نام پژوهشگر: مریم علیان

آنالیز فیلوژنتیکی گونه های جنس l. stachys در ناحیه زاگرس مرکزی ایران با بهره گیری از توالی یابی نواحی its dna ریبوزومی و trnl -trnf کلروپلاستی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1392
  مریم علیان   نواز خرازیان

چکیده جنسstachys l. (تیره lamiaceae، زیرتیره lamioideae) به طور تقریبی با داشتن 300 گونه در زمره بزرگ ترین و ارزشمندترین جنس های خانواده نعناعیان (lamiaceae) محسوب می شود که هر یک از گونه های آن از لحاظ دارویی و اقتصادی دارای اثرات مثبت فراوانی می باشند. ایران با داشتن 34 تا 35 گونه از این جنس که 17 گونه آن بومی این کشور بوده به عنوان یکی از مراکز اصلی پراکنش این گیاه محسوب می شود که پراکنش آن بیشتر در سمت شمال غربی کشور است. stachys تک پایه و شامل گیاهان چند ساله و یک ساله می باشد و تغییرات گسترده-ای را در خصوصیات مورفولوژیکی و سیتولوژیکی از خود نشان می دهند. گونه های این جنس به صورت خزنده تا بالا رونده یا درختچه های پشته ای رشد می نمایند. این گیاهان در شرایط اکولوژیکی مختلفی می رویند. بیشتر گونه های این جنس ترجیح می دهند که در مناطق با ارتفاع زیاد و دامنه کوه ها زندگی کنند. به دلیل مقدار زیاد ترکیبات ثانویه، چندین گونه ی آن از قدیم الایام به طور سنتی به عنوان دارو مورد مصرف قرار می گرفته است. برخی از گونه های آن در ایران به دلیل از بین بردن و دست کاری زمین های دست نخورده در معرض خطر نابودی قرار گرفته اند درحالی که برخی دیگر به دلیل مقاومت نسبت به چرا گسترش یافته اند. وضعیت موجود در این جنس به لحاظ پراکنش و تاکسونومی پیچیده گونه های آن در ایران نا مشخص بوده و حدود گونه های آن به دلیل خویشاوندی بالا و تبادلات ژنی مخدوش گردیده است. شناسایی گونه ها و زیرگونه های این جنس بر اساس علائم فنوتیپی کاری دشوار است. از این رو در این مطالعه پس از جمع آوری 280 جمعیت از مناطق مختلف زیستگاه های طبیعی زاگرس مرکزی ایران به منظور شناسایی گونه های موجود این جنس در این ناحیه از طریق بررسی های مورفولوژیکی، 13 گونه به همراه 3 زیر گونه شناسایی شد که در شش بخش ambleia، aucheriana، eriostomum، fragilicaulis، setifolia وzeitenia قرار گرفته اند. به منظور بررسی روابط فیلوژنی موجود در بین گونه ها، از روش قدرتمند توالی یابی نواحی its (internal transcribed spacer) هسته ای وtrnl-f کلروپلاستی بهره گرفته شد. علاوه بر وجود توالی های به دست آمده از گونه های شناسایی شده، پنج توالی دیگر مربوط به هر یک از این نواحی نیز از بانک ژن ncbi گرفته شد و تمامی آنالیزها به همراه این توالی ها صورت گرفت. در این بررسی همچنین (lamiaceae) marrubium crassidens boiss به عنوانout-group انتخاب شد. فیلوگرام های مربوطه توسط نرم افزار mega5. و paup4.0b4 بر اساس روش maximum parsimony با استفاده از مدلkimura 2-parameter رسم گردید. نتایج حاصل نشان داد نواحی کلروپلاستی همچون trnl intron و trnl-trnf intergenic spacer می توانند در جداسازی گونه های این جنس در سطح بخش نسبت به ناحیه its هسته ای بهتر عمل نمایند، به طوری که توانسته اند گونه های دو بخش fragilicaulis و eristomum را به خوبی جدا نمایند و تفاوت های موجود درون بخش های non-monophyletic را نشان دهند. علاوه بر آن مشخص شد که بخش setifolia یک بخش non-monophyletic می باشد و همچنین هیبریداسیون شدیدی ما بین اجداد گونه های متعلق به بخش های setifolia و ambleia و zeitenia می تواند رخ داده باشد. اما به منظور تأیید قطعی تغییرات تاکسونومیکی گفته شده، از نظر فیلوژنتیکی نیازمند انجام آنالیزهای گسترده ای در سطح مولکولی می باشد که به طور کامل تمامی تاکسون های stachys متعلق به ناحیه زاگرس مرکزی ایران را شامل شود. کلمات کلیدی: stachys، lamiaceae، its، trnl-f، زاگرس مرکزی ایران، فیلوژنی مولکولی