چکیده: یکی از مسائل مهم در جهان امروز، پایین آوردن هزینه های تولید است. در همین راستا مدیریت هزینه کالایی که می باید تولید شود، در مرحله طراحی انجام می پذیرد، به عبارت دیگر قیمت تمام شده کالا تعیین شده وطراحی با هدف رسیدن به این قیمت انجام می پذیرد. با توجه به جایگاه و اهمیت صنعت خودرو، این پژوهش بر آن است که بتواند در این صنعت مدلی کارآمد به منظورمدیریت هزینه را ارائه دهد. این پژوهش یک مدل توصیفی پیمایشی است که به منظور ارائه مدلی نوآورانه جهت مدیریت هزینه، در فاز طراحی موتور خودرو پراید با استفاده از روش مرسوم به "تاناکا" انجام گرفته است و با استفاده از تئوری خاکستری توسعه و بسط داده شده است. تاناکا تکنیکی است که میزان انحراف اختصاص هزینه را از آنچه باید باشد با آنچه در حال حاضر صورت می پذیرد نشان می دهد. نتایج پژوهش، میزان اهمیت هر یک از شاخص های موثر در عملکرد موتور خودرو پراید از نگاه مصرف کنندگان و کارشناسان صنعت خودرو را ارائه کرده و در نهایت حاکی از آن بود که دو قطعه دارای ارزش بیش از ارزش خود می باشند و به عکس به کیفیت چند قطعه به اندازه ارزششان پرداخته نشده است و هزینه ای کمتر از ارزش خود دارند و در نتیجه به منظور ارتقای مدیریت هزینه، توجه به طراحی مجدد قطعات مذکور برای سازمان امری ضروری می باشد .