نام پژوهشگر: مسعود جان بزرگی

مقایسه اثربخشی سه الگوی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر «مواجهه با خود»، «مواجهه با موقعیت» و «مواجهه با خود- موقعیت» در درمان اختلال هراس اجتماعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  مهدیه عطری فرد   محمدرضا شعیری

هدف مطالعه حاضر، مقایسه اثربخشی سه الگوی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر «مواجهه با خود»، «مواجهه با موقعیت» و «مواجهه با خود- موقعیت» در درمان اختلال هراس اجتماعی بوده است. بدین منظور 24 آزمودنی مبتلا به اختلال هراس اجتماعی براساس «پرسشنامه هراس اجتماعی» (spin) و «مصاحبه بالینی ساختار یافته براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی» (scid-iv) انتخاب شدند. 18 نفر از مبتلایان به طور تصادفی به 3 گروه آزمایش (در هر گروه 6 نفر) و 6 نفر به گروه کنترل اختصاص داده شدند. 3 گروه آزمایش بر اساس سه الگوی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر «مواجهه با خود»، «مواجهه با موقعیت» و «مواجهه با خود- موقعیت» تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در انتظار ماند. قابل ذکر است که وارسی ها نشان داد که چهار گروه از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی همتا بودند. آزمودنی ها قبل از شروع و بعد از اتمام و یک ماه و نیم بعد از اتمام مداخله/ انتظار، علاوه بر مقیاس هراس اجتماعی(spin)، مقیاس اضطراب اجتماعی لیبویتز (lsas-sr)، فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی(bfne)، مقیاس اضطراب تعامل اجتماعی(sias)، پرسشنامه هراس اجتماعی(sps)، مقیاس تصویر خود منفی (nsps) و مقیاس فراوانی اجتناب هوشمندانه و ظریف (safe) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل اندازه گیری های مکرر، بیانگر تفاوت اثربخشی سه الگوی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مواجهه با خود، مواجهه با خود-موقعیت و مواجهه با موقعیت در درمان اختلال هراس اجتماعی است؛ طوریکه نتایج نشان می دهد که در درمان اختلال هراس اجتماعی، اثربخشی الگوی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مواجهه با خود بر اثربخشی الگوی درمان شناختی رفتاری مواجهه با خود-موقعیت و مواجهه با موقعیت برتری دارد. همچنین، اثربخشی الگوی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مواجهه با خود-موقعیت به طور نسبی، مشابه اثربخشی الگوی درمان شناختی رفتاری مواجهه با موقعیت است.

بررسی نقش روان بنه های ناسازگار نخستین و تمایز یافتگی بر میزان تعارض زناشویی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1391
  فاطمه دایمی   مسعود جان بزرگی

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش روان بنه های ناسازگار نخستین و تمایزیافتگی خود بر میزان تعارض زناشویی می باشد. روش: برای دست یابی به این هدف 100 زوج (200 نفر) از میان متاهلین دانشگاه های شهر تهران (ازجمله دانشگاه تهران، علوم و تحقیقات) انتخاب شدند و به کلیه گویه های پرسشنامه های دموگرافیک، روان بنه های ناسازگار نخستین، تمایزیافتگی و تعارض زناشویی پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل داده ها توسط نسخه شانزدهم نرم افزار آماری spss و نسخه هجده و نیم نرم افزار آماریlisrel و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیرانجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از همبستگی پیرسون حاکی از رابطه مثبت معنادار بین روان بنه های ناسازگار نخستین با تعارض زناشویی و همچنین رابطه منفی معنادار بین تمایزیافتگی با تعارض زناشویی بود. همچنین این آزمون نشان داد که میان روان بنه های ناسازگار نخستین و تمایزیافتگی نیز ارتباط منفی معناداری حاکم است. نتایج رگرسیون چند متغیره گویای نقش پیش بینی کننده حوزه های استقلال- عملکرد معیوب و جهت گیری دگرسو روان بنه های ناسازگار نخستین برای تمایزیافتگی زوجین، حوزه های انفصال- طردشدگی و محدودیت های آسیب زا برای تعارض زناشویی و مولفه های واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران تمایزیافتگی برای تعارض زناشویی زوجین بود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که تمایزیافتگی می تواند نقش متعادل کننده ای را برای اثر روان بنه های ناسازگار نخستین بر تعارض زناشویی ایفا کند. بحث و نتیجه گیری: باتوجه به نتایج چنین به نظر میرسد که اگر زوجین از سطح تمایزیافتگی خوبی برخوردار باشند می توانند اثر مخرب روان بنه های ناسازگار نخستین را در زندگی زناشویی کاهش دهند. واژگان کلیدی: روان بنه (طرحواره)، تمایزیافتگی، تعارض زناشویی