چکیده موضوع این پایان نامه فضای مفهومی هنر و عوامل موثر بر آن در بین هنرمندان هنرهای زیبا و هنرهای مردم پسند می باشد. سوالات مطرح شده در این پژوهش عبارتند از: آیا فضای مفهومی هنر یک فضای ثابت است؟ آیا فضای مفهومی هنر در بین هنرمندان هنرهای زیبا و هنرهای مردم پسند یکسان است و چه عواملی بر روی نوع فضای مفهومی تاثیر می گذارد؟ هدف کلی در انجام پژوهش کشفی است و اهداف اصلی سنخ شناسی فضای مفهومی هنر و پرداختن به این فضای مفهومی در بین هنرمندان هنرهای زیبا و هنرهای مردم پسند وعواملی که باعث این تفاوت می شوند، می باشد. ابزار اندازه گیری فضای مفهومی و عوامل موثر بر آن در این پژوهش، پرسشنامه ای مرکب از تعداد 76 سوال که 16 سوال مصاحبه و 15 سوال با طیف لیکرت در جهت اندازه گیری فضای مفهومی و باقی برای اندازه گیری عوامل موثر بر این فضای مفهومی طرح شده است. داده ها از یک نمونه 96 تایی و مربوط به اساتید دانشگاه های هنر تهران به روش نمونه گیری گلوله برفی گردآوری شده و با استفاده از آمارهای تحلیلی ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندمتغیری، تحلیل مسیر، تحلیل عاملی، برازندگی مدل تجزیه و تحلیل شدند. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (7/0) و اعتبار بعد سرمایه فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی به ترتیب آلفای کرونباخ (0.78) ، (0.70) و (0.75) مورد آزمون قرار گرفت. در این پژوهش مشاهده شد بین سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی ، سرمایه نمادین و فضای مفهومی هنر رابطه معناداری وجود دارد که تاثیر سرمایه اقتصادی بیشتر از سایر سرمایه ها می باشد. از طرفی فضای مفهومی هنر یک فضای ثابت نیست، معنای هنر نه تنها در بین هنرمندان هنرهای زیبا و هنرهای مردم پسند تعاریف مختلفی دارد، بلکه در بین رشته های سینما و تئاتر ، تئاتر و موسیقی ، موسیقی و نقاشی نیز متفاوت است.