نام پژوهشگر: مجید ساریخانی

بررسی و تحلیل داده های باستانشناختی حوضه رودخانه هراز شهرستان آمل در دوران ساسانی و صدر اسلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  مجید ساریخانی   فرهنگ خادمی ندوشن

چکیده منطقه مورد بررسی حوضه رودخانه هراز (در محدوده سیاسی شهرستان آمل) با مساحتی بالغ بر 4/3074 کیلومتر مربع دارای کوههای بلند و صعب العبور، جنگلهای فراوان، دشت و دره های متعدد از دیر باز مورد توجه و سکونت جوامع باستانی بوده است. اساس پژوهش حاضر منوط به مطالعه و تحلیل داده های باستانشناسی حاصل از بررسی این حوضه است؛ بر این مبنا، منطقه آمل مورد بررسی میدانی و پیمایشی قرار گرفت و در قالب این برنامه اطلاعات لازم در خصوص اوضاع منطقه آمل در دوران ساسانی و صدر اسلام بدست آمد. با بررسی و تحلیل داده های باستانشناختی، سعی شده است نحوه پراکنش آثار و تپه های باستانی بر اساس شاخصهای محیطی و شبکه های ارتباطی، مشخصات محوطه ها و پراکندگی و تراکم آنها با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) مورد پژوهش قرار گیرد. یکی از مباحث عمده این رساله دوره انتقالی از ساسانی به اسلامی است که علت مهم جلوه دادن آن ناشی از عدم موفقیت اعراب در راه نیافتن به طبرستان است. در این رساله چرایی این موضوع را بغیر از شرایط طبیعی مانند کوهها و قله های صعب العبور منطقه که نقش سنگرهای طبیعی را داشته، می توان در داده های باستانشناسی بدست آمده طی بررسی پیمایشی نظیر قلعه ها دانست. این در حالی است که در این زمان خلفای اموی و عباسی توانسته بودند نفوذ سیاسی خود را از کرانه های اسپانیا تا مرزهای چین گسترش دهند. این شرایط سیاسی حاکی از آن است که طبرستان به مرکزیت آمل دیرتر از سایر مناطق ایران وارد دوران اسلامی شده است و بنابر مدارک مکتوب و شواهد باستانشناختی، حتی بعد از ورود اسلام، منطقه دارای یک حکومت نیمه مستقل بوده است و همین روند سیاسی حاکم بر منطقه آمل را باید در بررسی باستانشناسی و مطالعه آثار هنری آن - بخصوص در مورد پیچیدگی ها و مشابهت هایی که بین آثار باستانشناختی (بخصوص سفالهای) دوره ساسانی با دوره انتقالی و صدر اسلام - لحاظ کرد. کلید واژه: ساسانی، باستانشناسی، آمل، طبرستان، هراز، مازندران.

تحلیل الگوی استقراری دوره ساسانی دشت سنقر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  شهرام پارسه   مجید ساریخانی

آگاهی از این موضوع که چه عواملی در مکان گزینی محوطه های باستانی یک منطقه نقش دارند، تنها با مطالعه یک محوطه امکان پذیر نیست، بلکه اینگونه پژوهش ها مستلزم بررسی تمامی محوطه های یک منطقه جغرافیایی مشخص است. امروزه در مطالعات باستان شناختی، از اطلاعات بررسی های باستان شناختی استفاده می شود که این روش در مقایسه با حفاری، علاوه بر عدم تخریب سایت های باستانی، موجب صرفه جویی در هزینه و زمان نیز می شود. علاوه بر این امکان مطالعه مجموعه ای از آثار به صورت واحد نیز از دلایل گسترش اینگونه مطالعات است. در سال های 1383 و 1388 دو فصل بررسی باستان شناختی در شهرستان سنقر و کلیایی صورت گرفت که حاصل آن شناسایی و ثبت 286 محوطه باستانی بود. طی این پژوهش و با گونه شناسی سفال های حاصل از بررسی و مقایسه سفال ها با اطلاعات بدست آمده از محوطه های دارای گاهنگاری مطلق، معلوم شد که از این تعداد، 54 محوطه دارای آثار سفالی دوره ساسانی هستند. در این پژوهش اطلاعات به دست آمده از بررسی های باستان شناختی صورت گرفته در شهرستان سنقر و کلیایی مورد تجزیه و تحلیل و روابط بین استقرارگاه های ساسانی و محیط طبیعی هر یک از آنها، با استفاده از برنامه های مورد استفاده در علوم جغرافیا و آمار، مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش تحقیق به این صورت است که ابتدا اطلاعات وضعیت جغرافیایی شهرستان جمع آوری گردید سپس با داده ههای مکانی محوطه های ساسانی تلفیق گردید. برای تلفیق داده های پژوهش از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) و دیگر برنامه های آماری همچون excel استفاده شد. حاصل کار نشان می دهد که درصد بالایی از محوطه ها تحت تاثیر عوامل جغرافیایی شکل گرفته اند. به صورتی اکثر محوطه ها از نظر ویژگی های محیطی از الگوی یکسانی تبعیت می کنند و از نظر مواردی چون ارتفاع، میزان شیب، جهت شیب، نزدیکی به منابع، کاربری اراضی و وضعیت زمین شناختی، شرایط تقریبا یکسانی دارند. لازم به ذکر است که در شرایط محیطی یکسان، محوطه ها نوعی گرایش به سمت غرب شهرستان دارند که در این شرایط، احتمال گرایش به سمت محوطه های شهری که نزدیکترین آنها دینور می باشد، دور از ذهن نیست.

بررسی شواهد زمین باستان شناسی رخداد زمین لغزش در تپه مهرعلی فارسی، دشت سده- شمال فارس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  یاسر مردانی   محمود حیدریان

چکیده از جمله پدیده های مخرب که از دیرباز فعالیت های بشری را تحت تاثیر قرار داده، پدیده زمین لغزش است. در بین مطالعات مربوط به زمین¬لغزش ها، کمتر کسی به تأثیر مخرب آن ها بر استقرارهای انسانی تأکید کرده و تاکنون ویژگی ها، مشخصات، عوامل رخداد و مخاطرات این پدیده که در لایه های باستانی یک استقرار انسانی به وقوع پیوسته باشد، مورد مطالعه قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با تلفیق داده¬های باستان شناختی حاصل از دو فصل حفاری نجات¬بخشی تپه مهرعلی فارس واقع در استان فارس و مطالعات میان رشته ای مرتبط، به بررسی پدیده ای نادر از یک زمین لغزش باستانی می پردازد. نتایج حاصل از حفاری های باستان شناسی، شواهد زمین شناسی و نیز ریخت¬شناسی تپه گویای وقوع تغییراتی در لایه های باستانی است. دامنه جنوبی تپه که با شیب تندی (درحدود 35 درجه) به رودخانه بالنگان می رسد، نشانگر رویداد یک زمین لغزش باستانی است که منجر به ترک استقرار در دوره ای از دوره های استقراری موجود در تپه شده است. روش ابتدایی مورد استفاده در این پژوهش، لایه نگاری است. این رویکرد شامل مطالعه نسبت بین واحدها (ریزلایه¬ها)، طبقه بندی (توصیف طبقه بندی شده) آنها در مجموعه های بزرگتر و تفسیر نسبت آنها با یکدیگر همراه با دیدی عمومی و عمودی نسبت به برش ها و اطلاعات است. در نهایت نتیجه آن شد که به قطعیت می توان اذعان کرد که در تپه مهرعلی یک زمین لغزش به وقوع پیوسته و استقرارهای باستانی همزمان با وقوع رخداد را تحت تأثیر قرار داده است. در تصاویر ماهواره ای حرکت رودخانه بالنگان به سمت تپه مهرعلی در دوره های مختلف زمانی کاملاً مشخص است. این تغییر مسیر و پیشروی رودخانه بالنگان و نهایتاً شستن و برش قسمت جنوبی محوطه عامل اصلی رویداد زمین لغزش مهرعلی بوده است. ولی این تنها دلیل بروز این اتفاق نبوده است. همچنین می¬توان از عوامل دیگری چون بالا بودن سطح آب های زیرزمینی و جریان این آب ها از میان تپه، اضافه بار ناشی از بارش برف های سنگین بر روی تپه، نفوذ آب های سطحی ناشی از ذوب برف ها و وجود کانی رس فراوان در بین لایه های مختلف باستانی به عنوان عوامل محرک در رویداد این زمین لغزش نام برد. در این میان جذب آب توسط کانی های رسی سبب شده تا این کانی ها به عنوان عامل روان کننده، با کاهش مقاومت برشی خاک نقش بسزایی در تسهیل رخداد زمین لغزش داشته باشند. بارزترین شواهد باستان شناختی این اتفاق لایه¬های کج شده و افتادگی آن ها در ترانشه های f10 وf11 است که بازگوکننده گستردگی زمین لغزش بر روی تپه نیز می باشند.

تحلیل الگوی استقراری شهرستان بردسیر در دوره ی اشکانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سهیلا هادی پور مرادی   علیرضا خسروزاده

بردسیر تقریباً در مرکز استان کرمان واقع شده است. چشم انداز طبیعی این منطقه عبارت از یک دشت بزرگ و چندین دره¬ی بزرگ و کوچک منتهی به این دشت و رشته کوه¬های نسبتاً مرتفع با چندین قله¬ی بالای 3000 متر ارتفاع که بخش های قابل توجهی از این چشم¬انداز را تشکیل می¬دهند. در سال¬های 1382 و 1383 طی دو فصل این منطقه به سرپرستی علیرضا خسروزاده بررسی شد. طی این بررسی¬ شمار زیادی محوطه مربوط به دوران تاریخی شناسایی و ثبت شد که از این میان احتمالاً 34 محوطه مربوط به دوره¬ی اشکانی است. جغرافیا و عوامل زیست محیطی در شکل¬گیری، استمرار و گسترش این استقرارها نقش مهمی را ایفا می کند چرا که به سبب کوهستانی و سنگلاخی بودن منطقه بیشتر استقرارها در دره ها و دشت¬های کوچک میان¬کوهی شکل گرفته اند. برای بررسی و ارزیابی هر چه بهتر تأثیر عوامل محیطی بر استقرارهای دوره ی اشکانی، آنها بر اساس عواملی چون ارتفاع از سطح دریا، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی، شیب و جهت شیب ارزیابی شدند. از جمله مهم¬ترین عوامل زیست محیطی موثر در شکل¬گیری استقرارهای اشکانی در منطقه، فاصله از منابع آبی است به طوریکه تقریباً تمامی محوطه¬ها در کنار سه رودخانه¬ی مهم این منطقه، شکل قرار گرفته¬اند. از عوامل مهم دیگر می توان به شیب و جهت شیب اشاره کرد. همان-گونه که با توجه به وضعیت طبیعی منطقه قابل پیش¬بینی بود، محوطه¬ها هم به شکل یکجانشین و هم از نوع پراکندگی سفال بدون ارتفاع محسوس هستند. این محوطه¬ها بر اساس ریخت¬شناسی و مشاهدات امروزی درباره¬ی کوچ¬نشینان منطقه و نیز شمار اندک یافته¬های سطحی آن ها احتمالاً از نوع کوچ¬نشینی هستند. به نظر می¬رسد در دوره¬ی اشکانی بر تعداد محوطه¬ها و جمعیت افزوده شده است اما الگوی مکان گزینی محوطه¬ها با دوره¬های قبل، جز در دو مورد، چندان تفاوتی نمی¬کند. در این دوره تمرکز بیشتر محوطه¬های دوره¬ی اشکانی در بخش¬های غربی شهرستان است. در دوره¬ی اشکانی، اندازه¬ی محوطه¬ها نسبت به گذشته بزرگتر شده است. تمامی استقرارهای این دوره به شکل روستاهای کوچک و بزرگ یکجانشین، استقرارهای موقت یا قلعه هستند و محوطه¬ی بزرگی که ویژگی یک شهر را داشته باشد در این شهرستان شناسایی نشده است. گورستان های این منطقه همانند دیگر مناطق شرق و جنوب شرق از نوع سنگ چین و به دو صورت استوانه ای و پشته سنگی هستند. شمار گورستان ها در این دوره فزونی یافته است به طوریکه بیشترین تعداد گورستان ها در میان تمامی ادوار مربوط به دوره¬ی اشکانی است. در این دوره برای نخستین بار شاهد ظهور قلعه ها در منطقه هستیم. به علاوه سه محوطه¬ی ذوب فلز نیز که احتمالاً مربوط به این دوره¬ می باشد، شناسایی شده است. مطالعه¬ی مواد فرهنگی نشان دهنده ارتباطات منطقه ای و فرامنطقه ای محوطه¬های عصر پارتی این منطقه با دیگر محوطه¬های همزمان در جنوب¬شرق، مرکز و جنوب ایران است. بعلاوه مطالعه این مواد حاکی از آن است که علی رغم مشابهات های مواد فرهنگی به دست آمده در دوره ی اشکانی با مناطق همجوار، سفال بردسیر بیشتر بومی و محلی است.

بررسی خاستگاه نقوش فرش بختیاری با استناد به یافته های باستان شناسی جنوب غرب ایرن در دوران پیش از تاریخ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - پژوهشکده ادبیات 1393
  عاطفه کریمیان   مجید ساریخانی

منطقه زیست بختیاری¬ها در ارتفاعات و دره- رودخانه¬های زاگرس قرار دارد و موقعیت جغرافیایی منطقه بخصوص، پیچ و تاب شبکه¬های ارتباطی و رودخانه¬ها و دیگر عناصر زیست- محیطی نقش شایان توجهی در شکل¬دهی به داده-های باستانشناختی و نقشمایه¬های آثار هنری منطقه، از پیش از تاریخ تا حال حاضر داشته است، یکی از این آثار هنری که گویای این امر است نقشمایه¬های فرش یا دستبافته¬های بختیاری¬هاست به نحوی که سوالات و فرضیات این پژوهش نظیر باورها و اعتقادات، خاستگاه نقشمایه¬ها و هویت ایرانی – اسلامی بختیاری¬ها بر محور آن تدوین شده است. بهترین داده¬ی باستانشناختی که در تطبیق با نقشمایه¬ی دستبافته¬ها بتواند ادله¬ای برای پاسخگویی به سوالات و فرضیات مطروحه ارائه دهد، داده¬های سفالی می¬باشد که از مناطق کاوش شده جنوب غربی ایران حاصل شده است؛ بنابراین، روش تحقیقی که اتخاذ شده، توصیفی و تحلیلی همراه با بررسی میدانی جهت دسترسی به نقشمایه¬های دستبافته¬¬های بختیاری است. از ضرورت¬های پژوهش آن است که تاکنون تحقیقی بدین سبک و سیاق بر روی فرش بختیاری انجام نپذیرفته است؛ لذا نحوه، علل و ظهور نقشمایه¬ها و همچنین تحلیل باورها، اعتقادات و هویت ایرانی – اسلامی که در درون این نقشمایه¬ها نهفته بود نگارنده را بر آن داشت تا پژوهشی مستقل در این خصوص به سرانجام برساند. نتایج به دست آمده از پژوهش بیانگر آن است که میان نقوش دستبافته¬های بختیاری و سفالینه¬های پیش از تاریخ جنوب غرب ایران تشابهات بسیاری اعم از هندسی، حیوانی، گیاهی و نقوش متآثر از اشیاء وجود دارد که مبین خاستگاه آن نقوش بوده است و با این تحلیل می¬توان پرده از علل رواج نقشمایه¬ها و گاهنگاری نقوش رایج بر دستبافته¬های بختیاری برداشت که بی تأثیر از شرایط زیست¬محیطی منطقه هم نبوده است. همچنین نقشمایه¬های فرش بختیاری اعم از هندسی تا انسانی و حیوانی و گیاهی با باورها، اعتقادات و نگرش بختیاری¬ها ارتباط تنگاتنگ دارد و به نوعی می توان هویت اسلامی- ایرانی را در نقوش دستبافته¬های بختیاری دید و این هویت زمانی ظهور و بروزش جلوه و تلألو بیشتری پیدا می¬کند که بتواند در خارج از کشور ایفای نقش نماید.

بررسی باستانشناسی آثار معماری دوره قاجار شهرستان ملایر (با هدف ارائه راهکارهایی برای توسعه توریسم فرهنگی )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1381
  مجید ساریخانی   الیاس صفاریان

شهرستان ملایر از لحاظ تقسیمات سیاسی جز استان همدان است که از دوره قاجار با نام دولت آباد به عنوان شهر شناخته شده است که به طبع آثار فراوانی از این دوره در شهرستان ملایر باقیمانده است که بیشترین تمرکز آثار باقیمانده را می توان در قسمت مرکزی شهر فعلی دید. بنیانگذار این شهر محمدعلی میرزا دولتشاه فرزند فتحعلیشاه و والی کرمانشاه است که به دستور پدر در کنار قلعه چوبین ملایر شهری در این منطقه بنیان گذاشت و بعد در دوره شیخ الملوک کار ساخت و ساز ادامه پیدا می کند ، از جمله افراد دیگری که در توسعه شهر ملایر در دوره قاجار کوشیده اند عبارتند از : سیف الدوله ، ابوالقاسم خان نوری ، میرفتاح ، محمدعلیخان و حاج قاسم خوانساری. بیشترین آثاری که از این دوره باقی مانده ، خانه های قدیمی است که بیشترتحت تاثیر معماری اصیل و سنتی ایران قرار گرفته است ، علت فراوانی خانه ها را در ازدیاد جمعیت در دوره قاجار می توان دانست ، بیشتر آثار معماری دوره قاجار باقی نمانده است علت آن را می توان در به کاربردن مصالح نامرغوب دانست که با گذشت زمان با تخریب بنا همراه بوده است ، ازجمله آثار دیگر شهرستان ملایر عبارتند از : مساجد ، بازار ، یخچال ، حمام ، تیمچه ، باغ و عمارت و عناصر معماری خاص دوره قاجار به کار برده شده در ملایر جامخانه ، سنتوری و پنجره های ارسی است .