نام پژوهشگر: ابراهیم صداقتی

شناسایی مولکولی و مورفولوژیکی گونه های آسپرژیلوس در مناطق مو کاری استان آذربایجان شرقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  راهله رحمانی   ابراهیم صداقتی

. به منظور شناسایی گونه های آسپرژیلوس در غوره، میوه رسیده و کشمش، نمونه برداری در تابستان 90 ازمناطق مختلف استان آذربایجان شرقی انجام شد. در مجموع 142 نمونه جمع آوری گردید. جداسازی قارچ با روش کاغذصافی استریل خشک در دسیکاتور مرطوب به روش تک کنیدیوفور انجام شد. در این مرحله 142 جدایه، خالص سازی و نگه داری شد، که براساس بررسی های مورفولوژیکی اولیه تعداد 80 جدایه به منظور شناسایی نهایی انتخاب شد و 60 جدایه به منظور شناسایی مولکولی انتخاب گردید. شناسایی مولکولی گونه ها با تعیین توالی بخشی از ژن کالمودولین با استفاده از آغازگرهای cmd5 و cmd6 استفاده شد. توالی های مرجع با استفاده از برنامه blast و براساس توالی های معتبر موجود در gene bank، توالی های مرجع معتبر براساس بالاترین میزان شباهت انتخاب شد. شجره های فیلوژنتیکی براساس روش neibghbor-joining با استفاده از نرم افزار mega4 براساس آزمون اعتبارسنجی با 1000 تکرار انجام گردید. در این پژوهش شش گونه براساس شجره فیلوژنتیکی شناسایی شد. این گونه ها عبارت اند از: aspergillus acidus،a. awamori، a. niger، a. tubingensis از بخش nigri، a. flavus از بخش flavi و a. ochraceus. از بخش circumdati. به منظور بررسی امکان شناسایی مورفولوژیکی، خصوصیات میکروسکوپی و ماکروسکوپی در محیط های کشت mea ،cy20s ،cz و cya در دماهای 25 و 37 درجه سلسیوس و به صورت سه نقطه ای بعد از هفت روز بررسی شد. در میان جدایه های بررسی شده گونه a. tubingensis بیشترین فراوانی را داشت. با توجه به امکانات و روش های رایج موجود و افزایش روزافزون گونه های جنس آسپرژیلوس، امکان شناسایی و تمایز دقیق تمامی گونه های بخش های nigri، circumdati و flavi با روش های مورفولوژیکی بسیار مشکل است اما در مورد بخش هایی مانند aspergillus تشخیص گونه ها توسط افراد مجرب و امکانات مناسب امکان پذیر است.

شناسایی قارچ های میکوریز آربوسکولار همزیست با ریشه پسته در شهرستان رفسنجان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  ثمره امینی زاده بزنجانی   ابراهیم صداقتی

.به منظور بدست آوردن اسپورهای سالم و فراوان جهت شناسایی مورفولوژیکی و مورفومتریکی، تکثیر و استقرار قارچ با استفاده از روش کشت تله گلدانی گیاهان ذرت و سورگوم انجام شد. اسپور قارچ های میکوریز آربوسکولار با روش الک مرطوب و سانتریفوژ در محلول شکر جداسازی گردید و با استفاده از معرف ملزر به همراه pvlgاسلایدهای میکروسکوپی تهیه و در زیر میکروسکوپ مورد بررسی قرار گرفت. گونه های قارچی بر اساس خصوصیات مورفولوژیکی و مورفومتریکی از قبیل شکل، اندازه، رنگ اسپور، ضخامت، تعداد و ویژگی ‎ لایه های دیواره اسپور، نحوه اتصال ریسه به اسپور، نوع اسپورکارپ، وجود یا عدم وجود پریدیوم، نحوه آرایش اسپورها در اسپورکارپ و غیره شناسایی شدند. نتایج رنگ آمیزی ریشه های درختان پسته نشان از آلودگی بالای قارچ های میکوریز آربوسکولار بود. بررسی جمعیت اسپور در فصول مختلف نشان داد که جمعیت اسپور در هر گرم خاک در فصل زمستان نسبت به فصل بهار بیشتر است.

کنترل بیماری پوسیدگی خشک سیب زمینی با استفاده از قارچ کش های شیمیایی و بیولوژیکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  معصومه وطن خواه   مجتبی مرادزاده اسکندری

چکیده پوسیدگی خشک فوزاریومی غده سیب زمینی، ناشی از fusarium spp. از بیماری های مهم قارچی است که در کشور خسارت زیادی به غده های سیب زمینی وارد می سازد. به منظور کنترل شیمیایی این بیماری تأثیر پنج قارچکش ایمازالیل، تیابندازول، آزوکسی استروبین، آزوکسی استروبین + دیفنوکونازول و فلودیوکسنیل + دیفنوکونازول در محیط کشت pda بر علیه دو جدایه ی بیماری زا از گونه های f. solani و f. oxysporum مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که هر پنج قارچکش به طور قابل توجهی رشد میسلیومی جدایه های قارچی را کاهش دادند. در آزمایش روی غده ی سیب زمینی، قارچکش های آزوکسی استروبین، آزوکسی استروبین + دیفنوکونازول و فلودیوکسنیل + دیفنوکونازول در غلظت های توصیه شده، تأثیر قابل توجهی در کاهش پوسیدگی خشک نداشتند. ولی ایمازالیل و تیابندازول در غلظت های توصیه شده (1، 5/1 و 2 در هزار) به طور معنی داری باعث کاهش پوسیدگی خشک ناشی از f. solani fpo-67 و f. oxysporum fpo-39 شدند. در مورد گونه ی f. oxysporum تیابندازول و ایمازالیل در هر سه غلظت مورد استفاده به طور کامل مانع نفوذ قارچ درون غده شدند. ولی در مورد گونه ی f. solani تمام تیمارها به طور قابل توجهی گسترش پوسیدگی خشک را بیشتر از 50 درصد کاهش دادند. بیشترین بازدارندگی مربوط به ایمازالیل 2 در هزار با درصد بازدارندگی 44/97 می باشد. کمترین بازدارندگی نیز در اثر ایمازالیل 1 در هزار با 34/53 درصد توقف رشد مشاهده شد. به منظور کنترل بیولوژیک این بیماری نیز 1000 جدایه باکتریایی بر علیه جدایه های قارچی در محیط کشت pda بررسی شدند. 30 جدایه باکتریایی که قادر به ایجاد هاله ی بازدارندگی در برابر هر چهار جدایه قارچی بودند به همراه باکتری p. fluorescens cha0 برای آزمایش های روی غده در شرایط آزمایشگاه انتخاب شدند. در بررسی های روی غده ی رقم آگریا باکتری های (vupf506، vupf40 و vupf44) p. fluorescens روی هر چهار جدایه ی قارچی موثرتر از سایر باکتری ها بودند و به طور قابل توجهی باعث کاهش نفوذ قارچ به درون غده شدند. نتایج حاصل از مقایسه فرمولاسیون باکتری های p. fluorescens (cha0،vupf506، vupf40 و vupf44) با دو قارچکش ایمازالیل و تیابندازول بر علیه قارچ f. solani fpo-67 در شرایط انبار سنتی نشان داد که فرمولاسیون باکتری vupf506 p. fluorescensبا 8/79 درصد جلوگیری از نفوذ قارچ درون غده و درصد آلودگی 75/18 درصد بیشترین تأثیر را در کاهش پوسیدگی خشک در شرایط انبار داشته است. قارچکش تیابندازول نیز با 4/19 درصد آلودگی و 69/71 درصد جلوگیری از نفوذ قارچ درون غده، تأثیر خوبی در کاهش پوسیدگی خشک در شرایط انبار داشته است. نتایج این تحقیق در مورد استفاده از ایمازالیل و تیابندازول و فرمولاسیون باکتری هایp. fluorescens برای مدیریت بیماری پوسیدگی خشک سیب زمینی در انبار امید بخش می باشد.

مطالعه تاکسونومی و فیلوژنی عامل شانکر باکتریایی مرکبات در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  فایقه شرافتی   مهدی آزادوار

بیماری شانکر باکتریایی مرکبات یکی از مهمترین بیماریهایی است که سبب خسارت فراوان به کیفیت و کمیت تولید این محصول می گردد. این بیماری در استان های جنوبی ایران و به خصوص در سال هایی که بارندگی زیادی وجود دارد به شدت گسترش می یابد.شناسایی دقیق عامل (عوامل) بیماری و تنوع آن ها در نواحی مختلف کشت مرکبات و تشخیص موثر، سریع و مطمئن عامل بیماری با نگرش به وضعیت تاکسونومیکی اخیر آن ضروری به نظر می رسد. بدین منظور در چندین نوبت اقدام به نمونه برداری از برخی باغ های آلوده در استان های کرمان، هرمزگان، فارس، سیستان و بلوچستان و ایلام گردید. به منظور بررسی موقعیت دقیق عوامل شانکر باکتریایی مرکبات، برخی آزمون های معمول فنوتیپی و بیوشیمیایی، بیماری زایی، مقایسه الگوی اثرانگشتیdna ژنومی به روش rep-pcr، تعیین توالی ناحیه 16srdna و سه ژن نیمه حفاظت شده ی gyrb، atpd ، dnak در نمایندگان جدایه های به دست آمده از استان های مختلف کشور انجام شد. نتایج کلی نشان داد که جدایه های xanthomonas citri subsp. citri به دست آمده از ایران تنوع قابل ملاحظه ای نداشته و متعلق به گروه شانکر آسیایی (تیپ a) می باشند. در بررسی الگوی اثر انگشتی ژنوم، نشانگر eric-pcr توانایی بهتری در نمایش تنوع میان جدایه های عامل شانکر در ایران دارد. با توجه به نتایج آزمون بیماری زایی، الگوی اثرانگشتیrep-pcr و نتایجبررسی توالی بخشی ازژن atpd می توان جدایه های ایران را جزو ایزوله های غیرتیپیک آسیایی (a*) طبقه بندی نمود.در ردیابی جدایه‎ها با چهار جفت آغازگر اختصاصی نتایج نشان داد کهبرخی از آغازگرهای اختصاصی xcc قطعه موردنظر را در باکتری های غیرهدف نیز تکثیر کرده و اختصاصیت لازم را برای ردیابی عوامل شانکر ندارند. در بررسی های بیماری زایی، گروهی از جدایه ها که تعلقی به باکتری xcc نداشتند، توان ایجاد علائم شبه شانکر روی گریپ فروت و لیمومکزیکی داشتند. شناسایی این گروه از جدایه ها پس از چندین نوبت تکرار آزمون بیماری زایی نشان داد که باکتری pantoeaagglomerans به عنوان همراه بیماری شانکر مرکبات در ایران وجود دارد. این نخستین گزارش از همراهی باکتری مذکور با بیماری شانکر در مرکبات است.برای شناسایی صحیح عوامل شانکر باکتریایی مرکبات و نیز سایر باکتری های بیماری زای گیاهی در ایران استفاده از تاکسونومی پلی فازی و چندجانبه پیشنهاد می شود. با توجه به تفاوت علائم در شانکر تیپیک و غیرتیپیک، آزمون های بیماری زایی دقیق و گسترده با بررسی دقیق علائم بیماری و دامنه میزبانی پاتوژن که با توان بیماری زایی آن در ارتباط است، و نیز بررسی های ژنوتیپی عوامل دخیل در بیماری زایی می تواند در تشخیص دقیق عوامل بیماری شانکر مفید باشد.

شناسایی گونه های آسپرژیلوس جدا شده از جیره غذایی پرندگان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  زهره هنرجو   ابراهیم صداقتی

گونه های آسپرژیلوس غالباً میکروارگانیسم های فرصت طلب می باشند که به شکل ساپروفیتی برروی مواد آلی قادر به رشد و فساد آن ها می باشند. مطالعات گسترده ای در مورد گونه های آسپرژیلوس موجود در جیره های غذایی مختلف صورت گرفته و نتایج این بررسی ها نشان می دهد که برخی از گونه ها ممکن است به جیره های خاصی تمایل بیشتری داشته باشند. حضور برخی از گونه های آسپرژیلوس بر روی جیره های غذایی، طبیعی بوده و در صورت عدم رشد بی رویه، خطرات بهداشتی به دنبال ندارند ولی برخی از گونه ها توکسین زا هستند و این توکسین ها در بسیاری از محصولات کشاورزی تولید شده و نسبت به آسیاب کردن و مراحل آماده سازی و فرآوری هم مقاوم می باشند برخی از گونه ها باعث ایجاد مایکوتوکسیکوزیس حاد یا مزمن در پرندگان و دام ها شده و در انسان نیز باعث آلودگی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در اثر مصرف فرآورده های دامی می شود. ویژگی بارز جنس آسپرژیلوس در شناسایی مورفولوژیکی، ساختار کروی، نیمه کروی و یا گرزی شکل اندام تولید اسپور می باشد. تا کنون بیش از 300 گونه برای این جنس گزارش شده است. به منظور شناسایی گونه های آسپرژیلوس در خوراک پرندگان 49 نمونه از جیره غذایی پرندگان که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد شامل شاهدانه، خرفه، ذرت، سورگوم، کتان، ذرت ایتالیایی، ارزن، گندم، دان مخلوط و سبوس برنج،. استارتر (پیش دان)، رشد دانه (میان دان) و پایان دان (پس دان) از فروشگاه های تهیه و توزیع خوراک پرندگان از استان های یزد (شهرستان یزد)، استان لرستان (شهرستان خرم آباد)، استان مازندارن (شهرستان بابلسر)، استان آذربایجان شرقی (شهرستان سراب)، استان آذربایجان غربی (شهرستان شاهین دژ)، استان اردبیل (شهرستان مشکین شهر)، استان خراسان رضوی (شهرستان درگز)، استان فارس (شهرستان اقلید) و استان کرمان (شهرستان رفسنجان) تهیه و میزان آلودگی آن ها به قارچ آسپرژیلوس بررسی گردید. جداسازی قارچ به روش کشت مستقیم روی محیط کشت سیب زمینی دکستروز آگار و کاغذصافی استریل مرطوب و همچنین روش سری رقت انجام شد. از بین این روش ها، کاغذصافی مرطوب نتایج بسیار بهتری نسبت به دو روش دیگر داشت زیرا که جدایه های بیشتری از آن به دست آمد. در این تحقیق 175 جدایه، خالص سازی و نگه داری شد، که براساس بررسی های مورفولوژیکی اولیه تعداد 61 جدایه به منظور شناسایی نهایی و شناسایی مولکولی انتخاب شد. شناسایی مولکولی جدایه های انتخاب شده جنس آسپرژیلوس با استفاده از نشانگر rep-pcr و مقایسه دندروگرام حاصل از این نشانگر با شجره های فیلوژنتیکی گونه های مرجع شده انجام شد، تجزیه و تحلیل خوشه ای به روش upgma، (unweighted pair group method with arithmetic average) و نرم افزار ntsyspc-2.o2e انجام شد و دندروگرام مربوطه رسم گردید. در این تحقیق هشت گونه شناسایی شد که این گونه ها شامل گونه های aspergillus japonicus ، a. tubingensis از بخش nigri، a. flavus، a. tamarii، ،a. parasiticus از بخش flavi، a. ochraceus از بخش circumdati، a. fumigatus از بخش fumigati و a. terreus از بخش terrei شناسایی گردید. به منظور بررسی امکان شناسایی مورفولوژیکی، خصوصیات میکروسکوپی و ماکروسکوپی در محیط های کشت mea) malt extract agar, ( و cz) (czapek dox agar, به صورت سه نقطه ای بعد از هفت روز بررسی شد. در میان جدایه های بررسی شده گونه a. flavus بیش ترین فراوانی را داشت

بهینه سازی شرایط رشد باکتری pseudomonas fluorescens vupf5 جهت افزایش قابلیت بیوکنترلی آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  آرزو لگزیان   روح اله صابری ریسه

در حدود 900 استرین باکتریایی که از ریزوسفر گیاهان و از مناطق مختلف ایران بدست آمدند، از لحاظ قابلیت بیوکنترلی در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه در برابر gaeumannomyces graminis var. tritici عامل بیماری پاخوره غلات مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت بهترین استرین (vupf5) از لحاظ توانائی بیوکنترلی در آزمایشگاه و نیز شرایط گلخانه ای، برای مطالعات بعدی انتخاب گردید. استرین vupf5 در برابر بیماری پاخوره غلات در حدود 85% بازدارندگی از خود نشان داد. بر اساس آزمون های بیوشیمیایی و مورفولوژیکی این جدایه متعلق به گونه pseudomonas fluorescens می باشد. این استرین قابلیت تولید متابولیت های ثانویه مثل سیدروفور، سیانید هیدروژن، پروتئاز، فنازین و متابولیت های فرار را دارا می باشد. پایداری ژنتیکی vupf5 به عنوان یک استرین برتر برای کنترل بیماری پاخوره گندم مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی ثبات ژنتیکی استرین برحسب تکثیر باکتری در محیط کشت مایع صورت گرفت. سیستم gacs/gaca به عنوان سیستم تنظیم کننده مهم در تولید متابولیت های ثانویه شناخته شده است و در خصوصیات بیوکنترلی fluorescent pseudomonadsدخیل می باشد. در طی تکثیر کلونی های متفاوتی از لحاظ مورفولوژیکی مثل رنگ (سفید به جای نارنجی) و شکل کلونی (تقریباً صاف و بزرگ تر) نسبت به کلونی های اولیه یافت شدند و ph محیط کشت در کلونی های متفاوت بیشتر بود. تولید برخی متابولیت ها مثل پروتئاز، سیانید هیدروژن و فنازین مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین موتانت ها در مقایسه ژنتیکی بر اساس rapd-pcr با تیپ وحشی متفاوت بودند. ژن gaca در استرین vupf5 و کلونی های موتانت ردیابی شد. این پژوهش نشان داد که کلونی هایی با کارائی پایین در تولید متابولیت های ثانویه احتمالاً با موتاسیون در ژن های gaca و gacs مرتبط می باشند. به منظور افزایش جمعیت باکتریایی و کاهش درصد موتاسیون در آن ها، حدود 31 محیط کشت با یکدیگر مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفتند. از این میان محیط کشت حاوی ملاس، جوانه گندم، سویا، شکر، سیب و سولفات منگنز به عنوان بهترین محیط کشت از لحاظ جمعیت باکتری در بین محیط ها شناخته شد. جمعیت باکتری در این محیط کشت در حدود 1010× 56/5 سلول باکتری ارزیابی شد. این محیط کشت از لحاظ ثبات ژنتیکی استرین vupf5 با سایر محیط ها مورد بررسی قرار گرفت. اضافه کردن سولفات روی به جای سولفات منگنز در این محیط کشت سبب افزایش چشمگیری در حفظ کلونی های تیپ وحشی، کاهش ایجاد موتاسیون و تکثیر کلونی های موتانت شد. استرین تیپ وحشی و موتانت های سفید حاصل از این محیط کشت برای بررسی فعالیت آنتاگونیستی این استرین ها در کنترل بیماری پاخوره غلات روی میزبان گندم مورد بررسی قرار گرفتند.

بررسی امکان کنترل قارچ rhizoctonia solani در سیب زمینی توسط عوامل بیوکنترل باکتریایی و قارچی در حضور و عدم حضور کلات کننده های شیمیایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  علی برادر   روح اله صابری ریسه

قارچ رایزوکتونیا سولانی با دامنه ی میزبانی وسیع، هر ساله خسارت بالایی به محصولات کشاورزی از جمله سیب زمینی که از مهم ترین اقلام غذایی به شمار می رود، وارد می نماید. میزان خسارت ایجاد شده به وسیله ی این قارچ در دنیا، حدود 20 درصد کل محصول برآورد شده است. در همین راستا کنترل بیولوژیکی این بیمارگر با هدف استفاده از میکرواورگانیسم های مفید زیستی به جای سموم و قارچ کش های شیمیایی، با توجه به اثرات مضر آن ها در درازمدت، در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای بررسی گردید. تأثیر سه استرین باکتریایی pseudomonas fluorescens که از بین حدود 1000 جدایه ی باکتریایی جداشده از خاک های ایران انتخاب شده بودند به همراه دو گونه ی میکوریزی glomus mosseae و glomus intraradices و همچنین دو نوع کلات کننده ی شیمیایی آهن (edta و eddha)، به صورت مجزا و همچنین در ترکیب با یکدیگر روی رقم مارفونا که حساس ترین رقم نسبت به بیماری مذکور است، استفاده گردید. نتایج حاصل نشان داد که علیرغم تأثیر مثبت هر کدام از عوامل ذکر شده به صورت مجزا، وقتی این عوامل به صورت ترکیبی استفاده شوند، باعث افزایش کنترل عامل بیماری و فاکتورهای رشدی می گردند که نشان دهنده ی وجود اثرات تشدیدکنندگی منفی علیه قارچ عامل بیماری می باشد. در این پژوهش استرین های p. fluorescens vupf5 و p. fluorescens t17-4 از جهت قابلیت بیوکنترلی و تعامل با عوامل بیوکنترل دیگر، به عنوان بهترین استرین شناسایی شدند. با توجه به مجموع نتایج به دست آمده، گونه ی میکوریزی g. intraradices، بهترین عملکرد را در تعامل با استرین های باکتریایی و کلات کننده ها نشان داد. کلات کننده ی شیمیایی edta نسبت به کلات کننده ی eddha سازگاری بهتر و بیشتری با عوامل بیوکنترل استفاده شده در این تحقیق داشت. به دلیل نقش موثر و غیرقابل انکار عوامل بیوکنترل باکتریایی و قارچی در تعامل با یکدیگر، لذا پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در زمینه ی شناسایی این برهمکنش ها انجام گردد.

شناسایی و بررسی پراکنش قارچ های میکوریز آربوسکولار همزیست ریشه سیب زمینی در شمال استان آذربایجان غربی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  مینا کلاه نمدی چورسی   ابراهیم صداقتی

میکوریز آربوسکولار به همزیستی متقابل بین قارچ های شاخه گلومرومیکوتا و ریشه گیاهان گفته می شود. سیب زمینی از محصولات غده ای است که نقش مهمی در تغذیه دارد. گیاه سیب زمینی در جذب فسفر خاک نسبتاً ناکارآمد، اما قادر به سازگاری های موفولوژیکی و فیزیولوژیکی می باشد که به طور قابل توجهی ممکن است کمبود فسفر را بهبود بخشند یکی از این سازگاری ها ایجاد ارتباط همزیستی با میکوریز آربوسکولار است. به منظور شناسایی قارچ های میکوریز آربوسکولار همزیست با ریشه سیب زمینی، نمونه برداری از خاک و ریشه گیاهان در تابستان 1391 از مزارع سیب زمینی شهرستان های خوی، چالدران و شوط انجام شد. جمعیت اسپور در گرم خاک و درصد کلونیزاسیون ریشه با میکوریز تعیین شد. همچنین ec، ph و بافت خاک نمونه ها اندازه گیری شد. به منظور به دست آوردن اسپورهای سالم و فراوان جهت شناسایی مورفولوژیکی تکثیر و استقرار قارچ با استفاده از روش کشت تله گلدانی گیاهان ذرت و سورگوم انجام شد. اسپور قارچ های میکوریز آربوسکولار جداسازی و با استفاده از معرف ملزر به همراه pvlg اسلایدهای میکروسکوپی دائمی تهیه و مورد بررسی قرار گرفت. گونه های قارچی براساس خصوصیات مورفولوژیکی شناسایی شدند. خالص سازی گونه های میکوریز با تلقیح اسپور به ریشه گیاهان میزبان مناسب از جمله ذرت، سورگوم، گندم، یونجه، شبدرسفید، شبدرقرمز، تره فرنگی و پیازچه و به گلخانه منتقل شد. نتایج نشان داد که درصد کلونیزاسیون ریشه به وسیله قارچ های میکوریز آربوسکولار ارتباط مستقیم با میزان محصول دارد. درصد کلونیزاسیون ریشه نیز تحت تأثیر جمعیت اسپور خاک، تناوب، سابقه و همچنین میکروارگانیسم های خاک از جمله اندوفیت های دیواره تیره قرار دارد. در این پژوهش گونه های glomus clarum، glomus intraradicices، glomus macrocarpum، glomus aggregatum، glomus fassciculatum، funneliformis geosporus، funneliformis mosseae و claroideoglomus etunicatum خالص شدند. همچنین براساس بررسی های مورفولوژیکی گونه های زیر ازخاک مزارع سیب زمینی جداسازی و شناسایی شدند: funneliformis coronatus، funneliformis geosporus، funneliformis mosseae، glomus ambisporum، glomus macrocarpum، glomus sinuosum، glomus microcarpum، glomus badium، glomus aureum، septoglomua constrictum، gigaspora gigantea، scutelospora armeniaca. سه گونه glomus badium، glomus aureum و scutelospora armeniaca برای فلور قارچی ایران و تمام 13 گونه برای سیب زمینی جدید می باشند.

بررسی پراکنش آلودگی ایسیومی زرشک و اهمیت آن در بیماری زنگ زرد و زنگ سیاه گندم در استان لرستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  فرشته مهدی نیا   حسین علایی

چکیده زنگ زرد یکی از مهم ترین بیماری های گندم در بسیاری از مناطق جهان و از جمله ایران است. در این مطالعه نقش بوته های زرشک درون زیستگاهای طبیعی استان لرستان مورد بررسی قرار گرفت. از مناطق رویشگاه های طبیعی زرشک استان لرستان شامل ازنا، الیگودرز، بروجرد و دورود نمونه برداری صورت گرفت. شناسایی گونه های زرشک میزبان و همچنین سطح بندی میزان آلودگی بوته های زرشک در هر منطقه انجام شد. آزمون بیماری زایی ایسیوسپورها روی چند رقم گندم شامل: رقم الوند، بهار، بولانی و موروکو در شرایط آزمایشگاهی و شرایط مزرعه ای صورت گرفت. به منظور ردیابی زنگ زرد و زنگ سیاه گندم در مرحله ایسیومی زنگ زرشک و بر پایه ی مشخصه های مولکولی، با استفاده از آغازگرهای اختصاصی l318 و 5sk ناحیه ی igs از ژنوم dna ریبوزومی، همچنین تکثیر ناحیه ی its-rdna با استفاده از آغازگرهای its1f/rust1 صورت گرفت، سپس نمونه ها خالص سازی و توالی یابی شدند. با استفاده از محصول pcr به دست آمده و تفاوت اندازه ی باندهای مشاهده شده زنگ سیاه و زنگ زرد در نمونه ها ردیابی گردید. علایم بیماری زنگ گندم روی ارقام حساس گندم بولانی و مورکو مشاهده شد. در مناطق نمونه برداری ازنا و دورود در آزمون بیماری زایی و مولکولی صد درصد نمونه ها ایجاد زنگ زرد نمودند. در بوته های زرشک مناطق الیگودرز و بروجرد آزمون بیماری زایی روی ارقام حساس گندم ایجاد زنگ زرد و زنگ سیاه گندم نمودند، ردیابی مولکولی نیز الگوی مشابهی را نشان دادند. با توجه به نتایج به دست آمده از الگوی باندی ایسیوسپورهای مناطق نمونه برداری، ردیابی زنگ سیاه و زنگ زرد از بوته های زرشک می توان نتیجه گرفت که این گونه زرشک در منطقه تهدیدی جدی برای مزارع گندم به عنوان میزبان دو گونه زنگ گندم می باشد که در تولید نژادهای جدید با توان بیماری زایی متفاوت موثر بوده و در صورت شرایط محیطی مساعد می توانند در اپیدمی زنگ سیاه و زنگ زرد نقش مهمی ایفا کنند. واژگان کلیدی: زنگ زرد، گندم، زرشک، لرستان، dna ریبوزومی

ردیابی قارچ aspergillus flavus با استفاده از تکنیک های مبتنی بر pcr
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  امین السجاد جمعه یزدیان   حسین علایی

آلودگی پسته به قارچ aspergillus flavus و زهرابه آفلاتوکسین از اهمیت بهداشتی و اقتصادی زیادی برخوردار است. علاوه بر این قارچ مذکور روی گستره وسیعی از محصولات کشاورزی و مواد غذایی رشد می نماید و با تولید متابولیت های ثانویه مانند آفلاتوکسین موجب آلودگی آنها می شود. آفلاتوکسین به عنوان یکی از سمی ترین متابولیت های قارچی شناخته شده است، و در انسان و حیوانات باعث بروز سرطان خصوصا سرطان کبدی می شود. وجود آفلاتوکسین در محصولات پسته به عنوان یکی از عوامل محدود کننده و مشکل آفرین در فرآیند صادرات این محصول می باشد که به عنوان یکی از چالش ها و مشکلات موجود طی سال های متمادی در عرضه این محصول اقتصادی برای کشور بوده است. ردیابی و شناسایی سریع این قارچ در نمونه های پسته می تواند یک روش مناسب برای تخمین جمعیتی این گونه در محموله های پسته، همچنین راهی برای تشخیص مقدار آفلاتوکسین موجود و یا مقدار آفلاتوکسینی که می تواند به صورت بالقوه در محموله پسته تولید شود، باشد. هدف از این پژوهش توسعه روشی سریع و دقیق برای ردیابی قارچ a. flavus در نمونه های پسته با استفاده از روش های مبتنی بر pcr مانند real-time pcr، nested pcr و conventional pcr است. ردیابی قارچ a. flavus با استفاده از آغازگرهای اختصاصی (fl1-f, fl1-r) برای تکثیر ناحیه its بهره گرفته شده است. این آغازگرها در مطالعات قبلی از نظر اختصاصیت مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین برای بررسی میزان توانایی این روش ها در ردیابی a. flavus در محصولات پسته مقادیر مشخصی از دانه های پسته با غلظت های متفاوتی از اسپور قارچ آلوده گردید و در فواصل زمانی مشخص بعد از انکوبه شدن، نمونه برداری و بعد از انجام استخراج ژنوم، dna بدست آمده در واکنش زنجیره ای پلی مراز بکار گرفته شد. نتایج نشان دادند که با استفاده از pcr معمولی تا مقدار 105 اسپور به ازای پنج گرم دانه پسته بعد از 24 ساعت انکوبه شدن، و با استفاده از real time pcr تا مقدار 102 اسپور به ازای هرگرم از دانه پسته بعد از 17 ساعت انکوبه شدن با استفاده از این روش قابل ردیابی می باشد، علاوه براین رابطه معنی داری میان رشد قارچ a. flavus و میزان افزایش آفلاتوکسین در نمونه ها مشاهده گردید.

شناسایی قارچ های میکوریز آربسکولار همزیست ریشه بادام در شهرستان بافت و بررسی نقش همزیستی میکوریزی در تحمل به خشکی دو پایه ی بادام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  مژگان بهرامی نژاد   ابراهیم صداقتی

میکوریز نوعی رابطه همزیستی بین برخی قارچ¬ها با ریشه گیاهان است. در بین انواع مختلف میکوریز، میکوریز آربسکولار، رایج¬ترین نوع همزیستی با گیاهان از جمله بادام می¬باشند. به منظور شناسایی قارچ های میکوریز آربوسکولار همزیست ریشه درختان بادام و مقایسه جمعیت اسپور میکوریزی و تعیین درصد کلونیزاسیون ریشه¬های بادام، نمونه¬برداری از منطقه¬ی ریزوسفر درختان بادام آبی و دیم شهرستان بافت، در دو فصل زمستان و تابستان انجام شد. رنگ آمیزی ریشه درختان در محلول لاکتوگلیسرول بلو انجام شد. جداسازی اسپورها و شمارش اسپور در گرم خاک نیز انجام گردید. 18 گونه متعلق به هفت جنس acaulospora،claroidoglomus، divresispora، glomus، funneliformis، septoglomus و simiglomus بر اساس ویژگی¬های موفولوزیکی شناسایی شدند. تمامی این گونه¬ها برای اولین¬بار از درخت بادام در ایران گزارش می¬شود. سه گونه a. foveata،d. epigaea و f. caesaris نیز برای فلور قارچی ایران جدید می¬باشند. در بخش دوم پژوهش، به منظور بررسی تحمل به خشکی پایه¬های بادام تلقیح شده با گونه¬های قارچ میکوریز آربسکولار، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه فاکتور شامل، چهار سطح میکوریز (بدون میکوریز، glomus mosseae، glomus intraradices ومخلوط دوگونه)، سه سطح خشکی (روزانه، 3 و 6 روز در میان) و دو پایه¬ی بادام (شوراب 2 و gf677)، در سه تکرار به اجرا در آمد. نتایج نشان داد، اثرات متقابل قارچ میکوریز، سطح خشکی و پایه¬ی بادام تاثیر معنی¬داری بر شاخص¬های رشدی از جمله وزن خشک ریشه و اندام هوایی، طول سیستم ریشه¬ای، ارتفاع شاخساره، و تعداد برگ داشتند. در پاسخ به تنش خشکی، فرآیندهای تنظیم کننده اسمزی در پایه¬های بادام فعال شد و میزان پرولین و قندهای محلول در برگ گیاهان افزایش یافت. از طرفی کاربرد میکوریز در این پژوهش به طور قابل ملاحظه¬ای رشد و مقاومت گیاهان را در شرایط خشکی نسبت به گیاهان فاقد میکوریز را افزایش داد. از بین تیمارهای میکوریزی به کار گرفته شده مخلوط دو گونه از عملکرد بهتری برخوردار بودند. پایه¬ی بومی شوراب 2 نسبت به پایه¬ی وارداتی gf677، هم کنش بهتری با گونه¬های میکوریز بومی داشت و از رشد بهتری برخوردار بود. این پایه مقاومت بیشتری در شرایط خشکی از خود نشان داد.

بررسی هتروتالیسم در جدایه های ایرانی قارچ aspergillus flavus
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  مینا عسگری وصال   جلال سلطانی

در پژوهش حاضربه منظور مطالعه هتروتالیسم در جدایه های ایرانی قارچ a. flavus تعداد 20 جدایه مورد بررسی قرار گرفت. این جدایه هاپیش تر توسط روش های دقیق مولکولی بررسی و شناسایی شده بودند. در ابتدا dna ی جدایه های قارچی استخراج گردید. تیپ های آمیزشی از طریق استفاده از آغازگرهای اختصاصی در واکنش زنجیره ای پلیمراز چندگانه تعیین شد. الکتروفورز محصولات واکنش زنجیره ای پلیمراز روی ژل آگارز1% تکثیر قطعاتی به طول369 جفت باز را درجدایه های با تیپ آمیزشیmat1-1 و تکثیر قطعاتی به اندازه270 جفت باز را در جدایه های با تیپ آمیزشیmat1-2 تایید نمود. نتایج بررسی نشان داد که تیپ های آمیزشی از فراوانی مساوی برخوردار هستند و درمجموع از20 جدایه قارچی به دست آمده،10جدایه تیپ آمیزشی mat1-1داشتند و 10 جدایه تیپ آمیزشی mat1-2 . در این بررسی از روش کشت متقابل برای القای مرحله جنسی بین جدایه های با تیپ آمیزشی مخالف استفاده و جدایه ها دو به دو روی محیط کشت های ویژه acm( محیط کامل آسپرژیلوس) وmca (محیط مخلوط غلات) کشت گردیدند. پس از گذشت 6 تا 11 ماه پتری ها بررسی شد. نتایج حاکی از آن بود که16/33 % تلاقی های انجام شده منجربه تولید مثل جنسی گردید و اندام تولید مثلی قارچ در حد فاصل دو کلنی ظاهر شد. آسکوکارپ های ناشکوفا به شکل گرد تا بیضوی و به ابعاد (450-1550) × (450-1250) میکرومتر حاوی آسک های چندتایی و آسکوسپورها، درون ماتریکس سودوپارانشیمی استروما تولید شدند که این قارچ را در جنس petromyces قرار داد (petromyces flavus). علاوه بر این جهت بررسی پدیده آناستوموز ریسه ای در بین جدایه های مذکور، تلاقی هایی بین جهش یافتگان nit انجام گرفت .بررسی نتاج هتروکاریون ،سه گروه سازگاری رویشی را در بین جدایه ها مشخص کرد. به منظور تعیین ویژگی های جدایه های موجود در هر گروه سازگاری رویشی، آزمایش تولید یا عدم تولید آفلاتوکسین در محیطcam (نارگیل آگار) انجام گرفت. در این بررسی 45% جدایه هاتوانایی تولید آفلاتوکسین را داشتند.