نام پژوهشگر: ویدا چالوی

بررسی اثر بهبود خُرداقلیم ها روی متغیرهای هواشناختی و باردهی خیار در تونل های پلاستیکی مشبک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده مهندسی علوم آب 1390
  اسماعیل حاتمی   ویدا چالوی

شناخت خُرداقلیم ها نقش مهمی در اعمال مدیریت کشت و بهبود شرایط رشد و نمو گیاهان دارد. از تونل های پلاستیکی، در فصل های خُنک، برای زودکاشت بسیاری از سبزی ها به گستردگی استفاده می شود. هدف این پژوهش بررسی روابط گرمایی و رطوبتی خُرداقلیم های پلاستیکی متفاوت در کشت خیار سبز می باشد. برای این منظور از سه خُرداقلیم (1) تونل پلاستیکی کاملاً پوشیده (mc)، (2) تونل پلاستیکی مشبک (mp10)، با 100 سوراخ (به قطر 10 میلیمتر) در هر مترمربع، و (3) تونل پلاستیکی مشبک (mp15) با 100 سوراخ (به قطر 15 میلیمتر) در هر مترمربع، به عنوان تیمارهای آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار استفاده شد. تونل ها به پهنای 3/3 متر، بلندای 7/1 متر، و درازای 6 متر احداث شد. این طرح در شهرستان محمودآباد مازندران اجرا گردید و از نیمه دوم اسفند ماه در تونل ها خیار کشت شد. نتایج نشان داد میان دمای هوا در سه خُرداقلیم همبستگی بسیار بالا (99/0 تا 95/0 = r) و معنی داری وجود دارد. تفاوت میان دمای کمینه تیمار mc و هوای آزاد معنی دار شد اما تفاوت معنی داری میان دمای کمینه هوای آزاد و خُرداقلیم های مشبک وجود نداشت.دماهای لحظه ای و بیشینه تونل ها همیشه بیشتر و به طور معنی داری متفاوت از دمای هوای آزاد بودندو تفاوت معنی داری در جمع درجه-روز گرماییتیمارها وجود داشت. میان نم نسبی کمینه،میانگین و لحظه ای 6 عصر خرداقلیم های مشبک (mp10 و mp15) با هوای آزاد تفاوتی وجود نداشتو همواره نم نسبی تیمار mc به طور معنی داری بیشتر از تیمارهای مشبک و هوای آزاد بود. میان مقدار شبنم تشکیل شده در جدار داخلی پوشش های پلاستیکی تفاوت معنی دار وجود داشت. در مراحل فنولوژیک، گیاه خیار در تونل mc همواره از خیارهای تونل های مشبک پیش بود و میان تیمارهای مشبک تفاوتی وجود نداشت. تعداد برگ و شاخه فرعی ثانویه گیاه خیار در تونل mc به طور معنی داری بیشتر از تونل های مشبک بود، اما میان تعداد شاخه های فرعی اولیه تیمارها تفاوتی وجود نداشت. تفاوت معنی داری میان سطح برگ گیاه خیار در تیمارها دیده شد به طوری که سطح برگ در تونل mc بیشتر از تونل های مشبک بود و میان تونل های مشبک نیز تفاوت ها معنی دار بود. محصول برداشت شده در تیمار mc به مقدار معنی داری بیشتر از تیمارهای مشبک بود و محصول آن به ترتیب 12% و 20% بیشتر از محصول تولیدی در تونل های mp10 و mp15 بود.چنین نتیجه گرفته می شود که پلاستیک های مشبک شرایط گرمایی و رطوبتی درون تونل ها را بهبود می بخشند.و تونل mp10 در حالی که توانسته رطوبت هوا را تعدیل نماید افت محصول زیادی به دنبال نداشت.

اثر ورمی کمپوست و کوددهی پاییزه در کشت بدون خاک بر کمیت و کیفیت میوه توت فرنگی رقم کاماروسا (duchesne. cv. camarosa fragaria×ananassa)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  سمیرا بیدکی   ویدا چالوی

نکته مهم برای موفقیت در سیستم کشت بدون خاک داشتن بستر کشت و کوددهی مناسب است. بدین منظور، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 5 تکرار در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایشی شامل 4 زمان کوددهی شیمیایی (بدون کوددهی، با کوددهی پاییزه، بهاره و بهاره + پاییزه)، 3 سطح ورمی کمپوست (10، 20 و 40 درصد حجمی)، 3 سطح کود دامی (10، 20 و 40 درصد حجمی) و بستر شاهد (50?پیت:50? پرلیت) بودند. در این آزمایش صفاتی نظیر تعداد برگ، محتوای کلروفیل (عدد spad)، کلروفیلa ، b، a/b، کل، کاروتنوئید، سطح برگ، عملکرد، میانگین وزن تک میوه ، تعداد میوه در هر بوته، تعداد میوه ی طبیعی در هر بوته، طول میوه، قطر میوه، نسبت طول به قطر میوه، درصد مواد جامد محلول (tss)، اسیدیته قابل تیتراسیون (ta)، طعم میوه (tss/ta)، آنتوسیانین کل و مقدار آنتی اکسیدان های کل اندازه گیری شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که بیشترین عملکرد (2/142 گرم در بوته) در بسترهای کشت حاوی 10 ? کود دامی همراه با کوددهی بهاره + پاییزه بدست آمد. علاوه بر این، در بستر کشت حاوی 10 ? کود دامی همراه با کوددهی بهاره + پاییزه، بیشترین تعداد میوه طبیعی (10 عدد در هر بوته) و تعداد کل میوه (18 عدد در هر بوته) تولید شد. بیشترین مواد جامد محلول (tss) به میزان 35/13? و اسیدیته قابل تیتراسیون (ta) به میزان 85/0? در بستر کشت حاوی 10? کود دامی با کوددهی بهاره مشاهده شد. مقدار آنتی اکسیدان های کل در بستر 10? ورمی کمپوست با کوددهی بهاره، 20? کود دامی با کوددهی پاییزه و 40? کود دامی و بدون کوددهی به ترتیب به میزان حدود 18/95، 34/95، 47/95 درصد افزایش یافت. بیشترین مقدار آنتوسیانین کل (84/18 میلی گرم در لیتر) در بستر کشت حاوی 40? ورمی کمپوست با کوددهی پاییزه تولید شد. یافته های این برررسی نشان می دهد که با کاربرد ورمی کمپوست و کود دامی در کشت بدون خاک به همراه کودهای شیمیایی، می توان صفات کمی و کیفی توت فرنگی را بهبود بخشید.

تولید گلخانه ای گیاه دارویی استویا (stevia rebaudiana bertoni)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی 1392
  محبوبه یوسفی شیاده   ویدا چالوی

برگ استویا (stevia rebaudiana bertoni) شیرین کننده ای قوی، طبیعی و بدون کالری است. گیاه استویا در روزهای کمتر از 13 ساعت، به گل رفته و ماده شیرین برگ هایش کاهش می یابد. برگ های شیرین استویا را می توان با تنظیم طول روز در تمام طول سال در گلخانه تولید نمود. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر تیمار طول روز و کود آلی ورمی کمپوست بر صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیاه داروئی استویا صورت گرفت. این آزمایش به صورت گلخانه ای در سال 1391 به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در 7 تکرار به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایشی شامل ورمی کمپوست با 3 سطح (صفر، 10و 20 درصد حجمی) و روشنایی با 3 سطح (شرایط طبیعی طول روزهای کوتاه زمستان به عنوان شاهد، شب شکنی یا روشنایی در نیمه شب به مدت یک و نیم ساعت و طول روز بلند با روشن کردن لامپ ها پس از غروب آفتاب به مدت 4 ساعت) بودند. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع گیاه، قطر ساقه، وزن تر برگ، وزن خشک برگ، تعداد برگ، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، کارتنوئید، فعالیت آنتی اکسیدانی، میزان مواد جامد محلول، وزن هزار دانه بودند. براساس نتایج بدست آمده گلدهی فقط در گیاهان شاهد نگهداری شده در روزهای کوتاه طبیعی زمستان، مشاهده شد. سایر نتایج نشان داد که صفات مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی، مانند وزن تر برگ، وزن خشک برگ، تعداد برگ و میزان مواد جامد محلول تحت تاثیر اضافه کردن20 درصد حجمی ورمی کمپوست به محیط کشت نسبت به شاهد افزایش معنی داری یافتند. همچنین تیمار شب شکنی بطور معنی داری وزن تر برگ، وزن خشک برگ، ارتفاع گیاه، قطر ساقه و میزان مواد جامد محلول را بالا برد. صفات فیتوشیمیایی از جمله فعالیت آنتی اکسیدانی و کلروفیل a,b در تیمار روز بلند افزایش یافتند. بیشترین میزان عملکرد وزن تر و خشک برگ، کارتنوئید و کلروفیل aدر برداشت دوم بدست آمد. در حالیکه، برای سایر صفات مانند قطر ساقه، تعداد برگ و ارتفاع گیاه بیشترین میزان عملکرد در بین برداشت ها مربوط به برداشت سوم بوده است. در مجموع، با نگهداشتن گیاه در فاز رویشی در هر دو تیمار طول روز بلند و شب شکنی، عملکرد برگ افزایش یافت. هم چنین افزودن ورمی کمپوست در سطح بهینه 20%، به محیط کشت استویا سبب افزایش رشد گیاهان شد.

بررسی روش بهینه انتقال ژن های باکتریایی بی فنیل کلرو بی فنیل دی اکسیژناز به گیاه آرابیدوپسیس (arabidopsis thaliana)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی 1392
  فاطمه علیزاده اریمی   ویدا چالوی

بی فنیل های پلی کلرینه شده (pcbs)، ترکیبات حلقوی کلرداری هستند که به دلیل خواصی چون مقاومت به حرارت و پایداری، در سطح گسترده در دهه های 1930 تا 1980 در صنایع گوناگون مورد استفاده قرار گرفتند. همین ویژگی پایداری و مقاوت به تجزیه شدن همراه با اثرات مضری که بر سلامت انسان می گذارند، سبب شد که تولید آن ها از دهه 1980 میلادی متوقف شود. در حال حاضر، آلودگی آب ها و خاک های سراسر جهان به pcbs، یکی از مشکلات مهم محیط زیست به شمار می آید. یکی از راه های کاهش آلودگی به pcbs انتقال و ببیان ژن های باکتریایی بی فنیل دی اکسیژناز (bpdo) که دارای توانایی تجزیه ی pcbs هستند به گیاهان می باشد. هدف پژوهش حاضر یافتن روشی برای انتقال همزمان ژن های bph a،bph e و bph g که اجزای رمز دهنده-ی آنزیم bpdo می باشند به گیاه آرابیدوپسیس بود. بر اساس نتایج بدست آمده، 3 ژن bph a ،bph e و bph g که در ناقل pgreen کلون شده بودند به باکتری های e. coli و اگروباکتریوم های lba4404 و c58c1و گیاه آرابیدوپسیس انتقال یافتند. در این آزمایش، انتقال دو پلاسمید pgreen و psoup به اگروباکتریوم به روش های انتقال پی در پی و انتقال همزمان صورت گرفت. روش انتقال پی در پی دو پلاسمید pgreen و psoupبه اگروباکتریوم موفقیت آمیز بود و نوترکیبی کلونی های انتخاب شده با روش کلونی pcr تایید شد. از طرف دیگر، در روش انتقال همزمان این دو پلاسمید به اگروباکتریوم هیچ کلونی بر روی محیط انتخابی مشاهده نشد. از لحاظ کارایی انتقال ژن به گیاه، بین دو سویه اگروباکتریوم lba4404 و c58c1بکار رفته در این پژوهش اختلاف وجود داشت. بیشترین تعداد گیاهان تراریخته (85/0%) با سویه lba4404 بدست آمد. تراریخت بودن گیاهچه-های آرابیدوپسیس با انتخاب گیاهان کاملا سبز در محیط دارای50 میلی گرم بر لیتر کانامایسین و هم چنین آزمونpcr تایید شد. گیاهان تراریخت با موفقیت به خاک انتقال یافته به رشد خود ادامه دادند.

بررسی اثر ورمی کمپوست و کود زیستی نیتروکسین بر ویژگی های کمی و کیفی رزماری (rosmarinus officinalis l)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی 1392
  فرزانه نوربخش قادی   ویدا چالوی

تاثیر کاربرد کودهای بیولوژیک ورمی کمپوست و نیتروکسین بر خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و جذب عناصر غذایی، در کشت ارگانیک رزماری (rosmarinus officinalis l.) در آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 10 تیمار و 4 تکرار در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سال 92-1391 مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل 5 سطح 0، 10، 20، 30 و 40 درصد حجمی کاربرد ورمی کمپوست و 2 سطح تلقیح و عدم تلقیح با کود نیتروکسین بودند. نتایج بدست آمده نشان دادند که کاربرد سطوح مختلف ورمی کمپوست و تلقیح نیتروکسین و اثر متقابل آن ها بر برخی صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک مورد بررسی مانند ارتفاع بوته، وزن تر و خشک اندام های هوایی، وزن خشک ریشه، کلروفیل a و کلروفیل کل تاثیر معنی داری داشت. بیشترین میزان ارتفاع بوته و وزن تر و خشک اندام های هوایی در بالاترین سطح ورمی کمپوست (40%) به همراه یا بدون تلقیح با نیتروکسین بدست آمدند. از سویی، بالاترین میزان کلروفیل a و کلروفیل کل در تیمارهای 20% ورمی کمپوست به همراه تلقیح با نیتروکسین و 30% ورمی کمپوست مشاهده شدند. بیشترین وزن خشک ریشه نیز در تیمار 10% ورمی کمپوست مشاهده شد. صفات بیوشیمیایی گیاه تحت تاثیر تیمارهای کودهای بیولوژیک قرار گرفتند و اثر متقابل آنها بر فلاونوئید، فنل کل، فعالیت آنتی اکسیدانی، درصد و عملکرد اسانس اختلاف معنی داری نشان داد. بالاترین میزان فلاونوئید و فنل کل در تیمارهای ورمی کمپوست 10% با تلقیح نیتروکسین و ورمی کمپوست 20% حاصل شدند. بالاترین میزان فعالیت آنتی اکسیدانی در تیمارهای 40% ورمی کمپوست و 20 و 30% ورمی کمپوست با تلقیح نیتروکسین بدست آمد. بیشترین عملکرد اسانس درهر بوته نیز در ورمی کمپوست 10،20 و 30 درصد و سطوح 10 و 20 % ورمی کمپوست به همراه تلقیح با نیتروکسین بدست آمد. افزودن ورمی کمپوست به محیط کشت رزماری بر جذب عناصر غذایی نیتروژن و فسفر موثر بود، اما برمیزان پتاسیم جذب شده توسط گیاه تاثیری نداشت. در مجموع کاربرد ورمی کمپوست و نیتروکسین برصفات موفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی مورد مطالعه تاثیر مثبت داشت و سطوح 20 و 30 درصد ورمی کمپوست و10 و 20 درصد ورمی کمپوست با تلقیح نیتروکسین سبب افزایش اسانس رزماری شدند.

بررسی اثر کودهای ارگانیک، غیر ارگانیک و تلفیقی بر روی صفات کمی و کیفی گیاه دارویی ریحان (ocimum basilicum l)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  مهدی چزگی   ویدا چالوی

افزودن کودهای کمپوست و ورمی¬کمپوست به خاک سبب بهبود عناصر غذایی، شرایط فیزیکی و میکروبی خاک می¬گردد. بدین منظور، اثر تکی و تلفیقی کودهای کمپوست، ورمی¬کمپوست و شیمیایی بر عملکرد و ویژگی¬های کیفی گیاه دارویی ریحان در پژوهشی در سال 1392 در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری اجرا گردید. این آزمایش به صورت کرت خرد شده درقالب بلوک¬های کامل تصادفی با 2 عامل، اصلی (کود) و فرعی (رقم) در 3 تکرار اجرا شد. تیمارهای کودی شامل: تیمار ورمی¬کمپوست (ton/ha 20)، تیمار کمپوست (ton/ha 20)، تلفیق کود اوره با ورمی کمپوست (اوره kg/ha 100 و ورمی کمپوست ton/ha 10)، تلفیق کود اوره با کمپوست (اوره kg/ha 100 و کمپوست ton/ha 10)، تیمار کود شیمیایی اوره (kg/ha200) و تیمار شاهد (بدون کود) بودند. صفات مورد ارزیابی در این پژوهش شامل: ارتفاع بوته، تعداد ساقه فرعی در هر بوته، سطح برگ، قطر ساقه، وزن¬تر و خشک برگ، وزن¬تر و خشک ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی، عملکرد خشک و تر کل، کلروفیل کل، a، b و کارتنوئید برگ، درصد فعالیت آنتی¬اکسیدانی، درصد اسانس و میزان نیترات برگ می¬باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که کاربرد کودهای آلی و شیمیایی اوره نسبت به شاهد در هر سه چین باعث افزایش ارتفاع بوته، قطر و تعداد ساقه فرعی فرعی شد. به جز چین دوم در سایر چین¬ها، کاربرد کودهای آلی و شیمیایی باعث افزایش میزان وزن¬تر برگ گردید، نتایج این پژوهش حاکی از عدم تاثیر کودهای آلی در چین اول و دوم بر میزان وزن تر ساقه است، اما در چین سوم تلفیق کودهای آلی و اوره و اوره به تنهایی باعث افزایش وزن تر ساقه شدند. در چین اول کاربرد کودهای آلی و شیمیایی باعث افزایش میزان عملکرد کل تر و خشک شد هرچند در مورد عملکرد کل خشک تیمار کمپوست تفاوت معنی¬داری با شاهد نداشت. در چین دوم کودهای مورد استفاده تاثیری بر افزایش میزان عملکرد تر از خود نشان ندادند، در حالیکه در همین مرحله باعث افزایش عملکرد خشک کل شدند. اما در چین سوم فقط کود اوره و کودهای تلفیقی اوره با کودهای آلی توانستند میزان عملکرد کل تر را افزایش دهند و تنها اوره از نظر آماری معنی¬دار بود. مصرف کودهای آلی و شیمیایی اوره تاثیری بر میزان کلرفیلa،b ، کلروفیل کل و کارتنوئید نداشت. نتایج حاصل از مصرف کودهای آلی و شیمیایی اوره بر میزان سطح برگ نشان دادمد که کودهای آلی به تنهایی بر میزان سطح برگ اثر نداشتند. در حالیکه کاربرد توام کود شیمیایی اوره با کودهای آلی کمپوست و ورمی کمپوست باعث افزایش سطح برگ نسبت به شاهد شد. از نظر فعالیت آنتی¬اکسیدانی، کمترین میزان آنتی¬اکسیدان در کود شیمیایی اوره مشاهده شد. نتایج نشان داد که در هر سه چین برداشت ریحان کمترین درصد اسانس مربوط به کود شیمیایی اوره بود و سپس به تیمارهای تلفیقی اوره با کودهای آلی کمپوست و ورمی کمپوست بود. بیشترین درصد اسانس در هر سه چین در تیمار کود آلی کمپوست و ورمی کمپوست به تنهایی بدست آمد. بیشترین میزان نیترات در تیمار کود شیمیایی اوره در هر سه چین، مشاهده شد و کمترین میزان نیترات باقیمانده در هر سه چین به ترتیب در تیمار شاهد، کود کمپوست و ورمی کمپوست یافت شد. در بین دو رقم مورد ازمایش، برای بیشتر صفات اندازه¬گیری شده به جز میزان ¬نیترات، ریحان¬سبز از ریحان¬بنفش بهتر بود. از نظر زمان برداشت، بیشترین عملکرد و ظرفیت آنتی¬اکسیدانی در چین¬دوم مشاهده شد. این یافته¬ها، به روشنی اثر مثبت کاربرد کودهای آلی را در افزایش عملکرد و کیفیت گیاه دارویی ریحان نشان دادند. بنابراین، با کاربرد کودهای آلی کمپوست و ورمی¬کمپوست ممکن خواهد بود که مصرف بی¬رویه کودهای شیمیایی و همچنین اثرات زیان¬آور آن بر محیط ریست را کاهش داد.

تولید انبوه پایه پاکوتاه گیلاس )جیزلا 6( با بهره گیری ازتکنیک های کشت بافت گیاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی 1393
  امین خدادادی   ویدا چالوی

پایه جیزلا 6 را به وسیله کشت بافت میتوان تکثیر نمود

بررسی پایداری نشانگر rapd بین بخش های مختلف گیاهان سیب زمینی (solanum tuberosum l.) کشت شده در کشت بافت و خاک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم کشاورزی 1387
  ستاره زنگی   نادعلی باباییان جلودار

سیب زمینی معمولی solanum tuberosum l.)) گیاهی است یکساله و اتوتتراپلوئید که برای استفاده از غده زیر زمینی آن کشت می گردد. اهمیت سیب زمینی به خاطر ارزش غذایی آن، خاصیت انباری داری و حمل و نقل آسانش است و سازگاری خو ب آن با شرایط آب و هوایی مختلف سبب شده است که در اقصی نقاط جهان کشت شود. این محصول از اقتصادی ترین مواد غذایی است زیرا منبعی از انرژی ارزان برای رژیم غذایی انسان فراهم می آورد. سیب زمینی چهارمین گیاه زراعی از نظر مقدار تولید بعد از گندم، ذرت و برنج است. سیب زمینی به خاطر داشتن بسیاری گونه های زراعی و وحشی نسبت به سایر گیاهان غنی ترین تنوع ژنتیکی را دارد. با توجه به اهمیت منابع ژنتیکی و گسترش کاربرد آن ها در اصلاح نباتات تعیین ساختار ژنتیکی جمعیت های سیب زمینی موجود در ژرم پلاسم دارای اهمیت زیادی می باشد. تلاش های زیادی برای جمع آوری، شناسایی و حفاظت واریته های سیب زمینی در بانک های ژن با استفاده از نشانگرهای مولکولی بویژه نشانگر dna چند شکلی تصادفی تکثیر شده [random amplified polymorphic dna (rapd)]انجام گرفته است. rapd یکی از پرکاربردترین شیوه های انگشت نگاری dna است. انگشت نگاری dnaبرای تمامی بخش ها و بافت های یک رقم گیاه باید یکسان باشد، زیرا dna ژنومی همه سلول های سوماتیکی یک موجود زنده یکسان است. در حال حاضر، اطلاعات کمی درباره هم شکلی الگوی باندی rapd بافت های مختلف یک گیاه منفرد وجود دارد. در این مطالعه، پایداری الگوی باندی rapd برای بخش های مختلف گیاهان سیب زمینی کاشته شده در محیط کشت بافت گیاهی و در محیط گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. گیاهچه های عاری از آلودگی بدست آمده از کشت مریستم 5 رقم سیب زمینی از موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج تهیه گردید. تکثیرdna به کمک واکنش های rapd-pcr از بخش های مختلف، شامل برگ، ساقه، ریشه وغده گیاهچه های سیب زمینی کشت شده در محیط کشت بافت و گلخانه با استفاده از پرایمرهای10 نوکلئوتیدی تصادفی صورت گرفت. دندروگرام به کمک نرم افزار ntsys (v.2.02) بر اساس ضریب تشابه دایس در کلاستر بندی sahn با استفاده از الگوریتم میانگین فاصله (upgma) برای نمونه های گلخانه و کشت بافت ترسیم شد. نتایج بدست آمده نشان دادند که الگوهای باندی rapd برای بخش های مختلف گیاهچه های کشت شده در کشت بافت مشابه بود، در حالی که تنوع زیادی در الگوی باندی rapd برای بخش های مختلف گیاهچه های کشت شده در گلخانه مشاهده شد. احتمالا، عدم آلودگی میکروبی و متابولیت های ثانویه در گیاهان کشت شده در کشت بافت دلیل اصلی هم شکلی الگوهای باندی rapd بدست آمده از بافت های متفاوت گیاهان کشت شده در کشت بافت می باشد. تجزیه و تحلیل داده های rapd نشان داد که گروه بندی و فواصل ژنتیکی ارقام برای نمونه های گلخانه و کشت بافت متفاوت بود. به طور کلی، بررسی پایداری نشانگر rapd بین بخش های مختلف گیاهان سیب زمینی کشت شده در کشت بافت و خاک نشان داد اگر از گیاهان کشت شده در کشت بافت استفاده شود، نشانگر rapd می تواند در شناسایی نواحی چند شکلی، تخمین فاصله ژنتیکی و مدیریت ژرم پلاسم مفید باشد. در صورت استفاده از گیاهان کشت شده در خاک امکان اشتباه در بررسی فاصله ژنتیکی نمونه ها و گروه بندی ارقام وجود دارد. حتی زمانی که برای استخراج dna از بافت های مشابه گیاهان کشت شده در گلخانه استفاده شد، نتایج بدست آمده قابل مقایسه با یکدیگر نبودند. هم چنین، با انتخاب درست روش استخراجdna ، استفاده از گیاهان کشت شده در محیط کشت بافت گیاهی، با بهینه سازی شرایط واکنش pcr و انجام امتیازدهی باندهای rapd با حداقل اشتباه آزمایش های rapd می توانند معتبر و تکرارپذیر باشند.