. بیشترین میزان اسیدیته، کدورت و کمترین میزان ph در غلظت 10 گرم از عصاره چای سبز مشاهده شد. نتایج حاصل از ترکیبات فنولی نیز با افزایش غلظت عصاره افزایش، و با گذر زمان کاهش ترکیبات فنولی را نشان داد. به طوری که بیشترین میزان در غلظت 10 گرم از چای سبز مشاهده شد. با توجه به آزمون های انجام شده و نتایج به دست آمده از نظر کمی غلظت 5/7 گرم از چای سبز نتایج مثبت بیشتری را نشان داد اما از نظر کیفی غلظت 5 گرم از عصاره چای سبز بهترین تیمار انتخاب گردید.

بررسی ویژگی های ضدمیکروبی و فیزیکوشیمیایی نانوبیوکامپوزیت های فعال بر پایه کربوکسی متیل سلولز-نانونقره –دی اکسید تیتانیوم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1392
  خالد عرب   بابک قنبرزاده

انجام فرایند هایی نظیر بسته بندی مواد غذایی با فراهم کردن شرایط فیزیکی و شیمیایی مناسب به منظور دستیابی به محصولی ایمن و با کیفیت امری لازم و ضروری است. با توجه به رشد روز افزون جمعیت و نیاز به حفظ منابع برای نسل های آینده، در سالهای اخیر پژوهشگران به دنبال راهکارهای جدید برای بسته بندی مواد غذایی بودند. فناوری نانو و استفاده از بسته بندی های فعال و بیوپلیمرهای زیست تخریب پذیر با منابع تجزیه پذیر از جمله این راهکارها هستند. کربوکسی متبل سلولز به عنوان یکی از بیوپلیمرهای پلی ساکاریدی با قابلیت تولید فیلم های شفاف با خصوصیات بازدارندگی و مکانیکی نسبتا خوب اخیراً در سطح وسیعی از پژوهش ها و عملیات تحقیقاتی در زمینه بسته بندی مواد غذایی مورد استفاده قرار گرفته است. هر چند استفاده از این بیوپلیمرها برخی مشکلات پلاستیک های سنتزی مثل آلودگی های محیطی و زیستی را بهبود می بخشد، اما به دلیل خصوصیات آبدوستی پلی ساکاریدها استفاده از این مواد را با محدودیت هایی مواجه کرده است. در این پژوهش به منظور بهبود خصوصیات عملکردی فیلم کربوکسی متیل سلولز امولسیونی، از نانو ذرات نقره و تیتانیم دی اکسید با دو فاز متفاوت روتایل و آناتاز و همچنین مخلوط آنها استفاده شد و تأثیر این ترکیبات بر روی ویژگی های مختلف فیلم های نانوبیوکامپوزیت حاصل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون های مختلف نشان داد که استفاده از نانو ذرات نقره، حلالیت در آب، میزان جذب آب، wvp فیلم ها را کاهش، و خواص حرارتی انها را افزایش داد. همچنین با افزایش غلظت نانو ذرات نقره، uts کاهش و sb افزایش پیدا کرد. نتایج حاصل از آزمون xrd نشان داد، نانو ذرات نقره ساختار بلوری و کریسستالی خود را در غلظت های بالا حفظ می کنند. با افزودن نانو ذرات نقره شفافیت فیلم ها و میزان عبور پرتوهای نور کاهش پیدا کرد. همچنین این نانوبیوکامپوزیت ها اثرات ضدمیکروبی خوبی را در برابر دو باکتری اشرشیا کلای و استافیلوکوکوس اورئوس نشان دادند. عکس های بدست آمده از آزمون afm نشان داد، میزان زبری و پستی و بلندی فیلم ها با افزودن این نانو ذرات افزایش می یابد. به منظور بهبود ویژگی های کاربردی فیلم امولسیونی کربوکسی متیل سلولز، از نانو ذرات tio2 با فاز روتایل استفاده شد. فیلم های امولسیونی کربوکسی متیل سلولز حاوی مقادیر مختلف نانو ذرات tio2 موجب بهبود میزان جذب آب، حلالیت در آب، wvp و به عبارتی خواص بازدارندگی فیلم ها شدند. همچنین خواص ضدمیکروبی چشمگیری را در برابر دو باکتری اشرشیا کلای و استافیلوکوکوس اورئوس نشان دادند. این نانو ذرات در غلظت های پایین (?/.%) باعث افزایش uts، و در غلظت های بالاتر (2%) احتمالاً به دلیل توده ای شدن این ذرات موجب کاهش uts شدند از طرفی sb فیل ها با افزایش غلظت نانو ذرات افزایش یافت. این نانو ذرات موجب افزایش کدورت و کاهش میزان پرتوهای تابشی در طول موج های مختلف شدند. نتایج xrd پخش یکنواخت و همگن این نانو ذرات را تأیید کرد. در مرحله بعد تأثیرات این دو نانو ذره بر روی خصوصیات همدیگر در فیلم های کربوکسی متیل سلولز امولسیونی مورد بررسی قرار گرفت. ترکیب نانو ذرات نقره با tio2 دارای فاز روتایل، حلالیت در آّب، جذب رطوبت و wvp را به خوبی کاهش داد. میزان uts در پایین ترین غلظت (?/.%) بهترین نتیجه را نشان داد و با افزایش غلظت همزمان نانو ذرات sb افزایش پیدا کرد. tg فیلم ها در حضور این ترکیبات کاهش پیدا کرد و آزمون xrd نشان داد نانو ذرات tio2 به صورت یکنواخت توزیع شده اما نقره ساختار بلوری خود را حفظ کردند. استفاده توأم این نانو ذرات خواص ضدمیکروبی را به مراتب بهبود بخشیده و خاصیت سینرژیستی خوبی بر روی همدیگر داشتند. اثرات نانو ذرات نقره و tio2 با فاز آناتاز در خواص عملکردی فیلم های cmc مورد بررسی قرار گرفت. در این فیلم ها حلالیت در آب با افزایش غلظت نانو ذرات افزایش در صورتیکه میزان جذب آب و wvp کاهش پیدا نمود. از شفافیت و روشنایی فیلم ها در حضور این نانو ذرات کاسته شده و میزان عبور پرتو های تابشی به کمترین میزان خود رسیدند. میزان uts فیلم ها در پایین ترین غلظت از این نانو ذرات بیشترین مقدار را نشان دادند و با افزایش غلظت آنها، sb افزایش پیدا کرد. همچنین در بالاترین غلظت از این نانو ذرات tg و دمای ذوب فیلم ها کاهش پیدا نمود. خواص ضدمیکروبی این دو نانو ذره بهترین بازدارندگی را در مقابل میکروارگانیسم-ها نشان داد.

مقایسه اثر پایدارکننده های مختلف بر خواص کلوئیدی و درون پوشانی نانولیپوزوم های حاوی ویتامین e
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  صبا امیری   بابک قنبرزاده

در این پژوهش نانولیپوزوم های حاوی ویتامین e و پایدارکننده های گاما اوریزانول، پلی اتیلن گلایکول 400 و لوریک اسید با روش مظفری تهیه شدند. اثر این پایدار کننده ها بر اندازه ذرات، زتا پتانسیل، دیسپرسیتی ذرات، درصد انکپسولاسیون نانولیپوزوم ها و پایداری لیپوزوم ها در بازه های زمانی 0و20و40 روز، در دمای یخچال بررسی شد. از اهداف دیگر این مطالعه بررسی اثر پایدار کنندگی ویتامین e، بر نانولیپوزوم های تهیه شده می باشد.