نام پژوهشگر: مهدی رحمیان

سبب شناسی عدم مشارکت مردمی در تشکیل تعاونی آببران در بهربرداری بهینه از شبکه آبیاری سد مخزنی کزنار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1392
  سیده زینب موسوی   سعید غلامرضایی

چکیده هدف کلی این پژوهش سبب شناسی عدم مشارکت مردمی در تشکیل تعاونی آب بران در بهره برداری بهینه از شبکه آبیاری سد مخزنی کزنار می باشد. تحقیق از نظر پارادیمی ترکیبی از نوع پژوهش کمی و کیفی (غالب کمی و کمتر غالب به شیوه کیفی) می باشد. جامعه آماری در این پژوهش در بخش کمی شامل کلیه بهره برداران حوزه سد کزنار و در بخش کیفی کارشناسان جهاد کشاورزی،کارشناسان شرکت آب منطقه ای و افراد مطلع کلیدی محلی می‏باشد. در بخش کمی از نمونه گیری تصادفی ساده و در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند به شیوه‏ای زنجیره‏ای استفاده شد. در روش میدانی با استفاده از پرسشنامه ،تکنیک مصاحبه و بحث گروه متمرکز اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شد.روایی و پایایی پرسشنامه نیز مورد تایید قرار گرفت و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارspss استفاده گردید. طبق نتایج پژوهش موانع اقتصادی به عنوان مهمترین علل عدم مشارکت در جامعه مورد پژوهش شناخته شد. براساس نتایج تحلیل عاملی، موانع فردی –روانشناختی به سه عامل ، موانع اداری-سیاستی به پنج عامل و موانع فنی نیز به چهار عامل تقسیم شدند. همچنین مشخص شد که بیش از نیمی از افراد در حد متوسط از خود تمایل برای مشارکت در تشکیل تعاونی آب بران نشان دادند و نگرش اکثر افراد نسبت به تعاونی آب بران در حد متوسط می باشد. نتایج آزمون هم بستگی نیز نشان داد که بین متغیرهای سن، سابقه، درآمد، تحصیلات، میزان اراضی کل و میزان اراضی آبی با تمایل به مشارکت در تشکیل تعاونی آب بران و بین متغیرهای سن،سابقه،درآمد،تحصیلات،میزان اراضی دیم و میزان اراضی آبی با نگرش پیرامون تعاونی آب بران رابطه معنی وجود دارد. نتایج بخش کیفی نیز نشان داد که مهمترین موانع موثر در عدم مشارکت مردم شامل، موانع اقتصادی از قبیل پایین بودن درآمد کشاوزان، نرخ بالای آب مصرفی و..... ،موانع فرهنگی-اجتماعی مانند برداشت آب توسط شخصی غیر از اهالی روستا و....، موانع فنی-زیرساختی از جمله مشکلات فنی شبکه و همچنین موانع اداری مانند عدم هماهنگی و تصمیم‏گیری بدون نظرخواهی از روستاییان قبل و حین اجرای طرح می باشند. از این رو بر اساس نتایج حاصله پیشنهادهایی از جمله ترویج فرهنگ پرداخت هزینه آب مصرفی، بالا بردن نگرش و آگاهی بهره‏برداران در خصوص مدیریت بهینه آب، سیاست‏هایی جهت جلوگیری از افزایش سالانه نرخ آب بها، برگزاری کلاسهای آموزشی-ترویجی و... ارائه می گردد.

ارزیابی اثرات اجتماعی- اقتصادی بازارچه مرزی پرویزخان بر بخش کشاورزی شهرستان قصرشیرین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  سهیلا نورائی   فرحناز رستمی

چکیده بازارچه های مرزی یکی از راهکار های توسعه تجارت منطقه ای و راه حلی برای پاره ای از مسائل مناطق مرزی مانند مهاجرت، بیکاری، بروز ناامنی ها و غیره بوده که با اهداف ایجاد اشتغال، تثبیت جمعیت در نواحی مرزی، کاهش قاچاق و حل مسائل اجتماعی، سیاسی و مسئله امنیت ایجاد شده است. ایجاد بازارچه های مرزی در پاره ای موارد سبب تحولات اقتصادی و اجتماعی در نواحی مرزی شده است. از طرفی در بعضی از نواحی مرزی با ظرفیت های تولید محصولات کشاورزی و مشکلاتی مانند دوری از بازار فروش، ایجاد بازارچه های مرزی می تواند فرصت مناسبی را برای رشد و توسعه بخش کشاورزی فراهم نماید. لذا این پژوهش با هدف ارزیابی اثرات بازارچه مرزی پرویزخان بر بخش کشاورزی، همچنین تدوین استراتژی هایی جهت توسعه این بازارچه با تأکید بر بخش کشاورزی انجام شده است. این پژوهش به طور عمده در قالب پارادایم کمّی و به طور کمتر غالب پارادایم کیفی صورت گرفته، مهم ترین ابزار تحقیق در بخش کمّی، پرسشنامه بوده، روایی پرسشنامه توسط پانل متخصصان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ سنجیده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل سه جامعه گروه کشاورزان، کارشناسان و نهادهای مدیریتی روستا (دهیار، اعضای شورای اسلامی روستا) بوده، در مورد جامعه آماری کشاورزان، تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران (160=n) و در دو جامعه دیگر، تمام شماری صورت گرفته است. برای تدوین استراتژی از تکنیک swot استفاده شده که در این مورد با توجه به ماهیت پژوهش، نمونه گیری به صورت هدفمند بوده، در بخش کیفی مصاحبه با صاحب نظران و افراد کلیدی انجام شده است. داده ها از طریق آمار توصیفی (نما، میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات) و استنباطی (ضریب همبستگی، مقایسه میانگین) و به کمک نرم افزار spss مورد پردازش قرار گرفته است. پس از تجزیه و تحلیل دیدگاه های سه جامعه آماری پیرامون اثرات بازارچه مرزی بر هفت مولفه تدوین شده جهت ارزیابی اثرات بر بخش کشاورزی، نتایج نشان داد که از دیدگاه سه جامعه آماری، بازارچه مرزی پرویزخان بر مولفه های آب و خاک، بعد اقتصادی نیروی انسانی، تولید و عرضه محصولات کشاورزی، بعد اجتماعی نیروی انسانی، سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، قوانین و نهادهای مرتبط، اثری افزایشی تا حدودی مثبت و بر مولفه زیرساخت های مرتبط با بخش کشاورزی اثری کاهشی و تا حدودی منفی داشته است. میانگین کل ارزیابی (12/3=?) نشان داد که تأثیر بازارچه بر بخش کشاورزی افزایشی و تا حدودی مثبت بوده است. بر اساس این نتایج، مولفه آب و خاک و بعد اقتصادی نیروی انسانی دو اولویت اول و مولفه زیرساخت های مرتبط با بخش کشاورزی در اولویت آخر قرار دارد. بر اساس نتایج بخش کیفی، بازارچه در افزایش زمینه اشتغال، کاهش نیروی کار مازاد موجود در روستا، کاهش انزوای منطقه، افزایش ارتباطات قومی و فرهنگی بین ساکنان دو سوی مرز و افزایش تصادفات جاده ای موثر بوده است. نتایج آزمون همبستگی وجود رابطه مثبت و بسیار معنی دار بین ارزیابی کلی کشاورزان پیرامون اثرات بازارچه بر بخش کشاورزی و متغیرهای میزان سفر از طریق بازارچه به خارج مرز و میزان درآمد و رابطه منفی و بسیار معنی دار با سن پاسخگویان را نشان داد. مقایسه میانگین ارزیابی دو گروه کشاورز شاغل و غیرشاغل در بازارچه، تفاوت بسیار معنی داری را نشان داد. مقایسه میانگین ارزیابی سه جامعه آماری و نتایج تست lsd وجود تفاوت بسیار معنی دار بین کارشناسان و دو گروه کشاورزان و نهادهای مدیریتی روستا و معنی دار نشدن تفاوت بین دو گروه کشاورزان و نهادهای مدیریتی روستا را نشان داد. نتایج تجزیه و تحلیل swot نشان داد که بازارچه مرزی پرویزخان در زمینه بخش کشاورزی در موقعیت رقابتی قرار دارد و بازارچه می بایست برای توسعه با رویکرد بخش کشاورزی با استفاده از نقاط قوّت از فرصت های پیش رو حداکثر استفاده را بنماید. بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهادهایی چون وضع سیاست های حمایتی و تشویقی برای تولید محصولات به منظور صادرات، برگزاری دوره های آموزشی برای کارشناسان و کشاورزان برای کسب دانش و مهارت در زمینه تولید محصولات صادراتی، یکپارچه سازی اراضی، گسترش کشت های تجاری، ایجاد تعاونی ها به ویژه با عضویت زنان روستایی، ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی در منطقه، توسعه کشت های گلخانه ای، ثبات قوانین و مقررات صادرات محصولات کشاورزی مطرح گردیده است.