نام پژوهشگر: حمیدرضا روستا

بررسی اثرات غلظت‎های مختلف بی‎کربنات سدیم بر برخی از پایه‎های پسته در سیستم هیدروپونیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1389
  محبوبه رجبی   حمیدرضا روستا

به منظور بررسی اثر غلظت‎های مختلف بی‎کربنات سدیم بر جنبه‎های مختلف رشد چهار پایه پسته که از پایه‎های عمده مورد استفاده در باغات پسته می‎باشند، آزمایش گلخانه‎ای با دو فاکتور پایه در چهار سطح (قزوینی، سرخس، بادامی و آتلانتیکا) و بی‎کربنات سدیم در سه سطح (0، 50 و 100 میلی‎مولار) با سه تکرار انجام پذیرفت. تجزیه داده‎ها در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گرفت. بذور جوانه دار شده چهار پایه مذکور در گلدان‎های یونولیتی حاوی نسبت های حجمی مساوی پرلیت و کوکوپیت کشت شدند. سپس محلول دهی دو روز یک بار و به حجم 200 میلی لیتر به ازای هر گلدان با محلول هوگلند تغییر یافته انجام شد. پس از سه ماه رشد دانهال‎ها به مدت 42 روز تحت تأثیر تیمار بی‎کربنات سدیم به صورت یک روز در میان و به مقدار 150 میلی لیتر در هر گلدان قرار گرفتند. نتایج نشان داد که خصوصیات رویشی مانند ارتفاع و قطر ساقه، سطح و تعداد برگ، وزن تر و خشک برگ، ساقه و ریشه و مجموع وزن خشک با افزایش غلظت بی‎کربنات سدیم (تنش قلیائیت) به طور معنی‎داری کاهش یافتند. پارامترهای اکوفیزیولوژیک گیاهان پسته نیز در اثر افزایش غلظت بی‎کربنات سدیم به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و کاهش یافت به طوری که به استثناء تعرق، کاهش در تمامی پارامترهای مذکور در پایه آتلانتیکا شدیدتر بود و پایه قزوینی کمتر تحت تأثیر افزایش غلظت بی‎کربنات سدیم قرار گرفت. در پاسخ به افزایش غلظت بی‎کربنات سدیم، فرایندهای تنظیم کننده اسمزی در گیاهان پسته فعال شد به گونه‎ای که در پایه قزوینی افزایش در میزان پرولین چشمگیر بود اگرچه تأثیری بر میزان قندهای محلول گیاهان پسته نداشت. همچنین بی‎کربنات سدیم سبب کاهش کلروفیل a و bدر پایه‎های آتلانتیکا و بادامی گردید و تأثیری بر دو پایه قزوینی و سرخس نداشت. در اثر افزایش غلظت بی کربنات سدیم میزان فسفر، پتاسیم، منیزیم، منگنز و روی گیاهان پسته کاهش و میزان سدیم افزایش یافت. غلظت آهن در برگ و ساقه آتلانتیکا در اثر افزایش غلظت بی کربنات سدیم کاهش یافت، و در پایه بادامی ریز زرند بر خلاف کاهش میزان آهن ساقه، افزایش در میزان آهن برگ مشاهده شد که احتمالاً نشان دهنده غیر فعال شدن فیزیولوژیک آهن برگ است. بی‎کربنات سدیم بر میزان آهن برگ و ساقه دو پایه قزوینی و سرخس تأثیری نداشت. افزایش غلظت بی‎کربنات سدیم تأثیری بر میزان کلسیم اندام هوایی گیاهان پسته نداشت اما سبب کاهش میزان کلسیم ریشه گردید. نتایج نشان داد که پایه آتلانتیکا با توجه به پارامترهای رویشی، اکوفیزیولوژیکی و مقدار عناصر غذایی اندازه‎گیری شده حساس‎ترین پایه نسبت به افزایش غلظت بی‎کربنات سدیم (تنش قلیائیت) بود و پایه‎های بادامی و سرخس پایه‎های نسبتاً مقاوم و پایه قزوینی به عنوان پایه مقاوم شناخته شد.

اثر نوع نیتروژن و سطوح مختلف اکسیژن در محلول غذایی بر گیاهان کاهو و بادمجان درمحیط هیدروپونیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1389
  محمدحسن باقری   حمیدرضا روستا

این پژوهش جهت بررسی تاثیر نوع نیتروژن (نیترات و آمونیوم) و سطوح مختلف اکسیژن محلول غذائی بر کاهو و بادمجان انجام گرفت. بدین منظور صفات رویشی و زایشی، اکوفیزیولوژیکی و شیمیایی و همچنین غلظت عناصر غذائی در اندامهای هوائی و ریشه کاهو و بادمجان بررسی شد. آزمایش بصورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول، نوع نیتروژن در دو سطح (شامل نیترات کلسیم و سولفات آمونیوم) هر دو در غلظت 5 میلی مولار و فاکتور دوم، سطوح اکسیژن محلول غذائی در چهار سطح شامل: 3/0? 1، 3/0? 2، 3/0? 3 و 3/0? 4 میلی گرم در لیتر اکسیژن بود. کنترل سطوح اکسیژن به کمک اکسیژن متر قابل حمل انجام گرفت. محلول غذائی مورد استفاده در تمام تیمارها به غیر از نوع نیتروژن یکسان بود. اعمال تیمارهای فوق بر روی کاهو در پاییز و بر روی بادمجان در بهار و تابستان صورت گرفت. نتایج بدست آمده از اعمال این تیمارها بر روی کاهو نشان داد که کاربرد آمونیوم به تنهائی موجب کاهش وزن تر و خشک اندام هوائی و ریشه گردید، اما سطوح مختلف اکسیژن تاثیر معنی داری بر آنها نداشت. آمونیوم موجب افزایش غلظت نیتروژن در اندام هوائی گردید، اما پتاسیم، منیزیم، کلسیم، آهن، مس، منگنز و سدیم را در آنها کاهش داد، اگر چه آمونیوم تاثیری بر مقدار فسفر و روی نداشت. همچنین مقدار پتاسیم، کلسیم، روی و سدیم ریشه تحت تغذیه آمونیوم کاهش یافت. نتایج نشان داد که سطوح بالای اکسیژن موجب افزایش مقدار کلسیم و آهن اندام هوائی و همچنین منیزیم، کلسیم، آهن و منگنز ریشه گردیده است. تیمارهای فوق بر نسبت فلورسانس متغیر به حداکثر تاثیری نداشت اما آمونیوم موجب افزایش سبزینگی برگ، پرولین و کلروفیل a و b و کارتنوئیدها گردید. نتایج حاصله از اعمال این تیمارها بر روی بادمجان نشان داد که کاربرد آمونیوم موجب کاهش تمام صفات رویشی اندازه گیری شده شامل ارتفاع، وزن تر و خشک ریشه و اندامهای هوائی (برگ و ساقه)، تعداد و سطح برگ و طول ریشه گردید و سطوح بالای اکسیژن میزان این صفات را افزایش داد. همچنین کاربرد آمونیوم موجب کاهش مقدار پرولین و کلروفیل a و b گردید. آمونیوم موجب افزایش نیتروژن، فسفر، پتاسیم و روی در برگ و روی و مس در ریشه گردید، در صورتی که غلظت منیزیم، کلسیم، مس و سدیم برگ و کلسیم و سدیم ریشه را کاهش داد. سطوح بالای اکسیژن موجب افزایش مقدار نیتروژن، منیزیم، کلسیم، آهن، مس و منگنز برگ گردید و همچنین مقدار آهن، منگنز و سدیم در ریشه را نیز افزایش داد. با توجه به این نتایج مشخص شد که کاربرد آمونیوم باعث کاهش رشد و نمو کاهو و بادمجان گردید. همچنین افزایش مقدار اکسیژن محلول غذائی در بادمجان موجب کاهش اثرات سمی آمونیوم شد اما در کاهو این گونه نبود. اگر چه آمونیوم یکی از منابع عمده نیتروژن محسوب می شود و جذب آن توسط گیاه براحتی صورت می گیرد اما کاربرد آن به تنهائی برای این دو گیاه توصیه نمی شود. همچنین در محیط هیدروپونیک کشت غرقابی توزیع اکسیژن و مقدار آن بایستی به نحوی صورت گیرد که مقدار اکسیژن محلول در تمام قسمتهای محلول غذائی کمتر از چهار میلی گرم در لیتر نباشد.

مقایسه اثرات بسترهای مختلف کاشت بر عملکرد و خصوصیات کمی و کیفی گل داوودی رقم پوما در دو سیستم هیدروپونیک و آکواپونیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1390
  محبوبه علایی شاولی انار   حمیدرضا روستا

با گسترش کشت هیدروپونیک تقاضا برای مواد اولیه بستر نیز افزایش یافته است و نیاز به مطالعات بیشتر برای یافتن بهترین بستر با توجه به خصوصیات گیاهان مورد کشت ضروری به نظر می رسد. به این منظور پژوهشی بر روی گل داوودی رقم پوما در قالب آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور، یکی بسترهای کاشت مختلف (کوکوپیت :پرلایت با نسبتهای 100:0، 75:25، 50:50، 25:75، 0:100) و دیگری سیستم کشت (آکواپونیک و هیدروپونیک) و طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. اثر سیستم تغذیه ای و بستر کشت بر روی صفات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی، اکوفیزیولوژیکی، رویشی، زایشی و غلظت عناصر اندام های گیاه داوودی بررسی شد. پارامترهای اکوفیزیولوژیک در طول فصل رشد و در دو مرحله رشد و نمو گل (1- اواخر مرحله رشد رویشی گیاه 2- اواخر مرحله رشد زایشی گیاه) اندازه گیری شد. نتایج جدول تجزیه واریانس نشان داد که نوع سیستم و بسترهای کشت مختلف و هم چنین برهمکنش آن ها اثر معنی داری بر خصوصیات کمی و کیفی گل داوودی داشت. بر اساس نتایج این پژوهش سیستم هیدروپونیک از لحاظ تمام شاخص های رشد رویشی در سطح بالاتری نسبت به سیستم آکواپونیک قرار داشت و بهترین بستر25% پرلایت :75% کوکوپیت بود. در بسترهای 100% پرلایت وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی پایین ترین مقدار بود. سیستم هیدروپونیک از نظر صفات زایشی مثل تعداد گل در هر بوته، تعداد گل روی هر شاخه، تعداد غنچه، شاخص کیفیت و طول شاه گل نسبت به سیستم آکواپونیک تفاوت معنی دار نشان داد. گیاهان در سیستم هیدروپونیک در بستر 50% پرلایت:50% کوکوپیت بیشترین گل را داشتند، اگر چه این افزایش در تعداد گل باعث کاهش کیفیت گل ها نسبت به محیط کشتهای دیگر حاوی کوکوپیت شد. این در حالیست که در سیستم آکواپونیک بیشترین تعداد گل در هر بوته در تیمار پرلایت تنها مشاهده شد. به طور کلی گیاهان در بستر کشت مخلوط کوکوپیت و پرلایت بخصوص در نسبتهای بالای کوکوپیت بهترین رشد را داشتند که دلیل آن مربوط به خصوصیات فیزیکی خوب پرلایت و خصوصیات فیزیکو شیمیایی کوکوپیت خصوصاً توانایی نگه داری بالای آب و مواد غذایی است. در بررسی شرایط اکوفیزیولوژیکی گیاهان داوودی نتایج حاکی از آن است که سیستم آکواپونیک مقادیر پارامترهای فتوسنتزی و آبی بالاتری در مقایسه با سیستم هیدروپونیک داشته است. برای هر یک از شاخص ها بیشترین مقادیر خصوصیات اکوفیزیولوژیکی اندازه گیری شده در سیستم تغذیه ای آکواپونیک و در زمان رشد رویشی (به جز شاخص تعرق که در مرحله رشد زایشی بیشترین میزان بود) مشاهده شد. میزان راندمان مصرف آب نیز در بسترهای 100%پرلایت ، 75:25 پرلایت: کوکوپیت ،25:75 پرلایت: کوکوپیت بالاتر بوده و به بهترین نحو صورت می گرفته است. شرایط اکوفیزیولوژیکی گیاهان در سیستم تغذیه ای آکواپونیک و در زمان رشد رویشی بهتر از سیستم هیدروپونیک بود. بنابراین کاشت گیاه داوودی در محیط پرلایت و سیستم تغذیه ای آکواپونیک به علت بهتر بودن خصوصیات اکوفیزیولوژیک گیاه عملکرد بهتری خواهد داشت. بر اساس نتایج این پژوهش سیستم هیدروپونیک از لحاظ تمام خصوصیات فیزیولوژیکی در سطح بالاتری نسبت به سیستم آکواپونیک قرار داشت و بجز کلروفیل فلورسانس در بقیه ی موارد بالاترین میزان را داشته است. گیاهان رشد یافته در بستر کشت 100% پرلایت بالاترین میزان عدد spad و کلروفیل فلورسانس برگ های جوان، میزان کلروفیل های a، b، کل و کارتنوئیدها را دارا بودند. گیاهان رشد یافته در بستر50:50 پرلایت:کوکوپیت در مرتبه ی بعدی قرار قرار گرفتند. گیاهان رشد یافته در بسترهای 75:25 پرلایت:کوکوپیت و100% کوکوپیت ضعیف ترین بسترهای کشت از این نظر معرفی می شوند.

تأثیر بسترهای مختلف کاشت و قلیائیت بر رشد و خصوصیات فیزیولوژیکی ژربرا در سیستم هیدروپونیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  میثم منظری توکلی   حمیدرضا روستا

استفاده از بستر کشت مناسب می تواند یک راهکار برای کاهش خسارات ناشی از قلیائیت در تولید گیاهان زینتی گلدانی باشد. به منظور تعیین بستر کشت مناسب برای ژربرا رقم دافنه در شرایط تنش قلیائیت، آزمایشی به صورت فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. آزمایش دارای دو فاکتور بستر کشت (پرلایت خالص، کوکوپیت خالص، 75% پرلایت + 25% زئولایت، 75% پیت + 25% پرلایت، 75% کوکوچیپ + 25% پرلایت، 75% کوکوپیت + 25% پرلایت، 75% ورمی کمپوست + 25% پرلایت) و بی‎کربنات سدیم (در سه سطح 0، 20 و 40 میلی مولار) بود. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین مقدار ph بستر به ترتیب مربوط به تیمار پیت 75% + پرلایت 25% و کوکوپیت خالص بود. هم چنین بستر کوکوپیت خالص دارای بالاترین مقدار ظرفیت نگه داری رطوبت بود. ph محلول زهکش شده از بستر کوکوپیت خالص در طول دوره آزمایش کاهش یافت. بنابراین، گیاهان رشد یافته در بستر کوکوپیت خالص به اندازه کافی قادر به اسیدی کردن بستر کشت و کاهش قلیائیت آن بودند. ویژگی های کیفی و کمی گل، پارامترهای رویشی، fv/fm، pi، فعالیت گلوتامین سنتتاز (gs)، محتوای نسبی آب برگ (lrwc)، محتوای کلروفیل (a، b و کل) و کارتنوئیدها در واکنش به قلیائیت (ph زیاد) در محلول غذایی کاهش یافتند. اگر چه با افزایش nahco3 در محلول غذایی، در مقایسه با شاهد، گیاهان رشد یافته در بستر کوکوپیت خالص کم ترین میزان کاهش در رشد رویشی، fv/fm، pi، lrwc، فعالیت (gs) و محتوای رنگیزه های فتوسنتزی را نسبت به گیاهان رشد یافته در سایر بسترها داشتند. در سطح بالای nahco3 در مقایسه با شاهد، کاهش غلظت عناصر در گیاهان رشد یافته در بستر کوکوپیت خالص نسبت به گیاهان رشد یافته در سایر بسترها به طور واضح کمتر بود. علاوه بر این غلظت سدیم در اندام هوایی گیاهان رشد یافته در بستر کوکوپیت خالص، مخصوصاً تحت شرایط nahco3 کمتر بود. از سوی دیگر، گیاهان رشد یافته در بستر کوکوپیت خالص بالاترین مقدار قندهای محلول و پرولین را در مقایسه با سایر گیاهان داشتند. بی اثر بودن تنش قلیائیت بر گیاهان رشد کرده در بستر کوکوپیت خالص احتمالاً مربوط وضعیت تغذیه ای مناسب تر، بهبود فتوسنتز، افزایش فعالیت آنزیم gs و تنظیم اسمزی می باشد. احتمالاً تعدیل ph ریشه و ظرفیت بافری زیاد بستر کوکوپیت خالص، مکانیسم اصلی مقاومت گیاهان رشد یافته در این بستر به تنش قلیائیت (ph بالا) می باشد. بنابراین، نتیجه گیری می شود که تحمل گیاه ژربرا به قلیائیت کم بوده و استفاده از بستر کوکوپیت خالص می تواند یک مکانیسم مناسب برای بهبود مقاومت به قلیائیت گیاهان ژربرا تحت شرایط تنش بیکربنات سدیم باشد.

واکنش سه رقم انار به غلظت های مختلف بی کربنات سدیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  فاطمه عینی تاری   حمیدرضا کریمی

چکیده به منظور بررسی اثر غلظت های مختلف بی کربنات سدیم بر برخی پارامترهای رویشی، بیوشیمیایی و اکوفیزیولوژیکی ارقام انار آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل فاکتورهای بی-کربنات سدیم در 4 سطح (شاهد، 5، 10 و 15 میلی مولار) و رقم (گرچ داداشی، زاغ یزدی و قرمز علی آقایی) در سه تکرار به اجرا درآمد. نتایج، حاکی از واکنش متفاوت سه رقم به غلظت های مختلف بی کربنات سدیم از نظر پارامترهای رویشی و همچنین افزایش برخی از آن ها در سطح 5 میلی مولار بی کربنات سدیم، در هر سه رقم بود. در رقم زاغ یزدی با افزایش میزان بی کربنات سدیم کاهش در وزن خشک ریشه و شاخساره، غلظت آهن برگ و میزان انتقال آن، کمترین میزان شاخص سبزینگی برگ های بالا و شاخص کارایی دستگاه فتوسننزی برگ های پایینی و بالایی شاخساره مشاهده شد. همچنین در رقم قرمز علی آقایی کاهش ارتفاع شاخساره، شاخص کارایی دستگاه فتوسنتزی برگ های بالایی شاخساره، به علاوه کمترین میزان شاخص سبزینگی و میزان آهن برگ و بیشترین میزان سدیم ریشه و برگ مشاهده شد، در حالی که در بین پارامترهای ذکر شده فوق در رقم گرچ داداشی تنها میزان شاخص سبزینگی برگ های پایینی شاخساره و شاخص کارایی برگ های بالا کاهش نشان داد و در این رقم اکثر پارامترهای اندازه گیری شده تحت تأثیر بی کربنات سدیم قرار نگرفتند. این اختلاف در غلظت عناصر غذایی نیز مشاهده شد، به طوری که علی رغم کاهش آهن خاک با افزایش سطوح بی کربنات سدیم آب آبیاری، غلظت آهن در ریشه و برگ این رقم افزایش نشان داد، همچنین نسبت سدیم به پتاسیم پایین تر ریشه و برگ نیز در آن مشاهده شد. با توجه به نقش آهن در ساختمان کلروفیل و ارتباط آن با میزان سبزینگی برگ و اثر بی کربنات سدیم بر تحرک آهن به نظر می رسد توانایی بهره وری آهن تحت تنش قلیائیت در رقم گرچ داداشی بالاست. در هر سه رقم میزان قندهای محلول با افزایش بی کربنات سدیم افزایش یافت اما واکنش رقم قرمز علی آقایی مبنی بر افزایش مواد محلول سازگار به تنش بی کربنات سدیم احتمالاً به علت حساسیت بیشتر این رقم و در واکنش به ورود سدیم بیشتر به برگ و کاهش پتاسیم در آن باشد، زیرا ساز و کار مقاومتی افزایش مواد محلول سازگار در این رقم منجر به بهبود کامل وضعیت فتوسنتزی گیاه نشد. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت، رقم گرچ داداشی حساسیت نسبی کمتری نسبت به دو رقم زاغ یزدی و قرمز علی آقایی به بی کربنات سدیم آب آبیاری دارد. واژه گان کلیدی: انار، بی کربنات سدیم، پارامترهای رویشی، پارامترهای اکوفیزیولوژیکی، قندهای محلول.

اثر اسید سالیسیلیک و سولفات پتاسیم بر خصوصیات رویشی و زایشی درختان پسته رقم اوحدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1389
  شهلا سیوندی نسب   حمیدرضا کریمی

چکیده به منظور بررسی تأثیر تیمارهای اسید سالیسیلیک و سولفات پتاسیم بر خصوصیات رویشی و زایشی درختان پسته رقم ’اوحدی ‘، پژوهشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 2 فاکتور که فاکتور اول شامل اسید سالیسیلیک در سه 0 درصد) با سه تکرار به / 0 و 2 /1 ، 50 و 100 میلیگرم بر لیتر) و فاکتور دوم شامل سولفات پتاسیم در سه سطح ( 0 ، سطح ( 0 اجرا درآمد. محلولپاشی در دو مرحله زمانی تکامل رشد آندوکارپ (اواخر خرداد) و شروع رشد جنین (اوایل تیر )، انجام شد . در طول آزمایش شاخصهایی مثل طول شاخه فصل جاری و تعداد جوانههای باقی مانده اندازهگیری شد و در پایان پژوهش صفات کمی و کیفی خشک میوه ( عملکرد، وزن خشک و تر خشک میوه، وزن مغز خشک میوه ، درصد پوکی و خندانی ) و صفات اکوفیزیولوژیکی (میزان فتوسنتز، تعرق، کارایی مصرف آب، میزان کلروفیل فلورسانس ، محتوای نسبی آب)، میزان رنگ یزه های کل و کارتنوئید)، سطح برگ و غلظت عناصر (پتاسیم، منیزیم، کلسیم، فسفر، سدیم، روی، آهن، منگنز ) ،b ،a گیاهی (کلروفیل میزان منگنز و روی و سبب ، b و a اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که کاربرد اسید سالیسیلیک باعث افزایش میزان کلروفیل کاهش درصد پوکی، درصد خندانی، وزن مغز و محتوای نسبی آب گردید. همچنین کاربرد پتاسیم باعث افزایش وزن مغز، درصد خندانی، رنگیزههای گیاهی و غلظت پتاسیم، منیزیم و روی گردید. بر طبق پژوهش حاضر کاربرد 100 میلیگرم بر لیتر اسید 0 درصد پتاسیم سبب افزایش رنگیزههای گیاهی و رشد رویشی و همچنین کاربرد 50 میلی گرم اسید / سالیسیلیک بههمراه 1 و غلظت پتاسیم و a 0 درصد پتاسیم سبب افزایش درصد بقای جوانه، عملکرد، درصد خندانی، کلروفیل / سالیسیلیک بههمراه 2 کاهش پوکی گردید.

تاثیر بسترهای کشت مختلف و کلرید سدیم بر رشد، عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیکی فلفل دلمه ای در سیستم هیدروپونیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  مریم حسن زاده سبلویی   حمیدرضا روستا

بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، مشخص شد که گیاهان روئیده در بستر کشت ورمی کولیت در مقایسه با گیاهان روئیده در سایر بسترهای کشت قادر به حفظ رشد رویشی بهتر، ظرفیت بالاتر جهت حفظ وضعیت تغذیه ای مناسب تر در بخش های هوایی و هم چنین توانایی حفظ محتوای نسبی آب برگ تحت تنش کلرید سدیم بودند. علاوه بر این تحت تنش شدید کلرید سدیم، گیاهان روئیده در بستر کشت ورمی کولیت بالاترین میزان محتوای نسبی آب برگ را در مقایسه با گیاهان روئیده در سایر بسترهای کشت مورد آزمایش نشان دادند. با توجه به نقش پتاسیم در تغذیه گیاه و با آگاهی از اثرات سوء ناشی از افزایش غلظت عنصر سدیم بر میزان انتقال و وظایف این عنصر و هم چنین بر سایر فرآیندهای بیوشیمیایی گیاهان می توان چنین نتیجه گرفت که تجمع میزان کمتری از یون سدیم در اندام هوایی گیاهان روئیده در بستر کشت ورمی کولیت یکی از دلایل مقاومت بیشتر این گیاهان به تنش کلرید سدیم بوده است. به علاوه میزان عناصر کلسیم، منیزیم و فسفر اندام هوایی گیاهان روئیده در بستر کشت ورمی کولیت تحت تأثیر تنش شوری قرار نگرفت. خاصیت جذب کاتیونی و ظرفیت نگه داری آب بالا در بستر ورمی کولیت می توانند عواملی موثر بر افزایش جذب عناصر در این بستر کشت باشند. از طرفی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کاربرد سوپرجاذب سبب افزایش رشد رویشی (وزن خشک ریشه و اندام هوایی)، محتوای آب نسبی برگ و جذب بهتر عناصر در همه بسترهای کشت مورد آزمایش شد. در واقع سوپرجاذب با بهبود ویژگی های فیزیکی بسترهای کشت و افزایش ظرفیت نگه داری آب بستر سبب جذب بهتر عناصر غذایی شده است. به طور کلی، چنین نتیجه گرفته می شود که اگرچه حداکثر رشد رویشی و محصول فلفل دلمه ای در بستر کشت پرلایت به دست آمد ولی کاشت گیاهان در بستر کشت ورمی کولیت می تواند روشی موثر در جهت بهبود مقاومت به کلرید سدیم در گیاهان فلفل دلمه ای، تحت شرایط تنش شوری باشد. هم چنین سوپرجاذب ابزاری مناسب برای بهبود ویژگی های بسترهای کشت و افزایش آب قابل دسترس گیاه و بهبود پارامترهای رویشی و تغذیه ای گیاه در شرایط شور و غیر شور می باشد.

اثر قارچ میکوریزآربسکولار(glomus mosseae) بر رشد خیار گلخانه ای رقم هیبرید ناهید(niz 51-484) در سطوح مختلف بی کربنات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  مهدیه فصیحی محمدابادی   محمدحسین شمشیری

به منظور بررسی اثر قارچ میکوریز آربسکولار بر رشد خیار گلخانه ای رقم ناهید تحت تنش بی کربنات موجود در آب آبیاری، آزمایشی در قالب فاکتوریل و بصورت کاملاً تصادفی با چهار سطح بی کربنات آب آبیاری (0، 400، 800، 1200 میلی گرم در لیتر) و دو سطح میکوریز (گیاهان مایه کوبی شده با قارچ میکوریز و گیاهان بدون میکوریز) و پنج تکرار انجام شد. بذرهای خیار گلخانه ای رقم ناهید در گلخانه دانشکده کشاورزی و در بستر پرلایت کشت گردیدند و پس از رسیدن به مرحله 4 برگی، نهال ها به گلدان های 10 کیلوگرمی حاوی 3/2 خاک مزرعه و 3/1 ماسه که قبلاً اتوکلاو شده بودند انتقال داده شدند. در زمان انتقال به نیمی از گلدان ها 50 گرم از مایه تلقیح قارچ میکوریز (glomus mosseae) افزوده شد. پس از اطمینان از آلودگی ریشه ها به قارچ میکوریز، تیمار بی کربنات شروع شد. تیمار بی کربنات در چهار سطح همراه با آب آبیاری بصورت یک روز در میان به مدت دو ماه انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت بی کربنات آب آبیاری رشد رویشی گیاهان کم شد مخصوصاً در غلظت 1200 میلی گرم در لیتر بی کربنات که در این غلظت بیش از 50 درصد کاهش در وزن خشک ریشه و برگ مشاهده گردید و غلظت های 800 و 1200 میلی گرم در لیتر بی کربنات موجب کاهش بیش از 50 درصد وزن خشک ساقه و سطح برگ شد. قارچ میکوریز تأثیر بسزایی بر حفظ رشد رویشی در شرایط تنش بی کربنات آب آبیاری داشت که این تأثیر در غلظت 1200 میلی گرم در لیتر بی کربنات بیشتر مشهود بود. تعداد گل، تعداد میوه و میزان محصول با افزایش غلظت بی کربنات آب آبیاری کاهش یافت و بیشترین کاهش در غلظت 1200 میلی گرم در لیتر بی کربنات بود که نسبت به شاهد و غلظت 400 میلی گرم در لیتر معنی دار بود. بی کربنات باعث افزایش اسیدیته و هدایت الکتریکی عصاره خاک و میزان یون بی کربنات در خاک شد. بی کربنات موجب کاهش غلظت رنگدانه های برگی گردید در حالی که همزیستی میکوریزی نتوانست مانع از این اثر مخرب تنش بی کربنات گردد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت بی کربنات آب آبیاری میزان عناصر در گیاهان کاهش شدید داشت. بین غلظت های مختلف بی کربنات اختلاف معنی داری در کاهش میزان عناصر پتاسیم، کلسیم، منیزیم و روی وجود نداشت اما کمترین میزان فسفر و آهن در غلظت1200 میلی گرم در لیتر بی کربنات اتفاق افتاد. همچنین قارچ میکوریز آربسکولار تأثیر بسزایی بر جذب عناصر در شرایط تنش بی کربنات آب آبیاری داشت که این تأثیر در غلظت 1200 میلی گرم در لیتر بی کربنات بیشتر مشهود بود. از نتایج بدست آمده مشخص می شود که جذب عناصر و در پی آن رشد گیاه خیار در تنش بی کربنات کاهش می یابد و همزیستی میکوریزی می تواند اثرات مخرب تنش بی کربنات را با افزایش میزان جذب عناصر ضروری گیاه تا حد زیادی جبران نماید. بهبود رشد زایشی در بوته های خیار میکوریزی را می توان ناشی از افزایش رشد رویشی این گیاهان دانست.

ارزیابی سطوح مختلف کود نانوفرتایل در بستر های مختلف کشت بدون خاک در توت فرنگی رقم آروماس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  نرگس فتحی مقدم   مجید اسمعیلی زاده

کشت بدون خاک (هیدروپونیک) بهترین تکنولوژی تولید گیاهی نه تنها برای جوامع شهری بلکه برای جوامع با محدودیت زمین، نیروی کار و منابع می باشد. بستر های مختلف کشت می تواند یکی از مهم ترین بخش ها، در سیستم هیدروپونیک باشد، از طرفی هم مواد هیومیکی بر متابولیسم و رشد و نمو سلول های گیاهی اثر دارند. لذا به منظور ارزیابی دو بستر کشت و محلول پاشی سطوح مختلف کود نانوفرتایل حاوی اسید هیومیک در سیستم کشت بدون خاک در توت فرنگی رقم آروماس، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. آزمایش با 2 فاکتور بستر کشت (70% کوکوپیت + 30% پرلیت و 70% کاه گندم پوسیده + 30% پرلیت) و کود نانوفرتایل (0، 1، 2، 3 و 4 گرم بر لیتر) انجام شد. کشت گیاهان در کیسه های 25 لیتری با تعداد 8 بوته در هر کیسه در بهمن ماه 1391 انجام گرفت. در این پژوهش ویژگی های رویشی از جمله تعداد برگ، ساقه رونده، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، طول سیستم ریشه ای و ویژگی های زایشی مثل تعداد گل آذین، تعداد میوه در بوته، عملکرد، ویژگیهای کمی و کیفی میوه (وزن، طول، قطر، تعداد فندقه، میزان ویتامین ث، آنتوسیانین و پ هاش آب میوه در میوه های اولیه و ثانویه، مواد جامد محلول، اسید کل، عناصر غذایی اندام هوایی، ریشه و میوه و میزان رنگیزه های برگ اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که بیش ترین وزن تر و خشک ریشه، تعداد میوه، عملکرد، فندقه میوه اولیه و اکثر ویژگی های کمی و کیفی میوه ثانویه و عناصراندام هوایی مثل نیتروژن، کلسیم، منیزیم، و عناصر ریشه مثل فسفر، آهن، منگنز و میزان کلروفیل a، b و کل برگ در تیمار محیط کشت کاه پوسیده – پرلیت و کود نانو فرتایل و ویتامین ث میوه اولیه و ثانویه، عناصر روی و مس اندام هوایی و ریشه و روی میوه در تیمار بستر کشت کوکوپیت- پرلیت و کود نانوفرتایل سطح بالا تری داشت. بیش ترین میزان پارامتر های وزن تر اندام هوایی، تعداد گل آذین و منیزیم ریشه نیز در بستر کشت کاه پوسیده بود. در اکثر موارد کود نانوفرتایل حاوی اسید هیومیک باعث افزایش پارامتر های ذکر شده گردید، یعنی با افزایش غلظت کود نانوفرتایل، پارامتر مورد نظر ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت. در کل در این پژوهش بستر کاه گندم پوسیده نسبت به بستر کوکوپیت نتایج بهتری از خود نشان داد لذا با توجه به نتایج می توان گفت که ویژگی های فیزیکی و شیمیایی بستر به همراه کود نانوفرتایل اثر قابل توجهی بر رشد و توسعه ی ریشه ی توت فرنگی و میزان جذب عناصر غذایی دارند که به دنبال آن رشد اندام هوایی و عملکرد و دیگر پارامتر ها تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.

مقایسه اثر منابع مختلف آهن بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیکی سه رقم کاهو در سیستم هیدروپنیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1394
  هادی جعفری   حمیدرضا روستا

آهن به عنوان جزیی از آنزیم های دخیل در انتقال الکترون و پروتون است که نقش مهمی در میتوکندری و فتوسنتز دارد. در صورت کمبود آهن مقدار سبزینه کاهش و در نتیجه میزان فتوسنتز نیز کاهش می یابدو شرایط ادامه حیات برای گیاه غیر ممکن می شود.

مقایسه اثر کلات آهن نانو و غیر نانو بر دو رقم فلفل در شرایط قلیایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1394
  داراب رضاخانی نژاد   حمیدرضا روستا

ه منظور تعیین بهترین منابع آهن برای گیاه فلفل سبز در شرایط قلیایی و غیر قلیایی، پژوهشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی اجرا شد. این آزمایش شامل سه فاکتور نوع کود آهن در 3 سطح شاهد (بدون آهن)، نانو کلات آهن و fe-eddha و بیکربنات سدیم در 2 سطح (صفر و 10 میلیمولار) و دو رقم در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار بود.

بررسی اثرات کاربرد برگی کود نانو فرتایل حاوی اسید هیومیک بر دو رقم کاهو در سیستم کشت لایه نازک محلول غذایی (nft)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  مجتبی صفری زاده ظهیر آبادی   حمیدرضا روستا

چکیده آزمایش با 2 فاکتور، کود نانو فرتایل (0، 500 و 1000 میلی گرم بر لیتر) و رقم (گریت لیک و سوپر سالاد) انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پارامترهای رویشی سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه با کاربرد 1000 میلی گرم بر لیتر کود نانو فرتایل افزایش یافتند. در اثر این تیمار رنگدانه های فتوسنتزی، کربوهیدرات های محلول و غلظت عناصر غذایی (k, ca, p, mg, zn, cu, mn, fe) در گیاه افزایش یافتند. رقم گریت لیک در پارامترهای ارتفاع، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه و عناصر ریزمغذی ریشه از رقم سوپر سالاد بهتر بود. با توجه به نتایج فوق، کاربرد کود نانو فرتایل با غلظت 1000 میلی گرم بر لیتر برای افزایش عملکرد در دو رقم مورد مطالعه کاهو توصیه می شود. واژگان کلیدی: اسید هیومیک، سوپر سالاد، کود نانو فرتایل، گریت لیک، لایه نازک محلول غذایی،

اثرات تیمارهای اسید سالیسیلیک، اسید جاسمونیک و کلرید کلسیم بر کاهش خسارت سرمازدگی میوه انار (punica granatum l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1388
  فاطمه قطبی   حمیدرضا روستا

چکیده ندارد.

اثر هورمون پکلوبوترازول بر رشد رویشی چند رقم زردآلوی بومی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1379
  حمیدرضا روستا   کاظم ارزانی

ایران یکی از کشورهای مهم تولید کننده زردآلو در جهان می باشد. و تولید زردآلو در ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با وجود این، میزان تولید زردآلو در ایران در ارتباط با سطح زیر کشت بالای این محصول بوده و مقدار تولید در واحد سطح پایین می باشد. در حال حاضر میزان سطح زیر کشت زردآلود در ایران 28000 هکتار با 240000 تن در سال می باشد، که میزان تولید در واحد سطح 34 درصد استانداردهای جهانی است. یکی از روشهای افزایش تولید در واحد سطح استفاده از کشت متراکم می باشد. به علت فقدان پایه های پاکوتاه کننده برای زردآلو جهت کشت متراکم استفاده از مواد شیمیایی کاهش دهنده رشد رویشی می تواند روشی برای دسترسی به درختان پاکوتاه باشد. با توجه به این هدف، درختان زردآلوی بالغ از ارقام بومی ایران(نصیری، 35 شاهرودی، جهانگیری، شاهرودی و نوری) که در باغ دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در سال 1373 کشت شده بودند، انتخاب گردید. پکلوبوترازول در دو غلظت 5/0 و 5/1 (گرم ماده موثره برای هر درخت) قبل از بازشدن جوانه ها، بصورت کاربرد خاکی اطراف تنه درختان قبل از بازشدن گلها در اوایل بهار 1377 استفاده شد و اثرات ناشی از آن بر روی رشد رویشی و محصول در فاصله زمانی 1377 تا 1379 مورد ارزیابی قرار گرفت. تاثیرات تیمارهای ‏‎pbz‎‏ بر روی شاخصهای رشد رویشی و زایشی و میزان مواد معدنی برگها بررسی شد. براساس نتایج بدست آمده پکلوبوترازول باعث کاهش رشد رویشی در سطح معنی داری در طول سه سال بعد از کاربرد شد. وزن خشک هرس، رشد شاخه و مساحت سطح مقطع تنه ‏‎(tcsa)‎‏ در درختان تیمار شده کمتر از درختان شاهد بود. نتایج بدست آمده نشان داد که تعداد میوه در هر درخت و تراکم محصول بوسیله این تیمارها تحت تاثیر قرار نگرفت. ‏‎‏‎pbz‎‏ غلظت ازت برگ را کاهش داد اما روی ‏‎ca, k,p‎‏ اثری نداشت. مواد جامد محلول ‏‎(tss)‎‏ میوه بطور معنی داری تحت تاثیر تیمار قرار نگرفت.