نام پژوهشگر: حسین تهرانی

بررسی وضعیت متیلاسیون جزایر cpg ژنهای bax و bcl2 در اندومتریوم زنان نابارور با علت نامشخص
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  مهدی شکری   حسین تهرانی

ناباروری بیماری است با دلایل بسیار گسترده که تا به امروز برخی از دلایل آن شناسایی شده اند و برخی دیگر بصورت ناشناخته باقی مانده اند. یکی از عواملی که به تازگی نقش آن در ناباروری مورد بررسی قرار گرفته است تغییرات الگوی اپی ژنتیکی بویژه متیلاسیون است که سبب تغییر در میزان بیان زن و خاموشی ژنها می شود. در حدود 60% ژنهای انسانی در ناحیه ‘5 ژن خود حاوی جزایر cpg هستند که در تنظیم بیان آنها دخالت دارند. یکی از بهترین و ساده ترین روشهای بررسی متیلاسیون، روش msp می باشد. در زنان نابارور 15% از علل ناباروری نامشخص باقی مانده است. یکی از عواملی که به تازگی در ناباروری با علت نامشخص شناسایی شده است نقص در سیستم آپوپتوز در طول فاز اولیه دوره لانه گزینی سلول تخم در سلولهای اپیتلیال رحمی است. آپوپتوز دارای نقش تنظیمی مهمی نیز در عملکرد بافت رحم در هنگام لانه گزینی و خونریزی های قاعدگی است. دو پروتئین موثر در روند آپوپتوز bax و bcl2 می باشند که به ترتیب به عنوان پیش یرنده و مهارکننده آپوپتوز عمل می کنند. این دو پروتئین بصورت همودایمر و هترودایمر (متصل به یکدیگر) وجود دارند. طبق مطالعات انجام شده سرنوشت نهایی سلول توسط نسبت bax به bcl2 تعیین می شود. بدین صورت که افزایش نسبت bax به bcl2 سبب میل سلول به سمت آپوپتوز و عکس آن مانع از پیشرفت آپوپتوز می شود. در این مطالعه نقش متیلاسیون نواحی پروموتری ژنهای bax و bcl2 در بافت رحمی زنان نابارور با علت نامشخص در فاز فولیکولار اولیه مورد بررسی قرار گرفت. بیوپسی بافت رحم از 20 زن نابارور با علت نامشخص و 20 زن بارور طبیعی به عنوان کنترل بدست آمد. پس از استخراج dna ژنومیک آنها، بررسی نواحی پروموتری این دو ژن توسط روش msp انجام شد. میزان غیرمتیله بودن نواحی پروموتری در دو گروه بارور و نابارور تفاوت چندانی نداشت. ولی نتایج بررسی، حاکی از متیلاسیون 75% نواحی پروموتری ژن bax در زنان نابارور در مقایسه با متیلاسیون 45% ناحیه پروموتری این ژن در زنان بارور طبیعی بود. همچنین در 45% زنان نابارور با علت نامشخص ناحیه پروموتری ژن bcl2 متیله بود در صورتیکه متیلاسیون این ناحیه در گروه کنترل برابر با 65% بود که نشانگر وجود همبستگی بین آنها است(0.05>p). نتایج این مطالعات نشاندهنده افزایش متیلاسیون ناحیه پروموتری ژن bax و کاهش متیلاسیون ژن bcl2 در زنان نابارور با علت نامشخص در مقایسه با زنان بارور طبیعی است (نسبت متیلاسیون 1.38:bax/bcl2 ). این مطالعه تاییدی است در نقش اپیژنتیک در ناباروری زنان.

بیان و تخلیص پروتئین نوترکیب rtf از کشت انبوه پیکیا پاستوریس ترانسفورمه جهت ساخت و ارزیابی معرف pt
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  زهرا ناصری   حسین تهرانی

tissue factor ، فاکتور iii انعقادی یا cd142 یک گلیکوپروتئین غشائی است که با فاکتورvii انعقادی متصل شده و باعث آغاز آبشار انعقادی می گردد. استفاده از این فاکتور به عنوان معرف در تست انعقادی خون pt (prothrombin time) یکی از رایج ترین کاربردهای آن است. آزمایش pt یک تست غربالگری برای تشخیص نقص در فاکتورهای انعقادی و همچنین بررسی چگونگی درمان با داروهای ضدانعقاد خون نظیر وارفارین به شمار می رود. در این تحقیق برای تولید پروتئین نوترکیب rtf فعال جهت استفاده در تست pt، از سازه ppicz-tf که قبلا" در همین گروه توسط هنرمند و همکاران تولید گردیده بود، استفاده شد. در این سازه ژن rtf در فرودست پروموتر الکل اکسیدازi و فرادست his-tag کلون شده است. سازه ppicz-tf خطی شده با روش ترانسفورماسیون الکتریکی به میزبان پیکیا پاستوریس منتقل شد، در سلول های ترانسفورم شده جایگاه درج شدن سازه ppicz-tf بر روی کروموزوم پیکیا پاستوریس مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که سازه مذکور بر روی کروموزوم 4 در فرودست ژن الکل اکسیدازi درج گردیده است. بررسی های فنوتیپی انجام شد و mut+ بودن سلول های ترانسفورم شده را تأیید کرد. جهت بررسی بیان پروتئین نوترکیب rtf، سلول های mut+ در محیط های مناسب کشت داده شدند. حضور باند پروتئینی 43 کیلودالتونی مربوط به پروتئین rtf در عصاره سلولی بدست آمده از این سلول ها توسط sds-page و western blot مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. پروتئین rtf توسط ستون افینیتی نیکل از عصاره سلولی تخلیص شد و مجددا" توسط sds-page و western blot مورد بررسی قرار گرفت و نتایج بدست آمده نتایج قبلی را تأیید کرد. برای بررسی فعالیت پروتئین rtf به میزان بیشتری از این پروتئین نیاز بود. برای این منظور سلول های mut+ در حجم بیشتری کشت داده شدند و پروتئین rtf از عصاره سلولی تخلیص گردید. برای آماده سازی پروتئین rtf جهت انجام آزمایش pt، پروتئین تخلیص شده با لیپوزوم حاصل از دو فسفولیپید فسفاتیدیل کولین و فسفاتیدیل سرین مخلوط شد و فعالیت انعقادی آن روی 6 پلاسمای طبیعی و بیمار با انجام تست pt مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تست انعقادی پروتئین rtf اختلاف کمی با نتایج کنترل داشت که نشانگر فعالیت انعقادی پروتئین rtf می باشد.

طراحی روشی جدید با نام (cma (chimeric primer–mediated amplification برای تکثیر dna در دمای ثابت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1387
  وحید جاجرمی   مهدی فروزنده مقدم

متدهای تکثیر اسیدهای نوکلئیک، نقش مهمی در بیولوژی مولکولی دارند. در این بین تعدادی از تکنیک ها به صورت تک دمایی و بدون نیاز به سیکل حرارتی ارائه شده اند که علاوه بر داشتن سرعت بالا در تکثیر، به سادگی قابل انجام هستند و در تشخیص های مولکولی مورد استفاده قرار می گیرند. تکنیک حاضر، با عنوان cma ، از جمله تکنیک هایی به شمار می رود که قادر است، باعث تکثیر dna در دمای ثابت گردد. دو نوع آنزیم در این روش استفاده می گردد که عبارتند از rbst large fragment dna polymerase و آنزیم tli rnase h. پرایمرهای مورد استفاده در این روش، بصورت کایمریک می باشند و هر پرایمر از سه قسمت تشکیل یافته است. در ناحیه 5 آن، یک قطعه 5-4 نوکلئوتیدی dna قرار می گیرد، قطعه rna به طول 5-4 نوکلئوتید، در وسط و نهایتا در قسمت 3 آن، قطعه ای از جنس dna به طول تقریبی 20-17 نوکلئوتید قرار دارد. در اثر اتصال پرایمر به تک رشته الگو، در ناحیه rna پرایمر، یک هیبرید rna/dna ایجاد می شود. این هیبرید، مورد شناسائی و حمله آنزیم rnase h قرار می گیرد و روی رشتــه rna برشهــایی ایجاد می کند. بدین ترتیب، در محـل برش،oh 3 آزاد ایجاد می شود. آنزیم dna پلی مراز، این شکاف ها را مورد شناسایی قرار می دهد و از ناحیه شکاف شروع به فعالیت پلی مریزاسیون می کند. یکی از خواص آنزیم این است که در هنگام پیشروی، اگر به ناحیه دو رشته ای برخورد کند، رشته متصل به رشته الگو را کنار می زند. با کنار زدن رشته، یک تک رشته ایجاد می شود. قسمت dna ناحیه 3 پرایمر backward، به این تک رشته، اتصال می یابد و توسط آنزیم dna پلی مراز گسترش می یابد. انتهای 3 رشته الکو نیز توسط آنزیم گسترش می یابد و ناحیه مکمل پرایمر ساخته می شود. بدین ترتیب یک دورشته ای ایجاد می گردد که در ناحیه ای از طول خود دارای هیبرید rna/dna است و مجددا مورد حمله آنزیم rnase h قرار می گیرد. این تکنیک قادر است، در مدت کمتر از یک ساعت باعث تکثیر dna الگو گردد. دمای واکنش در محدوده بین 60 الی 65 درجه سانتی گراد است ولی آنزیم ها تا دمای 70 درجه سانتی گراد را نیز تحمل می کنند و تا این حد از دما، تکثیر انجام پذیر است. از جمله خصوصیات دیگر این تکنیک، توانایی تکثیر dna ژنومی است و میزان تکثیر، با افزایش غلظت پرایمرها افزایش می یابد. همچنین، در این تکنیک، الگوی باندها روی ژل، به صورت چند باندی است که ماحصلاتصال قطعات تکثیر شده و ایجاد قطعات بزرگتراست. ما احتمال می دهیم این حالت، در اثر پدیده template switching آنزیم dna پلی مراز انجام می گیرد.